شرح پرسش: فلسفه رجعت ائمه (ع) چیست؟ بعد از ظهور امام زمان (عج) وقتی جهان پر از عدل شود، دیگر چه لزومی به رجعت و حکومت یک یک امامان (ع) است؟ پاسخ: 1 رجعت از عقاید معروف شیعه است، و مقصود از آن در فرهنگ شیعه، بازگشت گروهی امت اسلامی پس از ظهور حضرت مهدی(عج) و قبل از بر پایی قیامت به دنیا است. 2 همان گونه که اشاره شد، در رجعت همه مردگان یا همة شیعیان به دنیا باز نمیگردند، بلکه عده ای مؤمنان خالص و کفار و طاغیان بسیار شرور به این جهان باز می گردند.[1] 3 بازگشت گروهی از صالحان و یا تبهکاران به این جهان امری شگفت آوری نیست، زیرا در امت های پیشین نیز گروهی پس از مرگ بار دیگر زنده شده و پس از مدتی برای بار دوم در گذشته اند،[2] مانند زنده شدن عزیر پس از صد سال،[3] و موارد دیگری که قرآن مجید از آنها خبر داده است.[4] 4 در رجعت، بازگشت کنندگان به امر پروردگار عالَم زنده می شوند، هم چنان که در قیامت همگان به امر و قدرت ذات اقدس الله زنده می گردند. اگر تعدادی به دست حضرت عیسی(ع) زنده شده اند، آن هم به اذن الهی و قدرت خدادادی بوده است. قرآن میفرماید: "(به خاطر بیاور) هنگامی را که خداوند به عیسی بن مریم گفت: یاد کن نعمتی را که به تو و مادرت بخشیدم... و هنگامی که به اذن و فرمان من مردگان را زنده می کردی".[5] بنابراین چنانچه رجعت به دعای امام زمان(ع) صورت گیرد؛ باز به قدرت خدا انجام گرفته است؛ پس لازم نیست حتماً پیامبر باشد، بلکه به وسیلة حجت الهی و به اذن خدا نیز میتوان صورت گیرد. 5 پس از اعتقاد به رجعت که از عقاید شیعه است، ممکن است از تفاصیل و علت واقعی آن آگاهی نداشته باشیم، و این هیچ گونه اشکال و سستی در عقیدة ما ایجاد نمیکند. مثل این که به وجود ملائکه ایمان داریم، چون قرآن از آن خبر داده، ولی تعدادشان چقدر است، نحوة زندگی شان چگونه است و کارهایشان به طور تفصیل چگونه است، اطلاع دقیق نداریم. 6 ممکن است علت واقعی رجعت برای ما روشن نباشد، ولی با توجه به روایات رجعت، چنین به نظر میرسد که بازگشت دو گروه از مؤمنان و کافران به زندگی دنیا، به منظور تکمیل یک حلقة تکاملی گروه اوّل "مؤمنان" و چشیدن کیفر دنیوی گروه دوم "کافران" است. به تعبیر دیگر: گروهی از مؤمنان خالص که در مسیر تکامل معنوی با موانعی در زندگی خود رو به رو شده اند و تکامل آنها ناتمام مانده است، حکمت الهی ایجاب میکند که سیر تکاملی خود را از طریق بازگشت مجرّد به این جهان ادامه دهند؛ شاهد و ناظر حکومت جهانی حق و عدالت باشند؛ و در بنای این حکومت شرکت جویند، چرا که شرکت در تشکیل چنین حکومتی از بزرگ ترین افتخارات است. به عکس گروهی از منافقان و کافران جبار سرسخت علاوه بر کیفر خاص خود در رستاخیز باید مجازات هایی در این جهان، نظیر آن چه اقوام سرکشی مانند فرعونیان و عاد و ثمود، و قوم لوط دیدند ببینند، و تنها راه آن رجعت است.