قرآن کریم، کتاب هدایت و تربیت انسان به سوی کمال و قرب به خداوند متعال است و رسالت و هدف از نزول قرآن کریم تربیت و هدایت انسان بوده است و هر آنچه که برگشتش به هدایت باشد از قبیل معارف حقیقی مربوط به مبدأ، معاد، اخلاق، شرایع الهی، قصص، سرنوشت اقوام، مواعظ و... که مردم در هدایت و راه یافتن به آن نیازمندند، در قرآن کریم آمده است; ولی این موارد گاهی به صورت کلی آمده و قرآن کریم تنها چهارچوب و اصول آنها را بیان کرده و گاهی نیز وارد جزئیات شده و به تناسب امور تربیتی و هدایتی و اهمیت موضوع مسألهای را به طور مفصل و تقریباً مشروح بیان فرموده است و از طرفی چون ذکر پارهای از آیات الهی و ذکر اسرار آفرینش، به شناخت و عظمت عالم آفرینش و شناخت خداوند متعال کمک میکند، گاهی در بین آیات قرآن، به مسائل دیگر از قبیل حرکت زمین، (نمل،88) قوة جاذبه و دافعه در کرات آسمانی;(رعد،2) زوجیت گیاهان(طه،53) و... اشاره کرده است. قرآن کریم میفرماید: "وَ نَزَّلْنَا عَلَیْکَ الْکِتََبَ تِبْیََنًا لِّکُلِّ شَیْءٍ وَ هُدًی وَ رَحْمَةً وَ بُشْرَیَ لِلْمُسْلِمِینَ ;(نحل،89) و این کتاب را که روشنگر هر چیزی است و برای مسلمانان رهنمود و رحمت و بشارتگری است، بر تو نازل کردیم." و در جایی دیگر میفرماید: "...وَلاَ رَطْبٍ وَلاَ یَابِسٍ إِلآ فِی کِتََبٍ مُّبِینٍ ;(انعام،59)...و هیچ دانهای در تاریکیهای زمین و هیچ تر و خشکی نیست مگر این که در کتابی روشن ]ثبت[ است." همان طور که گذشت برخی از مفسران معتقدند که مراد از "کل شیء" همه آن چیزهایی است که برگشتش به هدایت باشد.( ر.ک: المیزان فی تفسیر القرآن، علامه طباطبایی;، ج 12، ص 325، مؤسسة علمی، بیروت / تفسیر نمونه، آیت اللّه مکارم شیرازی و دیگران، ج 11، ص 361و362، دارالکتب الاسلامیة، تهران. ) eporsesh.com
با توجه به آن که قرآن کریم سعی کرد، که کلیات موضوعات را بیان کند چرا در برخی موارد به جزئیات پرداخته است؟
قرآن کریم، کتاب هدایت و تربیت انسان به سوی کمال و قرب به خداوند متعال است و رسالت و هدف از نزول قرآن کریم تربیت و هدایت انسان بوده است و هر آنچه که برگشتش به هدایت باشد از قبیل معارف حقیقی مربوط به مبدأ، معاد، اخلاق، شرایع الهی، قصص، سرنوشت اقوام، مواعظ و... که مردم در هدایت و راه یافتن به آن نیازمندند، در قرآن کریم آمده است; ولی این موارد گاهی به صورت کلی آمده و قرآن کریم تنها چهارچوب و اصول آنها را بیان کرده و گاهی نیز وارد جزئیات شده و به تناسب امور تربیتی و هدایتی و اهمیت موضوع مسألهای را به طور مفصل و تقریباً مشروح بیان فرموده است و از طرفی چون ذکر پارهای از آیات الهی و ذکر اسرار آفرینش، به شناخت و عظمت عالم آفرینش و شناخت خداوند متعال کمک میکند، گاهی در بین آیات قرآن، به مسائل دیگر از قبیل حرکت زمین، (نمل،88) قوة جاذبه و دافعه در کرات آسمانی;(رعد،2) زوجیت گیاهان(طه،53) و... اشاره کرده است.
قرآن کریم میفرماید: "وَ نَزَّلْنَا عَلَیْکَ الْکِتََبَ تِبْیََنًا لِّکُلِّ شَیْءٍ وَ هُدًی وَ رَحْمَةً وَ بُشْرَیَ لِلْمُسْلِمِینَ ;(نحل،89) و این کتاب را که روشنگر هر چیزی است و برای مسلمانان رهنمود و رحمت و بشارتگری است، بر تو نازل کردیم." و در جایی دیگر میفرماید: "...وَلاَ رَطْبٍ وَلاَ یَابِسٍ إِلآ فِی کِتََبٍ مُّبِینٍ ;(انعام،59)...و هیچ دانهای در تاریکیهای زمین و هیچ تر و خشکی نیست مگر این که در کتابی روشن ]ثبت[ است."
