منظور از ترک اولی، انجام ندادن امر ارشادی است برای اینکه این مطلب روشن شود به قضیه حضرت آدم (علیه السلام )می پردازیم در این راستا نکته‌ای چند باید توضیح داده شود: الف) (عصی) به معنای خارج شدن از اطاعت و فرمان است. حال ممکن است عمل به یک فرمان، واجب باشد یامستحب. بنابراین استعمال کلمه (عصی) حتما به معنای خروج از دستور واجب نیست تا مسأله گناه پیش آید. ب ) اوامر و نواهی الهی دو قسمند: الف) مولوی یا قانونی ب) ارشادی. قسم اول تکلیف‌آور است و خداوند جدا خواستار انجام آن می‌باشد و برای انجامش پاداش و در مقابل ترک آن عذاب قرار داده است. ولی قسم دوم در حقیقت تکلیفی از ناحیه پروردگار نیست. بلکه خداوند بدان وسیله آدمی را به حکم عقل یا واقعیتی تکوینی کهنتیجه آن عمل است ارشاد می‌نماید مانند طبیبی که به مریض دستور می‌دهد فلان غذا را نخور. این دستور یک تکلیف قانونی نیست که اگر خلاف کند او را به مجازات رسانند. بلکه به این معناست که تخلف از آن با بهبودی او ناسازگار است. بهشتی که آدم در او بوده مرحله ماقبلتکلیف و تشریع بوده است ونهی الهی جنبه ارشادی داشته. زیرا آن درخت دارای ویژگی و اثر تکوینی خاصی بوده که چون از آن خوردند به فرموده قرآن: (فبدت لهما سواتهما) از این‌رو شرایط زیستی دیگری برای آنان لازم شد. بنابراین حضرت آدم مرتکب گناه تکلیفی نشده ولی درعین حال عمل او متناسب با آن مقام منیع آموزگاری ملائک نبوده است. از این رو هم از آن مقام بلند تنزل یافت و هم دیگر آن بهشت جای مناسبی برای او نبود. از همین جا معنای آیاتی مثل: (فعصی آدم ربه فغوی) و ... روشن می‌شود که این عصیان نه عصیان به معنای گناه است.بلکه سرپیچی در مقابل نهی ارشادی است که شایسته جایگاه رفیع او نبوده. ج ) هم چنین دورانی که حضرت آدم در بهشت می‌گذارنید، دوران تکلیف نبود. تکلیف از وقتی شروع شد که آدم به زمین هبوط کرد. پس وقتی تکلیف نباشد، گناهی هم وجود نخواهد داشت. د ) گناه دو نوع است: نسبی و مطلق. گناه مطلق آن است که برای همه گناه است؛ نظیر دروغ، ظلم و دزدی؛ ولی گناه نسبی آن است که این عمل نسبت به فرد یا مقام خاصی نامناسب است؛ مثلاً اگر یک کارگر ساده برای ساختن بیمارستانی، یک روز حقوق خویش رابپردازد، عمل او شایسته تقدیر است؛ ولی اگر یک ثروتمند بخواهد همان مقدار را بپردازد، عمل او نامناسب وشایسته ملامت است. این را (گناه نسبی) یا (ترک اولی) می‌گویند که نه گناه است و نه مخالف با مقام عصمت. در متون اسلامی نیز از ترک علم مستحب، به معصیت یاد شده است؛ مثلاً امام باقر(ع) درباره نمازهای نافله روزانه می‌فرماید:(اینها همه مستحب است و واجب نیست... و هر کس آن را ترک کند، معصیت کرده است)، (تفسیر نورالثقلین، ج 3، ص 404، طبق نقل تفسیر نمونه، ج 13، ص 324). با توجه به بیان مذکور عمل حضرت آدم(ع)، ترک اولایی بیش نبوده و منافات با مقام عصمت آن پیامبر الهی نداشت. بهترین دلیل بر این که عصیان حضرت آدم در برابر نهی مولوی و قانونی خداوند نبوده است، این است که بعد از آیه و عصی آدم ربه فغویبلافاصله در قرآن مجید می‌خوانیم: ثم اجتبه ربه فتاب علیه و هدی؛ سپس پروردگارش او را برگزید و بر او ببخشود و [وی را] هدایت کرد، (طه، آیه 122). برگزیدگی شخصیتی از سوی خداوند؛ نشانه مقام بلند اوست و اگر خطایی از او سر زده در حد گناه و از بین رفتن عصمت نبوده است. در صورتی که اگر نافرمانی در برابر دستور مولوی و قانونی بود، از ظلم‌هایی است که با مقام پیامبری سازگار نیست، چنان که درداستان حضرت ابراهیم(ع) خداوند به طور کلی فرموده است لاینال عهدی الظالمین؛ پیمان [= امامت و پیامبری] من به بیدادگران نمی‌رسد)، (بقره، آیه124). برای آگاهی بیشتر ر.