برای تفسیر متون مقدسْ صراط مستقیمی وجود دارد و پیمودن آن نیز ممکن است و عدّهای از مفسّران هم به طیّ آن کامیاب شدهاند. توفیق رهنوردی چنین صراطی، وقف عصر و مصر و نسل و نژاد ویژهای نیست. برای تفسیر معارف نظری متون مقدّس سرمایههای علمی خاصی لازم است. مفسر نسبت به مبادی تصدیقی تفسیر گاهی یقین دارد و گاهی شک؛ یقین مفسّر نسبت به برخی مبادی تصدیقی، یا منطقی است که به استناد مبادی برهان پدید میآید یا روانی که محصول خصلتهای نفسانی و اوصاف روانی شخص اوست. همچنین اگر مفسّر درباره برخی از مبادی تصدیقیْ شک داشته باشد، تردید او یا منطقی است که بر اثر تکافؤ ادلّه و تضارب آرای متساوی در مسئلهای پدید میآید و با رجحان دلیل و افزایش برهانِ یک طرف زایل میگردد و یا روانی است که نتیجه صفاتِ درونی و خصوصیاتِ روانیِ شخصِ شاک است. گرچه قطع منطقی و قطع روانی هر یک راه ویژه خود را در ثبوت و سقوط طیّ میکند و هر کدام از راه مخصوص پدید میآید و از راه خاص رخت بر میبندد، لیکن تأثیر تکوینی و طبیعی آنها یکسان است؛ یعنی انسانِ قاطع، مادامی که به چیز معیّنی قطع دارد، از لحاظ روانی به مقتضای قطع خود سخن میگوید و تفسیر و عمل میکند؛ خواه قطع او منطقی باشد یا روانی. در علم اصول فقه بخشی از بحثهای "قطع قطّاع" ناظر به حجیّت و عدم حجیّت قطع قاطعان روانی است؛ زیرا غالب قطّاعها بر اثر خصوصیتهای نفسانی به سرعت قطع مبتلا میشوند و راه علاج آن را روانشناس ماهر و روانکاو قاهر و درونسنجِ صائب آشناست. تفسیر مَتْنِ مقدّس اگر به استناد قطع روانی انجام شد، محصولی جز اقناع قطّاعان روانی ندارد؛ زیرا فاقد مبادی فکری است و از این رو قابل انتقال علمی به دیگران نیست. آنچه ماء مَعین و چشمه جاری است، قطع منطقی است که بر اثرِ داشتنِ مبادیِ استدلالْ قابلِ سرایت به پژوهندگان دیگر است. شکِّ در مبادی تصدیقی نیز همانند قطعْ چه منطقی باشد و چه روانی، دارای اثر مخصوص خود است؛ یعنی سبب تزلزل در تصمیمگیری و نَوَسانِ در عزم و اراده است. انسان شاکّ مادامی که گرفتار این حالت است، هرگز در تفسیر متن به نتیجهای روشن نمیرسد و هماره با احتمال، شاید، لَیْت و لعلّ میگذراند. مأخذ: ( تفسیر تسنیم، ج 1، ص 212)
برای تفسیر متون مقدسْ صراط مستقیمی وجود دارد و پیمودن آن نیز ممکن است و عدّهای از مفسّران هم به طیّ آن کامیاب شدهاند. توفیق رهنوردی چنین صراطی، وقف عصر و مصر و نسل و نژاد ویژهای نیست.
برای تفسیر معارف نظری متون مقدّس سرمایههای علمی خاصی لازم است. مفسر نسبت به مبادی تصدیقی تفسیر گاهی یقین دارد و گاهی شک؛ یقین مفسّر نسبت به برخی مبادی تصدیقی، یا منطقی است که به استناد مبادی برهان پدید میآید یا روانی که محصول خصلتهای نفسانی و اوصاف روانی شخص اوست. همچنین اگر مفسّر درباره برخی از مبادی تصدیقیْ شک داشته باشد، تردید او یا منطقی است که بر اثر تکافؤ ادلّه و تضارب آرای متساوی در مسئلهای پدید میآید و با رجحان دلیل و افزایش برهانِ یک طرف زایل میگردد و یا روانی است که نتیجه صفاتِ درونی و خصوصیاتِ روانیِ شخصِ شاک است.
گرچه قطع منطقی و قطع روانی هر یک راه ویژه خود را در ثبوت و سقوط طیّ میکند و هر کدام از راه مخصوص پدید میآید و از راه خاص رخت بر میبندد، لیکن تأثیر تکوینی و طبیعی آنها یکسان است؛ یعنی انسانِ قاطع، مادامی که به چیز معیّنی قطع دارد، از لحاظ روانی به مقتضای قطع خود سخن میگوید و تفسیر و عمل میکند؛ خواه قطع او منطقی باشد یا روانی.
