ایمان از ریشه (أمن) به معنای طمانینه و آرامش قلبی است و نیز به معنای تصدیق به کار رفته است. در قرآن آمده است: (و ما أنت بمؤمن لنا[1])، تو ما را تصدیق نمی کنی. از دید قرآن ایمان دارای درجات و مراتب است: (انما المؤمنون الذین اذا ذکر الله و جلت قلوبهم و اذا تلیت علیهم آیاته زادتهم ایماناً و علی ربهم یتوکلون)[2]، مؤمنان کسانی هستند که هرگاه یاد خدا به میان آید دلهایشان لرزان شود، و هنگامی که آیات خدا بر آنان خوانده شود بر ایمانشان افزوده می شود و به پروردگارشان توکل می نمایند. (و لما رأی المؤمنون الاحزاب قالوا هذا ما وعدنا الله و رسوله و صدق الله و رسوله و ما زادهم الا ایماناً و تسلیماً[3]). هنگامی که مؤمنان گروهها و حزبها را دیدند، گفتند این است آنچه خدا و رسولش به ما وعده دادند و وعده آنها راست است و این بر آنان جز ایمان و تسلیم را نیافزود. نخستین مرتبه ایمان اعتقاد قلبی به توحید و رسالت پیامبر اکرم(صلی الله علیه وآله) و عمل به تعدادی از مهمترین تکالیف و دستورات دینی است چنان که امام صادق(علیه السلام) می فرماید: (الایمان اقرار باللسان و اعتقاد بالجنان و عمل بالارکان...). مرتبه دوم عبارت است از اعتقاد قلبی به تمامی اعتقادات اسلام که شخص مسلمان به آن رسیده است این درجه از ایمان نسبت به مرتبه پیش عمیق تر و گستره بیشتری دارد. آیاتی که به مؤمنین دستور کسب ایمان را صادر می کند از این قبیل است: (یا ایها الذین آمنوا آمنوا بالله و رسوله و الکتاب الذی نزل علی رسوله و الکتاب الذی انزل من قبل[4])، ای مؤمنان به خدا و رسول او و به کتابی که نازل فرموده و به کتابهایی که از پیش نازل فرموده ایمان آورید. سومین مرتبه ایمان اعتقاد قلبی یقینی است که نسبت به خدا و کل هستی حاصل می شود به گونه ای که هیچ قدرتی را جز قدرت او در جهان نبیند. قرآن درباره ویژگیهای مؤمنانی که به این درجه از ایمان رسیده اند می فرماید: (الا ان اولیاء الله لا خوف علیهم و لا هم یحزنون الذین آمنوا و کانوا یتقون[5])، آگاه باشید که اولیای خدا، آنان که ایمان و تقوا را کسب کردند نه ترسی بر آنهاست و نه اندوهگین می شوند). امام صادق(علیه السلام) می فرمایند: (الایمان ما وقر فی القلوب[6])، ایمان چیزی است که در دل بزرگ شمرده شده است. رسول خدا(صلی الله علیه وآله) درباره ایمان می فرمایند: (شهادة ان لا اله الا الله و ان محمداً رسول الله و اقام الصلوة و ایتاء الزکاء و صوم رمضان و ان تؤد و خمساً من المغنم[7])، گواهی دادن به یگانگی خدا و رسالت محمد(صلی الله علیه وآله)و به پاداشتن نماز و پرداخت زکات و خمس غنیمت و روزه رمضان. اما علمای بزرگ اهل سنّت، ایمان را به معنای اعتقاد و تصدیق قلبی دانسته اند. خطابی می گوید: اصل ایمان تصدیق و اصل اسلام تسلیم و انقیاد است.[8] ابن مسعود و حذیفه و مالک ابن أنس و اوزاعی می گویند: ایمان گفتار و عمل است[9]. طبق روایات شیعه و سنی هر مسلمانی که باور قلبی به عقاید اسلامی داشته باشد مؤمن است البته به هر میزان که عمق و گستره باورهای او بیشتر باشد. درجه بالاتر ایمان را خواهد داشت. تنها امتیازی که در بحث ایمان بین شیعه و سنی وجود دارد. ایمان و عقیده به امامت اهل بیت(علیهم السلام) است البته اهل سنّت نیز اهل بیت را دوست داشته و محبت آنان را واجب می دانند اما شیعیان بر اساس تعدادی از احادیث معتقدند که اعتقاد