حقیقت بهشت تجلّی رحمت و مغفرت خداست و جهنم تجلّی غضب و لعنت خداست. توضیح مطلب اینکه؛ اولاً گاهی این چنین گمان می‌شود که (بهشت) و (جهنم) دو موضوع جداگانه بوده، مستقلاً مطرح است. امّا این پنداری بیش نیست؛ بلکه حقیقت آن است که بهشت و جهنم، جدا از مسأله لقای پروردگار نمی‌باشد. به عبارت دیگر، بهشت و بهشت‌ها و جهنم و جهنم‌ها مقصد و مقصود، در سیر و حرکت نیستند و حرکت‌ها به سوی پروردگار و منتهی به لقای پروردگار است؛ نه اینکه حرکت‌ها به سوی بهشت‌ها و جهنم‌ها باشد و به آنها منتهی گردد. هر حرکتی در نهایت به مبدأ متعال منتهی می‌گردد و بهشت‌ها و جهنم‌ها، از آثار چگونگی لقاءها و رسیدن‌ها است؛ یعنی، بهشت و بهشت‌ها، از آثار و لوازم لقای حضرت حق با (اسمای رحمت و مغفرت) و جهنم و جهنم‌ها هم از آثار و تبعات لقایِ پروردگار با (اسمای غضب و سخط) است. ثانیاً برای روشن شدن حقیقت بهشت و جهنم لازم است، به صورت مقدمه، مطالبی را در حقایق اسمای ربوبی مطرح کنیم تا معنای آنکه بهشت از آثار (لقای حضرت حق با اسمای رحمت) و جهنم از آثار (لقای پروردگار با اسمای غضب) بوده، درست تحلیل و تفهیم شود. (اسمای حسنی) یک سلسله عناوین محض و اعتباری نیست؛ بلکه آنها منشأ آثارند و اصولاً هر وجودی و هر موجودی در دنیا و نظام‌های دیگر و عوالم برتر و حتی آخرت، از آثار اسمای حسنی‌ است. عوالم وجود، همه جلوه‌های اسما بوده، هر اسمی آثار خاص خود را دارد و در مراتب مختلف تجلی می‌کند. به بیان دیگر، ذات مقدس حق در مقام ربوبیت موجودات، هر موجودی را، با اسم و صفت خاص ربوبیت می‌کند. اسم (رب) دارای شاخه‌ها و انشعاباتی است و در واقع اسمای حسنی‌ شاخه‌های اسم (ربّ)اند: ربّ رزاق، ربّ مصوّر، ربّ قدیر، ربّ علیم، ربّ هادی، ربّ غفور، ربّ منتقم، ربّ شدید العقاب و ... . خداوند متعال در مقام ربوبیت، دارای اسما و صفات مختلف بوده، همه را با این اسمای گوناگون تربیت می‌کند؛ مثلاً در مقام ربوبیتش به شیطان با (منتقم) و (شدیدالعذاب) تجلّی می‌کند و به حضرت رسول‌اکرم(ص) با (هادی)، (رحیم) و (غفور) تجلی می‌کند. گیاهی که صورت و شکلی به خود می‌گیرد، با اسم (مصوّر) پیش می‌آید و هنگامی که خاک را می‌شکافد و بیرون می‌آید، با ربّ (خالق) پیش می‌آید. به هر صورت، هر موجودی در این نظام هستی، با عوالم گوناگون خود و با موجودات متفاوت - که در درون خود دارد - در مقام ربوبیّت با اسمی از اسمای حسنای الهی، در ارتباط است. آدمی اگر در مقام طاعت خداوند باشد، با ربّ (هادی) روبه‌رو است و خداوند با این اسم او را ربوبیت می‌کند؛ امّا اگر انسان در مقام طغیان و مخالفت با حضرت حق باشد، ربّی که او را تربیت می‌کند، ربّ (هادی) نخواهد بود؛ بلکه ربّ (منتقم) و (شدید العذاب) خواهد بود. نتیجه آنکه، هر کسی از مسیر خود با اسمی از اسمای ربوبی در ارتباط است و از این رو، من و شما لحظه به لحظه با صفت و اسم خاصی از