شفاعت چیست ؟ آیا شفاعت مستلزم تغییر در ارادهء خداوند نیست ؟ آیا شفاعت نوعی استثنا وبی عدالتی محسوب نمی شود؟
شفاعت از مادهء به معنی جفت , درمقابل به معنی طاق , است . علت این که به وساطت شخص برای نجات گناهکار گفته می شود, این است که مقام و موقعیت شفاعت کننده , و نیروی تأثیر او یا عوامل نجاتی که در وجود شفاعت شونده هست , ضمیمه و جفت می شوند و هر دو به کمک هم , موجب خلاصی شخص گناهکار می گردند. به عبارت دیگر, شفاعت کمک کردن اولیای خدا است با اذن خدا, به افرادی که در عین گناهکار بودن , پیوند معنوی خود را با خداوند و پیوند معنوی خویش را با اولیای خدا قطع نکرده اند.(1) شفاعت اقسامی دارد که برخی از آنها نادرست و ظالمانه است و در دستگاه الهی وجود ندارد, ولی برخی صحیح و عادلانه است و وجود دارد. شفاعت غلط بر هم زنندهء قانون و ضد آن است , ولی شفاعت صحیح , حافظ و تأییدکننده قانون است , نوع نادرست شفاعت که به دلایل عقلی و نقلی مردود شناخته شده , این است که گناهکار بتواندوسیله ای برانگیزد و به توسط آن از نفوذ حکم الهی جلوگیری کند. شفاعت صحیح , نوعی دیگر از شفاعت است که در آن نه استثنا و تبعیض وجود دارد و نه نقض قوانین و نه مستلزم تغییر در ارادهء خالق است . قرآن این نوع شفاعت را صریحاً تأیید کرده است . شفاعت صحیح , وساطت در مغفرت بخشودن گناهان است . این معنای شفاعت است که آماج اشکال ها وایرادهای منتقدان و منکران قرار گرفته است .(2) اینک باید بررسی شود مغفرت الهی چه ارتباطی با شفاعت دارد. مغفرت الهی مانند هر رحمت دیگر دارای نظام و قانون است و امکان ندارد هیچ یک از جریان های رحمت پروردگار بدون نظام انجام گیرد. به همین دلیل مغفرت پروردگار هم باید از طریق نفوس انسان های کامل و ارواح بزرگ انبیا و اولیا به گناهکاران برسد و این لازمهء نظام داشتن جهان است . به همان دلیلی که رحمت وحی بدون واسطه انجام نمی گیرد و همهء مردم از جانب خدا به نبوت برانگیخته نمی شوند و هیچ رحمت دیگر هم بدون واسطه واقع نمی شود, رحمت و مغفرت هم بی واسطه ممکن نیست تحقق پیدا کند. وقتی کسی مغفرت خدا را بپذیرد, مبانی محکم عقلی , او را ناچار می سازد که بگوید جریان مغفرت باید از مجرای یک عقل کلی یا یک نفس کلی یعنی عقل و نفسی که دارای مقام ولایت کلیهء الهیه است , صورت گیرد.امکان ندارد که فیض الهی بیرون از قانون و حساب به موجودات برسد.(3) مادهء در قرآن با تمام مشتقات خود سی بار در سوره های مختلف و گوناگون به طور نفی و اثبات واردشده است , که حاکی از اهمیت موضوع است . نتیجه گیری صحیح از آیات شفاعت به این بستگی دارد که تمام آیات شفاعت به دقت مورد بررسی قرار گیرد و از مجموع , نیتجهء واحدی که هدف همهء آیات است گرفته شود.(4) از قرآن کریم و روایات معتبر چنین استنباط می شود که وسیلهء مغفرت تنها یک روح کلی نیست , بلکه نفوس کلی و جزئی بشری , با اختلاف مراتبی که دارند, هر کدام سهمی از شفاعت دارند. با توجه به این که شفاعت , مغفرت الهی است که وقتی به خداوند که منبع و صاحب خیرها و رحمت ها است , نسبت داده می شود, با نام مغفرت خوانده می شود و هنگامی که به وسایط و مجاری رحمت منسوب می گردد, نام می گیرد, واضح است که هرشرطی برای شمول مغفرت هست , برای شمول شفاعت نیز هست .(5) شفاعت واقعی از خدا شروع می شود, به این معنا که خداوند برانگیزانندهء وسیله یعنی شفیع است و انبیا و اولیا ومقربان الهی از ناحیهء خداوند شفاعت می کنند و خدا است که آن ها را وسیله قرار داده است . قرآن کریم می فرماید: .