روز عاشورا پس از پایان جنگ، به دستور عمر بن سعد، سر امام حسین(ع) با خولی بن یزید به سوی عبیدالله بن زیاد در کوفه فرستاده شد و سرهای شهدای دیگر را با افراد دیگری به کوفه فرستادند. عمر بن سعد و نیروهای باقیمانده اش بعد از ظهر عاشورا و قبل از ظهر روز یازدهم ماه محرم را در کربلا ماندند. عمر بن سعد دستور داد بدن های کشته های خودشان را جمع کردند، بر آنان نماز خواندند و سپس دفن کردند ولی جسدهای شهدای کربلا سه روز در بیابان ماندند و آنها را دفن نکردند. روز یازدهم ماه محرم از کربلا رفتن و خاندان پیامبر را به عنوان اسیر با خود بردند. هنگامی که عمر بن سعد دستور حرکت داد، بانوان خاندان پیامبر به عمر بن سعد گفتند: تو را قسم می دهیم به خدا که ما را از قتلگاه حسین ببرید. عمر بن سعد درخواست آنان را پذیرفت و همه را به قتلگاه آوردند. وقتی بانوان کشته ها را دیدند فریاد برآوردند و به شدت گریستند. پس از آن که عمر بن سعد از کربلا رفت، گروهی از بنی اسد که در آن نزدیکی ها زندگی می کردند آمدندو بدن ها را دفن کردند (المجالس السنیه، ص 118). خاندان پیامبر را به کوفه بردند. وقتی که به عبیدالله بن زیاد والی کوفه خبر رسید که اسیران کربلا را می آورند دستور داد که سرها را بر سر نیزه ها بزنند و پیشاپیش اهل بیت امام حسین(ع) حرکت بدهند تا قدرت و سلطنت یزید بر همگان معلوم شود. مردم کوفه وقتی فهمدند اسیران کربلا وارد کوفه می شوند همه از کوفه بیرون رفتند تا اسیران را ببینند (منتهی الامال، ج 1، ص 751، چاپ هجرت). زینب کبری خواهر امام حسین(ع) وقتی که وارد کوفه شد و مردم کوفه گریه و ناله می کردند، اشاره کردند که همه ساکت شوند. همه ساکت شدند و نفس ها از حرکت افتاد. آن حضرت پس از ستایش خدا، یک سخنرانی بسیار روشنگرانه و افشاگرانه کردند. سخنرانی آن حضرت مردم را به یاد سخنرانی حضرت علی(ع) انداخت. او با این که به ظاهر اسیر است ولی نیروهای یزیدی اسیر او بودند. بخشی از سخنرانی آن حضرت چنین است: ای مردم کوفه! ای فریبکاران! ای پیمان شکنان! آیا گریه می کنید!!! از خدا می خواهم که اشک چشمانتان خشک نگردد و ناله هایتان پایان نپذیرد. بدانید که در جان شما جز تکبر، آلودگی به ننگ، تملق کنیز گونه و بدگویی دشمنانه چیز دیگری نیست. شما مانند چراگاه روییده بر مزبله و یا مانند نقره لحد هستید... شما چگونه دامن خود را از ننگ کشتن فرزند خاتم پیامبران، سرور جوانان بهشت و پناه نیکوکاران خواهید شست... آیا می دانید چه بانویی از خاندان حسین را در معرض دید همه قرار داده اید؟! آیا می دانید چه خونی از او ریختید؟! ... (بحارالانوار، ج 45، ص 109). سخنرانی حضرت زینب، برای خلافت یزیدی بسیار خطرناک بود و برای همین نتوانستند اسیران را زیاد در کوفه نگهدارند و به شام بردند. در کوفه نه فقط زینب کبرا بلکه فاطمه صغرا و ام کلثوم دخترعلی(ع) هم سخنرانی کردند و پیام نهضت حسین بن علی را به گوش مردم آن منطقه رساندند. روز اول صفر، سر امام حسین و اسیران را وارد شام کردند و مردم شام برای تماشا آمده بودند. سرهای شهدا را پیشاپیش خاندان پیامبر حرکت می دادند (منتهی الامال، ج 1، ص 781). مدتی اسیران در شام ماندند. در این مدت اسیران را نزد یزید بردند. زینب کبری در نزد یزید سخنرانی شجاعانه ای ایراد کرد که در بخشی از آن چنین گفت: ای یزید! آیا گمان می کنی با اسیر کردن ما بر منزلت خود افزودی و از منزلت ما کاستی؟! نه چنین نیست، ای یزید! کمی به خود بیا و زیاد تند نرو. آیا فراموش کرده ای این سخن خدا را که می گوید: (کافران گمان نکنند که مهلت دادن ما برای آنها خوب است بلکه ما به آنها مهلت می دهیم که بیشتر آلوده شوند و آنان عذاب دردناکی دارند). ای یزید! ای فرزند کسی که جدم رسول خدا او را آزاد ساخت، آیا این از عدالت است که بانوان تو در خانه ها باشند و بانوان خاندان پیامبر در بازارها گردانده شوند؟! ای