در علم اصول فقه بخشی از بحثهای "قطع قطّاع" ناظر به حجیّت و عدم حجیّت قطع قاطعان روانی است؛ زیرا غالب قطّاعها بر اثر خصوصیتهای نفسانی به سرعت قطع مبتلا میشوند و راه علاج آن را روانشناس ماهر و روانکاو قاهر و درونسنجِ صائب آشناست.
تفسیر مَتْنِ مقدّس اگر به استناد قطع روانی انجام شد، محصولی جز اقناع قطّاعان روانی ندارد؛ زیرا فاقد مبادی فکری است و از این رو قابل انتقال علمی به دیگران نیست. آنچه ماء مَعین و چشمه جاری است، قطع منطقی است که بر اثرِ داشتنِ مبادیِ استدلالْ قابلِ سرایت به پژوهندگان دیگر است. شکِّ در مبادی تصدیقی نیز همانند قطعْ چه منطقی باشد و چه روانی، دارای اثر مخصوص خود است؛ یعنی سبب تزلزل در تصمیمگیری و نَوَسانِ در عزم و اراده است. انسان شاکّ مادامی که گرفتار این حالت است، هرگز در تفسیر متن به نتیجهای روشن نمیرسد و هماره با احتمال، شاید، لَیْت و لعلّ میگذراند.
مأخذ: ( تفسیر تسنیم، ج 1، ص 212)
- [سایر] آیا تفسیر ثابت متون مقدس ممکن است؟
- [سایر] مقصود از قراین پیوسته غیرلفظی چیست و چه نقشی در تفسیر دارند؟
- [سایر] بهداشت روانی در ثبات خانواده چه نقشی دارد؟
- [سایر] متون مقدس دین سیک چه نام دارد و چگونه می باشند؟
- [سایر] دین چه نقشی در بحران های جهان دارد؟ (بحران اخلاقی، بحران معرفتی، بحران روحی و روانی)
- [سایر] جایگاه و نقش آراء مفسران در تفسیر قرآن چیست؟
- [سایر] آیا اهل بیت علیهم السلام در تفسیر قرآن از شیوه تفسیر قرآن به قرآن بهره میگرفتند؟
- [سایر] بین تفسیر شیعه و تفسیر سنی چه تفاوتهایی وجود دارد؟
- [سایر] آیا آراء و اندیشه های مفسر در تفسیر قرآن نقش دارد؟
- [سایر] آیا میتوان گفت دین تنها متون نقلی (قرآن و سنت) است؟
- [آیت الله نوری همدانی] اگر معروف یا منکر از اموری باشد که شارع مقدس به آن اهمیّت زیاد می دهد مثل اصول دین یامذهب و حفظ قرآن مجید وحفظ عقاید مسلمانان یا احکام ضروریّه ، باید ملاحظه اهمیّت شود ، و مجردّ ضرر ، موجب واجب نبودن نمی شود ، پس اگر توقّف داشته باشد ، حفظ عقائد مسلمانان یا حفظ احکام ضروریّه اسلام بر بذل جان و مال ، واجب است بذل آن
- [امام خمینی] اگر معروف یا منکر از اموری باشد که شارع مقدس به آن اهمیت زیاد میدهد مثل اصول دین یا مذهب و حفظ قرآن مجید و حفظ عقاید مسلمانان یا احکام ضروریه، باید ملاحظه اهمیت شود، و مجرد ضرر، موجب واجب نبودن نمیشود، پس اگر توقف داشته باشد حفظ عقاید مسلمانان یا حفظ احکام ضروریه اسلام بر بذل جان و مال، واجب است بذل آن.
- [آیت الله اردبیلی] اگر معروف یا منکر از اموری باشد که شارع مقدّس به آن اهمیّت زیاد میدهد، مثل اصول دین یا مذهب و حفظ قرآن مجید و حفظ عقاید مسلمانان یا احکام ضروری اسلام، باید ملاحظه این اهمیّت بشود و مجرّدِ خوف ضرر، موجب سقوط وجوب آن نمیشود؛ پس اگر حفظ عقاید مسلمانان یا حفظ احکام ضروری اسلام بر بذل جان و مال توقّف داشته باشد، بذل آن واجب است.
- [آیت الله صافی گلپایگانی] . تعزیه و شبیه خوانی اگر مشتمل بر آلات لهو از قبیل طبل و شیپور و صنج نباشد و اشعار دروغ و غنا نخوانند و مرد لباس زن نپوشد و اجتماع مرد و زن در یک جا نباشد، اشکال ندارد. ولی سزاوار است که به تعزیه خوانی تنها اکتفا نکنند و مجالس روضه که در آنها علاوه بر ذکر مصائب حضرت خامس آل عبا علیه السلام ، معارف و عقاید اسلامی و تفسیر آیات و احادیث و احکام شرعیه بیان می شود نیز تشکیل دهند.
