از آیات قرآن کریم استفاده میشود که نام برخی از انبیاء در قرآن آمده است و برخی دیگر ذکر نشده (و لقد ارسلنا رسلاً من قبلک منهم من قصصنا علیک و منهم من لم نقصص علیک.)[1] ما پیش از تو رسولانی فرستادیم، سرگذشت گروهی را برای تو گفته و گروهی را نگفته ایم. امّا چرا نام برخی ذکر شده و نام بقیه ذکر نشده است، بدین شرح است: الف) دلیل ذکر نام برخی از انبیاء: 1 فضیلت برخی بر برخی دیگر: خداوند متعال می فرماید: بعضی از آن رسولان بر بعضی دیگر برتری دادیم، برخی از آنها، خدا با او سخن گفت، و بعضی را درجاتی برتر دادیم.[2] 2 عبرتآموزی: قرآن زندگی بعضی از انبیاء را به جهت عبرت برای آیندگان نقل کرده است. (لقد کان فی قصصهم عبرة لأولی الالباب)،[3] در سرگذشت آنها درس عبرتی برای صاحبان اندیشه بود. 3 تسلی خاطر رسول گرامی اسلام - صلی الله علیه و سلم- : قرآن برای تسلّی خاطر پیامبر اسلام - صلی الله علیه و علیه و سلم- اشاره به وضع مشابه پیامبران پیشین میکند تا حضرت بداند که آنها نیز با چنین مشکلاتی روبرو بودند، امّا صبر پیشه کردند و در نهایت پیروز گشتند.[4] (و کلا نقص علیک من أنباء الرّسل ما نثبت به فؤادک و جاءک فی هذه الحق و موعظة و ذکری للمؤمنین)؛ ما از هر یک از سرگذشتهای انبیاء برای تو بازگو کردیم تا به وسیلة آن قلبت را آرامش بخشیم و ارادهات قوی گردد و در این اخبار و سرگذشتها برای تو حق و برای مؤمنان موعظه و تذکّر آمده است.) 4 بیان هدف از بعثت رسل: قرآن با نقل زندگی برخی از انبیاء در صدد بیان هدف اصلی از بعثت انبیاء میباشد و اینکه آنها برای هدایت بشر و تکامل معنوی آنها آمدهاند. ب) دلیل ذکر نشدن نام بقیة انبیاء: 1 قرآن یک کتاب تاریخی نیست: قرآن کتابی نیست که بخواهد زندگی همة انبیاء را که در حقیقت تاریخ طول زندگی انسان است بیان کند و تعداد کتب آن شاید نزدیک به یک کتابخانة کوچک باشد که با برنامة کتاب آسمانی مناسب نمیباشد. 2 برای عدم تکرار: تاریخ انبیاء اکثرش تکراری است و اهل فن معتقدند اکثر تاریخ گذشتگان تکرار مکررات است و میدانیم که تکرار بدون دلیل با فصاحت در کلام منافات دارد، لذا قرآن از مجموع تاریخ انبیاء بخش مهم علمی و تاریخی آن و عوامل عبرتآمیز آنها را که در زندگی این پیامبران لازم بود شناخته شود، نقل کرده است. 3 مجهول بودن اکثر آنها برای عربهای آن زمان: انبیایی که تاریخ آنها نقل شده است، برای اعراب آن روز نوعاً شناخته شده بودند، ولی انبیاء دیگر برایشان ناشناس بودند؛ همین عامل عدم آشنایی، سبب خدشهدار شدن وحی بود که باعث انکار وحی میشد؛ بدین سان که مردم بگویند از کسانی سخن میگوید که کسی آن را نشنیده است. به همین دلیل به طور سربسته بدانها اشاره شده است.