بر اساس جهان بینی مکتب پیامبران الهی، با سپری شدن ایام زندگی دنیا و فرا رسیدن مرگ، روح آدمی از بدن جدا می شود، به عالم برزخ منتقل می گردد و در آن سرا، به حیات خویش ادامه می دهد. اگر شخص از گروه پاکان و نیکان باشد، به پاداش اعمال خوب خود در آن عالم متنعّم است و اگر از گروه بدان و گناهکاران باشد، به کیفر کارهای ناپسند خویش معذب خواهد بود. و این وضع همچنان باقی و برقرار است تا زمانی که قیامت برپا گردد، مردم به فرمان الهی از قبرها بر انگیخته شوند و برای رسیدگی به حساب های خود در محکمة عدل الهی حضور یابند. از قرون پیش در هندوستان و چین، نظریه ای به نام تناسخ طرح شد که بر خلاف گفتة پیغمبران خدا، از بازگشت مجدد ارواح و بازگشت مکررشان به دنیا سخن می گفت. این نظریه با گذشت اعصار، رفته رفته توجه عدة زیادی از مردم جهان را به خود جلب نمود، به گونه ای که آن را یک امر واقعی پنداشتند و حتی کسانی به عنوان یک عقیدة مذهبی به آن دل بستند. و به دنبال جمع آوری دلایل و شواهد قرآنی بر آمدند. در حالیکه در خلال این مدت متمادی، دانشمندان بزرگی در نقاط مختلف جهان، این مطلب را مورد بحث و انتقاد قرار دادند و در کتب علمی خود چندین دلیل بر بطلان آن اقامه نمودند. قائلین به تناسخ در عین اعتقاد به موضوع پاداش و کیفر، منکر معاد و رستاخیز انسان و جهانند و می گویند، انسان میوه اعمال تلخ و شیرین خود را در همین جهان می چشد، زیرا اگر نیکوکار باشد روح او به بدن انسان سعادتمند و خوشبختی که غرق در عزت و نعمت است و یا بدن حیوان مفید و سودمندی مانند گوسفند و گاو متعلق می گردد، در حالی که اگر شرور و بد کار باشد، روح او به بدن انسان بد بخت و تیره روزی به سان افراد معلول و بیمار و تنگدست و یا حیوان پست و موذی مانند خوک و موش تعلق می گیرد و پاداش و کیفر خود را در این جهان می بینند، جهان جانداران از نظر این گروه، جهان توالی نفس است یعنی روح ها پیوسته از بدنی جدا شده و از طریق توالد و تناسل به بدنهای دیگری خواه انسان و خواه حیوان تعلق می گیرد.[1] گروه معتقدین به تناسخ علاوه بر دلایل تجربی و کلامی که برای اثبات عقیده خود اقدامه کرده اند به برخی آیات قرآن کریم نیز تمسک جسته اند که این آیات محدود به دو آیه 28 بقره و 27 آل عمران نمی شود بلکه شامل آیات دیگری نیز می شود.[2] علامه شعرانی می فرماید: : به نظر می رسد که این جماعت هندوهایی هستند که با مسلمانان محشور و در مقام مجادله آیات قرآن را برای حجاب کردن مسلمانان شاهد بر مسحت دعوی خود می آورند و گرنه در میان مسلمانان تناسخی نبوده است.