صداقت خداوند چگونه اثبات می شود، تا ما یقین کنیم که آنچه در قرآن نازل شده، حقیقت است؟
سخن گفتن خداوند، از شئون ربوبیت الهی و تدبیر جهان و انسان است و بر اساس علم و حکمت و به منظور هدایت مخلوقات و فراهم کردن وسیله شناخت های صحیح، برای مخاطبان است. اگر فرض کنیم ممکن است برخی از گفته های او، مخالف با واقع و حقیقت باشد (دروغ و کذب)، نمی توان بر آنها اعتماد کرد و این مطلب، خلاف حکمت الهی است که می خواهد انسان ها، بر گفته های او اعتماد و تکیه کرده، راه صلاح و اصلاح را در پیش گیرند. بنابراین از آنجا که لازمه دروغ و کذب، عدم اعتماد به سخنان خداوند است و این با غرض و حکمت الهی که هدایت مخلوقات و فراهم ساختن وسیله شناخت های صحیح برای آنان است ناسازگار می باشد؛ پس تمامی گفتار خداوند متعال، صادق و راست خواهد بود.1 علاوه بر آن، از آنجا که (کذب) صفتی زشت و قبیح بوده و بیانگر نوعی نقص و احتیاج در گوینده آن است، از ساحت مقام ربوبی به دور می باشد؛ زیرا خداوند، متصف به صفات ناپسند نیست؛ بلکه چنین صفاتی از او سلب می شود. از طرفی نقصی و احتیاجی در او نیست تا نعوذباللّه گفتاری کذب از او صادر گردد؛ بلکه از آنجا که هر صفت کمالی و نیکویی، در خداوند به نحو کامل تر وجود دارد، صادق ترین گوینده ها خداوند متعال است؛ چنان که قرآن می فرماید: ( ...وَ مَنْ أَصْدَقُ مِنَ اللّهِ حَدِیثاً)2؛ ( ... و راستگوتر از خدا در سخن کیست؟). ای همایی که همایان فرخی! از تو دارند و سخاوت هر سخی ای کریمی که کرم های جهان! محو گردد پیش ایثارت نهان ای لطیفی که گل سرخت بدید! از خجالت پیرهن را بردرید 3 وجود محض در جای خود مبرهن و مستدل گشته که حق تعالی، وجود محض و واقعیت محض است؛ از این رو عدم و امور عدمی در او راه ندارد. از سوی دیگر ثابت شده که کمال، مساوی وجود است و عدم، منشأ نقص است. پس می توان گفت: ذات حق، کمال واقعی را دارا است؛ زیرا کمال واقعی، آن است که به وجود و واقعیت برگردد و چون ذات حق، وجود محض است، پس کمال محض نیز می باشد. به بیان دیگر چون ذات احدیت، وجود محض است و هیچ گونه تعیّن و تحددی ندارد (مانند ما موجودات امکانی). بنابراین جمیع شئون و کمالات، به نحو برتر و اعلا و مطلق، در ذات او صدق می کند. از این رو هیچ گاه ذات مقدس او، به صفاتی که کمال نبوده بلکه نقیصه است متصف نخواهد شد. او به جهل، ضعف، ظلمت، کذب و ... که همگی ضد کمال و در واقع نبود امور کمالی است متصف نخواهد شد؛ بلکه صفات کمالیه چون علم، صدق نور، قدرت حیات و ... به نحوی اعلا و برتر بر او صدق می کند؛ زیرا او وجود صرف است و کمال مساوی وجود است.4 پی نوشت: 1. آموزش عقاید، ج 1 و 2، ص 117. 2. نساء 4، آیه 87. 3. مثنوی، دفتر پنجم، ابیات 4090 4092. 4. نگا: اصول فلسفه و روش رئالیسم، ج 5، ص 132. منبع: www.porseman.org
عنوان سوال:

