به من توضیح دهید ترک اولی در مورد پیامبرا ن چیست ؟ چون من متوجه تفاسیر نشده ام که آیا پیامبران معصوم هستند یا نه ؟
منظور از ترک اولی، انجام ندادن امر ارشادی است برای اینکه این مطلب روشن شود به قضیه حضرت آدم (علیه السلام )می پردازیم در این راستا نکته‌ای چند باید توضیح داده شود: الف) (عصی) به معنای خارج شدن از اطاعت و فرمان است. حال ممکن است عمل به یک فرمان، واجب باشد یامستحب. بنابراین استعمال کلمه (عصی) حتما به معنای خروج از دستور واجب نیست تا مسأله گناه پیش آید. ب ) اوامر و نواهی الهی دو قسمند: الف) مولوی یا قانونی ب) ارشادی. قسم اول تکلیف‌آور است و خداوند جدا خواستار انجام آن می‌باشد و برای انجامش پاداش و در مقابل ترک آن عذاب قرار داده است. ولی قسم دوم در حقیقت تکلیفی از ناحیه پروردگار نیست. بلکه خداوند بدان وسیله آدمی را به حکم عقل یا واقعیتی تکوینی کهنتیجه آن عمل است ارشاد می‌نماید مانند طبیبی که به مریض دستور می‌دهد فلان غذا را نخور. این دستور یک تکلیف قانونی نیست که اگر خلاف کند او را به مجازات رسانند. بلکه به این معناست که تخلف از آن با بهبودی او ناسازگار است. بهشتی که آدم در او بوده مرحله ماقبلتکلیف و تشریع بوده است ونهی الهی جنبه ارشادی داشته. زیرا آن درخت دارای ویژگی و اثر تکوینی خاصی بوده که چون از آن خوردند به فرموده قرآن: (فبدت لهما سواتهما) از این‌رو شرایط زیستی دیگری برای آنان لازم شد. بنابراین حضرت آدم مرتکب گناه تکلیفی نشده ولی درعین حال عمل او متناسب با آن مقام منیع آموزگاری ملائک نبوده است. از این رو هم از آن مقام بلند تنزل یافت و هم دیگر آن بهشت جای مناسبی برای او نبود. از همین جا معنای آیاتی مثل: (فعصی آدم ربه فغوی) و ... روشن می‌شود که این عصیان نه عصیان به معنای گناه است.بلکه سرپیچی در مقابل نهی ارشادی است که شایسته جایگاه رفیع او نبوده. ج ) هم چنین دورانی که حضرت آدم در بهشت می‌گذارنید، دوران تکلیف نبود. تکلیف از وقتی شروع شد که آدم به زمین هبوط کرد. پس وقتی تکلیف نباشد، گناهی هم وجود نخواهد داشت. د ) گناه دو نوع است: نسبی و مطلق. گناه مطلق آن است که برای همه گناه است؛ نظیر دروغ، ظلم و دزدی؛ ولی گناه نسبی آن است که این عمل نسبت به فرد یا مقام خاصی نامناسب است؛ مثلاً اگر یک کارگر ساده برای ساختن بیمارستانی، یک روز حقوق خویش رابپردازد، عمل او شایسته تقدیر است؛ ولی اگر یک ثروتمند بخواهد همان مقدار را بپردازد، عمل او نامناسب وشایسته ملامت است. این را (گناه نسبی) یا (ترک اولی) می‌گویند که نه گناه است و نه مخالف با مقام عصمت. در متون اسلامی نیز از ترک علم مستحب، به معصیت یاد شده است؛ مثلاً امام باقر(ع) درباره نمازهای نافله روزانه می‌فرماید:(اینها همه مستحب است و واجب نیست... و هر کس آن را ترک کند، معصیت کرده است)، (تفسیر نورالثقلین، ج 3، ص 404، طبق نقل تفسیر نمونه، ج 13، ص 324). با توجه به بیان مذکور عمل حضرت آدم(ع)، ترک اولایی بیش نبوده و منافات با مقام عصمت آن پیامبر الهی نداشت. بهترین دلیل بر این که عصیان حضرت آدم در برابر نهی مولوی و قانونی خداوند نبوده است، این است که بعد از آیه و عصی آدم ربه فغویبلافاصله در قرآن مجید می‌خوانیم: ثم اجتبه ربه فتاب علیه و هدی؛ سپس پروردگارش او را برگزید و بر او ببخشود و [وی را] هدایت کرد، (طه، آیه 122). برگزیدگی شخصیتی از سوی خداوند؛ نشانه مقام بلند اوست و اگر خطایی از او سر زده در حد گناه و از بین رفتن عصمت نبوده است. در صورتی که اگر نافرمانی در برابر دستور مولوی و قانونی بود، از ظلم‌هایی است که با مقام پیامبری سازگار نیست، چنان که درداستان حضرت ابراهیم(ع) خداوند به طور کلی فرموده است لاینال عهدی الظالمین؛ پیمان [= امامت و پیامبری] من به بیدادگران نمی‌رسد)، (بقره، آیه124). برای آگاهی بیشتر ر.