عصمت در لغت به معنای منع کردن و بازداشتن است و به همین معنا در برخی از آیات و روایات به کار رفته است که نمونه هایی از آن را بیان می کنیم: الف. (لا عاصِمَ الْیَوْمَ مِنْ أَمْرِ اللّه إِلاّ مَنْ رَحِمَ);[1] امروز هیچ کس را از قهر خدا جز به لطف او پناه نیست. (تنها رحمت او است که مانع از عذاب می گردد). ب. (وَ اللّه یَعْصِمُکَ مِنَ النّاسِ);[2] خدا تو را از شر و آزار مردمان محفوظ خواهد داشت. ج. (الاعتبارُ یُفیدُ العِصمَة);[3] عبرت گیری (از کارهای دیگران) مصونیت آدمی را به دنبال دارد (و از آزمودن دوباره ی اعمال ناپسند جلوگیری می کند). د. (إنَّ التَقوی عِصمَة لَکَ فِی حَیاتِک);[4] تقوای الهی (از آلودگی به گناه) بازتان می دارد. گفتنی است که بازداشتن و منع کردن، همواره با جبر و اکراه همراه نیست; بلکه در مورد کسی که به پند و اندرز بسنده می کند و دایره ی اختیار دیگری را تنگ نمی نماید نیز می توان این واژه را به کار گرفت.[5] از سوی دیگر، از دیدگاه آیات و روایات، پیامبران و امامان از هر گونه گناه و خطایی در امان اند. برای بیان این حقیقت، الفاظ و تعابیر گوناگونی به کار رفته که واژه ی عصمت نیز یکی از آن ها است;[6] چنان که پیامبر اکرم(صلی الله علیه وآله وسلم)می فرماید: (أنَا وَ عَلی وَ الحَسن وَ الحُسَین وَ تِسعَة مِن وُلدِ الحُسَین مُطَهَّروُن مَعصومُون);[7] من و علی و حسن و حسین و نُه نفر از فرزندان حسین، پاک و معصوم هستیم. امیر مؤمنان علی(علیه السلام) نیز با اشاره به این حقیقت که خدای حکیم را نشاید که به اطاعت و پی روی همه جانبه از کسی فرمان دهد که از آلوده شدن به گناه در امان نیست، می فرماید: (انّما امَرَ اللّه عَزوَجَل بِطاعَة الرَسول لانَّهُ مَعصوم مُطَهّر لا یَأمُر بِمَعصیتِه)[8]; دلیل آن که خداوند مردم را به اطاعت (همه جانبه) از پیامبر می خواند آن است که وی پاک و معصوم است و به گناه فرمان نمی دهد. این، تنها نمونه هایی است از روایاتی که پیشینه ی کاربرد واژه ی عصمت را می نمایانند و بر این پندار که پیدایش این اصطلاح، سال ها پس از ظهور اسلام و در زمان رواج اندیشه های کلامی بوده است،[9] خط بطلان می کشند، با این همه، برای بهره گیری از معارف دینی نباید تنها از واژه هایی سراغ گرفت که به تدریج در معنای امروزی شان به کار رفته یا در این معانی رواج یافته اند. قرآن کریم، بی آن که واژه ی عصمت را به کار گیرد، با بیان های گوناگون دامان انبیا و اولیا را از هر گونه گناه و خطایی می زداید.[10] پیامبر گرامی اسلام و امیرمؤمنان نیز افزون بر این واژه، تعابیر دیگری به کار می برند که در رسایی و گویایی، چیزی از آن کم ندارد; چنان که پیامبر اکرم در تفسیر آیه ی تطهیر می فرماید: (فَانَا وَ اهل بیتی مُطَهَّرون مِن الذنُوب)[11]; من و اهل بیتم از گناه پیراسته ایم. پی نوشتها: [1]. سوره ی هود، آیه ی 43 (ترجمه ی الهی قمشه ای). [2]. سوره ی مائده، آیه ی 67. [3]. میزان الحکمة، ج 6، ص 342. [4]. همان، ص 343. [5]. ر.