رجعت از عقاید معروف شیعه است وتفسیرش دریک عبارت کوتاه چنین است : بعد از ظهور مهدی (ع) ودرآستانه رستاخیز گروهی از مؤمنان خالص و کفارو طاغیان بسیار شرور به این جهان باز می گردند، گروه اول مدارجی از کمال را طی می کنند، وگروه دوم کیفرهای شدیدی می بینند. مرحومسید مرتضی که از بزرگان شیعه است چنین می گوید : خداوندمتعال بعد از ظهور حضرت مهدی(ع) گروهی از کسانی که قبلاً ازدنیا رفته اند به جهان باز می گرداند، تا درثواب وافتخارات یاری او ومشاهده حکومت حق بر سراسر جهان شرکت جویند، ونیز گروهی از دشمنان سرسخت را باز می گرداند تا ازآنها انتقام گیرد. سپس می افزاید : دلیل برصحت این مذهب این است که هیچ عاقلی نمی تواند قدرت خدا را براین امر انکار کند چرا که این مسأله محالی نیست، درحالی که بعضی از مخالفین ما چنان این موضوع را انکار می کنند که گوئی آن رامحال وغیر ممکن می شمرند. بعد اضافه می کند : دلیل براثبات این عقیده اجماع امامیه است زیرا احدی از آنها با این عقیده مخالفت نکرده است (1) البته ازکلمات بعضی از قدمای علمای شیعه و همچنین از سخنان مرحوم طبرسی درمجمع البیان برمیآیدکه اقلیت بسیار کوچکی از شیعه با این عقیده مخالف بودند، ورجعت را به معنی بازگشت دولت و حکومت اهلبیت علیهم السلام تفسیر می کردند، نه بازگشت اشخاص وزنده شدن مردگان، ولی مخالفت آنها طوری است که لطمه ای به اجماع نمی زند. به هر حال دراینجا بحثهای فراوانی است که برای خارج نشدن از طرزبحث تفسیری به صورت فشرده دراینجا می آوریم : 1- بدون تردید احیای گروهی از مردگان دراین دنیا از محالات نیست، همانگونه که احیای جمیع انسانها در قیامت کاملاً ممکن است و تعجب از چنین امری همچون تعحب گروهی ازمشرکان جاهلیت از مسأله معاداست وسخریه در برابر آن همانند سخریه آنها درمورد معاد می باشد، چرا که عقل چنین چیزی را محال نمی بیند، وقدرت خدا آنچنان وسیع و گسترده است که همه این امور دربرابر آن سهل وآسان است . 2- درقرآن مجید وقوع رجعت اجمالاً در پنج مورد از امتهای پیشین آمده است. الف درمورد پیامبری که ازکنار یک آبادی عبور کرد درحالی که دیوارهای آن فروریخته بود واجساد واستخوانهای اهل آن در هر سوپراکنده شده بود، واز خود پرسید چگونه خداونداینهارا پس از مرگ زنده می کند؟ اماخدا اورا یکصد سال میراندوسپس زنده کرد وبه او گفت چقدر درنگ کردی؟ عرض کرد یک روز یا قسمتی ازآن؟ فرمود نه بلکه یکصد سال بر تو گذشتآیه 259 سوره بقره این پیامبر، عزیر باشد یا پیامبر دیگری تفاوت نمی کند، مهم صراحت قرآن در زندگی پس از مرگ است درهمین دنیا فاماته الله مأه عام ثم بعثه ب قرآن درآیه 243 سوره بقره سخن از جمعیت دیگری به میان می آورد که ازترس مرگ(وطبق گفته مفسران به بهانه بیماری طاعون از شرکت در میدان جهاد خودداری کردند) واز خانه های خود بیرون رفتند خداوند فرمان مرگ به آنها داد وسپس آنها را زنده کرد،فقال لهم الله موتوا ثم احیاهم گرچه بعضی از مفسران که نتوانسته اند وقوع چنین حادثه غیر عادی را تحمل کنند آن را تنها بیان یک مثال شمرده اند، ولی روشن است که این گونه تأویلات دربرابر ظهور بلکه صراحت آیه دروقوع این مسأله، قابل قبول نیست. ج درآیه 55 و 56 سوره بقره درباره بنی اسرائیل می خوانیم که گروهی از آنها بعد از تقاضای مشاهده خداوند گرفتار صاعقه مرگباری شدند ومردند، سپس خداوند آنها را به زندگی باز گرداند تا شکر نعمت او را بجا آورندثم بعثناکم من بعد موتک لعلکم تشکرون د درآیه 110 سوره مائده