به امامت حضرت علی(علیه السلام) و یازده امام معصوم دیگر از اهل بیت پیامبر نیز از ارکان و درجات ایمان است و هر مسلمانی که امامت دوازده امام برایش ثابت شود و بدان اعتقاد داشته باشد بالاترین درجه ایمان را نیز خواهد داشت. چنان که رسول اکرم(صلی الله علیه وآله) فرمود: یا حذیفه ان حجة الله بعدی علیک علی ابن ابیطالب و الایمان به ایمان بالله[10]، پیامبر گرامی اسلام(صلی الله علیه وآله) به حذیفه فرمود: ای حذیفه، همانا حجت خدا بعد از من علی بن ابیطالب است و ایمان به او ایمان به خداست، یعنی ایمان کامل به خدا بدون ایمان به علی(علیه السلام) تحقق نمی یابد، زیرا وی تعیین شده از جانب خدا و رسول اوست. پی نوشتها: [1]. عیون الاخبار الرضا، ج 2، ص 121. [2]. سوره انفال، آیه 3. [3]. سوره احزاب، آیه 23. [4]. سوره نساء، آیه 136. [5]. سوره یونس، آیه 63. [6]. مقائیس اللغة، ج 1، ص 123. [7]. اصول کافی، ج 2، ص 20. [8]. صحیح مسلم، ج 1، ص 188. [9]. صحیح مسلم، ج 1، ص 45 شرح نووی. [10]. صحیح مسلم، ج 1، ص 145 شرح نووی. www.mazaheb.ir
ایمان از ریشه (أمن) به معنای طمانینه و آرامش قلبی است و نیز به معنای تصدیق به کار رفته است. در قرآن آمده است: (و ما أنت بمؤمن لنا[1])، تو ما را تصدیق نمی کنی.
از دید قرآن ایمان دارای درجات و مراتب است: (انما المؤمنون الذین اذا ذکر الله و جلت قلوبهم و اذا تلیت علیهم آیاته زادتهم ایماناً و علی ربهم یتوکلون)[2]، مؤمنان کسانی هستند که هرگاه یاد خدا به میان آید دلهایشان لرزان شود، و هنگامی که آیات خدا بر آنان خوانده شود بر ایمانشان افزوده می شود و به پروردگارشان توکل می نمایند.
(و لما رأی المؤمنون الاحزاب قالوا هذا ما وعدنا الله و رسوله و صدق الله و رسوله و ما زادهم الا ایماناً و تسلیماً[3]).
هنگامی که مؤمنان گروهها و حزبها را دیدند، گفتند این است آنچه خدا و رسولش به ما وعده دادند و وعده آنها راست است و این بر آنان جز ایمان و تسلیم را نیافزود.
نخستین مرتبه ایمان اعتقاد قلبی به توحید و رسالت پیامبر اکرم(صلی الله علیه وآله) و عمل به تعدادی از مهمترین تکالیف و دستورات دینی است چنان که امام صادق(علیه السلام) می فرماید: (الایمان اقرار باللسان و اعتقاد بالجنان و عمل بالارکان...).
مرتبه دوم عبارت است از اعتقاد قلبی به تمامی اعتقادات اسلام که شخص مسلمان به آن رسیده است این درجه از ایمان نسبت به مرتبه پیش عمیق تر و گستره بیشتری دارد. آیاتی که به مؤمنین دستور کسب ایمان را صادر می کند از این قبیل است: (یا ایها الذین آمنوا آمنوا بالله و رسوله و الکتاب الذی نزل علی رسوله و الکتاب الذی انزل من قبل[4])، ای مؤمنان به خدا و رسول او و به کتابی که نازل فرموده و به کتابهایی که از پیش نازل فرموده ایمان آورید.
سومین مرتبه ایمان اعتقاد قلبی یقینی است که نسبت به خدا و کل هستی حاصل می شود به گونه ای که هیچ قدرتی را جز قدرت او در جهان نبیند. قرآن درباره ویژگیهای مؤمنانی که به این درجه از ایمان رسیده اند می فرماید: (الا ان اولیاء الله لا خوف علیهم و لا هم یحزنون الذین آمنوا و کانوا یتقون[5])، آگاه باشید که اولیای خدا، آنان که ایمان و تقوا را کسب کردند نه ترسی بر آنهاست و نه اندوهگین می شوند).
امام صادق(علیه السلام) می فرمایند: (الایمان ما وقر فی القلوب[6])، ایمان چیزی است که در دل بزرگ شمرده شده است.