همان طور که گذشت برخی از مفسران معتقدند که مراد از "کل شیء" همه آن چیزهایی است که برگشتش به هدایت باشد.( ر.ک: المیزان فی تفسیر القرآن، علامه طباطبایی;، ج 12، ص 325، مؤسسة علمی، بیروت / تفسیر نمونه، آیت اللّه مکارم شیرازی و دیگران، ج 11، ص 361و362، دارالکتب الاسلامیة، تهران. )
eporsesh.com
- [سایر] آیات قرآن به موضوعات مختلفی پرداخته است؛ محورهای اصلی این آیات چهطور ترسیم شده است؟ آیا تقسیم بر اساس موضوعات مختلف است یا چیز دیگر؟
- [آیت الله بهجت] آیا مضاربه مختص تجارت در کلیات است یا تجارت در جزییات را هم شامل می شود؟
- [سایر] نام چند پیامبر در قرآن کریم ذکر شده است؟
- [سایر] لفظ قرآن کریم در کدام سورهها آمده است؟
- [سایر] حرف همزه چند بار در قرآن کریم تکرار شده است؟
- [سایر] چرا قرآن کریم بیشتر به داستانهای حضرت موسی(ع) پرداخته است؟
- [سایر] در قرآن کریم چند نوع ولایت ذکر شده است؟ و چه کسانی بر انسان ولایت دارند؟
- [سایر] کدام سوره نیمی از معنی قرآن کریم را در بر گرفته است؟
- [سایر] آیا داستان اصحاب کهف در قرآن کریم به صورت کامل و دقیق آمده است؟
- [سایر] چرا درباره حضرت یوسف(علیه السلام)، مطالب فراوانی در قرآن کریم آمده است؟
- [امام خمینی] قوانین و مصوباتی که از مجالس قانونگذاری دولتهای جائر به امر عمال اجانب خَذَلَهم اللَّه تعالی بر خلاف صریح قرآن کریم و سنّت پیغمبر اسلام صلی الله علیه و آله و سلم میگذرد و گذشته است، از نظر اسلام لغو و از نظر قانون بیارزش است، و لازم است مسلمانها از امرکننده و رأیدهنده به هر طور ممکن است اعراض کنند، و با آنها معاشرت و معامله نکنند، و آنان مجرمند و عملکننده به رأی آنها معصیت کار و فاسق است.
- [آیت الله اردبیلی] صدقه دادن که یک اقدام خالصانه و صادقانه میباشد، مورد سفارش قرآن کریم و احادیث فراوان قرار گرفته و موجب خیر و برکت در زندگی، دفع بلا و مرگهای ناگهانی و شفای بیماران میشود و همان طور که پیامبر اسلام صلیاللهعلیهوآلهوسلم فرموده: (کلّ معروف صدقه)(1) یعنی هر کار خیر و پسندیدهای، صدقه محسوب میشود و اقداماتی که موجب هدایت گمراهان، حمایت نیازمندان و عمران و آبادانی مادی و معنوی جامعه گردد، ماندگارتر و مفیدتر میباشد.
- [آیت الله مکارم شیرازی] در رکعت اوّل و دوم نمازهای واجب روزانه باید بعد از تکبیرة الاحرام سوره حمد را قرائت کند و بعد از آن بنابر احتیاط واجب یک سوره تمام از قرآن مجید را بخواندن. و باید توجّه داشت که سوره (فیل) و (ایلاف) یک سوره حساب می شود و همچنین سوره (والضّحی) و (الم نشرح).
- [آیت الله مکارم شیرازی] در رکعت اول و دوم نمازهای واجب روزانه باید بعد از تکبیرة الاحرام سوره حمد را قرائت کند و بعد از آن بنابر احتیاط واجب یک سوره تمام از قرآن مجید را و خواندن یک یا چند آیه کافی نیست. و باید توجه داشت که سوره (فیل) و (ایلاف) یک سوره حساب می شود و همچنین سوره (والضحی) و (الم نشرح).
- [آیت الله شبیری زنجانی] آیههای: 15 سوره سجده و 37 سوره فصّلت و 62 سوره نجم و 19 سوره علق، آیات سجده واجب است که اگر انسان بخواند یا گوش دهد بعد از تمام شدن آن آیه باید فوراً سجده کند، هر چند هنگام خواندن یا گوش دادن به قرآن بودن آن توجّه نداشته باشد و اگر فراموش کرد هر وقت یادش آمد باید سجده کند و کسی که گوش نمیدهد ولی آیه را میشنود بنا بر احتیاط مستحب سجده کند.