[6] انسان معتقد به حکمت و عدل الهی، همان گونه که معتقد است باطن این عالم پاک و بر اساس عدالت و درستی بنیان شده، معتقد است روزی فرا میرسد که ظاهر تمام این عالم همانند باطن میشود و همان گونه که باطن آن بر اساس عدل در جریان است، ظاهر آن نیز این گونه میشود و برای تحقق چنین امری، کسانی که مصداق تمام و کمال ظلم و عدل بوده اند، برانگیخته میشوند تا حقیقت این عالم نمایانده شود. اگر ظالمان این دنیا را با کامیابی سپری کرده اند، گمان نرود که واقعاً پایان آنها همین گونه استک زیرا می دانیم که قیامت، چیزی جز ظهور و تجسم این عالم نیست، پس باید سرانجام دنیای ظالمان و کافرانی که با کامیابی سپری کرده اند مانند معاویه، شکست و ذلت باشد، تا در قیامت، ذلت به صورت واقعی آشکار شود. به عبارت دیگر: همان گونه که برای مؤمنان باید مسیر تکاملی آنها که با موانعی در دنیا رو به رو بوده اند، برداشته شود تا این مسیر به پایان خود و سیر تکاملی صعودی برسد، کافران خالص و ظالمان نیز باید به نهایت مسیر تکاملی نزولی خود برسند و حکومت و قدرتی که باعث شده که نهایت سیر نزولی آشکار نشود، آشکار شود و در قیامت طبق همین عذاب، یا نعمت الهی هویدا شود. باید توجه داشت هنوز کسانی مانند معاویه به عنوان انسان های درستکار نزد بسیاری از مسلمانان شناخته میشوند. البته این نکته که بیان شده، به عقل و دانش ما رسیده، امکان دارد مسایلی در فلسفه و علت آن بیان شده که دست نیافته ایم، یا بسیاری از مسایل طرح شود که اصولاً فلسفه آن بیان نشده و یا عقل ما نتواند به علت واقعی آنها دست یابد، امام آنها را به حکم عقل و منطق قبول میکنیم چون از جایگاه خطا ناپذیر الهی صادر شده است. این مسئله در پایان توضیح داده میشود. 7 برای رجعت چندین دلیل ذکر شده، حتی مرحوم شیخ حرعاملی در کتاب شریف "الایقاظ من الهجعه" دوازده دلیل بیان نموده است. در این جا به دو دلیل اکتفا میکنیم: الف) اجماع امامیه (شیعه). مرحوم سید مرتضی که از بزرگان شیعه است میگوید: "خدا بعد از ظهور حضرت مهدی(ع) گروهی از کسانی را که قبلاً از دنیا رفته اند، به این جهان باز می گرداند. دلیل بر صحت این عقیده آن است که هیچ عاقلی نمی تواند قدرت خدا را بر این امر انکار کند، چرا که مسئلة محالی نیست. دلیل بر اثبات این عقیده، اجماع امامیه است، زیرا احدی از آنها با این عقیده (رجعت) مخالفت نکرده است".[7] البته گروهی از علمای شیعه رجعت را به این معنا قبول نداشته و رجعت را به معنای حکومت و دولت حضرت مهدی (ع) تفسیر کرده اند. ب) روایات. احادیث از ائمه اطهار(ع) در مورد رجعت فراوان است و به حد تواتر رسیده تا جایی که مرحوم علامه مجلسی میفرماید: "چگونه ممکن است کسی به صدق گفتار ائمة اهل بیت(ع) ایمان داشته باشد و روایات متواتر رجعت را نپذیرد؟ احادیث صریحی که شمار آن به حدود دویست حدیث میرسد که چهل و چند نفر از روایات موثّق، و علمای اعلام در بیش از پنجاه کتاب آورده اند".