[5] اسامی پیامبرانی که در قرآن از آنها یاد شده است: مجموع پیامبرانی که قرآن نامشان را صریحاً ذکر کرده 25 نفرند؛ آدم، ادریس، نوح، هود، صالح، ابراهیم، لوط، اسماعیل، اسحاق، یعقوب، یوسف، ایوب، شعیب، موسی، هارون، یونس، داوود، سلیمان، الیاس، الیسع، زکریا، یحیی، عیسی، ذوالکفل و حضرت محمد - صلی الله علیه و سلم- .. با بیانی که گذشت روشن شد هیچ ترجیحی در میان انبیاء نیست، تنها دلایل مذکور، علّت تمایز و انتخاب شده است کما اینکه خود قرآن به این امر اشاره میکند: (لا نفرق بین احد منهم و نحن له مسلمون)[6] (ما هیچ فرقی میان احدی از آنها (پیامبران) نمیگذاریم و در برابر فرمان الهی تسلیم هستیم.) همین مضمون در دو آیة دیگر از قرآن آمده است [7] که تأکید میکند؛ مؤمنان کسانی هستند که میان پیامبران الهی تفاوتی نمیگذارند و به تعلیمات همة آنها ایمان دارند، و این گواه روشنی است بر یگانگی اصول کلّی تعلیمات آنها.[8] معرفی منابع جهت مطالعه بیشتر: 1. پیام قرآن، ناصر مکارم شیرازی، قم، جامعه مدرسین، ج7، ص339. 2. المیزان، محمد حسین طباطبائی، ترجمه محمد باقر موسوی همدانی، قم، جامعه مدرسین، 1363ه ش، ج2، ص468. -------------------------------------------------------------------------------- [1] - غافر/78. [2] - بقره/253. [3] - یوسف/111. [4] - مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، قم، چاپخانة امیرالمؤمنین، چاپ پانزدهم، 1376 ه . ش، ج20، ص181. [5] - محمد رشید رضا، تفسیر المنار، بیروت، دارالمعرفه، ج 6، ص 70. [6] - بقره/136. [7] - بقره/285و نساء/152. [8] - مکارم شیرازی، ناصر و همکاران، پیام قرآن، قم، چاپخانة جامعة مدرسین، چاپ چهارم، 1377 ه . ش، ج 7، ص 339.
به چه دلیل قرآن تعدادی از پیامبران را نام برده و سایر انبیاء را ذکر نفرموده؟ و آیا این دلیل بر ترجیح آنها بر دیگران نیست؟
از آیات قرآن کریم استفاده میشود که نام برخی از انبیاء در قرآن آمده است و برخی دیگر ذکر نشده (و لقد ارسلنا رسلاً من قبلک منهم من قصصنا علیک و منهم من لم نقصص علیک.)[1] ما پیش از تو رسولانی فرستادیم، سرگذشت گروهی را برای تو گفته و گروهی را نگفته ایم. امّا چرا نام برخی ذکر شده و نام بقیه ذکر نشده است، بدین شرح است:
الف) دلیل ذکر نام برخی از انبیاء:
1 فضیلت برخی بر برخی دیگر: خداوند متعال می فرماید: بعضی از آن رسولان بر بعضی دیگر برتری دادیم، برخی از آنها، خدا با او سخن گفت، و بعضی را درجاتی برتر دادیم.[2]
2 عبرتآموزی: قرآن زندگی بعضی از انبیاء را به جهت عبرت برای آیندگان نقل کرده است. (لقد کان فی قصصهم عبرة لأولی الالباب)،[3] در سرگذشت آنها درس عبرتی برای صاحبان اندیشه بود.
3 تسلی خاطر رسول گرامی اسلام - صلی الله علیه و سلم- : قرآن برای تسلّی خاطر پیامبر اسلام - صلی الله علیه و علیه و سلم- اشاره به وضع مشابه پیامبران پیشین میکند تا حضرت بداند که آنها نیز با چنین مشکلاتی روبرو بودند، امّا صبر پیشه کردند و در نهایت پیروز گشتند.[4] (و کلا نقص علیک من أنباء الرّسل ما نثبت به فؤادک و جاءک فی هذه الحق و موعظة و ذکری للمؤمنین)؛ ما از هر یک از سرگذشتهای انبیاء برای تو بازگو کردیم تا به وسیلة آن قلبت را آرامش بخشیم و ارادهات قوی گردد و در این اخبار و سرگذشتها برای تو حق و برای مؤمنان موعظه و تذکّر آمده است.)