خداوند متعال، با او در ارتباط هستیم و به همین دلیل است که خداوند با لحن خاصی گفته است که از مقام ربوبیّت بترسید: (مَنْ خافَ مَقامَ رَبّهِ) نگاه کنید به: الرحمن (55)، آیه 46 و نازعات (79)، آیه 40. به هر روی، تمام هستی و از جمله انسان لحظه به لحظه با (ربّ) با چهره‌های مختلف در ارتباط است و هر یک از اسمای حسنی، انسان را بسته به نوع عمل، فکر، صفت و اخلاق، ربوبیت می‌کند. در حقیقت این انسان است که با انتخاب مسیر، راه، عملکرد و مقصد، خود را در تحت یکی از اسمای ربوی می‌اندازد، چرا که اسمای الهی، واسطه‌های فیض بوده و کل وجود و هستی به آنها منتهی می‌شود و از آنها نشأت می‌گیرد. اگر به دقت به اطراف و جوانب وجود نگاه کنیم، همه جا آثار و جلوه‌های اسماء را خواهیم یافت: (وَ بَأَسْمائِکَ الّتی‌ مَلَأَتْ اَرْکانَ کُلِّ شَیْ) ؛دعای کمیل. ([ بارالها! به درستی من می‌خواهم از تو ]به نام‌هایت و به اسمائت که ارکان هر چیز را پر کرده است). آیا روبه رو شدن با اسمای ربوبی، آثار دارد یا خیر؟ قطعاً اثر دارد، اینکه انسان در دعاهای خود و در خواسته‌هایش و در هر نیازی، به اسم متناسب با آن احتیاج متوجه گشته، خدای متعال را با همان اسم می‌خواند؛ دلالت بر همین حقیقت دارد که: گویا آدمی به طور فطری متوجه همین واقعیت است که هر چیزی متأثر از اسمی از اسمای خدا است. شخصی که مریض است، به اسم (شافی) متوجه می‌شود و شفای خود را از خداوند متعال با این اسم می‌خواهد؛ چرا که شفا را اثر این اسم می‌داند. کسی که رزق و وسعت رزق می‌طلبد، به اسم (خیرالرازقین) توجه دارد. فردی که مغفرت می‌خواهد، با اسم (غفور)؛ کسی که نصرت می‌خواهد با اسم (نصیر) و (ناصر)؛ کسی که هدایت می‌طلبد، به اسم (هادی)؛ محفوظ ماندن از خطرات را می‌خواهد، به اسم (حافظ) و (حفیظ) و کسی که روشنایی باطن می‌خواهد، به اسم (نور) متوجه می‌گردد و خدای سبحان را با آن می‌خواند، چرا که هر یک از اینها را آثار اسمای ربوبی می‌داند. از صفت و زنام چه زاید خیال و آن خیالش هست دلال وصال‌ دیده‌ای دلال بی مدلول هیچ تا نباشد جاده نبود غول هیچ‌ هیچ نامی بی‌حقیقت دیده‌ای یا زگاف و لام گل، گل چیده‌ای‌ اسم خواندی رومسمّا را بجو مه به بالا دان نه اندر آب جو مثنوی معنوی، دفتر اول، ابیات 3454 - 3457. با توجه به توضیحات بالا، مشخص می‌گردد که بهشت‌ها، از آثار و جلوه‌های اسمای (رحمت) بوده و جهنم‌ها هم از آثار (غضب و سخط) است؛ چرا که وقتی همه وجود و همه عوالم هستی، از آثار و مظاهر اسمای حسنای الهی باشد، قهراً بهشت و جهنم نیز به عنوان نظام و عالم خاصی از وجود، از این حقیقت مستثنا نیست. حال برای روشن شدن اینکه بهشت‌ها و جهنم‌ها، از آثار اسمای (رحمت) و (غضب) حضرت حق است، به بعضی از آیات قرآنی اشاره می‌کنیم. 1. (وَ أَطِیعُوا اللَّهَ وَ الرَّسُولَ لَعَلَّکُمْ تُرْحَمُونَ وَ سارِعُوا إِلی‌ مَغْفِرَةٍ مِنْ رَبِّکُمْ وَ جَنَّةٍ عَرْضُهَا السَّماواتُ وَ الْأَرْضُ أُعِدَّتْ لِلْمُتَّقِینَ) آل‌عمران (3)، آیه 132 و 133. (و اطاعت کنید خدا و رسول او را شاید مشمول رحمت شوید و سرعت و شتاب کنید، به سوی مغفرتی از پروردگارتان و بهشتی که پهنایش [ به قدر ]آسمان‌ها و زمین است و برای پرهیزکاران آماده شده است). این آیات، انتهای سیر و حرکت اطاعت‌کنندگان از خدا و رسول را، رحمت حق و رسیدن به رحمت او و لقای او با اسمای (رحمت) می‌داند (لعلکم ترحمون) و نیز دستور می‌دهد که به سوی مغفرت و غفران الهی، شتاب کنید و بکوشید که با غفران او مواجه گشته و به مغفرت او برسید؛ یعنی، او را با اسم (غفور) ملاقات کنید که از آثار این لقا، بهشت است با آن خصوصیات که در ادامه آیه فرموده است. 2. (یا أَیُّهَا النَّاسُ قَدْ جاءَکُمْ بُرْهانٌ مِنْ رَبِّکُمْ وَ أَنْزَلْنا إِلَیْکُمْ نُوراً مُبِیناً فَأَمَّا الَّذِینَ آمَنُوا بِاللَّهِ وَ اعْتَصَمُوا بِهِ فَسَیُدْخِلُهُمْ فِی رَحْمَةٍ مِنْهُ وَ فَضْلٍ وَ یَهْدِیهِمْ إِلَیْهِ صِراطاً مُسْتَقِیماً) نساء (4)، آیه 174 و 175. (ای مردم: حقیقت این است که برای شما از جانب پروردگارتان برهانی آمده و ما به طرف شما نور روشنگری را فروفرستاده‌ایم و امّا آنانی که به خدای متعال ایمان آورده و به این [ برهان و نور الهی ]تمسّک جستند، به زودی خداوند آنان را در جوار رحمت فضل خاص خویش داخل کرده، ایشان را به سوی خود، به راهی راست [ که به سوی او نزدیک‌تر می‌کند ]هدایت کند). این آیات به روشنی گویای این حقیقت است که خداوند متعال، مؤمنان و پیروان قرآن و رسول اکرم(ص) را به زودی در رحمت و فضل خود داخل می‌گرداند؛ به این معنا که به لقای او با اسمای رحمت و فضل رسیده، در عالمی که جلوه‌گاه رحمت و فضل او است، وارد می‌شوند. این تعبیر بیانگر این است که لقای خداوند با اسمای رحمت، ورود به عالم رحمت و فضل - که همان بهشت‌ها است - می‌باشد. از دیدگاه قرآن، جهنم و جهنم‌ها نیز از آثار لقای پروردگار با اسمای غضب، سخط، انتقام، طرد و ردّ است. در این باب نیز آیات زیادی وجود دارد که به دو مورد اشاره می‌کنیم: 1. (أُولئِکَ جَزاؤُهُمْ أَنَّ عَلَیْهِمْ لَعْنَةَ اللَّهِ وَ الْمَلائِکَةِ وَ النَّاسِ أَجْمَعِینَ خالِدِینَ فِیها لا یُخَفَّفُ عَنْهُمُ الْعَذابُ وَ لا هُمْ یُنْظَرُونَ) آل‌عمران (3)، آیه 87 و 88. (آنان، سزایشان این است که لعنت [ و طرد ]خداوند و فرشتگان و مردم، همگی بر آنها است، در آن [ لعنت و طرد حق همیشه و] جاودانه بمانند [ و هیچ‌گاه‌] نه عذاب از آنان کاسته گردد و نه مهلتی یابند (یا نظری به آنان شود)). این آیات می‌فرماید کافران و ستمگران مشمول لعن و غضب الهی می‌شوند و بعد از آن می‌فرماید. در این طرد و ردّ الهی جاودانه می‌مانند و سپس اشاره می‌کند: هیچ وقت عذاب آنان تخفیف نمی‌یابد. پس اوّلاً، آنان به خداوند متعال در حالی که او، آنان را