عدد پیامبران خدا که در برخی روایات آمده و معروف هم این چنین است صد و بیست و چهار هزار است و نام گروهی از اینان در قرآن مجید آمده است و آنان از این قرارند: محمد، عیسی، موسی، ابراهیم، اسحق، یعقوب، یوسف، نوح، آدم، سلیمان، داود، ایوب، هرون، هود، صالح، شعیب، لوط، زکریا، یحیی، ادریس، الیاس، الیسع، یونس و اسماعیل ‌علیهم السلام‌ نام این گروه در قرآن مجید برده شده و بسیاری از پیامبران هستند که قرآن نام آنان را نبرده است. برای دست یافتن به تاریخ زندگی پیامبران به قصص قرآن مراجعه فرمایید. بسیاری از مفسران به تناسب آیات 164 سورهی نساء و 78 سورهی غافر دربارهی تعداد پیامبران بحثی را مطرح کردهاند و روایات مختلفی در این مورد نقل شده است. روایت مشهور در این زمینه تعداد پیامبران را 124 معرفی میکند. (تفسیرمجمعالبیان) ذیل آیهی 78 سورهی غافر، البته در روایتی تعداد انبیاء را 8 هزار نفر معرفی میکند که با روایت 124 هزار منافاتی ندارد. چون ممکن است روایت 8 هزار اشاره به انبیای بزرگ باشد. چنان چه علامه مجلسی بیان کرده است؛ (تفسیر نمونه، ج 20، ص 184) در روایت دیگری تعداد پیامبران را 124 هزار معرفی میکند و در ادامه رسولان آنها را 313 نفر نام میبرد.(بحارالانوار، ج 11، ص 31) در حدیث دیگری بعد از این که آنها را 124 هزار نفر میشمارد 5 نفر آنها را اولوالعزم معرفی میکند. (بحارالانوار، ج 11، ص 41) صاحب تفسیر نمونه مینویسد: از مطالب فوق برمیآید که این روایت خبر واحد نیست چنان که تفسیر (روح البیان) نقل کرده است بلکه اخبار متعدد و متسفیض این مطلب را تأیید میکند که پیامبران الهی 124 هزار نفر بودند. (تفسیر نمونه، ج 20، ص 184) عدد پیامیران در قرآن: پیامبرانی که نام آنها به طور صریح در قرآن آمده 26 نفر است که عبارتند از: آدم، نوح، ادریس، صالح، هود، ابراهیم، اسماعیل، اسحاق، یوسف، لوط، یعقوب، موسی، هارون، شعیب، زکریا، یحیی، عیسی، داود، سلیمان، الیاس، الیسع، ذوالکفل، ایوب، یونس، عزیر و محمد(ص).ولی پیامبران دیگری نیز هستند که در قرآن اشاراتی به آنها شده ولی نام آنها به طور صریح نیامده، مانند (اشموئیل) که در آیهی 248 سوره ی بقره با تعبیر (و قال لهم نبیهم) به او اشاره شده است.و (یوشع) که در آیهی 60 سورهی کهف با تعبیر (و اذ قال موسی لفتاه) به او اشاره شده است. (بنابر آن که یوشع پیامبر باشد.)و (ارمیا) که در سورهی بقره آیهی 259 با تعبیر (أو کالذی مر علی قریه)و (خضر) که در سورهی کهف آیهی 65 با تعبیر (فوجدا عبدا من عبادنا)و همچنین (اسباط بنیاسرائیل) که بزرگان قبائل بودند و در سورهی نساء آیهی 163 تصریح شده که بر آنها وحی الهی نازل میشده است و اگر در میان برادران یوسف نیز پیامبرانی وجود داشته و در سورهی یوسف به آنها اشاره شده است. (تفسیر نمونه، ج 20، ص 185)
عدد پیامبران خدا که در برخی روایات آمده و معروف هم این چنین است صد و بیست و چهار هزار است و نام گروهی از اینان در قرآن مجید آمده است و آنان از این قرارند: محمد، عیسی، موسی، ابراهیم، اسحق، یعقوب، یوسف، نوح، آدم، سلیمان، داود، ایوب، هرون، هود، صالح، شعیب، لوط، زکریا، یحیی، ادریس، الیاس، الیسع، یونس و اسماعیل علیهم السلام نام این گروه در قرآن مجید برده شده و بسیاری از پیامبران هستند که قرآن نام آنان را نبرده است. برای دست یافتن به تاریخ زندگی پیامبران به قصص قرآن مراجعه فرمایید.
بسیاری از مفسران به تناسب آیات 164 سورهی نساء و 78 سورهی غافر دربارهی تعداد پیامبران بحثی را مطرح کردهاند و روایات مختلفی در این مورد نقل شده است.
