می توان فعالیت های مهم خدیجه کبری (س) را در مواردی خلاصه نمود: 1- پشتیبانی مالی: ایشان تمام ثروت خود را در اختیار شوی گرامیش (ص) قرار داد و از این رهگذر نه چشمداشتی داشت و نه خود را صاحب اختیار در تصمیم گیری های پیامبر (ص) می دانست، حمایتی همه جانبه و بی دریغ. در هیچ منبعی ذکر نشده که ایشان محدودیتی برای هزینه اموال اش قرار داده باشد و یا منتی متوجه رسول الله (ص) نموده باشد. 2- امداد روحی: در شرایطی که پیامبر (ص) مشغول به انجام رسالت الهی خویش بودند و در این راه آزار واذیت فراوان مشرکین شامل آزارهای روحی (مجنون، ساحر و دروغگو خوانده شدن) و آزارهای جسمی (قطع فروش طعام، زباله بر سر ریختن و دشنام و سنگ باران نمودن و…) به ایشان وارد می آمد، این حضرت خدیجه (س) بود که ایشان را تسکین می داد و مایه آرامش زندگی خصوصی شان می شد. اگر رسول الله (ص) درون منزل هم تحت فشار قرار می گرفتند، کار بسیار سخت تر و موفقیت دورتر می گردید. این مطلب نیز بر عظمت شخصیت خدیجه کبری (س) می افزاید. 3-مشاورت: بنا بر نقل های مختلف خدیجه کبری (س) در امور مختلف طرف مشورت سفیر الهی قرار می گرفت. این نکته نیز نشانگر قوت فکری و اعتقاد پیامبر خدا (ص) به توانایی های ایشان است. کان رسول الله (ص) یسکن إلیها و یشاورها فی المهم من اموره این گونه بود که پیامبر (ص) در کنار ایشان آرامش می یافتند و در کارهای مهم شان با خدیجه مشورت می کردند. نقش اموال خدیجه کبری (س) در پیشبرد اسلام و یاری مسلمین به گونه ای مهم بود که در کتب مختلف شیعه و سنی از رسول گرامی اسلام (ص) احادیث مختلفی نقل شده و دانشمندان نیز به این حقیقت اذعان کرده اند. از جمله می توان به این جمله محمد بن علوی دانشمند مالکی مذهب اشاره نمود: ما قام الإسلام إلا بسیف علی و أموال خدیجة اسلام استوار نگشت مگر با یاری شمشیر علی (ع) و ثروت خدیجه (س) از وجود اقدس پیامبر (ص) نیز این کلام را می خوانیم : ما نفعنی مال قط مثل ما نفعنی مال خدیجة هیچ ثروتی همانند ثروت خدیجه (س) مرا سود نبخشید.
می توان فعالیت های مهم خدیجه کبری (س) را در مواردی خلاصه نمود:
1- پشتیبانی مالی: ایشان تمام ثروت خود را در اختیار شوی گرامیش (ص) قرار داد و از این رهگذر نه چشمداشتی داشت و نه خود را صاحب اختیار در تصمیم گیری های پیامبر (ص) می دانست، حمایتی همه جانبه و بی دریغ. در هیچ منبعی ذکر نشده که ایشان محدودیتی برای هزینه اموال اش قرار داده باشد و یا منتی متوجه رسول الله (ص) نموده باشد.
2- امداد روحی: در شرایطی که پیامبر (ص) مشغول به انجام رسالت الهی خویش بودند و در این راه آزار واذیت فراوان مشرکین شامل آزارهای روحی (مجنون، ساحر و دروغگو خوانده شدن) و آزارهای جسمی (قطع فروش طعام، زباله بر سر ریختن و دشنام و سنگ باران نمودن و…) به ایشان وارد می آمد، این حضرت خدیجه (س) بود که ایشان را تسکین می داد و مایه آرامش زندگی خصوصی شان می شد. اگر رسول الله (ص) درون منزل هم تحت فشار قرار می گرفتند، کار بسیار سخت تر و موفقیت دورتر می گردید. این مطلب نیز بر عظمت شخصیت خدیجه کبری (س) می افزاید.
3-مشاورت: بنا بر نقل های مختلف خدیجه کبری (س) در امور مختلف طرف مشورت سفیر الهی قرار می گرفت. این نکته نیز نشانگر قوت فکری و اعتقاد پیامبر خدا (ص) به توانایی های ایشان است.
کان رسول الله (ص) یسکن إلیها و یشاورها فی المهم من اموره
این گونه بود که پیامبر (ص) در کنار ایشان آرامش می یافتند و در کارهای مهم شان با خدیجه مشورت می کردند.
نقش اموال خدیجه کبری (س) در پیشبرد اسلام و یاری مسلمین به گونه ای مهم بود که در کتب مختلف شیعه و سنی از رسول گرامی اسلام (ص) احادیث مختلفی نقل شده و دانشمندان نیز به این حقیقت اذعان کرده اند. از جمله می توان به این جمله محمد بن علوی دانشمند مالکی مذهب اشاره نمود:
ما قام الإسلام إلا بسیف علی و أموال خدیجة
اسلام استوار نگشت مگر با یاری شمشیر علی (ع) و ثروت خدیجه (س)
از وجود اقدس پیامبر (ص) نیز این کلام را می خوانیم :
ما نفعنی مال قط مثل ما نفعنی مال خدیجة
هیچ ثروتی همانند ثروت خدیجه (س) مرا سود نبخشید.
