مصحف فاطمه سلام الله علیها کتابی است که در بر دارنده دانش وآگاهی از حوادث واخبار آینده عالم تا روز قیامت میباشد و در آن سخنی از امور حلال وحرام به میان نیامده است. این کتاب توسط جبرئیل بر حضرت صدیقه طاهره سلام الله علیها خوانده می شد و امیرمومنان علی بن ابی طالب علیه السلام آن را مینوشت. در منابع روایی شیعه روایات فراوانی اشاره به این مصحف شریفه نمودهاند. همچنین غالب منابع روایی پیدایش و نگارش آن را مربوط به پس از رحلت پیامبر خدا صلی الله علیه و آله دانسته اند. برخی گزارشها نیز حکایت از آن دارد که بخشهایی از این کتاب ارزشمند در زمان حیات پیامبر خدا در اختیار جابر بن عبدالله انصاری[1] قرار گرفت که هم اکنون همین صحیفه در جوامع حدیثی شیعی در دسترس علاقه مندان است. در مورد صحت و درستی این مطالب نیز آمده است: عَنْ أَبِی بَصِیرٍ عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ: قَالَ أَبِی لِجَابِرِ بْنِ عَبْدِ اللَّهِ الْأَنْصَارِیِّ- إِنَّ لِی إِلَیْکَ حَاجَةً فَمَتَی یَخِفُّ عَلَیْکَ أَنْ أَخْلُوَ بِکَ فَأَسْأَلَکَ عَنْهَا فَقَالَ لَهُ جَابِرٌ أَیَّ الْأَوْقَاتِ أَحْبَبْتَهُ فَخَلَا بِهِ فِی بَعْضِ الْأَیَّامِ فَقَالَ لَهُ یَا جَابِرُ أَخْبِرْنِی عَنِ اللَّوْحِ الَّذِی رَأَیْتَهُ فِی یَدِ أُمِّی فَاطِمَةَ ع بِنْتِ رَسُولِ اللَّهِ ص وَ مَا أَخْبَرَتْکَ بِهِ أُمِّی أَنَّهُ فِی ذَلِکَ اللَّوْحِ مَکْتُوبٌ فَقَالَ جَابِرٌ أَشْهَدُ بِاللَّهِ أَنِّی دَخَلْتُ عَلَی أُمِّکَ فَاطِمَةَ ع فِی حَیَاةِ رَسُولِ اللَّهِ ص فَهَنَّیْتُهَا بِوِلَادَةِ الْحُسَیْنِ وَ رَأَیْتُ فِی یَدَیْهَا لَوْحاً أَخْضَرَ ظَنَنْتُ أَنَّهُ مِنْ زُمُرُّدٍ وَ رَأَیْتُ فِیهِ کِتَاباً أَبْیَضَ شِبْهَ لَوْنِ الشَّمْسِ فَقُلْتُ لَهَا بِأَبِی وَ أُمِّی یَا بِنْتَ رَسُولِ اللَّهِ ص مَا هَذَا اللَّوْحُ فَقَالَتْ هَذَا لَوْحٌ أَهْدَاهُ اللَّهُ إِلَی رَسُولِهِ ص فِیهِ اسْمُ أَبِی وَ اسْمُ بَعْلِی وَ اسْمُ ابْنَیَّ وَ اسْمُ الْأَوْصِیَاءِ مِنْ وُلْدِی وَ أَعْطَانِیهِ أَبِی لِیُبَشِّرَنِی بِذَلِکَ قَالَ جَابِرٌ فَأَعْطَتْنِیهِ أُمُّکَ فَاطِمَةُ ع فَقَرَأْتُهُ وَ اسْتَنْسَخْتُهُ فَقَالَ لَهُ أَبِی فَهَلْ لَکَ یَا جَابِرُ أَنْ تَعْرِضَهُ عَلَیَّ قَالَ نَعَمْ فَمَشَی مَعَهُ أَبِی إِلَی مَنْزِلِ جَابِرٍ فَأَخْرَجَ صَحِیفَةً مِنْ رَقٍّ فَقَالَ یَا جَابِرُ انْظُرْ فِی کِتَابِکَ لِأَقْرَأَ أَنَا عَلَیْکَ فَنَظَرَ جَابِرٌ فِی نُسْخَةٍ فَقَرَأَهُ أَبِی فَمَا خَالَفَ حَرْفٌ حَرْفاً .... امام صادق(ع) فرمود: پدرم - امام محمدباقر(ع) - به جابر بن عبدالله انصاری گفت: پرسشی داشتم که هر وقت مناسب شد آن را مطرح می کنم. جابر عرض کرد: هر زمان که دوست داشتید در محضرتان خواهم بود. تا آنکه فرصت مناسبی پیش آمد و پدرم خطاب به جابر گفت: ای جابر! به من خبر ده از لوحی که در دست مادرم فاطمه دختر رسول الله (علیهما السلام) دیدی؟ و مادرم از نوشته های آن لوح به تو چه خبر داد؟ جابر عرض کرد: خدای را گواه می گیرم که در حیات رسول خدا برای عرض تبریک ولادت حسین(ع) بر مادرت فاطمه(س) وارد شدم که در دستش لوح سبز رنگی چون زمرد درخشش داشت و در آن نوشته سفیدی که چون خورشید نورانیت داشت مشاهده کردم. عرض کردم: پدر و مادرم فدایت ای دختر رسول الله! این لوح چیست؟ فرمود: این لوحی است که خداوند به پیامبرش هدیه داده است و در آن نام پدرم، نام همسرم، نام فرزندانم و نام اوصیاء از فرزندان نوشته شده است که پدرم آن را به من بخشید تا به سبب آن مرا خشنود کند. جابر گفت: مادرت فاطمه(س) آن را به من عطا کرد و خواندم و از آن رونوشت کردم. پدرم - امام محمدباقر(ع) - به جابر گفت: آیا ممکن است آن نوشته را بر من عرضه کنی؟ گفت: آری! پدرم همراهش به منزل جابر رفت و پیش از آنکه آن لوح را بیاورد ناگاه صحیفه ای از ورق نازکی که در آن نوشته شده بود درآورد و گفت: ای جابر! نگاه کن در نوشته خودت تا من برایت بخوانم. جابر هم در نوشته خودش نگاه کرد و پدرم از روی نوشته ای که داشت خواند; تا جایی که این دو نوشته حتی در یک حرف هم با یکدیگر تفاوت نداشتند. آنگاه جابر گفت: خدا را گواه می گیرم نوشته ای که در آن لوح دیدم چنین بود... [2] درباره مصحف در روایات دیگری آمده است: 1- عِدَّةٌ مِنْ أَصْحَابِنَا عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنْ عُمَرَ بْنِ عَبْدِ الْعَزِیزِ عَنْ حَمَّادِ بْنِ عُثْمَانَ قَالَ سَمِعْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ (علیه السلام) یَقُولُ تَظْهَرُ الزَّنَادِقَةُ فِی سَنَةِ ثَمَانٍ وَ عِشْرِینَ وَ مِائَةٍ وَ ذَلِکَ أَنِّی نَظَرْتُ فِی مُصْحَفِ فَاطِمَةَ (علیها السلام) قَالَ قُلْتُ وَ مَا مُصْحَفُ فَاطِمَةَ قَالَ إِنَّ اللَّهَ تَعَالَی لَمَّا قَبَضَ نَبِیَّهُ (صلی الله علیه وآله وسلم ) دَخَلَ عَلَی فَاطِمَةَ (علیها السلام) مِنْ وَفَاتِهِ مِنَ الْحُزْنِ مَا لَا یَعْلَمُهُ إِلَّا اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ فَأَرْسَلَ اللَّهُ إِلَیْهَا مَلَکاً یُسَلِّی غَمَّهَا وَ یُحَدِّثُهَا فَشَکَتْ ذَلِکَ إِلَی أَمِیرِ الْمُؤْمِنِینَ (علیه السلام) فَقَالَ إِذَا أَحْسَسْتِ بِذَلِکِ وَ سَمِعْتِ الصَّوْتَ قُولِی لِی فَأَعْلَمَتْهُ بِذَلِکَ فَجَعَلَ أَمِیرُ الْمُؤْمِنِینَ(علیه السلام) یَکْتُبُ کُلَّ مَا سَمِعَ حَتَّی أَثْبَتَ مِنْ ذَلِکَ مُصْحَفاً قَالَ ثُمَّ قَالَ أَمَا إِنَّهُ لَیْسَ فِیهِ شَیْ‌ءٌ مِنَ الْحَلَالَ وَ الْحَرَامِ وَ لَکِنْ فِیهِ عِلْمُ مَا یَکُون‌ . حمادبن عثمان می گوید: از امام صادق (علیه السلام) شنیدم فرمود : در سال 128 مخالفان مذهب و دعوت کنندگان به باطل اعلام وجود خواهند کرد. این موضوع را در مصحف فاطمه (سلام الله علیها) دیدم . پرسیدم : مصحف فاطمه چیست ؟ فرمود : با فوت رسول خدا ( صلی الله علیه وآله) غم و اندوه فراوان فاطمه را فرا گرفت که اندازه آن را خدا میداند . به همین جهت خداوند فرشتهای را نزد فاطمه فرستاد تا با هم سخن شدن با وی، غم واندوهش زدوده شود . فاطمه(سلام الله علیها) جریان را به علی(علیه السلام) گزارش کرد علی(علیه السلام) فرمود : هر وقت آمدنش را احساس نمودی و صدایش را شنیدی به من خبر بده. فاطمه آمدن فرشته را به علی(علیه السلام) خبر داد. علی(علیه السلام) آنچه را می شنید می نوشت تا در نهایت همانند کتابی کامل گردید. سپس امام صادق(علیه السلام) فرمود : در این کتاب ازحلال و حرام چیزی نیست ؛ بلکه آنچه درآن دیده می شود دانش و آگاهی از حوادث و اخبار آینده است. [3] 2- مُحَمَّدُ بْنُ یَحْیَی عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنِ ابْنِ مَحْبُوبٍ عَنِ ابْنِ رِئَابٍ عَنْ أَبِی عُبَیْدَةَ قَالَ سَأَلَ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ ع بَعْضُ أَصْحَابِنَا عَنِ الْجَفْرِ ... قَالَ فَمُصْحَفُ فَاطِمَةَ (علیها السلام) قَالَ فَسَکَتَ طَوِیلًا ثُمَّ قَالَ إِنَّکُمْ لَتَبْحَثُونَ عَمَّا تُرِیدُونَ وَ عَمَّا لَا تُرِیدُونَ إِنَّ فَاطِمَةَ مَکَثَتْ بَعْدَ رَسُولِ اللَّهِ (صلی الله علیه وآله وسلم) خَمْسَةً وَ سَبْعِینَ یَوْماً وَ کَانَ دَخَلَهَا حُزْنٌ شَدِیدٌ عَلَی أَبِیهَا وَ کَانَ جَبْرَئِیلُ (علیه السلام) یَأْتِیهَا فَیُحْسِنُ عَزَاءَهَا عَلَی أَبِیهَا وَ یُطَیِّبُ نَفْسَهَا وَ یُخْبِرُهَا عَنْ أَبِیهَا وَ مَکَانِهِ وَ یُخْبِرُهَا بِمَا یَکُونُ بَعْدَهَا فِی ذُرِّیَّتِهَا وَ کَانَ عَلِیٌّ (علیه السلام) یَکْتُبُ ذَلِکَ فَهَذَا مُصْحَفُ فَاطِمَةَ علیها السلام[4]. أبو عبیده می گوید : بعضی از شیعیان از امام صادق علیه السلام سؤالاتی کردند ، از جمله سؤال کردند : مصحف فاطمه چیست ؟ حضرت مدتی سکوت کرد و سپس فرمود : شما از آنچه میخواهید و نمیخواهید بحث می کنید ( یعنی بعضی از پرسش ها به قصد فهمیدن نیست یا فهمیدن جواب آن به درد شما نمیخورد اما در هر حال پاسخ شما این است که: ) فاطمه بعد از پیغمبر صلّی اللَّه علیه و آله هفتاد و پنج روز در دنیا بود و از فراق پدر بسیار اندوهگین بود. جبرئیل علیه السلام محضرش می ‌آمد و او را در مرگ پدر تسلیت می داد و خوشحالش میکرد و غم و