اعجاز و تحدّی قرآن حتی در جنبه لفظی، سبک، آهنگ، تصویرسازی، هندسه کلمات و بلاغت، منحصر در زبان عربی نیست بلکه شامل تحدی به هر متن ادبی در هر زبانی می‌شود. اگر دست روی هر متن ادبی زیبا بگذارید و پنج خط آن را انتخاب کنید و سپس دست روی یکی از صفحات قرآن بگذارید و پنج خط آن را انتخاب کنید آن‌گاه میان سبک، آهنگ و تصویرها، هندسه کلمات، بلاغت و وزن آنها مقایسه کنید ملاحظه خواهید کرد تفاوت آن دو بسیار است و متن غیر قرآنی، از جهت رعایت نکات ادبی و بیانی، در حد و اندازه قرآن نیست. علاوه بر اینکه اعجاز معنوی و بلندای معارف قرآنی مهم‌تر از اعجاز لفظی است. در طول قرن‌ها مردمان بسیار و اندیشمندان زیادی، از قرآن بهره‌های علمی و معنوی برده‌اند به گونه‌ای که به هر مقدار جامعه بشری رشد داشته، به همان میزان از دانش و معارف قرآن و نورانیت معنوی آن بهره‌مند گردیده است تا جایی که گفته شده برخی از آیات قرآن (مانند شش آیه اول سوره حدید)، در آخرالزمان، به عمق آن پی خواهند برد(1). اعجاز قرآن از نظر معانی، اختصاص به گروه خاص و یا زبان خاصی ندارد که در این باره می‌توان به برخی نمونه‌ها اشاره کرد 1. قرآن، خدا را توصیف نموده است و در این توصیف او را تنزیه کرده است یعنی صفاتی را که شایسته او نیست، از او سلب کرده و او را منزّه از آن صفات دانسته و از طرف دیگر صفات کمال و اسمای حسنی را برای ذات حق اثبات کرده است. بیشتر از پانزده آیه در تنزیه خداوند و پنجاه آیه در توصیف الهی به صفات علیا و اسمای حسنی آمده است. قرآن در این توصیفات خود آن چنان دقیق است که ژرف اندیش‌ترین علمای الهی را به حیرت انداخته است و این خود روشن‌ترین معجزه از یک فرد درس نخوانده است. قرآن در پیوند انسان با خداوند، زیباترین بیان‌ها را دارد. او- برخلاف خدای فیلسوفان یک موجود خشک و بی‌روح و بیگانه با بشر نیست. خدای قرآن از رگ گردن به انسان نزدیک‌تر است. با او در داد و ستد است و با او خشنودی متقابل دارد. او را به خود جذب می‌کند و مایه آرامش دل اوست: (ألا بِذِکْرِ اللهِ تَطْمَئِنُّ اللقُلوبُ)(2) بشر با او انس و الفت دارد بلکه همه اشیاء او را می‌خواهند و او را می‌خوانند. تمام موجودات از عمق و ژرفای وجود، با او سر و سرّ دارند. او را ثنا می‌گویند و تسبیح می‌کنند: (إنْ مِنْ شَیْ‌ءٍ إلّا یُسَبِّحُ بِحَمْدِهِ وَلکِنْ لا تَفْقَهونَ تَسْبیحَهُمْ)(3). 2. قرآن کتاب راهنمایی بشر است و در واقع کتاب (انسان) است انسان از نظر قرآن نفخه روح الهی است و خواه ناخواه به سوی خدای خودش باز می‌گردد. این است که معرفت خدا از شناخت انسان جدا نیست. انسان تا خود را نشناسد، به درستی نمی‌تواند خدای خود را بشناسد. از طرف دیگر، تنها با شناخت خداوند است که انسان به واقعیّت حقیقی خود پی می‌برد. انسان در مکتب پیامبران، با انسانی که بشر از راه علوم می‌شناسد، بسی متفاوت است. 3. گستره آگاهی نسبت به معاد، رستاخیز و حشر اموات، مراحل بین مرگ تا قیامت و تنها در قرآن به طور شایسته و به دور از تردید بیان شده است. 4. تاریخ و قصص پیامبران‌علیه السلام و فرجام نیک پیروان آنان و عاقبت