(سکرات موت) تعبیری است که در قرآن برای تبهکاران به کار رفته است. (وَ جاءَتْ سَکْرَةُ الْمَوْتِ بِالْحَقِّ ذلِکَ ما کُنْتَ مِنْهُ تَحِیدُ)؛[1] و هنگام بی هوشی و سختی مرگ، به حق و حقیقت فرارسید؛ آری همان مرگی بود که از او دوری می جستید (و سخت ترسان و هراسان بودید). سکرات موت، حالتی درونی است که در هنگام مرگ برای انسان به وجود می آید، بدین صورت که از مردم، غافل می شود و به خود می پردازد، مانند انسان مستی که نمی داند به او چه می گویند و چه گفته می شود. به دلیل همین بی توجهی و غفلت از اطرافیان، به (سکرات موت) تعبیر شده است.[2] امیر مؤمنان(علیه السلام) از این مرحله ی سخت و جانکاه چنین خبر می دهد: آنچه برایشان فرود می آید وصف ناپذیر است. بر آنان (مستی مرگ) و حسرت از دست دادن دنیا و لذّات آن، یا حسرت از دست دادن توبه و پشیمانی و جبران گناهان جمع می شود، اعضایشان به سستی می گراید و رنگشان تغییر می کند؛ آن گاه مرگ، در آنان بیش تر نفوذ می کند و بدین سبب، قدرت سخن را از ایشان می گیرد؛ او در میان خانواده اش با چشمش می بیند و با گوشش می شنود و در حالی که عقل و خردش سالم و باقی مانده است می اندیشد که در چه چیزی عمرش را هدر داد و در چه چیزی روزگارش را تباه ساخت.[3] پی نوشتها: [1]. سوره ی ق، آیه ی 19. [2]. ر.ک: محمد حسین طباطبایی، المیزان، ج 18، ص 348 349. [3]. نهج البلاغه، خطبه ی 109. لازم به ذکر است که آیت الله جوادی آملی (سکرات موت) را چنین تبیین می کند. انسانی که گرفتار دنیاست با فرارسیدن مرگش، گرفتار شکنجه و عذاب درونی است؛ چون که جدایی او از آنچه بدان تعلّق داشته بسی سخت و دشوار است. تعلّق به دنیا هنوز بر جان او حاکم است ولی با فرارسیدن مرگش، محبوب را از او می گیرند. از فاصله ی بین مرگ طبیعی و مرگ حقیقی (یعنی انتقال از دنیا به برزخ) که توأم با حیرت و سرگردانی است، تعبیر به (سکرات موت) می شود. صورت و سیرت انسان در قرآن، ج 14، ص 217. منبع: مرگ، واقعیت ناشناخته، محسن میرزاپور، نشر انتشارات مرکز مدیریت حوزه علمیه قم (1383).
(سکرات موت) تعبیری است که در قرآن برای تبهکاران به کار رفته است.
(وَ جاءَتْ سَکْرَةُ الْمَوْتِ بِالْحَقِّ ذلِکَ ما کُنْتَ مِنْهُ تَحِیدُ)؛[1] و هنگام بی هوشی و سختی مرگ، به حق و حقیقت فرارسید؛ آری همان مرگی بود که از او دوری می جستید (و سخت ترسان و هراسان بودید).
سکرات موت، حالتی درونی است که در هنگام مرگ برای انسان به وجود می آید، بدین صورت که از مردم، غافل می شود و به خود می پردازد، مانند انسان مستی که نمی داند به او چه می گویند و چه گفته می شود. به دلیل همین بی توجهی و غفلت از اطرافیان، به (سکرات موت) تعبیر شده است.[2]
امیر مؤمنان(علیه السلام) از این مرحله ی سخت و جانکاه چنین خبر می دهد:
آنچه برایشان فرود می آید وصف ناپذیر است. بر آنان (مستی مرگ) و حسرت از دست دادن دنیا و لذّات آن، یا حسرت از دست دادن توبه و پشیمانی و جبران گناهان جمع می شود، اعضایشان به سستی می گراید و رنگشان تغییر می کند؛ آن گاه مرگ، در آنان بیش تر نفوذ می کند و بدین سبب، قدرت سخن را از ایشان می گیرد؛ او در میان خانواده اش با چشمش می بیند و با گوشش می شنود و در حالی که عقل و خردش سالم و باقی مانده است می اندیشد که در چه چیزی عمرش را هدر داد و در چه چیزی روزگارش را تباه ساخت.[3]
پی نوشتها:
[1]. سوره ی ق، آیه ی 19.
[2]. ر.ک: محمد حسین طباطبایی، المیزان، ج 18، ص 348 349.