ک: مقاییس اللغة، ج 4، ص 331; و بحارالانوار، ج 17، ص 94. [6]. اندیشمندان مسلمان با بهره گیری از آیات و روایات و بر پایه ی مبانی پذیرفته شده در مکاتب مختلف کلامی، تعاریف گوناگونی از عصمت به دست داده اند که کم و بیش با یک دیگر تفاوت هایی نیز دارند. (برای نمونه ر.ک: ابن ابی الحدید، شرح نهج البلاغه، ج 7، ص 9; بحار الانوار، ج 17، ص 94; شرح المواقف، ج 8، ص 280; شرح المقاصد، ج 4، ص 312; تنزیه الانبیاء، ص 19; و الالهیات، ج 3، ص 161). فاضل مقداد در تعریف عصمت می گوید: (عصمت، لطفی است که خداوند در حق مکلف به جای می آورد، به گونه ای که انگیزه ای برای ترک اطاعت و یا انجام معصیت در او باقی نمی ماند، هر چند این لطف، توان انجام گناه را از وی نمی ستاند) (ارشاد الطالبین، ص 301 - 302). این متکلم برجسته ی امامیه، در ادامه، اسباب تحقق لطف الهی را چنین بر می شمارد: الف. برخورداری از ملکه ای که آدمی را از اقدام بر معاصی باز می دارد; ب. آگاهی کامل از پی آمدهای اعمال زشت و زیبا; ج. ترس از مؤاخذه بر ترک اولی. [7]. بحارالانوار، ج 25، ص 201; و ینابیع المودة، ب 77، ص 445. [8]. موسوعة الامام علی بن ابی طالب، ج 2، ص 248. [9]. ر.ک: عصمة الانبیاء، (رسالة التقریب، العدد الثانی)، ص 133. [10]. ر.ک: پژوهشی در عصمت معصومان، ص 114109 و 160157 و 207196 و 306285. [11]. الدر المنثور، ج 5، ص 199. منبع: حسن یوسفیان ، پرسمان عصمت، مرکز مطالعات و پژوهش های فرهنگی حوزه علمیه قم، 1380.
عصمت در لغت به معنای منع کردن و بازداشتن است و به همین معنا در برخی از آیات و روایات به کار رفته است که نمونه هایی از آن را بیان می کنیم:
الف. (لا عاصِمَ الْیَوْمَ مِنْ أَمْرِ اللّه إِلاّ مَنْ رَحِمَ);[1]
امروز هیچ کس را از قهر خدا جز به لطف او پناه نیست. (تنها رحمت او است که مانع از عذاب می گردد).
ب. (وَ اللّه یَعْصِمُکَ مِنَ النّاسِ);[2]
خدا تو را از شر و آزار مردمان محفوظ خواهد داشت.
ج. (الاعتبارُ یُفیدُ العِصمَة);[3]
عبرت گیری (از کارهای دیگران) مصونیت آدمی را به دنبال دارد (و از آزمودن دوباره ی اعمال ناپسند جلوگیری می کند).
د. (إنَّ التَقوی عِصمَة لَکَ فِی حَیاتِک);[4]
تقوای الهی (از آلودگی به گناه) بازتان می دارد.
گفتنی است که بازداشتن و منع کردن، همواره با جبر و اکراه همراه نیست; بلکه در مورد کسی که به پند و اندرز بسنده می کند و دایره ی اختیار دیگری را تنگ نمی نماید نیز می توان این واژه را به کار گرفت.[5] از سوی دیگر، از دیدگاه آیات و روایات، پیامبران و امامان از هر گونه گناه و خطایی در امان اند. برای بیان این حقیقت، الفاظ و تعابیر گوناگونی به کار رفته که واژه ی عصمت نیز یکی از آن ها است;[6] چنان که پیامبر اکرم(صلی الله علیه وآله وسلم)می فرماید: (أنَا وَ عَلی وَ الحَسن وَ الحُسَین وَ تِسعَة مِن وُلدِ الحُسَین مُطَهَّروُن مَعصومُون);[7] من و علی و حسن و حسین و نُه نفر از فرزندان حسین، پاک و معصوم هستیم.
