اصل فطرت خداجویی و خداپرستی، در همه انسان ها یکسان وجود دارد، اما این به معنای آن نیست که مجموع گرایش های انسان ها و زمینه های مختلف رشد و کمال آدمیان، در همه آنان به طور کامل مساوی باشد، زیرا هر یک از این زمینه ها تابع عوامل متعددی است که با اندک تغییر در آن عوامل، معلولشان نیز تغییر می پذیرد، البته این مسأله را نیز باید توجه داشت که در محاسبه الهی هر کس به تناسب آنچه خداوند به او داده مسئول است. بنابراین، کسی که در محیط و شرایط تربیتی سالم تری قرار دارد، مسئولیت بیشتری نیز دارد و کسی که در شرایط دشوارتری است، مسئولیت کمتری دارد و در برابر زحماتش از پاداش بیشتری بهره مند می شود، یعنی پاداش الهی در برابر انجام وظیفه است نه در برابر کمیّت اعمال انسان ها، لذا ممکن است کسی در شرایط مساعد نتواند به همه مسئولیت هایش جامة عمل بپوشاند و هر چند مقدار و کمیّت عملش بیشتر از آن است که در شرایط دشوار زندگی می کند، ولی او به وظیفه اش به طور کامل عمل کرده و به اجر الهی می رسد. به عبارت دیگر هدف از آفرینش انسان را می توان از دو جهت مورد نظر قرار داد: 1. از منظر الهی 2. از دید انسانی. از نظر خداوند، جهان جلوه ای از رحمت بی منتهای اوست، چرا که وجود مقدس خداوند کمال مطلق است و یکی از جلوه های کمال مطلق، فیض بخشی است. پس هر چه او خلق کرد عین رحمت و بی نقصان است. اما از دیدگاه انسان ها جهان، محل تکامل است، موجودات یکسره در حال کمالند، برخی بیشتر و برخی کمتر، ولی همگان مرحله ای از آن را طی می کنند، لذا برای یکسان نبودن آفرینش می توان این گونه استدلال کرد: 1. اگر همه یکسان بودند، تفاوت درجات و مراتب مطرح نبود و تکامل نیز بی معنا بود، چون در این صورت همه موجودات یکسان بودند و هرچیز همان بود که هست. هرم هستی یک مجموعه کامل و بدون کاستی است چنان که خداوند می فرماید: (و در خلقت خداوند رحمان هیچ نقصانی نخواهی یافت، بارها به دیده عقل در صنع الهی بنگر هیچ سستی و خللی در آن نتوانی یافت)[1] لازمه تکمیل بودن هستی و خلأ نداشتن آن، وجود های مختلف و متفاوت می باشد و این جهان نمود کاملی از آن است. 2. تفاوت در کیفیت خلقت انسان ها نتیجه و لازمه حتمی نظام مندی و قانونمندی جهان هستی است یعنی نظام خلقت نظام علت و معلول است و هیچ معلولی بدون علت به وجود نمی آید و تخلف هیچ معلولی از علت. نامه اش ممکن نیست (اصل ضرورت عقل). افزون بر این رابطه علت و معلول دارای قوانین و قواعد معین است (اصل سنخیت علت و معلول). اگر این دو اصل با دقت فلسفی مورد بررسی قرار گیرد، مشخص خواهد شد که بینا و نابینا تولد یافتن یک فرد و... لازمه حتمی مجموعه عللی است که در به وجود آوردن وی مؤثر بوده اند. حتی کیفیت آمیزش والدین، زمان، مکان، روحیات و حالات روانی، وضعیت جسمی، نوع و مقدار غذاها و... هر یک به سهم خود نقشی در کیفیت تکوین جنین ایفا می کنند. در قیامت نیز خداوند هر کس را به اندازه نعمتی که به او داده باز خواست می کند، پس اگر کسی از نعمتی محروم است در قبال آن از مزایای و تحفیف هایی برخوردار و به هر نحو ممکن عدالت برقرار است.[2] 1. تفاوت پیامبران با دیگران: خدای متعال در یادآوری تعدای از پیامبران الهی می فرماید: (و همه را بر جهانیان برتری دادیم و از پدران و فرزندان و برادران آنها را برگزیدیم و به راه راست هدایت نمودیم)[3] 2. تفاوت پیامبران با همدیگر: خداوند متعال شیوه فرستادن وحی بر پیامبران نوعی فضیلت دانسته و می فرماید: (بعضی از آن رسولان را بر بعضی دیگر برتری دادیم. برخی از آنها، خدا با او سخن می گفت و بعضی را با درجاتی برتری داد... .