مراتب و مقامات افراد در روز رستاخیز، در گرو ایمان قوی و نیرومند و عمل صالح و نیک آنهاست، پیامبران در پرتو ایمان وعمل صالح در پیشگاه خدا مقاماتی دارند و در پرتو آن مقامات مصدر کارهائی می‌باشند که قرآن بخشی از آنها را یاد آور شده و قسمت دیگر آن در روایات شریف وارد شده است؛ از این جهت برخی از شئون پیامبران را در روز قیامت از نظر وحی متذکر می‌شویم: 1 شهادت بر اعمال: مسأله شهادت بر اعمال معنی دقیقی دارد و مقصود از آن این است که پیامبران هر امت بر اعمال ظاهری و باطنی آنان گواهی داده و چه بسا از واقعیت یک عمل که صورت مشترکی بین نیک و بد دارد؛ شهادت خواهند داد و یک چنین شهادت در گرو علم نافذ و نیرومندی است که بتواند ظاهر و باطن و آشکار و نهان را درک کند. آیاتی که از چنین مقام رفیع و آگاهی خاص پیامبران گواهی می‌دهد بسیار است و ما به قسمتی از آیات اشاره می‌کنیم: 1 (فَکَیْفَ اِذَا جِئْنَا مِنْ کُلِّ اُمَّةٍ بِشَهِیدٍ وَجِئْنَا بِکَ عَلی هَؤُلاءِ شَهِیدَاً) نساء/41. [چگونه خواهد بود آنگاه که از هر امتی گواهی بیاوریم و تو را برآنان (گواهان امتها) گواه آوردیم.] 2 در برخی از آیات به صورت کلی بیان شده است که روز قیامت بر هر امتی شاهد و گواهی است ولی مفسران، گواه هر امت را پیامبران امت دانسته است. 3 (مِلَّةَ اَبِیکُمْ اِبْراهِیمَ هُوَ سَمَّاکُم المُسْلِمِینَ مِنْ قَبْلُ وَفِی هذا لِیَکُونَ الرَّسُولَ شَهِیدَاً عَلَیْکُمْ وَتَکُونُوا شُهَدَاءَ عَلی النَّاسِ) حج/78. [طریقه و راه پدرتان ابراهیم، او که شما را در زمانهای پیشین مسلمان نامیده است و در این مورد پیامبر گواه بر شماست و شما نیز گواهان بر مردم هستید.] 4 (وَکَذلِکَ جعلناکم اُمَّةً وَسَطَاً لِتَکُونُوا شُهَدَاءَ عَلی النَّاسِ وَیَکُون الرَّسُولُ عَلَیْکُمْ شَهِیدَاً) بقره/143. [شما را امت برگزیده قرار دادیم تا بر مردم شاهد و گواه باشید، و پیامبر نیز گواه بر شما باشد.] 5 در برخی از آیات قرآن، پیامبر گرامی، شاهد و مبشر معرفی شده است چنان که می‌فرماید: (یا اَیُّها النَّبِیُّ اِنّا اَرْسَلْناکَ شاهِدَاً وَمُبَشّرّاً...) احزاب/45، فتح/8 [ای پیامبر ما تو را گواه و نوید دهنده برانگیختم.] ممکن است مقصود از این شهادت، گواهی پیامبر در روز رستاخیز باشد. 6 و در آیه دیگر می‌فرماید: (اِنّا اَرْسَلْنا اِلَیْکُمْ رَسُولاً شاهِدَاً عَلَیْکُمْ). مزمل/15 [ما به سوی شما پیامبری را که گواه بر شماست برانگیختیم.] از آیات یاد شده به روشنی مقام شامخ شهادت پیامبران در قیامت به دست می‌آید. 2 شفاعت: شفاعت پیامبران نسبت به گنهکاران از مقامات رفیع آنان بشمار می‌رود، شفاعت آنان مربوط به گنهکارانی است که رابطه ایمانی آنان با مقام ربوبی قطع نشده و نیز رابطه روحی و روانی با پیامبر برقرار باشد. شفاعت، رابطه‌ای است سه جانبه: 1 شفیع (شفاعت کننده). 2 مشفوع له (کسی که از شفاعت پیامبر بهره می‌گیرد). 3 مشفوع عنده (کسی که شفیع سراغ او می‌رود، تا رضایت او را به دست آورد). واقعیت شفاعت این است که فیض الهی مانند مغفرت و بخشودن گناهان از طریق اسباب به امتها می‌رسد، همچنانکه فیض طبیعی در جهان مادّه از طریق وسائل طبیعی به ما می‌رسد. بنابراین تعجب نخواهیم کرد اگر خدا بر اثر شفاعت پیامبران از تقصیر گنهکاری بگذرد و یا به عقیده معتزله مایه ترفیع درجه گردد. در شفاعت دنیوی گنهکار به سراغ شفیع می‌رود. بر اثر اصرار و الحاح و یا تضرع و زاری او را تحریک می‌کند که سراغ صاحب حق برود، در حالی که در شفاعتهای اخروی جریان بر عکس است. این صاحب حق است که به خاطر شرائط حاکم بر وجود گهنکار، شفیع را برمی‌انگیزد تا درباره مجرم شفاعت کند تا فیض او از طریق شفیع به مجرم برسد. بنابراین افراد ناآگاه که شفاعت قرآنی را یک نوع پارتی بازی نفسیر می‌کنند نه از قرآن اطلاعی دارند و نه از حدیث و نه حقیقت شفاعت را درک کرده‌اند. شفاعت یک نوع روزنه امید به روی مجرمان و گنهکاران است که در سایه اعتقاد به آن، یأس و نومیدی بر آنان سایه نیفکند زیرا در حالت یأس، دیگر انسان از انجام هر نوع کردار بد و ناروا ابا نمی‌ورزد از این جهت با گشودن این روزنه امید یک نوع افق نیمه روشن در برابر گنهکار خود نمائی می‌کند تا شرائط خود را دگرگون سازد واعمال بد را متوقف کند تا شاید مشمول لطف الهی گردد. شفاعت قرآن شفاعت محدودی است و برای خود شروطی میطلبد که مهمترین آنها اذن الهی است. تا از او اذنی صادر نشود پیامبران اقدام به شفاعت نکرده و حق شفاعت ندارند و علم به وجود چنین شرطی بسیار مشکل است از این جهت شفاعت جز یک روزنه امید برای گنهکاران تجلی دیگری ندارد. 3 پرسش و بازخواست از نظر آیات قرآنی روز قیامت روز بازخواست و بازجوئی است و همة انسانهای مکلف در آن روز، بازجوئی میشوند و حساب پس میدهند پیامبران نیز از این قانون مستثنی نیستند، ولی قرآن در این مسأله روی موضوع خاصی انگشت نهاده و یادآور میشود که انبیا به گونه خاصی مورد بازجوئی قرار میگیرند و حاصل آنچه از آیات در اینجا استفاده میشود این است که آنان در مورد دو چیز مورد سؤال و بازخواست قرار میگیرند: 1 ابلاغ رسالت. 2 عملکرد امت. در مورد نخست میفرماید: (فَلَنَسألن الذین اُرسل اِلَیهم و لنسألنَّ المُرسلین) اعراف/6. قطعا از کسانی که (رسولان الهی) به سوی آنان فرستاده شد و نیز از رسولان سؤال خواهیم کرد. از گروه نخست سؤال خواهد شد که به تکالیف الهی چگونه عمل کردند و از پیامبران سؤال خواهد شد که چگونه تکالیف و احکام الهی را به امتهای خود ابلاغ نمودهاند. اگر چه خداوند به چگونگی ابلاغ رسالت رسولان و عمل مکلفان آگاه است، ولی اعتقاد به اینکه در قیامت هم امتها و هم پیامبران مورد سؤال قرار میگیرند، نقش مؤثری در هدایت انسانها خواهد داشت که آنان با تکالیف الهی به صورت جدی برخورد کنند و خود را برای بازجوئی خدا و مأموران الهی در قیامت آماده نمایند. در این باره روایتی از رسول گرامی وارد شده است که فرمودند که: خداوند (در قیامت) از من سئوال خواهد کرد آیا پیامهای مرا به بندگان رساندی؟ و من در پاسخ خواهم گفت: پروردگارا من ابلاغ نمودم. (المیزان 8/12) دربارة مطلب دوم میفرماید: (یوم یَجمع الله الرُّسل فَیَقول ماذا اُجِبتم) مائده/109. [روز قیامت خداوند پیامبران را یکجا گرد آورده و به آنان میگوید: چه پاسخی دریافت کردید؟] مفسران می گویند: این پرسش، آهنگ تقریر و توبیخ دارد و غرض از آن، سرزنش منافقان است آنگاه که در محکمة عدل الهی رسوا میگردند، یعنی پس از محکوم و رسوا شدن منافقان، خداوند روی به پیامبران کرده و میگوید: چگونه امت به دعوتهای خیر خواهانه شما پاسخ دادند؟ و این تعریض به گروه منافق است که دعوت پیامبران را پاسخ مثبت ندادند و به صورت فریبکارانه و نفاق با آنان برخورد کردند. و در آیة دیگر در خصوص مسیح میفرماید: (واذْ قال الله یا عیسی ابْن مریم ءانت قُلت للناس اتَّخذونی و أمی الهین مِنْ دون الله...) مائده/116. [آنگاه که خدا به عیسی بن مریم میگوید آیا تو به مردم گفتهای که من و مادرم را در برابر خدای یکتا به خدایی برگزینید؟] در آیه به نکتهای اشاره شده و آن اینکه از مسیح در مورد عقیدة باطل و انحراف اعتقادی امت او سؤال میشود و این انحراف یعنی پرستش انسانها از کجا بوده است تا از پاسخ مسیح همگی بفهمند که مسیح جز توحید پیام دیگری نداشته است، و پرستش بشر، مربوط به تحریف گران بوده است. eporsesh.com
مراتب و مقامات افراد در روز رستاخیز، در گرو ایمان قوی و نیرومند و عمل صالح و نیک آنهاست، پیامبران در پرتو ایمان وعمل صالح در پیشگاه خدا مقاماتی دارند و در پرتو آن مقامات مصدر کارهائی میباشند که قرآن بخشی از آنها را یاد آور شده و قسمت دیگر آن در روایات شریف وارد شده است؛ از این جهت برخی از شئون پیامبران را در روز قیامت از نظر وحی متذکر میشویم:
1 شهادت بر اعمال:
مسأله شهادت بر اعمال معنی دقیقی دارد و مقصود از آن این است که پیامبران هر امت بر اعمال ظاهری و باطنی آنان گواهی داده و چه بسا از واقعیت یک عمل که صورت مشترکی بین نیک و بد دارد؛ شهادت خواهند داد و یک چنین شهادت در گرو علم نافذ و نیرومندی است که بتواند ظاهر و باطن و آشکار و نهان را درک کند.
آیاتی که از چنین مقام رفیع و آگاهی خاص پیامبران گواهی میدهد بسیار است و ما به قسمتی از آیات اشاره میکنیم:
1 (فَکَیْفَ اِذَا جِئْنَا مِنْ کُلِّ اُمَّةٍ بِشَهِیدٍ وَجِئْنَا بِکَ عَلی هَؤُلاءِ شَهِیدَاً) نساء/41.
[چگونه خواهد بود آنگاه که از هر امتی گواهی بیاوریم و تو را برآنان (گواهان امتها) گواه آوردیم.]
2 در برخی از آیات به صورت کلی بیان شده است که روز قیامت بر هر امتی شاهد و گواهی است ولی مفسران، گواه هر امت را پیامبران امت دانسته است.
3 (مِلَّةَ اَبِیکُمْ اِبْراهِیمَ هُوَ سَمَّاکُم المُسْلِمِینَ مِنْ قَبْلُ وَفِی هذا لِیَکُونَ الرَّسُولَ شَهِیدَاً عَلَیْکُمْ وَتَکُونُوا شُهَدَاءَ عَلی النَّاسِ) حج/78.