اندوهش را تخفیف میداد و از احوال و مقام پدرش خبر می داد و سرگذشت اولادش را پس از او برایش میگفت و علی علیه السلام آن مطالب را مینوشت که مجموع آن نوشته‌ ها مصحف فاطمه علیها السلام شد. پی نوشت: [1] . در مورد شخصیت شناسی جابر بن عبدالله انصاری باید گفت: او از طایفه خزرج بود و پانزده سال پیش از هجرت در مدینه به دنیا آمد. او و پدرش عبدالله بن حرام از پیشتازان اسلام بودند. پدرش در جنگ احد به شهادت رسید. جابر از مسلمانان پیش از هجرت و از اصحاب با فضیلت رسول خدا(ص) بود که در19 غزوه، از جمله جنگ بدر در رکاب پیامبر(ص) حضور داشت و در جنگ صفین نیز در رکاب علی(ع) جنگید. این محدث بزرگ شیعه در اواخر عمر نابینا شد و با همان حال، همراه عطیه عوفی در اولین اربعین به زیارت کربلا آمد. وی آخرین فردی بود که از حاضران پیمان عقبه بود. بدن او را به جرم دوستی اهل بیت، در زمان حجاج داغ نهادند و سرانجام در سال 78 هجری قمری، در سن نود و چند سالگی از دنیا رفت و در بقیع به خاک سپرده شده. (جواد محدثی، فرهنگ عاشورا، ص 127). [2] . ر.ک: کلینی ، الاصول من الکافی، ج 1، ص 527; شیخ مفید، الاختصاص، ص 210. [3] . کلینی، الاصول من الکافی ، ج‌1 ، ص، 240. [4] . کلینی، الاصول من الکافی، ج‌1، ص: 241. منبع:سایت انوار طاها
مصحف فاطمه سلام الله علیها کتابی است که در بر دارنده دانش وآگاهی از حوادث واخبار آینده عالم تا روز قیامت میباشد و در آن سخنی از امور حلال وحرام به میان نیامده است.
این کتاب توسط جبرئیل بر حضرت صدیقه طاهره سلام الله علیها خوانده می شد و امیرمومنان علی بن ابی طالب علیه السلام آن را مینوشت. در منابع روایی شیعه روایات فراوانی اشاره به این مصحف شریفه نمودهاند. همچنین غالب منابع روایی پیدایش و نگارش آن را مربوط به پس از رحلت پیامبر خدا صلی الله علیه و آله دانسته اند. برخی گزارشها نیز حکایت از آن دارد که بخشهایی از این کتاب ارزشمند در زمان حیات پیامبر خدا در اختیار جابر بن عبدالله انصاری[1] قرار گرفت که هم اکنون همین صحیفه در جوامع حدیثی شیعی در دسترس علاقه مندان است. در مورد صحت و درستی این مطالب نیز آمده است:
عَنْ أَبِی بَصِیرٍ عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ: قَالَ أَبِی لِجَابِرِ بْنِ عَبْدِ اللَّهِ الْأَنْصَارِیِّ- إِنَّ لِی إِلَیْکَ حَاجَةً فَمَتَی یَخِفُّ عَلَیْکَ أَنْ أَخْلُوَ بِکَ فَأَسْأَلَکَ عَنْهَا فَقَالَ لَهُ جَابِرٌ أَیَّ الْأَوْقَاتِ أَحْبَبْتَهُ فَخَلَا بِهِ فِی بَعْضِ الْأَیَّامِ فَقَالَ لَهُ یَا جَابِرُ أَخْبِرْنِی عَنِ اللَّوْحِ الَّذِی رَأَیْتَهُ فِی یَدِ أُمِّی فَاطِمَةَ ع بِنْتِ رَسُولِ اللَّهِ ص وَ مَا أَخْبَرَتْکَ بِهِ أُمِّی أَنَّهُ فِی