این پرسش حتی میتواند فراتر از این هم مطرح شود؛ زیرا این آیهی کریمه، حرام بودن ازدواج با همسران پیامبر را منحصر به بعد از وفات آن حضرت ننموده، بلکه این بُعدیّت که در آیه مطرح شده، میتواند در مورد زنانی باشد، که احیاناً حضرت طلاق داده باشند، نیز صادق است، بنابراین هیچ کس نمی تواند حتی با همسرانی که پیامبر آنها را طلاق دهد، ازدواج کند.[1] خداوند متعال پس از آنکه اعلام کرد هیچ کس پس از پیامبر صلی الله علیه و آله حق ازدواج با همسران ایشان را ندارد، سبب آن را چنین بیان فرمود که: (إنّ ذلکم کان عند الله عظیماً). یعنی: حقیقتاً این کار، نزد خداوند (گناه) بسیار بزرگی است. برای آنکه این جمله بهتر روشن شود؛ آیهی دیگری را که در آن، شبیه همین جمله به کار رفته مورد بررسی قرار میدهیم: در سورهی نور آیهی 15 میفرماید: آنگاه که آن سخن را (تهمت و بهتانی که زدید) از دهان یکدیگر می گرفتید، و چیزی بر زبان میراندید که در بارهی آن هیچ نمیدانستید، میپنداشتید که کاری خُرد و کوچک و بی اهمیت است و حال آنکه، در نزد خداوند کاری بزرگ بود. (که بایستی به آن اهمیت می دادید و آن را گناه سبک و کوچک نمیشمردید): (تحسبونه هیّناً و هو عندالله عظیمُ). اتفاقاً این آیهی شریفه هم دربارهی بهتانی که به یکی از زنانِ پیامبر زده شد، نازل گردیده است.[2] از همین جا روشن میشود که نکاح با زنان پیامبر، همانند بهتان عمل ناشایست به یکی از زنان پیامبر نزد خداوند گناهی بزرگ است و این به سبب عظمت و بزرگی مقام رسول الله صلی الله علیه و آله میباشد. پیامبر اسلام، آن قدر نزد خداوند، با عظمت است و آن قدر مقام رسالت او نزد خداوند با اهمیت و پرارزش است و آن قدر آبرو و کرامت او نزد خداوند، اوج دارد که خداوند متعال، کوچکترین بیحرمتی به آن حضرت را بی حرمتی به خود میداند و آن را گناهی بزرگ میشمارد . وقتی ازدواج فرزند با زنِ پدر (پس از پدر) حرام بوده و خداوند متعال آن را به شدت تحریم فرموده است.[3] چه جای تعجب دارد که به خاطر عظمت شخصیت پیامبر نزد خداوند، ازدواج با زنان ایشان را تحریم کند! در اینجا ممکن است پرسش دیگری مطرح شود: خدای متعال چگونه همسران پیامبر را که بعضی از آنها هنگام وفات او، نسبتاً جوان بودند از حق شوهر کردن محروم ساخته است؟ در پاسخ میگوییم: افتخارات بزرگ، مسئولیتهای بزرگ هم به دنبال دارد؛ داشتن افتخار همسری پیامبر، نیاز به فداکاری بزرگ هم دارد. و البته خدای متعال برای تحکیم پایههای این حکم قاطع و نیز برای جبران این محرومیت و به عنوان پاداش در برابر این فداکاری، به همسران پیامبر، لقب ام المؤمنین[4] داد (یعنی مادر مؤمنان). به همین دلیل، زنان پیامبر، پس از آن حضرت، در میان مردم، محترم میزیستند و راضی بودند و آن محرومیت را در برابر این افتخار، ناچیز میشمردند.