امیر مؤمنان علی(علیه السلام) نیز با اشاره به این حقیقت که خدای حکیم را نشاید که به اطاعت و پی روی همه جانبه از کسی فرمان دهد که از آلوده شدن به گناه در امان نیست، می فرماید: (انّما امَرَ اللّه عَزوَجَل بِطاعَة الرَسول لانَّهُ مَعصوم مُطَهّر لا یَأمُر بِمَعصیتِه)[8]; دلیل آن که خداوند مردم را به اطاعت (همه جانبه) از پیامبر می خواند آن است که وی پاک و معصوم است و به گناه فرمان نمی دهد.
این، تنها نمونه هایی است از روایاتی که پیشینه ی کاربرد واژه ی عصمت را می نمایانند و بر این پندار که پیدایش این اصطلاح، سال ها پس از ظهور اسلام و در زمان رواج اندیشه های کلامی بوده است،[9] خط بطلان می کشند، با این همه، برای بهره گیری از معارف دینی نباید تنها از واژه هایی سراغ گرفت که به تدریج در معنای امروزی شان به کار رفته یا در این معانی رواج یافته اند. قرآن کریم، بی آن که واژه ی عصمت را به کار گیرد، با بیان های گوناگون دامان انبیا و اولیا را از هر گونه گناه و خطایی می زداید.[10] پیامبر گرامی اسلام و امیرمؤمنان نیز افزون بر این واژه، تعابیر دیگری به کار می برند که در رسایی و گویایی، چیزی از آن کم ندارد; چنان که پیامبر اکرم در تفسیر آیه ی تطهیر می فرماید: (فَانَا وَ اهل بیتی مُطَهَّرون مِن الذنُوب)[11]; من و اهل بیتم از گناه پیراسته ایم.
پی نوشتها:
[1]. سوره ی هود، آیه ی 43 (ترجمه ی الهی قمشه ای).
[2]. سوره ی مائده، آیه ی 67.
[3]. میزان الحکمة، ج 6، ص 342.
[4]. همان، ص 343.
[5]. ر.ک: مقاییس اللغة، ج 4، ص 331; و بحارالانوار، ج 17، ص 94.
[6]. اندیشمندان مسلمان با بهره گیری از آیات و روایات و بر پایه ی مبانی پذیرفته شده در مکاتب مختلف کلامی، تعاریف گوناگونی از عصمت به دست داده اند که کم و بیش با یک دیگر تفاوت هایی نیز دارند. (برای نمونه ر.ک: ابن ابی الحدید، شرح نهج البلاغه، ج 7، ص 9; بحار الانوار، ج 17، ص 94; شرح المواقف، ج 8، ص 280; شرح المقاصد، ج 4، ص 312; تنزیه الانبیاء، ص 19; و الالهیات، ج 3، ص 161). فاضل مقداد در تعریف عصمت می گوید: (عصمت، لطفی است که خداوند در حق مکلف به جای می آورد، به گونه ای که انگیزه ای برای ترک اطاعت و یا انجام معصیت در او باقی نمی ماند، هر چند این لطف، توان انجام گناه را از وی نمی ستاند) (ارشاد الطالبین، ص 301 - 302). این متکلم برجسته ی امامیه، در ادامه، اسباب تحقق لطف الهی را چنین بر می شمارد: الف. برخورداری از ملکه ای که آدمی را از اقدام بر معاصی باز می دارد; ب. آگاهی کامل از پی آمدهای اعمال زشت و زیبا; ج. ترس از مؤاخذه بر ترک اولی.
[7]. بحارالانوار، ج 25، ص 201; و ینابیع المودة، ب 77، ص 445.
[8]. موسوعة الامام علی بن ابی طالب، ج 2، ص 248.
[9]. ر.ک: عصمة الانبیاء، (رسالة التقریب، العدد الثانی)، ص 133.
[10]. ر.ک: پژوهشی در عصمت معصومان، ص 114109 و 160157 و 207196 و 306285.
[11]. الدر المنثور، ج 5، ص 199.
منبع: حسن یوسفیان ، پرسمان عصمت، مرکز مطالعات و پژوهش های فرهنگی حوزه علمیه قم، 1380.