[4] در جای دیگر می فرماید: (ما بعضی از پیامبران را بر بعضی دیگر برتری دادیم و به داود زبور بخشیدیم.)[5] 3. تفاوت های مردم عادی از یکدیگر: خداوند متعال برخی را از نظر جسمی بر دیگری برتری داده ولی محدودیت هایی دارند که علل متفاوت دارد و خداوند متعال به پیامبرش می فرماید: (ببین چگونه برخی را بر برخی برتری داده ایم و درجات آخرت بزرگتر و برتری آن بیشتر است.[6] و[7] در جای دیگر می فرماید: (و او کسی است که شما را جانشینان (خود) در زمین ساخت و درجات بعضی از شما را بالاتر از بعضی دیگر قرار داد تا شما را به وسیله آنچه در اختیارتان قرار داده بیازماید.) در روایتی آمده که: (مراد از برتری از لحاظ صورت، عقل، مال ، عمر و نیروست.)[8] خداوند در ادامه آیه می فرماید: (این تفاوت ها برای آزمایش شماست، چرا که امتحان در برنامه های الهی به معنی تربیت و پرورش است و به این ترتیب نباید فکر کرد که خداوند عدالت را مراعات ننموده، بلکه با برتری ها و تفاوت ها، انسان ها به سنجش کشانده و خالصی ها را از ناخالصی ها جدا می سازد.)[9] خداوند متعال در سوره زخرف علت این برتری ها و تفاوت ها را کمک کردن انسان ها به همدیگر دانسته که در واقع می خواهد به افراد پر استعداد با این کار پاداش دهد و به آنها که از استعداد کمی برخوردارند با دنبال کردن این ها در درخشش استعدادها و صبر در مقابل کمی ها اجر دهد[10]. خداوند بخشنده که می فرماید: (آیا آنان رحمت پروردگارت را تقسیم می کنند؟ ما معیشت آنها را در حیات دنیا در میانشان تقسیم کردیم و بعضی را بر برخی دیگر برتری دادیم تا یکدیگر را مسخره کرده (و با هم همکاری نمایند) و رحمت پروردگارت از تمام آنچه جمع آوری کنند بهتر است)[11] بنابراین، تفاوت انسان ها در خلقت اعم از استعداد هوشی، جسمی و مالی برای امتحان و چرخاندن اجتماع بر محور تعاون است و خداوند متعال نیز بندگانش را بر پایه استعداد شان مکلف نموده است و این را در آیات قرآن کریم بیان نموده است و خداوند انسان را بیش از قدرتش موظف و مکلف نمی سازد[12]. پس هر کس به اندازه عقل و طاقتش وظیفه دارد، لذا به افراد کم استعداد هیچ ظلمی از طرف خداوند نشده است چون در مقابل همین استعداد از او وظیفه خواسته و در صورت عمل به همان تکلیف کم، از سعادتمندان خواهد شد. پس این تعبیرها نشان می دهد که وظایف و احکام الهی در حدود توانائی انسانها است.[13] معرفی منابع جهت مطالعه بیشتر: 1. انسان شناسی؛ محمود رجبی، مؤسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی (ره). 2. موضوع علم و دین در خلقت انسان؛ احد فرامرز قراملکی، مؤسسه فرهنگی آرایه. 3. عدل الهی، شهید مطهری، بحث راز تفاوت ها. -------------------------------------------------------------------------------- [1] . ملک/ 3. [2] . مجلسی، محمد باقر، بحارالانوار، ج 81، ص 182. [3] . انعام/ 87 86. [4] . بقره/ 253. [5] . اسراء/ 55. [6] . اسراء/ 21. [7] . ر.ک طبرسی، ابوعلی فضل، ترجمة مجمع البیان، گروهی از مترجمان، تهران، انتشارات فراهانی، چاپ اول،1350، ه . ش، ج 14، ص 114. [8] . ترجمه مجمع البیان، ج 9، ص 39. [9] . مکارم شیرازی، ناصر، تهران، دارالکتب الاسلامیه، 1353 1366 ه .ش، ج 6، ص 71. [10] .همان، ج 21، ص 50. [11] . زخرف/ 32. [12] . رک: بقره/ 233 و 286، انعام/ 152، اعراف/ 42 و مؤمنون/ 62. [13] . مکارم شیرازی، ناصر، تهران، دارالکتاب الاسلامیه، 1353 ه ش، ج 14، ص 268.