[5] روایاتی که شأن نزول آیه را مطرح میکند، مؤید (این مطلب) میباشد. در یکی از آن روایات آمده است که: بعضی از کوتهفکران، سوگند خورده بودند که برای هتک حرمت پیامبر صلی الله علیه و آله و برای انتقام از ایشان، بعد از وی با همسران او ازدواج کنند. و در روایت دیگری آمده است: اگر مردی با زنی ازدواج کند، پس از او، آن زن بر پسر آن مرد حلال نیست و رسول خدا صلی الله علیه و آله از لحاظ حرمت و احترام و وجوب نگاه داشتن حریم آن حضرت بر دیگران اعظم و بزرگتر از پدرانشان است.[6] معرفی منابع جهت مطالعه بیشتر: 1. محمّد حسین الطباطبایی، المیزان فی تفسیر القرآن، (بیروت مؤسسة الاعلی للمطبوعات، چ سوّم، 1393 ه .) ج 16، ص 340، 337. 2. الشیخ ابی علی الفضل بن الحسن الطبرسی، مجمع البیان فی تفسیر القرآن (بیروت، دارالمعرفة، چ دوّم، 1408 ه .) ج 8، 7، ص 583، 573. 3. الشیخ الطوسی، التبیان فی تفسیر القرآن، (بیروت: دار احیاء التراث العربی)، ج 8، 353، 359. -------------------------------------------------------------------------------- [1]. واعظ کاشفی، حسین، تفسیر مواهب علیه، تهران، انتشارات اقبال، چاپ اول، 1317ه ش، ج3، ص488. [2]. حسینی همدانی، محمد، انوار درخشان در تفسیر قرآن، تهران، کتابفروشی لطفی، 1380ه ق، ج11، ص341. [3] . نساء/22. [4]. احزاب/6. [5]. مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، تهران، دارالکتاب السلامیه، 1353ه ش، ج 17، ص 404. [6]. حسینی بحرانی، سیدهاشم، البرهان فی تفسیر القرآن، قم، نشر مؤسسه مطبوعاتی اسماعیلیان، چاپ دوم، 1375ه ق، ج 3، ص 334، روایت 5.
در آیهی 53 سورهی مبارکهی احزاب، چرا خداوند اجازهی ازدواج با زنان پیامبر را پس از پیامبر صلی الله علیه و آله نمی دهد؟
این پرسش حتی میتواند فراتر از این هم مطرح شود؛ زیرا این آیهی کریمه، حرام بودن ازدواج با همسران پیامبر را منحصر به بعد از وفات آن حضرت ننموده، بلکه این بُعدیّت که در آیه مطرح شده، میتواند در مورد زنانی باشد، که احیاناً حضرت طلاق داده باشند، نیز صادق است، بنابراین هیچ کس نمی تواند حتی با همسرانی که پیامبر آنها را طلاق دهد، ازدواج کند.[1]
خداوند متعال پس از آنکه اعلام کرد هیچ کس پس از پیامبر صلی الله علیه و آله حق ازدواج با همسران ایشان را ندارد، سبب آن را چنین بیان فرمود که: (إنّ ذلکم کان عند الله عظیماً). یعنی: حقیقتاً این کار، نزد خداوند (گناه) بسیار بزرگی است. برای آنکه این جمله بهتر روشن شود؛ آیهی دیگری را که در آن، شبیه همین جمله به کار رفته مورد بررسی قرار میدهیم:
در سورهی نور آیهی 15 میفرماید: آنگاه که آن سخن را (تهمت و بهتانی که زدید) از دهان یکدیگر می گرفتید، و چیزی بر زبان میراندید که در بارهی آن هیچ نمیدانستید، میپنداشتید که کاری خُرد و کوچک و بی اهمیت است و حال آنکه، در نزد خداوند کاری بزرگ بود. (که بایستی به آن اهمیت می دادید و آن را گناه سبک و کوچک نمیشمردید): (تحسبونه هیّناً و هو عندالله عظیمُ). اتفاقاً این آیهی شریفه هم دربارهی بهتانی که به یکی از زنانِ پیامبر زده شد، نازل گردیده است.[2]
از همین جا روشن میشود که نکاح با زنان پیامبر، همانند بهتان عمل ناشایست به یکی از زنان پیامبر نزد خداوند گناهی بزرگ است و این به سبب عظمت و بزرگی مقام رسول الله صلی الله علیه و آله میباشد.
