بلی. حضرت موسی (ع) می‌تواند در قیامت از خداوند برای تبهکاران طلب مغفرت کند. چنانکه در دنیا هم راه توبه و طلب آمرزش را به قوم خود گوشزد کرد و گفت: (یا قَوْم اِنَّکُم ظَلَمتُم اَنفُسَکم بِاتّخاذِکم العِجْل فَتُوبوا الی بارئِکم) بقره/54 و درباره خود وبرادرش می‌گوید: (...رَبّ اغْفر لی وَلأخی وَ أَدْخِلنا فِی رَحمَتک وَ أَنتَ أَرْحَم الرّاحِمین اعراف/151 و برای همه، چنین دعا می‌کند: (فَاَغْفِر لَنا وَ اَرْحِمْنا وَ اَنْت َخَیرُ الغافِرِین وَاَکْتُب لَنا فی هذِه الدُّنیا حَسنةً وَ فِی الاخِرة اِنّا هُدْنا اِلیْک) اعراف/155 ؛ ما را بیامرز و بر ما رحم کن که تو بهترین آمرزندگانی و برای ما در دنیا نیکی و در آخرت نیز خیر مقرّر کن که ما به سوی تو گرویده‌ایم. درباره عیسای مسیح (ع) نیز این دو تعبیر هست، یکی آن که رسالتی پیدا کرده تا مردم را از تاریکیها به نور بیاورد و دیگر آن که در قیامت هم برای مبتلایان به عذاب طلب مغفرت می‌کند. خدای سبحان، در قیامت به حضرت عیسی می‌فرماید: آیا تو به مردم گفتی، که من و مادرم را به عنوان دو معبود بپرستید؟ آن حضرت عرض می‌کند: تو از شریک منزّهی. اگر گفته باشم تحقیقاً تو آن را می‌دانستی، تو بر آنچه درجان من است، آگاهی و من بر آنچه در ذات توست بی اطلاعم. تو دانای هر غیبی و من نگفتم، مگر چیزی را که تو مرا به آن واداشتی که به آنان بگویم: خدایی را که پروردگار من و شماست، بپرستید و من تا هنگامی که در میان آنان بودم، شاهد اعمالشان بودم. بعد از آن که مرا توفّی کردی و به حضور تو آمدم، تو رقیب بر آنان بودی. آنگاه با رعایت ادب دعا می‌گوید: اگر اینها را عذاب کنی، عبد تواند و تو مولای اینها هستی و حق داری و اگر آنان را آمرزیدی، تو عزیز و حکیمی و می‌دانی چه کسی را بیامرزی و چقدر رحمت نازل کنی و چون تو عزیزی، پس نفوذنا پذیری و کسی نمی‌تواند به تو اعتراض کند که چرا آنان را آمرزیدی: (اِنْ تُعَذِبهُم فَاِنَّهُم عِبادک وَ اِنْ تَغْفِر لَهُم فَاِنَّک أنَتَ الغَزیز الحَکیم) مائده/118. عیسای مسیح (ع) تا در میان امت بود، تلاش می‌کرد تا قومش را با دفع عذاب یا رفع عقاب هدایت کند. پس از رحلت هم از خداوند مسئلت می‌کند تا گناهان کسانی را که به تباهی مبتلا شدند، ببخشاید. درباره حضرت ابراهیم نیز چنین آمده است: (رَبُّ اِنَّهنَّ أَظْلِلْنَ ْ کَثِیراً مِنَ النّاس فَمَن تَبعِنی فَاِنَّه مِنّیِ وَ مَن عَصانی فَاِنَّک غَفُورٌ رَحیمٌ) ابراهیم/36 . ابراهیم خلیل، راه پرهیز از گناه و دفع خطر عذاب را به مردم نشان داد وبرای بر طرف کردن عذابی که بر اثر عصیان متوجه آنها شده است، به خداوند عرض می‌کند: خدایا از گناه آنان که مرا نافرمانی کردند درگذر، چون تو بخشنده و مهربانی. حضرت ابراهیم به عمویش آزر که سمت سرپرستی او را در دوران کودکی داشت، می‌گفت: (یا أَبَت اِنّی قَد جاءَنی مِن الِعلْم ما لَمْ یَأتِک فَاتَّبِعنی أَهْدِک صِراطاً سَویّاً) مریم/43 ؛ علمی به من عطا شده که به تو داده نشد، پس از من اطاعت کن، تا تو را هدایت کنم؛ یعنی تو را از عذاب برهانم و از ظلمت به نور علم و عدل بکشانم. منظور حضرت ابراهیم از احتجاجهایی که با قومش یا نمرود یا آزر داشت هدایت آنان و دفع خطر عقاب یا رفع آن بود، زیرا همه احتجاجها برای نفی و ثنیّت و بت پرستی بود، که عامل خطر و سبب استحقاق عذاب است. حضرت ابراهیم (ع) می‌گوید: (فَمَن تَبِعنی فَاِنّه مِنّی وَ مَنْ عَصانی فَاِنّک غَفُور رَحیم)؛ اگر کسی تابع دیانت و رسالت من شد، از من محسوب می‌شود و کسی که مرا معصیت کرد و راهش از صراط مستقیم جدا شد، تو بخشنده‌ای. یعنی اگر کسی اصل توحید را قبول کرد، لیکن به گناه تن در داد، از گناهانش بگذر. این درخواست برای رفع عقاب است، آنهم در زمینه‌ای که استحقاق شفاعت و طلب آمرزش وجود داشته باشد. و گرنه انبیا بدون اذن خدا، چیزی را از حضرتش نمی‌خواهند. ادب دعا هم این است که آنان چیزی را مسئلت کنند که امکان داشته باشد، و موردش نیز مرضیّ و مأذون حق باشد زیرا خصیصه فنای کار عبد سالک در فعل خدا همین است که هرگز از خود پیشنهادی ندهد. www.eporsesh.com
بلی. حضرت موسی (ع) میتواند در قیامت از خداوند برای تبهکاران طلب مغفرت کند. چنانکه در دنیا هم راه توبه و طلب آمرزش را به قوم خود گوشزد کرد و گفت: (یا قَوْم اِنَّکُم ظَلَمتُم اَنفُسَکم بِاتّخاذِکم العِجْل فَتُوبوا الی بارئِکم) بقره/54 و درباره خود وبرادرش میگوید: (...رَبّ اغْفر لی وَلأخی وَ أَدْخِلنا فِی رَحمَتک وَ أَنتَ أَرْحَم الرّاحِمین اعراف/151 و برای همه، چنین دعا میکند: (فَاَغْفِر لَنا وَ اَرْحِمْنا وَ اَنْت َخَیرُ الغافِرِین وَاَکْتُب لَنا فی هذِه الدُّنیا حَسنةً وَ فِی الاخِرة اِنّا هُدْنا اِلیْک) اعراف/155 ؛ ما را بیامرز و بر ما رحم کن که تو بهترین آمرزندگانی و برای ما در دنیا نیکی و در آخرت نیز خیر مقرّر کن که ما به سوی تو گرویدهایم.
درباره عیسای مسیح (ع) نیز این دو تعبیر هست، یکی آن که رسالتی پیدا کرده تا مردم را از تاریکیها به نور بیاورد و دیگر آن که در قیامت هم برای مبتلایان به عذاب طلب مغفرت میکند.
خدای سبحان، در قیامت به حضرت عیسی میفرماید: آیا تو به مردم گفتی، که من و مادرم را به عنوان دو معبود بپرستید؟ آن حضرت عرض میکند: تو از شریک منزّهی. اگر گفته باشم تحقیقاً تو آن را میدانستی، تو بر آنچه درجان من است، آگاهی و من بر آنچه در ذات توست بی اطلاعم. تو دانای هر غیبی و من نگفتم، مگر چیزی را که تو مرا به آن واداشتی که به آنان بگویم: خدایی را که پروردگار من و شماست، بپرستید و من تا هنگامی که در میان آنان بودم، شاهد اعمالشان بودم.
بعد از آن که مرا توفّی کردی و به حضور تو آمدم، تو رقیب بر آنان بودی. آنگاه با رعایت ادب دعا میگوید: اگر اینها را عذاب کنی، عبد تواند و تو مولای اینها هستی و حق داری و اگر آنان را آمرزیدی، تو عزیز و حکیمی و میدانی چه کسی را بیامرزی و چقدر رحمت نازل کنی و چون تو عزیزی، پس نفوذنا پذیری و کسی نمیتواند به تو اعتراض کند که چرا آنان را آمرزیدی: (اِنْ تُعَذِبهُم فَاِنَّهُم عِبادک وَ اِنْ تَغْفِر لَهُم فَاِنَّک أنَتَ الغَزیز الحَکیم) مائده/118.
عیسای مسیح (ع) تا در میان امت بود، تلاش میکرد تا قومش را با دفع عذاب یا رفع عقاب هدایت کند. پس از رحلت هم از خداوند مسئلت میکند تا گناهان کسانی را که به تباهی مبتلا شدند، ببخشاید.
درباره حضرت ابراهیم نیز چنین آمده است: (رَبُّ اِنَّهنَّ أَظْلِلْنَ ْ کَثِیراً مِنَ النّاس فَمَن تَبعِنی فَاِنَّه مِنّیِ وَ مَن عَصانی فَاِنَّک غَفُورٌ رَحیمٌ) ابراهیم/36 . ابراهیم خلیل، راه پرهیز از گناه و دفع خطر عذاب را به مردم نشان داد وبرای بر طرف کردن عذابی که بر اثر عصیان متوجه آنها شده است، به خداوند عرض میکند: خدایا از گناه آنان که مرا نافرمانی کردند درگذر، چون تو بخشنده و مهربانی.