لعن و طرد می‌کند، می‌رسند (لقا با اسمای غضب) و ثانیاً، غضب و لعن همیشگی است و ثالثاً، این روبه‌رو شدن با اسمای غضب همان جهنم است؛ یعنی، عذاب و جهنم از آثار لقا با اسمای غضب خداوند است. 2. (أَ فَمَنِ اتَّبَعَ رِضْوانَ اللَّهِ کَمَنْ باءَ بِسَخَطٍ مِنَ اللَّهِ وَ مَأْواهُ جَهَنَّمُ وَ بِئْسَ الْمَصِیرُ) همان، آیه 162. (آیا کسی که خشنودی خدا را پیروی می‌کند [ و طالب رضوان است ]مانند کسی است که روی به خشمی از خدا آورده [ و دچار غضب و سخط از خداگردیده‌] و جایگاهش جهنم است؟ و چه بد بازگشتگاهی [ و نقطه برگشت بدی‌] است). این آیه به روشنی گویای این حقیقت است که عده‌ای از انسان‌ها، رو به غضب الهی می‌آورند و او را با اسمای غضب ملاقات می‌کنند که از آثار آن جهنم است و آنان را در آنجا جای می‌دهند.ر.ک: قیام قیامت، صص 85-100 و معاد یا بازگشت بسوی خدا، ج اوّل، صص 87-123. نقض میثاق و شکست توبه‌ها موجب لعنت شود در انتها نقض توبه و عهد آن اصحاب سَبْت موجب مسخ آمد و اهلاک و مقت‌ مثنوی معنوی، دفتر پنجم، بیت 2591 و 2592. www.eporsesh.com
حقیقت بهشت تجلّی رحمت و مغفرت خداست و جهنم تجلّی غضب و لعنت خداست. توضیح مطلب اینکه؛
اولاً گاهی این چنین گمان میشود که (بهشت) و (جهنم) دو موضوع جداگانه بوده، مستقلاً مطرح است. امّا این پنداری بیش نیست؛ بلکه حقیقت آن است که بهشت و جهنم، جدا از مسأله لقای پروردگار نمیباشد.
به عبارت دیگر، بهشت و بهشتها و جهنم و جهنمها مقصد و مقصود، در سیر و حرکت نیستند و حرکتها به سوی پروردگار و منتهی به لقای پروردگار است؛ نه اینکه حرکتها به سوی بهشتها و جهنمها باشد و به آنها منتهی گردد.
هر حرکتی در نهایت به مبدأ متعال منتهی میگردد و بهشتها و جهنمها، از آثار چگونگی لقاءها و رسیدنها است؛ یعنی، بهشت و بهشتها، از آثار و لوازم لقای حضرت حق با (اسمای رحمت و مغفرت) و جهنم و جهنمها هم از آثار و تبعات لقایِ پروردگار با (اسمای غضب و سخط) است.
ثانیاً برای روشن شدن حقیقت بهشت و جهنم لازم است، به صورت مقدمه، مطالبی را در حقایق اسمای ربوبی مطرح کنیم تا معنای آنکه بهشت از آثار (لقای حضرت حق با اسمای رحمت) و جهنم از آثار (لقای پروردگار با اسمای غضب) بوده، درست تحلیل و تفهیم شود.
(اسمای حسنی) یک سلسله عناوین محض و اعتباری نیست؛ بلکه آنها منشأ آثارند و اصولاً هر وجودی و هر موجودی در دنیا و نظامهای دیگر و عوالم برتر و حتی آخرت، از آثار اسمای حسنی است.
عوالم وجود، همه جلوههای اسما بوده، هر اسمی آثار خاص خود را دارد و در مراتب مختلف تجلی میکند. به بیان دیگر، ذات مقدس حق در مقام ربوبیت موجودات، هر موجودی را، با اسم و صفت خاص ربوبیت میکند. اسم (رب) دارای شاخهها و انشعاباتی است و در واقع اسمای حسنی شاخههای اسم (ربّ)اند: ربّ رزاق، ربّ مصوّر، ربّ قدیر، ربّ علیم، ربّ هادی، ربّ غفور، ربّ منتقم، ربّ شدید العقاب و ... .