- [آیت الله بهجت] قسم چند شرط دارد: 1 کسی که قسم میخورد باید بالغ و عاقل باشد و از روی قصد و اختیار قسم بخورد، پس قسم خوردن بچه، دیوانه، مست و کسی که مجبورش کردهاند درست نیست، و همچنین است اگر در حال عصبانیت بدون قصد قسم بخورد. 2 کاری را که قسم میخورد انجام دهد، باید حرام و مکروه نباشد و کاری را که قسم میخورد ترک کند، باید واجب یا مستحب نباشد و قسم بر ترک امری که راجح است، هر چند دنیوی باشد، منعقد نمیشود، و متعلق قسم با رجحان بهطور قطع کفایت میکند، ولی انعقاد قسم در امر متساویالطرفین، یعنی مباح، مبنی بر احتیاط است. 3 به یکی از اسامی خداوند عالم قسم بخورد که به غیر ذات مقدس او گفته نمیشود؛ مانند (خدا) و (اللّه)، و نیز اگر به اسمی قسم بخورد که به غیر خدا هم میگویند، ولی بهقدری بر خدا اطلاق میشود که هر وقت کسی آن اسم را بگوید ذات مقدس حق در نظر میآید، مثل آنکه به (خالق) و (رازق) قسم بخورد، صحیح است. 4 قسم را به زبان بیاورد، و اگر بنویسد یا در قلبش آن را قصد کند، صحیح نیست، ولی شخص لال اگر با اشاره قسم بخورد، صحیح است. 5 عمل کردن به قسم برای او ممکن باشد، و اگر موقعی که قسم میخورد ممکن بوده، ولی بعداً تا آخر وقتی که برای قسم معین کرده عاجز شود، یا برایش مشقت داشته باشد، قسم او از وقتی که عاجز شده بههم میخورد.
- [آیت الله مظاهری] از محرّمات در اسلام دشمنی و کینهتوزی و اظهار عداوت و بغض و قهر با مسلمانان است و قرآن شریف یکی از علل حرمت خمر و قمار را عداوت و بغض میداند (انَّما یُریدُ الشَّیْطانُ انْ یُوقِعَ بَیْنَکُمُ الْعَداوَةَ وَ الْبَغْضاءَ فِی الْخَمْرِ وَ الْمَیْسِر)[1] (همانا شیطان میخواهد به وسیله شراب و قمار، میان شما دشمنی و کینه ایجاد کند.) و آن اقسامی دارد: الف) دشمنی با افراد وابسته به دین نظیر علما و متدیّنین به خاطر دینشان و گناه این قسم در حدّ کفر است، بلکه اگر توجّه به لوازم آن داشته باشد کفر است. ب) دشمنی با آنان به خاطر اغراض شخصیّه و این قسم نیز گناهش بزرگ است. ج) دشمنی با خویشان نظیر پدر و مادر و اولاد و برادر و خواهر و امثال اینها که این قسم علاوه بر حرمت دشمنی و قهر، حرمت قطع رحم را نیز دارد و قطع رحم به اندازهای گناهش بزرگ است که در قرآن سه مرتبه بر او لعن شده است. د) دشمنی با افراد دیگر از غیر خویشاوندان و وابستگان و این قسم نیز حرام بلکه از گناهان کبیره است.
- [آیت الله مکارم شیرازی] امر به معروف و نهی از منکر بر تمام افراد عاقل و بالغ با شرایط زیر واجب است: 1 کسی که می خواهد امر و نهی کند باید یقین داشته باشد که طرف مقابل مشغول انجام حرام یا ترک واجبی است. 2 احتمال دهد که امر و نهی او اثردارد، خواه اثر فوری داشته باشد یا غیر فوری، کامل یا ناقص، بنابراین اگر بداند هیچ اثر نمی کند واجب نیست. 3 در امر و نهی او مفسده و ضرری نباشد، پس اگر بداند یا خوف این باشد که امر یا نهی او، ضرر جانی یا عرضی و آبرویی یا مالی قابل توجه نسبت به او یا بعضی از مؤمنین می رساند واجب نیست، ولی اگر معروف و منکر از اموری باشد که شارع مقدس اسلام اهمیت زیادی به آن می دهد (مانند حفظ اسلام و قرآن و استقلال ممالک اسلامی، یا حفظ احکام ضروری اسلام)، باید اعتنا به ضرر نکند و با بذل جان و مال در حفظ آنها بکوشد.