[3]. نهج البلاغه، خطبه ی 109. لازم به ذکر است که آیت الله جوادی آملی (سکرات موت) را چنین تبیین می کند. انسانی که گرفتار دنیاست با فرارسیدن مرگش، گرفتار شکنجه و عذاب درونی است؛ چون که جدایی او از آنچه بدان تعلّق داشته بسی سخت و دشوار است. تعلّق به دنیا هنوز بر جان او حاکم است ولی با فرارسیدن مرگش، محبوب را از او می گیرند. از فاصله ی بین مرگ طبیعی و مرگ حقیقی (یعنی انتقال از دنیا به برزخ) که توأم با حیرت و سرگردانی است، تعبیر به (سکرات موت) می شود. صورت و سیرت انسان در قرآن، ج 14، ص 217.
منبع: مرگ، واقعیت ناشناخته، محسن میرزاپور، نشر انتشارات مرکز مدیریت حوزه علمیه قم (1383).
- [سایر] غمرات و سکرات موت چه حالاتی هستند؟
- [سایر] سکرات مرگ چیست؟
- [سایر] سکرات مرگ به چه معناست؟
- [سایر] هنگام سکرات مرگ چه چیزهایی برای انسان آشکار می شود؟
- [سایر] تفاوت موت، فوت و وفات را بیان کنید؟
- [آیت الله نوری همدانی] آیا هبه نمودن در مرض موت صحیح است یا خیر؟
- [سایر] در آخر سوره واقعه اشاره شده است که انسان بعد از مرگ بلافاصله نتیجه اعمال خود را می بیند! آیا این مسئله با سکرات مرگ منافات ندارد؟
- [سایر] در آخر سوره واقعه اشاره شده است که انسان بعد از مرگ بلافاصله نتیجه اعمال خود را می بیند! آیا این مسئله با سکرات مرگ منافات ندارد؟
- [آیت الله مکارم شیرازی] آیا تنظیم صلح نامه، قولنامه و وصیّت در مرض متّصل به موت نافذ و صحیح است؟
- [سایر] آیا مرگ مصداق دنیوی دارد ؟ تفاوت فوت ، موت و وفات را توضیح بفرمایید.
- [آیت الله مظاهری] هبه در مرض موت صحیح است گرچه زاید بر ثلث باشد، ولی اگر قصد او این باشد که بعضی از ورثه را بدون جهت شرعی محروم از ارث کند حرام است.
- [آیت الله بهجت] اگر مؤجر یا مستأجر بمیرد، بنابر اظهر اجاره باطل نمیشود، ولی اگر خانه، ملک مؤجر نباشد، مثلاً دیگری وصیت کرده که تا او زنده است منفعت خانه مال او باشد، چنانچه آن خانه را اجاره دهد و پیش از تمام شدن مدت اجاره بمیرد، از وقتی که مرده اجاره باطل است، مگر آنکه مالک آن منفعت، بقیه مدت اجاره را اجازه دهد. همچنین اگر خانه را به مستأجر به این صورت اجاره داده باشند که شخص دیگری، حق نداشته باشد در آن سکونت کند، باز هنگام موت مستأجر اجاره باطل خواهد شد.
- [آیت الله صافی گلپایگانی] . اگر بعد از آن که حیوانی را تیر زدند، مثلاً در آب بیفتد، و انسان بداند که حیوان به واسطه تیر و افتادن در آب جان داده، حلال نیست، بلکه اگر شک کند که فقط برای تیر بوده یا نه، حلال نمیباشد. و اگر حیوانی را شکار کنند و از نظر ناپدید شود، و بعد از آن مرده آن حیوان پیدا شود، اگر بدانند که موت آن فقط مستند به سلاح شکار بوده، حلال است، ولی اگر احتمال دهند که سلاح شکار به ضمیمه چیز دیگری سبب مرگ حیوان شده، محکوم به نجاست و حرمت است.
- [آیت الله فاضل لنکرانی] اگر بعد از آن که حیوانی را تیر زدند مثلا در آب بیفتد، و انسان بداند که حیوان بواسطه تیر و افتادن در آب جان داده، حلال نیست. بلکه اگر شک کند که فقط برای تیر بوده یا نه، حلال نمی باشد. و اگر حیوانی را شکار کنند و از نظر ناپدید شود و بعد از آن مرده آن حیوان پیدا شود اگر بدانند که موت آن فقط مستند به سلاح شکار بوده حلال است ولی اگر احتمال دهند که سلاح شکار به ضمیمه چیز دیگر سبب مرگ حیوان شده محکوم به نجاست و حرمت است.