آیا قرآن کریم به تفاوت های فردی انسان ها مانند تفاوت در صفات، توانایی ها و هوش افراد نیز پرداخته است؟
اصل فطرت خداجویی و خداپرستی، در همه انسان ها یکسان وجود دارد، اما این به معنای آن نیست که مجموع گرایش های انسان ها و زمینه های مختلف رشد و کمال آدمیان، در همه آنان به طور کامل مساوی باشد، زیرا هر یک از این زمینه ها تابع عوامل متعددی است که با اندک تغییر در آن عوامل، معلولشان نیز تغییر می پذیرد، البته این مسأله را نیز باید توجه داشت که در محاسبه الهی هر کس به تناسب آنچه خداوند به او داده مسئول است. بنابراین، کسی که در محیط و شرایط تربیتی سالم تری قرار دارد، مسئولیت بیشتری نیز دارد و کسی که در شرایط دشوارتری است، مسئولیت کمتری دارد و در برابر زحماتش از پاداش بیشتری بهره مند می شود، یعنی پاداش الهی در برابر انجام وظیفه است نه در برابر کمیّت اعمال انسان ها، لذا ممکن است کسی در شرایط مساعد نتواند به همه مسئولیت هایش جامة عمل بپوشاند و هر چند مقدار و کمیّت عملش بیشتر از آن است که در شرایط دشوار زندگی می کند، ولی او به وظیفه اش به طور کامل عمل کرده و به اجر الهی می رسد.
به عبارت دیگر هدف از آفرینش انسان را می توان از دو جهت مورد نظر قرار داد: 1. از منظر الهی 2. از دید انسانی.
از نظر خداوند، جهان جلوه ای از رحمت بی منتهای اوست، چرا که وجود مقدس خداوند کمال مطلق است و یکی از جلوه های کمال مطلق، فیض بخشی است. پس هر چه او خلق کرد عین رحمت و بی نقصان است.
اما از دیدگاه انسان ها جهان، محل تکامل است، موجودات یکسره در حال کمالند، برخی بیشتر و برخی کمتر، ولی همگان مرحله ای از آن را طی می کنند، لذا برای یکسان نبودن آفرینش می توان این گونه استدلال کرد:
1. اگر همه یکسان بودند، تفاوت درجات و مراتب مطرح نبود و تکامل نیز بی معنا بود، چون در این صورت همه موجودات یکسان بودند و هرچیز همان بود که هست. هرم هستی یک مجموعه کامل و بدون کاستی است چنان که خداوند می فرماید:
(و در خلقت خداوند رحمان هیچ نقصانی نخواهی یافت، بارها به دیده عقل در صنع الهی بنگر هیچ سستی و خللی در آن نتوانی یافت)[1]
لازمه تکمیل بودن هستی و خلأ نداشتن آن، وجود های مختلف و متفاوت می باشد و این جهان نمود کاملی از آن است.
2. تفاوت در کیفیت خلقت انسان ها نتیجه و لازمه حتمی نظام مندی و قانونمندی جهان هستی است یعنی نظام خلقت نظام علت و معلول است و هیچ معلولی بدون علت به وجود نمی آید و تخلف هیچ معلولی از علت. نامه اش ممکن نیست (اصل ضرورت عقل).