روایت مشهور در این زمینه تعداد پیامبران را 124 معرفی میکند. (تفسیرمجمعالبیان)
ذیل آیهی 78 سورهی غافر، البته در روایتی تعداد انبیاء را 8 هزار نفر معرفی میکند که با روایت 124 هزار منافاتی ندارد. چون ممکن است روایت 8 هزار اشاره به انبیای بزرگ باشد. چنان چه علامه مجلسی بیان کرده است؛ (تفسیر نمونه، ج 20، ص 184)
در روایت دیگری تعداد پیامبران را 124 هزار معرفی میکند و در ادامه رسولان آنها را 313 نفر نام میبرد.(بحارالانوار، ج 11، ص 31) در حدیث دیگری بعد از این که آنها را 124 هزار نفر میشمارد 5 نفر آنها را اولوالعزم معرفی میکند. (بحارالانوار، ج 11، ص 41)
صاحب تفسیر نمونه مینویسد:
از مطالب فوق برمیآید که این روایت خبر واحد نیست چنان که تفسیر (روح البیان) نقل کرده است بلکه اخبار متعدد و متسفیض این مطلب را تأیید میکند که پیامبران الهی 124 هزار نفر بودند. (تفسیر نمونه، ج 20، ص 184)
عدد پیامیران در قرآن:
پیامبرانی که نام آنها به طور صریح در قرآن آمده 26 نفر است که عبارتند از:
آدم، نوح، ادریس، صالح، هود، ابراهیم، اسماعیل، اسحاق، یوسف، لوط، یعقوب، موسی، هارون، شعیب، زکریا، یحیی، عیسی، داود، سلیمان، الیاس، الیسع، ذوالکفل، ایوب، یونس، عزیر و محمد(ص).ولی پیامبران دیگری نیز هستند که در قرآن اشاراتی به آنها شده ولی نام آنها به طور صریح نیامده، مانند (اشموئیل) که در آیهی 248 سوره ی بقره با تعبیر (و قال لهم نبیهم) به او اشاره شده است.و (یوشع) که در آیهی 60 سورهی کهف با تعبیر (و اذ قال موسی لفتاه) به او اشاره شده است. (بنابر آن که یوشع پیامبر باشد.)و (ارمیا) که در سورهی بقره آیهی 259 با تعبیر (أو کالذی مر علی قریه)و (خضر) که در سورهی کهف آیهی 65 با تعبیر (فوجدا عبدا من عبادنا)و همچنین (اسباط بنیاسرائیل) که بزرگان قبائل بودند و در سورهی نساء آیهی 163 تصریح شده که بر آنها وحی الهی نازل میشده است و اگر در میان برادران یوسف نیز پیامبرانی وجود داشته و در سورهی یوسف به آنها اشاره شده است. (تفسیر نمونه، ج 20، ص 185)
- [سایر] پیامبران الهی چه تعدادی بودند؟ نام چند نفر آنها در قرآن آمده است؟
- [سایر] چه مطالبی در مورد «اصطفای الهی» پیامبران در قرآن، آمده است؟
- [سایر] نقش صبر و بردباری در تبلیغ احکام الهی توسط پیامبران چگونه است و دیدگاه قرآن در این باره چیست؟
- [سایر] به چه دلیل قرآن تعدادی از پیامبران را نام برده و سایر انبیاء را ذکر نفرموده؟ و آیا این دلیل بر ترجیح آنها بر دیگران نیست؟
- [سایر] چرا پیامبران الهی آزمایش شدند؟
- [سایر] توضیحات کامل را در مورد علم الهی پیامبران ارائه فرمائید.
- [سایر] هشدارهای خداوند متعال در قرآن کریم به نبی اکرم(صلی الله علیه و آله و سلم) یا سایر پیامبران الهی به چه معناست؟
- [سایر] توضیحات کامل را در مورد علم الهی پیامبران ارائه فرمائید.
- [سایر] چرا محل بعثت همه پیامبران الهی شرق خاورمیانه بوده است؟
- [سایر] دلیل عصمت پیامبر اکرم(ص) و دیگر پیامبران الهی چیست؟
- [آیت الله مظاهری] اگر کسی یکی از واجبات الهی را با توجّه به واجب بودن آن ترک کند یا یکی از محرّمات الهی را مرتکب شود حاکم شرع به هر اندازه که صلاح بداند دستور میدهد برای ادب کردن، او را تازیانه بزنند.
- [آیت الله اردبیلی] اگر بر بدن کسی که جنب است آیه قرآن یا اسم خداوند متعال نوشته شده باشد، حرام است دست به آن نوشته بگذارد و اگر بخواهد غسل کند، باید آب را به گونهای به بدن برساند که دست او به نوشته نرسد و اسامی مبارک پیامبران و امامان و حضرت زهرا علیهمالسلام به احتیاط واجب حکم اسم خدا را دارند.
- [آیت الله بهجت] محل دو خطبه در نماز عید فطر و قربان بعد از نماز است و هر خطبه بنابر احوط باید مشتمل بر همان چیزهایی باشد که خطبه جمعه مشتمل بر آن است؛ یعنی: حمد و ثنای الهی و شهادتین و سفارش به تقوا و قرائت سوره کوتاه قرآن و نشستن امام بین دو خطبه.