ذَلِکَ اللَّوْحِ مَکْتُوبٌ فَقَالَ جَابِرٌ أَشْهَدُ بِاللَّهِ أَنِّی دَخَلْتُ عَلَی أُمِّکَ فَاطِمَةَ ع فِی حَیَاةِ رَسُولِ اللَّهِ ص فَهَنَّیْتُهَا بِوِلَادَةِ الْحُسَیْنِ وَ رَأَیْتُ فِی یَدَیْهَا لَوْحاً أَخْضَرَ ظَنَنْتُ أَنَّهُ مِنْ زُمُرُّدٍ وَ رَأَیْتُ فِیهِ کِتَاباً أَبْیَضَ شِبْهَ لَوْنِ الشَّمْسِ فَقُلْتُ لَهَا بِأَبِی وَ أُمِّی یَا بِنْتَ رَسُولِ اللَّهِ ص مَا هَذَا اللَّوْحُ فَقَالَتْ هَذَا لَوْحٌ أَهْدَاهُ اللَّهُ إِلَی رَسُولِهِ ص فِیهِ اسْمُ أَبِی وَ اسْمُ بَعْلِی وَ اسْمُ ابْنَیَّ وَ اسْمُ الْأَوْصِیَاءِ مِنْ وُلْدِی وَ أَعْطَانِیهِ أَبِی لِیُبَشِّرَنِی بِذَلِکَ قَالَ جَابِرٌ فَأَعْطَتْنِیهِ أُمُّکَ فَاطِمَةُ ع فَقَرَأْتُهُ وَ اسْتَنْسَخْتُهُ فَقَالَ لَهُ أَبِی فَهَلْ لَکَ یَا جَابِرُ أَنْ تَعْرِضَهُ عَلَیَّ قَالَ نَعَمْ فَمَشَی مَعَهُ أَبِی إِلَی مَنْزِلِ جَابِرٍ فَأَخْرَجَ صَحِیفَةً مِنْ رَقٍّ فَقَالَ یَا جَابِرُ انْظُرْ فِی کِتَابِکَ لِأَقْرَأَ أَنَا عَلَیْکَ فَنَظَرَ جَابِرٌ فِی نُسْخَةٍ فَقَرَأَهُ أَبِی فَمَا خَالَفَ حَرْفٌ حَرْفاً ....
امام صادق(ع) فرمود: پدرم - امام محمدباقر(ع) - به جابر بن عبدالله انصاری گفت: پرسشی داشتم که هر وقت مناسب شد آن را مطرح می کنم. جابر عرض کرد: هر زمان که دوست داشتید در محضرتان خواهم بود. تا آنکه فرصت مناسبی پیش آمد و پدرم خطاب به جابر گفت: ای جابر! به من خبر ده از لوحی که در دست مادرم فاطمه دختر رسول الله (علیهما السلام) دیدی؟ و مادرم از نوشته های آن لوح به تو چه خبر داد؟
جابر عرض کرد: خدای را گواه می گیرم که در حیات رسول خدا برای عرض تبریک ولادت حسین(ع) بر مادرت فاطمه(س) وارد شدم که در دستش لوح سبز رنگی چون زمرد درخشش داشت و در آن نوشته سفیدی که چون خورشید نورانیت داشت مشاهده کردم. عرض کردم: پدر و مادرم فدایت ای دختر رسول الله! این لوح چیست؟ فرمود: این لوحی است که خداوند به پیامبرش هدیه داده است و در آن نام پدرم، نام همسرم، نام فرزندانم و نام اوصیاء از فرزندان نوشته شده است که پدرم آن را به من بخشید تا به سبب آن مرا خشنود کند. جابر گفت: مادرت فاطمه(س) آن را به من عطا کرد و خواندم و از آن رونوشت کردم. پدرم - امام محمدباقر(ع) - به جابر گفت: آیا ممکن است آن نوشته را بر من عرضه کنی؟ گفت: آری! پدرم همراهش به منزل جابر رفت و پیش از آنکه آن لوح را بیاورد ناگاه صحیفه ای از ورق نازکی که در آن نوشته شده بود درآورد و گفت: ای جابر! نگاه کن در نوشته خودت تا من برایت بخوانم. جابر هم در نوشته خودش نگاه کرد و پدرم از روی نوشته ای که داشت خواند; تا جایی که این دو نوشته حتی در یک حرف هم با یکدیگر تفاوت نداشتند.