یزید! هر چه در توان داری به کار بگیر و هر تلاشی را بکن ولکن بدان که تو نمی توانی یاد ما را محو کنی و نمی توانی وحی ما را بمیرانی... (المجالس السنیه، ص 137). در این سخنرانی، حضرت زینب، یزید را بسیار کوبید و یزید نتوانست کاری بکند. همه سخنرانی را می توانید در صفحه 795 منتهی الامال، ج 1، چاپ هجرت ببینید و این سخنرانی مفصل است. در شام حضرت امام سجاد(ع) در مسجد سخنرانی خطرناکی ایراد کرد و یزید هم در مسجد بود و یزید به اصرار اهل سمجد اجازه سخنرانی دادند. امام سجاد(ع) در این سخنرانی خود رامعرفی کرد و مردم شام اولین بار با این حرف ها آشنا می شدند چون شام نسبت به اهل بیت پیامبر آشنایی نداشتند و علت این امر این بود که شام به دست یزید بن ابی سفیان فتح شده بود و پس از مرگ یزید معاویه برادرش حاکم شام شد و پس از معاویه پسرش یزید بن معاویه حاکم شد و اینها هر سه مخالف خاندان علی(ع) بودند و برای همین در شام، اهل بیت پیامبر معرفی نشده بودند. حضرت امام سجاد در بخشی از سخنانش فرمود: (... حضرت محمد(ص) از ماست، حضرت علی(ع) از ماست، جعفر طیار از ماست، حمزه از ماست و حسن و حسین از ماست. ای مردم! من فرزند مکه و منا هستم، فرزند زمزم و صفا هستم. منم فرزند فاطمه زهرا، فرزند خدیجه کبرا و فرزند لب تشنه صحرای کربلا...). سخنرانی آن حضرت تحولی شگرف ایجاد کرد و یزید نتوانست تحمل کند و دستور داد با گفتن اذان نماز، سخنرانی او قطع شود و امام سجاد(ع) از جمله های اذان هم برای معرفی خود استفاده کرد (منتهی الامال، ج 1، ص 801). در سایه اینگونه حرکات تحول آفرین بود که یزید ناچار شد با امام سجاد(ع) کنار بیاید و همواره در جهت تسلی خاطر او تلاش می کرد (همان، ص 803). یکی از حوادثی که در شام اتفاق افتاد این بود که دختر بچه چهار ساله امام حسین(ع) در آنجا از دنیا رفت و مایه غم و اندوه فراوان اهل بیت پیامبر شد (منتهی الامال، ج 1، ص 807). نام این دختر بچه چهار ساله حضرت رقیه است و مزار و زیارتگاه عاشقان حسینی است. مردم شام در سایه روشنگری های حضرت زینب و امام سجاد، حقانیت امام حسین و مظلومیت او را دریافتند و یزید این مطلب را فهمید و برای همین دیگر نتوانست اسیران کربلا را بیش از آن در شام نگهدارد و آنان را روانه مدینه کرد (همان، ص 814). در بازگشت از شام و حرکت به سوی مدینه، به کربلا آمدند و با امام حسین و شهدای کربلا تجدید دیدار و عزاداری کردند (همان، ص 816). البته در مسأله اربعین مطالبی هست که باید مفصلا در کتاب های مربوطه مطالعه شود (ر.ک: منتهی الامال ج 1، ص 817 - اربعین، قاضی). اهل بیت(ع) را به مدینه آوردند و آمدن به مدینه هم همراه با حوادث تکان دهنده و دردناکی بود (منتهی الامال، ج 1، ص 823). در همه این مدت که اهل بیت امام حسین و شهدای کربلا که در اسارت بودند، تلاش کردند تا مردم بدانند که حکومت یزید چه کاری کرده است و در این تلاش ها هم موفق شدند و برای همین مردم مدینه قیام کردند و حادثه خطرناک کشتار مردم مدینه پیش آمد و قیام توابین هم نتیجه همین تلاش ها بود. در جواب سؤال بیش از این نمی توان نوشت. شما می توانید برای آگاهی بیشتر به این مآخذ مراجعه نمایید: منتهی الامال، ج 1، چاپ هجرت قصه کربلا، نظری منفرد بحارالانوار، ج 45 اربعین، مرحوم قاضی و... مصائبی که اهل بیت در این دوران کشیدند قابل وصف نیست ولی آنچه مهم است این است که آنان برای خدا آن همه مصیبت را تحمل کردند تا بتوانند نهضت امام حسین را زنده نگهدارند و در اثر آن تحمل ها و فداکاری هاست که تا به امروز نهضت کربلا زنده و اثرگذار است و معاویه که بیست سال حکومت کرد، پسرش یزید بیش از چهار سال نتوانست حکومت کند و این یکی از اثرهای فداکاری های اسیران اهل بیت پیامبر اسلام بود. www.eporsesh.com
در خصوص حوادث بعد از کربلا و مصائب و آزارهایی که به خاندان امام حسین (ع) گذشته است توضیحاتی بفرمایید.