ک: تفسیر المیزان، آیه 124 سوره بقره. در مورد سایر انبیاء هم به همین ترتیب بوده است مثلاً حضرت یونس مرتکب حرام و ترک تکلیف مولوی نشده است، بلکه کار ایشان ترک اولی بوده است و آن (عجله کردن در ترک قوم) و عدم صبوری لایق به مقام نبوت است. این ترک اولی از پیامبر سبب شد در همان راهی بیافتد تا متنبه نسبت به ترک اولی شود، و از سوی دیگر صبور گردد و خدا را بخواند و خداوند دوباره ایشان را به سوی قومش برگرداند و مشغول راهنمائی مردم شد. امادر مورد عصمت انبیاء باید گفت انبیاءدر دو مقام علم وعمل دارای عصمت می باشند وبرای اثبات آن ادله عقلی ونقلی می توان اقامه کرد از جمله این که اگر شخص معصوم نباشد اطمینانی به سخن وعملکرد او نیست در حالی که انبیاءوائمه الگوی بشر میباشند وخداوند ایشان را قرار داده که انسانها با استفاده از رهنمودهای علمی وعملی ایشان مسیر کمال را بپیمایند واین غرض الهی موقعی حاصل می شود که انبیاءوائمه معصوم باشند برای آشنائی بیشتر در این زمینه می توانید به منابع زیر رجوع کنید 1-عقاید استدلالی ،علی ربانی گلپایگانی 2-آموزش عقائد ،آیت الله مصباح یزدی 3-وحی ونبوت در قرآن ،آیت الله جوادی آملی www.morsalat.com
عنوان سوال:

به من توضیح دهید ترک اولی در مورد پیامبرا ن چیست ؟ چون من متوجه تفاسیر نشده ام که آیا پیامبران معصوم هستند یا نه ؟


پاسخ:

منظور از ترک اولی، انجام ندادن امر ارشادی است برای اینکه این مطلب روشن شود به قضیه حضرت آدم (علیه السلام )می پردازیم در این راستا نکته‌ای چند باید توضیح داده شود:
الف) (عصی) به معنای خارج شدن از اطاعت و فرمان است. حال ممکن است عمل به یک فرمان، واجب باشد یامستحب. بنابراین استعمال کلمه (عصی) حتما به معنای خروج از دستور واجب نیست تا مسأله گناه پیش آید.
ب ) اوامر و نواهی الهی دو قسمند: الف) مولوی یا قانونی ب) ارشادی.
قسم اول تکلیف‌آور است و خداوند جدا خواستار انجام آن می‌باشد و برای انجامش پاداش و در مقابل ترک آن عذاب قرار داده است. ولی قسم دوم در حقیقت تکلیفی از ناحیه پروردگار نیست. بلکه خداوند بدان وسیله آدمی را به حکم عقل یا واقعیتی تکوینی کهنتیجه آن عمل است ارشاد می‌نماید مانند طبیبی که به مریض دستور می‌دهد فلان غذا را نخور. این دستور یک تکلیف قانونی نیست که اگر خلاف کند او را به مجازات رسانند. بلکه به این معناست که تخلف از آن با بهبودی او ناسازگار است. بهشتی که آدم در او بوده مرحله ماقبلتکلیف و تشریع بوده است ونهی الهی جنبه ارشادی داشته. زیرا آن درخت دارای ویژگی و اثر تکوینی خاصی بوده که چون از آن خوردند به فرموده قرآن: (فبدت لهما سواتهما) از این‌رو شرایط زیستی دیگری برای آنان لازم شد. بنابراین حضرت آدم مرتکب گناه تکلیفی نشده ولی درعین حال عمل او متناسب با آن مقام منیع آموزگاری ملائک نبوده است. از این رو هم از آن مقام بلند تنزل یافت و هم دیگر آن بهشت جای مناسبی برای او نبود. از همین جا معنای آیاتی مثل: (فعصی آدم ربه فغوی) و ... روشن می‌شود که این عصیان نه عصیان به معنای گناه است.بلکه سرپیچی در مقابل نهی ارشادی است که شایسته جایگاه رفیع او نبوده.