ک: تفسیر المیزان، آیه 124 سوره بقره. در مورد سایر انبیاء هم به همین ترتیب بوده است مثلاً حضرت یونس مرتکب حرام و ترک تکلیف مولوی نشده است، بلکه کار ایشان ترک اولی بوده است و آن (عجله کردن در ترک قوم) و عدم صبوری لایق به مقام نبوت است. این ترک اولی از پیامبر سبب شد در همان راهی بیافتد تا متنبه نسبت به ترک اولی شود، و از سوی دیگر صبور گردد و خدا را بخواند و خداوند دوباره ایشان را به سوی قومش برگرداند و مشغول راهنمائی مردم شد. امادر مورد عصمت انبیاء باید گفت انبیاءدر دو مقام علم وعمل دارای عصمت می باشند وبرای اثبات آن ادله عقلی ونقلی می توان اقامه کرد از جمله این که اگر شخص معصوم نباشد اطمینانی به سخن وعملکرد او نیست در حالی که انبیاءوائمه الگوی بشر میباشند وخداوند ایشان را قرار داده که انسانها با استفاده از رهنمودهای علمی وعملی ایشان مسیر کمال را بپیمایند واین غرض الهی موقعی حاصل می شود که انبیاءوائمه معصوم باشند برای آشنائی بیشتر در این زمینه می توانید به منابع زیر رجوع کنید 1-عقاید استدلالی ،علی ربانی گلپایگانی 2-آموزش عقائد ،آیت الله مصباح یزدی 3-وحی ونبوت در قرآن ،آیت الله جوادی آملی www.morsalat.com
به من توضیح دهید ترک اولی در مورد پیامبرا ن چیست ؟ چون من متوجه تفاسیر نشده ام که آیا پیامبران معصوم هستند یا نه ؟
منظور از ترک اولی، انجام ندادن امر ارشادی است برای اینکه این مطلب روشن شود به قضیه حضرت آدم (علیه السلام )می پردازیم در این راستا نکتهای چند باید توضیح داده شود:
الف) (عصی) به معنای خارج شدن از اطاعت و فرمان است. حال ممکن است عمل به یک فرمان، واجب باشد یامستحب. بنابراین استعمال کلمه (عصی) حتما به معنای خروج از دستور واجب نیست تا مسأله گناه پیش آید.
ب ) اوامر و نواهی الهی دو قسمند: الف) مولوی یا قانونی ب) ارشادی.
قسم اول تکلیفآور است و خداوند جدا خواستار انجام آن میباشد و برای انجامش پاداش و در مقابل ترک آن عذاب قرار داده است. ولی قسم دوم در حقیقت تکلیفی از ناحیه پروردگار نیست. بلکه خداوند بدان وسیله آدمی را به حکم عقل یا واقعیتی تکوینی کهنتیجه آن عمل است ارشاد مینماید مانند طبیبی که به مریض دستور میدهد فلان غذا را نخور. این دستور یک تکلیف قانونی نیست که اگر خلاف کند او را به مجازات رسانند. بلکه به این معناست که تخلف از آن با بهبودی او ناسازگار است. بهشتی که آدم در او بوده مرحله ماقبلتکلیف و تشریع بوده است ونهی الهی جنبه ارشادی داشته. زیرا آن درخت دارای ویژگی و اثر تکوینی خاصی بوده که چون از آن خوردند به فرموده قرآن: (فبدت لهما سواتهما) از اینرو شرایط زیستی دیگری برای آنان لازم شد. بنابراین حضرت آدم مرتکب گناه تکلیفی نشده ولی درعین حال عمل او متناسب با آن مقام منیع آموزگاری ملائک نبوده است. از این رو هم از آن مقام بلند تنزل یافت و هم دیگر آن بهشت جای مناسبی برای او نبود. از همین جا معنای آیاتی مثل: (فعصی آدم ربه فغوی) و ... روشن میشود که این عصیان نه عصیان به معنای گناه است.بلکه سرپیچی در مقابل نهی ارشادی است که شایسته جایگاه رفیع او نبوده.