رسول خدا(صلی الله علیه وآله) درباره ایمان می فرمایند: (شهادة ان لا اله الا الله و ان محمداً رسول الله و اقام الصلوة و ایتاء الزکاء و صوم رمضان و ان تؤد و خمساً من المغنم[7])، گواهی دادن به یگانگی خدا و رسالت محمد(صلی الله علیه وآله)و به پاداشتن نماز و پرداخت زکات و خمس غنیمت و روزه رمضان.
اما علمای بزرگ اهل سنّت، ایمان را به معنای اعتقاد و تصدیق قلبی دانسته اند.
خطابی می گوید: اصل ایمان تصدیق و اصل اسلام تسلیم و انقیاد است.[8]
ابن مسعود و حذیفه و مالک ابن أنس و اوزاعی می گویند: ایمان گفتار و عمل است[9].
طبق روایات شیعه و سنی هر مسلمانی که باور قلبی به عقاید اسلامی داشته باشد مؤمن است البته به هر میزان که عمق و گستره باورهای او بیشتر باشد. درجه بالاتر ایمان را خواهد داشت.
تنها امتیازی که در بحث ایمان بین شیعه و سنی وجود دارد. ایمان و عقیده به امامت اهل بیت(علیهم السلام) است البته اهل سنّت نیز اهل بیت را دوست داشته و محبت آنان را واجب می دانند اما شیعیان بر اساس تعدادی از احادیث معتقدند که اعتقاد به امامت حضرت علی(علیه السلام) و یازده امام معصوم دیگر از اهل بیت پیامبر نیز از ارکان و درجات ایمان است و هر مسلمانی که امامت دوازده امام برایش ثابت شود و بدان اعتقاد داشته باشد بالاترین درجه ایمان را نیز خواهد داشت. چنان که رسول اکرم(صلی الله علیه وآله) فرمود: یا حذیفه ان حجة الله بعدی علیک علی ابن ابیطالب و الایمان به ایمان بالله[10]، پیامبر گرامی اسلام(صلی الله علیه وآله) به حذیفه فرمود: ای حذیفه، همانا حجت خدا بعد از من علی بن ابیطالب است و ایمان به او ایمان به خداست، یعنی ایمان کامل به خدا بدون ایمان به علی(علیه السلام) تحقق نمی یابد، زیرا وی تعیین شده از جانب خدا و رسول اوست.
پی نوشتها:
[1]. عیون الاخبار الرضا، ج 2، ص 121.
[2]. سوره انفال، آیه 3.
[3]. سوره احزاب، آیه 23.
[4]. سوره نساء، آیه 136.
[5]. سوره یونس، آیه 63.
[6]. مقائیس اللغة، ج 1، ص 123.
[7]. اصول کافی، ج 2، ص 20.
[8]. صحیح مسلم، ج 1، ص 188.
[9]. صحیح مسلم، ج 1، ص 45 شرح نووی.
[10]. صحیح مسلم، ج 1، ص 145 شرح نووی.
www.mazaheb.ir
- [سایر] دیدگاه پیامبر اسلام(ص) راجع به محبّت و دوستی علی (ع) چیست؟
- [سایر] درباره علاقه شیطان به امیر المؤمنین (ع) روایتی وارد شده به این بیان: روزی آن حضرت به شیطان گفت: ای ابو الحارث! آیا برای قیامت خود چیزی ذخیره کرده ای؟ شیطان گفت: یا علی! دوستی و محبت تو را. و روایات دیگری از این دست. آیا این علاقه و محبت شیطان به امیر مؤمنان (ع) صحّت دارد؟
- [سایر] امام زمان (عج) چه سفارشی درباره محبت و دوستی اهل بیت (ع) نمودند؟
- [سایر] امام زمان (عج) چه مبنایی برای محبت و دوستی اهل بیت (ع) بیان نمودند؟
- [سایر] شیعه و مرید واقعی حضرت علی و مومن واقعی کیست؟
- [سایر] حدیثی شنیدم درباره داستان محبت و دوستی پیرمردی نسبت به امام باقر(ع)؛ متن آن حدیث را بیان کنید. و بفرمایید در چه کتابی آمده است؟
