پاسخ این سؤال چندان پیچیده نیست، اگر امامت را به معنی زمامداری ظاهری جامعه مسلمین بدانیم انتخاب زمامدار از طریق مراجعه به آراءِ مردم کار متداولی است.ولی اگر امامت را به معنای پیشوا و رهبر مسلمانان بدانیم بدون شک هیچ کس جز خدا و یا پیامبر (آن هم به الهام الهی) نمی تواند امام و خلیفه را تعیین کند. زیرا شرط امامت طبق این تفسیر داشتن علم وافر به تمام اصول و فروع اسلام است. علمی که از منبع آسمانی مایه بگیرد و متّکی به علم پیامبر باشد تا بتواند از شریعت اسلام حفاظت کند. شرط دیگر آن است که امام(علیه السلام) معصوم باشد یعنی از هر گونه خطا و گناه مصونیت الهی داشته باشد، تا بتواند مقام امامت و رهبری معنوی و مادی، ظاهری و باطنی امت را بر عهده گیرد، و همچنین زهد و پارسایی و تقوی و شهامتی که لازمه تصدّی این پست مهم است. تشخیص این شرایط مسلماً جز به وسیله خدا و پیامبر امکان پذیر نیست، اوست که می داند روح عصمت در درون جان چه کسی پرتوافکن است، و اوست که می داند حدّ نصاب علم لازم برای احراز مقام امامت، و زهد و وارستگی و شجاعت و شهامت در چه کسی موجود است.(1) علامه مجلسی نیز با استناد به دو آیه 31- 32 سوره زخرف بر عدم صلاحیت انسان در اختیار وگزنیش امام، این گونه استدلال مینماید: أقول: الآیتان صریحتان فی أن الرزق والمراتب الدنیویة لما کانت بقسمته وتقدیره سبحانه فالمراتب الأخرویة والدرجات المعنویة کالنبوة وما هو تالیها فی أنه رفعة معنویة وخلافة دینیة وهی الإمامة أولی وأحری بأن تکون بتعیینه تعالی ولا یکلها إلی العباد وأیضا إذا قصرت عقول العباد عن قسمة الدرجات الدنیویة فهی أحری بأن تکون قاصرة عن تعیین منزلة هی تشتمل علی الرئاسة الدینیة والدنیویة معا وهذا بین بحمد الله فی الآیتین علی وجه لیس فیه ارتیاب ولا شک والله الموفق للصواب.‌ این دو آیه، صریح در این است که قسمت و تقدیر روزی و مراتب دنیوی به دست خداست؛ پس مراتب اخروی و درجات معنوی، همانند نبوت و امامت است که آن دو، یک مقام بلند معنوی و خلافت دینی است سزاوار است که به تعیین خدا باشد و خداوند تعیین آن را به بندگان موکول ننماید. و نیز طبق این آیات، عقل بندگان از قسمت درجات دنیوی قاصر است؛ پس به طریق اولی عقل بشر از تعیین امامت که یک ریاست دنیوی و دینی است قاصر است. روی این لحاظ بشر نمیتواند امام را تعیین کند. و سپاس خدا را که این دو امر در این دو آیه به صورت روشن بیان شده که هیچ گونه شکی در آن نیست. (2) پی نوشتها: 1. 50 درس اصول عقائد برای جوانان، مکارم شیرازی، ص60 2. بحار الانوار، ج 23، ص 67، ناشر: مؤسسة الوفاء- بیروت - لبنان منبع:سایت انوار طاها
پاسخ این سؤال چندان پیچیده نیست، اگر امامت را به معنی زمامداری ظاهری جامعه مسلمین بدانیم انتخاب زمامدار از طریق مراجعه به آراءِ مردم کار متداولی است.ولی اگر امامت را به معنای پیشوا و رهبر مسلمانان بدانیم بدون شک هیچ کس جز خدا و یا پیامبر (آن هم به الهام الهی) نمی تواند امام و خلیفه را تعیین کند. زیرا شرط امامت طبق این تفسیر داشتن علم وافر به تمام اصول و فروع اسلام است. علمی که از منبع آسمانی مایه بگیرد و متّکی به علم پیامبر باشد تا بتواند از شریعت اسلام حفاظت کند.