[3] بررسی تک تک آیات شریفه و ابطال عقیده اصحاب تناسخ به صورت مفصل از عهدة این پاسخ خارج است ولی برای روشن شدن سستی این تمسک به توضیح دو آیه که در سؤال ذکر شده می پردازیم: 1. آیات 28 بقره و 27 آل عمران هیچ دلالتی بر مسئله تناسخ و بازگشت ارواح نمی کند، بلکه موضوع آیات فوق برای کسانی است که خدا را انکار می کنند. 2. اساس تناسخ را دو چیز تشکیل می دهد: الف) وجود دو بدن: بدنی که روح و نفس از آن مسلخ شود و بدنی که روح پس از مفارقت،به آن تعلق گیرد، حالا این بدن دوم سلول نباتی و نطفه حیوانی باشد و یا جنین انسانی و یا یک حیوان کامل . ب) واپسگرایی نفس، و انحطاط آن از کمال پیشین به درجه پست تر، همچنان که این مسئله آنگاه که به سلول نباتی یا نطفه حیوانی یا جنین انسانی تعلق گیرد، تحقق پیدا می کند.[4] ولی در این دو آیه هیچ یک از دو شرط محقق نیست، نه از تعدد بدن خبری هست و نه از نزول نفس از کمال خود به مقام پست تر. بلکه موضوع آیات همان یک بدن است با چندین بار مردن و زنده شدن، در آیة 28 بقره برای اثبات وجود خدا از نقطه ای شروع کرده که برای احدی جای انکار باقی نمی گذارد و آن مسئله پیچیدة حیات و زندگی است. نخست می گوید: (چگونه شما خدا را انکار می کنید در حالی که اجسام بی روحی بودید و او شما را زنده کرد و لباس حیات بر تنتان پوشانید) پس از یاد آوری این نعمت، دلیل آشکار دیگری را یاد آور می شود که آن مسأله (مرگ) است و می گوید: (سپس شما را می میراند) قرآن پس از ذکر این دو دلیل روشن بر وجود خدا و آماده ساختن روح انسان برای مسائل دیگر در دنبالة این بحث به ذکر مسأله معاد و زنده شدن پس از مرگ پرداخته، می گوید: (سپس بار دیگر شما را زنده می کند.) در پایان آیه می فرماید: (سپس به سوی او بازگشت می کنید) مقصود از رجوع به سوی پروردگار همان بازگشت به سوی نعمتهای خداوند می باشد.[5] این آیه، هیچگونه دلالتی بر تناسخ ندارد و نمی تواند مستمسکی برای قائلین به تناسخ واقع شود، زیرا عقیده مندان به تناسخ چنین می پندارند که روح انسان بعد از مرگ در همین دنیا به بدن انسان و یا حیوان دیگر حلول می کند اما آیه صریحاً می گوید: بعد از مرگ، یک حیات بیش نیست و طبعاً این حیات همان زندگی در رستاخیز و قیامت است و به تعبیر دیگر آیه می گوید: شما مجموعاً دو حیات و مرگ داشته و دارید، نخست مرده بودید (در عالم موجودات بی جان قرار داشتید) خداوند شما را زنده کرد، سپس می میراند و بار دیگر زنده می کند، اگر تناسخ صحیح بود تعداد حیات و مرگ انسان بیش از دو حیات و مرگ بود.