[طریقه و راه پدرتان ابراهیم، او که شما را در زمانهای پیشین مسلمان نامیده است و در این مورد پیامبر گواه بر شماست و شما نیز گواهان بر مردم هستید.]
4 (وَکَذلِکَ جعلناکم اُمَّةً وَسَطَاً لِتَکُونُوا شُهَدَاءَ عَلی النَّاسِ وَیَکُون الرَّسُولُ عَلَیْکُمْ شَهِیدَاً) بقره/143.
[شما را امت برگزیده قرار دادیم تا بر مردم شاهد و گواه باشید، و پیامبر نیز گواه بر شما باشد.]
5 در برخی از آیات قرآن، پیامبر گرامی، شاهد و مبشر معرفی شده است چنان که میفرماید: (یا اَیُّها النَّبِیُّ اِنّا اَرْسَلْناکَ شاهِدَاً وَمُبَشّرّاً...) احزاب/45، فتح/8
[ای پیامبر ما تو را گواه و نوید دهنده برانگیختم.]
ممکن است مقصود از این شهادت، گواهی پیامبر در روز رستاخیز باشد.
6 و در آیه دیگر میفرماید: (اِنّا اَرْسَلْنا اِلَیْکُمْ رَسُولاً شاهِدَاً عَلَیْکُمْ). مزمل/15
[ما به سوی شما پیامبری را که گواه بر شماست برانگیختیم.]
از آیات یاد شده به روشنی مقام شامخ شهادت پیامبران در قیامت به دست میآید.
2 شفاعت:
شفاعت پیامبران نسبت به گنهکاران از مقامات رفیع آنان بشمار میرود،
شفاعت آنان مربوط به گنهکارانی است که رابطه ایمانی آنان با مقام ربوبی قطع نشده و نیز رابطه روحی و روانی با پیامبر برقرار باشد.
شفاعت، رابطهای است سه جانبه:
1 شفیع (شفاعت کننده).
2 مشفوع له (کسی که از شفاعت پیامبر بهره میگیرد).
3 مشفوع عنده (کسی که شفیع سراغ او میرود، تا رضایت او را به دست آورد).
واقعیت شفاعت این است که فیض الهی مانند مغفرت و بخشودن گناهان از طریق اسباب به امتها میرسد، همچنانکه فیض طبیعی در جهان مادّه از طریق وسائل طبیعی به ما میرسد.
بنابراین تعجب نخواهیم کرد اگر خدا بر اثر شفاعت پیامبران از تقصیر گنهکاری بگذرد و یا به عقیده معتزله مایه ترفیع درجه گردد.
در شفاعت دنیوی گنهکار به سراغ شفیع میرود. بر اثر اصرار و الحاح و یا تضرع و زاری او را تحریک میکند که سراغ صاحب حق برود، در حالی که در شفاعتهای اخروی جریان بر عکس است. این صاحب حق است که به خاطر شرائط حاکم بر وجود گهنکار، شفیع را برمیانگیزد تا درباره مجرم شفاعت کند تا فیض او از طریق شفیع به مجرم برسد. بنابراین افراد ناآگاه که شفاعت قرآنی را یک نوع پارتی بازی نفسیر میکنند نه از قرآن اطلاعی دارند و نه از حدیث و نه حقیقت شفاعت را درک کردهاند.
شفاعت یک نوع روزنه امید به روی مجرمان و گنهکاران است که در سایه اعتقاد به آن، یأس و نومیدی بر آنان سایه نیفکند زیرا در حالت یأس، دیگر انسان از انجام هر نوع کردار بد و ناروا ابا نمیورزد از این جهت با گشودن این روزنه امید یک نوع افق نیمه روشن در برابر گنهکار خود نمائی میکند تا شرائط خود را دگرگون سازد واعمال بد را متوقف کند تا شاید مشمول لطف الهی گردد.