- [آیت الله شبیری زنجانی] پنج چیز بر جنب حرام است: اول: رساندن جایی از بدن خود به خط قرآن و بنا بر احتیاط به اسم خدا و صفات خاصه او به هر لغت که باشد، مگر پولی که بر آن نام خدا نوشته شده باشد که دست زدن به آن اشکال ندارد و احتیاط مستحب آن است که جایی از بدن خود را به اسم پیغمبران و امامان و حضرت زهرا علیهمالسلام نیز نرساند. دوم: رفتن یا ماندن در مسجد الحرام و مسجد پیغمبر صلی الله علیه و آله و حرم امامان علیهمالسلام اگر چه از یک در داخل و از در دیگر خارج شود و مراد از حرم امامان علیهمالسلام : محوّطهایست که ضریح مقدّس و قبر مطهّر در آن قرار دارد، نه تمام رواقها یا صحنها. سوم: داخل شدن یا ماندن در مساجد دیگر، مگر آنکه از یک در داخل و از در دیگر خارج شود. چهارم: گذاشتن چیزی در مسجد. پنجم: خواندن هر یک از آیات سجده واجب و آن آیات در چهار سوره است. اول: سوره سی و دوم قرآن (الم تنزیل (=سجده) )، آیه پانزدهم؛ دوم: سوره چهل و یکم (حم سجده (=فُصّلت) )، آیه سی و هفتم؛ سوم: سوره پنجاه و سوم (النجم)، آیه آخر؛ چهارم: سوره نود و ششم (اقرء (=العلق) )، آیه آخر. بلکه بنا بر احتیاط خواندن آیات دیگر یا قسمتی از یک آیه از سورههای سجده نیز جایز نیست. چیزهایی که بر جنب مکروهست
- [آیت الله مظاهری] از گناهان بزرگ در اسلام نفاق است و در روایات فراوانی فرمودهاند کسی که دارای دو چهره و دو زبان باشد، در روز قیامت با دو زبان که آتش از آنها شعلهور است محشور میشود و این نفاق اقسامی دارد: الف) کسانی که ایمان ندارند، ولی با زبان یا عمل ایمان نمایی میکنند، و این افراد همان منافقینی هستند که قرآن جایگاه آنان را پستترین جاهای جهنّم قرار داده است. ب) افراد ریاکار که اعمالشان برای خدا نیست، ولی نمایش برای خداست و قرآن علاوه بر اینکه اعمال این افراد را باطل میداند، گناه آنان را در حدّ کفر شمرده است. ج) افرادی که در برخورد با مردم دارای دو چهره و دو زبان هستند؛ مثلاً در حالی که کینه و عداوت دارند و از غیبت و تهمت باک ندارند، ولی در ظاهر اظهار محبّت و ارادت میکنند. د) افرادی که خود را وابسته به دین میکنند، ولی در حقیقت آن وابستگی را در عمل ندارند، نظیر عالم بی عمل و زاهد بیحقیقت و مقدّس و متّقی نما، و این افراد گرچه در روایات اطلاق نفاق بر آنها شده است و از نظر اخلاقی منافق میباشند، ولی گناه منافق را ندارند و اگر بر طبق وظیفه دینی خود عمل نکنند، در روز قیامت با منافقین محشور میشوند.
- [آیت الله شبیری زنجانی] اگر کسی مرد مسلمانی را بکشد دیهای که باید قاتل یا عاقله وی بدهند یکی از شش چیز است: اوّل: در قتل عمدی صد شتر که بنا بر احتیاط واجب داخل سال ششم شده باشند و بهتر آن است نری باشند که اخته و رگ مالیده نیست و در قتل شبه عمد و خطای محض شرائط دیگری از جهت سن و نری و مادگی در شتر معتبر است که در کتابهای فقهی مفصل آمده است. دوم: دویست گاو. سوم: هزار گوسفند. چهارم: دویست حلّه، حلّه نوعی پارچه بوده و چون در تفسیر آن اختلافاتی در میان لغویان وجود دارد، احتیاط آن است که برای پرداخت دیه، سایر اقسام آن را اختیار کنند. پنجم: هزار دینار طلای شرعی که بنا بر مشهور مقدار هر دینار طلا 18 نخود طلای سکّهدار میباشد. ششم: ده هزار درهم که بنا بر مشهور هر درهم 12 / 6 نخود نقره سکّه است. درباره مقدار دقیقتر دینار و درهم در مسأله 1872، 1904 و 1905 توضیح بیشتری داده شد. و اگر مقتول زن مسلمان باشد، دیه او در هر یک از شش چیز نصف دیه مرد است و اگر مقتول کافر ذمّی باشد در صورتی که مرد باشد دیه او هشتصد درهم و در صورتی که زن باشد دیه او چهارصد درهم میباشد و اگر کافر غیر ذمّی باشد دیه ندارد.