افزون بر این رابطه علت و معلول دارای قوانین و قواعد معین است (اصل سنخیت علت و معلول). اگر این دو اصل با دقت فلسفی مورد بررسی قرار گیرد، مشخص خواهد شد که بینا و نابینا تولد یافتن یک فرد و... لازمه حتمی مجموعه عللی است که در به وجود آوردن وی مؤثر بوده اند. حتی کیفیت آمیزش والدین، زمان، مکان، روحیات و حالات روانی، وضعیت جسمی، نوع و مقدار غذاها و... هر یک به سهم خود نقشی در کیفیت تکوین جنین ایفا می کنند. در قیامت نیز خداوند هر کس را به اندازه نعمتی که به او داده باز خواست می کند، پس اگر کسی از نعمتی محروم است در قبال آن از مزایای و تحفیف هایی برخوردار و به هر نحو ممکن عدالت برقرار است.[2]
1. تفاوت پیامبران با دیگران:
خدای متعال در یادآوری تعدای از پیامبران الهی می فرماید: (و همه را بر جهانیان برتری دادیم و از پدران و فرزندان و برادران آنها را برگزیدیم و به راه راست هدایت نمودیم)[3]
2. تفاوت پیامبران با همدیگر:
خداوند متعال شیوه فرستادن وحی بر پیامبران نوعی فضیلت دانسته و می فرماید: (بعضی از آن رسولان را بر بعضی دیگر برتری دادیم. برخی از آنها، خدا با او سخن می گفت و بعضی را با درجاتی برتری داد... .[4]
در جای دیگر می فرماید: (ما بعضی از پیامبران را بر بعضی دیگر برتری دادیم و به داود زبور بخشیدیم.)[5]
3. تفاوت های مردم عادی از یکدیگر:
خداوند متعال برخی را از نظر جسمی بر دیگری برتری داده ولی محدودیت هایی دارند که علل متفاوت دارد و خداوند متعال به پیامبرش می فرماید:
(ببین چگونه برخی را بر برخی برتری داده ایم و درجات آخرت بزرگتر و برتری آن بیشتر است.[6] و[7]
در جای دیگر می فرماید: (و او کسی است که شما را جانشینان (خود) در زمین ساخت و درجات بعضی از شما را بالاتر از بعضی دیگر قرار داد تا شما را به وسیله آنچه در اختیارتان قرار داده بیازماید.)
در روایتی آمده که: (مراد از برتری از لحاظ صورت، عقل، مال ، عمر و نیروست.)[8]
خداوند در ادامه آیه می فرماید: (این تفاوت ها برای آزمایش شماست، چرا که امتحان در برنامه های الهی به معنی تربیت و پرورش است و به این ترتیب نباید فکر کرد که خداوند عدالت را مراعات ننموده، بلکه با برتری ها و تفاوت ها، انسان ها به سنجش کشانده و خالصی ها را از ناخالصی ها جدا می سازد.)[9]
خداوند متعال در سوره زخرف علت این برتری ها و تفاوت ها را کمک کردن انسان ها به همدیگر دانسته که در واقع می خواهد به افراد پر استعداد با این کار پاداش دهد و به آنها که از استعداد کمی برخوردارند با دنبال کردن این ها در درخشش استعدادها و صبر در مقابل کمی ها اجر دهد[10]. خداوند بخشنده که می فرماید:
(آیا آنان رحمت پروردگارت را تقسیم می کنند؟ ما معیشت آنها را در حیات دنیا در میانشان تقسیم کردیم و بعضی را بر برخی دیگر برتری دادیم تا یکدیگر را مسخره کرده (و با هم همکاری نمایند) و رحمت پروردگارت از تمام آنچه جمع آوری کنند بهتر است)[11]
بنابراین، تفاوت انسان ها در خلقت اعم از استعداد هوشی، جسمی و مالی برای امتحان و چرخاندن اجتماع بر محور تعاون است و خداوند متعال نیز بندگانش را بر پایه استعداد شان مکلف نموده است و این را در آیات قرآن کریم بیان نموده است و خداوند انسان را بیش از قدرتش موظف و مکلف نمی سازد[12].
