این پرسش از جمله پرسش هایی است که معمولاً همراه رشد و بالندگی فکری و عقلانی به ذهن خطور می کند و همین که انسان خود و خدا و جهان هستی را شناخت به این پرسش روی می آورد که راستی هدف خداوند از آفرینش جهان و انسان ها چه بوده؟ و تکامل برای چیست؟ و اساسا کمال و تکامل چیست؟ و ده ها پرسش دیگر. در پاسخ به پرسش مذکور به نکاتی اشاره می شود: 1. در گام نخست شایسته است واژه کمال و تکامل از نظر مفهومی توضیح داده شود. برای کمال تعاریف گوناگونی ارائه شده است؛ کمال یعنی مرحله ای که همه آثار و خواصّ مورد انتظار به فعلیّت و شکوفایی می رسد؛ در واقع زمانی که همه استعدادها و قابلیت های یک شی ء به فعلیّت و بالندگی برسد، گفته می شود او کامل گردیده است. کمال یک اسب، در چالاکی و پیشتازی در مسابقات است و کمال انسان در آراسته شدن به فضایل و نیکی های اخلاقی، رفتاری و کمال فکری و عقلانی و در نهایت (قُرب به خداوند) می باشد. نکته شایان توجّه این که خداوند سبحان برای ذات خود هیچ هدفی ندارد تا با تأمین آن هدف، نقص و کاستی خویش را برطرف گرداند و تکامل یابد، زیرا او کمال مطلق و بی نیاز مطلق است؛ بنابراین کمال مورد بحث برای آفریده ها و مخلوقات در نظر گفته شده است. 2. به طور کلی ارزش ها و امور مطلوب دو گونه است: ارزش ذاتی و ارزش تبعی. برای درک بهتر با ما همراهی نموده و به این پرسش ها پاسخ دهید: شما چرا کار و فعالیت می کنید؟ خواهید گفت: برای به دست آوردن مال و ثروت. چرا به دنبال مال و ثروت هستید؟ خواهید گفت: برای تأمین خوراک و پوشاک و مسکن. چرا در جست و جوی خوراک و پوشاک و مسکن هستید؟ خواهید گفت: برای به دست آوردن آسایش و لذّت. در اینجا به یک ارزش ذاتی رسیده اید که دیگر چرا و دلیل نمی خواهد؛ آسایش و لذّت خود به خود مطلوب ذاتی انسان است و مقدّمه برای چیز دیگری نیست؛ لذا چرا بردار هم نیست. اساسا اموری مانند (آرامش)، (لذّت)، (احساس امنیّت و شادی)، (احساس دارایی و بی نیازی)، (احساس عزّت و محبوبیّت) و مواردی مانند آن دارای ارزش ذاتی است، یعنی برای انسان مطلوبیّت ذاتی دارند؛ برخلاف اموری چون پوشاک و مسکن و... که ارزش تبعی دارند؛ یعنی مطلوبیت آنها به خاطر آن است که مقدّمه رسیدن به خواسته های دیگری چون آسایش و امنیّت می باشد. حال در پاسخ به این پرسش که (تکامل) برای چیست؟ باید گفت: (کمال) هدف نهایی است و ارزش و مطلوبیّت ذاتی دارد و مقدّمه و زمینه ساز هدف دیگری نیست. حضرت موسی علیه السلام به حضرت خضر علیه السلام فرمودند: آیا امکان دارد من به دنبال شما بیایم و از علم و معرفت شما در راستای (رشد) و کمال خود بهرمند گردم؟ (هَلْ أَتَّبِعُکَ عَلی أَنْ تُعَلِّمَنِ مِمّا عُلِّمْتَ رُشْداً)1. در اینجا حضرت خضر علیه السلام نمی پرسد که (رشد و کمال) را برای چه می خواهید؟ بنابراین (کمال و تکامل) خود هدف نهایی است و ارزش ذاتی دارد. ما چون تصوّر و درک صحیحی از تکامل نداریم چون هنوز به طور کامل به آن نرسیده ایم می پرسیم تکامل چه فایده ای دارد و برای چیست؟ امّا اگر با تلاش و کوشش به کمال خود که (قرب الی اللّه) است رسیدیم، خواهیم یافت که لذّت حقیقی و امنّیت و آرامش واقعی جز در پرتو یاد و توجّه و قرب به خداوند محقّق نخواهد شد. با مراجعه به مناجات های اهل بیت عصمت و طهارت علیهم السلام تا حدودی معنای کمال روشن خواهد شد، آنان در مناجات های خویش با خداوند این گونه می گویند: (ماذا وجد من فقدک و ما الّذی فقد من وجدک، لقد خاب من رضی دونک بدلا)2؛ (بارالها کسی که تو را نیافت چه به دست آورد، و کسی که تو را یافت چه از دست داد؟ هر کس به هر چه غیر تو راضی شد، نا امید و محروم گشت). (الهی من ذا الّذی ذاق حلاوة محبتک فرام منک بدلا و من ذا الّذی أنس بقربک فأبتغی عنک حولا)3؛ (خداوندا چه کسی طعم شیرین محبّت تو را چشید و سپس به دنبال جایگزینی غیر از تو رفت؟ و چه کسی با قرب و نزدیکی تو أنس گرفت و غیر از تو را طلب نمود؟!) به این حقیقیت باید توجه نمود که (قرب الی اللّه) تسکین دهنده همه دردهای بشری و تأمین کننده همه نیازهای روحی انسان می باشد، البتّه این نزدیکی به خداوند دارای مراتب و درجات بی نهایت و بی پایان است و هر کس به اندازه گنجایش و تلاش خود به آن دست می یابد. پی نوشت: 1. کهف 18، آیه 66. 2. مفاتیح الجنان، دعای عرفه، ص 498. 3. محمد باقر مجلسی، زاد المعاد، مناجات المحبین، ص 412، قم: افق فردا. منبع: www.porseman.org
این پرسش از جمله پرسش هایی است که معمولاً همراه رشد و بالندگی فکری و عقلانی به ذهن خطور می کند و همین که انسان خود و خدا و جهان هستی را شناخت به این پرسش روی می آورد که راستی هدف خداوند از آفرینش جهان و انسان ها چه بوده؟ و تکامل برای چیست؟ و اساسا کمال و تکامل چیست؟ و ده ها پرسش دیگر.
در پاسخ به پرسش مذکور به نکاتی اشاره می شود:
1. در گام نخست شایسته است واژه کمال و تکامل از نظر مفهومی توضیح داده شود.
برای کمال تعاریف گوناگونی ارائه شده است؛ کمال یعنی مرحله ای که همه آثار و خواصّ مورد انتظار به فعلیّت و شکوفایی می رسد؛ در واقع زمانی که همه استعدادها و قابلیت های یک شی ء به فعلیّت و بالندگی برسد، گفته می شود او کامل گردیده است. کمال یک اسب، در چالاکی و پیشتازی در مسابقات است و کمال انسان در آراسته شدن به فضایل و نیکی های اخلاقی، رفتاری و کمال فکری و عقلانی و در نهایت (قُرب به خداوند) می باشد.
نکته شایان توجّه این که خداوند سبحان برای ذات خود هیچ هدفی ندارد تا با تأمین آن هدف، نقص و کاستی خویش را برطرف گرداند و تکامل یابد، زیرا او کمال مطلق و بی نیاز مطلق است؛ بنابراین کمال مورد بحث برای آفریده ها و مخلوقات در نظر گفته شده است.
2. به طور کلی ارزش ها و امور مطلوب دو گونه است: ارزش ذاتی و ارزش تبعی.