بد تکذیب کنندگان آنها به روشنی و گستردگی در قرآن ذکر شده است. 5. مکارم و فضایل اخلاقی از قبیل شجاعت، استقامت، صبر، عدالت، احسان، محبّت، ذکر خدا، محبّت خدا، شکر، ترس از خدا، توکّل، رضا و تسلیم در مقابل فرمان خدا، تعقّل و تفکّر، علم و آگاهی، نورانیّت قلب به واسطه تقوا، صدق، امانت و به خوبی در قرآن آمده است. 6. اخلاق اجتماعی از قبیل اتّحاد، تواصی بر حق، توصیه بر صبر، تعاون بر نیکی و تقوا، ترک دشمنی، امر به معروف و نهی از منکر، جهاد به مال و نفس در راه خدا و به گستردگی در قرآن ذکر شده است. 7. احکام از قبیل نماز، روزه، زکات، خمس، حج، جهاد، نذر، قسم، بیع، رهن، اجاره، هبه، نکاح، حقوق زوجین، حقوق والدین و فرزندان، طلاق، لعان، ظهار، وصیّت، ارث، قصاص، حدود، دین، قضا، شهادت، حلف (قسم)، ثروت، مالکیّت، حکومت، شورا، حقّ فقرا، حقّ اجتماع و در قرآن بیان شده است. بنابراین ثابت می‌شود که قرآن جنبه‌های اعجازی گوناگونی دارد و این به گونه‌ای است که نه تنها عرب در برابر آن عاجز است بلکه تمام جهان نیز در مقابل آن خاضع است. در این زمینه هزاران کتاب و مقاله به وسیله دانشمندان در رشته‌های مختلف علوم به نگارش درآمده و همه از عظمت قرآن و تطبیق آیات آن با جدیدترین رهیافت‌های دانش بشری سخن گفته‌اند. پی‌نوشت‌ (1) ر. ک: تفسیر نمونه، ج 23، ص 295. (2) رعد (13)، آیه 28. (3) اسراء (17)، آیه 44.
اعجاز و تحدّی قرآن حتی در جنبه لفظی، سبک، آهنگ، تصویرسازی، هندسه کلمات و بلاغت، منحصر در زبان عربی نیست بلکه شامل تحدی به هر متن ادبی در هر زبانی میشود.
اگر دست روی هر متن ادبی زیبا بگذارید و پنج خط آن را انتخاب کنید و سپس دست روی یکی از صفحات قرآن بگذارید و پنج خط آن را انتخاب کنید آنگاه میان سبک، آهنگ و تصویرها، هندسه کلمات، بلاغت و وزن آنها مقایسه کنید ملاحظه خواهید کرد تفاوت آن دو بسیار است و متن غیر قرآنی، از جهت رعایت نکات ادبی و بیانی، در حد و اندازه قرآن نیست. علاوه بر اینکه اعجاز معنوی و بلندای معارف قرآنی مهمتر از اعجاز لفظی است. در طول قرنها مردمان بسیار و اندیشمندان زیادی، از قرآن بهرههای علمی و معنوی بردهاند به گونهای که به هر مقدار جامعه بشری رشد داشته، به همان میزان از دانش و معارف قرآن و نورانیت معنوی آن بهرهمند گردیده است تا جایی که گفته شده برخی از آیات قرآن (مانند شش آیه اول سوره حدید)، در آخرالزمان، به عمق آن پی خواهند برد(1).
اعجاز قرآن از نظر معانی، اختصاص به گروه خاص و یا زبان خاصی ندارد که در این باره میتوان به برخی نمونهها اشاره کرد
1. قرآن، خدا را توصیف نموده است و در این توصیف او را تنزیه کرده است یعنی صفاتی را که شایسته او نیست، از او سلب کرده و او را منزّه از آن صفات دانسته و از طرف دیگر صفات کمال و اسمای حسنی را برای ذات حق اثبات کرده است. بیشتر از پانزده آیه در تنزیه خداوند و پنجاه آیه در توصیف الهی به صفات علیا و اسمای حسنی آمده است.
قرآن در این توصیفات خود آن چنان دقیق است که ژرف اندیشترین علمای الهی را به حیرت انداخته است و این خود روشنترین معجزه از یک فرد درس نخوانده است.