شرط دیگر آن است که امام(علیه السلام) معصوم باشد یعنی از هر گونه خطا و گناه مصونیت الهی داشته باشد، تا بتواند مقام امامت و رهبری معنوی و مادی، ظاهری و باطنی امت را بر عهده گیرد، و همچنین زهد و پارسایی و تقوی و شهامتی که لازمه تصدّی این پست مهم است.
تشخیص این شرایط مسلماً جز به وسیله خدا و پیامبر امکان پذیر نیست، اوست که می داند روح عصمت در درون جان چه کسی پرتوافکن است، و اوست که می داند حدّ نصاب علم لازم برای احراز مقام امامت، و زهد و وارستگی و شجاعت و شهامت در چه کسی موجود است.(1)
علامه مجلسی نیز با استناد به دو آیه 31- 32 سوره زخرف بر عدم صلاحیت انسان در اختیار وگزنیش امام، این گونه استدلال مینماید:
أقول: الآیتان صریحتان فی أن الرزق والمراتب الدنیویة لما کانت بقسمته وتقدیره سبحانه فالمراتب الأخرویة والدرجات المعنویة کالنبوة وما هو تالیها فی أنه رفعة معنویة وخلافة دینیة وهی الإمامة أولی وأحری بأن تکون بتعیینه تعالی ولا یکلها إلی العباد وأیضا إذا قصرت عقول العباد عن قسمة الدرجات الدنیویة فهی أحری بأن تکون قاصرة عن تعیین منزلة هی تشتمل علی الرئاسة الدینیة والدنیویة معا وهذا بین بحمد الله فی الآیتین علی وجه لیس فیه ارتیاب ولا شک والله الموفق للصواب.
این دو آیه، صریح در این است که قسمت و تقدیر روزی و مراتب دنیوی به دست خداست؛ پس مراتب اخروی و درجات معنوی، همانند نبوت و امامت است که آن دو، یک مقام بلند معنوی و خلافت دینی است سزاوار است که به تعیین خدا باشد و خداوند تعیین آن را به بندگان موکول ننماید.
و نیز طبق این آیات، عقل بندگان از قسمت درجات دنیوی قاصر است؛ پس به طریق اولی عقل بشر از تعیین امامت که یک ریاست دنیوی و دینی است قاصر است. روی این لحاظ بشر نمیتواند امام را تعیین کند. و سپاس خدا را که این دو امر در این دو آیه به صورت روشن بیان شده که هیچ گونه شکی در آن نیست. (2)
پی نوشتها:
1. 50 درس اصول عقائد برای جوانان، مکارم شیرازی، ص60
2. بحار الانوار، ج 23، ص 67، ناشر: مؤسسة الوفاء- بیروت - لبنان
منبع:سایت انوار طاها
- [سایر] فرق امام و خلیفه چیست؟
- [سایر] فرق امام و خلیفه چیست؟
- [سایر] عقیده شیعه در مسئله خلافت و جانشینی بعد از پیامبر(ص) چیست، آیا آنان علی(ع) را خلیفه بلافصل پیامبر(ص) میدانند و خلفای دیگر را که صحابه پیامبر(ص) بودند قبول ندارند؟
- [سایر] خلافت و امامت چه فرقی با هم دارند؟
- [سایر] چرا مسئله خلافت و امامت صریحاً در قرآن نیامده است؟
- [سایر] آیا بر خلافت ابوبکر نصی از جانب پیامبر(ص) صادر شده است؟
- [سایر] آیا روایت 12 خلیفه بعد از پیامبر (ص) در منابع اهل سنت نیز هست؟
- [سایر] اگر خلافت و امامت امام علی ع از سوی خداست، چرا بعد از مرگ عثمان حضرت تمایلی به پذیرش خلافت نداشتند؟
- [سایر] آیا امر پیامبر (ص) به ابوبکر برای پیش نماز در دوران بیماریشان، دلیل خلافت ابوبکر نیست؟
- [سایر] فرق نبوت، امامت و رسالت چیست؟
- [آیت الله شبیری زنجانی] اگر بخواهد خبری را که نمیداند راست است یا دروغ، نقل کند، بنا بر احتیاط نباید به خداوند یا پیامبر صلی الله علیه و آله یا امام علیهالسلام نسبت دهد، بلکه باید مثلاً چنین بگوید: چنین روایت شده است.
