لطفاً اقسام تفسیر علمی را بیان فرمایید؟
پاسخ دکتر ناصر رفیعی: گاه تفسیر علمی از باب استخدام و تأیید محتوای آیات و به شکل اعتدالی است که به آن تفسیر (علمی اعتدالی) می‌گوییم؛ مثلاً با استفاده از برخی مباحث روز، به تبیین آیاتی که متضمن برخی مباحث علمی است می‌پردازیم که این یک سبک و شکل است؛ به عنوان مثال، وقتی که قرآن می‌فرماید: (رَبُّ الْمَشْرِقَیْنِ وَ رَبُّ الْمَغْرِبَیْنِ)،[1] اگر کسی بحث مشرق‌ها و مغرب‌های متعدد در این آیه را با کروی بودن زمین مرتبط بداند، این یک شکل (اعتدالی) است؛ نه آن‌که به محض شنیدن یافته‌های علمی، آیه را با آن مطابقت دهیم و در مقابل آن خاضع شویم و یا به طور صددرصد علوم را طرد نماییم و آن را با قرآن بیگانه جلوه دهیم. شکل دوّم، شکل افراطی است که برخی از تفسیرهای علمی به آن مبتلا هستند و آن، تطبیق آیات قرآن با یافته‌ها یا حتی فرضیه‌های علمی است. اگر کسی یک فرضیه‌ی علمی را یافت، سعی می‌کند در مقابل آن خاضع شود؛ و با هر لطایف الحیلی آیه را با‌ آن ارتباط دهد. این همان مشکلی است که برخی، مثل طنطاوی،[2] فکری[3] و دیگران به آن مبتلا شده‌اند. مرحوم علامه طباطبایی(ره) این روش را نمی‌پسندند. ایشان می‌فرمایند: نتایج بحث‌های علمی یا فلسفی و غیر آن را از خارج گرفته و بر مضمون آیات تحمیل می‌کنند و لذا، تفسیر آنها سر از تطبیق بیرون آورده است. روی همین جهت، بسیاری از حقایق قرآن را مَجاز جلوه داده و آیات را تأویل کرده‌اند.[4] خلاصه این‌که، تفسیر علمی را می‌توان به دو قسمت تقسیم نمود: الف) افراطی؛ ب) اعتدالی؛ که بخش افراطی همان تطبیق، و بخش اعتدالی، استخدام علوم و به‌کارگیری آن در تأیید محتوای آیات است. پاسخ دکتر محمد علی رضایی: در مورد اقسام تفسیر علمی، دیدگاه‌های متفاوتی وجود دارد؛[5] به نظر ما روی‌کرد به تفسیر علمی، سه نوع است: یک. گاهی برخی از مفسرین[6] خواسته‌اند علوم را از قرآن استخراج کنند و، در حقیقت، سخن آنها ناظر به آیاتی مثل (تِبْیاناً لِکُلِّ شَیْ‌ءٍ)[7] بوده است؛ چون قرآن بیان‌کننده‌ی همه چیز است، پس همه‌ی مطالب باید در ظواهر قرآن وجود داشته باشد؛ مثلاً زرکشی در (البرهان) آورده است که برخی، از آیه‌ی شریفه‌ی (إِذا زُلْزِلَتِ الْأَرْضُ زِلْزالَها)[8] بر اساس حروف ابجد پیش‌بینی نموده‌اند که در سال 702 زلزله‌ای صورت می‌گیرد و اتفاقاً چنین هم شد؛ و یا از آیه‌ی شریفه‌ی (إِذا مَرِضْتُ فَهُوَ یَشْفِینِ)[9] آن‌جا که خداوند از قول حضرت ابراهیم(ع) نقل می‌کند که (وقتی من بیمار شدم اوست که شفا می‌دهد.) علم پزشکی را استخراج کرده‌اند[10] و از حروف مقطعه‌ی اوایل سوره‌ها علم جبر را استفاده کرده‌اند.