در این سئوال دو احتمال و اشکال متصور است : الف) آیا همیشه باید شخص پیامبر یا وصی او، جامعه بشری را هدایت کنند و یا وجود کارشناسان عادل، ما را از پیامبر و وصی او بی نیاز میکنند؟ ب) آیا همواره بشر به دین نیازمند است و یا روزی فرا میرسد که عقل بشر برای هدایت او کافی است و نیازمند پیامبر و وصی نخواهد بود؟ پاسخ سئوال اول: بلوغ و رشد فکری، اجتماعی بشر در ختم نبوت نقش دارد و این نقش در چند جهت است. 1 کتاب آسمانیاش را خالی از تحریف نگه داشته است. 2 به مرحلهای رسیده که برنامه تکاملی خویش را نه منزل به منزل و نه مرحله به مرحله، بلکه یکجا تحویل میگیرد و استفاده مینماید. بنابراین، در شرایطی که تبلیغ رسالت الهی در همه جهان بوسیله یک پیامبر و به کمک یاران و جانشینان وی میسر باشد، و احکام و قوانین یک شریعت پاسخگوی نیازهای حال و آینده جامعه باشد و احکام لازم برای مسائل نو ظهور، در آن شریعت پیش بینی شده باشد، و نیز تضمینی برای بقاء و مصونیت آن از تحریفات، وجود داشته باشد دیگر جایی برای مبعوث شدن پیامبر دیگری نخواهد بود. ولی ختم نبوت به معنای قطع رابطه هدایت بین خدا و بندگان نیست، بلکه هرگاه خدای متعال صلاح بداند میتواند از علوم غیبی، به بندگان شایستهاش افاضه فرماید. هر چند بصورت (وحی نبوت) نباشد چنانکه به عقیده شیعه، چنین علومی را به امامان معصوم (ع) عطا کرده است.[1] پس انسان هیچ وقت از هدایت بی نیاز نخواهد بود، به همین دلیل پایان یافتن سلسله نبوت هرگز به معنای پایان یافتن سلسله امامت نخواهد بود، چرا که تبیین و توضیح این اصول و عینیت بخشیدن و تحقق خارجی آنها بدون استفاده از وجود یک رهبر معصوم ممکن نیست.[2] و الآن که زمان غیبت است، هدایت باطنی آنها ادامه دارد و هدایت ظاهری را علماء صالح، بدست گرفته و از راه اجتهاد و به مدد قرآن و روایات پیامبر (ص) و امامان معصوم، نیازهای جامعه را پاسخ می دهند. اما پاسخ سئوال دوم را در ضمن چند مقدمه بیان میکنیم: 1 هدف از آفرینش انسان این است که با انجام دادن افعال اختیاری، مسیر تکامل خود را به سوی کمال نهایی بپیماید، کمالی که جز از مجرای اختیار و انتخاب به دست نمیآید. 2 اختیار و انتخاب آگاهانه، علاوه بر قدرت بر انجام کار و فراهم شدن زمینههای بیرونی برای کارهای گوناگون و وجود و میل و کشش درونی به سوی آنها، نیاز به شناخت صحیح، نسبت به کارهای خوب و بد و راههای شایسته و ناشایسته دارد و در صورتی انسان میتواند راه تکامل خویش را آزادانه و آگاهانه، انتخاب کند که هدف و راه رسیدن به آن را بشناسد و از فراز و نشیبها، پیچ و خمها و لغزشگاههای آن، آگاه باشد. پس مقتضای حکمت الهی این است که ابزار و وسایل لازم برای تحصیل چنین شناختهایی را در اختیار بشر قرار دهد. و گرنه همانند کسی خواهد بود که مهمانی را به مهمانسرایش دعوت کند، ولی محل مهمانسرا و راه رسیدن به آن را به او نشان ندهد! بدیهی است که چنین رفتاری خلاف حکمت و موجب نقض غرض است. 3 شناختهای عادی و متعارف انسانها که از همکاری حس و