(6) به طور کلی , توسل به وسایل و اسباب با توجه به این که خدا است که سبب را آفریده و او است که سبب را سبب قرار داده و از ما خواسته است از این وسایل و اسباب استفاده کنیم , شرک نیست , بلکه عین توحید است . هنگامی که انسان متوسل می شود یا استشفاع می کند, باید توجهش به خدا و از خدا به شفیع باشد و چون خداخواسته و رضایت داده است , شفیع شفاعت می کند. فعل خدا, دارای نظام است . اگر کسی بخواهد اعتنا به نظام آفرینش نداشته باشد, گمراه است . به همین جهت خدای متعال گناهکاران را ارشاد فرموده است که درِ خانهء رسول اکرم 6روند و علاوه بر این که طلب مغفرت می کنند, از آن بزرگوار بخواهند برای ایشان طلب مغفرت کند. با توضیحاتی که داده شد, شفاعت نه با توحید عبادی منافات دارد و نه با توحید ذاتی , زیرا رحمت شفیع چیزی جز پرتوی از رحمت خدا نیست و براگیختن شفاعت و رحمت از ناحیهء پروردگار است و در شفاعت صحیح اساساًاین تصور راه ندارد که خدا تحت تأثیر قرار گیرد, زیرا شفاعت صحیح با اذن او و به امر او است .(7) در شفاعت و هم چنین در مغفرت , استثنا و بی عدالتی وجود ندارد. رحمت پروردگار نامحدود است و هر که محروم است از آن جهت است که قابلیت را به کلی از دست داده ; یعنی محرومیت از ناحیهء قصور قابل است . حقیقت شفاعت جز این نیست که رحمت گستردهء خدا و مغفرت او از طریق اولیای الهی که حاملان فیض و وسایط رحمت هستند, به افراد گناهکار که لیاقت بخشایشگری او را دارند برسد.(8) (پاورقی 1.آیت اللّه جعفر سبحانی , منشور جاوید, ج 8 ص 3 (پاورقی 2.استاد شهید مرتضی مطهری , عدل الهی , ص 273 (پاورقی 3.همان , عدل الهی , ص 278 (پاورقی 4.آیت اللّه جعفر سبحانی , منشور جاوید, ج 8 ص 29 (پاورقی 5.استاد شهید مرتضی مطهری , همان , ص 279 (پاورقی 6.مائده (5 آیهء 35 (پاورقی 7.استاد شهید مرتضی مطهری , همان , ص 285 با تلخیص . (پاورقی 8.آیت اللّه جعفر سبحانی , منشور جاوید, ج 8 ص 75 www.eporsesh.com
عنوان سوال:

شفاعت چیست ؟ آیا شفاعت مستلزم تغییر در ارادهء خداوند نیست ؟ آیا شفاعت نوعی استثنا وبی عدالتی محسوب نمی شود؟


پاسخ:

شفاعت از مادهء به معنی جفت , درمقابل به معنی طاق , است . علت این که به وساطت شخص برای نجات گناهکار گفته می شود, این است که مقام و موقعیت شفاعت کننده , و نیروی تأثیر او یا عوامل نجاتی که در وجود شفاعت شونده هست , ضمیمه و جفت می شوند و هر دو به کمک هم , موجب خلاصی شخص گناهکار می گردند. به عبارت دیگر, شفاعت کمک کردن اولیای خدا است با اذن خدا, به افرادی که در عین گناهکار بودن , پیوند معنوی خود را با خداوند و پیوند معنوی خویش را با اولیای خدا قطع نکرده اند.(1)
شفاعت اقسامی دارد که برخی از آنها نادرست و ظالمانه است و در دستگاه الهی وجود ندارد, ولی برخی صحیح و عادلانه است و وجود دارد. شفاعت غلط بر هم زنندهء قانون و ضد آن است , ولی شفاعت صحیح , حافظ و تأییدکننده قانون است , نوع نادرست شفاعت که به دلایل عقلی و نقلی مردود شناخته شده , این است که گناهکار بتواندوسیله ای برانگیزد و به توسط آن از نفوذ حکم الهی جلوگیری کند.
شفاعت صحیح , نوعی دیگر از شفاعت است که در آن نه استثنا و تبعیض وجود دارد و نه نقض قوانین و نه مستلزم تغییر در ارادهء خالق است . قرآن این نوع شفاعت را صریحاً تأیید کرده است .
