خداوند در قرآن کریم میفرماید: (یُؤْتِی الْحِکْمَةَ مَنْ یَشاءُ وَ مَنْ یُؤْتَ الْحِکْمَةَ فَقَدْ أُوتِیَ خَیْراً کَثیراً)؛[1] (خدا) دانش و حکمت را به هر کس بخواهد [و شایسته بداند] میدهد و کسی که به او حکمت داده شود، خیر فراوانی داده شده است. حکمت آنگونه که فلاسفه و برخی مفسران گفتهاند؛ عبارت است از قضایای حقه‌ای که مطابق با واقع باشد؛ یعنی به نحوی مشتمل بر سعادت بشر باشد، مانند معارف الهی در باره مبدأ و معاد. و یا اگر مشتمل بر معارفی از حقایق عالم طبیعی است، معارفی باشد که باز با سعادت انسان سروکار داشته باشد، مانند حقایق فطری که اساس تشریعات دینی را تشکیل می‌دهد.[2] واژه حکمت بارها در قرآن کریم و روایات به مناسبتهایی بیان شده است و با توجه به گستره معنایی که دارد، از آن به عنوان موهبتی الهی یاد شده است که خداوند به پیامبران(ع) و برخی از انسانهای نیکوکار داده است: 1. پیامبران(ع): قرآن کریم در ارتباط با اهدای حکمت به پیامبر اسلام(ص) میفرماید: (و خدا بر تو کتاب و حکمت را نازل کرده و چیزی را که نمی‌دانستی به تو آموخت).[3] یا (این حکمتی است که پروردگارت به تو وحی کرده است).[4] قرآن به اهدای حکمت به پیامبرانی؛ مانند داوود(ع)[5] و عیسی(ع)[6] نیز اشاره میکند. 2. اولیای برگزیده الهی؛ مانند لقمان حکیم[7] و آل ابراهیم[8] نیز از گروههایی هستند که مشمول دریافت حکمت شدهاند. مراد از آل ابراهیم در این آیه یا رسول خدا(ص) و اهل بیت او هستند که همه از نواده‌های حضرت اسماعیل(ع) میباشند، و یا مطلق آل ابراهیم است، چه اولاد اسماعیل و چه نواده‌های اسحاق(بنی اسرائیل) که در هر حال شامل رسول خدا(ص) می‌شود.[9] 3. صاحبان عقل و اندیشه: امام صادق(ع) خطاب به هشام میفرماید: (پروردگار، از صاحبان عقل به نیکوترین شکلی یاد کرده و با بهترین زیور، آنان را زینت داده و فرموده که حکمت را به هرکه خواهد بخشد ... و جز صاحبان عقل، پند نخواهند گرفت).[10] 4. زاهدان و پارسایان: در روایت آمده است: (هر کس دل از دنیا برگیرد، خداوند چشمه‌های حکمت را در قلبش جای میدهد). [11] در همین راستا به حاتم اصم گفتند چگونه حکمت را به دست آوردی؟ گفت: به سبب کم خوردن، کم خوابیدن، کم سخن گفتن و حبس و انباشته نکردن هر آنچه را که خداوند به من داده است.[12] با توجه به آنچه بیان شد، مشخص میشود که حکمت مخصوص پیامبران نیست، بلکه دیگران نیز می‌توانند در اثر تقوا آنرا به دست آورند، آنگونه که لقمان و دیگران حکمت را به دست آورده بودند. در حالیکه پیامبر نبودند. اساساً در قرآن کریم آیاتی وجود دارد که یکی از وظایف مهم پیامبران، از جمله پیامبر اسلام(ص) را تعلیم حکمت به مردم اعلام میکند: (خداوند بر مؤمنان منت نهاد [نعمت بزرگی بخشید] هنگامی که در میان آنها، پیامبری از خودشان