برای درک بهتر با ما همراهی نموده و به این پرسش ها پاسخ دهید:
شما چرا کار و فعالیت می کنید؟ خواهید گفت: برای به دست آوردن مال و ثروت.
چرا به دنبال مال و ثروت هستید؟ خواهید گفت: برای تأمین خوراک و پوشاک و مسکن.
چرا در جست و جوی خوراک و پوشاک و مسکن هستید؟ خواهید گفت: برای به دست آوردن آسایش و لذّت.
در اینجا به یک ارزش ذاتی رسیده اید که دیگر چرا و دلیل نمی خواهد؛ آسایش و لذّت خود به خود مطلوب ذاتی انسان است و مقدّمه برای چیز دیگری نیست؛ لذا چرا بردار هم نیست. اساسا اموری مانند (آرامش)، (لذّت)، (احساس امنیّت و شادی)، (احساس دارایی و بی نیازی)، (احساس عزّت و محبوبیّت) و مواردی مانند آن دارای ارزش ذاتی است، یعنی برای انسان مطلوبیّت ذاتی دارند؛ برخلاف اموری چون پوشاک و مسکن و... که ارزش تبعی دارند؛ یعنی مطلوبیت آنها به خاطر آن است که مقدّمه رسیدن به خواسته های دیگری چون آسایش و امنیّت می باشد.
حال در پاسخ به این پرسش که (تکامل) برای چیست؟ باید گفت: (کمال) هدف نهایی است و ارزش و مطلوبیّت ذاتی دارد و مقدّمه و زمینه ساز هدف دیگری نیست.
حضرت موسی علیه السلام به حضرت خضر علیه السلام فرمودند: آیا امکان دارد من به دنبال شما بیایم و از علم و معرفت شما در راستای (رشد) و کمال خود بهرمند گردم؟
(هَلْ أَتَّبِعُکَ عَلی أَنْ تُعَلِّمَنِ مِمّا عُلِّمْتَ رُشْداً)1.
در اینجا حضرت خضر علیه السلام نمی پرسد که (رشد و کمال) را برای چه می خواهید؟ بنابراین (کمال و تکامل) خود هدف نهایی است و ارزش ذاتی دارد.
ما چون تصوّر و درک صحیحی از تکامل نداریم چون هنوز به طور کامل به آن نرسیده ایم می پرسیم تکامل چه فایده ای دارد و برای چیست؟
امّا اگر با تلاش و کوشش به کمال خود که (قرب الی اللّه) است رسیدیم، خواهیم یافت که لذّت حقیقی و امنّیت و آرامش واقعی جز در پرتو یاد و توجّه و قرب به خداوند محقّق نخواهد شد. با مراجعه به مناجات های اهل بیت عصمت و طهارت علیهم السلام تا حدودی معنای کمال روشن خواهد شد، آنان در مناجات های خویش با خداوند این گونه می گویند:
(ماذا وجد من فقدک و ما الّذی فقد من وجدک، لقد خاب من رضی دونک بدلا)2؛ (بارالها کسی که تو را نیافت چه به دست آورد، و کسی که تو را یافت چه از دست داد؟ هر کس به هر چه غیر تو راضی شد، نا امید و محروم گشت).
(الهی من ذا الّذی ذاق حلاوة محبتک فرام منک بدلا و من ذا الّذی أنس بقربک فأبتغی عنک حولا)3؛ (خداوندا چه کسی طعم شیرین محبّت تو را چشید و سپس به دنبال جایگزینی غیر از تو رفت؟ و چه کسی با قرب و نزدیکی تو أنس گرفت و غیر از تو را طلب نمود؟!)
به این حقیقیت باید توجه نمود که (قرب الی اللّه) تسکین دهنده همه دردهای بشری و تأمین کننده همه نیازهای روحی انسان می باشد، البتّه این نزدیکی به خداوند دارای مراتب و درجات بی نهایت و بی پایان است و هر کس به اندازه گنجایش و تلاش خود به آن دست می یابد.
