خیر زیرا عقلاً و شرعا امکان دارد که خداوند متعال به خاصّ از بندگانش، از فرشته و انسان، به جهت اظهار رفعت و علوّشان، یا تأیید آنها و اتمام حجّت بر دیگران، یا مصالح دیگر، ولایت و قدرت و تصرف در کاینات، یا مأموریتهای خاصی مثل تدبیر امور عطا کند تا در مواردی که فقط مأمورند، مأموریت خود را انجام دهند و در موارد دیگر به حسب مصالح و جهات ثانوی که در داخل نظام کاینات پیش میآید، طبق آن مصلحت تصرفاتی بنمایند، یا اینکه کاینات را مطیع و فرمانبر آنها سازد تا بر حسب اقتضا و مصلحت، هر تصرفی را که مصلحت دیدند، بنمایند. این اقدار و اعطای اختیار از جانب خدا، با نفوذ و جریان اراده و مشیت او منافی نیست و کنارهگیری از تمشیت امور و ادارة عالم امکان نمیباشد؛ چنانکه منافی با بطلان تفویض حتی به معنایی که علامة مجلسی آنرا معقول شمرده نمیباشد؛ زیرا آفرینش، اصلاح، انتظام، ادارة کاینات، تدبیر امور خلق و رزق و أعمار، تقدیر آجال و موت و حیات، و امور دیگر از این قبیل، امری است و اعطای قدرت و ولایت به بندهای در تصرف کاینات، در مواردی که مصالح ثانوی و لطف و مقتضیات خاصّه باشد؛ مثل اظهار معجزه و اتمام حجّت و قوت و نفوذ کلام و تبلیغ نبیّ و وصی و اطمینان قلوب مؤمنین امری دیگر است و تفویض نمیباشد و بلکه این اذن و اعطای اختیار و فرمانبر ساختن کاینات و اِقدار عبد، از رشتههای همان تدبیر کلّی الهی و تنظیم امور و قیام به امر مُلک و ملکوت است که بر حسب حکمت و قاعدة لطف، لازم میباشد و احادیث و روایات کثیرة متواتری از طرف خاصّه و عامّه دلالت دارند که حضرت رسول(ص) و ائمة اطهار(ع) این ولایت و اذن و قدرت را دارا و تصرفات آنها در کاینات به صورت اعجاز و خوارق، در موارد بسیار، از حقایق مسلّم تاریخ است و انکار امری که واقع شده است، خردمندانه نیست. eporsesh.com
خیر زیرا عقلاً و شرعا امکان دارد که خداوند متعال به خاصّ از بندگانش، از فرشته و انسان، به جهت اظهار رفعت و علوّشان، یا تأیید آنها و اتمام حجّت بر دیگران، یا مصالح دیگر، ولایت و قدرت و تصرف در کاینات، یا مأموریتهای خاصی مثل تدبیر امور عطا کند تا در مواردی که فقط مأمورند، مأموریت خود را انجام دهند و در موارد دیگر به حسب مصالح و جهات ثانوی که در داخل نظام کاینات پیش میآید، طبق آن مصلحت تصرفاتی بنمایند، یا اینکه کاینات را مطیع و فرمانبر آنها سازد تا بر حسب اقتضا و مصلحت، هر تصرفی را که مصلحت دیدند، بنمایند.
این اقدار و اعطای اختیار از جانب خدا، با نفوذ و جریان اراده و مشیت او منافی نیست و کنارهگیری از تمشیت امور و ادارة عالم امکان نمیباشد؛ چنانکه منافی با بطلان تفویض حتی به معنایی که علامة مجلسی آنرا معقول شمرده نمیباشد؛ زیرا آفرینش، اصلاح، انتظام، ادارة کاینات، تدبیر امور خلق و رزق و أعمار، تقدیر آجال و موت و حیات، و امور دیگر از این قبیل، امری است و اعطای قدرت و ولایت به بندهای در تصرف کاینات، در مواردی که مصالح ثانوی و لطف و مقتضیات خاصّه باشد؛ مثل اظهار معجزه و اتمام حجّت و قوت و نفوذ کلام و تبلیغ نبیّ و وصی و اطمینان قلوب مؤمنین امری دیگر است و تفویض نمیباشد و بلکه این اذن و اعطای اختیار و فرمانبر ساختن کاینات و اِقدار عبد، از رشتههای همان تدبیر کلّی الهی و تنظیم امور و قیام به امر مُلک و ملکوت است که بر حسب حکمت و قاعدة لطف، لازم میباشد و احادیث و روایات کثیرة متواتری از طرف خاصّه و عامّه دلالت دارند که حضرت رسول(ص) و ائمة اطهار(ع) این ولایت و اذن و قدرت را دارا و تصرفات آنها در کاینات به صورت اعجاز و خوارق، در موارد بسیار، از حقایق مسلّم تاریخ است و انکار امری که واقع شده است، خردمندانه نیست.
eporsesh.com
- [سایر] ما داریم که خدا می داند جایگاه انسان در بهشت یا دوزخ است . آیا این با اختیار انسان منافات ندارد ؟
- [سایر] آیا اینکه خداوند جایگاه هر انسانی را در آن دنیا می داند با اختیار انسان ها منافات ندارد؟
- [سایر] آیا طینت سجینی و علیینی با اختیار منافات ندارد؟ آیا اینکه در برخی، زمینه شقاوت قویتر است و بالعکس، با اختیار منافات ندارد؟
- [سایر] قضا و قدر الهی چیست؟ آیا با اختیار منافات ندارد؟
- [سایر] آیا در قرآن خداوند در مورد اعطای مرگ بر انسان منّت گذاشته است؟ لطفاً آیه مربوطه ذکر شود.