[8] از امام صادق(ع) معنای آیه "و یوم نحشرِ من کلّ أمة فوجاً؛ روزی که از هر امتی، گروهی را زنده میکنیم".[9] سؤال شد، فرمود: مردم چه میگویند؟ مسائل گفت: مردم میگویند: آن روز قیامت است. حضرت فرمود: مگر در قیامت از هر امتی گروهی را زنده می کنند و بقیه را زنده نمی کنند؟ خیر (مردم اشتباه می کنند) این آیه مربوط به رجعت است (نه قیامت، زیرا در قیامت همه محشور میشوند، نه عده ای، در صورتی که این آیه از زنده شدن گروهی سخن میگوید).[10] مأمون (خلیفه دانشمند عباسی) به حضرت رضا(ع) عرض کرد: دربارة رجعت چه می فرمایید؟ حضرت فرمود: رجعت درست است. بازگشت بعضی از مردگان در امت های پیشین سابقه داشته و قرآن شاهد آن است، و پیامبر(ص) فرمود: "آن چه در امت های گذشته بوده، در امت من نیز خواهد بود".[11] یادآوری: همان گونه که نیافتن چیزی دلیل بر نبودن آن نیست، نفهمیدن مطلبی هم دلیل بر درست نبودن آن نمیباشد. مطالب علمی بسیاری هست که ما نمی فهمیم، ولی نفهمیدن دلیل نمی شود که آن مطلب صحیح نباشد. در اعتقادات شرعی هم همین طور است، مثلاً فلسفة مسح در وضو ممکن است برای ما روشن نباشد. این نشانه آن نیست که مسح سر یا پا علت ندارد. نیز باید توجه داشت که اگر مسئله ای برای ما حل نشد، به این معنی نیست که عقیدة ما با قرآن یا سایر عقاید در تضاد است، زیرا می گوییم چون قرآن یا معصوم از این مسئله خبر داده می پذیریم، اگر چه برا ی ما هنوز فلسفة آن حل نشده باشد، زیرا معتقدیم آن چه خدا یا پیامبر و امام از آن خبر داده باشند، مسلّماً درست است، چون از مقام خطا ناپذیری صادر شده است، اگر چه کیفیت مسئله و فلسفه و اهداف آها را درک نکنیم. مسئلة رجعت چیزی است که در امت های گذشته واقع شده و قرآن به صراحت از آنها خبر داده است، و بنا به روایات شیعه، در امت اسلام هم واقع خواهد شد. این نه چیز محالی است که انسان را گیج کند و نه عدم اطلاع از جزئیات آن مسئله ای است که ایجاد خلل در عقیدة ما کند، که خیال کنیم عقیدة ما در تضاد با قرآن است. پس مسئلة رجعت امری است ممکن و نفهمیدن فلسفة آن مشکلی در عقیدة ما ایجاد نمی کند. مانند بعضی از امور دیگر که از فلسفة آنها آگاهی نداریم، اما چون از منبع خطا ناپذیر آمده، به حکم عقل می پذیریم. مثلاً ابن سینا در کتاب شفا میگوید: اگر چه من با عقل خود نمی توانم معاد جسمانی را ثابت کنم، اما چون خبر دهنده صادقی (پیامبر اسلام) از آن خبر داده، می پذیرم (و این مسئله منطقی و عقلانی است). در در پایان اضافه می کنیم: آنچه در مورد امامان قطعی به نظر می رسد، اصل رجعت و شرکت در برپایی حکومت عدل جهانی است، اما اینکه آیا آنها هم به طور مستقل حکومت خواهند کرد یا به همراه امام زمان، یا پس از او حکومت خواهند کرد یا نه، و اصلاً حکومت می کنند، نیز ایا همه حکومت می کنند یا بعضی مانند