شفاعت قرآن شفاعت محدودی است و برای خود شروطی میطلبد که مهمترین آنها اذن الهی است. تا از او اذنی صادر نشود پیامبران اقدام به شفاعت نکرده و حق شفاعت ندارند و علم به وجود چنین شرطی بسیار مشکل است از این جهت شفاعت جز یک روزنه امید برای گنهکاران تجلی دیگری ندارد.
3 پرسش و بازخواست
از نظر آیات قرآنی روز قیامت روز بازخواست و بازجوئی است و همة انسانهای مکلف در آن روز، بازجوئی میشوند و حساب پس میدهند پیامبران نیز از این قانون مستثنی نیستند، ولی قرآن در این مسأله روی موضوع خاصی انگشت نهاده و یادآور میشود که انبیا به گونه خاصی مورد بازجوئی قرار میگیرند و حاصل آنچه از آیات در اینجا استفاده میشود این است که آنان در مورد دو چیز مورد سؤال و بازخواست قرار میگیرند:
1 ابلاغ رسالت.
2 عملکرد امت.
در مورد نخست میفرماید: (فَلَنَسألن الذین اُرسل اِلَیهم و لنسألنَّ المُرسلین) اعراف/6.
قطعا از کسانی که (رسولان الهی) به سوی آنان فرستاده شد و نیز از رسولان سؤال خواهیم کرد. از گروه نخست سؤال خواهد شد که به تکالیف الهی چگونه عمل کردند و از پیامبران سؤال خواهد شد که چگونه تکالیف و احکام الهی را به امتهای خود ابلاغ نمودهاند.
اگر چه خداوند به چگونگی ابلاغ رسالت رسولان و عمل مکلفان آگاه است، ولی اعتقاد به اینکه در قیامت هم امتها و هم پیامبران مورد سؤال قرار میگیرند، نقش مؤثری در هدایت انسانها خواهد داشت که آنان با تکالیف الهی به صورت جدی برخورد کنند و خود را برای بازجوئی خدا و مأموران الهی در قیامت آماده نمایند.
در این باره روایتی از رسول گرامی وارد شده است که فرمودند که: خداوند (در قیامت) از من سئوال خواهد کرد آیا پیامهای مرا به بندگان رساندی؟ و من در پاسخ خواهم گفت: پروردگارا من ابلاغ نمودم. (المیزان 8/12)
دربارة مطلب دوم میفرماید: (یوم یَجمع الله الرُّسل فَیَقول ماذا اُجِبتم) مائده/109. [روز قیامت خداوند پیامبران را یکجا گرد آورده و به آنان میگوید: چه پاسخی دریافت کردید؟]
مفسران می گویند: این پرسش، آهنگ تقریر و توبیخ دارد و غرض از آن، سرزنش منافقان است آنگاه که در محکمة عدل الهی رسوا میگردند، یعنی پس از محکوم و رسوا شدن منافقان، خداوند روی به پیامبران کرده و میگوید: چگونه امت به دعوتهای خیر خواهانه شما پاسخ دادند؟ و این تعریض به گروه منافق است که دعوت پیامبران را پاسخ مثبت ندادند و به صورت فریبکارانه و نفاق با آنان برخورد کردند.
و در آیة دیگر در خصوص مسیح میفرماید: (واذْ قال الله یا عیسی ابْن مریم ءانت قُلت للناس اتَّخذونی و أمی الهین مِنْ دون الله...) مائده/116.
[آنگاه که خدا به عیسی بن مریم میگوید آیا تو به مردم گفتهای که من و مادرم را در برابر خدای یکتا به خدایی برگزینید؟]
در آیه به نکتهای اشاره شده و آن اینکه از مسیح در مورد عقیدة باطل و انحراف اعتقادی امت او سؤال میشود و این انحراف یعنی پرستش انسانها از کجا بوده است تا از پاسخ مسیح همگی بفهمند که مسیح جز توحید پیام دیگری نداشته است، و پرستش بشر، مربوط به تحریف گران بوده است.
eporsesh.com
- [سایر] از دیدگاه قرآن، مخالفان پیامبران چه اتهامهایی را به پیامبران(علیهم السلام) وارد میکردند؟
- [سایر] برخی آیات قرآن از تأثیر شیطان در مورد انبیا علیهم السلام خبر داده، اینها چگونه با عصمت پیامبران می سازد؟
- [سایر] مواردی از امتحان پیامبران و امامان معصوم(علیهم السلام) که در قرآن کریم آمده را اشاره نمایید.
