ایمان به معاد چه فواید و پیامدهایی دارد؟
عقیده به معاد، نقش محوری و مهمی در زندگی مادی و معنوی، فردی و اجتماعی و دنیوی و اخروی انسان دارد، از جمله: 1. معادباوری پشتوانه ای برای تمام کمالات؛ اکثر کمال ها، ایثارها و فضایل اخلاقی، همراه با یک نوع محرومیت، ساده زیستن و تحمل فشارها و ناگواری هاست؛ با ایمان به قیامت و پاداش های الهی می توان ناگواری ها را تحمل کرد. چرا رزمندگان، جان خود و سرمایه داران مال خود را فدا می کنند؟ چه نیرویی موجب می شود انسان هوس های خود را رها کند؟ اگر جزایی نباشد چرا انسان زیر بار تکلیف برود؟ چرا زن فرعون به هیچ قیمتی جذب کاخ و مال و طلاهای فرعون نمی شد؛ زیرا او چشم به جای دیگری دوخته بود: (رَبِّ ابْنِ لِی عِنْدَکَ بَیْتاً فِی الْجَنَّةِ[1])؛ پروردگارا! خانه ای برای من نزد خود در بهشت بساز. آری فقط کسانی که آخرت را فراموش کرده اند جذب دنیا می شوند. (یَعْلَمُونَ ظاهِراً مِنَ الْحَیاةِ الدُّنْیا وَ هُمْ عَنِ الاخِرَةِ هُمْ غافِلُونَ.[2])؛[3] آنها فقط ظاهری از زندگی دنیا را می دانند و از آخرت (و پایان کار) غافل اند. حمزه، عموی پیامبر اکرم(صلی الله علیه وآله) پیش از پذیرش اسلام، همیشه با لباس رزم و زره می جنگید، اما وقتی اسلام آورد بدون زره به میدان جنگ می رفت، چون بینش و برداشت او از مرگ و آینده فرق کرده بود؛ چنان که مولوی در باره ی او می گوید: خلق گفتندش که ای عم رسول *** ای هژبر صف شکن شاه فحول چون جوان بودی و زفت و سخت زه *** تو نمی رفتی سوی صف بی زره چون شدی پیر و ضعیف و منحنی *** پرده های لاابالی می زنی گفت حمزه: چون که من بودم جوان *** مرگ می دیدم وداع این جهان لیک از نور محمد من کنون *** نیستم این شهر فانی را زبون باور به معاد و کیفرهای روز قیامت، سرکش ترین غریزه ی انسانی (غریزه ی جنسی) را مهار می کند، تا آن جا که مرد جوانی را در برابر زن زیبا و در مکان خلوت، به تقوا و پاک دامنی می کشاند.[4] ایمان به معاد، روح دنیاپرستی را که خمیر مایه ی تمام خطاها و جنایت هاست بی رنگ می نماید و دنیا را به ابزاری برای رسیدن به کمال و سعادت تبدیل می کند. 2. برانگیختن حس کمک به ضعیفان؛ قرآن مجید می فرماید: (أَ رَأَیْتَ الَّذِی یُکَذِّبُ بِالدِّینِ فَذلِکَ الَّذِی یَدُعُّ الْیَتِیمَ وَ لا یَحُضُّ عَلی طَعامِ الْمِسْکِینِ)؛ آیا دیدی کسی را که روز جزا را انکار می کرد؟ او همان کسی است که -با کمال بی رحمی- یتیم را از خود دور می کرد و -دیگران را- به غذا دادن به او فرا نمی خواند.[5] 3. تأمین عدالت اجتماعی؛ انسان، با اعتقاد به مبدأ و معاد و باور به این که هر چه انجام داده (در نهان و آشکار) نزد خود حاضر می بیند، بهترین و مؤثرترین بازدارندگی را در جسم و جان خود می پروراند. (ما لِهذَا الْکِتابِ لا یُغادِرُ صَغِیرَةً وَ لا کَبِیرَةً إِلاّ أَحْصاها وَ وَجَدُوا ما عَمِلُوا حاضِراً)[6]؛ این چه کتابی است که هیچ عمل کوچک و بزرگی را فرو نگذاشته، مگر این که آن را به شمار آورده است و (این در حالی است که) همه ی اعمال خود را حاضر می بینند. 4. ایمان به معاد و آرامش جان؛ همان طور که در ( انگیزه های بحث از معاد) گفته شد، انسان همواره در نگرانی به سر می برد؛ نگرانی از گذشته و فرصت های از دست رفته، از آینده و پایان تلخ تنهایی ها؛ و هیچ اختراع و اکتشافی توانایی نبرد با این مشکل روانی را ندارد. تنها معادباوری، اندیشه ی فرجام نیک و این که وطن اصلی انسانْ جهان آخرت است، می تواند نگرانی ها را فراری دهد. اعتقاد راستین به سرای آخرت، یعنی پایان دنیا پوچ و هیچ نیست. پروفسور (یونگ)، استاد معروف روانکاوی و از دستیاران مشهور فروید، در یکی از سخنان خود می گوید: (دو سوم بیمارانی که از سراسر جهان به من مراجعه کرده اند افراد باسواد و موفقی بوده اند که درد بزرگ، یعنی پوچی و بی معنی بودنِ زندگی، آنها را رنج می دهد. علت این است که بشر قرن بیستم به خاطر پیشرفت تکنولوژی و کوته نظری و تعصب، مذهب را از دست داده، و سرگشته در جستوجوی روح خویش است و تا مذهبی نیابد آسایش ندارد؛ زیرا بی مذهبی سبب بی معنایی و پوچی زندگی می شود).