4 بیان هدف از بعثت رسل: قرآن با نقل زندگی برخی از انبیاء در صدد بیان هدف اصلی از بعثت انبیاء میباشد و اینکه آنها برای هدایت بشر و تکامل معنوی آنها آمدهاند.
ب) دلیل ذکر نشدن نام بقیة انبیاء:
1 قرآن یک کتاب تاریخی نیست: قرآن کتابی نیست که بخواهد زندگی همة انبیاء را که در حقیقت تاریخ طول زندگی انسان است بیان کند و تعداد کتب آن شاید نزدیک به یک کتابخانة کوچک باشد که با برنامة کتاب آسمانی مناسب نمیباشد.
2 برای عدم تکرار: تاریخ انبیاء اکثرش تکراری است و اهل فن معتقدند اکثر تاریخ گذشتگان تکرار مکررات است و میدانیم که تکرار بدون دلیل با فصاحت در کلام منافات دارد، لذا قرآن از مجموع تاریخ انبیاء بخش مهم علمی و تاریخی آن و عوامل عبرتآمیز آنها را که در زندگی این پیامبران لازم بود شناخته شود، نقل کرده است.
3 مجهول بودن اکثر آنها برای عربهای آن زمان: انبیایی که تاریخ آنها نقل شده است، برای اعراب آن روز نوعاً شناخته شده بودند، ولی انبیاء دیگر برایشان ناشناس بودند؛ همین عامل عدم آشنایی، سبب خدشهدار شدن وحی بود که باعث انکار وحی میشد؛ بدین سان که مردم بگویند از کسانی سخن میگوید که کسی آن را نشنیده است. به همین دلیل به طور سربسته بدانها اشاره شده است.[5] اسامی پیامبرانی که در قرآن از آنها یاد شده است:
مجموع پیامبرانی که قرآن نامشان را صریحاً ذکر کرده 25 نفرند؛ آدم، ادریس، نوح، هود، صالح، ابراهیم، لوط، اسماعیل، اسحاق، یعقوب، یوسف، ایوب، شعیب، موسی، هارون، یونس، داوود، سلیمان، الیاس، الیسع، زکریا، یحیی، عیسی، ذوالکفل و حضرت محمد - صلی الله علیه و سلم- .. با بیانی که گذشت روشن شد هیچ ترجیحی در میان انبیاء نیست، تنها دلایل مذکور، علّت تمایز و انتخاب شده است کما اینکه خود قرآن به این امر اشاره میکند: (لا نفرق بین احد منهم و نحن له مسلمون)[6] (ما هیچ فرقی میان احدی از آنها (پیامبران) نمیگذاریم و در برابر فرمان الهی تسلیم هستیم.)
همین مضمون در دو آیة دیگر از قرآن آمده است [7] که تأکید میکند؛ مؤمنان کسانی هستند که میان پیامبران الهی تفاوتی نمیگذارند و به تعلیمات همة آنها ایمان دارند، و این گواه روشنی است بر یگانگی اصول کلّی تعلیمات آنها.[8]
معرفی منابع جهت مطالعه بیشتر:
1. پیام قرآن، ناصر مکارم شیرازی، قم، جامعه مدرسین، ج7، ص339.
2. المیزان، محمد حسین طباطبائی، ترجمه محمد باقر موسوی همدانی، قم، جامعه مدرسین، 1363ه ش، ج2، ص468.
--------------------------------------------------------------------------------
[1] - غافر/78.
[2] - بقره/253.
[3] - یوسف/111.
[4] - مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، قم، چاپخانة امیرالمؤمنین، چاپ پانزدهم، 1376 ه . ش، ج20، ص181.
[5] - محمد رشید رضا، تفسیر المنار، بیروت، دارالمعرفه، ج 6، ص 70.