پس هر کس به اندازه عقل و طاقتش وظیفه دارد، لذا به افراد کم استعداد هیچ ظلمی از طرف خداوند نشده است چون در مقابل همین استعداد از او وظیفه خواسته و در صورت عمل به همان تکلیف کم، از سعادتمندان خواهد شد. پس این تعبیرها نشان می دهد که وظایف و احکام الهی در حدود توانائی انسانها است.[13]
معرفی منابع جهت مطالعه بیشتر:
1. انسان شناسی؛ محمود رجبی، مؤسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی (ره).
2. موضوع علم و دین در خلقت انسان؛ احد فرامرز قراملکی، مؤسسه فرهنگی آرایه.
3. عدل الهی، شهید مطهری، بحث راز تفاوت ها.
--------------------------------------------------------------------------------
[1] . ملک/ 3.
[2] . مجلسی، محمد باقر، بحارالانوار، ج 81، ص 182.
[3] . انعام/ 87 86.
[4] . بقره/ 253.
[5] . اسراء/ 55.
[6] . اسراء/ 21.
[7] . ر.ک طبرسی، ابوعلی فضل، ترجمة مجمع البیان، گروهی از مترجمان، تهران، انتشارات فراهانی، چاپ اول،1350، ه . ش، ج 14، ص 114.
[8] . ترجمه مجمع البیان، ج 9، ص 39.
[9] . مکارم شیرازی، ناصر، تهران، دارالکتب الاسلامیه، 1353 1366 ه .ش، ج 6، ص 71.
[10] .همان، ج 21، ص 50.
[11] . زخرف/ 32.
[12] . رک: بقره/ 233 و 286، انعام/ 152، اعراف/ 42 و مؤمنون/ 62.
[13] . مکارم شیرازی، ناصر، تهران، دارالکتاب الاسلامیه، 1353 ه ش، ج 14، ص 268.
- [سایر] چرا قرآن کریم بیشتر به داستانهای حضرت موسی(ع) پرداخته است؟
- [سایر] معنای صفات «کریم» و «اکرم» در لغت، قرآن و حدیث چیست؟
- [سایر] آیا صفات خداوند در قرآن کریم و کتب عهدین(تورات و انجیل) به یک شکل بیان شده است؟
- [سایر] قرآن کریم، درباره محدودیت آزادیهای فردی و سیاسی سخن گفته است؟
- [سایر] شبهه: قرآن کریم، درباره محدودیت آزادیهای فردی و سیاسی سخن گفته است.
- [سایر] چه فرقی برای به کاربردن دو صفت مجید و کریم برای قرآن وجود دارد. ؟ چرا دیگر صفات را بکار نمی برند؟
- [سایر] نگاه به افراد محرم و نامحرم را از منظر قرآن کریم به طور کامل توضیح دهید.
- [سایر] در قرآن کریم چرا یهود دشمن ترین افراد در برابر مؤمنین معرفی شده اند؟
- [سایر] با توجه به آن که قرآن کریم سعی کرد، که کلیات موضوعات را بیان کند چرا در برخی موارد به جزئیات پرداخته است؟
- [سایر] قرائت و تفسیر قرآن کریم چه خاصیتی دارد؟ آیاخواندن قرآن برنامه انسان را منظم می کند؟
- [آیت الله وحید خراسانی] مس نمودن خط قران یعنی رساندن جایی از بدن به خط قران برای کسی که وضو ندارد حرام است و رساندن موی بدن به قران مانعی ندارد در صورتی که از توابع بشره شمرده نشود و اگر قران را به زبان فارسی یا به زبان دیگری ترجمه کنند مس ان در غیر اسم ذات و اسماء صفات خداوند متعال اشکال ندارد
- [آیت الله میرزا جواد تبریزی] اگر صاحب گاو و گوسفند و شتر و طلا و نقره در مقداری از سال مست یا بی هوش شود؛ زکاه از او ساقط نمی شود. و همچنین است اگر موقع واجب شدن زکاه گندم و جو و خرما و کشمش مست یا بی هوش باشد. مسأله 1870 - مالی را که از انسان غصب کرده اند و نمی تواند در آن تصرف کند؛ زکاه ندارد.