[11] روشن است که این روش، روش صحیحی نیست؛ زیرا همه‌ی علوم و ریزه‌کاری‌های علوم، ظرافت‌ها، فرمول‌های فیزیک، شیمی و غیره در ظواهر قرآن وجود ندارد و استخراج آنها از قرآن کاری بی‌ثمر و بی‌معناست. دو. گاهی منظور از تفسیر علمی، تحمیل و تطبیق نظریه‌های علمی بر قرآن است؛ گاهی برخی از کسانی که به سراغ تفسیر علمی رفتند سعی کردند نظریه‌های اثبات شده‌ی علوم را به آیات قرآن تحمیل کنند؛ مثلاً عبدالرزاق نوفل، نویسنده‌ی معروف مصری، درباره‌ی آیه‌ی شریفه‌ی (هُوَ الَّذِی خَلَقَکُمْ مِنْ نَفْسٍ واحِدَةٍ وَ جَعَلَ مِنْها زَوْجَها لِیَسْکُنَ إِلَیْها)[12] می‌گوید: (انفسکم)، یعنی پروتون، و (زوجها)، یعنی الکترون و (لیسکن الیها)، یعنی حالت آرامشی که بین این الکترون و پروتون برقرار شده و در نتیجه، این اتم از هم نمی‌پاشد و الکترون به طور مرتب به دور مرکز اتم که پروتون و الکترون است می‌چرخد.[13] این سخن با ظاهر آیه و با معنای لغوی و اصطلاحی آیه سازگاری ندارد. روشن است که این روش نیز روش صحیحی نیست. علامه طباطبایی(ره) در مقدمه‌ی المیزان به مسئله‌ی تطبیق می‌پردازد و آن را رد می‌کند. و می‌فرماید: این گونه تفسیر علمی در یک قرن اخیر در مصر و ایران رایج شد و موجب بدبینی بعضی دانشمندان مسلمان نسبت به مطلق تفسیر علمی گردید. [14] سه. گاهی منظور از تفسیر علمی این است که ما برای فهم بهتر آیات قرآن از علوم استفاده کنیم؛ یعنی علوم را برای فهم بهتر آیات قرآن و روشن کردن و کشف معانی و مقصود خداوند تبارک و تعالی استخدام کنیم؛ به عبارت دیگر، هرچه علم بشر پیش‌رفت کند، موجب فهم بهتر برخی از آیات قرآن می‌شود، بدون این‌که قصد استخراج علوم را از قرآن داشته باشیم. مثلاً این آیه‌ی شریفه، مکرراً در قرآن کریم آمده است: إِنَّما حَرَّمَ عَلَیْکُمُ الْمَیْتَةَ وَ الدَّمَ وَ لَحْمَ الْخِنْزِیرِ...؛[15] همانا خداوند، خون، میته و گوشت خوک را بر شما حرام کرده است. وقتی که علوم بشر پیش‌رفت‌ می‌کند، روشن می‌شود که خوردن خون، مردار، خوک و شراب چه ضررهایی برای بشر دارد. این پیش‌رفت‌های علمی، موجب روشن‌تر شدن معنای این آیات و فلسفه‌ی حرمت می‌شود؛ یا وقتی که قرآن شریف می‌فرماید: اللَّهُ الَّذِی رَفَعَ السَّماواتِ بِغَیْرِ عَمَدٍ تَرَوْنَها[16] اشاره به این دارد که بین آسمان‌ها، ستون‌هایی است که نمی‌توان دید. روایتی از وجود مقدس امام رضا(ع) در ذیل همین آیات وارد شده است: ثمَّ عَمَدٌ و لکِنْ لاتَروْنَها)؛ آن‌جا ستون‌هایی است؛ اما شما نمی‌بینید.[17] این به چیزی مثل نیروی جاذبه و مانند آن اشاره دارد که ممکن است بعداً کشف شوند؛ لذا می‌توان یکی از مصادیق آن را نیروی جاذبه دانست. قرآن در جایی دیگر می‌فرماید: وَ أَرْسَلْنَا الرِّیاحَ لَواقِحَ[18]؛ و ما بادها را فرستادیم که عمل لقاح را انجام دهند. در این آیه لقاح (آبستن کردن) گیاهان به وسیله‌ی باد به روشنی بیان شده است و حال آن‌که بعد از قرن‌ها، علم بشر کشف کرده است که ابرها با بار مثبت و منفی در اثر برخورد با هم بارور می‌شوند؛[19] بنابراین، این اشاره‌ی علمی قرآن، اولاً، ما را به این‌جا می‌رساند که نازل‌کننده‌ی قرآن از همه‌ی اسرار جهان اطلاع داشته است؛ ثانیاً، کشف‌های علمی، مثل نیروی جاذبه، توسط نیوتون و دیگران، مفادی از این آیات را برای ما روشن‌تر می‌کند، بدون این‌که نظریه‌ای را بر قرآن تحمیل و یا مطلبی خلاف واقع را از قرآن استخراج کنیم. پس، تفسیر علمی به سه قسم تقسیم می‌شود: 1. استخراج علوم از قرآن؛ 2. تحمیل و تطبیق بر قرآن (که این دو قسم از نظر ما صحیح نبود)؛ 3. استخدام علوم در فهم قرآن، که این روش صحیحی است. پی نوشتها: [1] . سوره‌ی الرحمن، آیه‌ی 17. [2] . ر.