حضرت ابراهیم به عمویش آزر که سمت سرپرستی او را در دوران کودکی داشت، میگفت: (یا أَبَت اِنّی قَد جاءَنی مِن الِعلْم ما لَمْ یَأتِک فَاتَّبِعنی أَهْدِک صِراطاً سَویّاً) مریم/43 ؛ علمی به من عطا شده که به تو داده نشد، پس از من اطاعت کن، تا تو را هدایت کنم؛ یعنی تو را از عذاب برهانم و از ظلمت به نور علم و عدل بکشانم. منظور حضرت ابراهیم از احتجاجهایی که با قومش یا نمرود یا آزر داشت هدایت آنان و دفع خطر عقاب یا رفع آن بود، زیرا همه احتجاجها برای نفی و ثنیّت و بت پرستی بود، که عامل خطر و سبب استحقاق عذاب است.
حضرت ابراهیم (ع) میگوید: (فَمَن تَبِعنی فَاِنّه مِنّی وَ مَنْ عَصانی فَاِنّک غَفُور رَحیم)؛ اگر کسی تابع دیانت و رسالت من شد، از من محسوب میشود و کسی که مرا معصیت کرد و راهش از صراط مستقیم جدا شد، تو بخشندهای. یعنی اگر کسی اصل توحید را قبول کرد، لیکن به گناه تن در داد، از گناهانش بگذر. این درخواست برای رفع عقاب است، آنهم در زمینهای که استحقاق شفاعت و طلب آمرزش وجود داشته باشد. و گرنه انبیا بدون اذن خدا، چیزی را از حضرتش نمیخواهند. ادب دعا هم این است که آنان چیزی را مسئلت کنند که امکان داشته باشد، و موردش نیز مرضیّ و مأذون حق باشد زیرا خصیصه فنای کار عبد سالک در فعل خدا همین است که هرگز از خود پیشنهادی ندهد.
www.eporsesh.com
- [سایر] نفرینهایی که پیامبران نسبت به قوم خویش کردند چیست؟
- [سایر] آیا پیامبران برای تمامی بشر مبعوث میشدند یا فقط برای قوم و قبیله خویش؟
- [سایر] چرا پیامبران با وجود عصمت اشتباه کردند؟ (نا فرمانی آدم، ترک قوم توسط یونس )
- [سایر] چرا پیامبران دین های ابراهیمی، که توسط قرآن تأیید می شوند، همه از قوم بنی اسرائیل هستند، چرا خدا این پیامبران را از این طایفه انتخاب کرد؟
- [سایر] چرا پیامبران دین های ابراهیمی، که توسط قرآن تأیید می شوند، همه از قوم بنی اسرائیل هستند، چرا خدا این پیامبران را از این طایفه انتخاب کرد؟
- [سایر] چرا پیامبران دین های ابراهیمی، که توسط قرآن تأیید می شوند، همه از قوم بنی اسرائیل هستند؟
- [سایر] شفاعت پیامبران در قیامت و بشارت به آن، به چه منظوری است؟
- [سایر] از دیدگاه قرآن پیامبران(علیهم السلام) در روز قیامت دارای چه شئون و مقاماتی هستند؟
- [سایر] آیا پیامبران و امامان نیز تا فرارسیدن قیامت در برزخ هستند؟
- [سایر] چرا در اسلام مانند قوم بنی اسرائیل بعد از پیامبر اکرم پیامبران دیگری نیامدند تا مستقیم از خود خداوند دستور بگیرند؟
- [آیت الله وحید خراسانی] غصب ان است که انسان از روی ظلم بر مال یا حق کسی مسلط شود و این یکی از گناهان بزرگ است که اگر کسی انجام دهد در قیامت به عذاب سخت گرفتار می شود از حضرت پیغمبر اکرم صلی الله علیه واله وسلم روایت شده است که هرکس یک وجب زمین از دیگری غصب کند در قیامت ان زمین را از هفت طبقه ان مثل طوق به گردن او می اندازند
- [امام خمینی] احکام غَصب- غصب آن است که انسان از روی ظلم، بر مال یا حق کسی مسلط شود و این یکی از گناهان بزرگ است، که اگر کسی انجام دهد، در قیامت به عذاب سخت گرفتار میشود. از حضرت پیغمبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم روایت شده است که هر کس یک وجب زمین از دیگری غصب کند در قیامت آن زمین را از هفت طبقه آن مثل طوق به گردن او میاندازند.