- [سایر] خانه حضرت خدیجه در کجاست؟؟؟
- [سایر] اگر نباید سن دختر بیشتر از پسر باشد، پس چرا سن حضرت خدیجه )علیهاالسلام( 15 سال از پیامبر خدا )صلی الله علیه وآله( بیشتر بود؟
- [سایر] تاریخ زندگانی حضرت خدیجه- علیها السلام-را بنویسید.
- [سایر] آیا پیامبر (ص) از حضرت خدیجه (س) فرزندی غیر حضرت زهرا (س) داشتند؟
- [سایر] سنّ حضرت زهرا(س) در زمان رحلت حضرت خدیجه(س) چقدر بود؟
- [سایر] دین حضرت خدیجه قبل از اسلام چه بوده است؟
- [سایر] القاب و فضایل حضرت خدیجه س را بیان کنید؟
- [سایر] تاریخ زندگانی حضرت خدیجه را بنویسید.
- [سایر] آیا حضرت خدیجه سلام الله علیها از نظر جایگاه معنوی به مقام و شأن و رتبه حضرت مریم سلام الله علیها و حضرت معصومه سلام الله علیها میرسد؟
- [سایر] چرا پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله برای حضرت خدیجه نماز میت نخواندند؟
- [آیت الله بروجردی] اگر شوهر بخواهد صیغهی طلاق را بخواند، چنانچه اسم زن مثلاً فاطمه باشد، میگوید:(زَوجَتی فاطِمَةَ خالَعْتُها علی ما بَذَلَتْ هی طالِقٌ). (یعنی زنم فاطمه را طلاق خلع دادم او رها است. )
- [امام خمینی] اگر شوهر بخواهد صیغه طلاق خلع را بخواند، چنانچه اسم زن مثلا فاطمه باشد می گوید: "زوجتی فاطمة خالعتها علی ما بذلت هی طالق" یعنی زنم فاطمه را طلاق خلع دادم او رها است.
- [آیت الله سبحانی] اگر شوهر بخواهد صیغه طلاق خلع را بخواند، چنانچه اسم زن مثلاً فاطمه باشد می گوید: زَوْجَتِی فاطِمَةُ خلعتها عَلی ما بَذَلَتْ هِیَ طالِق (یعنی زنم فاطمه را طلاق خلع دادم او رها است).
- [آیت الله اردبیلی] اگر شوهر بخواهد خود صیغه طلاق را بخواند، چنانچه اسم زن مثلاً فاطمه باشد، میگوید: (زَوْجَتِی فاطِمَةُ خالَعْتُها عَلی ما بَذَلَتْ، هِیَ طالِقٌ) یعنی: (زنم فاطمه را در مقابل آنچه بخشید طلاق خلع دادم، او رهاست).
- [آیت الله بهجت] اگر شوهر بخواهد صیغه طلاق خُلع را بخواند، چنانچه اسم زن مثلاً فاطمه باشد میگوید: (زَوْجَتِی فاطِمَةُ خالَعْتُها عَلی ما بَذَلَتْ هِی طالِق)؛ یعنی: (زنم فاطمه را طلاق خُلع دادم، او رهاست).
- [آیت الله نوری همدانی] طلاق باید به صیغة عربی صحیح خوانده شود و دو مرد عادل آن را بشنوند و اگر خود شوهر بخواهد صیغة طلاق را بخواند و اسم زن او مثلاً فاطمه باشد باید بگوید : زَوْجَتی فاطِمَهُ طالِقٌ یعنی زن من فاطمه رها است و اگر دیگری را وکیل کند که آن وکیل باید بگوید : زَوْجَهُ مُوَکِلی فاطِمَهُ طالِقٌ .
- [آیت الله سبحانی] طلاق باید به صیغه عربی صحیح خوانده شود و دو مرد عادل آن را بشنوند و اگر خود شوهر بخواهد صیغه طلاق را بخواند و اسم زن او مثلاً فاطمه باشد، باید بگوید: زَوْجَتِی فاطِمَهُ طالِق یعنی زن من فاطمه رها است و اگر دیگری را وکیل کند آن وکیل باید بگوید: زَوْجَةُ مَوَکِّلِی فاطِمَةُ طالِق.
- [آیت الله فاضل لنکرانی] طلاق باید به صیغه عربی صحیح و به کلمه (طالق) خوانده شود و دو مرد عادل آن را بشنوند و اگر خود شوهر بخواهد صیغه طلاق را بخواند و اسم زن او مثلا فاطمه باشد باید بگوید: (زَوْجَتی فاطِمَة طالقٌ); یعنی: زن من فاطمه رها است و اگر دیگری را وکیل کند آن وکیل باید بگوید: (زَوْجَةُ مُوکِّلِی فاطِمَةُ طالِقٌ).
- [آیت الله بروجردی] طلاق باید به صیغهی عربی صحیح خوانده شود و دو مرد عادل آن را بشنوند و اگر خود شوهر بخواهد صیغهی طلاق را بخواند و اسم زن او مثلاً فاطمه باشد، باید بگوید:(زَوْجَتی فاطِمَةَ طالِقٌ)؛ یعنی:زن من فاطمه رهاست و اگر دیگری را وکیل کند، آن وکیل باید بگوید:(زَوْجَةَ مُوَکِّلِی فاطِمَةَ طالِقٌ).
- [امام خمینی] طلاق باید به صیغه عربی صحیح خوانده شود و دو مرد عادل آن را بشنوند و اگر خود شوهر بخواهد صیغه طلاق را بخواند و اسم زن او مثلا فاطمه باشد،باید بگوید: "زوجتی فاطمة طالق" زن من فاطمه رها است، و اگر دیگری را وکیل کند،آن وکیل باید بگوید: "زوجة موکلی فاطمة طالق".