ک: الطنطاوی جوهری، الجواهر فی تفسیر القرآن. [3] . ر. ک: علی فکری، القرآن ینیوع العلوم و الفرقان. [4] . محمدحسین طباطبایی، همان، ج1، ص7. [5] . برای مطالعه بیش‌تر ر.ک: رضایی، همان، ص374380. [6] . غزالی، جواهر القرآن، ص 37، فصل خامس. [7] . سوره‌ی نحل، آیه‌ی 89. [8] . سوره‌ی زلزال، آیه‌ی 1. [9] . سوره‌ی شعرا، آیه‌ی 80. [10] . غزالی، همان، ص27. [11] . ذهبی، التفسیر و المفسرون، ج2، ص481. [12] . سوره‌ی اعراف، آیه‌ی 189؛ اوست خدایی که همه‌ی شما را از یک تن آفریده و از او نیز جفتش را مقدر داشت، تا به او انس و آرام گیرد. [13] . عبدالرزاق نوفل، قرآن و العلم الحدیث، ص156. [14] . محمد حسین طباطبایی، تفسیر المیزان، ج1، ص6. [15] . سوره‌ی بقره، آیه‌ی 173. [16] . سوره‌ی رعد، آیه‌ی 2. [17] . محمد حسین طباطبایی، همان، ج11، ص 286، بحث روایی. [18] . سوره‌ی حجر، آیه‌ی 22. [19] . عباسعلی سرفرازی، رابطه‌ی علم و دین، ص36. منبع: آشنایی با تفسیر علمی قرآن، گفتگو با دکتر ناصر رفیعی و دکتر محمد علی رضایی، مرکز مطالعات و پژوهش‌‌های فرهنگی‌‌حوزه‌ ‌‌علمیه (1381 ).
عنوان سوال:

لطفاً اقسام تفسیر علمی را بیان فرمایید؟


پاسخ:

پاسخ دکتر ناصر رفیعی:
گاه تفسیر علمی از باب استخدام و تأیید محتوای آیات و به شکل اعتدالی است که به آن تفسیر (علمی اعتدالی) می‌گوییم؛ مثلاً با استفاده از برخی مباحث روز، به تبیین آیاتی که متضمن برخی مباحث علمی است می‌پردازیم که این یک سبک و شکل است؛ به عنوان مثال، وقتی که قرآن می‌فرماید: (رَبُّ الْمَشْرِقَیْنِ وَ رَبُّ الْمَغْرِبَیْنِ)،[1] اگر کسی بحث مشرق‌ها و مغرب‌های متعدد در این آیه را با کروی بودن زمین مرتبط بداند، این یک شکل (اعتدالی) است؛ نه آن‌که به محض شنیدن یافته‌های علمی، آیه را با آن مطابقت دهیم و در مقابل آن خاضع شویم و یا به طور صددرصد علوم را طرد نماییم و آن را با قرآن بیگانه جلوه دهیم.
شکل دوّم، شکل افراطی است که برخی از تفسیرهای علمی به آن مبتلا هستند و آن، تطبیق آیات قرآن با یافته‌ها یا حتی فرضیه‌های علمی است. اگر کسی یک فرضیه‌ی علمی را یافت، سعی می‌کند در مقابل آن خاضع شود؛ و با هر لطایف الحیلی آیه را با‌ آن ارتباط دهد. این همان مشکلی است که برخی، مثل طنطاوی،[2] فکری[3] و دیگران به آن مبتلا شده‌اند. مرحوم علامه طباطبایی(ره) این روش را نمی‌پسندند. ایشان می‌فرمایند:
نتایج بحث‌های علمی یا فلسفی و غیر آن را از خارج گرفته و بر مضمون آیات تحمیل می‌کنند و لذا، تفسیر آنها سر از تطبیق بیرون آورده است. روی همین جهت، بسیاری از حقایق قرآن را مَجاز جلوه داده و آیات را تأویل کرده‌اند.[4]
خلاصه این‌که، تفسیر علمی را می‌توان به دو قسمت تقسیم نمود: الف) افراطی؛ ب) اعتدالی؛ که بخش افراطی همان تطبیق، و بخش اعتدالی، استخدام علوم و به‌کارگیری آن در تأیید محتوای آیات است.