- [آیت الله مکارم شیرازی] وضو برای شش چیز واجب است: 1 نماز واجب (غیر از نماز میت) 2 سجده و تشهد فراموش شده. 3 طواف واجب (باید توجه داشت طوافهایی که جزء حج یا عمره است طواف واجب حساب می شود هرچند اصل حج و عمره مستحب باشد). 4 هرگاه نذر یا عهد کرده، یا قسم خورده که وضو بگیرد و با طهارت باشد. 5 هرگاه نذر کرده جایی از بدن خود را به خط قرآن برساند (در صورتی که این نذر شرعاً رجحان داشته باشد مثل این که می خواهد از روی احترام خط قرآن را ببوسد). 6 برای آب کشیدن قرآنی که نجس شده یا بیرون آوردن آن از محل آلوده، هرگاه مجبور باشد دست یا جای دیگر بدن خود را به خط قرآن برساند.
- [آیت الله مظاهری] یکی از گناهان بزرگ در اسلام اسراف و تبذیر است و آن اقسامی دارد که یک قسم از آن حرام نیست. الف) فرو رفتن در مشتهیات نفس از راه حرام که قرآن به آن (اتراف) میگوید که اگر در فردی پیدا شود دنیا و آخرت او را تباه میکند و قرآن او را فرد شومی از اهل جهنّم میداند: (وَ اصْحابُ الشِّمالِ ما اصْحابُ الشِّمالِ فی سَمُومٍ وَ حَمیمٍ وَ ظِلٍّ مِنْ یَحْمُومٍ لا بارِدٍ وَ لا کَریمٍ انَّهُمْ کانُوا قَبْلَ ذلِکَ مُتْرَفین)[1] (و یاران چپ، کدامند یاران چپه در میان باد گرم و آب داغ. و سایهای از دود تار. نه خنک نه خشک. اینان بودند که پیش از این نازپروردگان بودند.) و اگر در ملّتی پیدا شود، آن ملّت را نابود میداند: (وَ اذا ارَدْنا أَنْ نُهْلِکَ قَرْیَةً أَمَرْنا مُتْرَفیها فَفَسَقُوا فیها فَحَقَّ عَلَیْهَا الْقَولُ فَدَمَّرْناها تَدْمیراً)[2] (و چون بخواهیم شهری را هلاک کنیم، خوشگذرانان آن شهر را وا میداریم تا در آن به انحراف و فساد بپردازند، و در نتیجه عذاب بر آن شهر لازم گردد، پس آن را یکسره زیر و زِبَر کنیم.) ب) به هدر دادن نِعم الهی نظیر نابود کردن مال و عمر و آبرو و مانند اینها که قرآن به آن (تبذیر) میگوید و مبذّر را برادر شیطان میخواند: (انَّ الْمُبَذِّرینَ کانُوا اخْوانَ الشَّیاطین)[3] (همانا اسرافکنندگان برادران شیطانها هستند.) ج) فرو رفتن در مشتهیات نفس از راه حلال که به آن (اسراف) گفته میشود و آن گرچه حرام نیست، ولی محال است که مسرف بتواند به کمال انسانی برسد و قرآن او را مورد بیمهری و بیعنایتی از طرف حقّ میداند: صفحه 386 (انَّهُ لایُحِبُّ الْمُسْرِفین).[4] (به درستی که خداوند اسراف کنندگان را دوست نمیدارد.) بلکه او را یک مؤمن واقعی نمیداند: (وَالَّذینَ اذا أَنْفَقُوا لَمْ یُسْرِفُوا)[5] (و کسانی که به هنگام بخشش، زیادهروی نمیکنند.)