پیامبر اسلام، آن قدر نزد خداوند، با عظمت است و آن قدر مقام رسالت او نزد خداوند با اهمیت و پرارزش است و آن قدر آبرو و کرامت او نزد خداوند، اوج دارد که خداوند متعال، کوچکترین بیحرمتی به آن حضرت را بی حرمتی به خود میداند و آن را گناهی بزرگ میشمارد . وقتی ازدواج فرزند با زنِ پدر (پس از پدر) حرام بوده و خداوند متعال آن را به شدت تحریم فرموده است.[3] چه جای تعجب دارد که به خاطر عظمت شخصیت پیامبر نزد خداوند، ازدواج با زنان ایشان را تحریم کند! در اینجا ممکن است پرسش دیگری مطرح شود: خدای متعال چگونه همسران پیامبر را که بعضی از آنها هنگام وفات او، نسبتاً جوان بودند از حق شوهر کردن محروم ساخته است؟ در پاسخ میگوییم: افتخارات بزرگ، مسئولیتهای بزرگ هم به دنبال دارد؛ داشتن افتخار همسری پیامبر، نیاز به فداکاری بزرگ هم دارد.
و البته خدای متعال برای تحکیم پایههای این حکم قاطع و نیز برای جبران این محرومیت و به عنوان پاداش در برابر این فداکاری، به همسران پیامبر، لقب ام المؤمنین[4] داد (یعنی مادر مؤمنان). به همین دلیل، زنان پیامبر، پس از آن حضرت، در میان مردم، محترم میزیستند و راضی بودند و آن محرومیت را در برابر این افتخار، ناچیز میشمردند.[5]
روایاتی که شأن نزول آیه را مطرح میکند، مؤید (این مطلب) میباشد. در یکی از آن روایات آمده است که: بعضی از کوتهفکران، سوگند خورده بودند که برای هتک حرمت پیامبر صلی الله علیه و آله و برای انتقام از ایشان، بعد از وی با همسران او ازدواج کنند. و در روایت دیگری آمده است: اگر مردی با زنی ازدواج کند، پس از او، آن زن بر پسر آن مرد حلال نیست و رسول خدا صلی الله علیه و آله از لحاظ حرمت و احترام و وجوب نگاه داشتن حریم آن حضرت بر دیگران اعظم و بزرگتر از پدرانشان است.[6]
معرفی منابع جهت مطالعه بیشتر:
1. محمّد حسین الطباطبایی، المیزان فی تفسیر القرآن، (بیروت مؤسسة الاعلی للمطبوعات، چ سوّم، 1393 ه .) ج 16، ص 340، 337.
2. الشیخ ابی علی الفضل بن الحسن الطبرسی، مجمع البیان فی تفسیر القرآن (بیروت، دارالمعرفة، چ دوّم، 1408 ه .) ج 8، 7، ص 583، 573.
3. الشیخ الطوسی، التبیان فی تفسیر القرآن، (بیروت: دار احیاء التراث العربی)، ج 8، 353، 359.
--------------------------------------------------------------------------------
[1]. واعظ کاشفی، حسین، تفسیر مواهب علیه، تهران، انتشارات اقبال، چاپ اول، 1317ه ش، ج3، ص488.
[2]. حسینی همدانی، محمد، انوار درخشان در تفسیر قرآن، تهران، کتابفروشی لطفی، 1380ه ق، ج11، ص341.
[3] . نساء/22.
[4]. احزاب/6.
[5]. مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، تهران، دارالکتاب السلامیه، 1353ه ش، ج 17، ص 404.
[6]. حسینی بحرانی، سیدهاشم، البرهان فی تفسیر القرآن، قم، نشر مؤسسه مطبوعاتی اسماعیلیان، چاپ دوم، 1375ه ق، ج 3، ص 334، روایت 5.