- [سایر] حضرت علی(علیه السلام)در چند سالگی به پیامبر ایمان آورد و آیا اسلام آوردن کودکی ده ساله پذیرفته است؟
- [سایر] در کدام منابع روایی آمده است که؛ امام علی(ع) اهتمام ویژه به یتیمان داشتند؟ آیا در منبعی حدیثی آمده است که حضرت علی مشک آب زنی را گرفت و بر دوش کشید و به یتیمان آن زن محبت کرد؟
- [سایر] لطفاً در صورت امکان پاسخ پرسش زیر را با ذکر مصادر بیان نمایید. 1- عبارت ( علی شرط الشیخین "بر اساس شرط شیخین ") بخاری و مسلم چه چیزی را در راوی شرط می دانند. 2- عبارت (علی شرط البخاری، بر اساس شرط بخاری( چه چیزی را در راوی شرط می داند؟ 3- عبارت (علی شرط البخاری، بر اساس شرط مسلم) چه چیزی را در راوی شرط می داند؟
- [سایر] چه روایاتی درباره دوستی و محبت نسبت به پیامبر و عترت طاهرین(ع) به ما رسیده است؟
- [آیت الله جوادی آملی] .اذان, هجده جمله است : (االله اکبر ) چهار مرتبه، (أشهد أن لا إله الاّ االله )، (أشهد أنّ محمداً رسول االله )، (حیّ علی الصلاة )، (حیّ علی الفلاح)، (حیّ علی خیر العمل )، (االله اکبر )، (لا إله الاّ االله )، هر کدام دو مرتبه، و اقامه , هفده جمله است : دو مرتبه (االله اکبر )، از اول اذان و یک مرتبه (لا إله الاّ االله ) از آخر آن , کم می شود و دو مرتبه (قد قامت الصلاة ) بعد از (حیّ علی خیر العمل) افزوده میشود.
- [آیت الله سبحانی] اذان هیجده جمله است: اللّهُ أَکْبَر چهار مرتبه. أَشْهَدُ أَنْ لا اِلَهَ اِلاَّ اللّهُ، أَشْهَدُ أَنَّ مُحَمَّداً رَسُولُ اللّهِ، حَیَّ عَلَی الصَّلاَةِ، حَیَّ عَلَی الفَلاَح، حَیَّ عَلَی خَیْرِ العَمَلِ، اللّهُ أَکْبَر، لاَ اِلهَ اِلاَّ اللّهُ هر یک دو مرتبه. و اقامه هفده جمله است یعنی دو مرتبه اللّهُ أَکْبَر از اول اذان و یک مرتبه لاَ اِلهَ اِلاَّ اللّهُ از آخر آن کم می شود و بعد از گفتن حَیَّ عَلَی خَیْرِ العَمَلِ باید دو مرتبه قَدْ قامَتِ الصَّلاةُ اضافه نمود.
- [آیت الله صافی گلپایگانی] . اذان هیجده جمله است: "اللهُ أکْبَرُ" چهار مرتبه؛ "أَشْهَدُ أَنْ لا إِلَهَ إِلاَّ اللهُ" "أَشْهَدُ أَنَّ مُحَمَّداً رَسوُلُ الله" "حَیَّ عَلی الصّلاة" "حَیَّ عَلَی الْفَلاَح" "حَیَّ عَلی خَیْرِ الْعَمَل" "اللهُ أَکْبَرُ" "لاَ إِلَهَ إِلاَّ الله" هر یک دو مرتبه. اقامه هفده جمله است یعنی: دو مرتبه "اللهُ أکْبَرُ" از اول اذان و یک مرتبه "لا إِلَهَ إِلاَّ الله" از آخر آن کم می شود وبعد از گفتن "حَیَّ عَلی خَیْرِ الْعَمَل"باید دو مرتبه "قَدْ قامَتِ الصَّلاة" اضافه نمود.
- [آیت الله فاضل لنکرانی] اذان هیجده جمله است: اَلله اکبرُ چهار مرتبه اَشهدُ اَنْ لا الهَ اِلاّاللهُ، اَشْهَدُ اَنَّ مُحَمَّداً رسولُ الله حیَّ عَلَی الصَّلوةِ حَیَّ عَلَی الفَلاحِ حَیَّ عَلی خیرِ العملِ، الله اکبرُ لااِلَه اِلاّالله هر یک دو مرتبه و اقامه هفده جمله است یعنی دو مرتبه الله اکبرُ از اوّل اذان و یک مرتبه لااِلهَ اِلاّالله از آخر آن کم می شود و بعد از گفتن حَیَّ عَلَی خیرِ العَمَل باید دو مرتبه قَد قامَتِ الصَّلوةُ اضافه نمود.