عقل بدست میآید، هر چند نقش مهمی در تأمین نیازمندیهای زندگی ایفا میکند، اما برای باز شناختن راه کمال و سعادت حقیقی در همه ابعاد فردی و اجتماعی، مادی و معنوی، دنیوی و اخروی، کافی نیست و اگر راه دیگری برای رفع این کمبودها وجود نداشته باشد، هدف الهی از آفرینش انسان تحقق نخواهد یافت. با توجه به مقدمات سه گانه، به این نتیجه میرسیم که مقتضای حکمت الهی این است که راه دیگری غیر حس و عقل، برای شناخت مسیر تکامل همه جانبه، در اختیار بشر قرار دهد تا انسانها بتوانند مستقیماً یا با واسطه فرد یا افراد دیگری از آن بهره مند شوند. و آن راهی نیست جز وحی که انبیاء بطور مستقیم و دیگران بوسیله ایشان از آن بهره مند میشوند.[3] شخص زندیقی از امام صادق (ع) سئوال کرد: انبیا و رسل از چه راهی اثبات میشوند؟ امام در پاسخ خود به مساله توحید تکیه کرد و فرمود: ریشه اثبات انبیاء و رسل، خود اثبات خداست با صفات و شئونش. وقتی شناختیم که ما خالق و صانعی داریم حکیم و بالاتر از فکر ما، یعنی ما نمیتوانیم با حواس و مدارکی که داریم با او در تماس مستقیم باشیم و او را شهود یا لمس کنیم یا با او بحث و گفتگو و سئوال و جواب کنیم، با توجه به اینکه ما به راهنمائی او نیازمندیم، زیرا فقط او حکیم و به مصالح و منافع واقعی ما آگاه است، بنابراین باید یک موجودی باشد که دارای دو جنبه است: از طرفی با خدا در تماس است یعنی میتواند از او وحی دریافت کند و از طرفی دیگر ما میتوانیم با او تماس بگیریم و وجود چنین کسانی لازم و واجب میشود.[4] بنابر این در هر زمانی برنامه ای برای زندگی و هدایت انسان ها لازم است تا او را به سوی سعادت دنیوی و اخروی هدایت کند این برنامه همان است که دین نامیده می شود و صورت کامل آن توسط پیامبر اسلام حضرت محمد (ص) آورده شده و انسان ها برای رسیدن به سعادت دو عالم باید به آن عمل کنند. معرفی منابع جهت مطالعه بیشتر: 1. امامت و رهبری، مرتضی مطهری. 2. خاتمیت، مرتضی مطهری. 3. وحی و نبوت، مرتضی مطهری. پی نوشتها: [1]. مصباح یزدی، محمد تقی، آموزش عقاید، ج1و2 ص 337. [2]. مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، ج 17، ص 336. [3]. مصباح یزدی، محمد تقی، آموزش عقاید، سازمان تبلیغات، چاپ هشتم، 1371، ج1، ص 212. [4]. مطهری، مرتضی، امامت و رهبری، صدرا، همچنین: توحید صدوق باب ردّ علی الشویه. منبع: اندیشه قم
آیا امر هدایت در همه زمانها فقط از طریق ارسال پیامبران و نصب امامان معصوم امکان پذیر است؟
در این سئوال دو احتمال و اشکال متصور است :
الف) آیا همیشه باید شخص پیامبر یا وصی او، جامعه بشری را هدایت کنند و یا وجود کارشناسان عادل، ما را از پیامبر و وصی او بی نیاز میکنند؟
ب) آیا همواره بشر به دین نیازمند است و یا روزی فرا میرسد که عقل بشر برای هدایت او کافی است و نیازمند پیامبر و وصی نخواهد بود؟
پاسخ سئوال اول: بلوغ و رشد فکری، اجتماعی بشر در ختم نبوت نقش دارد و این نقش در چند جهت است.
1 کتاب آسمانیاش را خالی از تحریف نگه داشته است.