خداوند متعال در مقام ربوبیت، دارای اسما و صفات مختلف بوده، همه را با این اسمای گوناگون تربیت میکند؛ مثلاً در مقام ربوبیتش به شیطان با (منتقم) و (شدیدالعذاب) تجلّی میکند و به حضرت رسولاکرم(ص) با (هادی)، (رحیم) و (غفور) تجلی میکند.
گیاهی که صورت و شکلی به خود میگیرد، با اسم (مصوّر) پیش میآید و هنگامی که خاک را میشکافد و بیرون میآید، با ربّ (خالق) پیش میآید. به هر صورت، هر موجودی در این نظام هستی، با عوالم گوناگون خود و با موجودات متفاوت - که در درون خود دارد - در مقام ربوبیّت با اسمی از اسمای حسنای الهی، در ارتباط است.
آدمی اگر در مقام طاعت خداوند باشد، با ربّ (هادی) روبهرو است و خداوند با این اسم او را ربوبیت میکند؛ امّا اگر انسان در مقام طغیان و مخالفت با حضرت حق باشد، ربّی که او را تربیت میکند، ربّ (هادی) نخواهد بود؛ بلکه ربّ (منتقم) و (شدید العذاب) خواهد بود.
نتیجه آنکه، هر کسی از مسیر خود با اسمی از اسمای ربوبی در ارتباط است و از این رو، من و شما لحظه به لحظه با صفت و اسم خاصی از خداوند متعال، با او در ارتباط هستیم و به همین دلیل است که خداوند با لحن خاصی گفته است که از مقام ربوبیّت بترسید: (مَنْ خافَ مَقامَ رَبّهِ) نگاه کنید به: الرحمن (55)، آیه 46 و نازعات (79)، آیه 40.
به هر روی، تمام هستی و از جمله انسان لحظه به لحظه با (ربّ) با چهرههای مختلف در ارتباط است و هر یک از اسمای حسنی، انسان را بسته به نوع عمل، فکر، صفت و اخلاق، ربوبیت میکند.
در حقیقت این انسان است که با انتخاب مسیر، راه، عملکرد و مقصد، خود را در تحت یکی از اسمای ربوی میاندازد، چرا که اسمای الهی، واسطههای فیض بوده و کل وجود و هستی به آنها منتهی میشود و از آنها نشأت میگیرد.
اگر به دقت به اطراف و جوانب وجود نگاه کنیم، همه جا آثار و جلوههای اسماء را خواهیم یافت: (وَ بَأَسْمائِکَ الّتی مَلَأَتْ اَرْکانَ کُلِّ شَیْ) ؛دعای کمیل. ([ بارالها! به درستی من میخواهم از تو ]به نامهایت و به اسمائت که ارکان هر چیز را پر کرده است).
آیا روبه رو شدن با اسمای ربوبی، آثار دارد یا خیر؟ قطعاً اثر دارد، اینکه انسان در دعاهای خود و در خواستههایش و در هر نیازی، به اسم متناسب با آن احتیاج متوجه گشته، خدای متعال را با همان اسم میخواند؛ دلالت بر همین حقیقت دارد که: گویا آدمی به طور فطری متوجه همین واقعیت است که هر چیزی متأثر از اسمی از اسمای خدا است.
شخصی که مریض است، به اسم (شافی) متوجه میشود و شفای خود را از خداوند متعال با این اسم میخواهد؛ چرا که شفا را اثر این اسم میداند. کسی که رزق و وسعت رزق میطلبد، به اسم (خیرالرازقین) توجه دارد. فردی که مغفرت میخواهد، با اسم (غفور)؛ کسی که نصرت میخواهد با اسم (نصیر) و (ناصر)؛ کسی که هدایت میطلبد، به اسم (هادی)؛ محفوظ ماندن از خطرات را میخواهد، به اسم (حافظ) و (حفیظ) و کسی که روشنایی باطن میخواهد، به اسم (نور) متوجه میگردد و خدای سبحان را با آن میخواند، چرا که هر یک از اینها را آثار اسمای ربوبی میداند.