ج ) هم چنین دورانی که حضرت آدم در بهشت می‌گذارنید، دوران تکلیف نبود. تکلیف از وقتی شروع شد که آدم به زمین هبوط کرد. پس وقتی تکلیف نباشد، گناهی هم وجود نخواهد داشت.
د ) گناه دو نوع است: نسبی و مطلق.
گناه مطلق آن است که برای همه گناه است؛ نظیر دروغ، ظلم و دزدی؛ ولی گناه نسبی آن است که این عمل نسبت به فرد یا مقام خاصی نامناسب است؛ مثلاً اگر یک کارگر ساده برای ساختن بیمارستانی، یک روز حقوق خویش رابپردازد، عمل او شایسته تقدیر است؛ ولی اگر یک ثروتمند بخواهد همان مقدار را بپردازد، عمل او نامناسب وشایسته ملامت است. این را (گناه نسبی) یا (ترک اولی) می‌گویند که نه گناه است و نه مخالف با مقام عصمت. در متون اسلامی نیز از ترک علم مستحب، به معصیت یاد شده است؛ مثلاً امام باقر(ع) درباره نمازهای نافله روزانه می‌فرماید:(اینها همه مستحب است و واجب نیست... و هر کس آن را ترک کند، معصیت کرده است)، (تفسیر نورالثقلین، ج 3، ص 404، طبق نقل تفسیر نمونه، ج 13، ص 324).
با توجه به بیان مذکور عمل حضرت آدم(ع)، ترک اولایی بیش نبوده و منافات با مقام عصمت آن پیامبر الهی نداشت. بهترین دلیل بر این که عصیان حضرت آدم در برابر نهی مولوی و قانونی خداوند نبوده است، این است که بعد از آیه و عصی آدم ربه فغویبلافاصله در قرآن مجید می‌خوانیم: ثم اجتبه ربه فتاب علیه و هدی؛ سپس پروردگارش او را برگزید و بر او ببخشود و [وی را] هدایت کرد، (طه، آیه 122).
برگزیدگی شخصیتی از سوی خداوند؛ نشانه مقام بلند اوست و اگر خطایی از او سر زده در حد گناه و از بین رفتن عصمت نبوده است. در صورتی که اگر نافرمانی در برابر دستور مولوی و قانونی بود، از ظلم‌هایی است که با مقام پیامبری سازگار نیست، چنان که درداستان حضرت ابراهیم(ع) خداوند به طور کلی فرموده است لاینال عهدی الظالمین؛ پیمان [= امامت و پیامبری] من به بیدادگران نمی‌رسد)، (بقره، آیه124).
برای آگاهی بیشتر ر.ک: تفسیر المیزان، آیه 124 سوره بقره.
در مورد سایر انبیاء هم به همین ترتیب بوده است مثلاً حضرت یونس مرتکب حرام و ترک تکلیف مولوی نشده است، بلکه کار ایشان ترک اولی بوده است و آن (عجله کردن در ترک قوم) و عدم صبوری لایق به مقام نبوت است. این ترک اولی از پیامبر سبب شد در همان راهی بیافتد تا متنبه نسبت به ترک اولی شود، و از سوی دیگر صبور گردد و خدا را بخواند و خداوند دوباره ایشان را به سوی قومش برگرداند و مشغول راهنمائی مردم شد.
امادر مورد عصمت انبیاء باید گفت انبیاءدر دو مقام علم وعمل دارای عصمت می باشند وبرای اثبات آن ادله عقلی ونقلی می توان اقامه کرد از جمله این که اگر شخص معصوم نباشد اطمینانی به سخن وعملکرد او نیست در حالی که انبیاءوائمه الگوی بشر میباشند وخداوند ایشان را قرار داده که انسانها با استفاده از رهنمودهای علمی وعملی ایشان مسیر کمال را بپیمایند واین غرض الهی موقعی حاصل می شود که انبیاءوائمه معصوم باشند برای آشنائی بیشتر در این زمینه می توانید به منابع زیر رجوع کنید
1-عقاید استدلالی ،علی ربانی گلپایگانی
2-آموزش عقائد ،آیت الله مصباح یزدی
3-وحی ونبوت در قرآن ،آیت الله جوادی آملی
www.morsalat.com





1396@ - موتور جستجوی پرسش و پاسخ امین