مدارک تاریخی نشان می دهد اقوامی که در نقاط مختلف جهان می زیستند در این اعتقاد مشترک بودند و غالباً عقیده محکمی به زندگی پس از مرگ داشتند، و برای آن تشریفاتی قائل بودند، هر چند معمولاً آن را با خرافاتی نیز آمیخته بودند الف معاد در میان مصریان قدیم (آلبرماله) در تاریخ خود در این زمینه چنین آورده است (مردم مصر بر این عقیده بودند که روح مرده از قبر جدا شده و در محضر خداوند بزرگ (آزیریس) حاضر می شود هنگامی که او را در محضر (احکم الحاکمین) (آزیریس) رهبری می کنند قلب او را در میزان حقیقت می سنجد، روحی که از حساب پاک بیرون آید رهسپار باغی می شود که حد برکتش در تصور نگنجد … در کنار اموات، نامه ای می گذاشتند که در سفر به آن دنیا راهنمای آنها باشد، این نامه عجیب و جالب جمله هائی را در بر داشت که مرده باید در محضر خداوند بزرگ (آزیریس) بگوید تا ذمه اش پاک شود.) (آلبرماله، تاریخ ملل شرق و یونان 1/74) خلاصه اینکه مصریان بنا به گواهی تاریخشان اعتقاد عمیقی به مسأله حیات بعد از مرگ داشتند، هر چند آن را با خرافات زیادی آمیخته بودند، از جمله اینکه آنها بجای گذاشتن ابزار و لوازم زندگی و مواد غذائی در قبرها، تصاویر و مجسمه ها و نقّاشیهائی از آنها را در گورها می گذاشتند و معتقد بودند این تصاویر و نقّاشیها می تواند جای اصلی آن را بگیرد. ب (بابلیها) یکی دیگر از اقوام متمدن پیشین بودند، آثاری که از آنها باقیمانده نشان می دهد که اعتقاد به زندگی پس از مرگ و معاد در میان آنها راسخ بوده، به همین دلیل به گفته بعضی از مورخان اجساد مردگان خود را در زیر زمینهای سقف دار به خاک می سپردند، گرچه مرده ها را مومیائی نمی کردند، ولی بعد از شستن، لباس خوب بر آنها می پوشاندند، و گونه هایش را رنگین و مژگانش را سیاه می کردند! و انگشترهائی بر انگشتان او می نهادند، و اگر مرده، زن بود شیشه های عطر و شانه و گردها و روغنهای آرایش، در گور او می گذاشتند، تا بوی خوش و زیبائی چهره خود را در جهان دیگر حفظ کند! (تاریخ ویل دورانت جلد اول، صفحه 283 (با تلخیص).) ج (سومریها) که از اقوام متمدن باستانی ساکن جنوب عراق محسوب می شوند، به گفته (ویل دورانت) با مردگان خود مواد غذائی و ابزار آلاتی دفن می کردند. باز (ویل دورانت) در این زمینه می نویسد چون سومریها با مردگان خود خوراکیها و افزارهای زندگی را در گور می نهادند می توان چنین فرض کرد که به زندگی در سرای دیگر عقیده داشتند (تاریخ ویل دورانت جلد اول، صفحه 155). www.eporsesh.com
مدارک تاریخی نشان می دهد اقوامی که در نقاط مختلف جهان می زیستند در این اعتقاد مشترک بودند و غالباً عقیده محکمی به زندگی پس از مرگ داشتند، و برای آن تشریفاتی قائل بودند، هر چند معمولاً آن را با خرافاتی نیز آمیخته بودند
الف معاد در میان مصریان قدیم
(آلبرماله) در تاریخ خود در این زمینه چنین آورده است
(مردم مصر بر این عقیده بودند که روح مرده از قبر جدا شده و در محضر خداوند بزرگ (آزیریس) حاضر می شود
هنگامی که او را در محضر (احکم الحاکمین) (آزیریس) رهبری می کنند قلب او را در میزان حقیقت می سنجد، روحی که از حساب پاک بیرون آید رهسپار باغی می شود که حد برکتش در تصور نگنجد …
در کنار اموات، نامه ای می گذاشتند که در سفر به آن دنیا راهنمای آنها باشد، این نامه عجیب و جالب جمله هائی را در بر داشت که مرده باید در محضر خداوند بزرگ (آزیریس) بگوید تا ذمه اش پاک شود.) (آلبرماله، تاریخ ملل شرق و یونان 1/74)
خلاصه اینکه مصریان بنا به گواهی تاریخشان اعتقاد عمیقی به مسأله حیات بعد از مرگ داشتند، هر چند آن را با خرافات زیادی آمیخته بودند، از جمله اینکه آنها بجای گذاشتن ابزار و لوازم زندگی و مواد غذائی در قبرها، تصاویر و مجسمه ها و نقّاشیهائی از آنها را در گورها می گذاشتند و معتقد بودند این تصاویر و نقّاشیها می تواند جای اصلی آن را بگیرد.