2 به مرحلهای رسیده که برنامه تکاملی خویش را نه منزل به منزل و نه مرحله به مرحله، بلکه یکجا تحویل میگیرد و استفاده مینماید. بنابراین، در شرایطی که تبلیغ رسالت الهی در همه جهان بوسیله یک پیامبر و به کمک یاران و جانشینان وی میسر باشد، و احکام و قوانین یک شریعت پاسخگوی نیازهای حال و آینده جامعه باشد و احکام لازم برای مسائل نو ظهور، در آن شریعت پیش بینی شده باشد، و نیز تضمینی برای بقاء و مصونیت آن از تحریفات، وجود داشته باشد دیگر جایی برای مبعوث شدن پیامبر دیگری نخواهد بود. ولی ختم نبوت به معنای قطع رابطه هدایت بین خدا و بندگان نیست، بلکه هرگاه خدای متعال صلاح بداند میتواند از علوم غیبی، به بندگان شایستهاش افاضه فرماید. هر چند بصورت (وحی نبوت) نباشد چنانکه به عقیده شیعه، چنین علومی را به امامان معصوم (ع) عطا کرده است.[1]
پس انسان هیچ وقت از هدایت بی نیاز نخواهد بود، به همین دلیل پایان یافتن سلسله نبوت هرگز به معنای پایان یافتن سلسله امامت نخواهد بود، چرا که تبیین و توضیح این اصول و عینیت بخشیدن و تحقق خارجی آنها بدون استفاده از وجود یک رهبر معصوم ممکن نیست.[2] و الآن که زمان غیبت است، هدایت باطنی آنها ادامه دارد و هدایت ظاهری را علماء صالح، بدست گرفته و از راه اجتهاد و به مدد قرآن و روایات پیامبر (ص) و امامان معصوم، نیازهای جامعه را پاسخ می دهند.
اما پاسخ سئوال دوم را در ضمن چند مقدمه بیان میکنیم:
1 هدف از آفرینش انسان این است که با انجام دادن افعال اختیاری، مسیر تکامل خود را به سوی کمال نهایی بپیماید، کمالی که جز از مجرای اختیار و انتخاب به دست نمیآید.
2 اختیار و انتخاب آگاهانه، علاوه بر قدرت بر انجام کار و فراهم شدن زمینههای بیرونی برای کارهای گوناگون و وجود و میل و کشش درونی به سوی آنها، نیاز به شناخت صحیح، نسبت به کارهای خوب و بد و راههای شایسته و ناشایسته دارد و در صورتی انسان میتواند راه تکامل خویش را آزادانه و آگاهانه، انتخاب کند که هدف و راه رسیدن به آن را بشناسد و از فراز و نشیبها، پیچ و خمها و لغزشگاههای آن، آگاه باشد.
پس مقتضای حکمت الهی این است که ابزار و وسایل لازم برای تحصیل چنین شناختهایی را در اختیار بشر قرار دهد. و گرنه همانند کسی خواهد بود که مهمانی را به مهمانسرایش دعوت کند، ولی محل مهمانسرا و راه رسیدن به آن را به او نشان ندهد! بدیهی است که چنین رفتاری خلاف حکمت و موجب نقض غرض است.
3 شناختهای عادی و متعارف انسانها که از همکاری حس و عقل بدست میآید، هر چند نقش مهمی در تأمین نیازمندیهای زندگی ایفا میکند، اما برای باز شناختن راه کمال و سعادت حقیقی در همه ابعاد فردی و اجتماعی، مادی و معنوی، دنیوی و اخروی، کافی نیست و اگر راه دیگری برای رفع این کمبودها وجود نداشته باشد، هدف الهی از آفرینش انسان تحقق نخواهد یافت.