- [سایر] نشانه های قدرت خدا در آفرینش چیست؟ چند نمونه از قدرت خدا در آفرینش را ذکر کنید.
- [سایر] آیا «حرکت جوهری» ملاّصدرا شامل همه موجودات می شود؟ در این صورت آیا با اختیار انسان منافات ندارد؟
- [سایر] آیا قدرت نفوذ و کشش شیطان بیش از قدرت خدا نیست؟
- [سایر] قدرت نفوذ شیطان بیشتر است یا خدا؟
- [سایر] آیا علم خدا با دانش روز؛ مثل هواشناسی و سونوگرافی منافات دارد؟
- [آیت الله فاضل لنکرانی] اگر انسان از روی اختیار به نذر خود عمل نکند، باید کفاره بدهد یعنی یک بنده آزاد کند یا به شصت فقیر طعام دهد یا دو ماه پی در پی روزه بگیرد.
- [آیت الله سبحانی] اگر انسان از روی اختیار به نذر خود عمل نکند، باید کفاره بدهد یعنی یک بنده آزاد کند یا به شصت فقیر طعام دهد یا دو ماه پی در پی روزه بگیرد.
- [آیت الله نوری همدانی] اگر انسان از روی اختیار به نذر خود عمل نکند ، باید کفّاره بدهد ، یعنی یک بنده آزاد کند یا به شصت فقیر طعام دهد یا دو ماه پی در پی روزه بگیرد .
- [امام خمینی] اگر انسان از روی اختیار به نذر خود عمل نکند، باید کفاره بدهد یعنی یک بنده آزاد کند یا به شصت فقیر طعام دهد یا دو ماه پی در پی روزه بگیرد.
- [آیت الله مکارم شیرازی] اگر کسی از روی اختیار به نذر خود عمل نکند گناه کرده و باید کفّاره بدهد و کفّاره نذر عبارت است از اطعام شصت فقیر، یا دو ماه پی در پی روزه گرفتن (یعنی سی و یک روز آن را پشت سر هم بجا آورد)، یا یک بنده آزاد کردن؛ و در زمان ما که بنده آزاد کردن موضوع ندارد در میان دو چیز دیگر مخیّر است.
- [آیت الله صافی گلپایگانی] . اگر نذر کند که روز معینی را روزه بگیرد، چنان چه در آن روز عمداً روزه خود را باطل کند، در کفاره آن دو قول است: یکی این است که یک بنده آزاد نماید و یا دو ماه پی درپی روزه بگیرد یا به شصت فقیر طعام دهد و این قول در صورت اختیار آزاد کردن بنده یا اطعام شصت فقیر مطابق با احتیاط است و قول دیگر تخییر بین آزاد کردن یک بنده و طعام دادن به ده فقیر یا پوشاندن آنها و اگر هیچ یک را نتواند، سه روز پی درپی روزه بگیرد.
- [آیت الله مظاهری] اگر کسی که رشید است و میتواند در مال خود تصرّف کند (محجور و سفیه نیست) با قصد و اختیار چیزی را در راه خدا وقف کند از ملک او خارج میشود و برای آن کار متعیّن میشود.
- [آیت الله صافی گلپایگانی] . اگر زن در عزای میت صورت خود را بخراشد بطوری که خونین شود و یا موی خود را بکند و یا مرد در مرگ زن و یا بچه خود یقه و لباس خود را پاره کند باید یک بنده آزاد کند یا ده فقیر را طعام دهد و یا آنها را بپوشاند و اگر بر هیچ یک از آنها قدرت نداشته باشد سه روز روزه بگیرد و اگر زن موی خود را در عزای میت ببرد، کفاره آن دو ماه پی درپی روزه گرفتن و یا یک بنده آزاد کردن و یا شصت مسکین طعام دادن است.
- [آیت الله اردبیلی] در ذِبح کننده (اختیار) شرط نیست، پس اگر کسی از روی اکراه ولی با مراعات شرایط شرعی حیوان را ذبح کند، حلال و پاک است؛ همچنین لازم نیست بردن نام خدا از نظر ذبح کننده واجب باشد، پس اگر کسی معتقد به وجوب آن نباشد اما هنگام ذبح به قصد ذبح نام خدا را بر زبان جاری کند، کافی است.
- [آیت الله اردبیلی] هرگاه در جلسهای نسبت به شخص مؤمنی غیبت شود و یکی از استثناهایی که در مسأله قبل بیان شد وجود نداشته باشد، علاوه بر این که گوشدادن به آن حرام است، بر هر فردی که قدرت دارد واجب است آن غیبت را ردّ کند و از آن مؤمن دفاع نماید. در روایات اسلامی آمده است: (هر کس قدرت دفاع از برادر مؤمن خود را که مورد غیبت و ستم قرار گرفته داشته باشد و دفاع نکند و در اثر سکوت او آن مؤمن ذلیل شود، خداوند او را در دنیا و آخرت ذلیل خواهد کرد).(1)