- [سایر] در آیهی 53 سورهی مبارکهی احزاب، چرا خداوند اجازهی ازدواج با زنان پیامبر را پس از پیامبر صلی الله علیه و آله نمی دهد؟
- [سایر] در آیهی 53 سورهاحزاب، چرا خداوند متعال اجازهی ازدواج با زنان پیامبراکرم را پس از آن حضرت نمی دهد؟
- [سایر] در آیهی اول سورهی مبارکهی فتح، منظور فتح مکه است؟ کیفیت و زمان نزول آن را شرح دهید؟
- [سایر] در آغاز بعثت تا نزول سورهی حمد پیامبر صلّی الله علیه و آله در نماز ها چه سورهای را می خواند؟
- [سایر] علت ممنوعیت ازدواج زنان پیامبراکرم(صلی الله علیه و آله و سلم) بعد از ارتحال حضرت چه می باشد؟
- [سایر] ازدواج خدیجه با پیامبر صلی الله علیه و آله چگونه بوده است؟
- [سایر] آیا حجاب برای زنان غیر مسلمان در زمان حکومت پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلم) اجباری بوده است؟
- [سایر] آیا جنگهای پیامبراکرم(صلی الله علیه و آله) و آیات جهاد، با آیهی «لا اکراه فی الدین» سازگار است؟
- [سایر] علت ازدواج پیامبر(صلی الله علیه و آله) با عایشه چه بوده است؟
- [سایر] چرا پیامبراکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) با این که می توانستند از راه های مختلف به زنان بیوه کمک کنند، با آنان ازدواج نمودند؟
- [آیت الله شبیری زنجانی] اگر بخواهد خبری را که نمیداند راست است یا دروغ، نقل کند، بنا بر احتیاط نباید به خداوند یا پیامبر صلی الله علیه و آله یا امام علیهالسلام نسبت دهد، بلکه باید مثلاً چنین بگوید: چنین روایت شده است.
- [آیت الله صافی گلپایگانی] . کافر یعنی کسی که منکر خدا است یا برای خدا شریک قرار می دهد، یا رسالت حضرت خاتم الانبیاء محمد بن عبدالله صلی الله علیه و آله را قبول ندارد، نجس است. و نیز کسی که یکی از ضروریات دین مبین اسلام را منکر شود، چنان چه بداند آن چیز ضروری دین است، نجس می باشد، و اگر نداند احتیاطاً باید از او اجتناب کرد. و نیز کافر کتابی بنابر قول مشهور نجس است و احتیاط واجب رعایت این قول است.
- [آیت الله اردبیلی] (اَشْهَدُ أنْ لا إلهَ إلاَّ اللّهُ وَحْدَهُ لا شَریکَ لَهُ) یعنی: (شهادت میدهم که هیچ معبودی سزاوار پرستش نیست مگر خدایی که یگانه است و شریک ندارد.) (وَأشْهَدُ أنَّ مُحَمَّدا عَبْدُهُ وَرَسُولُهُ) یعنی: (شهادت میدهم که محمد صلیاللهعلیهوآلهوسلم بنده خدا و فرستاده اوست.) (أللّهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ) یعنی: (خدایا بر محمد و آل محمد رحمت فرست.) (وَتَقَبَّلْ شَفاعَتَهُ وَارْفَعْ دَرَجَتَهُ) یعنی: (و شفاعت پیامبر صلیاللهعلیهوآلهوسلم را قبول کن و مقام آن حضرت را نزد خود بلند فرما.) (اَلسَّلامُ عَلَیْکَ أیُّهَا النَّبِیُّ وَرَحْمَةُ اللّهِ وَبَرَکاتُهُ) یعنی: (سلام بر تو ای پیامبر و رحمت و برکات خدا بر تو باد.) (اَلسَّلامُ عَلَیْنا وَعَلی عِبادِ اللّهِ الصّالِحینَ) یعنی: (سلام خداوند بر ما نمازگزاران و تمام بندگان نیکوکار او باد.) (اَلسَّلامُ عَلَیْکُمْ وَرَحْمَةُ اللّهِ وَبَرَکاتُهُ) یعنی: (سلام و رحمت و برکات خداوند بر شما باد.)
- [آیت الله شبیری زنجانی] اگر روزهدار عمداً دروغی را به خدا یا پیغمبر صلی الله علیه و آله یا امام علیهمالسلام نسبت دهد بنا بر احتیاط، کفاره تخییری بر او واجب میشود.