حضرت امیر و امام حسین(ع) به طور قطعی نمی توان سخن گفت و روایات در این باره متعدد و مختلف است. پی نوشت ها : [1]تفسیر نمونه، ج 15، ص 555. [2]جعفر سبحانی، منشور عقاید امامیه، ص 241، ص 129. [3]بقره (2) آیة 259. [4]بقره (2) آیة 55 و 56 و 72 و 73 و 243؛ آل عمران (3) آیة 49. [5]مائده (5) آیة 110. [6]تفسیر نمونه، ج 15، ص 559. [7]شیخ عباس قمی(صاحب مفاتیح الجنان) سفینه البحار، ج 1، ص 511، مادهرجع. [8]بحارالانوار، ج 53. [9]نمل (27) آیة83. [10]مصطفی حسینی دشتی، معارف و معاریف، ج 5، ص 632 (ماده: رجعت). [11]مهدی موعود (ترجمة ج 51 تا ج 53 بحارالانور، ص 1200). www.eporsesh.com
شرح پرسش:
فلسفه رجعت ائمه (ع) چیست؟ بعد از ظهور امام زمان (عج) وقتی جهان پر از عدل شود، دیگر چه لزومی به رجعت و حکومت یک یک امامان (ع) است؟
پاسخ:
1 رجعت از عقاید معروف شیعه است، و مقصود از آن در فرهنگ شیعه، بازگشت گروهی امت اسلامی پس از ظهور حضرت مهدی(عج) و قبل از بر پایی قیامت به دنیا است.
2 همان گونه که اشاره شد، در رجعت همه مردگان یا همة شیعیان به دنیا باز نمیگردند، بلکه عده ای مؤمنان خالص و کفار و طاغیان بسیار شرور به این جهان باز می گردند.[1]
3 بازگشت گروهی از صالحان و یا تبهکاران به این جهان امری شگفت آوری نیست، زیرا در امت های پیشین نیز گروهی پس از مرگ بار دیگر زنده شده و پس از مدتی برای بار دوم در گذشته اند،[2] مانند زنده شدن عزیر پس از صد سال،[3] و موارد دیگری که قرآن مجید از آنها خبر داده است.[4]
4 در رجعت، بازگشت کنندگان به امر پروردگار عالَم زنده می شوند، هم چنان که در قیامت همگان به امر و قدرت ذات اقدس الله زنده می گردند. اگر تعدادی به دست حضرت عیسی(ع) زنده شده اند، آن هم به اذن الهی و قدرت خدادادی بوده است. قرآن میفرماید: "(به خاطر بیاور) هنگامی را که خداوند به عیسی بن مریم گفت: یاد کن نعمتی را که به تو و مادرت بخشیدم... و هنگامی که به اذن و فرمان من مردگان را زنده می کردی".[5] بنابراین چنانچه رجعت به دعای امام زمان(ع) صورت گیرد؛ باز به قدرت خدا انجام گرفته است؛ پس لازم نیست حتماً پیامبر باشد، بلکه به وسیلة حجت الهی و به اذن خدا نیز میتوان صورت گیرد.
5 پس از اعتقاد به رجعت که از عقاید شیعه است، ممکن است از تفاصیل و علت واقعی آن آگاهی نداشته باشیم، و این هیچ گونه اشکال و سستی در عقیدة ما ایجاد نمیکند. مثل این که به وجود ملائکه ایمان داریم، چون قرآن از آن خبر داده، ولی تعدادشان چقدر است، نحوة زندگی شان چگونه است و کارهایشان به طور تفصیل چگونه است، اطلاع دقیق نداریم.
6 ممکن است علت واقعی رجعت برای ما روشن نباشد، ولی با توجه به روایات رجعت، چنین به نظر میرسد که بازگشت دو گروه از مؤمنان و کافران به زندگی دنیا، به منظور تکمیل یک حلقة تکاملی گروه اوّل "مؤمنان" و چشیدن کیفر دنیوی گروه دوم "کافران" است.