برانگیخت که آیات او را بر آنها بخواند، و آنها را پاک کند و کتاب و حکمت بیاموزد). [13] بنابر این، خداوند به هر کس که به خداوند و تعالیم پیامبران ایمان آورده و زندگی مؤمنانه و پرهیزکارانه را در دستور کار خویش قرار داده باشد، در قبال ایمان و اعمال صالحش درهای حکمت خویش را به رویش خواهد گشود. پی نوشتها: [1]. بقره، 269. [2]. طباطبایی، سید محمد حسین، المیزان فی تفسیر القرآن، ج ‌2، ص 395، قم، دفتر انتشارات اسلامی، چاپ پنجم، 1417ق.islamquest.net/fa/archive/question/fa2967. [3]. نساء، 113. [4]. اسراء، 39. آیات ذیل نیز نشانگر اعطای حکمت به پیامبر اسلاماند: بقره، 129 و 151؛ آل عمران، 164؛ نحل، 125؛ احزاب، 34؛ جمعه، 2. [5]. بقره، 251؛ ص، 20. [6]. آل عمران، 48؛ مائده، 110؛ زخرف، 63. [7]. لقمان، 12. [8]. نساء، 54. [9]. المیزان فی تفسیر القرآن، ج ‌4، ص 376. [10]. کلینی، محمد بن یعقوب، کافی، محقق، مصحح، غفاری، علی اکبر، آخوندی، محمد، ج 1، ص 15، تهران، دار الکتب الإسلامیة، چاپ چهارم، 1407ق. [11]. همان، ج ‌2، ص 128. [12]. میبدی، ابوالفضل رشید الدین، کشف الاسرار و عدة الابرار، ج 1، ص 363، تهران، امیر کبیر، چاپ پنجم، 1371ش. [13]. آل عمران، 164. منبع: www.islamquest.net
بر اساس آیات قرآن، خداوند به چه کسانی حکمت داده است؟: «یُؤْتِی الْحِکْمَةَ مَنْ یَشاءُ».
خداوند در قرآن کریم میفرماید: (یُؤْتِی الْحِکْمَةَ مَنْ یَشاءُ وَ مَنْ یُؤْتَ الْحِکْمَةَ فَقَدْ أُوتِیَ خَیْراً کَثیراً)؛[1] (خدا) دانش و حکمت را به هر کس بخواهد [و شایسته بداند] میدهد و کسی که به او حکمت داده شود، خیر فراوانی داده شده است.
حکمت آنگونه که فلاسفه و برخی مفسران گفتهاند؛ عبارت است از قضایای حقهای که مطابق با واقع باشد؛ یعنی به نحوی مشتمل بر سعادت بشر باشد، مانند معارف الهی در باره مبدأ و معاد. و یا اگر مشتمل بر معارفی از حقایق عالم طبیعی است، معارفی باشد که باز با سعادت انسان سروکار داشته باشد، مانند حقایق فطری که اساس تشریعات دینی را تشکیل میدهد.[2]
واژه حکمت بارها در قرآن کریم و روایات به مناسبتهایی بیان شده است و با توجه به گستره معنایی که دارد، از آن به عنوان موهبتی الهی یاد شده است که خداوند به پیامبران(ع) و برخی از انسانهای نیکوکار داده است:
1. پیامبران(ع): قرآن کریم در ارتباط با اهدای حکمت به پیامبر اسلام(ص) میفرماید: (و خدا بر تو کتاب و حکمت را نازل کرده و چیزی را که نمیدانستی به تو آموخت).[3] یا (این حکمتی است که پروردگارت به تو وحی کرده است).[4] قرآن به اهدای حکمت به پیامبرانی؛ مانند داوود(ع)[5] و عیسی(ع)[6] نیز اشاره میکند.
2. اولیای برگزیده الهی؛ مانند لقمان حکیم[7] و آل ابراهیم[8] نیز از گروههایی هستند که مشمول دریافت حکمت شدهاند.