ب (بابلیها) یکی دیگر از اقوام متمدن پیشین بودند، آثاری که از آنها باقیمانده نشان می دهد که اعتقاد به زندگی پس از مرگ و معاد در میان آنها راسخ بوده، به همین دلیل به گفته بعضی از مورخان اجساد مردگان خود را در زیر زمینهای سقف دار به خاک می سپردند، گرچه مرده ها را مومیائی نمی کردند، ولی بعد از شستن، لباس خوب بر آنها می پوشاندند، و گونه هایش را رنگین و مژگانش را سیاه می کردند! و انگشترهائی بر انگشتان او می نهادند، و اگر مرده، زن بود شیشه های عطر و شانه و گردها و روغنهای آرایش، در گور او می گذاشتند، تا بوی خوش و زیبائی چهره خود را در جهان دیگر حفظ کند! (تاریخ ویل دورانت جلد اول، صفحه 283 (با تلخیص).)
ج (سومریها) که از اقوام متمدن باستانی ساکن جنوب عراق محسوب می شوند، به گفته (ویل دورانت) با مردگان خود مواد غذائی و ابزار آلاتی دفن می کردند.
باز (ویل دورانت) در این زمینه می نویسد چون سومریها با مردگان خود خوراکیها و افزارهای زندگی را در گور می نهادند می توان چنین فرض کرد که به زندگی در سرای دیگر عقیده داشتند (تاریخ ویل دورانت جلد اول، صفحه 155).
www.eporsesh.com
- [سایر] آیا اعتقاد به معاد در میان اقوام قبل از تاریخ وجود داشته است؟
- [سایر] ایمان به معاد چه آثاری در پی دارد؟
- [سایر] چرا ایمان به معاد، از اصول دین است؟
- [سایر] ایمان به معاد چه فواید و پیامدهایی دارد؟
- [سایر] علاوه بر ایمان به خداوند، معاد، رسالت پیامبران و...، آیا ایمان به ملائکه نیز جزو ضروریات است؟!
- [سایر] آیا کسی که به خدا ایمان آورده، باید معاد را هم قبول کند؟
- [سایر] معاد چیست ؟
- [سایر] به چه دلیل حتماً باید معاد باشد و چه نیازی به معاد است؟
- [سایر] یکی از دلایل منکران معاد شبهه اعاده معدوم است، اعاده معدوم و رابطه آن با معاد چیست؟
- [سایر] معاد چگونه است؟
- [آیت الله مکارم شیرازی] هرگاه کافر شهادتین نگوید، ولی قلباً به معنی آن ایمان داشته باشد مسلمان است، اما اگر بر زبان جاری کند و یقین باشد که قلباً به آن ایمان ندارد احتیاط واجب آن است که از او اجتناب شود.
- [آیت الله مکارم شیرازی] فرزندان نابالغ کفار بعد از ایمان آوردن پدران آنها پاک می شوند.
- [آیت الله اردبیلی] اگر مالک گاو، گوسفند، شتر، طلا و نقره در بین سال بالغ شود، اوّل سال او برای تعلّق زکات، از تاریخ بلوغ او حساب میشود.
- [آیت الله بهجت] مستحق زکات باید مؤمن (شیعه) باشد، مگر مورد چهارم و هفتم از مصارف زکات، که شرایط خاص خود را دارد.
- [آیت الله مظاهری] مستحب است دایهای که برای طفل میگیرند شیعه و مؤمن و دارای عقل و عفّت و صورت نیکو باشد.
- [آیت الله شبیری زنجانی] مسافرت در ماه رمضان اشکال ندارد، ولی برای فرار از روزه، مسافرت مکروه است و همچنین است هر گونه سفر قبل از پایان شب بیست و سوم ماه رمضان، مگر این که سفر برای حج یا عمره یا استقبال برادر مؤمن یا از بیم تلف مال و یا تلف جان برادر مؤمن یا به جهت ضرورت دیگر باشد.
- [آیت الله جوادی آملی] .در داد و ستد نسیه، مدت تحویل بها باید معلوم باشد و در صورت ابهامِ تاریخ آن، باطل است ; مانند آنکه کالایی را بفروشد که خریدار , بهای آن را هنگام رسیدن محصول بپردازد.
- [آیت الله سبحانی] لازم است مؤمنان به خطبه ها گوش دهند و سکوت را انتخاب کنند و اگر گوش نکنند یا حرف بزنند کار خلافی انجام داده اند.
- [آیت الله مکارم شیرازی] اگر معلوم نباشد پسر بزرگتر کدام است یعنی تاریخ تولد پسرها درست روشن نباشد، قضای نماز و روزه پدر و مادر بر هیچ کدام واجب نیست، ولی احتیاط مستحب آن است که بین خودشان قسمت کنند.
- [آیت الله اردبیلی] هرگاه در جلسهای نسبت به شخص مؤمنی غیبت شود و یکی از استثناهایی که در مسأله قبل بیان شد وجود نداشته باشد، علاوه بر این که گوشدادن به آن حرام است، بر هر فردی که قدرت دارد واجب است آن غیبت را ردّ کند و از آن مؤمن دفاع نماید. در روایات اسلامی آمده است: (هر کس قدرت دفاع از برادر مؤمن خود را که مورد غیبت و ستم قرار گرفته داشته باشد و دفاع نکند و در اثر سکوت او آن مؤمن ذلیل شود، خداوند او را در دنیا و آخرت ذلیل خواهد کرد).(1)