به تعبیر دیگر: گروهی از مؤمنان خالص که در مسیر تکامل معنوی با موانعی در زندگی خود رو به رو شده اند و تکامل آنها ناتمام مانده است، حکمت الهی ایجاب میکند که سیر تکاملی خود را از طریق بازگشت مجرّد به این جهان ادامه دهند؛ شاهد و ناظر حکومت جهانی حق و عدالت باشند؛ و در بنای این حکومت شرکت جویند، چرا که شرکت در تشکیل چنین حکومتی از بزرگ ترین افتخارات است.
به عکس گروهی از منافقان و کافران جبار سرسخت علاوه بر کیفر خاص خود در رستاخیز باید مجازات هایی در این جهان، نظیر آن چه اقوام سرکشی مانند فرعونیان و عاد و ثمود، و قوم لوط دیدند ببینند، و تنها راه آن رجعت است.[6]
انسان معتقد به حکمت و عدل الهی، همان گونه که معتقد است باطن این عالم پاک و بر اساس عدالت و درستی بنیان شده، معتقد است روزی فرا میرسد که ظاهر تمام این عالم همانند باطن میشود و همان گونه که باطن آن بر اساس عدل در جریان است، ظاهر آن نیز این گونه میشود و برای تحقق چنین امری، کسانی که مصداق تمام و کمال ظلم و عدل بوده اند، برانگیخته میشوند تا حقیقت این عالم نمایانده شود. اگر ظالمان این دنیا را با کامیابی سپری کرده اند، گمان نرود که واقعاً پایان آنها همین گونه استک زیرا می دانیم که قیامت، چیزی جز ظهور و تجسم این عالم نیست، پس باید سرانجام دنیای ظالمان و کافرانی که با کامیابی سپری کرده اند مانند معاویه، شکست و ذلت باشد، تا در قیامت، ذلت به صورت واقعی آشکار شود. به عبارت دیگر: همان گونه که برای مؤمنان باید مسیر تکاملی آنها که با موانعی در دنیا رو به رو بوده اند، برداشته شود تا این مسیر به پایان خود و سیر تکاملی صعودی برسد، کافران خالص و ظالمان نیز باید به نهایت مسیر تکاملی نزولی خود برسند و حکومت و قدرتی که باعث شده که نهایت سیر نزولی آشکار نشود، آشکار شود و در قیامت طبق همین عذاب، یا نعمت الهی هویدا شود. باید توجه داشت هنوز کسانی مانند معاویه به عنوان انسان های درستکار نزد بسیاری از مسلمانان شناخته میشوند. البته این نکته که بیان شده، به عقل و دانش ما رسیده، امکان دارد مسایلی در فلسفه و علت آن بیان شده که دست نیافته ایم، یا بسیاری از مسایل طرح شود که اصولاً فلسفه آن بیان نشده و یا عقل ما نتواند به علت واقعی آنها دست یابد، امام آنها را به حکم عقل و منطق قبول میکنیم چون از جایگاه خطا ناپذیر الهی صادر شده است. این مسئله در پایان توضیح داده میشود.
7 برای رجعت چندین دلیل ذکر شده، حتی مرحوم شیخ حرعاملی در کتاب شریف "الایقاظ من الهجعه" دوازده دلیل بیان نموده است. در این جا به دو دلیل اکتفا میکنیم:
الف) اجماع امامیه (شیعه). مرحوم سید مرتضی که از بزرگان شیعه است میگوید: "خدا بعد از ظهور حضرت مهدی(ع) گروهی از کسانی را که قبلاً از دنیا رفته اند، به این جهان باز می گرداند. دلیل بر صحت این عقیده آن است که هیچ عاقلی نمی تواند قدرت خدا را بر این امر انکار کند، چرا که مسئلة محالی نیست. دلیل بر اثبات این عقیده، اجماع امامیه است، زیرا احدی از آنها با این عقیده (رجعت) مخالفت نکرده است".[7]
البته گروهی از علمای شیعه رجعت را به این معنا قبول نداشته و رجعت را به معنای حکومت و دولت حضرت مهدی (ع) تفسیر کرده اند.