ضمن برشمردن معجزات عیسی(ع) می خوانیم :واذ تخرج الموتی باذنی (تو مردگان را به فرمان من زنده می کردی). این تعبیر نشان می دهدکه مسیح(ع) از این معجزه خود (احیای موتی) استفاده کرد، بلکه تعبیر به فعل مضارع تخرج دلیل بر تکرار آن است واین خود یک نوع رجعت برای بعضی محسوب می شود. ه بالاخره درسوره بقره درآیه 73 درمورد کشته ای که دربنی اسرائیل برای پیداکرد قاتلش نزاع و جدال برخاسته بود، قرآن می گوید : دستور داده شد گاوی را با ویژگیهائی ببرند وبخشی از آن را بر بدن مرده زنند تا به حیات باز گردد(وقاتل خود را معرفی کند ونزاع خاتمه یابد) فقلنا اصربوه ببعضها کذالک یحیی الله الموتی ویریک آیاته لعلکم تعقلون علاوه براین پنج مورد، موارد دیگری درقرآن مجید دیده می شود همچون داستان اصحاب کهف که آن نیز چیزی شبیه به رجعت بود، وداستان مرغهای چهارگانه ابراهیم(ع)که بعد از ذبح بار دیگر به زندگی بازگشتندتا امکان معاد را در مورد انسانها برای او مجسم سازند که در مسأله رجعت نیز قابل توجه است . به هر حال چگونه ممکن است کسی قرآن را به عنوان یک کتاب آسمانی بپذیرد و با این همه آیات روشن باز امکان رجعت را انکار کند؟ اساساً مگر رجعت چیزی جز بازگشت به حیات بعد از مرگ است؟ مگر رجعت نمونه کوچکی ا زرستاخیز دراین جهان کوچک محسوب نمی شود؟ منابع و مآخذ : (1) سفینه البحار جلد 1 ، ص 511، (ماده رجع) برگفته از 180 پرسش و پاسخ از تفسیر نمونه ص 559و560و561 منبع: موسسه تحقیقاتی حضرت ولی عصر علیه السلام
رجعت از عقاید معروف شیعه است وتفسیرش دریک عبارت کوتاه چنین است : بعد از ظهور مهدی (ع) ودرآستانه رستاخیز گروهی از مؤمنان خالص و کفارو طاغیان بسیار شرور به این جهان باز می گردند، گروه اول مدارجی از کمال را طی می کنند، وگروه دوم کیفرهای شدیدی می بینند.
مرحومسید مرتضی که از بزرگان شیعه است چنین می گوید : خداوندمتعال بعد از ظهور حضرت مهدی(ع) گروهی از کسانی که قبلاً ازدنیا رفته اند به جهان باز می گرداند، تا درثواب وافتخارات یاری او ومشاهده حکومت حق بر سراسر جهان شرکت جویند، ونیز گروهی از دشمنان سرسخت را باز می گرداند تا ازآنها انتقام گیرد.
سپس می افزاید : دلیل برصحت این مذهب این است که هیچ عاقلی نمی تواند قدرت خدا را براین امر انکار کند چرا که این مسأله محالی نیست، درحالی که بعضی از مخالفین ما چنان این موضوع را انکار می کنند که گوئی آن رامحال وغیر ممکن می شمرند.
بعد اضافه می کند : دلیل براثبات این عقیده اجماع امامیه است زیرا احدی از آنها با این عقیده مخالفت نکرده است (1)
البته ازکلمات بعضی از قدمای علمای شیعه و همچنین از سخنان مرحوم طبرسی درمجمع البیان برمیآیدکه اقلیت بسیار کوچکی از شیعه با این عقیده مخالف بودند، ورجعت را به معنی بازگشت دولت و حکومت اهلبیت علیهم السلام تفسیر می کردند، نه بازگشت اشخاص وزنده شدن مردگان، ولی مخالفت آنها طوری است که لطمه ای به اجماع نمی زند.
به هر حال دراینجا بحثهای فراوانی است که برای خارج نشدن از طرزبحث تفسیری به صورت فشرده دراینجا می آوریم :
1- بدون تردید احیای گروهی از مردگان دراین دنیا از محالات نیست، همانگونه که احیای جمیع انسانها در قیامت کاملاً ممکن است و تعجب از چنین امری همچون تعحب گروهی ازمشرکان جاهلیت از مسأله معاداست وسخریه در برابر آن همانند سخریه آنها درمورد معاد می باشد، چرا که عقل چنین چیزی را محال نمی بیند، وقدرت خدا آنچنان وسیع و گسترده است که همه این امور دربرابر آن سهل وآسان است .