[6] در آیه 27 آل عمران خداوند می فرماید: (خداوند زنده را از مرده و مرده را از زنده بیرون می آورد) این تعبیر در چندین آیه از قرآن به چشم می خورد، منظور از بیرون آوردن (زنده) از مرده همان پیدایش حیات از موجودات بی جان است، زیرا می دانیم آن روز که زمین آماده پذیرش حیات شد، موجودات زنده از مواد بی جان به وجود آمدند، از این گذشته دائماً در بدن ما و همة موجودات زندة عالم، مواد بی جان، جزو سلولها شده، تبدیل به موجودات زنده میگردند. پیدایش مردگان از موجودات زنده، نیز دائماً در مقابل چشم ما مجسم است. در حقیقت این آیه اشاره به قانون تبادل دائمی مرگ و حیات است که عمومی ترین و پیچیده ترین و در عین حال جالبترین قانون است که بر ما حکومت می کند.[7] افزون بر این مطالب، تناسخ از نظر عقلی هم قابل پذیرش نیست که در جای خودش بیان گردیده است و چیزی که عقلاً محال باشد، ممکن نیست آیه ای از قرآن کریم دلالتی بر صحت آن داشته باشد. معرفی منابع جهت مطالعه بیشتر: 1. تفسیر المیزان، ذیل آیات یاد شده. 2. معاد انسان و جهان، استاد سبحانی. 3. معاد از نظر روح و جسم: محمد تقی فلسفی. 4. مجموعة آثار ج 6 و 4، استاد شهید مطهری. 5. منشور جاوید، ج نهم، استاد سبحانی. [1] . سبحانی، جعفر، معاد انسان و جهان، نشر مجلة مکتب اسلام،1373، ج2، ص184. [2] . نساء/56، سجده/20، انعام/38، غافر/11، دخان/56. [3] . اقتباس از دیوانی، امیر،حیات جاودانه، ناشر معاونت امور اساتید و دروس معارف اسلامی، چاپ اول، 76، ص167. [4] . سبحانی، جعفر، منشور، جاوید، انتشارات توحید، چاپ اول، 1369، ج9، ص 204. [5] . مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، ناشر دار الکتب الاسلامیه، چاپ بیست و پنجم، ج1، ص161، 1369. [6] . تفسیر نمونه، ج1، ص 164. [7] . تفسیر نمونه، ج 2، ص 370.
بر اساس جهان بینی مکتب پیامبران الهی، با سپری شدن ایام زندگی دنیا و فرا رسیدن مرگ، روح آدمی از بدن جدا می شود، به عالم برزخ منتقل می گردد و در آن سرا، به حیات خویش ادامه می دهد. اگر شخص از گروه پاکان و نیکان باشد، به پاداش اعمال خوب خود در آن عالم متنعّم است و اگر از گروه بدان و گناهکاران باشد، به کیفر کارهای ناپسند خویش معذب خواهد بود. و این وضع همچنان باقی و برقرار است تا زمانی که قیامت برپا گردد، مردم به فرمان الهی از قبرها بر انگیخته شوند و برای رسیدگی به حساب های خود در محکمة عدل الهی حضور یابند.
از قرون پیش در هندوستان و چین، نظریه ای به نام تناسخ طرح شد که بر خلاف گفتة پیغمبران خدا، از بازگشت مجدد ارواح و بازگشت مکررشان به دنیا سخن می گفت. این نظریه با گذشت اعصار، رفته رفته توجه عدة زیادی از مردم جهان را به خود جلب نمود، به گونه ای که آن را یک امر واقعی پنداشتند و حتی کسانی به عنوان یک عقیدة مذهبی به آن دل بستند. و به دنبال جمع آوری دلایل و شواهد قرآنی بر آمدند. در حالیکه در خلال این مدت متمادی، دانشمندان بزرگی در نقاط مختلف جهان، این مطلب را مورد بحث و انتقاد قرار دادند و در کتب علمی خود چندین دلیل بر بطلان آن اقامه نمودند.