[7] 5. ضمانت اجرایی قوانین و برنامه های الهی: هر برنامه و قانونی وقتی کارآمد و پویاست که ضمانت اجرایی داشته باشد. معاد که تجلی گاه نعمت های مادی و معنوی الهی است، انگیزه ی عمل به دستورهای الهی را برای نوع انسانی، فراهم می سازد؛ پس معاد تکمیل کننده ی تشریع احکام الهی است.[8] پی نوشتها: [1]. سوره ی تحریم، آیه ی 11. [2]. سوره ی روم، آیه ی 7. [3]. محسن قرائتی، معاد، ص52. [4]. سوره ی یوسف، آیه ی 32 37؛ من (همسر عزیز) او (یوسف) را به خویشتن دعوت کردم و او خودداری کرد... این از دانشی است که پروردگارم به من آموخته است. من آیین قومی را که به خدا ایمان ندارند و به سرای دیگر کافرند، ترک گفتم. [5]. سوره ی ماعون، آیه ی 1 3. [6]. سوره ی کهف، آیه ی 49. [7]. ناصر مکارم شیرازی، پیام قرآن، ج5، ص413؛ به نقل از: معاد از نظر روح و جسم، ج1، ص44. [8]. جعفر سبحانی، عقاید اسلامی، ص557، (با تلخیص و تصرف). منبع: آخرین سفر، رحیم لطیفی، انتشارات مرکز مدیریت حوزه علمیه قم (1385)
عنوان سوال:

ایمان به معاد چه فواید و پیامدهایی دارد؟


پاسخ:

عقیده به معاد، نقش محوری و مهمی در زندگی مادی و معنوی، فردی و اجتماعی و دنیوی و اخروی انسان دارد، از جمله:
1. معادباوری پشتوانه ای برای تمام کمالات؛ اکثر کمال ها، ایثارها و فضایل اخلاقی، همراه با یک نوع محرومیت، ساده زیستن و تحمل فشارها و ناگواری هاست؛ با ایمان به قیامت و پاداش های الهی می توان ناگواری ها را تحمل کرد.
چرا رزمندگان، جان خود و سرمایه داران مال خود را فدا می کنند؟ چه نیرویی موجب می شود انسان هوس های خود را رها کند؟ اگر جزایی نباشد چرا انسان زیر بار تکلیف برود؟ چرا زن فرعون به هیچ قیمتی جذب کاخ و مال و طلاهای فرعون نمی شد؛ زیرا او چشم به جای دیگری دوخته بود:
(رَبِّ ابْنِ لِی عِنْدَکَ بَیْتاً فِی الْجَنَّةِ[1])؛ پروردگارا! خانه ای برای من نزد خود در بهشت بساز.
آری فقط کسانی که آخرت را فراموش کرده اند جذب دنیا می شوند.
(یَعْلَمُونَ ظاهِراً مِنَ الْحَیاةِ الدُّنْیا وَ هُمْ عَنِ الاخِرَةِ هُمْ غافِلُونَ.[2])؛[3] آنها فقط ظاهری از زندگی دنیا را می دانند و از آخرت (و پایان کار) غافل اند.
حمزه، عموی پیامبر اکرم(صلی الله علیه وآله) پیش از پذیرش اسلام، همیشه با لباس رزم و زره می جنگید، اما وقتی اسلام آورد بدون زره به میدان جنگ می رفت، چون بینش و برداشت او از مرگ و آینده فرق کرده بود؛ چنان که مولوی در باره ی او می گوید:
خلق گفتندش که ای عم رسول *** ای هژبر صف شکن شاه فحول
چون جوان بودی و زفت و سخت زه *** تو نمی رفتی سوی صف بی زره
چون شدی پیر و ضعیف و منحنی *** پرده های لاابالی می زنی
گفت حمزه: چون که من بودم جوان *** مرگ می دیدم وداع این جهان
لیک از نور محمد من کنون *** نیستم این شهر فانی را زبون
باور به معاد و کیفرهای روز قیامت، سرکش ترین غریزه ی انسانی (غریزه ی جنسی) را مهار می کند، تا آن جا که مرد جوانی را در برابر زن زیبا و در مکان خلوت، به تقوا و پاک دامنی می کشاند.[4]
ایمان به معاد، روح دنیاپرستی را که خمیر مایه ی تمام خطاها و جنایت هاست بی رنگ می نماید و دنیا را به ابزاری برای رسیدن به کمال و سعادت تبدیل می کند.