صداقت خداوند چگونه اثبات می شود، تا ما یقین کنیم که آنچه در قرآن نازل شده، حقیقت است؟


پاسخ:

سخن گفتن خداوند، از شئون ربوبیت الهی و تدبیر جهان و انسان است و بر اساس علم و حکمت و به منظور هدایت مخلوقات و فراهم کردن وسیله شناخت های صحیح، برای مخاطبان است. اگر فرض کنیم ممکن است برخی از گفته های او، مخالف با واقع و حقیقت باشد (دروغ و کذب)، نمی توان بر آنها اعتماد کرد و این مطلب، خلاف حکمت الهی است که می خواهد انسان ها، بر گفته های او اعتماد و تکیه کرده، راه صلاح و اصلاح را در پیش گیرند. بنابراین از آنجا که لازمه دروغ و کذب، عدم اعتماد به سخنان خداوند است و این با غرض و حکمت الهی که هدایت مخلوقات و فراهم ساختن وسیله شناخت های صحیح برای آنان است ناسازگار می باشد؛ پس تمامی گفتار خداوند متعال، صادق و راست خواهد بود.1
علاوه بر آن، از آنجا که (کذب) صفتی زشت و قبیح بوده و بیانگر نوعی نقص و احتیاج در گوینده آن است، از ساحت مقام ربوبی به دور می باشد؛ زیرا خداوند، متصف به صفات ناپسند نیست؛ بلکه چنین صفاتی از او سلب می شود. از طرفی نقصی و احتیاجی در او نیست تا نعوذباللّه گفتاری کذب از او صادر گردد؛ بلکه از آنجا که هر صفت کمالی و نیکویی، در خداوند به نحو کامل تر وجود دارد، صادق ترین گوینده ها خداوند متعال است؛ چنان که قرآن می فرماید: ( ...وَ مَنْ أَصْدَقُ مِنَ اللّهِ حَدِیثاً)2؛ ( ... و راستگوتر از خدا در سخن کیست؟).
ای همایی که همایان فرخی!
از تو دارند و سخاوت هر سخی
ای کریمی که کرم های جهان!
محو گردد پیش ایثارت نهان
ای لطیفی که گل سرخت بدید!
از خجالت پیرهن را بردرید 3
وجود محض
در جای خود مبرهن و مستدل گشته که حق تعالی، وجود محض و واقعیت محض است؛ از این رو عدم و امور عدمی در او راه ندارد. از سوی دیگر ثابت شده که کمال، مساوی وجود است و عدم، منشأ نقص است. پس می توان گفت: ذات حق، کمال واقعی را دارا است؛ زیرا کمال واقعی، آن است که به وجود و واقعیت برگردد و چون ذات حق، وجود محض است، پس کمال محض نیز می باشد. به بیان دیگر چون ذات احدیت، وجود محض است و هیچ گونه تعیّن و تحددی ندارد (مانند ما موجودات امکانی). بنابراین جمیع شئون و کمالات، به نحو برتر و اعلا و مطلق، در ذات او صدق می کند. از این رو هیچ گاه ذات مقدس او، به صفاتی که کمال نبوده بلکه نقیصه است متصف نخواهد شد. او به جهل، ضعف، ظلمت، کذب و ... که همگی ضد کمال و در واقع نبود امور کمالی است متصف نخواهد شد؛ بلکه صفات کمالیه چون علم، صدق نور، قدرت حیات و ... به نحوی اعلا و برتر بر او صدق می کند؛ زیرا او وجود صرف است و کمال مساوی وجود است.4
پی نوشت:
1. آموزش عقاید، ج 1 و 2، ص 117.
2. نساء 4، آیه 87.
3. مثنوی، دفتر پنجم، ابیات 4090 4092.
4. نگا: اصول فلسفه و روش رئالیسم، ج 5، ص 132.
منبع: www.porseman.org





1396@ - موتور جستجوی پرسش و پاسخ امین