[6] - بقره/136.
[7] - بقره/285و نساء/152.
[8] - مکارم شیرازی، ناصر و همکاران، پیام قرآن، قم، چاپخانة جامعة مدرسین، چاپ چهارم، 1377 ه . ش، ج 7، ص 339.
- [سایر] پیامبران الهی چه تعدادی بودند؟ نام چند نفر آنها در قرآن آمده است؟
- [سایر] پیامبران الهی چه تعدادی بودند؟ نام چند نفر آنها در قرآن آمده است؟
- [سایر] دو زن که در قرآن به زشتی از آنها نام برده شده است را نام ببرید؟
- [سایر] از دیدگاه قرآن، دین انبیاء قبل از اسلام چه دینی بوده و چه تفاوتی با هم دارند؟ آیا لزومی در پیراستگی جسمی پیامبران از عیب و نقص وجود دارد؟
- [سایر] لطفاً تفسیر سوره انبیأ را مختصرا بنویسید؟
- [سایر] میخواستم انبیاء بنی اسرائیل را برایم نام ببرید و مختصری از زندگی نامه شان را ذکر کنید. حضرت موسی بعد از کدامین انبیاء بی اسرئیل ظهور نمود.
- [سایر] در کدام آیة قرآن، از تمام پیامبران نام برده شده است؟
- [سایر] چرا بیشتر جاهایی که در قرآن نام جنات برده شده بعد از آن کلمه تجری من تحت الانهار ذکر شده است؟
- [سایر] آیا سورههایی که به نام پیامبران است، بر آنها نازل شده است؟
- [سایر] در قرآن سرگذشت بسیاری از پیامبران و اقوام به طور خلاصه و مکرّر آورده شده ; چرا این سرگذشت ها به طور کامل و منظم ذکر نشده است ؟
- [آیت الله صافی گلپایگانی] . کسی که از اول تکلیف خمس نداده، اگر از منافع کسب چیزی که به آن احتیاج ندارد خریده و یک سال از منافع به دست آمده گذشته، باید خمس آن را بدهد، و اگر اثاث خانه و چیزهای دیگری که به آنها احتیاج دارد، مطابق شأن خود خریده، در صورتی که بداند در بین سالی که در آن فایده برده آنها را خریده، لازم نیست خمس آنها را بدهد، و اگر نداند که در بین سال خریده یا بعد از تمامشدن سال، بنابر احتیاط مستحب باید با حاکم شرع مصالحه کند.
- [آیت الله سیستانی] اگر کلمهای را به قصد ذکر بگوید ، مثلاً به قصد ذکر بگوید (اللّه اکبر) و در موقع گفتن آن ، صدا را بلند کند که چیزی را به دیگری بفهماند ، اشکال ندارد . وهمچنین اگر کلمهای را به قصد ذکر بگوید هر چند بداند که این کار سبب میشود که کسی متوجه مطلبی شود ، اشکال ندارد . ولی اگر اصلاً قصد ذکر نکند ، یا قصد هر دو امر را بکند به نحوی که لفظ را هر دو معنی به کار برده باشد ، نمازش باطل میشود . واما اگر قصد ذکر کند و انگیزهاش در گفتن ذکر متوجه کردن غیر باشد ، نمازش صحیح است .
- [آیت الله شبیری زنجانی] برای سجده واجب قرآن اگر با شرایطی که در مسأله قبل گفته شد سجده کند کافیست هر چند ذکر نگوید و گفتن ذکر مستحب است و بهتر آن است که این ذکر را بگوید: (سَجَدْتُ لکَ تعبُّداً وَ رِقّاً، لا مُسْتَکْبِراً عن عِبادَتِکَ ولا مُسْتَنْکِفاً ولا مُتَعَظِّماً، بل أَنَا عَبْدٌ ذَلیلٌ خائِفٌ مُسْتَجِیر). تشهد
- [آیت الله خوئی] قرآن و انگشتر و شمشیر میت و لباسهائی را که پوشیده مال پسر بزرگتر است و اگر میت از سه چیز اول بیشتر از یکی دارد، مثلًا دو قرآن یا دو انگشتر دارد احتیاط واجب آن است که پسر بزرگ در آنها با ورث دیگر صلح کند.