ج ) هم چنین دورانی که حضرت آدم در بهشت میگذارنید، دوران تکلیف نبود. تکلیف از وقتی شروع شد که آدم به زمین هبوط کرد. پس وقتی تکلیف نباشد، گناهی هم وجود نخواهد داشت.
د ) گناه دو نوع است: نسبی و مطلق.
گناه مطلق آن است که برای همه گناه است؛ نظیر دروغ، ظلم و دزدی؛ ولی گناه نسبی آن است که این عمل نسبت به فرد یا مقام خاصی نامناسب است؛ مثلاً اگر یک کارگر ساده برای ساختن بیمارستانی، یک روز حقوق خویش رابپردازد، عمل او شایسته تقدیر است؛ ولی اگر یک ثروتمند بخواهد همان مقدار را بپردازد، عمل او نامناسب وشایسته ملامت است. این را (گناه نسبی) یا (ترک اولی) میگویند که نه گناه است و نه مخالف با مقام عصمت. در متون اسلامی نیز از ترک علم مستحب، به معصیت یاد شده است؛ مثلاً امام باقر(ع) درباره نمازهای نافله روزانه میفرماید:(اینها همه مستحب است و واجب نیست... و هر کس آن را ترک کند، معصیت کرده است)، (تفسیر نورالثقلین، ج 3، ص 404، طبق نقل تفسیر نمونه، ج 13، ص 324).
با توجه به بیان مذکور عمل حضرت آدم(ع)، ترک اولایی بیش نبوده و منافات با مقام عصمت آن پیامبر الهی نداشت. بهترین دلیل بر این که عصیان حضرت آدم در برابر نهی مولوی و قانونی خداوند نبوده است، این است که بعد از آیه و عصی آدم ربه فغویبلافاصله در قرآن مجید میخوانیم: ثم اجتبه ربه فتاب علیه و هدی؛ سپس پروردگارش او را برگزید و بر او ببخشود و [وی را] هدایت کرد، (طه، آیه 122).
برگزیدگی شخصیتی از سوی خداوند؛ نشانه مقام بلند اوست و اگر خطایی از او سر زده در حد گناه و از بین رفتن عصمت نبوده است. در صورتی که اگر نافرمانی در برابر دستور مولوی و قانونی بود، از ظلمهایی است که با مقام پیامبری سازگار نیست، چنان که درداستان حضرت ابراهیم(ع) خداوند به طور کلی فرموده است لاینال عهدی الظالمین؛ پیمان [= امامت و پیامبری] من به بیدادگران نمیرسد)، (بقره، آیه124).
برای آگاهی بیشتر ر.ک: تفسیر المیزان، آیه 124 سوره بقره.
در مورد سایر انبیاء هم به همین ترتیب بوده است مثلاً حضرت یونس مرتکب حرام و ترک تکلیف مولوی نشده است، بلکه کار ایشان ترک اولی بوده است و آن (عجله کردن در ترک قوم) و عدم صبوری لایق به مقام نبوت است. این ترک اولی از پیامبر سبب شد در همان راهی بیافتد تا متنبه نسبت به ترک اولی شود، و از سوی دیگر صبور گردد و خدا را بخواند و خداوند دوباره ایشان را به سوی قومش برگرداند و مشغول راهنمائی مردم شد.