قائلین به تناسخ در عین اعتقاد به موضوع پاداش و کیفر، منکر معاد و رستاخیز انسان و جهانند و می گویند، انسان میوه اعمال تلخ و شیرین خود را در همین جهان می چشد، زیرا اگر نیکوکار باشد روح او به بدن انسان سعادتمند و خوشبختی که غرق در عزت و نعمت است و یا بدن حیوان مفید و سودمندی مانند گوسفند و گاو متعلق می گردد، در حالی که اگر شرور و بد کار باشد، روح او به بدن انسان بد بخت و تیره روزی به سان افراد معلول و بیمار و تنگدست و یا حیوان پست و موذی مانند خوک و موش تعلق می گیرد و پاداش و کیفر خود را در این جهان می بینند، جهان جانداران از نظر این گروه، جهان توالی نفس است یعنی روح ها پیوسته از بدنی جدا شده و از طریق توالد و تناسل به بدنهای دیگری خواه انسان و خواه حیوان تعلق می گیرد.[1]
گروه معتقدین به تناسخ علاوه بر دلایل تجربی و کلامی که برای اثبات عقیده خود اقدامه کرده اند به برخی آیات قرآن کریم نیز تمسک جسته اند که این آیات محدود به دو آیه 28 بقره و 27 آل عمران نمی شود بلکه شامل آیات دیگری نیز می شود.[2]
علامه شعرانی می فرماید: : به نظر می رسد که این جماعت هندوهایی هستند که با مسلمانان محشور و در مقام مجادله آیات قرآن را برای حجاب کردن مسلمانان شاهد بر مسحت دعوی خود می آورند و گرنه در میان مسلمانان تناسخی نبوده است.[3]
بررسی تک تک آیات شریفه و ابطال عقیده اصحاب تناسخ به صورت مفصل از عهدة این پاسخ خارج است ولی برای روشن شدن سستی این تمسک به توضیح دو آیه که در سؤال ذکر شده می پردازیم:
1. آیات 28 بقره و 27 آل عمران هیچ دلالتی بر مسئله تناسخ و بازگشت ارواح نمی کند، بلکه موضوع آیات فوق برای کسانی است که خدا را انکار می کنند.
2. اساس تناسخ را دو چیز تشکیل می دهد:
الف) وجود دو بدن: بدنی که روح و نفس از آن مسلخ شود و بدنی که روح پس از مفارقت،به آن تعلق گیرد، حالا این بدن دوم سلول نباتی و نطفه حیوانی باشد و یا جنین انسانی و یا یک حیوان کامل .
ب) واپسگرایی نفس، و انحطاط آن از کمال پیشین به درجه پست تر، همچنان که این مسئله آنگاه که به سلول نباتی یا نطفه حیوانی یا جنین انسانی تعلق گیرد، تحقق پیدا می کند.[4]
ولی در این دو آیه هیچ یک از دو شرط محقق نیست، نه از تعدد بدن خبری هست و نه از نزول نفس از کمال خود به مقام پست تر. بلکه موضوع آیات همان یک بدن است با چندین بار مردن و زنده شدن، در آیة 28 بقره برای اثبات وجود خدا از نقطه ای شروع کرده که برای احدی جای انکار باقی نمی گذارد و آن مسئله پیچیدة حیات و زندگی است.
نخست می گوید: (چگونه شما خدا را انکار می کنید در حالی که اجسام بی روحی بودید و او شما را زنده کرد و لباس حیات بر تنتان پوشانید) پس از یاد آوری این نعمت، دلیل آشکار دیگری را یاد آور می شود که آن مسأله (مرگ) است و می گوید: (سپس شما را می میراند) قرآن پس از ذکر این دو دلیل روشن بر وجود خدا و آماده ساختن روح انسان برای مسائل دیگر در دنبالة این بحث به ذکر مسأله معاد و زنده شدن پس از مرگ پرداخته، می گوید: (سپس بار دیگر شما را زنده می کند.) در پایان آیه می فرماید: (سپس به سوی او بازگشت می کنید) مقصود از رجوع به سوی پروردگار همان بازگشت به سوی نعمتهای خداوند می باشد.[5]