ب) روایات. احادیث از ائمه اطهار(ع) در مورد رجعت فراوان است و به حد تواتر رسیده تا جایی که مرحوم علامه مجلسی میفرماید: "چگونه ممکن است کسی به صدق گفتار ائمة اهل بیت(ع) ایمان داشته باشد و روایات متواتر رجعت را نپذیرد؟ احادیث صریحی که شمار آن به حدود دویست حدیث میرسد که چهل و چند نفر از روایات موثّق، و علمای اعلام در بیش از پنجاه کتاب آورده اند".[8]
از امام صادق(ع) معنای آیه "و یوم نحشرِ من کلّ أمة فوجاً؛ روزی که از هر امتی، گروهی را زنده میکنیم".[9] سؤال شد، فرمود: مردم چه میگویند؟ مسائل گفت: مردم میگویند: آن روز قیامت است. حضرت فرمود: مگر در قیامت از هر امتی گروهی را زنده می کنند و بقیه را زنده نمی کنند؟ خیر (مردم اشتباه می کنند) این آیه مربوط به رجعت است (نه قیامت، زیرا در قیامت همه محشور میشوند، نه عده ای، در صورتی که این آیه از زنده شدن گروهی سخن میگوید).[10]
مأمون (خلیفه دانشمند عباسی) به حضرت رضا(ع) عرض کرد: دربارة رجعت چه می فرمایید؟ حضرت فرمود: رجعت درست است. بازگشت بعضی از مردگان در امت های پیشین سابقه داشته و قرآن شاهد آن است، و پیامبر(ص) فرمود: "آن چه در امت های گذشته بوده، در امت من نیز خواهد بود".[11]
یادآوری: همان گونه که نیافتن چیزی دلیل بر نبودن آن نیست، نفهمیدن مطلبی هم دلیل بر درست نبودن آن نمیباشد. مطالب علمی بسیاری هست که ما نمی فهمیم، ولی نفهمیدن دلیل نمی شود که آن مطلب صحیح نباشد. در اعتقادات شرعی هم همین طور است، مثلاً فلسفة مسح در وضو ممکن است برای ما روشن نباشد. این نشانه آن نیست که مسح سر یا پا علت ندارد. نیز باید توجه داشت که اگر مسئله ای برای ما حل نشد، به این معنی نیست که عقیدة ما با قرآن یا سایر عقاید در تضاد است، زیرا می گوییم چون قرآن یا معصوم از این مسئله خبر داده می پذیریم، اگر چه برا ی ما هنوز فلسفة آن حل نشده باشد، زیرا معتقدیم آن چه خدا یا پیامبر و امام از آن خبر داده باشند، مسلّماً درست است، چون از مقام خطا ناپذیری صادر شده است، اگر چه کیفیت مسئله و فلسفه و اهداف آها را درک نکنیم. مسئلة رجعت چیزی است که در امت های گذشته واقع شده و قرآن به صراحت از آنها خبر داده است، و بنا به روایات شیعه، در امت اسلام هم واقع خواهد شد. این نه چیز محالی است که انسان را گیج کند و نه عدم اطلاع از جزئیات آن مسئله ای است که ایجاد خلل در عقیدة ما کند، که خیال کنیم عقیدة ما در تضاد با قرآن است. پس مسئلة رجعت امری است ممکن و نفهمیدن فلسفة آن مشکلی در عقیدة ما ایجاد نمی کند.
مانند بعضی از امور دیگر که از فلسفة آنها آگاهی نداریم، اما چون از منبع خطا ناپذیر آمده، به حکم عقل می پذیریم. مثلاً ابن سینا در کتاب شفا میگوید: اگر چه من با عقل خود نمی توانم معاد جسمانی را ثابت کنم، اما چون خبر دهنده صادقی (پیامبر اسلام) از آن خبر داده، می پذیرم (و این مسئله منطقی و عقلانی است).