- [آیت الله مظاهری] از گناهان بزرگ در اسلام رباخواری است که قرآن شریف آن را جنگ با خداوند متعال و رسولش میداند: (فَانْ لَمْ تَفْعَلُوا فَأْذَنُوا بِحَربْ مِنَ اللَّهِ وَ رَسُولِهِ)[1] (و اگر (از ربا پرهیز نکنید)، بدانید به جنگ با خدا و فرستاده او، برخاستهاید.) و آن اقسامی دارد: الف) قرض با بهره، گرچه آن بهره بسیار کم یا شرطی از شروط باشد، و هر چه درباره این قسم از نظر قرآن و روایات مذمّت شده است، درباره قرض بدون بهره که به آن قرضالحسنه میگویند سفارش شده است و قرآن شریف آن را قرض به خدای متعال میداند: (مَنْ ذَا الَّذی یُقْرِضُ اللَّهَ قَرْضاً حَسَناً فَیُضاعِفَهُ لَهُ وَ لَهُ أَجْرٌ کَریم)[2] (کیست آن کس که به خدا وامی نیکو دهد تا نتیجهاش را برای وی دو چندان گرداند و او را پاداشی خوش باشد؟) ب) قرض مثل به مثل با زیادتر یا خرید و فروش مثل به مثل با زیادتر، نظیر اینکه یک سکّه طلا قرض دهد به یک سکّه طلا و هزارتومان و یا بفروشد سکّهای به سکّهای با هزار تومان و این قسم نیز در روایات ما ربا و حرام است، گرچه واقعاً و به حسب ارزش، سودی و بهرهای نباشد. ج) بهره و سود بردن بهواسطه حیله شرعی نظیر اینکه یک میلیون قرضالحسنه دهد، ولی چیز کم ارزشی را بفروشد به یک صد هزار تومان، این قسم نیز حرام است و این همان تقلّب در قانون است که قرآن شریف آن را استهزا به آیات الهی میداند. د) انجام حیلهای نه برای سود و بهره بردن بلکه برای اینکه ارزش واقعی مثل به مثل را یکسان کند، نظیر معامله سکّهای با سکّه دیگر گرچه از نظر وزن مساوی ولی از نظر قیمت یکی گرانتر از دیگری است و شخص سکّه گرانتر را با چیز کم ارزشی میفروشد به سکّه ارزانتر با پولی که سکّه ارزانتر را مساوی با سکّه گرانتر کند، و یا سکّه گرانتر را میفروشد به همان سکّه ارزانتر یا قرض میدهد به همان ارزانتر، ولی چیز کمارزشی را میفروشد به قیمتی که تفاوت آنها را جبران صفحه 404 نماید، و این قسم همان حیلهای است که گفتهاند: چه خوب است از حرام به حلال فرار کردن.
- [آیت الله مکارم شیرازی] امر به معروف و نهی از منکر بر تمام افراد عاقل و بالغ با شرایط زیر واجب است: 1 کسی که می خواهد امر و نهی کند باید یقین داشته باشد که طرف مقابل مشغول انجام حرام یا ترک واجبی است. 2 احتمال دهد که امر و نهی او اثردارد، خواه اثر فوری داشته باشد یا غیر فوری، کامل یا ناقص، بنابراین اگر بداند هیچ اثر نمی کند واجب نیست. 3 در امر و نهی او مفسده و ضرری نباشد، پس اگر بداند یا خوف این باشد که امر یا نهی او، ضرر جانی یا عرضی و آبرویی یا مالی قابل توجه نسبت به او یا بعضی از مؤمنین می رساند واجب نیست، ولی اگر معروف و منکر از اموری باشد که شارع مقدس اسلام اهمیت زیادی به آن می دهد (مانند حفظ اسلام و قرآن و استقلال ممالک اسلامی، یا حفظ احکام ضروری اسلام)، باید اعتنا به ضرر نکند و با بذل جان و مال در حفظ آنها بکوشد.
- [آیت الله مظاهری] از گناهان بزرگ در اسلام مراء و جلال است و در روایتی از رسول گرامی(صلیاللهعلیهوآلهوسلم) آمده است که کراراً جبرئیل از طرف حقّ تعالی نهی از مراء و جدال مینمود و آن اقسامی دارد: الف) پافشاری در اثبات باطل و یا در نابودی حق، و گناه این قسم در حدّ کفر است و در قرآن اطلاق جبّار بر آن شده است: (وَ خابَ کُلُّ جَبَّارٍ عَنید)[1] (و هر زورگوی لجوجی، نا امید شد.) ب) لجاجت و مشاجره در اینکه غلبه بر دیگری پیدا کند و به عبارت دیگر فخرفروشی و کشتیگرفتن در گفتگوها، و این صورت نیز از گناهان بزرگ است و مفسده فراوانی در بر دارد، بلکه منشأ گناهان دیگری است و غالب جدالها در بین مردم از این قبیل است. ج) جدال و مشاجره در اثبات نمودن حقّ یا از بین بردن باطل و یا ارشاد جاهل، نظیر مباحثهها و گفتارها و برخوردهای علمی که اهل علم با یکدیگر دارند، و این قسم گرچه حرام نیست، ولی باید توجّه داشت که در این گفتگوها شیطان و نفس امّاره و هوی در کمین است و چه بسیار (بهطور آگاهانه یا ناآگاهانه) منجر به جدالهای حرام میشود، البته باید توجّه داشت که در همین نوع هم از الفاظ غیر مؤدّب پرهیز نمود و این قسم از جدال و مشاجره به اندازه احتیاج بلکه به اندازه ضرورت باشد. [1]. ابراهیم، 15.