از صفت و زنام چه زاید خیال و آن خیالش هست دلال وصال
دیدهای دلال بی مدلول هیچ تا نباشد جاده نبود غول هیچ
هیچ نامی بیحقیقت دیدهای یا زگاف و لام گل، گل چیدهای
اسم خواندی رومسمّا را بجو مه به بالا دان نه اندر آب جو
مثنوی معنوی، دفتر اول، ابیات 3454 - 3457.
با توجه به توضیحات بالا، مشخص میگردد که بهشتها، از آثار و جلوههای اسمای (رحمت) بوده و جهنمها هم از آثار (غضب و سخط) است؛ چرا که وقتی همه وجود و همه عوالم هستی، از آثار و مظاهر اسمای حسنای الهی باشد، قهراً بهشت و جهنم نیز به عنوان نظام و عالم خاصی از وجود، از این حقیقت مستثنا نیست. حال برای روشن شدن اینکه بهشتها و جهنمها، از آثار اسمای (رحمت) و (غضب) حضرت حق است، به بعضی از آیات قرآنی اشاره میکنیم.
1. (وَ أَطِیعُوا اللَّهَ وَ الرَّسُولَ لَعَلَّکُمْ تُرْحَمُونَ وَ سارِعُوا إِلی مَغْفِرَةٍ مِنْ رَبِّکُمْ وَ جَنَّةٍ عَرْضُهَا السَّماواتُ وَ الْأَرْضُ أُعِدَّتْ لِلْمُتَّقِینَ) آلعمران (3)، آیه 132 و 133.
(و اطاعت کنید خدا و رسول او را شاید مشمول رحمت شوید و سرعت و شتاب کنید، به سوی مغفرتی از پروردگارتان و بهشتی که پهنایش [ به قدر ]آسمانها و زمین است و برای پرهیزکاران آماده شده است).
این آیات، انتهای سیر و حرکت اطاعتکنندگان از خدا و رسول را، رحمت حق و رسیدن به رحمت او و لقای او با اسمای (رحمت) میداند (لعلکم ترحمون) و نیز دستور میدهد که به سوی مغفرت و غفران الهی، شتاب کنید و بکوشید که با غفران او مواجه گشته و به مغفرت او برسید؛ یعنی، او را با اسم (غفور) ملاقات کنید که از آثار این لقا، بهشت است با آن خصوصیات که در ادامه آیه فرموده است.
2. (یا أَیُّهَا النَّاسُ قَدْ جاءَکُمْ بُرْهانٌ مِنْ رَبِّکُمْ وَ أَنْزَلْنا إِلَیْکُمْ نُوراً مُبِیناً فَأَمَّا الَّذِینَ آمَنُوا بِاللَّهِ وَ اعْتَصَمُوا بِهِ فَسَیُدْخِلُهُمْ فِی رَحْمَةٍ مِنْهُ وَ فَضْلٍ وَ یَهْدِیهِمْ إِلَیْهِ صِراطاً مُسْتَقِیماً) نساء (4)، آیه 174 و 175.
(ای مردم: حقیقت این است که برای شما از جانب پروردگارتان برهانی آمده و ما به طرف شما نور روشنگری را فروفرستادهایم و امّا آنانی که به خدای متعال ایمان آورده و به این [ برهان و نور الهی ]تمسّک جستند، به زودی خداوند آنان را در جوار رحمت فضل خاص خویش داخل کرده، ایشان را به سوی خود، به راهی راست [ که به سوی او نزدیکتر میکند ]هدایت کند).
این آیات به روشنی گویای این حقیقت است که خداوند متعال، مؤمنان و پیروان قرآن و رسول اکرم(ص) را به زودی در رحمت و فضل خود داخل میگرداند؛ به این معنا که به لقای او با اسمای رحمت و فضل رسیده، در عالمی که جلوهگاه رحمت و فضل او است، وارد میشوند. این تعبیر بیانگر این است که لقای خداوند با اسمای رحمت، ورود به عالم رحمت و فضل - که همان بهشتها است - میباشد.