در در پایان اضافه می کنیم: آنچه در مورد امامان قطعی به نظر می رسد، اصل رجعت و شرکت در برپایی حکومت عدل جهانی است، اما اینکه آیا آنها هم به طور مستقل حکومت خواهند کرد یا به همراه امام زمان، یا پس از او حکومت خواهند کرد یا نه، و اصلاً حکومت می کنند، نیز ایا همه حکومت می کنند یا بعضی مانند حضرت امیر و امام حسین(ع) به طور قطعی نمی توان سخن گفت و روایات در این باره متعدد و مختلف است.
پی نوشت ها :
[1]تفسیر نمونه، ج 15، ص 555.
[2]جعفر سبحانی، منشور عقاید امامیه، ص 241، ص 129.
[3]بقره (2) آیة 259.
[4]بقره (2) آیة 55 و 56 و 72 و 73 و 243؛ آل عمران (3) آیة 49.
[5]مائده (5) آیة 110.
[6]تفسیر نمونه، ج 15، ص 559.
[7]شیخ عباس قمی(صاحب مفاتیح الجنان) سفینه البحار، ج 1، ص 511، مادهرجع.
[8]بحارالانوار، ج 53.
[9]نمل (27) آیة83.
[10]مصطفی حسینی دشتی، معارف و معاریف، ج 5، ص 632 (ماده: رجعت).
[11]مهدی موعود (ترجمة ج 51 تا ج 53 بحارالانور، ص 1200).
www.eporsesh.com
- [سایر] فلسفه و حکمت گریه کردن وعزاداری برای پیامبر(ص) و ائمه(ع) چیست؟
- [سایر] فلسفه اینکه مادران ائمه(ع) کنیز هستند چیست و چرا آنها رومی و اروپایی هستند؟
- [سایر] آیا رجعت با عقل و فلسفه سازگاری دارد؟
- [سایر] پرسش: آیا همه ائمه (ع) رجعت می کنند ؟
- [سایر] اگر ما رجعت را از نظر نقلی بپذیریم، آیا از نظر عقلی نیز قابل پذیرش میباشد یا نه؟ ضمناً فلسفه و حکمت رجعت چیست؟
- [سایر] فلسفه ی استخاره چیست؟ آیا در جایی از قرآن یا در فرمایشات ائمه(ع) یا در فقه ما گواهی بر آن وجود دارد؟
- [سایر] با وجود این که می دانیم امام رضا (ع) عالم به حاجات است، عریضه نوشتن وبه آب انداختن با توجه به علوم ائمه چه فلسفه ای دارد؟
- [سایر] آیا رجعت صحیح است؟ آیا بازگشت ائمه (ع) بعد از شهید شدن امام مهدی (ع) میباشد؟
- [سایر] پرسش: رجعت بعد از ظهور و جنگ های یا قبل و آیا رجعت کنند مثل ائمه (ع) در جنگها شرکت دارند ؟
- [سایر] اهمیت و فلسفه عزاداری امام حسین(ع) چیست؟
- [آیت الله جوادی آملی] .اگر کسی در ملک شخصی خود یا در ملک عمومی مانند زمینهای مفتوح العنوه یا در زمین انفال که ملک امام (ع) و دولت اسلامی است، معدنی را استخ راج کند , مالک ن خواهد شد، مگر به اذن امام معصوم(ع) یا نایبش که هر مقدار اجازه دادهاند, مالک خواهد شد.
- [آیت الله جوادی آملی] .اگر گنج در زمینی که جزء انفال است یافت شد مانند قلّه کوه, جنگل, علفزار و بیابان که اینها در اختیار امام(ع)است و در عصر غیبت, مِلک حکومت و دولت اسلامی است در این صورت, اگر به اجازه ولیّ مسلمین کاوش نموده بود, برای یابنده آن است و خمس دارد و اگر بدون اجازه بود, در اختیار امام(ع) و ولیّ مسلمین است.