- [آیت الله جوادی آملی] .مال خُمسی، به شش سهم تقسیم می شود: سه سهم (نصف خمس) آن، برای خدا و پیامبر و امام (ع) است که به امام می رسد، و در دوران غیبت باید آن را به فقیه جامع شرایط فتوا پرداخت کنند و سه سهم دیگر برای سادات (ذوی القربی ) است که ب اید به ایتام , مساکین و ابن السبیل آنان پرداخت شود و اختیار این سه سهم نیز، با فقیه جامع الشرای ط است ؛ یعنی با اذن او میتوان به سادات فقیر پرداخت کرد.
- [آیت الله اردبیلی] یاد گرفتن سحر و عمل به آن حرام است، مگر این که به وسیله افراد متعهد و لایقی برای باطل کردن سحر و یا روشن کردن اذهان مردم نسبت به کسی که با توسّل به سحر، ادّعای نبوّت یا امامت و امثال آن را دارد، باشد که در حدّ ضرورت اشکال ندارد.
- [آیت الله میرزا جواد تبریزی] اگر سر از سجده بردارد و ببیند امام در سجده است؛ چنانچه به خیال اینکه سجده اول امام است؛ به قصد اینکه با امام سجده کند به سجده رود و بفهمد سجده دوم امام بوده؛ سجده دوم او حساب می شود و اگر به خیال اینکه سجده دوم امام است به سجده رود و بفهمد که سجده اول امام بوده؛ باید به قصد سجده با امام سجده را تمام کند و دوباره با امام به سجده رود.
- [آیت الله سبحانی] کسی که یک رکعت از امام عقب مانده وقتی امام تشهد رکعت آخر را می خواند نیم خیز بنشیند و صبر کند تا امام تشهد نماز را بگوید و بعد برخیزد. شرائط امام جماعت:
- [آیت الله اردبیلی] مأموم نباید جلوتر از امام بایستد و به احتیاط واجب باید کمی عقبتر از امام بایستد؛ ولی اگر مأموم فقط یک مرد باشد، بنابر احتیاط واجب باید در سمت راست امام بایستد و میتواند مساوی با امام بایستد و چنانچه قدّ مأموم بلندتر از امام باشد و در رکوع و سجود سر او جلوتر از امام باشد، اشکالی ندارد.
- [آیت الله بهجت] اگر سر از سجده بردارد و ببیند امام در سجده است، چنانچه به خیال اینکه سجده اول امام است، به قصد اینکه با امام سجده کند به سجده رود و بفهمد سجده دوم امام بوده، سجده دوم مأموم حساب میشود و نمازش صحیح است، و اگر به خیال اینکه سجده دوم امام است به سجده رود و بفهمد سجده اول امام بوده، سجده اول او خواهد بود و بقیه نماز را با امام میخواند.
- [آیت الله وحید خراسانی] هرگاه بداند نماز امام باطل است مثلا بداند امام وضو ندارد اگر چه خود امام ملتفت نباشد نمی تواند به او اقتدا کند
- [آیت الله نوری همدانی] هر گاه بداند نماز امام باطل ا ست مثلاً بداند امام وضو ندارد ، اگر چه خود امام ماتفت نباشد ، نمی تواند به او اقتدا کند .
- [آیت الله فاضل لنکرانی] هرگاه بداند نماز امام باطل است مثلاً بداند امام وضو ندارد اگرچه خود امام ملتفت نباشد نمی تواند به او اقتدا کند.