روح انسان گرچه مجرّد است، لیکن تجرّد تام عقلی ندارد تا در مبادی ادراک نیازی به احساس و مانند آن نداشته باشد و چون احساس بدون ارتباط با مادّه خارجی مقدور نیست و هر گونه پیوندی با مادّه خارجْ مرهون زمان و در گرو مکان و نظیر آن است و از سوی دیگر شیء ادراک شده نیز در زمان و مکان و وضع و محاذات معیّن قرار میگیرد، چنین پنداشته میشود که همه ادراکهایِ روحْ تاریخمند و متمکّن و مانند آن است در حالی که اگر از مرحله احساس و تخیّل بگذریم (گرچه هر ادراکی حتی احساس و تخیّل مجرد است) و به ادراک اصیل روح راه یابیم متوجه خواهیم شد که: 1 روح دارای تجرّد از قید زمان و مکان و مانند آن است. 2 ادراکْ امری مجرّد است. 3 کلّی اگر ادراک شود، از هر قیدی منزّه است؛ زیرا کلی غیر از اشتراک لفظی است، بلکه معنایی است مشترک بین افراد فراوان که بر همه آنها صادق و از قید هر یک از آنها مبرّاست. 4 شهود حضوری روح مجرّد و نیز ادراک کلی مجرّد بدون تاریخمند بودن اِدراک یا مُدرَک ممکن است، گرچه ادراک موجود مجرّد ممکن است در زمان خاص یا مکان مخصوصی واقع شود؛ لیکن هیچ یک از این امورِ خارج از قلمرو ادراک روح و بیرون از منطقه ادراکِ کلّی و مانند آن سهمی در عصری کردن ادراک یا مصری کردن مُدْرَک ندارد. 5 در تفسیر متن مقدّس لازم است مفاهیم الفاظِ مستعمل در آن متن را برابر با فرهنگِ رایج و دارجِ عصر نزول در نظر گرفت؛ گرچه مصادیق آنها در طی اعصار و قرون یا در امصار و اماکن یا اقوام و ملل، متنوّع و متعدّد باشد. بنابراین، ممکن است مفسّر با داشتن پیشفهمها و پیشفرضها (اصول موضوعه) تفسیر ثابت و جاویدی از متن مقدّس ارائه دهد که به هیچ وجه معنای استنباط شده، اختصاصی به مرز و بوم معیّن یا تاریخ مشخص نداشته باشد؛ گرچه تفسیر او در ظرفِ محدودِ تاریخ واقع میشود؛ همچنین مُفَسّرِ مفروض، مطلبی ثابت، مجرد، کلی و دائمی را از قرآن استنباط میکند، نه مطلبی نسبی را؛ گرچه ممکن است معرفتشناس بگوید: اگر چه مفسّرِ مفروضْ پیام مطلق، کلی و عام را از آیه استفاده میکند، لیکن این اطلاق و عموم و کلی فهمیدن مربوط به خصوص مفسّر مزبور است و برای خصوص او معتبر است، نه برای مفسّران دیگر. مأخذ: ( تفسیر تسنیم، ج 1، ص 215)
روح انسان گرچه مجرّد است، لیکن تجرّد تام عقلی ندارد تا در مبادی ادراک نیازی به احساس و مانند آن نداشته باشد و چون احساس بدون ارتباط با مادّه خارجی مقدور نیست و هر گونه پیوندی با مادّه خارجْ مرهون زمان و در گرو مکان و نظیر آن است و از سوی دیگر شیء ادراک شده نیز در زمان و مکان و وضع و محاذات معیّن قرار میگیرد، چنین پنداشته میشود که همه ادراکهایِ روحْ تاریخمند و متمکّن و مانند آن است در حالی که اگر از مرحله احساس و تخیّل بگذریم (گرچه هر ادراکی حتی احساس و تخیّل مجرد است) و به ادراک اصیل روح راه یابیم متوجه خواهیم شد که:
1 روح دارای تجرّد از قید زمان و مکان و مانند آن است.
2 ادراکْ امری مجرّد است.
3 کلّی اگر ادراک شود، از هر قیدی منزّه است؛ زیرا کلی غیر از اشتراک لفظی است، بلکه معنایی است مشترک بین افراد فراوان که بر همه آنها صادق و از قید هر یک از آنها مبرّاست.
4 شهود حضوری روح مجرّد و نیز ادراک کلی مجرّد بدون تاریخمند بودن اِدراک یا مُدرَک ممکن است، گرچه ادراک موجود مجرّد ممکن است در زمان خاص یا مکان مخصوصی واقع شود؛ لیکن هیچ یک از این امورِ خارج از قلمرو ادراک روح و بیرون از منطقه ادراکِ کلّی و مانند آن سهمی در عصری کردن ادراک یا مصری کردن مُدْرَک ندارد.
5 در تفسیر متن مقدّس لازم است مفاهیم الفاظِ مستعمل در آن متن را برابر با فرهنگِ رایج و دارجِ عصر نزول در نظر گرفت؛ گرچه مصادیق آنها در طی اعصار و قرون یا در امصار و اماکن یا اقوام و ملل، متنوّع و متعدّد باشد.