- [آیت الله مکارم شیرازی] (غصب) آن است که انسان بر مال یا حق کسی از روی ظلم مسلط شود، غصب یکی از گناهان کبیره است که در قیامت مجازات سخت دارد و در دنیا عواقب دردناک، در روایتی از پیغمبر اکرم(صلی الله علیه وآله) آمده است که هر کس یک وجب زمین دیگری را غصب کند در قیامت آن زمین را از هفت طبقه آن، مثل طوق به گردن او می اندازند.
- [آیت الله مکارم شیرازی] (غصب) آن است که انسان بر مال یا حق کسی از روی ظلم مسلط شود، غصب یکی از گناهان کبیره است که در قیامت مجازات سخت دارد و در دنیا عواقب دردناک، در روایتی از پیغمبر اکرم(صلی الله علیه وآله) آمده است که هر کس یک وجب زمین دیگری را غصب کند در قیامت آن زمین را از هفت طبقه آن، مثل طوق به گردن او می اندازند.
- [آیت الله مظاهری] از گناهان بزرگ که نظیر آن گناه در اسلام کمنظیر است، همجنس بازی است که اگر در میان دو مرد واقع شود به آن لواط، و اگر در میان دو زن واقع شود به آن مساحقه میگویند. و در لواط علاوه بر اینکه حدّ آن کشتن است، اگر بدون توبه از دنیا رفت، با قوم لوط محشور میشود.
- [آیت الله اردبیلی] (بِسْمِ اللّهِ الرَّحْمنِ الرَّحیمِ) یعنی: (آغاز میکنم به نام خداوندی که در دنیا بر مؤمن و کافر و در آخرت بر مؤمن رحم مینماید.) (اَلْحَمْدُ للّهِ رَبِّ الْعالَمینَ) یعنی: (ثنا و ستایش مخصوص خداوندی است که پرورش دهنده همه موجودات است.) (اَلرَّحْمنِ الرَّحیمِ) یعنی: (در دنیا بر مؤمن و کافر و در آخرت بر مؤمن رحم میکند.) (مالِکِ یَوْمِ الدّینِ) یعنی: (صاحب اختیار روز قیامت است.) (إیّاکَ نَعْبُدُ وَإیّاکَ نَسْتَعینُ) یعنی: (فقط تو را عبادت میکنیم و فقط از تو کمک میخواهیم.) (إهْدِنَا الصِّراطَ الْمُسْتَقیمَ) یعنی: (ما را به راه راست (دین اسلام) هدایت کن.) (صِراطَ الَّذینَ أنْعَمْتَ عَلَیْهِمْ) یعنی: (به راه کسانی که به آنان نعمت دادی (راه پیامبران و جانشینان آنان و شهداء و صدیقان).) (غَیْرِ الْمَغْضُوبِ عَلَیْهِمْ وَلاَ الضّالّینَ) یعنی: (نه به راه کسانی که بر آنان غضب کردهای و نه آنانی که گمراهند.)
- [آیت الله اردبیلی] اگر بر بدن کسی که جنب است آیه قرآن یا اسم خداوند متعال نوشته شده باشد، حرام است دست به آن نوشته بگذارد و اگر بخواهد غسل کند، باید آب را به گونهای به بدن برساند که دست او به نوشته نرسد و اسامی مبارک پیامبران و امامان و حضرت زهرا علیهمالسلام به احتیاط واجب حکم اسم خدا را دارند.
- [آیت الله مکارم شیرازی] کسی که ضروری دین اسلام یعنی چیزی را که همه مسلمانان می دانند (مانند معاد روز قیامت و واجب بودن نماز و روزه و امثال آن) را منکر شود، چنانچه ضروری بودن آن را بداند، کافر است و اگر در ضروری بودن آن شک دارد کافر نیست، ولی احتیاط مستحب آن است که از او اجتناب شود.
- [آیت الله اردبیلی] اقاله معامله شخصی که از معامله پشیمان شده مستحبّ مؤکّد است و از حضرت امام صادق علیهالسلام نقل شده که فرمودند: (هر بندهای که معامله مسلمانی را که از خرید یا فروش پشیمان شده به هم بزند و اقاله کند، خداوند لغزش آن بنده را در روز قیامت اقاله خواهد کرد).(1)
- [آیت الله بهجت] پاک کردن مخرج غائط با چیزهای مقدس که احترام آنها لازم است مانند کاغذی که اسم خدا یا پیامبران بر آن نوشته شده حرام است و ممکن است در صورت علم و عمد موجب کفر شود که در این صورت به سبب کافر شدن تمام بدن نجس می شود . ولی در صورت عدم علم و عمد، یا غفلت یا خوانا نبودن نوشته ، اظهر حصول طهارت است .