این آیه، هیچگونه دلالتی بر تناسخ ندارد و نمی تواند مستمسکی برای قائلین به تناسخ واقع شود، زیرا عقیده مندان به تناسخ چنین می پندارند که روح انسان بعد از مرگ در همین دنیا به بدن انسان و یا حیوان دیگر حلول می کند اما آیه صریحاً می گوید: بعد از مرگ، یک حیات بیش نیست و طبعاً این حیات همان زندگی در رستاخیز و قیامت است و به تعبیر دیگر آیه می گوید: شما مجموعاً دو حیات و مرگ داشته و دارید، نخست مرده بودید (در عالم موجودات بی جان قرار داشتید) خداوند شما را زنده کرد، سپس می میراند و بار دیگر زنده می کند، اگر تناسخ صحیح بود تعداد حیات و مرگ انسان بیش از دو حیات و مرگ بود.[6]
در آیه 27 آل عمران خداوند می فرماید: (خداوند زنده را از مرده و مرده را از زنده بیرون می آورد) این تعبیر در چندین آیه از قرآن به چشم می خورد، منظور از بیرون آوردن (زنده) از مرده همان پیدایش حیات از موجودات بی جان است، زیرا می دانیم آن روز که زمین آماده پذیرش حیات شد، موجودات زنده از مواد بی جان به وجود آمدند، از این گذشته دائماً در بدن ما و همة موجودات زندة عالم، مواد بی جان، جزو سلولها شده، تبدیل به موجودات زنده میگردند. پیدایش مردگان از موجودات زنده، نیز دائماً در مقابل چشم ما مجسم است. در حقیقت این آیه اشاره به قانون تبادل دائمی مرگ و حیات است که عمومی ترین و پیچیده ترین و در عین حال جالبترین قانون است که بر ما حکومت می کند.[7]
افزون بر این مطالب، تناسخ از نظر عقلی هم قابل پذیرش نیست که در جای خودش بیان گردیده است و چیزی که عقلاً محال باشد، ممکن نیست آیه ای از قرآن کریم دلالتی بر صحت آن داشته باشد.
معرفی منابع جهت مطالعه بیشتر:
1. تفسیر المیزان، ذیل آیات یاد شده.
2. معاد انسان و جهان، استاد سبحانی.
3. معاد از نظر روح و جسم: محمد تقی فلسفی.
4. مجموعة آثار ج 6 و 4، استاد شهید مطهری.
5. منشور جاوید، ج نهم، استاد سبحانی.
[1] . سبحانی، جعفر، معاد انسان و جهان، نشر مجلة مکتب اسلام،1373، ج2، ص184.
[2] . نساء/56، سجده/20، انعام/38، غافر/11، دخان/56.
[3] . اقتباس از دیوانی، امیر،حیات جاودانه، ناشر معاونت امور اساتید و دروس معارف اسلامی، چاپ اول، 76، ص167.
[4] . سبحانی، جعفر، منشور، جاوید، انتشارات توحید، چاپ اول، 1369، ج9، ص 204.
[5] . مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، ناشر دار الکتب الاسلامیه، چاپ بیست و پنجم، ج1، ص161، 1369.
[6] . تفسیر نمونه، ج1، ص 164.
[7] . تفسیر نمونه، ج 2، ص 370.
- [سایر] آیه 28 سوره بقره را تفسیر کنید؟
- [سایر] چگونه آیة 28 سورة بقره بر وقوع رجعت، دلالت دارد؟
- [سایر] تفسیر آیه 19 آل عمران و معنای اسلام چیست؟
- [سایر] مفهوم آیه های 118 و119 سوره آل عمران
- [سایر] آیا آیۀ 144 سورۀ آل عمران بر شهادت پیامبر اکرم (ص) دلالت دارد؟
- [سایر] با توجه به آیه 191 آل عمران میشود اینگونه برداشت کرد که میتوان قرآن را در حال درازکش هم خواند؟!
- [سایر] علّت جابه جائی دو کلمه «مُتٌم» و «قُتِلتُم» در دو آیۀ 157و 158 آل عمران چیست؟
- [سایر] با توجه به آیه 42 سوره آل عمران حضرت فاطمه زهرا(سلام الله علیها) برتر است یا حضرت مریم (سلام الله علیها)؟
- [سایر] چرا حضرت زکریا(ع) با مردم مدتی سخن نگفت؟ و حضرت زکریا(ع) طبق آیه 41 سوره آل عمران سه روز با مردم صحبت نکردند یا طبق آیه 10 مریم سه شبانه روز؛ علت این تناقض چیست؟
- [سایر] معنای این آیه چیست که خدا به هر کسی که بخواهد بدون حساب روزی میدهد؟ (آیه 27 آل عمران) این مسئله چطور با عدالت خدا سازگار است؟! پس جای تلاش چه میشود؟ اگر خدا میخواهد بدهد، پس فقط عبادت کنیم تا روزی زیاد بدهد!