پاسخ دکتر محمد علی رضایی:
در مورد اقسام تفسیر علمی، دیدگاه‌های متفاوتی وجود دارد؛[5] به نظر ما روی‌کرد به تفسیر علمی، سه نوع است:
یک. گاهی برخی از مفسرین[6] خواسته‌اند علوم را از قرآن استخراج کنند و، در حقیقت، سخن آنها ناظر به آیاتی مثل (تِبْیاناً لِکُلِّ شَیْ‌ءٍ)[7] بوده است؛ چون قرآن بیان‌کننده‌ی همه چیز است، پس همه‌ی مطالب باید در ظواهر قرآن وجود داشته باشد؛ مثلاً زرکشی در (البرهان) آورده است که برخی، از آیه‌ی شریفه‌ی (إِذا زُلْزِلَتِ الْأَرْضُ زِلْزالَها)[8] بر اساس حروف ابجد پیش‌بینی نموده‌اند که در سال 702 زلزله‌ای صورت می‌گیرد و اتفاقاً چنین هم شد؛ و یا از آیه‌ی شریفه‌ی (إِذا مَرِضْتُ فَهُوَ یَشْفِینِ)[9] آن‌جا که خداوند از قول حضرت ابراهیم(ع) نقل می‌کند که (وقتی من بیمار شدم اوست که شفا می‌دهد.) علم پزشکی را استخراج کرده‌اند[10] و از حروف مقطعه‌ی اوایل سوره‌ها علم جبر را استفاده کرده‌اند.[11] روشن است که این روش، روش صحیحی نیست؛ زیرا همه‌ی علوم و ریزه‌کاری‌های علوم، ظرافت‌ها، فرمول‌های فیزیک، شیمی و غیره در ظواهر قرآن وجود ندارد و استخراج آنها از قرآن کاری بی‌ثمر و بی‌معناست.
دو. گاهی منظور از تفسیر علمی، تحمیل و تطبیق نظریه‌های علمی بر قرآن است؛ گاهی برخی از کسانی که به سراغ تفسیر علمی رفتند سعی کردند نظریه‌های اثبات شده‌ی علوم را به آیات قرآن تحمیل کنند؛ مثلاً عبدالرزاق نوفل، نویسنده‌ی معروف مصری، درباره‌ی آیه‌ی شریفه‌ی (هُوَ الَّذِی خَلَقَکُمْ مِنْ نَفْسٍ واحِدَةٍ وَ جَعَلَ مِنْها زَوْجَها لِیَسْکُنَ إِلَیْها)[12] می‌گوید:
(انفسکم)، یعنی پروتون، و (زوجها)، یعنی الکترون و (لیسکن الیها)، یعنی حالت آرامشی که بین این الکترون و پروتون برقرار شده و در نتیجه، این اتم از هم نمی‌پاشد و الکترون به طور مرتب به دور مرکز اتم که پروتون و الکترون است می‌چرخد.[13]
این سخن با ظاهر آیه و با معنای لغوی و اصطلاحی آیه سازگاری ندارد. روشن است که این روش نیز روش صحیحی نیست. علامه طباطبایی(ره) در مقدمه‌ی المیزان به مسئله‌ی تطبیق می‌پردازد و آن را رد می‌کند. و می‌فرماید:
این گونه تفسیر علمی در یک قرن اخیر در مصر و ایران رایج شد و موجب بدبینی بعضی دانشمندان مسلمان نسبت به مطلق تفسیر علمی گردید. [14]
سه. گاهی منظور از تفسیر علمی این است که ما برای فهم بهتر آیات قرآن از علوم استفاده کنیم؛ یعنی علوم را برای فهم بهتر آیات قرآن و روشن کردن و کشف معانی و مقصود خداوند تبارک و تعالی استخدام کنیم؛ به عبارت دیگر، هرچه علم بشر پیش‌رفت کند، موجب فهم بهتر برخی از آیات قرآن می‌شود، بدون این‌که قصد استخراج علوم را از قرآن داشته باشیم.
مثلاً این آیه‌ی شریفه، مکرراً در قرآن کریم آمده است:
إِنَّما حَرَّمَ عَلَیْکُمُ الْمَیْتَةَ وَ الدَّمَ وَ لَحْمَ الْخِنْزِیرِ...؛[15] همانا خداوند، خون، میته و گوشت خوک را بر شما حرام کرده است.
