عامل باز دارنده راهنمایان آسمانی از گناه همان ایمان قوی وتقوای فوق العاده آنهاست که از علم به عواقب گناه سرچشمه می گیرد. به طور مسلم، علم صد درصد قطعی به واکنش عملی، در انسان ایجاد عصمت می کند وآنچنان تقوائی در او پدید می آورد که هرگز اندیشه گناه در مغز او خطور نمی کند، فرض کنید، به انسانی یک میلیارد دلار بدهند واز او بخواهند که دست به سیم عریان بزند، که برق کشنده در آن جریان دارد، بطور مسلم هیچ انسان عاقلی به هیچ قیمتی خود را آلوده به چنین گناهی نمی کند زیرا نتیجه این نوع گناه مرگ است واو در این نتیجه شک وتردیدی ندارد.حالا اگر یک نفر نسبت به عواقب شوم ونتایج مرگ بار گناه که دوزخ وآتش سوزان است چنین علم قطعی پیدا کند، به طور مسلّم دست به گناه نزده واین علم در او یک نوع تقوا ومصونیّتی پدید می آورد که به هیچ نحو شکست نمی خورد. در این جا ممکن است سؤال شود که گاهی برخی از آگاهی های قطعی در انسان ایجاد مصونیّت نمی کند زیرا می بینیم افرادی که می دانند الکل ضرر دارد وسیگار مضر است مع الوصف می نوشند ومی کشند پس چرا علم در این مورد عصمت ایجاد نمی کند؟ پاسخ این سؤال روشن است وآن این که علم در صورتی می تواند مصونیّت آفرین باشد که از مغز به قلب واز حالت علمی به صورت ایمان در آید. وتا علم رنگ ایمان به خود نگیرد مایه هدایت ورستگاری نمی گردد، از باب مثال می گوییم، همه ما می دانیم که مرده نمی تواند به انسان ضرری برساند ولی در عین حال همگی از آن می ترسیم وحاضر نیستیم یک شب با او در بستر بخوابیم. حال آنکه مرده شور نمی ترسد و واهمه ندارد. تفاوت علم ما با علم مرده شور، در این است که علم ما فقط آگاهی است و هنوز به علم خود ایمان نداریم. در حالی که مرده شور بر اثر ممارست، مؤمن است واز مرده نمی ترسد. علم این گروه که الکل می نوشند علمی است که به حالت ایمان (که بازدارندگی اثر آن است) در نیامده است.گذشته از این، این گروه یک محاسبه دیگری نیز می کنند وآن اینکه زندگی توأم با کیفیت را بر زندگی با کمیّت اما بدون کیفیّت مقدّم می دارند . ودرحقیقت زندگی نخست را بر زندگی دوّم ترجیح می دهند ومعتقدند شصت سال زندگی با عیش ونوش بهتر از هشتاد سال زندگی پیراسته از آن است. عامل باز دارنده آنان از خطا یک عامل غیبی است که در روایات از آن به روح القدس تعبیر آورده اند. خداوند آنان را با قدرت ونیروئی مجهز کرده که نمی گذارد آنان به خطا واشتباه بیفتند، وپیوسته آنان در متن واقعیات قرار می گیرند واین لطف الهی در حق آنان برای این است که اعتماد مردم را به خود جلب کنند، ودر نتیجه هدایت مردم که برای آن هدف برانگیخته شده اند عملی گردد. پی نوشت: 1.اصول عقائد اسلامی ونگاهی به زندگانی پیشوایان معصوم، آیت الله سبحانی، ص47-48. منبع:سایت انوار طاها
عامل باز دارنده راهنمایان آسمانی از گناه همان ایمان قوی وتقوای فوق العاده آنهاست که از علم به عواقب گناه سرچشمه می گیرد. به طور مسلم، علم صد درصد قطعی به واکنش عملی، در انسان ایجاد عصمت می کند وآنچنان تقوائی در او پدید می آورد که هرگز اندیشه گناه در مغز او خطور نمی کند، فرض کنید، به انسانی یک میلیارد دلار بدهند واز او بخواهند که دست به سیم عریان بزند، که برق کشنده در آن جریان دارد، بطور مسلم هیچ انسان عاقلی به هیچ قیمتی خود را آلوده به چنین گناهی نمی کند زیرا نتیجه این نوع گناه مرگ است واو در این نتیجه شک وتردیدی ندارد.حالا اگر یک نفر نسبت به عواقب شوم ونتایج مرگ بار گناه که دوزخ وآتش سوزان است چنین علم قطعی پیدا کند، به طور مسلّم دست به گناه نزده واین علم در او یک نوع تقوا ومصونیّتی پدید می آورد که به هیچ نحو شکست نمی خورد.