آنگاه جابر گفت: خدا را گواه می گیرم نوشته ای که در آن لوح دیدم چنین بود... [2]
درباره مصحف در روایات دیگری آمده است:
1- عِدَّةٌ مِنْ أَصْحَابِنَا عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنْ عُمَرَ بْنِ عَبْدِ الْعَزِیزِ عَنْ حَمَّادِ بْنِ عُثْمَانَ قَالَ سَمِعْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ (علیه السلام) یَقُولُ تَظْهَرُ الزَّنَادِقَةُ فِی سَنَةِ ثَمَانٍ وَ عِشْرِینَ وَ مِائَةٍ وَ ذَلِکَ أَنِّی نَظَرْتُ فِی مُصْحَفِ فَاطِمَةَ (علیها السلام) قَالَ قُلْتُ وَ مَا مُصْحَفُ فَاطِمَةَ قَالَ إِنَّ اللَّهَ تَعَالَی لَمَّا قَبَضَ نَبِیَّهُ (صلی الله علیه وآله وسلم ) دَخَلَ عَلَی فَاطِمَةَ (علیها السلام) مِنْ وَفَاتِهِ مِنَ الْحُزْنِ مَا لَا یَعْلَمُهُ إِلَّا اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ فَأَرْسَلَ اللَّهُ إِلَیْهَا مَلَکاً یُسَلِّی غَمَّهَا وَ یُحَدِّثُهَا فَشَکَتْ ذَلِکَ إِلَی أَمِیرِ الْمُؤْمِنِینَ (علیه السلام) فَقَالَ إِذَا أَحْسَسْتِ بِذَلِکِ وَ سَمِعْتِ الصَّوْتَ قُولِی لِی فَأَعْلَمَتْهُ بِذَلِکَ فَجَعَلَ أَمِیرُ الْمُؤْمِنِینَ(علیه السلام) یَکْتُبُ کُلَّ مَا سَمِعَ حَتَّی أَثْبَتَ مِنْ ذَلِکَ مُصْحَفاً قَالَ ثُمَّ قَالَ أَمَا إِنَّهُ لَیْسَ فِیهِ شَیْءٌ مِنَ الْحَلَالَ وَ الْحَرَامِ وَ لَکِنْ فِیهِ عِلْمُ مَا یَکُون .
حمادبن عثمان می گوید: از امام صادق (علیه السلام) شنیدم فرمود : در سال 128 مخالفان مذهب و دعوت کنندگان به باطل اعلام وجود خواهند کرد. این موضوع را در مصحف فاطمه (سلام الله علیها) دیدم . پرسیدم : مصحف فاطمه چیست ؟ فرمود : با فوت رسول خدا ( صلی الله علیه وآله) غم و اندوه فراوان فاطمه را فرا گرفت که اندازه آن را خدا میداند . به همین جهت خداوند فرشتهای را نزد فاطمه فرستاد تا با هم سخن شدن با وی، غم واندوهش زدوده شود . فاطمه(سلام الله علیها) جریان را به علی(علیه السلام) گزارش کرد علی(علیه السلام) فرمود : هر وقت آمدنش را احساس نمودی و صدایش را شنیدی به من خبر بده. فاطمه آمدن فرشته را به علی(علیه السلام) خبر داد. علی(علیه السلام) آنچه را می شنید می نوشت تا در نهایت همانند کتابی کامل گردید. سپس امام صادق(علیه السلام) فرمود : در این کتاب ازحلال و حرام چیزی نیست ؛ بلکه آنچه درآن دیده می شود دانش و آگاهی از حوادث و اخبار آینده است. [3]
2- مُحَمَّدُ بْنُ یَحْیَی عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنِ ابْنِ مَحْبُوبٍ عَنِ ابْنِ رِئَابٍ عَنْ أَبِی عُبَیْدَةَ قَالَ سَأَلَ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ ع بَعْضُ أَصْحَابِنَا عَنِ الْجَفْرِ ... قَالَ فَمُصْحَفُ فَاطِمَةَ (علیها السلام) قَالَ فَسَکَتَ طَوِیلًا ثُمَّ قَالَ إِنَّکُمْ لَتَبْحَثُونَ عَمَّا تُرِیدُونَ وَ عَمَّا لَا تُرِیدُونَ إِنَّ فَاطِمَةَ مَکَثَتْ بَعْدَ رَسُولِ اللَّهِ (صلی الله علیه وآله وسلم) خَمْسَةً وَ سَبْعِینَ یَوْماً وَ کَانَ دَخَلَهَا حُزْنٌ شَدِیدٌ عَلَی أَبِیهَا وَ کَانَ جَبْرَئِیلُ (علیه السلام) یَأْتِیهَا فَیُحْسِنُ عَزَاءَهَا عَلَی أَبِیهَا وَ یُطَیِّبُ نَفْسَهَا وَ یُخْبِرُهَا عَنْ أَبِیهَا وَ مَکَانِهِ وَ یُخْبِرُهَا بِمَا یَکُونُ بَعْدَهَا فِی ذُرِّیَّتِهَا وَ کَانَ عَلِیٌّ (علیه السلام) یَکْتُبُ ذَلِکَ فَهَذَا مُصْحَفُ فَاطِمَةَ علیها السلام[4].