- [آیت الله نوری همدانی] مستحب است برای راحت شدن محتضر بر بالین او سوره مبارکة یس و الصافات و آیه الکرسی و آیه پنجاه و چهارم ازو سورة اعراف و سه آیه آخر سوره بقره بلکه هر چه ازو قرآن ممکن بخوانند .
- [آیت الله وحید خراسانی] مستحب است که بر بالین محتضر سوره مبارکه یس و صافات و احزاب و ایه الکرسی و ایه پنجاه و چهارم از سوره اعراف و سه ایه اخر سوره بقره بلکه هر چه از قران ممکن است بخوانند
- [آیت الله فاضل لنکرانی] مستحب است برای راحت شدن محتضر بر بالین او سوره مبارکه یس، و الصافات و احزاب و آیة الکرسی و آیه پنجاه و چهارم از سوره اعراف یعنی آیه اِنَّ رَبَّکُمُ اللهُ الَّذی خَلَقَ السَّماواتِ... و سه آیه آخر سوره بقره بلکه هرچه از قرآن ممکن است بخوانند.
- [آیت الله شبیری زنجانی] مستحب است برای راحت شدن محتضر بر بالین او سورههای مبارکه (یس) و (صافات) و (احزاب) و (آیة الکرسی) و دو آیه بعد آن تا (هُم فِیها خالِدون) و آیه پنجاه و چهارم از سوره اعراف و سه آیه آخر سوره بقره را بلکه هر چه از قرآن ممکن است بخوانند.
- [آیت الله میرزا جواد تبریزی] مستحب است برای راحت شدن محتضر؛ بر بالین او سوره مبارکه یس و صافات و احزاب و آیه الکرسی و آیه پنجاه و چهارم از سوره اعراف و سه آیه آخر سوره بقره را بلکه هرچه از قرآن ممکن است بخوانند.
- [آیت الله خوئی] مستحب است برای راحتشدن محتضر بر بالین او سورة مبارکه" یس" و" الصافات" و" احزاب" و" آیة الکرسی" و آیة پنجاه و چهارم از سورة اعراف و سه آیة آخر سوره بقره را، بلکه هر چه از قرآن ممکن است بخوانند.
- [آیت الله مظاهری] مستحب است برای راحت شدن محتضر بر بالین او سوره مبارکه یس و الصافات و احزاب و آیة الکرسی و آیه پنجاه و چهارم از سوره اعراف و سه آیه آخر سوره بقره بلکه هر چه از قرآن ممکن است بخوانند.
- [آیت الله سبحانی] مستحب است برای راحت شدن محتضر بر بالین او سوره مبارکه یس و الصافات و احزاب و آیة الکرسی و آیه پنجاه و چهارم از سوره اعراف (إنَّ ربَّکُمُ اللهُ الّذی خَلَقَ السموات و الارض) تا آخر، و سه آیه آخر سوره بقره بلکه هرچه از قرآن ممکن است بخوانند.
- [آیت الله صافی گلپایگانی] . مستحب است برای راحت شدن محتضر بر بالین او، سوره مبارکه یس و الصافات و احزاب و آیة الکرسی و آیه پنجاه و چهارم از سوره اعراف و سه آیه آخر سوره بقره، بلکه هر چه از قرآن ممکن است بخوانند.
- [آیت الله سیستانی] مستحب است برای راحت شدن محتضر ، در بالین او سوره مبارکه یس ، و صافّات ، و احزاب ، و آیة الکرسی ، و آیه پنجاه و چهارم از سوره اعراف ، و سه آیه آخر سوره بقره ، بلکه هر چه از قرآن ممکن است بخوانند .