2. برانگیختن حس کمک به ضعیفان؛ قرآن مجید می فرماید:
(أَ رَأَیْتَ الَّذِی یُکَذِّبُ بِالدِّینِ فَذلِکَ الَّذِی یَدُعُّ الْیَتِیمَ وَ لا یَحُضُّ عَلی طَعامِ الْمِسْکِینِ)؛ آیا دیدی کسی را که روز جزا را انکار می کرد؟ او همان کسی است که -با کمال بی رحمی- یتیم را از خود دور می کرد و -دیگران را- به غذا دادن به او فرا نمی خواند.[5]
3. تأمین عدالت اجتماعی؛ انسان، با اعتقاد به مبدأ و معاد و باور به این که هر چه انجام داده (در نهان و آشکار) نزد خود حاضر می بیند، بهترین و مؤثرترین بازدارندگی را در جسم و جان خود می پروراند.
(ما لِهذَا الْکِتابِ لا یُغادِرُ صَغِیرَةً وَ لا کَبِیرَةً إِلاّ أَحْصاها وَ وَجَدُوا ما عَمِلُوا حاضِراً)[6]؛ این چه کتابی است که هیچ عمل کوچک و بزرگی را فرو نگذاشته، مگر این که آن را به شمار آورده است و (این در حالی است که) همه ی اعمال خود را حاضر می بینند.
4. ایمان به معاد و آرامش جان؛ همان طور که در ( انگیزه های بحث از معاد) گفته شد، انسان همواره در نگرانی به سر می برد؛ نگرانی از گذشته و فرصت های از دست رفته، از آینده و پایان تلخ تنهایی ها؛ و هیچ اختراع و اکتشافی توانایی نبرد با این مشکل روانی را ندارد.
تنها معادباوری، اندیشه ی فرجام نیک و این که وطن اصلی انسانْ جهان آخرت است، می تواند نگرانی ها را فراری دهد. اعتقاد راستین به سرای آخرت، یعنی پایان دنیا پوچ و هیچ نیست.
پروفسور (یونگ)، استاد معروف روانکاوی و از دستیاران مشهور فروید، در یکی از سخنان خود می گوید:
(دو سوم بیمارانی که از سراسر جهان به من مراجعه کرده اند افراد باسواد و موفقی بوده اند که درد بزرگ، یعنی پوچی و بی معنی بودنِ زندگی، آنها را رنج می دهد. علت این است که بشر قرن بیستم به خاطر پیشرفت تکنولوژی و کوته نظری و تعصب، مذهب را از دست داده، و سرگشته در جستوجوی روح خویش است و تا مذهبی نیابد آسایش ندارد؛ زیرا بی مذهبی سبب بی معنایی و پوچی زندگی می شود).[7]
5. ضمانت اجرایی قوانین و برنامه های الهی: هر برنامه و قانونی وقتی کارآمد و پویاست که ضمانت اجرایی داشته باشد. معاد که تجلی گاه نعمت های مادی و معنوی الهی است، انگیزه ی عمل به دستورهای الهی را برای نوع انسانی، فراهم می سازد؛ پس معاد تکمیل کننده ی تشریع احکام الهی است.[8]
پی نوشتها:
[1]. سوره ی تحریم، آیه ی 11.
[2]. سوره ی روم، آیه ی 7.
[3]. محسن قرائتی، معاد، ص52.
[4]. سوره ی یوسف، آیه ی 32 37؛ من (همسر عزیز) او (یوسف) را به خویشتن دعوت کردم و او خودداری کرد... این از دانشی است که پروردگارم به من آموخته است. من آیین قومی را که به خدا ایمان ندارند و به سرای دیگر کافرند، ترک گفتم.
[5]. سوره ی ماعون، آیه ی 1 3.
[6]. سوره ی کهف، آیه ی 49.
[7]. ناصر مکارم شیرازی، پیام قرآن، ج5، ص413؛ به نقل از: معاد از نظر روح و جسم، ج1، ص44.
[8]. جعفر سبحانی، عقاید اسلامی، ص557، (با تلخیص و تصرف).
منبع: آخرین سفر، رحیم لطیفی، انتشارات مرکز مدیریت حوزه علمیه قم (1385)





1396@ - موتور جستجوی پرسش و پاسخ امین