مراد از آل ابراهیم در این آیه یا رسول خدا(ص) و اهل بیت او هستند که همه از نوادههای حضرت اسماعیل(ع) میباشند، و یا مطلق آل ابراهیم است، چه اولاد اسماعیل و چه نوادههای اسحاق(بنی اسرائیل) که در هر حال شامل رسول خدا(ص) میشود.[9]
3. صاحبان عقل و اندیشه: امام صادق(ع) خطاب به هشام میفرماید: (پروردگار، از صاحبان عقل به نیکوترین شکلی یاد کرده و با بهترین زیور، آنان را زینت داده و فرموده که حکمت را به هرکه خواهد بخشد ... و جز صاحبان عقل، پند نخواهند گرفت).[10]
4. زاهدان و پارسایان: در روایت آمده است: (هر کس دل از دنیا برگیرد، خداوند چشمههای حکمت را در قلبش جای میدهد). [11]
در همین راستا به حاتم اصم گفتند چگونه حکمت را به دست آوردی؟ گفت: به سبب کم خوردن، کم خوابیدن، کم سخن گفتن و حبس و انباشته نکردن هر آنچه را که خداوند به من داده است.[12]
با توجه به آنچه بیان شد، مشخص میشود که حکمت مخصوص پیامبران نیست، بلکه دیگران نیز میتوانند در اثر تقوا آنرا به دست آورند، آنگونه که لقمان و دیگران حکمت را به دست آورده بودند. در حالیکه پیامبر نبودند.
اساساً در قرآن کریم آیاتی وجود دارد که یکی از وظایف مهم پیامبران، از جمله پیامبر اسلام(ص) را تعلیم حکمت به مردم اعلام میکند: (خداوند بر مؤمنان منت نهاد [نعمت بزرگی بخشید] هنگامی که در میان آنها، پیامبری از خودشان برانگیخت که آیات او را بر آنها بخواند، و آنها را پاک کند و کتاب و حکمت بیاموزد). [13]
بنابر این، خداوند به هر کس که به خداوند و تعالیم پیامبران ایمان آورده و زندگی مؤمنانه و پرهیزکارانه را در دستور کار خویش قرار داده باشد، در قبال ایمان و اعمال صالحش درهای حکمت خویش را به رویش خواهد گشود.
پی نوشتها:
[1]. بقره، 269.
[2]. طباطبایی، سید محمد حسین، المیزان فی تفسیر القرآن، ج 2، ص 395، قم، دفتر انتشارات اسلامی، چاپ پنجم، 1417ق.islamquest.net/fa/archive/question/fa2967.
[3]. نساء، 113.
[4]. اسراء، 39. آیات ذیل نیز نشانگر اعطای حکمت به پیامبر اسلاماند:
بقره، 129 و 151؛ آل عمران، 164؛ نحل، 125؛ احزاب، 34؛ جمعه، 2.
[5]. بقره، 251؛ ص، 20.
[6]. آل عمران، 48؛ مائده، 110؛ زخرف، 63.
[7]. لقمان، 12.
[8]. نساء، 54.
[9]. المیزان فی تفسیر القرآن، ج 4، ص 376.
[10]. کلینی، محمد بن یعقوب، کافی، محقق، مصحح، غفاری، علی اکبر، آخوندی، محمد، ج 1، ص 15، تهران، دار الکتب الإسلامیة، چاپ چهارم، 1407ق.
[11]. همان، ج 2، ص 128.
[12]. میبدی، ابوالفضل رشید الدین، کشف الاسرار و عدة الابرار، ج 1، ص 363، تهران، امیر کبیر، چاپ پنجم، 1371ش.
[13]. آل عمران، 164.