- [آیت الله نوری همدانی] احتیاط واجب آن است که امام جمعه در خطبة حمد الهی ودرود بر پیغمبر واَئِمَّه (عَلَیْهِمُ الْسَّلامُ ) را به زبان عربی ایراد نماید ، گر چه او ومُسْتَمِعین او عرب نباشند امّا می تواند در مقام وَعْظ وتوصیه به تقوی به زبا ن دیگری تَکَلُّمْ نماید . و احتیاط مستحبّ آن است که موعظه وآنچه را به مصالح مسلمین مربوط می شود به زبان مستمعین ادا نماید، واگر مستمعین مختلفند آنها را به زبان های مختلف تکرار کند ، گرچه در صورتی که مأمومین بیش از حدّ نصاب –4 نفر – باشند به زبان حدّ نصاب –4 نفر – اکتفا نماید ، ولی احتیاط در آن که آنها را به زبان خدشان موعظه کند .
- [آیت الله نوری همدانی] اگرکسی دو نفر را وصیّ کند ، چنانچه یکی از آن دو بمیرد ، یا دیوانه یا کافر شود ، حاکم شرع یک نفر دیگر را بجای او معیّن می کند و اگر هر دو بمیرند ، یا دیوانه یا کافر شوند ، حاکم شرع دو نفر دیگر را معیپن می کند . ولی اگر یک نفر بتواند وصیّت را عملی کند ، معیّن کردن دو نفر لازم نیست .
- [امام خمینی] اگر کسی دو نفر را وصی کند، چنانچه یکی از آن دو بمیرد، یا دیوانه، یا کافر شود، حاکم شرع یک نفر دیگر را به جای او معین میکند و اگر هر دو بمیرند، یا دیوانه، یا کافر شوند، حاکم شرع دو نفر دیگر را معین میکند ولی اگر یک نفر بتواند وصیّت را عملی کند، معین کردن دو نفر لازم نیست.
- [آیت الله بروجردی] اگر کسی دو نفر را وصی کند، چنانچه یکی از آن دو بمیرد، یا دیوانه، یا کافر شود حاکم شرع یک نفر دیگر را به جای او معین میکند و اگر هر دو بمیرند، یا دیوانه، یا کافر شوند حاکم شرع دو نفر دیگر را معین میکند، ولی اگر یک نفر بتواند وصیت را عملی کند، معین کردن دو نفر لازم نیست.
- [آیت الله خوئی] اگر کسی دو نفر را با هم وصی کند، چنانچه یکی از آن دو بمیرد یا دیوانه یا کافر شود، حاکم شرع یک نفر دیگر را بهجای او معین میکند، و اگر هر دو بمیرند، یا دیوانه یا کافر شوند، حاکم شرع دو نفر دیگر را معین میکند، ولی اگر یک نفر بتواند وصیت را عملی کند، معین کردن دو نفر لازم نیست.
- [آیت الله فاضل لنکرانی] در خطبه اول واجب است حمد الهی، گر چه به هر لفظی که حمد الهی محسوب شود جائز است، ولی احتیاط مستحب آن است که به لفظ جلاله (الله) باشد و احتیاط واجب آن است که پس از آن به ثنای الهی بپردازد و سپس به پیغمبر اسلام درود فرستد، و واجب است مردم را به تقوی سفارش کند و یک سوره کوچک از قرآن را بخواند. و در خطبه دوم نیز حمد و ثنای الهی (به صورتی که ذکر شد) و درود بر پیغمبر اسلام واجب است. و احتیاط واجب آن است که در این خطبه نیز به تقوی سفارش کند و سوره کوچکی از قرآن تلاوت نماید. و احتیاط مستحب و مؤکد آن است که در خطبه دوم پس از درود بر پیغمبر(صلی الله علیه وآله) به ائمه معصومین(علیهم السلام) نیز درود فرستد و برای مؤمنین استغفار کند. و بهتر است از خطبه های منسوب به امیر المؤمنین(علیه السلام) یا آنچه از ائمه معصومین(علیهم السلام)وارد شده انتخاب کند.
- [آیت الله نوری همدانی] در خطبة اوّل واجب است حَمْدِ الهی ، گرچه به هر لفظی که حمد الهی محسوب شود جائز است ، ولی احتیاط مستحبّ آن است که به لفظ جَلاله ( الله) باشد و احتیاط واجب آن است که پس از آن به ثنای الهی بپردازد و سپس به پیغمبر اسلام درود فرستد و واجب است مردم را به تقوی سفارش کند و یک سورة کوچک از قرآن را بخواند . و در خطبة دوّم نیز حمد و ثنای الهی ( به صورتی که ذکر شد ) و درود بر پیغمبر اسلام واجب است .و احتیاط واجب آن است که در این خطبه نیز به تقوی سفارش کند و سورة کوچکی از قرآن تلاوت نماید . و احتیاط مستحبّ و مُؤَکَّدْ آن است که در خطبة دوّم پس از درود بر پیغمبر ( صلّی الله علیه وآله ) به اَئِمَّة معصومین ( علیه السّلام ) نیز درود فرستد و برای مؤمنین استغفار کند . و بهتر است از خطبه های منسوب به امیر المؤمنین ( علیه السّلام ) یا آنچه از ائمه معصومین ( علیه السّلام ) وارد شده ، انتخاب کند .