- [آیت الله میرزا جواد تبریزی] کافر یعنی کسی که منکر خدا یا نبوت است و یا معترف به آن نیست و یا برای خدا شریک قرار می دهد و همچنین غلاه (یعنی آنهائی که یکی از ائمه (ع) را خدا خوانده یا بگویند خدا در او حلول کرده است) و خوارج و نواصب (یعنی آنهائی که با ائمه اطهار (ع) دشمنی می نمایند) نجسند و اما اهل کتاب (یعنی یهود و نصاری و مجوس) که پیغمبری حضرت خاتم الانبیاء محمد بن عبداللّه (ص) را قبول ندارند؛ نیز بنا بر مشهور نجس می باشند و این قول موافق احتیاط است و لکن بنا بر اظهر این طوایف پاکند و نیز کسی که ضروری دین یعنی چیزی را که مثل نماز و روزه مسلمانان جزء دین اسلام می دانند منکر شود؛ چنانچه بداند آن چیز ضروری دین است نجس می باشد.
- [آیت الله جوادی آملی] .اگر گنجی پیدا شد که اثر سکه اسلامی دارد , یا معلوم شد که مال مسلمانی هست، حکم میراث (من لا وارث له )؛ یا حکم (لُقَطَه) را دارد و تمام آن مال، در اختیار امام(ع) یا ولیّ فقیه (در عصر غیبت) قرار میگیرد.
- [آیت الله جوادی آملی] .اگر گنجی یافت شد که اثر سکه اسلامی نداشت و شک داریم که مال مسلمان است یا نه , در این صورت, حکم گنج را ندارد و به عنوان (لُقَطَه) یا میراث (من لا وارث له )، در اختیار امام معصوم (ع) یا ولیّ مسلمین قرار میگیرد.
- [امام خمینی] جایز نیست برای علما و ائمه جماعت تصدّی مدارس دینیه از طرف دولت جائر و اداره اوقاف چنان دولتی چه حقوق خود و طلاب علوم دینیه را از دولت جائر یا از مردم یا از موقوفات بگیرند اگر چه موقوفه خود مدرسه باشد زیرا دخالت دولت جائر در این امور و امثال آن مقدمه است برای هدم اساس اسلام به دستور مستعمرین که در جمیع دول اسلامی اشباه آن اجرا شد یا در شرف اجراست.
- [آیت الله مظاهری] اقلیتهای مذهبی در طرح دعوی باید به قاضی اسلامی مراجعه نمایند و قاضی نیز باید طبق موازین اسلامی حکم نماید.
- [آیت الله جوادی آملی] .اگر کافر ذمّی زمینی را مانند زمین کشاورزی، باغ، عرصه مسکن، مغازه و مانند آن از مسلمانی خرید, باید خمس آن را بپردازد. تفاوتی در مورد این زمین نیست، چه (مفتوح العنوه) باشد؛ یا زمینی باشد که اهلش با رغبت و بدون جنگ , اسلام آورده باشند و چه غیر این ها، در همه آنها کافر ذمّی باید خمس آن را بپردازد . مصرف این خمس، مصرف خمس مصطلح, یعنی ائمه(ع) و سادات هستند. شروط و محدوده خمس کافر ذمّی
- [آیت الله جوادی آملی] .اگر قتال با کفار بدون اذن امام(ع) انجام گیرد، غنائم آن فقط متعلق به شخصیّت حقوقی امام(ع) است.
- [آیت الله مظاهری] اگر ماندن در بلاد کفر موجب وهن مملکت اسلامی شود حرام است، گرچه موجب مفسده دینی و اخلاقی نشود، بلکه اگر مملکت اسلامی احتیاج به او داشته باشد، ماندن در آنجا حرام است، گرچه موجب وهن برای مملکت اسلامی نباشد.