گاه بین (تفسیر) و (فهم) فرق نهاده می شود و فهم قرآن،برای هر کسی که به زبان عربی آشنا باشد، بی هیچ قید وشرطی مجاز دانسته می شود، ولی تفسیر را تنها برای متخصصان جایز می دانند؛ در واقع تفسیر فهم کانالیزه شده، روش مند، و محک زده شده است.[1] برخی نیز فهم را شامل مطالب صریح و روشن قرآن، و تفسیر را ویژه مواردی که نیازمند تلاش فکری است، می دانند. این تفاوتهایی است که برخی برای فهم و تفسیر قایل شده اند، ولی به نظر می رسد چنین فرق هایی درست نباشد و صرفاً جعل اصطلاح است. وقتی از تفسیر قرآن سخن گفته می شود، چه طبق معنای لغوی واژه ی تفسیر و چه طبق معانی اصطلاحی، مقصود از تفسیر پرده برداشتن ازمراد و مقصود خداوند وپی بردن به آنچه خداوند از عبارت های قرآنی اراده کرده است، می باشد وفهم قرآن نیز چیزی غیر از این نیست. کسی که ادعا می کند؛ قرآن را فهمیده است، مقصودش این است که به آنچه خداوند از این عبارات اراده کرده، پی برده است؛ اما اگر تفاوتی که بین فهم و تفسیر قایل شده اند به این معنا باشد که هر کس مجاز وآزاد باشد که بگوید من این فهم را از قرآن دارم و در واقع فهم های متعدد بی ملاک وبی معیار از قرآن مجاز باشد، ولی تفسیرهای متفاوت وجود نداشته باشد، این برداشت نادرستی است؛ زیرا نتیجه اش این است که قرائت های مختلف از یک متن قرآنی در مرحله ی فهم هیچ اشکالی نداشته باشد ولی در مرحله ی تفسیر دارای اشکال بوده و در آنجا تنها نظر متخصصان حاکم باشد؛ برای مثال اگر شخصی بگوید نام این گونه فهم ها را تفسیر می گذاریم و مقصود از فهم در اینجا این است که چیزی به ذهن کسی رسیده که معنایش حجت بودن، معتبر بودن و مراد خدا بودن نیست، اگر چنین بگوید جعل اصطلاح است و مشکلی ندارد؛ ولی اگر به واقعیت آنچه در خارج محقق شده در زمینه ی فهم و تفسیر نظر داشته باشد، در هر دو مرحله موارد قابل توجهی از اختلاف آرا وجود دارد و روشمند وغیر روشمند نیز در آن ها فراوان است. روشن بودن بیان قرآن در مواردی به معنای نفی تلاش فکری نیست، پس باز هم کشف کردن معنا و تفسیر مطرح است، نظیر آنچه در بحث فکری در کتب منطقی مطرح است. پی نوشت: [1]. فرق گذاشتن میان فهم و تفسیر از سوی برخی هرمونتیست ها مانند هیرش، مطرح شده است و اخیراً برخی افراد در جامعه ما آن را مطرح کرده اند. این گروه دقیقاً تفاوت مانند هیرش مقصود شان نباشد، ولی به آنچه ذکر شد، تصریح کرده اند. ر. ک. دیوید کوز نز هوی، حلقه اقتصادی، ترجمه ی مراد فرهادپور، ص78. منبع: منطق فهم قرآن، محمود رجبی، انتشارات مرکز مدیریت حوزه علمیه قم (1385).
آیا «تفسیر» همان «فهم» است یا با آن فرق می کند؟ از چه جهت برخی بین این دو فرق گذاشته اند؟
گاه بین (تفسیر) و (فهم) فرق نهاده می شود و فهم قرآن،برای هر کسی که به زبان عربی آشنا باشد، بی هیچ قید وشرطی مجاز دانسته می شود، ولی تفسیر را تنها برای متخصصان جایز می دانند؛ در واقع تفسیر فهم کانالیزه شده، روش مند، و محک زده شده است.[1] برخی نیز فهم را شامل مطالب صریح و روشن قرآن، و تفسیر را ویژه مواردی که نیازمند تلاش فکری است، می دانند. این تفاوتهایی است که برخی برای فهم و تفسیر قایل شده اند، ولی به نظر می رسد چنین فرق هایی درست نباشد و صرفاً جعل اصطلاح است. وقتی از تفسیر قرآن سخن گفته می شود، چه طبق معنای لغوی واژه ی تفسیر و چه طبق معانی اصطلاحی، مقصود از تفسیر پرده برداشتن ازمراد و مقصود خداوند وپی بردن به آنچه خداوند از عبارت های قرآنی اراده کرده است، می باشد وفهم قرآن نیز چیزی غیر از این نیست. کسی که ادعا می کند؛ قرآن را فهمیده است، مقصودش این است که به آنچه خداوند از این عبارات اراده کرده، پی برده است؛ اما اگر تفاوتی که بین فهم و تفسیر قایل شده اند به این معنا باشد که هر کس مجاز وآزاد باشد که بگوید من این فهم را از قرآن دارم و در واقع فهم های متعدد بی ملاک وبی معیار از قرآن مجاز باشد، ولی تفسیرهای متفاوت وجود نداشته باشد، این برداشت نادرستی است؛ زیرا نتیجه اش این است که قرائت های مختلف از یک متن قرآنی در مرحله ی فهم هیچ اشکالی نداشته باشد ولی در مرحله ی تفسیر دارای اشکال بوده و در آنجا تنها نظر متخصصان حاکم باشد؛ برای مثال اگر شخصی بگوید نام این گونه فهم ها را تفسیر می گذاریم و مقصود از فهم در اینجا این است که چیزی به ذهن کسی رسیده که معنایش حجت بودن، معتبر بودن و مراد خدا بودن نیست، اگر چنین بگوید جعل اصطلاح است و مشکلی ندارد؛ ولی اگر به واقعیت آنچه در خارج محقق شده در زمینه ی فهم و تفسیر نظر داشته باشد، در هر دو مرحله موارد قابل توجهی از اختلاف آرا وجود دارد و روشمند وغیر روشمند نیز در آن ها فراوان است. روشن بودن بیان قرآن در مواردی به معنای نفی تلاش فکری نیست، پس باز هم کشف کردن معنا و تفسیر مطرح است، نظیر آنچه در بحث فکری در کتب منطقی مطرح است.