در این جا ممکن است سؤال شود که گاهی برخی از آگاهی های قطعی در انسان ایجاد مصونیّت نمی کند زیرا می بینیم افرادی که می دانند الکل ضرر دارد وسیگار مضر است مع الوصف می نوشند ومی کشند پس چرا علم در این مورد عصمت ایجاد نمی کند؟
پاسخ این سؤال روشن است وآن این که علم در صورتی می تواند مصونیّت آفرین باشد که از مغز به قلب واز حالت علمی به صورت ایمان در آید. وتا علم رنگ ایمان به خود نگیرد مایه هدایت ورستگاری نمی گردد، از باب مثال می گوییم، همه ما می دانیم که مرده نمی تواند به انسان ضرری برساند ولی در عین حال همگی از آن می ترسیم وحاضر نیستیم یک شب با او در بستر بخوابیم. حال آنکه مرده شور نمی ترسد و واهمه ندارد. تفاوت علم ما با علم مرده شور، در این است که علم ما فقط آگاهی است و هنوز به علم خود ایمان نداریم. در حالی که مرده شور بر اثر ممارست، مؤمن است واز مرده نمی ترسد. علم این گروه که الکل می نوشند علمی است که به حالت ایمان (که بازدارندگی اثر آن است) در نیامده است.گذشته از این، این گروه یک محاسبه دیگری نیز می کنند وآن اینکه زندگی توأم با کیفیت را بر زندگی با کمیّت اما بدون کیفیّت مقدّم می دارند . ودرحقیقت زندگی نخست را بر زندگی دوّم ترجیح می دهند ومعتقدند شصت سال زندگی با عیش ونوش بهتر از هشتاد سال زندگی پیراسته از آن است.
عامل باز دارنده آنان از خطا یک عامل غیبی است که در روایات از آن به روح القدس تعبیر آورده اند. خداوند آنان را با قدرت ونیروئی مجهز کرده که نمی گذارد آنان به خطا واشتباه بیفتند، وپیوسته آنان در متن واقعیات قرار می گیرند واین لطف الهی در حق آنان برای این است که اعتماد مردم را به خود جلب کنند، ودر نتیجه هدایت مردم که برای آن هدف برانگیخته شده اند عملی گردد.
پی نوشت:
1.اصول عقائد اسلامی ونگاهی به زندگانی پیشوایان معصوم، آیت الله سبحانی، ص47-48.
منبع:سایت انوار طاها
- [سایر] چه دلایلی بر عصمت پیامبران وجود دارد؟
- [سایر] عصمت پیامبران علیهم السلام را با دلایل قرآنی اثبات کنید؟
- [سایر] آیا پیامبران در دوره کودکی نیز از عصمت برخوردارند؟ چرا؟
- [سایر] دلیل عصمت پیامبر اکرم(ص) و دیگر پیامبران الهی چیست؟
- [سایر] آیا پیامبران در کودکی نیز از عصمت برخوردارند؟ چرا؟
- [سایر] دلایل عقلی عصمت پیامبران و امامان ( علیهم السلام ) را بگویید؟
- [سایر] دلایل عقلی و نقلی عصمت پیامبران را بفرمایید؟
- [سایر] دیدگاه قرآن کریم در باره عصمت پیامبران در امور مربوط به وحی (تلقی، حفظ، ابلاغ) چیست؟
- [سایر] آیا همه پیامبران معصومند و در درجه عصمت هم با یکدیگر مساوی هستند؟
- [سایر] چرا پیامبران با وجود عصمت اشتباه کردند؟ (نا فرمانی آدم، ترک قوم توسط یونس )
- [آیت الله بهجت] عامل میتواند با اجازه مالک با عاملی دیگر مضاربه کند، خواه به این صورت که دومی را عامل مالک قرار دهد و خود کنار برود، یعنی مضاربه اول را فسخ نموده و بهعنوان وکیل مالک، مضاربه دوم را برقرار کند، و خواه دومی را عامل خودش قرار دهد، که در صورت دوم اگر مثلاً نصف سود سهم او بوده برای عامل دوم نسبت معینی از این نصف را قرار دهد؛ بنابراین عامل دوم حسابش با عامل اول است، نه با مالک.
- [آیت الله مظاهری] پیش از آنکه عامل شروع به کار کند مالک و عامل میتوانند مضاربه را به هم بزنند.
- [آیت الله نوری همدانی] پیش از آنکه عامل شروع به کار کند ، جاعل و عامل می توانند جعاله را بهم بزند.
- [امام خمینی] پیش از آن که عامل شروع به کار کند، جاعل و عامل میتوانند جعاله را به هم بزنند.
- [آیت الله فاضل لنکرانی] چنانچه عامل مدّعی شود که از طرف مالک در انجام بعضی از معاملات مجاز بوده و مالک منکر شود و بینه ای نداشته باشند قول مالک با قسم مقدم است و اگر مالک ادّعا کند که عامل را از انجام بعضی معاملات که بدون منع بر عامل جائز است منع کرده و عامل منکر باشد، قول عامل با قسم مقدم است.
- [آیت الله مظاهری] اگر مالک مالی را به عامل بدهد که با آن کار کند آن مال در دست عامل امانت است و اگر تلف شد عامل ضامن نیست، و اگر شرط ضمان کند معامله صحیح است و شرط، ضمان آور نیست گرچه آن شرط در ضمن عقد دیگری باشد، بنابراین اگر مال تلف شد از مال مالک رفته است و ضمانی بر عامل نیست.
- [آیت الله اردبیلی] پیش از آن که عامل شروع به کار کند، جاعل و عامل میتوانند جعاله را به هم بزنند.
- [آیت الله سبحانی] پیش از آنکه عامل شروع به کار کند، جاعل و عامل می توانند جعاله را به هم بزنند.
- [آیت الله مظاهری] پیش از آنکه عامل شروع به کار کند، جاعل و عامل میتوانند جعاله را به هم بزنند.
- [آیت الله بروجردی] پیش از آن که عامل شروع به کار کند، جاعل و عامل میتوانند جعاله را به هم بزند.