بنابراین، ممکن است مفسّر با داشتن پیشفهمها و پیشفرضها (اصول موضوعه) تفسیر ثابت و جاویدی از متن مقدّس ارائه دهد که به هیچ وجه معنای استنباط شده، اختصاصی به مرز و بوم معیّن یا تاریخ مشخص نداشته باشد؛ گرچه تفسیر او در ظرفِ محدودِ تاریخ واقع میشود؛ همچنین مُفَسّرِ مفروض، مطلبی ثابت، مجرد، کلی و دائمی را از قرآن استنباط میکند، نه مطلبی نسبی را؛ گرچه ممکن است معرفتشناس بگوید: اگر چه مفسّرِ مفروضْ پیام مطلق، کلی و عام را از آیه استفاده میکند، لیکن این اطلاق و عموم و کلی فهمیدن مربوط به خصوص مفسّر مزبور است و برای خصوص او معتبر است، نه برای مفسّران دیگر.
مأخذ: ( تفسیر تسنیم، ج 1، ص 215)
- [سایر] قطع روانی و منطقی در تفسیر متون مقدس چه نقشی دارند؟
- [سایر] آیا میتوان با آیه (أَ فَلا یَتَدَبَّرُونَ الْقُرْآن) لزوم تفسیر قرآن به قرآن را ثابت کرد؟
- [سایر] متون مقدس دین سیک چه نام دارد و چگونه می باشند؟
- [سایر] جایگاه و نقش آراء مفسران در تفسیر قرآن چیست؟
- [سایر] آیا اهل بیت علیهم السلام در تفسیر قرآن از شیوه تفسیر قرآن به قرآن بهره میگرفتند؟
- [سایر] بین تفسیر شیعه و تفسیر سنی چه تفاوتهایی وجود دارد؟
- [سایر] آیا آراء و اندیشه های مفسر در تفسیر قرآن نقش دارد؟
- [سایر] آیا میتوان گفت دین تنها متون نقلی (قرآن و سنت) است؟
- [سایر] فلسفه تفسیر قرآن چیست؟
- [سایر] تفسیر قرآن یعنی چه؟
- [آیت الله بهجت] اگر اول ماه رمضان برای کسی ثابت نشود و روزه نگیرد. بعد ثابت شود که شب پیش ماه را دیدهاند، باید روزه آن روز را قضا نماید.
- [آیت الله مظاهری] اگر در شهری اوّل ماه ثابت شود در هر جایی هم که افقش با آنجا نزدیک باشد نظیر همه شهرهای ایران، اوّل ماه برای همه ثابت میشود.
- [آیت الله وحید خراسانی] اگر اول ماه رمضان برای کسی ثابت نشود و روزه نگیرد چنانچه بعد ثابت شود که شب پیش اول ماه بوده باید روزه ان روز را قضا نماید
- [آیت الله سیستانی] اول ماه به حکم حاکم شرع ثابت نمیشود ، مگر این که از حکم او ، یا ثابت شدن ماه نزد او ، اطمینان به دیده شدن ماه حاصل شود .
- [آیت الله سیستانی] اگر ماه رمضان برای کسی ثابت نشود و روزه نگیرد ، چنانچه بعد ثابت شود که شب پیش اول ماه بوده ، باید روزه آن روز را قضا نماید .
- [آیت الله شبیری زنجانی] اگر اول ماه رمضان برای کسی ثابت نشود و روزه نگیرد، چنانچه بعد ثابت شود که شب پیش، اول ماه بود، باید روزه آن روز را قضا نماید.
- [آیت الله نوری همدانی] اگر معروف یا منکر از اموری باشد که شارع مقدس به آن اهمیّت زیاد می دهد مثل اصول دین یامذهب و حفظ قرآن مجید وحفظ عقاید مسلمانان یا احکام ضروریّه ، باید ملاحظه اهمیّت شود ، و مجردّ ضرر ، موجب واجب نبودن نمی شود ، پس اگر توقّف داشته باشد ، حفظ عقائد مسلمانان یا حفظ احکام ضروریّه اسلام بر بذل جان و مال ، واجب است بذل آن
- [امام خمینی] اگر معروف یا منکر از اموری باشد که شارع مقدس به آن اهمیت زیاد میدهد مثل اصول دین یا مذهب و حفظ قرآن مجید و حفظ عقاید مسلمانان یا احکام ضروریه، باید ملاحظه اهمیت شود، و مجرد ضرر، موجب واجب نبودن نمیشود، پس اگر توقف داشته باشد حفظ عقاید مسلمانان یا حفظ احکام ضروریه اسلام بر بذل جان و مال، واجب است بذل آن.
- [آیت الله فاضل لنکرانی] اول ماه با تلفن، تلگراف رادیو و وسایل اطلاع رسانی جدید در صورتی ثابت می شود که: 1 در شهر مبدأ که اول ماه در آن ثابت شده به یکی از راه هایی که در مسأله 1780 ذکر شده ثابت شده باشد. 2 انسان از خبر مذکور اطمینان به صحت آن پیدا کند. 3 شهری که در آن اول ماه ثابت شده با شهر مذکور در مقداری از شب شریک باشند.
- [آیت الله اردبیلی] حقّ شفعه فقط در مالی که مشاع و مشترک باشد ثابت است؛ پس اگر ملک مشاع بوده ولی تقسیم شده باشد و سپس یکی از آنان سهم خود را بفروشد، برای دیگری حقّ شفعه ثابت نیست، هم چنانکه برای همسایه ملک نیز حقّ شفعه ثابت نمیباشد.