امادر مورد عصمت انبیاء باید گفت انبیاءدر دو مقام علم وعمل دارای عصمت می باشند وبرای اثبات آن ادله عقلی ونقلی می توان اقامه کرد از جمله این که اگر شخص معصوم نباشد اطمینانی به سخن وعملکرد او نیست در حالی که انبیاءوائمه الگوی بشر میباشند وخداوند ایشان را قرار داده که انسانها با استفاده از رهنمودهای علمی وعملی ایشان مسیر کمال را بپیمایند واین غرض الهی موقعی حاصل می شود که انبیاءوائمه معصوم باشند برای آشنائی بیشتر در این زمینه می توانید به منابع زیر رجوع کنید
1-عقاید استدلالی ،علی ربانی گلپایگانی
2-آموزش عقائد ،آیت الله مصباح یزدی
3-وحی ونبوت در قرآن ،آیت الله جوادی آملی
www.morsalat.com
- [آیت الله مکارم شیرازی] ترک اولی به چه معناست؟ آیا برای پیامبران معصوم (ع) عیبی محسوب نمیشود؟
- [سایر] سلام؛ حکمت بیان ترک اولی از پیامبران توسط خداوند چیست؟
- [سایر] آیا شیطان می توانند در پیامبران نفوذ کند؟ اگر نمی تواند ترک اولی توسط پیامبران چه معنایی دارد؟
- [سایر] چرا پیامبران با وجود عصمت اشتباه کردند؟ (نا فرمانی آدم، ترک قوم توسط یونس )
- [سایر] عامل عصمت در پیامبران چیست؟
- [سایر] چه دلایلی بر عصمت پیامبران وجود دارد؟
- [سایر] عصمت پیامبران علیهم السلام را با دلایل قرآنی اثبات کنید؟
- [سایر] آیا پیامبران در دوره کودکی نیز از عصمت برخوردارند؟ چرا؟
- [سایر] دلیل عصمت پیامبر اکرم(ص) و دیگر پیامبران الهی چیست؟
- [سایر] آیا پیامبران در کودکی نیز از عصمت برخوردارند؟ چرا؟
- [امام خمینی] اگر عاصی ترک معصیت نمیکند مگر به جمع ما بین مرتبه اولی و ثانیه از انکار، واجب است جمع به این که هم از او اعراض کند، و ترک معاشرت نماید و با چهره عبوس با او ملاقات کند، و هم او را امر به معروف کند لفظاً و نهی کند لفظاً.
- [آیت الله جوادی آملی] .مکانی که مهیّای کارهای حرام مانند قمار، شرب خمر، آهنگهای لهو و لعب، معاملات ربوی محض و ... است و بودن در آن، ابتلا یا امضای آن ها را در بردارد , حرام است؛ ولی نماز در آ ن مکان باطل نیست , هرچند احتیاط مستحب, ترک نماز در آن است.
- [آیت الله نوری همدانی] اگر عاصی ترک معصیت نمی کند مگر به جمع مابین مرتبة اوّلی وثانیه از انکار ، واجب است جمع به اینکه هم از او اعراض کند ، وترک معاشرت نماید وبا چهرة عبوس با او ملاقات کند ، وهم او را امر به معروف کند لفظاً ونهی کند لفظاً .
- [آیت الله جوادی آملی] .چند چیز در لباس ن مازگزار مکروه است : پوشیدن عمامه بدون حنک، لباس سیاه به استثنای عمامه و عبا، جامه چرکین، لباس تنگ، لباس میگسار، لباس کسی که از نجاست اجتناب نمی کند، لباسی که صاحب آن متّهم به غصب است، جامه ای که صورتی در آن نقش شده است ، انگشتری که بر روی آن صورتی رس م شده است. البته ترک امور یاد شده , به امید ثواب , مناسب است.
- [آیت الله مکارم شیرازی] شایسته است در نمازها در رکعت اول سوره (انا انْزلْناه) و در رکعت دوم سوره (قلْ هو الله احدٌ) را بخواند و هیچ سوره ای را در هر دو رکعت تکرار نکند، مگر سوره (قلْ هو الله) و سزاوار نیست در تمام نمازهای شبانه روز سوره (قلْ هو الله احدٌ) را ترک کند و بهتر است سوره هایی برای نماز انتخاب شود که مردم را متوجه اموری که به آن نیاز دارند و ترک گناهانی که به آن آلوده اند کند.