- [آیت الله شبیری زنجانی] صلوات بر پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و آل او از مستحبات مؤکد است و هر وقت انسان اسم مبارک حضرت رسول صلی الله علیه و آله مانند محمد و احمد یا لقب یا کنیه آن جناب؛ مثل مصطفی و ابو القاسم، را بگوید یا بشنود، اگر چه در نماز باشد، مستحب است صلوات بفرستد.
- [امام خمینی] - ترجمه تشهد و سلام (الحمد لله اشهد ان لا اله الا الله وحده لا شریک له )، یعنی ستایش،مخصوص پروردگار است و شهادت می دهم که خدایی سزاوار پرستش نیست مگر خدایی که یگانه است و شریک ندارد. (و اشهد ان محمدا عبده و رسوله )، یعنی شهادت می دهم که محمد صلی الله علیه و آله بنده خدا و فرستاده اوست. (اللهم صل علی محمد و آل محمد)، یعنی خدایا رحمت بفرست بر محمد و آل محمد. (و تقبل شفاعته و ارفع درجته ) یعنی قبول کن شفاعت پیغمبر را و درجه آن حضرت را نزد خود بلند کن. (السلام علیک ایها النبی و رحمة الله و برکاته )، یعنی سلام بر تو ای پیغمبر و رحمت و برکات خدا بر تو باد. (السلام علینا و علی عباد الله الصالحین )، یعنی سلام از خداوند عالم بر نمازگزاران و تمام بندگان خوب او. (السلام علیکم و رحمة الله و برکاته ) یعنی سلام و رحمت و برکات خداوند بر شما مؤمنین باد.
- [آیت الله مکارم شیرازی] اشْهد انْ لا اله إلا الله وحْده لا شریک له: گواهی می دهم هیچ کس شایسته پرستش جز خداوند نیست، یگانه است و شریک ندارد. و اشْهد ان محمداً عبْده و رسوله: و گواهی می دهم محمد(صلی الله علیه وآله) بنده و فرستاده اوست. اللهم صل علی محمد و آل محمد: خداوندا! درود بفرست بر محمد(صلی الله علیه وآله) و اهل بیت او(علیهم السلام).
- [آیت الله صافی گلپایگانی] . هر وقت انسان اسم مبارک حضرت رسول اکرم صلی الله علیه و آله مانند محمد و احمد صلی الله علیه و آله یا لقب و کنیه آن جناب را مثل مصطفی و ابو القاسم بگوید یا بشنود اگر چه در نماز باشد، مستحب است صلوات بفرستد.
- [آیت الله مکارم شیرازی] هرگاه کسی پناه بر خدا به خدا، یا پیامبر(صلی الله علیه وآله) یا یکی از ائمه معصومین(علیهم السلام) یا فاطمه زهرا(علیهم السلام) دشنام و ناسزا گوید یا عداوت داشته باشد، کافراست.
- [آیت الله نوری همدانی] کافر ، یعنی کسی که منکر خدا است یا برای خدا شریک قرار می دهد یا رسالت حضرت خاتم الانبیاء ، محمّد بن عبدالله (صلی الله علیه و آله ) را قبول ندارد مگر اهل کتاب که درآخر مساله ذکر میشود و هخمچنین است اگر در یکی از اینها شک داشته باشد و نیز کسی که ضروری دین ، یعنی چیزی را که مسلمانان جزء دین اسلام می دانند منکر شود ، چنانچه بداند آن چیز ضروری دین است و انکار آن چیزبرگردد به انکار خدا ، یا توحید ، یا نبوت ، نجس می باشد و اگر ضروری دین بودن آن را نداند ، به طوری که انکار آن به انکار خدا یا توحید یا نبوت برنگردد ، بهتر آن است که از او اجتناب کنند . کفاری که مانند یهود و نصاری اهل کتاب می باشند و تا هنگامی که علم به ملاقات بدن آنها با یکی از نجاسات که ذکر شد و می شود حاصل نشده است ، اجتناب لازم نیست .