قرآن در پیوند انسان با خداوند، زیباترین بیانها را دارد. او- برخلاف خدای فیلسوفان یک موجود خشک و بیروح و بیگانه با بشر نیست. خدای قرآن از رگ گردن به انسان نزدیکتر است. با او در داد و ستد است و با او خشنودی متقابل دارد. او را به خود جذب میکند و مایه آرامش دل اوست: (ألا بِذِکْرِ اللهِ تَطْمَئِنُّ اللقُلوبُ)(2) بشر با او انس و الفت دارد بلکه
همه اشیاء او را میخواهند و او را میخوانند. تمام موجودات از عمق و ژرفای وجود، با او سر و سرّ دارند. او را ثنا میگویند و تسبیح میکنند: (إنْ مِنْ شَیْءٍ إلّا یُسَبِّحُ بِحَمْدِهِ وَلکِنْ لا تَفْقَهونَ تَسْبیحَهُمْ)(3).
2. قرآن کتاب راهنمایی بشر است و در واقع کتاب (انسان) است انسان از نظر قرآن نفخه روح الهی است و خواه ناخواه به سوی خدای خودش باز میگردد. این است که معرفت خدا از شناخت انسان جدا نیست. انسان تا خود را نشناسد، به درستی نمیتواند خدای خود را بشناسد. از طرف دیگر، تنها با شناخت خداوند است که انسان به واقعیّت حقیقی خود پی میبرد.
انسان در مکتب پیامبران، با انسانی که بشر از راه علوم میشناسد، بسی متفاوت است.
3. گستره آگاهی نسبت به معاد، رستاخیز و حشر اموات، مراحل بین مرگ تا قیامت و تنها در قرآن به طور شایسته و به دور از تردید بیان شده است.
4. تاریخ و قصص پیامبرانعلیه السلام و فرجام نیک پیروان آنان و عاقبت بد تکذیب کنندگان آنها به روشنی و گستردگی در قرآن ذکر شده است.
5. مکارم و فضایل اخلاقی از قبیل شجاعت، استقامت، صبر، عدالت، احسان، محبّت، ذکر خدا، محبّت خدا، شکر، ترس از خدا، توکّل، رضا و تسلیم در مقابل فرمان خدا، تعقّل و تفکّر، علم و آگاهی، نورانیّت قلب به واسطه تقوا، صدق، امانت و به خوبی در قرآن آمده است.
6. اخلاق اجتماعی از قبیل اتّحاد، تواصی بر حق، توصیه بر صبر، تعاون بر نیکی و تقوا، ترک دشمنی، امر به معروف و نهی از منکر، جهاد به مال و نفس در راه خدا و به گستردگی در قرآن ذکر شده است.
7. احکام از قبیل نماز، روزه، زکات، خمس، حج، جهاد، نذر، قسم، بیع، رهن، اجاره، هبه، نکاح، حقوق زوجین، حقوق والدین و فرزندان، طلاق، لعان، ظهار، وصیّت، ارث، قصاص، حدود، دین، قضا، شهادت، حلف (قسم)، ثروت، مالکیّت، حکومت، شورا، حقّ فقرا، حقّ اجتماع و در قرآن بیان شده است.
بنابراین ثابت میشود که قرآن جنبههای اعجازی گوناگونی دارد و این به گونهای است که
نه تنها عرب در برابر آن عاجز است بلکه تمام جهان نیز در مقابل آن خاضع است.
در این زمینه هزاران کتاب و مقاله به وسیله دانشمندان در رشتههای مختلف علوم به نگارش درآمده و همه از عظمت قرآن و تطبیق آیات آن با جدیدترین رهیافتهای دانش بشری سخن گفتهاند.
پینوشت
(1) ر. ک: تفسیر نمونه، ج 23، ص 295.
(2) رعد (13)، آیه 28.
(3) اسراء (17)، آیه 44.