پی نوشت:
1. کهف 18، آیه 66.
2. مفاتیح الجنان، دعای عرفه، ص 498.
3. محمد باقر مجلسی، زاد المعاد، مناجات المحبین، ص 412، قم: افق فردا.
منبع: www.porseman.org
- [سایر] اگر هدف خلقت انسان تکامل است هدف تکامل چیست و چه فایده ای دارد؟
- [سایر] هدف از خلقت چیست؟ ادله ی عقلی آن را بیان کنید. اگر هدف تکامل است، چرا خدا انسان را کامل نیافرید؟
- [سایر] هدف خلقت انسان چیست؟
- [سایر] هدف از خلقت انسان چیست؟
- [سایر] هدف از خلقت انسان در قران چیست؟
- [سایر] هدف از خلقت انسان در دنیا چیست ؟
- [سایر] اگر هدف از آفرینش انسان تکامل بوده چرا خداوند از آغاز انسان را در همه ابعاد , کامل نیافرید تا نیازی به پیمودن مراحل تکامل نبوده باشد ؟
- [سایر] اگر هدف از آفرینش انسان تکامل بوده چرا خداوند از آغاز انسان را در همه ابعاد , کامل نیافرید تا نیازی به پیمودن مراحل تکامل نبوده باشد ؟
- [سایر] هدف از خلقت انسان و جهان چه بوده است؟
- [سایر] هدف از خلقت انسان چیست؟ آیا فقط عبادت خداوند است؟
- [آیت الله علوی گرگانی] خرجهایی را که انسان برای به دست آوردن فائده میکند، مانند دلاّلی و حمّالی میتواند جز مخارج سالیانه حساب نماید.
- [آیت الله بهجت] خرجهایی را که انسان برای بهدست آوردن فایده میکند، مانند دلالی و حمالی، میتواند جزء مخارج سالیانه حساب نماید.
- [آیت الله بروجردی] خرجهایی را که انسان برای به دست آوردن فایده میکند مانند دلاّلی و حمّالی میتواند جزء مخارج سالیانه حساب نماید.
- [آیت الله صافی گلپایگانی] . خرجهایی را که انسان برای به دستآوردن فایده میکند، مانند دلالی و حمالی -که عینش یا عوضش باقی نمیماند- جزء مخارج کسب است که اگر به خود آن خرجها خمس تعلق نگرفته، از فایده کسب میتوان جای آن گذاشت، و آن مقدار را جزء فایده محسوب نکرد.
- [آیت الله فاضل لنکرانی] خرجهائی را که انسان برای بدست آوردن فایده می کند مانند دلاّلی و حمّالی می تواند جزء مخارج سالیانه حساب نماید.
- [آیت الله شبیری زنجانی] خرجهایی را که انسان برای به دست آوردن فایده میکند مانند دلّالی و حمّالی؛ از منفعت کسر شده و نسبت به آن مقدار خمس لازم نیست.
- [آیت الله مظاهری] خرجهایی را که انسان برای به دست آوردن فایده میکند مانند دلالی، اجاره مغازه، حقوق منشیها و مانند اینها، میتواند جزو مخارج کسب حساب نماید و خمس ندارد.
- [آیت الله سبحانی] خرج هائی را که انسان برای به دست آوردن فایده می کند، مانند دلالی و باربری می تواند جزء مخارج سالیانه حساب نماید.
- [آیت الله خوئی] خرجهایی را که انسان برای بهدست آوردن فایده میکند، مانند دلالی و حمالی میتواند از منفعت، کسر نماید و نسبت به آن مقدار خمس لازم نیست.
- [آیت الله مظاهری] لازم نیست که خلقت بچّه تمام باشد، بلکه اگر خون بستهای هم از رحم زن خارج شود و خود زن بداند، یا یک نفر قابله بگوید که اگر در رحم میماند انسان میشد، خونی که میبیند نفاس است.