منبع: www.islamquest.net
- [سایر] رابطه بین «حکمت عملی و نظری» در فلسفه با «ایمان و عمل صالح» در قرآن چیست؟
- [سایر] در آیه اول سوره یونس آمده است «تِلْکَ آیاتُ الْکِتابِ الْحَکِیمِ» این آیه چه ارتباطی با کل سوره یونس دارد؟ منظور از حکیم و حکمت چیست؟
- [سایر] قرآن چگونه لزوم بعثت پیامبران را از جهت «تعلیم کتاب و حکمت» اثبات میکند؟
- [سایر] چرا در قرآن کریم در برخی آیات از واژه «قریه» و در برخی دیگر از واژه «مدینه» استفاده شده است؟
- [سایر] آیات قرآن پیرامون «زوجیت» در عالم گیاهان به چه صورت است؟
- [سایر] در کدام آیات قرآن در مورد «برف» صحبت شده است؟
- [سایر] در خصوص آیات محکم و متشابه که خداوند فرموده: «تأویل آن به عهدة خداوند است...» توضیح دهید؟
- [سایر] چرا خداوند با این که «احد» و «واحد» است در قرآن ضمیر جمع (ما) به خود نسبت می دهد؟
- [سایر] خدا پرستان معتقدند: خدا جهان را از « عدم » آفرید، بنابر این چگونه «عدم» می تواند منشأ «وجود» باشد و «نیستی» سرچشمه «هستی» گردد؟
- [سایر] آیا آیه «قُلْ إِنَّ اللَّهَ یُضِلُّ مَنْ یَشاءُ وَ یَهْدِی إِلَیْهِ مَنْ أَنابَ» (رعد/27) با عدل الهی منافات ندارد؟
- [آیت الله سیستانی] اگر بر جائی از بدن ، آیه قرآن یا اسم خداوند متعال نوشته شده باشد ، چنانچه بخواهد غسل را ترتیبی بجا آورد ، باید آب را طوری به بدن برساند که دست او به نوشته نرسد . و همچنین اگر بخواهد وضو بگیرد در مورد آیه قرآن بلکه در مورد اسم خداوند نیز بنابر احتیاط واجب .
- [آیت الله شبیری زنجانی] پنج چیز بر جنب حرام است: اول: رساندن جایی از بدن خود به خط قرآن و بنا بر احتیاط به اسم خدا و صفات خاصه او به هر لغت که باشد، مگر پولی که بر آن نام خدا نوشته شده باشد که دست زدن به آن اشکال ندارد و احتیاط مستحب آن است که جایی از بدن خود را به اسم پیغمبران و امامان و حضرت زهرا علیهمالسلام نیز نرساند. دوم: رفتن یا ماندن در مسجد الحرام و مسجد پیغمبر صلی الله علیه و آله و حرم امامان علیهمالسلام اگر چه از یک در داخل و از در دیگر خارج شود و مراد از حرم امامان علیهمالسلام : محوّطهایست که ضریح مقدّس و قبر مطهّر در آن قرار دارد، نه تمام رواقها یا صحنها. سوم: داخل شدن یا ماندن در مساجد دیگر، مگر آنکه از یک در داخل و از در دیگر خارج شود. چهارم: گذاشتن چیزی در مسجد. پنجم: خواندن هر یک از آیات سجده واجب و آن آیات در چهار سوره است. اول: سوره سی و دوم قرآن (الم تنزیل (=سجده) )، آیه پانزدهم؛ دوم: سوره چهل و یکم (حم سجده (=فُصّلت) )، آیه سی و هفتم؛ سوم: سوره پنجاه و سوم (النجم)، آیه آخر؛ چهارم: سوره نود و ششم (اقرء (=العلق) )، آیه آخر. بلکه بنا بر احتیاط خواندن آیات دیگر یا قسمتی از یک آیه از سورههای سجده نیز جایز نیست. چیزهایی که بر جنب مکروهست
- [آیت الله وحید خراسانی] اگر بر جایی از بدن ایه قران یا اسم خداوند متعال نوشته شده باشد چنانچه بخواهد غسل ترتیبی به جا اورد باید اب را طوری به بدن برساند که مس ان نوشته نشود و همچنین است اگر بخواهد وضوی ترتیبی بگیرد و بر بعض اعضای وضو ایه قران باشد و همچنین بنابر احتیاط واجب اگر اسم خداوند متعال باشد و در غسل و وضو مراعات احتیاط نسبت به اسماء انبیا و ایمه و حضرت زهرا علیهم السلام مستحب است
- [آیت الله وحید خراسانی] اگر بر جایی از بدن ایه قران یا اسم خداوند متعال نوشته شده باشد چنانچه بخواهد غسل ترتیبی به جا اورد باید اب را طوری به بدن برساند که مس ان نوشته نشود و همچنین است اگر بخواهد وضوی ترتیبی بگیرد و بر بعض اعضای وضو ایه قران باشد و همچنین بنابر احتیاط واجب اگر اسم خداوند متعال باشد و در غسل و وضو مراعات احتیاط نسبت به اسماء انبیا و ایمه و حضرت زهرا علیهم السلام مستحب است
- [آیت الله خوئی] اگر بر جایی از بدن، آیه قرآن یا اسم خداوند متعال نوشته شده باشد، و چنانچه بخواهد وضو یا غسل را ترتیبی بهجا آورد، باید آب را طوری به بدن برساند که دست او به نوشته نرسد.