- [آیت الله مکارم شیرازی] اگر کسی نمی تواند مخارج افراد واجب النفقه خود را بپردازد، مثلاً قادر نیست خرج زن و بچه خود را بدهد، یا توانایی دارد و نمی دهد، دیگران می توانند به آنها زکات دهند.
- [آیت الله اردبیلی] بجز سه دستهای که در مسأله قبل بیان شد، خویشاوندان دیگر همچون برادر، خواهر، عمو، عمّه، دایی، خاله و اولاد آنان، واجبالنّفقه نیستند، ولی =============================================================================== 1 (واجب عینی) به واجبی میگویند که بر تک تک افراد واجب باشد و با انجام دادن دیگران از انسان ساقط نشود، مانند: نماز و روزه و در مقابل (واجب کفایی) واجبی است که اگر فرد یا افراد نسبت به آن اقدام نماید از عهده دیگران ساقط میشود، مانند: تدفین میّت مسلمان. مستحب است در صورتی که نیازمند باشند و انسان توانایی داشته باشد، نفقه آنان را نیز بدهد.
- [آیت الله بهجت] انسان اگرچه مخارج افراد تحت تکفل خود را از مال حرام بدهد، باید فطره آنان را از مال حلال بدهد.
- [آیت الله مظاهری] معدن خواه روی زمین باشد یا در زیر زمین، در زمین ملکی باشد یا در جایی که مالک ندارد، استخراج کننده مسلمان باشد یا کافر، شخص باشد یا افراد، شرکت و مؤسّسه باشد )شخصیت حقوقی( یا فرد معین، باید خمس آن پرداخته شود.
- [آیت الله اردبیلی] انسان نمیتواند (زکات) و (خمس) و (کفّارات) خود را برای مخارجی که تأمین آن بر او واجب است، به افراد واجبالنّفقه خود بپردازد.
- [آیت الله سبحانی] انسان می تواند اعتکاف را از جانب خود و یا از جانب افراد از دنیا رفته انجام دهد، ولی از طرف فرد زنده جایز نیست.
- [آیت الله سیستانی] انسان وسواس که در آب کشیدن چیز نجس یقین پیدا نمیکند ، اگر به همان نحوی که افراد متعارف آب میکشند رفتار نماید کفایت میکند . 12 رفتن خون متعارف :
- [آیت الله اردبیلی] حجّ بر سه قسم است: حجّ تَمتّع، حجّ اِفراد و حجّ قِران. (حج تمتّع) وظیفه کسی است که فاصله وطن او تا مکّه معظّمه شانزده فرسنگ یا بیشتر باشد. (حجّ اِفراد) و (حجّ قِران) نیز وظیفه کسی است که اهل خود مکّه یا اطراف آن تا کمتر از شانزده فرسنگ باشد. البتّه در بعضی از موارد، وظیفه برخی افراد بیمار یا معذور از حجّ تمتّع به حجّ إفراد تبدیل میشود. هر سه قسم حجّ در بیشتر اعمال مشترک هستند؛ ولی در حجّ تمتّع، عمره پیش از حجّ و وابسته به حجّ و همچون جزیی از آن میباشد که باید در یک سال و در ماههای حجّ بجا آورده شود؛ ولی در حجّ اِفراد و حجِّ قِران، عمره کاملاً مستقل و از حجّ جداست. همچنین در حجّ تمتّع در روز عید قربان در مِنی قربانی واجب است و از اعمال آن میباشد و در حجّ قِران، قربانی از ابتدا مقرون با احرام است و باید تا روز عید در مِنی همراه حاجی باشد، ولی در حجّ اِفراد اصلاً قربانی واجب نیست.