2- درقرآن مجید وقوع رجعت اجمالاً در پنج مورد از امتهای پیشین آمده است.
الف درمورد پیامبری که ازکنار یک آبادی عبور کرد درحالی که دیوارهای آن فروریخته بود واجساد واستخوانهای اهل آن در هر سوپراکنده شده بود، واز خود پرسید چگونه خداونداینهارا پس از مرگ زنده می کند؟ اماخدا اورا یکصد سال میراندوسپس زنده کرد وبه او گفت چقدر درنگ کردی؟ عرض کرد یک روز یا قسمتی ازآن؟ فرمود نه بلکه یکصد سال بر تو گذشتآیه 259 سوره بقره
این پیامبر، عزیر باشد یا پیامبر دیگری تفاوت نمی کند، مهم صراحت قرآن در زندگی پس از مرگ است درهمین دنیا فاماته الله مأه عام ثم بعثه
ب قرآن درآیه 243 سوره بقره سخن از جمعیت دیگری به میان می آورد که ازترس مرگ(وطبق گفته مفسران به بهانه بیماری طاعون از شرکت در میدان جهاد خودداری کردند) واز خانه های خود بیرون رفتند خداوند فرمان مرگ به آنها داد وسپس آنها را زنده کرد،فقال لهم الله موتوا ثم احیاهم گرچه بعضی از مفسران که نتوانسته اند وقوع چنین حادثه غیر عادی را تحمل کنند آن را تنها بیان یک مثال شمرده اند، ولی روشن است که این گونه تأویلات دربرابر ظهور بلکه صراحت آیه دروقوع این مسأله، قابل قبول نیست.
ج درآیه 55 و 56 سوره بقره درباره بنی اسرائیل می خوانیم که گروهی از آنها بعد از تقاضای مشاهده خداوند گرفتار صاعقه مرگباری شدند ومردند، سپس خداوند آنها را به زندگی باز گرداند تا شکر نعمت او را بجا آورندثم بعثناکم من بعد موتک لعلکم تشکرون
د درآیه 110 سوره مائده ضمن برشمردن معجزات عیسی(ع) می خوانیم :واذ تخرج الموتی باذنی (تو مردگان را به فرمان من زنده می کردی).
این تعبیر نشان می دهدکه مسیح(ع) از این معجزه خود (احیای موتی) استفاده کرد، بلکه تعبیر به فعل مضارع تخرج دلیل بر تکرار آن است واین خود یک نوع رجعت برای بعضی محسوب می شود.
ه بالاخره درسوره بقره درآیه 73 درمورد کشته ای که دربنی اسرائیل برای پیداکرد قاتلش نزاع و جدال برخاسته بود، قرآن می گوید : دستور داده شد گاوی را با ویژگیهائی ببرند وبخشی از آن را بر بدن مرده زنند تا به حیات باز گردد(وقاتل خود را معرفی کند ونزاع خاتمه یابد) فقلنا اصربوه ببعضها کذالک یحیی الله الموتی ویریک آیاته لعلکم تعقلون
علاوه براین پنج مورد، موارد دیگری درقرآن مجید دیده می شود همچون داستان اصحاب کهف که آن نیز چیزی شبیه به رجعت بود، وداستان مرغهای چهارگانه ابراهیم(ع)که بعد از ذبح بار دیگر به زندگی بازگشتندتا امکان معاد را در مورد انسانها برای او مجسم سازند که در مسأله رجعت نیز قابل توجه است .
به هر حال چگونه ممکن است کسی قرآن را به عنوان یک کتاب آسمانی بپذیرد و با این همه آیات روشن باز امکان رجعت را انکار کند؟ اساساً مگر رجعت چیزی جز بازگشت به حیات بعد از مرگ است؟
مگر رجعت نمونه کوچکی ا زرستاخیز دراین جهان کوچک محسوب نمی شود؟
منابع و مآخذ :
(1) سفینه البحار جلد 1 ، ص 511، (ماده رجع)
برگفته از 180 پرسش و پاسخ از تفسیر نمونه ص 559و560و561
منبع: موسسه تحقیقاتی حضرت ولی عصر علیه السلام
- [سایر] در عصر حضور معصومین(ع)، مؤمنین برای پاسخ به سؤالات دینی باید به قرآن مراجعه کنند یا به معصومین(ع)؟
- [سایر] در عصر حضور معصومین(ع)، مؤمنین برای پاسخ به سؤالات دینی باید به قرآن مراجعه کنند یا به معصومین(ع)؟
- [سایر] دلیل ولایت معصومان(ع) چیست؟
- [سایر] آیا معصومین(ع) مرتکب گناه می شوند؟
- [سایر] چگونگی خلقت معصومین(ع) را بیان کنید؟
- [سایر] آیا معاد معصومان(ع) با بقیه فرق خواهد داشت؟
- [سایر] از نظر معصومان(ع) قصاص برتر است یا بخشش؟
- [سایر] آیا توسل به معصومین(علیهم السلام) شرک است؟
- [سایر] آیا پیامبراکرم(ص) و معصومین(ع) هم فشار قبر دارند؟
- [سایر] آیا اهل سنت توسط به معصومین را جایز می دانند؟
- [آیت الله شبیری زنجانی] کسی که به یکی از معصومین علیهمالسلام دشنام دهد (خواه از روی دشمنی باشد یا نباشد) بنا بر احتیاط نجس است.