وقتی که علوم بشر پیش‌رفت‌ می‌کند، روشن می‌شود که خوردن خون، مردار، خوک و شراب چه ضررهایی برای بشر دارد. این پیش‌رفت‌های علمی، موجب روشن‌تر شدن معنای این آیات و فلسفه‌ی حرمت می‌شود؛ یا وقتی که قرآن شریف می‌فرماید:
اللَّهُ الَّذِی رَفَعَ السَّماواتِ بِغَیْرِ عَمَدٍ تَرَوْنَها[16] اشاره به این دارد که بین آسمان‌ها، ستون‌هایی است که نمی‌توان دید.
روایتی از وجود مقدس امام رضا(ع) در ذیل همین آیات وارد شده است:
ثمَّ عَمَدٌ و لکِنْ لاتَروْنَها)؛ آن‌جا ستون‌هایی است؛ اما شما نمی‌بینید.[17]
این به چیزی مثل نیروی جاذبه و مانند آن اشاره دارد که ممکن است بعداً کشف شوند؛ لذا می‌توان یکی از مصادیق آن را نیروی جاذبه دانست.
قرآن در جایی دیگر می‌فرماید:
وَ أَرْسَلْنَا الرِّیاحَ لَواقِحَ[18]؛ و ما بادها را فرستادیم که عمل لقاح را انجام دهند.
در این آیه لقاح (آبستن کردن) گیاهان به وسیله‌ی باد به روشنی بیان شده است و حال آن‌که بعد از قرن‌ها، علم بشر کشف کرده است که ابرها با بار مثبت و منفی در اثر برخورد با هم بارور می‌شوند؛[19] بنابراین، این اشاره‌ی علمی قرآن، اولاً، ما را به این‌جا می‌رساند که نازل‌کننده‌ی قرآن از همه‌ی اسرار جهان اطلاع داشته است؛ ثانیاً، کشف‌های علمی، مثل نیروی جاذبه، توسط نیوتون و دیگران، مفادی از این آیات را برای ما روشن‌تر می‌کند، بدون این‌که نظریه‌ای را بر قرآن تحمیل و یا مطلبی خلاف واقع را از قرآن استخراج کنیم.
پس، تفسیر علمی به سه قسم تقسیم می‌شود:
1. استخراج علوم از قرآن؛
2. تحمیل و تطبیق بر قرآن (که این دو قسم از نظر ما صحیح نبود)؛
3. استخدام علوم در فهم قرآن، که این روش صحیحی است.
پی نوشتها:
[1] . سوره‌ی الرحمن، آیه‌ی 17.
[2] . ر.ک: الطنطاوی جوهری، الجواهر فی تفسیر القرآن.
[3] . ر. ک: علی فکری، القرآن ینیوع العلوم و الفرقان.
[4] . محمدحسین طباطبایی، همان، ج1، ص7.
[5] . برای مطالعه بیش‌تر ر.ک: رضایی، همان، ص374380.
[6] . غزالی، جواهر القرآن، ص 37، فصل خامس.
[7] . سوره‌ی نحل، آیه‌ی 89.
[8] . سوره‌ی زلزال، آیه‌ی 1.
[9] . سوره‌ی شعرا، آیه‌ی 80.
[10] . غزالی، همان، ص27.
[11] . ذهبی، التفسیر و المفسرون، ج2، ص481.
[12] . سوره‌ی اعراف، آیه‌ی 189؛ اوست خدایی که همه‌ی شما را از یک تن آفریده و از او نیز جفتش را مقدر داشت، تا به او انس و آرام گیرد.
[13] . عبدالرزاق نوفل، قرآن و العلم الحدیث، ص156.
[14] . محمد حسین طباطبایی، تفسیر المیزان، ج1، ص6.
[15] . سوره‌ی بقره، آیه‌ی 173.
[16] . سوره‌ی رعد، آیه‌ی 2.
[17] . محمد حسین طباطبایی، همان، ج11، ص 286، بحث روایی.
[18] . سوره‌ی حجر، آیه‌ی 22.
[19] . عباسعلی سرفرازی، رابطه‌ی علم و دین، ص36.
منبع: آشنایی با تفسیر علمی قرآن، گفتگو با دکتر ناصر رفیعی و دکتر محمد علی رضایی، مرکز مطالعات و پژوهش‌‌های فرهنگی‌‌حوزه‌ ‌‌علمیه (1381 ).





1396@ - موتور جستجوی پرسش و پاسخ امین