- [آیت الله مکارم شیرازی] هرگاه بعد از گذشتن محل، شک کند و طبق دستور، اعتنا نکرده و بگذرد، بعد متوجه شود که آن عمل مشکوک را انجام نداده، هرگاه وارد رکن بعد نشده باید برگردد و به جا آورد و اگر وارد رکن بعد شده نمازش صحیح است، مگر آن که آن جزء مشکوکی که ترک شده رکن باشد.
- [آیت الله شبیری زنجانی] گفتن (اللَّه اکبر) در اول هر نماز واجب و در برخی صورتها رکن است؛ بدین شکل که اگر آن را فراموش کند و قبل از رکوع متوجه شود نمازش باطل است، ولی اگر در رکوع یا بعد از آن متوجه شود رکنی را ترک نکرده و نمازش صحیح است و احتیاط مستحب آن است که نماز را دوباره بخواند؛ و باید حروف (اللَّه) و حروف (اکبر) را پشت سر هم بگوید و نیز باید این دو کلمه به عربی صحیح گفته شود و اگر به عربی غلط بگوید یا مثلاً ترجمه آن را به فارسی بگوید، صحیح نیست.
- [آیت الله اردبیلی] شرکت در مجالس گناه از هر قبیل و به هر شکل که باشد حرام است، مگر این که به نحوی بتواند اهل مجلس را نیز از گناه بازدارد یا واجب مسلّمتری را انجام دهد و یا مانع گناه بزرگتری شود و اگر انسان احتمال ندهد که مجلس گناه باشد و پس از شرکت متوجّه گناه بودن آن شود، چنانچه نتواند نهی از منکر نماید یا نهی او مؤثر نباشد، باید مجلس را ترک کند.
- [آیت الله بهجت] اگر چیزی را که میشود استفاده حلال از آن ببرند، به این شرط بفروشد که آن را در حرام مصرف کنند، مثلاً انگور را به این شرط بفروشد که از آن شراب تهیه نمایند، معامله آن حرام و باطل است، اما اگر معلوم باشد که خریدار در حرام مصرف میکند، ولی فروشنده شرط نمیکند و همچنین قصد او، مصرف در حرام و کمک به خریدار در این امر نیست، بنابر اظهر معامله جایز است، اگرچه در صورت عدم عُسر و حرج اَولی و احوَط ترک آن است، و همین حکم برای فروختن غذا به کسی که در ماه رمضان از روی معصیت افطار میکند جاری است.
- [آیت الله اردبیلی] کعبه معظّمه اوّلین خانه و قبله مردمان و مایه برکت و هدایت جهانیان و پناهگاه واردان و نشانهای از ابراهیم خلیلالرّحمان علیهالسلام است. مردمان به دعوت عامّ ابراهیم علیهالسلام به اشتیاق چون پرندگانی که به آشیانه خویش برمیگردند، برای ابراز فروتنی در مقابل عظمت و بزرگی خداوند و گواهی به عزّت او، در جایگاه پیامبران به گونه فرشتگان عرش بر دورش طواف میکنند. خداوند سبحان آن خانه را عَلَم اسلام و حجّ آن را واجب و احترامش را لازم دانست(1). کعبه وسیله قوام و قیام مردم است(2) و مظهر وحدت و مشهد منفعت و وعدهگاه اخلاص و دوری از مظاهر دنیوی و توکّل بر خداوند است؛ امام صادق علیهالسلام فرمودهاند: (خداوند در تشریع فریضه حج مردم را به چیزی امر کرد که علاوه بر تعبّد و اطاعت دینی، مشتمل بر مصالح و منافع دنیوی نیز هست.)(3) پس بر آنان که توانایی دارند، واجب است خالصانه متوجّه ذات حق گردند و آن چنانکه خداوند فرموده است، حج و عمره را بجا آورند که انجام دادن آن، برکت و ترک آن، هلاکت و تباهی همگان است.