- [سایر] چرا قرآن معجزه است؟
- [سایر] جنبههای اعجاز قرآن چیست؟
- [سایر] ابعاد اعجاز قرآن چیست؟
- [سایر] آیا قرآن به تفسیر نیاز دارد، با اینکه مخاطب اولیه اش، عده ای عرب جاهل بودند؟
- [سایر] دلیل معجزه بودن قرآن چیست؟
- [سایر] جنبه های اعجاز قرآن چیست؟
- [سایر] چرا قرآن معجزه جاوید است؟
- [سایر] با توجه به معجزه بودن قرآن , چه دلیلی وجود دارد که این اعجاز را ثابت کنیم ؟
- [سایر] علل عدم تحریف قرآن. چرا میگوییم قرآن اعجاز است؟
- [سایر] آیا در قرآن واژه یا واژههایی وجود دارد که: اولاً: عرب هیچگاه تا قبل از نزول قرآن آنرا استعمال نکرده باشد؛ یعنی واضع آن خداوند متعال باشد؟ ثانیاً: یا اینکه عرب آنرا استعمال کرده باشد ولی استعمال این واژه در فلان جای قرآن خلاف عرف عرب باشد، و توجیه چنین خلافی چیست؟
- [آیت الله بروجردی] گذاشتن قرآن روی عین نجس مانند خون و مردار اگر چه آن عین نجس خشک باشد حرام است و برداشتن قرآن از روی آن واجب میباشد.
- [آیت الله اردبیلی] گذاشتن قرآن روی عین نجس مانند خون و مردار اگرچه آن عین نجس خشک باشد، حرام است و برداشتن قرآن از روی آن واجب میباشد.
- [آیت الله خوئی] زکات گندم و جو وقتی واجب میشود که به آنها گندم و جو گفته شود، و زکات کشمش وقتی واجب میشود که انگور میباشد و زکات خرما وقتی واجب میشود که عرب به آن تمر گوید ولی وقت دادن زکات در گندم و جو موقع خرمن و جدا کردن کاه آنها است و در خرما و کشمش موقعی است که خشک شده باشند.
- [آیت الله علوی گرگانی] توقّف درمسجد ورساندن جایی از بدن بخطّ قرآن و کارهای دیگری که بر حائض حرام است، بر نفسأ هم حرام است، و آنچه بر حائض واجب ومستحبّ ومکروه است، بر نفسأ هم واجب ومستحبّ ومکروه میباشد.
- [آیت الله علوی گرگانی] آوازی که مخصوص مجالس لهو وبازیگری است، غنا وحرام میباشد، و اگر نوحه یا روضه یا قرآن را هم با غنا بخوانند، حرام است وامّا اگر آن را با صدای خوب بخوانند اشکال ندارد.
- [آیت الله اردبیلی] جنب وقتی که دعای کمیل میخواند، نباید آیه (أفمن کان مؤمنا کمن کان فاسقا لا یستوون) را که آیه هجدهم سوره سجده میباشد، بخواند؛ ولی اگر آن را به قصد قرآن نخواند، اشکال ندارد، اگرچه نخواندن آن بهتر است.
- [آیت الله خوئی] آوازی که مخصوص مجالس لهو و بازیگری است، غنا و حرام میباشد. اگر نوحه یا روض- ه یا قرآن را هم با غنا بخوانند حرام است ولی اگر آن را با صدای خوب بخوانند که غنا نباشد اشکال ندارد.
- [آیت الله مظاهری] قطع رحم (یعنی بریدن از خویشان) یکی از گناهان کبیره در اسلام است و قرآن شریف کراراً قاطع رحم را لعن فرموده است: (اولئِکَ لَهُمُ اللَّعْنَةُ وَ لَهُمْ سُوءُ الدَّار)[1] (برای آنان لعنت و بدی سرای آخرت میباشد.)
- [آیت الله بروجردی] آوازی که مخصوص مجالس لهو و بازیگری است، غنا و حرام میباشد و اگر نوحه یا روضه یا قرآن را هم با غنا بخوانند حرام است، ولی اگر آن را با صدای خوب بخوانند که غنا نباشد، اشکال ندارد.
- [آیت الله سیستانی] غسل جنابت برای خواندن نماز واجب و مانند آن واجب میباشد ، ولی برای نماز میت ، و سجده سهو ، و سجده شکر ، و سجدههای واجب قرآن ، غسل جنابت لازم نیست .