با توجه به مقدمات سه گانه، به این نتیجه میرسیم که مقتضای حکمت الهی این است که راه دیگری غیر حس و عقل، برای شناخت مسیر تکامل همه جانبه، در اختیار بشر قرار دهد تا انسانها بتوانند مستقیماً یا با واسطه فرد یا افراد دیگری از آن بهره مند شوند. و آن راهی نیست جز وحی که انبیاء بطور مستقیم و دیگران بوسیله ایشان از آن بهره مند میشوند.[3]
شخص زندیقی از امام صادق (ع) سئوال کرد: انبیا و رسل از چه راهی اثبات میشوند؟
امام در پاسخ خود به مساله توحید تکیه کرد و فرمود: ریشه اثبات انبیاء و رسل، خود اثبات خداست با صفات و شئونش. وقتی شناختیم که ما خالق و صانعی داریم حکیم و بالاتر از فکر ما، یعنی ما نمیتوانیم با حواس و مدارکی که داریم با او در تماس مستقیم باشیم و او را شهود یا لمس کنیم یا با او بحث و گفتگو و سئوال و جواب کنیم، با توجه به اینکه ما به راهنمائی او نیازمندیم، زیرا فقط او حکیم و به مصالح و منافع واقعی ما آگاه است، بنابراین باید یک موجودی باشد که دارای دو جنبه است: از طرفی با خدا در تماس است یعنی میتواند از او وحی دریافت کند و از طرفی دیگر ما میتوانیم با او تماس بگیریم و وجود چنین کسانی لازم و واجب میشود.[4]
بنابر این در هر زمانی برنامه ای برای زندگی و هدایت انسان ها لازم است تا او را به سوی سعادت دنیوی و اخروی هدایت کند این برنامه همان است که دین نامیده می شود و صورت کامل آن توسط پیامبر اسلام حضرت محمد (ص) آورده شده و انسان ها برای رسیدن به سعادت دو عالم باید به آن عمل کنند.
معرفی منابع جهت مطالعه بیشتر:
1. امامت و رهبری، مرتضی مطهری.
2. خاتمیت، مرتضی مطهری.
3. وحی و نبوت، مرتضی مطهری.
پی نوشتها:
[1]. مصباح یزدی، محمد تقی، آموزش عقاید، ج1و2 ص 337.
[2]. مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، ج 17، ص 336.
[3]. مصباح یزدی، محمد تقی، آموزش عقاید، سازمان تبلیغات، چاپ هشتم، 1371، ج1، ص 212.
[4]. مطهری، مرتضی، امامت و رهبری، صدرا، همچنین: توحید صدوق باب ردّ علی الشویه.
منبع: اندیشه قم
- [سایر] آیا تمام امامان و پیامبران علم غیب داشته اند؟
- [سایر] چرا پیامبران و امامان (ع) استغفار میکرده اند؟
- [سایر] نبوت پیامبران با معجزه شناخته می شود، معجزه امامان شیعه چیست؟
- [سایر] فلسفه عقیده به خدا و پیامبران و امامان چیست؟
- [سایر] آگاهی پیامبران و امامان از غیب چگونه است؟
- [سایر] دلایل عقلی عصمت پیامبران و امامان ( علیهم السلام ) را بگویید؟
- [آیت الله علوی گرگانی] آیا میتوان تندیس و پیکره امامان را در میادین شهر نصب نمود؟
- [سایر] آیا میشود کسی به مقام هدایت باطنی برسد ولو اینکه امام معصوم نباشد؟
- [سایر] آیا میشود کسی به مقام هدایت باطنی برسد هرچند که امام معصوم نباشد؟
- [سایر] به کار بردن نام امامان و پیامبران برای ساختن ایمیل چه حکمی دارد؟
- [آیت الله مکارم شیرازی] پنج کار بر جنب حرام است: 1 مس خط قرآن یا اسم خدا و پیامبران و امامان بنابر احتیاط واجب، همانطور که در وضو گفته شد. 2 رفتن به مسجدالحرام و مسجد پیغمبر(صلی الله علیه وآله)، هرچند از یک در داخل و از در دیگر خارج شود. 3 توقف کردن در مساجد دیگر، اما اگر از یک در داخل و از در دیگر خارج شود، یا برای برداشتن چیزی برود مانعی ندارد و احتیاط واجب آن است که در حرم امامان هم توقف نکند. 4 داخل شدن در مسجد برای گذاشتن چیزی در آن. 5 خواندن یکی از آیات سجده، ولی خواندن غیر آیه سجده از سوره سجده مانعی ندارد.
