از زندگانی و دین حضرت خدیجه قبل از ازدواج با پیامبر و دوران جاهلیت اطلاع چندانی در دست نیست اما با توجه به اینکه لقب حضرت خدیجه قبل از اسلام، طاهره بوده( بحار الانوار، ج 16، ص 12 ؛ ریاحین الشریعه، ج2،ص207) و طاهره به معنای پاک منشی است می توان فهمید که آن بزرگوار پیرو یکی از ادیان الهی بوده و به آن نیز پایبند بوده است و به این موضوع تا حدی پایبند بوده که در میان مردم آن دوران که اکثرا در فساد و بی بندو باری بودند به طاهره ملقب شده است. جالب این است که او از کسانی بود که انتظار ظهور پیامبر جدید را می کشید و همیشه از ورقه بن نوفل و دیگر علماء جویای نشانه های نبوت می شد. (بحارالانوار، ج16،ص52) مطلب دیگری که باید به آن دقت کرد این است که در روایات آمده که احترام حضرت محمد(صلی الله علیه وآله) به خدیجه(علیها السلام)، به خاطر عقیده و اعتقاد او به توحید بوده است( سفینه البحار،ج2،ص 570،وقات الزهراء(س)،سید عبد الرزاق مقرم،ص7) و از آنجا که پیامبر 15 سال قبل از بعثت با حضرت خدیجه ازدواج کرد و هنوز اسلام به آن حضرت عرضه نشده بود و نیز دیگر ادیان الهی به جز آئین حنیف ابراهیمی تماما به نحوی توحید از آنان رخت بسته بود می توان نتیجه گرفت که حضرت خدیجه بر مکتب حنیف و توحیدی ابراهیمی بوده است نه دین دیگر. porseman.org
از زندگانی و دین حضرت خدیجه قبل از ازدواج با پیامبر و دوران جاهلیت اطلاع چندانی در دست نیست اما با توجه به اینکه لقب حضرت خدیجه قبل از اسلام، طاهره بوده( بحار الانوار، ج 16، ص 12 ؛ ریاحین الشریعه، ج2،ص207) و طاهره به معنای پاک منشی است می توان فهمید که آن بزرگوار پیرو یکی از ادیان الهی بوده و به آن نیز پایبند بوده است و به این موضوع تا حدی پایبند بوده که در میان مردم آن دوران که اکثرا در فساد و بی بندو باری بودند به طاهره ملقب شده است.
جالب این است که او از کسانی بود که انتظار ظهور پیامبر جدید را می کشید و همیشه از ورقه بن نوفل و دیگر علماء جویای نشانه های نبوت می شد. (بحارالانوار، ج16،ص52)
مطلب دیگری که باید به آن دقت کرد این است که در روایات آمده که احترام حضرت محمد(صلی الله علیه وآله) به خدیجه(علیها السلام)، به خاطر عقیده و اعتقاد او به توحید بوده است( سفینه البحار،ج2،ص 570،وقات الزهراء(س)،سید عبد الرزاق مقرم،ص7) و از آنجا که پیامبر 15 سال قبل از بعثت با حضرت خدیجه ازدواج کرد و هنوز اسلام به آن حضرت عرضه نشده بود و نیز دیگر ادیان الهی به جز آئین حنیف ابراهیمی تماما به نحوی توحید از آنان رخت بسته بود می توان نتیجه گرفت که حضرت خدیجه بر مکتب حنیف و توحیدی ابراهیمی بوده است نه دین دیگر.
porseman.org
- [سایر] وهابیون شبهه می کنند که حضرت خدیجه قبل از اسلام به دین یهود بوده آیا این صحیح است؟
- [سایر] خانه حضرت خدیجه در کجاست؟؟؟
- [سایر] تاریخ زندگانی حضرت خدیجه- علیها السلام-را بنویسید.
- [سایر] آیا پیامبر (ص) از حضرت خدیجه (س) فرزندی غیر حضرت زهرا (س) داشتند؟
- [سایر] سنّ حضرت زهرا(س) در زمان رحلت حضرت خدیجه(س) چقدر بود؟
- [سایر] القاب و فضایل حضرت خدیجه س را بیان کنید؟
- [سایر] تاریخ زندگانی حضرت خدیجه را بنویسید.
- [سایر] آیا حضرت خدیجه سلام الله علیها از نظر جایگاه معنوی به مقام و شأن و رتبه حضرت مریم سلام الله علیها و حضرت معصومه سلام الله علیها میرسد؟
- [سایر] چرا پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله برای حضرت خدیجه نماز میت نخواندند؟
- [سایر] این که گفته شده: در تولد حضرت زهرا(س) زنان بهشتی به کمک خدیجه آمدند (بحارج4ص30) یعنی چه؟
- [امام خمینی] اگر شوهر بخواهد صیغه طلاق خلع را بخواند، چنانچه اسم زن مثلا فاطمه باشد می گوید: "زوجتی فاطمة خالعتها علی ما بذلت هی طالق" یعنی زنم فاطمه را طلاق خلع دادم او رها است.