أبو عبیده می گوید : بعضی از شیعیان از امام صادق علیه السلام سؤالاتی کردند ، از جمله سؤال کردند : مصحف فاطمه چیست ؟ حضرت مدتی سکوت کرد و سپس فرمود : شما از آنچه میخواهید و نمیخواهید بحث می کنید ( یعنی بعضی از پرسش ها به قصد فهمیدن نیست یا فهمیدن جواب آن به درد شما نمیخورد اما در هر حال پاسخ شما این است که: ) فاطمه بعد از پیغمبر صلّی اللَّه علیه و آله هفتاد و پنج روز در دنیا بود و از فراق پدر بسیار اندوهگین بود. جبرئیل علیه السلام محضرش می آمد و او را در مرگ پدر تسلیت می داد و خوشحالش میکرد و غم و اندوهش را تخفیف میداد و از احوال و مقام پدرش خبر می داد و سرگذشت اولادش را پس از او برایش میگفت و علی علیه السلام آن مطالب را مینوشت که مجموع آن نوشته ها مصحف فاطمه علیها السلام شد.
پی نوشت:
[1] . در مورد شخصیت شناسی جابر بن عبدالله انصاری باید گفت: او از طایفه خزرج بود و پانزده سال پیش از هجرت در مدینه به دنیا آمد. او و پدرش عبدالله بن حرام از پیشتازان اسلام بودند. پدرش در جنگ احد به شهادت رسید. جابر از مسلمانان پیش از هجرت و از اصحاب با فضیلت رسول خدا(ص) بود که در19 غزوه، از جمله جنگ بدر در رکاب پیامبر(ص) حضور داشت و در جنگ صفین نیز در رکاب علی(ع) جنگید. این محدث بزرگ شیعه در اواخر عمر نابینا شد و با همان حال، همراه عطیه عوفی در اولین اربعین به زیارت کربلا آمد. وی آخرین فردی بود که از حاضران پیمان عقبه بود. بدن او را به جرم دوستی اهل بیت، در زمان حجاج داغ نهادند و سرانجام در سال 78 هجری قمری، در سن نود و چند سالگی از دنیا رفت و در بقیع به خاک سپرده شده. (جواد محدثی، فرهنگ عاشورا، ص 127).
[2] . ر.ک: کلینی ، الاصول من الکافی، ج 1، ص 527; شیخ مفید، الاختصاص، ص 210.
[3] . کلینی، الاصول من الکافی ، ج1 ، ص، 240.
[4] . کلینی، الاصول من الکافی، ج1، ص: 241.
منبع:سایت انوار طاها
- [سایر] مصحف فاطمه سلام الله علیها چیست؟
- [سایر] ماهیت و فلسفه مصحف فاطمه سلام الله علیها چیست؟ و فواید این مصحف برای ما چگونه است؟
- [سایر] ماهیت و فلسفه مصحف فاطمه سلام الله علیها چیست؟ و فواید این مصحف برای ما چگونه است؟
- [سایر] مصحف فاطمه زهرا علیها السلام چه کتابی است؟
- [سایر] مصحف حضرت فاطمه سلام الله علیها و ویژگیهای آن چیست؟
- [سایر] مصحف حضرت فاطمه (علیها السلام) چیست؟
- [سایر] مصحف حضرت فاطمه سلام الله علیها و ویژگیهای آن چیست؟
- [سایر] محتوای مصحف حضرت فاطمه سلام الله علیها چیست؟
- [سایر] مصحف حضرت زهرا (س) چیست؟
- [سایر] مصحف حضرت فاطمه(س) چگونه کتابی است؟
- [امام خمینی] اگر شوهر بخواهد صیغه طلاق خلع را بخواند، چنانچه اسم زن مثلا فاطمه باشد می گوید: "زوجتی فاطمة خالعتها علی ما بذلت هی طالق" یعنی زنم فاطمه را طلاق خلع دادم او رها است.