- [آیت الله مکارم شیرازی] ذکر خدا، قرائت قرآن دعا، در هر جای نماز جایز است اگر جمله ای را مانند (الله اکْبر) به قصد ذکر خدا بگوید، اما در موقع گفتن، صدا را بلندکند که چیزی را به دیگری بفهماند اشکال ندارد، ولی دعا و ذکر به زبانهای غیر عربی اشکال دارد.
- [آیت الله مکارم شیرازی] برای سجده واجب قرآن کافی است به سجده رود و ذکر گفتن واجب نمی باشد، اما بهتر است ذکر بگوید و بهتر است این ذکر را انتخاب کند: (لا اله إلا الله حقاً حقاً لا اله إلا الله ایماناً و تصْدیقاً لا اله إلا الله عبودیةً ورقاً سجدْت لک یا رب تعبداً ورقاً لا مسْتنْکفاً و لا مسْتکْبراً بلْ انا عبْدٌ ذلیلٌ ضعیفٌ خائفٌ مسْتجیرٌ).
- [آیت الله اردبیلی] چنانچه در سجده واجب قرآن پیشانی را به قصد سجده به زمین بگذارد اگرچه ذکر نگوید کافی است و گفتن ذکر مستحب است و بهتر است بگوید: (لا إلهَ إلاَّ اللّهُ حَقّا حَقّا لا إلهَ إلاَّ اللّهُ إیمانا وَتَصْدیقا لا إلهَ إلاَّ اللّهُ عُبُودِیَّةً وَ رِقّا سَجَدْتُ لَکَ یا رَبِّ تَعَبُّدا وَ رِقّا لا مُسْتَنْکِفا وَلا مُسْتَکْبِرا بَلْ أنَا عَبْدٌ ذَلیلٌ ضَعیفٌ خائِفٌ مُسْتَجیرٌ).
- [آیت الله خوئی] بیمه انواع و اقسام متعددی دارد: بیمة حیات و سلامت بدن- بیمة اموال چه اموالی که از خارج خریداری شده باشد و یا موجود در انبارهای کالای شخصی و یا عمومی و یا اثاث البیت- بیمة خطر آتش سوزی و غرق در آب و نقص حاصل در کالا و حصول عیب و خرابی در آن- بیمة ماشین شخص ثالث یا تمام بدنه- بیمة کشتیهای تجارتی و آنچه از این قبیل است و بیمه اقسام دیگری نیز دارد و چون حکم آنها یکی است لزومی ندارد که تمام آنها ذکر شود.
- [آیت الله علوی گرگانی] هرگاه در سجده واجب قرآن پیشانی را به قصد سجده بر زمین بگذارد، اگرچه ذکر نگوید کافی است وگفتن ذکر مستحبّ است و بهتر است بگوید: )لا اًّلهَ اًّلا اللّهُ حَقَّاً حَقّا، لا اًّلهَ اًّلاّ اللّهُ ایماناً وَتَصْدِیقاً، لا اًّلهَ اًّلاّ اللّهُ عُبودِیًَّْ وَرِقّاً، سَجَدتُ لَکَ یا رَبِّ تَعَبُّداً وَرِقّاً لا مُسْتَنْکِفَاً وَلا مُسْتَکْبِراً، بَلْ أنَا عَبْد ذَلیل ضَعیف خائِف مُسْتَجیر(.
- [آیت الله وحید خراسانی] قران خواندن در سجده مکروه است و نیز مکروه است برای بر طرف کردن گرد و غبار جای سجده را فوت کند و اگر در اثر فوت کردن حرفی از دهان عمدا بیرون اید حکم ان در مبطلات نماز ششم ذکر شده است و غیر از اینها مکروهات دیگری هم در کتابهای مفصل ذکر شده است