از دیدگاه قرآن، جهنم و جهنمها نیز از آثار لقای پروردگار با اسمای غضب، سخط، انتقام، طرد و ردّ است. در این باب نیز آیات زیادی وجود دارد که به دو مورد اشاره میکنیم:
1. (أُولئِکَ جَزاؤُهُمْ أَنَّ عَلَیْهِمْ لَعْنَةَ اللَّهِ وَ الْمَلائِکَةِ وَ النَّاسِ أَجْمَعِینَ خالِدِینَ فِیها لا یُخَفَّفُ عَنْهُمُ الْعَذابُ وَ لا هُمْ یُنْظَرُونَ) آلعمران (3)، آیه 87 و 88. (آنان، سزایشان این است که لعنت [ و طرد ]خداوند و فرشتگان و مردم، همگی بر آنها است، در آن [ لعنت و طرد حق همیشه و] جاودانه بمانند [ و هیچگاه] نه عذاب از آنان کاسته گردد و نه مهلتی یابند (یا نظری به آنان شود)).
این آیات میفرماید کافران و ستمگران مشمول لعن و غضب الهی میشوند و بعد از آن میفرماید. در این طرد و ردّ الهی جاودانه میمانند و سپس اشاره میکند: هیچ وقت عذاب آنان تخفیف نمییابد. پس اوّلاً، آنان به خداوند متعال در حالی که او، آنان را لعن و طرد میکند، میرسند (لقا با اسمای غضب) و ثانیاً، غضب و لعن همیشگی است و ثالثاً، این روبهرو شدن با اسمای غضب همان جهنم است؛ یعنی، عذاب و جهنم از آثار لقا با اسمای غضب خداوند است.
2. (أَ فَمَنِ اتَّبَعَ رِضْوانَ اللَّهِ کَمَنْ باءَ بِسَخَطٍ مِنَ اللَّهِ وَ مَأْواهُ جَهَنَّمُ وَ بِئْسَ الْمَصِیرُ) همان، آیه 162. (آیا کسی که خشنودی خدا را پیروی میکند [ و طالب رضوان است ]مانند کسی است که روی به خشمی از خدا آورده [ و دچار غضب و سخط از خداگردیده] و جایگاهش جهنم است؟ و چه بد بازگشتگاهی [ و نقطه برگشت بدی] است).
این آیه به روشنی گویای این حقیقت است که عدهای از انسانها، رو به غضب الهی میآورند و او را با اسمای غضب ملاقات میکنند که از آثار آن جهنم است و آنان را در آنجا جای میدهند.ر.ک: قیام قیامت، صص 85-100 و معاد یا بازگشت بسوی خدا، ج اوّل، صص 87-123.
نقض میثاق و شکست توبهها موجب لعنت شود در انتها
نقض توبه و عهد آن اصحاب سَبْت موجب مسخ آمد و اهلاک و مقت
مثنوی معنوی، دفتر پنجم، بیت 2591 و 2592.
www.eporsesh.com
- [سایر] آیا جهنم و بهشت حقیقت دارد؟
- [سایر] آیا حقیقت بهشت و جهنم را با ابزار درک دنیوی می توان درک نمود؟
- [سایر] چطور میتوان به کسی که تازه میخواهد مسلمان شود آدرس بهشت و جهنم را داد؟ جای بهشت و جهنم کجاست؟
- [سایر] بهشت کجاست ؟ آیا بهشت و دوزخ در همین دنیاست ؟
- [سایر] بهشت و جهنم چگونه هستند؟
- [سایر] طبقات دوزخ و بهشت را بیان کنید؟
- [سایر] آیا بهشت و دوزخ الآن موجودند؟
- [سایر] غایت و نهایت بهشت و جهنم چیست ؟
- [سایر] چهره بهشت و دوزخ را ترسیم نمایید؟
- [سایر] فلسفه وجود بهشت و جهنم چیست؟
- [آیت الله وحید خراسانی] اگر چیز نجسی به صورت چیز پاکی در بیاید که عرف ان را تغییر در حقیقت ببیند پاک می شود مثل ان که چوب نجس بسوزد و خاکستر گردد یا سگ در نمکزار فرو رود و نمک شود ولی اگر حقیقت ان عوض نشود مثل ان که گندم نجس را ارد کنند یا نان بپزند پاک نمی شود
- [آیت الله مظاهری] زنا دادن و زنا کردن از گناهان بزرگ در اسلام است و قرآن شریف میفرماید اگر بدون توبه از دنیا بروند، در حالی که سالها در جهنّم میباشند، لجام شده و خوار و ذلیل نیز هستند، و کیفر آنها در دنیا اگر نزد حاکم اسلامی اثبات شود، صد تازیانه در میان مردم است، و اگر زن زنا کار، شوهر داشته یا مرد زانی، زن داشته باشد و این عمل زشت را انجام دهد، علاوه بر اینکه حدّ او سنگسار است- که نظیر این کیفر در اسلام کمنظیر یا بینظیر است- اگر بدون توبه از دنیا برود، مطابق آنچه در روایات آمده، در جهنّم بوی بد عورتین او اهل جهنّم را آزرده میکند.