شفاعت صحیح , وساطت در مغفرت بخشودن گناهان است . این معنای شفاعت است که آماج اشکال ها وایرادهای منتقدان و منکران قرار گرفته است .(2)
اینک باید بررسی شود مغفرت الهی چه ارتباطی با شفاعت دارد. مغفرت الهی مانند هر رحمت دیگر دارای نظام و قانون است و امکان ندارد هیچ یک از جریان های رحمت پروردگار بدون نظام انجام گیرد. به همین دلیل مغفرت پروردگار هم باید از طریق نفوس انسان های کامل و ارواح بزرگ انبیا و اولیا به گناهکاران برسد و این لازمهء نظام داشتن جهان است . به همان دلیلی که رحمت وحی بدون واسطه انجام نمی گیرد و همهء مردم از جانب خدا به نبوت برانگیخته نمی شوند و هیچ رحمت دیگر هم بدون واسطه واقع نمی شود, رحمت و مغفرت هم بی واسطه ممکن نیست تحقق پیدا کند. وقتی کسی مغفرت خدا را بپذیرد, مبانی محکم عقلی , او را ناچار می سازد که بگوید جریان مغفرت باید از مجرای یک عقل کلی یا یک نفس کلی یعنی عقل و نفسی که دارای مقام ولایت کلیهء الهیه است , صورت گیرد.امکان ندارد که فیض الهی بیرون از قانون و حساب به موجودات برسد.(3)
مادهء در قرآن با تمام مشتقات خود سی بار در سوره های مختلف و گوناگون به طور نفی و اثبات واردشده است , که حاکی از اهمیت موضوع است . نتیجه گیری صحیح از آیات شفاعت به این بستگی دارد که تمام آیات شفاعت به دقت مورد بررسی قرار گیرد و از مجموع , نیتجهء واحدی که هدف همهء آیات است گرفته شود.(4)
از قرآن کریم و روایات معتبر چنین استنباط می شود که وسیلهء مغفرت تنها یک روح کلی نیست , بلکه نفوس کلی و جزئی بشری , با اختلاف مراتبی که دارند, هر کدام سهمی از شفاعت دارند. با توجه به این که شفاعت , مغفرت الهی است که وقتی به خداوند که منبع و صاحب خیرها و رحمت ها است , نسبت داده می شود, با نام مغفرت خوانده می شود و هنگامی که به وسایط و مجاری رحمت منسوب می گردد, نام می گیرد, واضح است که هرشرطی برای شمول مغفرت هست , برای شمول شفاعت نیز هست .(5)
شفاعت واقعی از خدا شروع می شود, به این معنا که خداوند برانگیزانندهء وسیله یعنی شفیع است و انبیا و اولیا ومقربان الهی از ناحیهء خداوند شفاعت می کنند و خدا است که آن ها را وسیله قرار داده است . قرآن کریم می فرماید: .(6)
به طور کلی , توسل به وسایل و اسباب با توجه به این که خدا است که سبب را آفریده و او است که سبب را سبب قرار داده و از ما خواسته است از این وسایل و اسباب استفاده کنیم , شرک نیست , بلکه عین توحید است .
هنگامی که انسان متوسل می شود یا استشفاع می کند, باید توجهش به خدا و از خدا به شفیع باشد و چون خداخواسته و رضایت داده است , شفیع شفاعت می کند.
فعل خدا, دارای نظام است . اگر کسی بخواهد اعتنا به نظام آفرینش نداشته باشد, گمراه است . به همین جهت خدای متعال گناهکاران را ارشاد فرموده است که درِ خانهء رسول اکرم 6روند و علاوه بر این که طلب مغفرت می کنند, از آن بزرگوار بخواهند برای ایشان طلب مغفرت کند.
با توضیحاتی که داده شد, شفاعت نه با توحید عبادی منافات دارد و نه با توحید ذاتی , زیرا رحمت شفیع چیزی جز پرتوی از رحمت خدا نیست و براگیختن شفاعت و رحمت از ناحیهء پروردگار است و در شفاعت صحیح اساساًاین تصور راه ندارد که خدا تحت تأثیر قرار گیرد, زیرا شفاعت صحیح با اذن او و به امر او است .(7)
در شفاعت و هم چنین در مغفرت , استثنا و بی عدالتی وجود ندارد. رحمت پروردگار نامحدود است و هر که محروم است از آن جهت است که قابلیت را به کلی از دست داده ; یعنی محرومیت از ناحیهء قصور قابل است . حقیقت شفاعت جز این نیست که رحمت گستردهء خدا و مغفرت او از طریق اولیای الهی که حاملان فیض و وسایط رحمت هستند, به افراد گناهکار که لیاقت بخشایشگری او را دارند برسد.(8)
(پاورقی 1.آیت اللّه جعفر سبحانی , منشور جاوید, ج 8 ص 3
(پاورقی 2.استاد شهید مرتضی مطهری , عدل الهی , ص 273
(پاورقی 3.همان , عدل الهی , ص 278
(پاورقی 4.آیت اللّه جعفر سبحانی , منشور جاوید, ج 8 ص 29
(پاورقی 5.استاد شهید مرتضی مطهری , همان , ص 279
(پاورقی 6.مائده (5 آیهء 35
(پاورقی 7.استاد شهید مرتضی مطهری , همان , ص 285 با تلخیص .
(پاورقی 8.آیت اللّه جعفر سبحانی , منشور جاوید, ج 8 ص 75
www.eporsesh.com





1396@ - موتور جستجوی پرسش و پاسخ امین