- [سایر] چه کسانی مصداق واژه معصوم هستند؟
- [سایر] چه کسانی مصداق واژه ی معصوم هستند؟
- [سایر] واژه عید در قرآن چند بار به کار رفته است؟
- [سایر] کلمه صلاة به چه معناست؟ آیا پیش از اسلام نیز این واژه را به کار می بردند؟
- [سایر] کلمه صلاة به چه معناست؟ آیا پیش از اسلام نیز این واژه را به کار می بردند؟
- [سایر] عشق چیست؟ چه آثاری در زندگی انسان دارد؟ آیا واژه «عشق» در قرآن به کار رفته است؟
- [سایر] چرا در آیه 1 سوره تحریم در رابطه با پیامبر(ص) واژه "تحریم" به کار رفته است؟
- [سایر] تفاوت واژه الله در اسلام و واژه God در مسیحیت چیست؟
- [سایر] آیا شیعه به معنای امروزی در صدر اسلام بوده است آیا شیعیان امروزی توجیه گران ماوقع نیستند؟
- [سایر] واژه تأویل به چه معناست؟
- [آیت الله فاضل لنکرانی] انسان نباید جلوتر از قبر پیغمبر و امام(علیه السلام)نماز بخواند و بنابر احتیاط مستحب مساوی قبر مطهّر معصوم نماز نخواند.
- [آیت الله اردبیلی] اگر مسلمانی به یکی از چهارده معصوم علیهمالسلام در حال اختیار و سلامت عقل دشنام دهد یا با آنان دشمنی داشته باشد، نجس است.
- [آیت الله جوادی آملی] .اگر بین نمازگزار و قبر معصوم(ع) دیوار و مانند آن حاجبی باشد که مانع صدق هتک حرمت است , اقامه نماز حرام نیست؛ ولی ضریح یا پردهای که روی قبر شریف قرار دارد, حاجب نخواهند بود. شرط پنجم
- [آیت الله سیستانی] اگر در عقد شرکت شرط کنند کسی که کار میکند ، یا بیشتر از شریک دیگر کار میکند ، یا کار او با اهمیت تر از کار دیگری است بیشتر منفعت ببرد ، باید آنچه را شرط کردهاند به او بدهند . و همچنین اگر شرط کنند کسی که کار نمیکند ، یا بیشتر کار نمیکند ، یا کار او با اهمیتتر از کار دیگری نیست ، بیشتر منفعت ببرد ، باز هم شرط صحیح است ، و باید آنچه شرط کردهاند به او بدهند .
- [آیت الله اردبیلی] اگر در عقد شرکت شرط کنند کسی که کار میکند یا بیشتر از شریک دیگر کار میکند، بیشتر منفعت ببرد یا شرط کنند کسی که کار نمیکند یا کمتر کار میکند بیشتر منفعت ببرد، عقد و شرط صحیح است.
- [آیت الله اردبیلی] اگر وکیل را عزل کند، یعنی از کار برکنار نماید، بعد از آن که خبر به او رسید نمیتواند آن کار را انجام دهد، ولی اگر پیش از رسیدن خبر آن کار را انجام داده باشد، صحیح است.
- [آیت الله وحید خراسانی] اگر وکیل را عزل کند یعنی از کار برکنار نماید بعد از ان که خبر به او رسید نمی تواند ان کار را انجام دهد ولی اگر پیش از رسیدن خبر ان کار را انجام داده باشد صحیح است
- [آیت الله نوری همدانی] اگر وکیل را عزل کند یعنی از کار برکنار نماید ، بعد از آنکه خبر به او رسید نمی تواند آن کار را انجام دهد ، ولی اگر پیش از رسیدن خبر آن کار را انجام داده باشد ، صحیح است .
- [آیت الله سبحانی] اگر وکیل را عزل کند یعنی از کار برکنار نماید، بعد از آنکه خبر به او رسید نمی تواند آن کار را انجام دهد، ولی اگر پیش از رسیدن خبر آن کار را انجام داده باشد صحیح است.
- [آیت الله مظاهری] اگر وکیل را عزل کند، یعنی از کار برکنار نماید، بعد از آنکه خبر به او رسید نمیتواند آن کار را انجام دهد، ولی اگر پیش از رسیدن خبر آن کار را انجام داده باشد صحیح است.