- [آیت الله سبحانی] اگر شوهر بخواهد صیغه طلاق خلع را بخواند، چنانچه اسم زن مثلاً فاطمه باشد می گوید: زَوْجَتِی فاطِمَةُ خلعتها عَلی ما بَذَلَتْ هِیَ طالِق (یعنی زنم فاطمه را طلاق خلع دادم او رها است).
- [آیت الله اردبیلی] اگر شوهر بخواهد خود صیغه طلاق را بخواند، چنانچه اسم زن مثلاً فاطمه باشد، میگوید: (زَوْجَتِی فاطِمَةُ خالَعْتُها عَلی ما بَذَلَتْ، هِیَ طالِقٌ) یعنی: (زنم فاطمه را در مقابل آنچه بخشید طلاق خلع دادم، او رهاست).
- [آیت الله بهجت] اگر شوهر بخواهد صیغه طلاق خُلع را بخواند، چنانچه اسم زن مثلاً فاطمه باشد میگوید: (زَوْجَتِی فاطِمَةُ خالَعْتُها عَلی ما بَذَلَتْ هِی طالِق)؛ یعنی: (زنم فاطمه را طلاق خُلع دادم، او رهاست).
- [آیت الله نوری همدانی] طلاق باید به صیغة عربی صحیح خوانده شود و دو مرد عادل آن را بشنوند و اگر خود شوهر بخواهد صیغة طلاق را بخواند و اسم زن او مثلاً فاطمه باشد باید بگوید : زَوْجَتی فاطِمَهُ طالِقٌ یعنی زن من فاطمه رها است و اگر دیگری را وکیل کند که آن وکیل باید بگوید : زَوْجَهُ مُوَکِلی فاطِمَهُ طالِقٌ .
- [آیت الله سبحانی] طلاق باید به صیغه عربی صحیح خوانده شود و دو مرد عادل آن را بشنوند و اگر خود شوهر بخواهد صیغه طلاق را بخواند و اسم زن او مثلاً فاطمه باشد، باید بگوید: زَوْجَتِی فاطِمَهُ طالِق یعنی زن من فاطمه رها است و اگر دیگری را وکیل کند آن وکیل باید بگوید: زَوْجَةُ مَوَکِّلِی فاطِمَةُ طالِق.
- [آیت الله فاضل لنکرانی] طلاق باید به صیغه عربی صحیح و به کلمه (طالق) خوانده شود و دو مرد عادل آن را بشنوند و اگر خود شوهر بخواهد صیغه طلاق را بخواند و اسم زن او مثلا فاطمه باشد باید بگوید: (زَوْجَتی فاطِمَة طالقٌ); یعنی: زن من فاطمه رها است و اگر دیگری را وکیل کند آن وکیل باید بگوید: (زَوْجَةُ مُوکِّلِی فاطِمَةُ طالِقٌ).
- [آیت الله بروجردی] طلاق باید به صیغهی عربی صحیح خوانده شود و دو مرد عادل آن را بشنوند و اگر خود شوهر بخواهد صیغهی طلاق را بخواند و اسم زن او مثلاً فاطمه باشد، باید بگوید:(زَوْجَتی فاطِمَةَ طالِقٌ)؛ یعنی:زن من فاطمه رهاست و اگر دیگری را وکیل کند، آن وکیل باید بگوید:(زَوْجَةَ مُوَکِّلِی فاطِمَةَ طالِقٌ).
- [امام خمینی] طلاق باید به صیغه عربی صحیح خوانده شود و دو مرد عادل آن را بشنوند و اگر خود شوهر بخواهد صیغه طلاق را بخواند و اسم زن او مثلا فاطمه باشد،باید بگوید: "زوجتی فاطمة طالق" زن من فاطمه رها است، و اگر دیگری را وکیل کند،آن وکیل باید بگوید: "زوجة موکلی فاطمة طالق".
- [آیت الله بهجت] اگر شوهر بخواهد صیغه مبارات را بخواند، چنانچه مثلاً اسم زن فاطمه باشد، باید بگوید: (بارَأتُ زَوْجَتِی فاطِمَةَ عَلی مَهرِها فَهِی طالِق)، یعنی: (مبارات کردم زنم فاطمه را در مقابل مهر او، پس او رهاست)، و اگر دیگری را وکیل کند، وکیل باید بگوید: (بارَأْتُ زَوْجَةَ مُوَکِّلی فاطِمَةَ عَلی مَهرِها فَهِی طالِق).