- [آیت الله سبحانی] اگر شوهر بخواهد صیغه طلاق خلع را بخواند، چنانچه اسم زن مثلاً فاطمه باشد می گوید: زَوْجَتِی فاطِمَةُ خلعتها عَلی ما بَذَلَتْ هِیَ طالِق (یعنی زنم فاطمه را طلاق خلع دادم او رها است).
- [آیت الله اردبیلی] اگر شوهر بخواهد خود صیغه طلاق را بخواند، چنانچه اسم زن مثلاً فاطمه باشد، میگوید: (زَوْجَتِی فاطِمَةُ خالَعْتُها عَلی ما بَذَلَتْ، هِیَ طالِقٌ) یعنی: (زنم فاطمه را در مقابل آنچه بخشید طلاق خلع دادم، او رهاست).
- [آیت الله بهجت] اگر شوهر بخواهد صیغه طلاق خُلع را بخواند، چنانچه اسم زن مثلاً فاطمه باشد میگوید: (زَوْجَتِی فاطِمَةُ خالَعْتُها عَلی ما بَذَلَتْ هِی طالِق)؛ یعنی: (زنم فاطمه را طلاق خُلع دادم، او رهاست).
- [آیت الله نوری همدانی] طلاق باید به صیغة عربی صحیح خوانده شود و دو مرد عادل آن را بشنوند و اگر خود شوهر بخواهد صیغة طلاق را بخواند و اسم زن او مثلاً فاطمه باشد باید بگوید : زَوْجَتی فاطِمَهُ طالِقٌ یعنی زن من فاطمه رها است و اگر دیگری را وکیل کند که آن وکیل باید بگوید : زَوْجَهُ مُوَکِلی فاطِمَهُ طالِقٌ .
- [آیت الله سبحانی] طلاق باید به صیغه عربی صحیح خوانده شود و دو مرد عادل آن را بشنوند و اگر خود شوهر بخواهد صیغه طلاق را بخواند و اسم زن او مثلاً فاطمه باشد، باید بگوید: زَوْجَتِی فاطِمَهُ طالِق یعنی زن من فاطمه رها است و اگر دیگری را وکیل کند آن وکیل باید بگوید: زَوْجَةُ مَوَکِّلِی فاطِمَةُ طالِق.
- [آیت الله فاضل لنکرانی] طلاق باید به صیغه عربی صحیح و به کلمه (طالق) خوانده شود و دو مرد عادل آن را بشنوند و اگر خود شوهر بخواهد صیغه طلاق را بخواند و اسم زن او مثلا فاطمه باشد باید بگوید: (زَوْجَتی فاطِمَة طالقٌ); یعنی: زن من فاطمه رها است و اگر دیگری را وکیل کند آن وکیل باید بگوید: (زَوْجَةُ مُوکِّلِی فاطِمَةُ طالِقٌ).
- [آیت الله بروجردی] طلاق باید به صیغهی عربی صحیح خوانده شود و دو مرد عادل آن را بشنوند و اگر خود شوهر بخواهد صیغهی طلاق را بخواند و اسم زن او مثلاً فاطمه باشد، باید بگوید:(زَوْجَتی فاطِمَةَ طالِقٌ)؛ یعنی:زن من فاطمه رهاست و اگر دیگری را وکیل کند، آن وکیل باید بگوید:(زَوْجَةَ مُوَکِّلِی فاطِمَةَ طالِقٌ).
- [امام خمینی] طلاق باید به صیغه عربی صحیح خوانده شود و دو مرد عادل آن را بشنوند و اگر خود شوهر بخواهد صیغه طلاق را بخواند و اسم زن او مثلا فاطمه باشد،باید بگوید: "زوجتی فاطمة طالق" زن من فاطمه رها است، و اگر دیگری را وکیل کند،آن وکیل باید بگوید: "زوجة موکلی فاطمة طالق".
- [آیت الله بهجت] اگر شوهر بخواهد صیغه مبارات را بخواند، چنانچه مثلاً اسم زن فاطمه باشد، باید بگوید: (بارَأتُ زَوْجَتِی فاطِمَةَ عَلی مَهرِها فَهِی طالِق)، یعنی: (مبارات کردم زنم فاطمه را در مقابل مهر او، پس او رهاست)، و اگر دیگری را وکیل کند، وکیل باید بگوید: (بارَأْتُ زَوْجَةَ مُوَکِّلی فاطِمَةَ عَلی مَهرِها فَهِی طالِق).