- [آیت الله مکارم شیرازی] تمام فرقه های اسلامی پاکند، مگر آنها که با ائمه معصومین(علیهم السلام)عداوت و دشمنی دارند و خوارج و غلات، یعنی غلوکنندگان در حق ائمه(علیهم السلام).
- [آیت الله شبیری زنجانی] أَشْهَدُ أَنَّ عَلیّاً وَلِیُّ اللَّه) جزء اذان و اقامه نیست؛ البته ولایت امیر المؤمنین و ائمه معصومین علیهمالسلام از ارکان ایمان است و اسلام بدون آن ظاهری بیش نیست و قالبی از معنی تهیست و خوب است که پس از (أَشْهَدُ أَنَّ مُحَمَّداً رَسُولُ اللَّه)، به قصد تیمن و تبرّک، شهادت به ولایت و امامت بلافصل حضرت امیر المؤمنین و سایر معصومین علیهمالسلام به گونهای که عرفاً از اجزاء اذان و اقامه به حساب نیاید؛ ذکر گردد.
- [آیت الله اردبیلی] اگر دروغی را که دیگری ساخته عمدا به خدا و معصومان علیهمالسلام نسبت دهد، روزه او بنابر احتیاط باطل میشود؛ ولی اگر از قول کسی که آن دروغ را ساخته نقل کند، اشکال ندارد.
- [آیت الله مکارم شیرازی] هرگاه کسی پناه بر خدا به خدا، یا پیامبر(صلی الله علیه وآله) یا یکی از ائمه معصومین(علیهم السلام) یا فاطمه زهرا(علیهم السلام) دشنام و ناسزا گوید یا عداوت داشته باشد، کافراست.
- [آیت الله وحید خراسانی] اگر روزه دار دروغی را به خدا و پیغمبر صلی الله علیه واله وسلم و ایمه معصومین علیهم السلام عمدا نسبت دهد بنابر احتیاط کفاره جمع که تفصیل ان در مساله پیش گذشت بر او واجب می شود
- [آیت الله شبیری زنجانی] پاک کردن مخرج غائط با چیزهایی که احترام آنها لازم است، مانند کاغذی که اسم خداوند متعال یا یکی از معصومین علیهمالسلام بر آن نوشته شده، حرام است، همچنین بنا بر احتیاط باید از پاک کردن مخرج با استخوان و سرگین اجتناب نمود ولی اگر با آنها پاک نمود مخرج غائط پاک میشود، اگر چه احتیاط مستحب در تکرار تطهیر با اشیاء دیگر میباشد.
- [آیت الله مظاهری] هرگاه کسی به خدا یا پیامبر صلی الله علیه وآله وسلم یا یکی از ائمّه معصومین علیهم السلام یا فاطمه زهرا علیها السلام ناسزا گوید یا با یکی از اینها دشمنی داشته باشد و یا یکی از ائمه علیهم السلام یا غیر آنها را خدا بداند کافر است.
- [آیت الله وحید خراسانی] پاک کردن مخرج غایط با چیزهایی که احترام انها لازم است مانند کاغذی که بر ان اسم خدا و پیغمبران و ایمه معصومین علیهم السلام و غیر اینها از انچه که واجب الاحترام در شریعت است حرام است ولی اگر کسی به انها استنجاء کند طهارت حاصل می شود و حصول طهارت در استنجاء با استخوان و سرگین محل اشکال است
- [آیت الله وحید خراسانی] پاک کردن مخرج غایط با چیزهایی که احترام انها لازم است مانند کاغذی که بر ان اسم خدا و پیغمبران و ایمه معصومین علیهم السلام و غیر اینها از انچه که واجب الاحترام در شریعت است حرام است ولی اگر کسی به انها استنجاء کند طهارت حاصل می شود و حصول طهارت در استنجاء با استخوان و سرگین محل اشکال است