- [سایر] ویژگیهای روش تبلیغ پیامبران از دیدگاه قرآن چیست؟
- [سایر] ویژگیهای روش تبلیغ پیامبران از دیدگاه قرآن چیست؟
- [آیت الله مکارم شیرازی] آیا محبت اهل بیت (علیهم السلام) بدون هیچ چون و جرایی مانع عذاب قیامت می گردد؟
- [سایر] جهاد و تکلیف زن از دیدگاه اهل بیت(علیهم السلام) چیست؟
- [سایر] ما برای اهل بیت(علیهم السلام) مقام ولایت را در نظر می گیریم و می گوییم مقام آنها بالاتر از پیامبران است این چگونه ممکن است در صورتی که پیامبران دارای منبع وحی بودند و خداوند در کتاب های آسمانی به آنها اشاره کرده ولی به 12 امام ما اشاره ای نکرده است؟
- [سایر] عصمت پیامبران علیهم السلام را با دلایل قرآنی اثبات کنید؟
- [سایر] دلایل عقلی عصمت پیامبران و امامان ( علیهم السلام ) را بگویید؟
- [آیت الله مکارم شیرازی] هرگاه کسی پناه بر خدا به خدا، یا پیامبر(صلی الله علیه وآله) یا یکی از ائمه معصومین(علیهم السلام) یا فاطمه زهرا(علیهم السلام) دشنام و ناسزا گوید یا عداوت داشته باشد، کافراست.
- [آیت الله نوری همدانی] نماز در حرم امامان (علیهم السلام ) مستحب ، بلکه بهتر از مسجد است و نماز در حرم مطهر حضرت امیر المؤمنین (علیه السلام ) برابر دویست هزار نماز است .
- [آیت الله فاضل لنکرانی] نماز در حرم امامان(علیهم السلام) مستحب بلکه بهتر از مسجد است. و نماز در حرم مطهّر حضرت امیرالمؤمنین(علیه السلام) برابر دویست هزار نماز است.
- [امام خمینی] نماز در حرم امامان علیهم السلام مستحب، بلکه بهتر از مسجد است و نماز در حرم مطهر حضرت امیرالمؤمنین علیه السلام برابر دویست هزار نماز است.
- [آیت الله سبحانی] نماز در حرم امامان(علیهم السلام) مستحب است و نماز در حرم مطهر حضرت امیرالمؤمنین(علیه السلام) برابر دویست هزار نماز است.
- [آیت الله مکارم شیرازی] نماز در حرم امامان(علیهم السلام) مستحب است، بلکه در حدیث آمده نماز در حرم مطهر حضرت امیرالمؤمنین(علیه السلام) برابر با دویست هزار نماز است.
- [آیت الله وحید خراسانی] شخصی که به یکی از چهارده معصوم علیهم السلام از روی دشمنی دشنام دهد نجس است
- [آیت الله مظاهری] هرگاه کسی به خدا یا پیامبر صلی الله علیه وآله وسلم یا یکی از ائمّه معصومین علیهم السلام یا فاطمه زهرا علیها السلام ناسزا گوید یا با یکی از اینها دشمنی داشته باشد و یا یکی از ائمه علیهم السلام یا غیر آنها را خدا بداند کافر است.
- [آیت الله وحید خراسانی] نماز خواندن در حرم امامان علیهم السلام مستحب است بلکه از بعضی روایات استفاده می شود که نماز در حرم مطهر حضرت امیر المومنین علیه السلام و سیدالشهداء علیه السلام افضل از مسجد است
- [آیت الله مکارم شیرازی] کسانی که در حق علی(علیه السلام) و سایر امامان(علیهم السلام) غلو کنند; یعنی، آن بزرگواران را خدا بدانند یا صفات مخصوص خدایی برای آنها قائل باشند، کافرند.