پی نوشت:
[1]. فرق گذاشتن میان فهم و تفسیر از سوی برخی هرمونتیست ها مانند هیرش، مطرح شده است و اخیراً برخی افراد در جامعه ما آن را مطرح کرده اند. این گروه دقیقاً تفاوت مانند هیرش مقصود شان نباشد، ولی به آنچه ذکر شد، تصریح کرده اند. ر. ک. دیوید کوز نز هوی، حلقه اقتصادی، ترجمه ی مراد فرهادپور، ص78.
منبع: منطق فهم قرآن، محمود رجبی، انتشارات مرکز مدیریت حوزه علمیه قم (1385).
- [سایر] تفسیر آیه 26 سوره «صاد» چیست؟
- [سایر] تفسیر «إِیَّاکَ نَعْبُدُ وَ إِیَّاکَ نَسْتَعینُ» چیست؟
- [سایر] تفسیر آیه «إِنَّ السَّاعَةَ آتِیَةٌ أَکادُ أُخْفِیها» چیست؟
- [سایر] تفسیر آیه «إِنَّ السَّاعَةَ آتِیَةٌ أَکادُ أُخْفِیها» چیست؟
- [سایر] تفسیر «لا تجعلوا دعاء الرسول»، «یتسللون منکم لواذا» و «فلیحذر الذین»، در آیه 63 سوره نور چیست؟
- [سایر] تفسیر و شأن نزول آیه 121 بقره چیست؟ منظور از «تلاوت شایسته قرآن» چیست؟
- [سایر] لطفاً تفسیر آیه: «یوم تبدل الارض غیر الارض» را بیان فرمایید.
- [سایر] ترجمه و تفسیر آیه «لَقَدْ خَلَقْنَا الْإِنْسانَ فی کَبَدٍ» چیست؟
- [سایر] کتاب «الدرّ المنثور» اثر کیست و چه جایگاهی در میان مفسّران دارد؟
- [سایر] تفسیر آیه «ما یَلْفِظُ مِن قَوْلٍ إِلاّ لَدَیْهِ رَقِیبٌ عَتِیدٌ» چیست؟
- [آیت الله صافی گلپایگانی] . تعزیه و شبیه خوانی اگر مشتمل بر آلات لهو از قبیل طبل و شیپور و صنج نباشد و اشعار دروغ و غنا نخوانند و مرد لباس زن نپوشد و اجتماع مرد و زن در یک جا نباشد، اشکال ندارد. ولی سزاوار است که به تعزیه خوانی تنها اکتفا نکنند و مجالس روضه که در آنها علاوه بر ذکر مصائب حضرت خامس آل عبا علیه السلام ، معارف و عقاید اسلامی و تفسیر آیات و احادیث و احکام شرعیه بیان می شود نیز تشکیل دهند.
- [آیت الله مظاهری] دادن قرآن به کافر مانعی ندارد مگر آنکه بیاحترامی به قرآن یا اسلام باشد.
- [آیت الله بروجردی] دادن قرآن به کافر حرام و گرفتن قرآن از او واجب است.
- [آیت الله فاضل لنکرانی] باید از دادن قرآن به کافر خودداری کنند، و اگر قرآن در دست اوست در صورت امکان از او بگیرند ولی چنانچه مقصود از دادن قرآن و یا داشتن قرآن تحقیق و مطالعه در دین باشد و نیز انسان بداند که کافری که محکوم به نجاست است با دست تر قرآن را لمس نمی کند اشکالی ندارد.
- [آیت الله شبیری زنجانی] اگر جلد قرآن نجس شود در صورتی که بیاحترامی به قرآن باشد، باید آن را آب بکشند.
- [آیت الله مظاهری] اگر جلد قرآن نجس شود در صورتی که بیاحترامی به قرآن باشد باید آن را آب بکشند.
- [آیت الله سبحانی] اگر جلد قرآن نجس شود در صورتی که بی احترامی به قرآن باشد، باید آن را آب بکشند.
- [آیت الله وحید خراسانی] اگر جلد قران نجس شود در صورتی که بی احترامی به قران باشد باید ان را اب بکشند
- [آیت الله میرزا جواد تبریزی] اگر جلد قرآن نجس شود؛ در صورتی که بی احترامی به قرآن باشد؛ باید آن را آب بکشند.
- [آیت الله میرزا جواد تبریزی] در صورتی که دادن قرآن به کافر مستلزم هتک باشد حرام و گرفتن قرآن از او واجب است.