- [آیت الله جوادی آملی] .مستحب است نمازگزار پس از نماز در حالی که رو به قبله و با طهارت است, به ذکر، دعا، تلاوت و مانند آن که وارد شده, اشتغال داشته باشد. کار نیک, مانند تفکّر در عظمت خدا و گریه هراس از دوزخ یا شوق به بهشت یا اشتیاق به لقای الهی, از نمونههای خوبِ تعقیب نماز است. از بهترین ذکر تعقیبی، تسبیح حضرت زهرا(س) است و آن به این ترتیب است: سی و چهار بار (اللّه اکبر), سی و سه بار (الحمد للّه) و سی و سه بار (سبحان اللّه), هرچند تقدیم (سبحان اللّه) بر (الحمد للّه) صحیح است؛ لیکن اَولی تقدیم (الحمد للّه) بر (سبحان اللّه) است.
- [آیت الله مکارم شیرازی] ربنا آتنا فی الدنْیا حسنةً و فی الاْخرة حسنةً و قنا عذاب النار: خداوندا در دنیا و درسرای دیگر به ما نیکی مرحمت فرما و ما را از عذاب دوزخ نگاه دار!
- [آیت الله علوی گرگانی] سفتههایی که حقیقت ندارد ومجاملهای است اگر بخواهد با بانک اهلی وشخصی یا غیر اهلی معامله نماید از برای فرار از ربا طرقی است، دو طریق آن در )مسأله 2872) ذکر میشود.
- [آیت الله اردبیلی] کسی که مسئولیّت انجام کار مشروعی را در سازمان یا مؤسّسهای قبول کرده است، در حقیقت امانتی را قبول نموده ولازم است مسئولیّت خود را به طور صحیح و کامل انجام دهد، در غیر این صورت علاوه بر این که گناه کرده، نسبت به حقوق و دستمزدی که دریافت نموده مدیون و ضامن میباشد.
- [آیت الله سیستانی] این نحوه معامله با بانک جایز است؛ زیرا در حقیقت، یا داخل در اجاره است به این صورت که شرکت، بانک را برای انجام این کار در برابر کارمزد معین اجیر میکند، و یا از باب جُعاله است، و در هر دو صورت معامله صحیح است و بانک در قبال انجام این کار، مستحق کارمزد است.
- [آیت الله بهجت] اگر جنسی را که میفروشد و عوضی را که میگیرد از یک چیز بهدست آمده باشد، و به عبارت دیگر، حقیقت نوعیه آنها یکی بوده و اصناف مختلف باشند، باید در معامله زیادی نگیرد، پس اگر یک من کَره حیوانی بفروشد و در عوض آن یک من و نیم پنیر بگیرد، ربا و حرام است.
- [آیت الله علوی گرگانی] معامله با بچه نابالغ باطل است، هر چند پدر یا جدّ آن بچه به او اجازه داده باشند که معامله کند ولی اگر بچه به عنوان وسیلهای برای خریدن باشد و در حقیقت ولیّ او معامله کرده باشد معامله اشکال ندارد.
- [آیت الله سیستانی] کوزه گِلی و مانند آن که از گِل نجس ساخته شده ، نجس است ، و امّا ذغالی که از چوب نجس درست شده چنانچه هیچیک از خواص حقیقت سابقه در آن نباشد ، پاک است ، و اگر گِل نجس با آتش مبدل به سفال یا آجر شود بنابر احتیاط واجب نجس است .