- [آیت الله شبیری زنجانی] اگر روزهدار به گفتن یا نوشتن یا به اشاره و مانند اینها به خدا یا پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله یا یکی از امامان معصوم علیهمالسلام عمداً نسبتی را بدهد که دروغ است؛ اگر چه فوراً بگوید: دروغ گفتم یا توبه کند، روزه او باطل است، بلکه اگر به حضرت زهرا علیهاالسلام و سایر پیامبران و جانشینان ایشان علیهمالسلام هم به دروغ نسبتی بدهد بنا بر احتیاط روزه او باطل میشود.
- [آیت الله نوری همدانی] پنج چیز بر جنب حرام است : اول : رساندن جائی از بدن به خط قرآن یا به اسم خدا و اسم پیامبران و امامان ( علیهم السلام ) بطوری که در وضو گفته شد . دوم : رفتن در مسجد الحرام و مسجد پیغمبر ( صلی الله علیه و آله و سلم ) اگر چه از یک در داخل ، و از در دیگری خارج شود . سوم : توقف در مساجد دیگر ، ولی اگر از یک در داخل و از در دیگری خارج شود ، یا برای برداشتن چیزی برود مانعی ندارد و احتیاط واجب آن است که در حرم امامان هم توقف نکند . چهارم : گذاشتن چیزی در مسجد . پنجم : خواندن سوره ای که سجده واجب دارد و آن چهار سوره است : اول ، سورة سی و دوم قرآن ( الم تنزیل ) دوم ، سورة چهل و یکم ( حم سجده ) سوم ، سورة پنجاه و سوم ( و النجم ) چهارم ، سورة نود و ششم ( اقرء ) و اگر یک حرف ر ا به قصد یکی از این چهار سوره هم بخواند حرام است . چیزهائی که بر جنب مکروه است
- [امام خمینی] پنج چیز بر جنب حرام است: اول: رساندن جایی از بدن به خط قرآن یا به اسم خدا و اسامی مبارکه پیامبران و امامان علیهم السلام، به احتیاط واجب حکم اسم خدا را دارد. دوم: رفتن در مسجدالحرام و مسجد پیغمبر صلی الله علیه و آله و سلم، اگر چه از یک در داخل و از در دیگر خارج شود. سوم: توقف در مساجد دیگر، ولی اگر از یک در داخل و از در دیگر خارج شود، یا برای برداشتن چیزی برود مانعی ندارد. و احتیاط واجب آن است که در حرم امامان هم توقف نکند. چهارم: گذاشتن چیزی در مسجد. پنجم: خواندن سوره ای که سجده واجب دارد و آن چهار سوره است: اول: سوره سی و دوم قرآن (الم تنزیل) دوم: سوره چهل و یکم (حم سجده) سوم: سوره پنجاه و سوم (و النجم) چهارم: سوره نود و ششم (اقرا) و اگر یک حرف را به قصد یکی از این چهار سوره هم بخواند حرام است.
- [آیت الله اردبیلی] اگر مسلمانان به امر امام معصوم علیهالسلام با کفّار جنگ کنند و چیزهایی را در جنگ به دست آورند، به آنها غنیمت گفته میشود و مخارجی را که برای غنیمت کردهاند، مانند مخارج نگهداری و حمل و نقل آن و نیز مقداری را که امام علیهالسلام صلاح میداند به مصرفی برساند و چیزهایی را که مخصوص به امام است، باید از غنیمت کنار بگذارند و خُمس بقیّه آن را بدهند.