- [آیت الله خوئی] اذان هیجده جمله است:" الله اکبر" چهار مرتبه،" اشهد ان لا اله الا الله، أشهد ان محمداً رسول الله، حی علی الصلاة، حی علی الفلاح، حی علی خیر العمل، الله اکبر، لا اله الا الله"، هر یک دو مرتبه، و اقامه هفده جمله است یعنی دو مرتبه" الله اکبر" از اوّل اذان، و یک مرتبه" لا اله الا الله" از آخر آن کم میشود، و بعداز گفتن" حی علی خیر العمل" باید دو مرتبه" قد قامت الصلاه" اضافه نمود.
- [امام خمینی] اذان هیجده جمله است: "الله اکبر" چهار مرتبه، "اشهد ان لا اله الا الله،اشهد ان محمدا رسول الله، حی علی الصلاه، حی علی الفلاح، حی علی خیر العمل، الله اکبر، لا اله الا الله"، هر یک دو مرتبه. و اقامه هفده جمله است یعنی دو مرتبه"الله اکبر" از اول اذان، و یک مرتبه "لا اله الا الله" از آخر آن کم می شود، و بعداز گفتن "حی علی خیر العمل" باید دو مرتبه "قد قامت الصلاه" اضاضه نمود.
- [آیت الله بهجت] اذان هیجده جمله است: (اللّه اَکبَر) چهار مرتبه؛ (اَشْهَدُ اَنْ لا اِلهَ اِلاَّ اللّه)؛ (اَشْهَدُ اَنَّ مُحَمَّداً رَسُولُ اللّه)؛ (حَی عَلَی الصَّلاة)؛ (حَی عَلَی الفَلاح)؛ (حَی عَلی خَیرِ الْعَمَل)؛ (اللّه اَکبَر)؛ (لا اِلهَ اِلاَّ اللّه) هر یک دو مرتبه. و اقامه هفده جمله است؛ یعنی دو مرتبه (اللّه اکبر) از اول اذان و یک مرتبه (لا اِلهَ الاَّ اللّه) از آخر آن کم میشود، و بعد از گفتن (حَی عَلی خَیرِ الْعَمَل) باید دو مرتبه (قَدْ قامَتِ الصَّلاة) اضافه نمود.
- [آیت الله علوی گرگانی] اذان هیجده جمله است: )اللّهُ أکْبَر( چهار مرتبه، )أشْهَدُ أن لا اًّلهَ اًّلاّ اللّهُ، أشْهَدُ أنَّ مُحَمَّداً رَسُولُ اللّه، حَیَّ عَلی الصَّلاِْ، حَیَّ عَلی الفَلاحِ، حَیَّ عَلی خَیْرِ العَمَل، اللّهُ اکْبَر، لا اًّلهَ اًّلاّ اللّه( هریک دو مرتبه . واقامه هفده جمله است یعنی دو مرتبه اللّهُ أکبَر از اوّل اذان ویک مرتبه )لا اًّلهَ اًّلاّ اللّهُ( از آخر آن کم میشود و بعد از گفتن )حَیَّ عَلَی خَیْرِ العَمَل(، باید دو مرتبه )قَدْ قامَتِ الصّلاْ( اضافه نمود.
- [آیت الله شبیری زنجانی] اذان هیجده جمله دارد: (اللَّهُ أکبَر) چهار مرتبه، (أَشْهَدُ أَنْ لا إلهَ إلّا اللَّهُ)، (أَشْهَدُ أَنَّ مُحَمَّداً رَسُولُ اللَّه)، (حَیَّ علی الصَّلاةِ)، (حَیَّ علی الفَلاحِ)، (حَیَّ علی خَیْرِ العَمَلِ)، (اللَّه أکبَر)، (لا إلهَ إلّا اللَّهُ) هر یک دو مرتبه. و اقامه هفده جمله است؛ یعنی دو مرتبه (اللَّه أکبَر) از اول اذان و یک مرتبه (لا إلهَ إلّا اللَّهُ) از آخر آن کم میشود و بعد از گفتن (حَیَّ علی خَیْرِ العَمَلِ) باید دو مرتبه (قَدْ قامَتِ الصّلاة) اضافه نمود.
- [آیت الله وحید خراسانی] اذان هیجده جمله است الله اکبر چهار مرتبه اشهد ان لا اله الا الله اشهد ان محمدا رسول الله حی علی الصلاه حی علی الفلاح حی علی خیر العمل الله اکبر لا اله الا الله هر یک دو مرتبه و اقامه هفده جمله است یعنی دو مرتبه الله اکبر از اول اذان و یک مرتبه لا اله الا الله از اخر ان کم می شود و بعد از گفتن حی علی خیر العمل باید دو مرتبه قد قامت الصلاه اضافه نمود