- [آیت الله اردبیلی] اگر بر بدن کسی که جنب است آیه قرآن یا اسم خداوند متعال نوشته شده باشد، حرام است دست به آن نوشته بگذارد و اگر بخواهد غسل کند، باید آب را به گونهای به بدن برساند که دست او به نوشته نرسد و اسامی مبارک پیامبران و امامان و حضرت زهرا علیهمالسلام به احتیاط واجب حکم اسم خدا را دارند.
- [آیت الله مکارم شیرازی] ذکر خدا، قرائت قرآن دعا، در هر جای نماز جایز است اگر جمله ای را مانند (الله اکْبر) به قصد ذکر خدا بگوید، اما در موقع گفتن، صدا را بلندکند که چیزی را به دیگری بفهماند اشکال ندارد، ولی دعا و ذکر به زبانهای غیر عربی اشکال دارد.
- [آیت الله مظاهری] از گناهان کبیره در اسلام تهمت است، و معنای آن این است که عیبی را به کسی نسبت دهد که آن عیب را نداشته باشد، بلکه اگر عیب هم نباشد ولی او راضی به آن نسبت نباشد، باز تهمت و حرام است، و اگر راضی باشد، گرچه تهمت نیست، ولی دروغ و حرام است، نظیر تملّقها و تعریفهای بیجا، و قرآن شریف تهمت را در حدّ کفر میداند: (انَّما یَفْتَرِی الْکَذِبَ الَّذینَ لا یُؤْمِنُون بایاتِ اللَّه)[1] (تنها کسانی دروغپردازی میکنند که به آیات خدا ایمان ندارند.)
- [آیت الله مکارم شیرازی] پنج کار بر جنب حرام است: 1 مس خط قرآن یا اسم خدا و پیامبران و امامان بنابر احتیاط واجب، همانطور که در وضو گفته شد. 2 رفتن به مسجدالحرام و مسجد پیغمبر(صلی الله علیه وآله)، هرچند از یک در داخل و از در دیگر خارج شود. 3 توقف کردن در مساجد دیگر، اما اگر از یک در داخل و از در دیگر خارج شود، یا برای برداشتن چیزی برود مانعی ندارد و احتیاط واجب آن است که در حرم امامان هم توقف نکند. 4 داخل شدن در مسجد برای گذاشتن چیزی در آن. 5 خواندن یکی از آیات سجده، ولی خواندن غیر آیه سجده از سوره سجده مانعی ندارد.
- [آیت الله سبحانی] هر یک از رکوع های نماز آیات رکن است که اگر عمداً یا اشتباهاً کم یا زیاد شود نماز باطل است. احکام نماز جمعه: نماز جمعه عبادتی است که در شرایط خاصی انجام می گیرد ودارای فضیلت زیادی می باشد و در قرآن مجید می فرماید:(مؤمنان هر موقع صدای مؤذن را شنیدند کارهای دیگر را ترک کنندو به سوی نمازجمعه حرکت کنند.(1)