- [آیت الله مظاهری] مکروه است که در گریه بر میّت صدا را خیلی بلند کنند. ______ 1) آیا تو بر پیمانی - که با آن ما را ترک کردی - وفاداری؟ پیمان بر شهادت به اینکه نیست خدایی غیر از خداوند متعال، او که یکتاست و شریکی برای او نیست و به اینکه محمد صلی الله علیه وآله وسلم بنده و رسول اوست و سید پیامبران و خاتم آنان است و به اینکه علی علیه السلام امیر مومنان و سید امامان و امامی است که خداوند متعال، فرمانبرداری از او را بر همه عالمیان واجب فرموده است و به اینکه حسن و حسین و علی بن الحسین و محمد بن علی و جعفر بن محمد و موسی بن جعفر و علی بن موسی و محمد بن علی و علی بن محمد و حسن بن علی و قائم آل محمد - که درودهای خداوند بر آنان باد - امامان مومنان و حجّتهای خداوند بر همه خلائق و امامان تو هستند، که پیشروان هدایت و نیکوکاری هستند. 2) هنگامی که دو فرشته نزدیک به خداوند (نکیر و منکر) که فرستادگان از جانب خدای متعالند، به سوی تو آمدند و از تو در مورد خدایت و پیامبرت و دینت و کتابت و قبلهات و امامانت سوال کردند،پس نترس و اندوهگین نشو و در جواب آنان بگو: خداوند، پروردگار من و محمد صلی الله علیه وآله وسلم، پیامبر من و اسلام، دین من و قرآن، کتاب من و کعبه، قبله من و امیر مومنان علی بن ابی طالب، امام من و حسن بن علی، امام من و حسین بن علی، امام من و زین العابدین، امام من و محمد باقر، امام من و جعفر صادق، امام من، و موسی کاظم، امام من و علی رضا، امام من و محمد جواد امام من و علی هادی، امام من و حسن عسکری، امام من و حجّت منتظَر، امام من میباشند، اینان - که درودهای خداوند بر آنان باد - امامان و سروران و رهبران و شفیعان من میباشند، در دنیا و آخرت به آنان دوستی میورزم و از دشمنان آنان دوری میجویم، سپس بدان ای فلان فرزند فلان. 3) بدرستی که خداوند متعال، بهترین پروردگار و محمد صلی الله علیه وآله وسلم، بهترین پیامبر و امیر مومنان علی بن ابی طالب و فرزندان معصوم او یعنی دوازده امام، بهترین امامان هستند و آنچه را محمد صلی الله علیه وآله وسلم آورده است حقّ است و مرگ حقّ است و سوال منکر و نکیر در قبر حقّ است و برانگیخته شدن (برای روز قیامت)، حقّ است و رستاخیز، حقّ است و صراط، حقّ است و میزان (اعمال)، حقّ است و تطایر کتب، حقّ است و بهشت، حقّ است و جهنم، حقّ است و آن ساعت معهود (روز قیامت)، خواهد آمد و هیچ تردیدی در آن نیست و به تحقیق خداوند متعال کسانی را، که در قبرها هستند، بر خواهد انگیخت. 4) خداوند تو را بر قول ثابت، پایدار فرماید و به راه مستقیم هدایت فرماید و بین تو و امامان تو در جایگاهی از رحمتش، شناخت ایجاد فرماید. 5) خداوندا زمین را از دو پهلوی او گشاده گردان و روح او را بسوی خودت بالا بر و او را با برهانی از خودت روبرو گردان، خداوندا (درخواست میکنیم)عفو تو را، عفو تو را. 6) خداوندا زمین را از دو پهلوی او گشاده گردان و روح او را بسوی خودت بالا بر و او را از جانب خودت با رضوان روبرو کن و قبر او را از بخشایش خودت آرام فرما، رحمتی که بوسیله آن از مهربانی هر کس دیگری بی نیاز گردد.
- [آیت الله فاضل لنکرانی] پنج چیز بر جنب حرام است: اوّل: رساندن جایی از بدن به خط قرآن یا به اسم خدا، و اسامی مبارکه پیامبران و امامان(علیهم السلام)، که بنابر احتیاط واجب حکم اسم خدا را دارد. دوّم: رفتن در مسجدالحرام و مسجد پیغمبر(صلی الله علیه وآله)، اگرچه از یک در داخل و از در دیگر خارج شود. سوّم: توقف در مساجد دیگر، ولی اگر از یک در داخل و از در دیگر خارج شود، یا برای برداشتن چیزی برود مانعی ندارد. و احتیاط واجب آن است که در حرم امامان هم توقف نکند، اگرچه اولی آن است که حکم مسجدالحرام و مسجد پیامبر(صلی الله علیه وآله) را در حرم امامان(علیه السلام)رعایت نماید. چهارم: گذاشتن چیزی در مسجد. پنجم: خواندن سوره ای که سجده واجب دارد و آن چهار سوره است: 1 سوره سی و دوم قرآن (الم تنزیل). 2 سوره چهل و یکم (حم سجده). 3 سوره پنجاه و سوّم (والنّجم). 4 سوره نود و ششم (اقرء). و اگر یک حرف از این چهار سوره را هم بخواند حرام است
- [آیت الله جوادی آملی] .اگر کسی مواد معدنی را قبل از آنکه خمس آن را پرداخت کند یا به ذمّه بگیرد، بفروشد و سود ببرد، در این صورت, معامله نسبت به یک پنجم (خمس) فضولی است , چون خمس به عین مال تعلق می گیرد، اگر اولیای خمس (امام معصوم(ع) و ولیّ امر مسلمین ) آن را امضاء کند، معامله صحیح و منجّز خواهد شد و سود خمس به اولیای آن برمی گردد و اگر استخراج کننده معدن، خمس آن را پیش از داد و ستد از مال دیگر خود پرداخت نم اید، تمام این مواد معدنی مِلک او می شود و معامله او صحیح و همه سود آن, متعلق به او خواهد بود.
- [آیت الله اردبیلی] پنج چیز بر جنب حرام است: اوّل: رساندن جایی از بدن به خط قرآن یا به اسم خدا و نیز بنابر احتیاط واجب، به اسامی مبارکه پیامبران و امامان علیهمالسلام و حضرت زهرا علیهاالسلام . دوم: رفتن در مسجدالحرام و مسجدالنبی صلیاللهعلیهوآلهوسلم ، اگرچه از یک در داخل و بدون توقف از در دیگر خارج شود. سوم: توقف در مساجد دیگر، ولی اگر از یک در داخل و از در دیگر بدون توقف خارج شود، مانعی ندارد و احتیاط واجب آن است که در حرم امامان علیهمالسلام نیز توقف نکند. چهارم: ورود به مسجد به قصد گذاشتن چیزی در آن و احتیاط واجب آن است که از گذاشتن چیزی در مسجد بدون وارد شدن به آن نیز اجتناب کند. پنجم: خواندن بعض یا تمام سورهای که سجده واجب دارد و آنها چهار سورهاند: 1 سوره (سجده) یعنی سوره سی و دوم قرآن (الم تنزیل)، 2 سوره (فصّلت) یعنی سوره چهل و یکم قرآن (حم سجده)، 3 سوره (نجم) یعنی سوره پنجاه و سوم قرآن (و النجم)، 4 سوره (علق) یعنی سوره نود و ششم قرآن (اقرء) و خواندن یک حرف از این چهار سوره نیز حرام است.
- [آیت الله مظاهری] سه چیز بر جنب حرام است: اوّل: رساندن جایی از بدن به خط قرآن یا به اسم خدا و اسم پیغمبران و امامان و حضرت زهراعلیهم السلام. دوّم: گذاشتن چیزی یا توقف در مساجد و حرم ائمّه طاهرینعلیهم السلام، ولی اگر از یک در مسجد یا حرم داخل شود و از در دیگر خارج شود مانعی ندارد مگر مسجدالحرام و مسجد پیغمبراکرمصلی الله علیه وآله وسلم، ولی توقف در جاهایی که مربوط بهمسجد است ولی مسجد نیست و توقف در صحنها و رواقهای پیامبران و ائمه علیهم السلام و حرمهای امامزادهها مانعی ندارد. سوّم: خواندن هر یک از آیاتی که سجده واجب دارد و آن آیات در چهار سوره است: 1 - آیه پانزده، سورة سجده 2 - آیه سی و هفت، سورة فصّلت. 3 - آیه شصت و دو، سورة النّجم. 4 - آیه نوزده، سورة علق.