روز عاشورا پس از پایان جنگ، به دستور عمر بن سعد، سر امام حسین(ع) با خولی بن یزید به سوی عبیدالله بن زیاد در کوفه فرستاده شد و سرهای شهدای دیگر را با افراد دیگری به کوفه فرستادند. عمر بن سعد و نیروهای باقیمانده اش بعد از ظهر عاشورا و قبل از ظهر روز یازدهم ماه محرم را در کربلا ماندند.
عمر بن سعد دستور داد بدن های کشته های خودشان را جمع کردند، بر آنان نماز خواندند و سپس دفن کردند ولی جسدهای شهدای کربلا سه روز در بیابان ماندند و آنها را دفن نکردند. روز یازدهم ماه محرم از کربلا رفتن و خاندان پیامبر را به عنوان اسیر با خود بردند.
هنگامی که عمر بن سعد دستور حرکت داد، بانوان خاندان پیامبر به عمر بن سعد گفتند: تو را قسم می دهیم به خدا که ما را از قتلگاه حسین ببرید. عمر بن سعد درخواست آنان را پذیرفت و همه را به قتلگاه آوردند. وقتی بانوان کشته ها را دیدند فریاد برآوردند و به شدت گریستند. پس از آن که عمر بن سعد از کربلا رفت، گروهی از بنی اسد که در آن نزدیکی ها زندگی می کردند آمدندو بدن ها را دفن کردند (المجالس السنیه، ص 118).
خاندان پیامبر را به کوفه بردند. وقتی که به عبیدالله بن زیاد والی کوفه خبر رسید که اسیران کربلا را می آورند دستور داد که سرها را بر سر نیزه ها بزنند و پیشاپیش اهل بیت امام حسین(ع) حرکت بدهند تا قدرت و سلطنت یزید بر همگان معلوم شود. مردم کوفه وقتی فهمدند اسیران کربلا وارد کوفه می شوند همه از کوفه بیرون رفتند تا اسیران را ببینند (منتهی الامال، ج 1، ص 751، چاپ هجرت).
زینب کبری خواهر امام حسین(ع) وقتی که وارد کوفه شد و مردم کوفه گریه و ناله می کردند، اشاره کردند که همه ساکت شوند. همه ساکت شدند و نفس ها از حرکت افتاد. آن حضرت پس از ستایش خدا، یک سخنرانی بسیار روشنگرانه و افشاگرانه کردند. سخنرانی آن حضرت مردم را به یاد سخنرانی حضرت علی(ع) انداخت. او با این که به ظاهر اسیر است ولی نیروهای یزیدی اسیر او بودند. بخشی از سخنرانی آن حضرت چنین است: ای مردم کوفه! ای فریبکاران! ای پیمان شکنان! آیا گریه می کنید!!! از خدا می خواهم که اشک چشمانتان خشک نگردد و ناله هایتان پایان نپذیرد. بدانید که در جان شما جز تکبر، آلودگی به ننگ، تملق کنیز گونه و بدگویی دشمنانه چیز دیگری نیست. شما مانند چراگاه روییده بر مزبله و یا مانند نقره لحد هستید... شما چگونه دامن خود را از ننگ کشتن فرزند خاتم پیامبران، سرور جوانان بهشت و پناه نیکوکاران خواهید شست... آیا می دانید چه بانویی از خاندان حسین را در معرض دید همه قرار داده اید؟! آیا می دانید چه خونی از او ریختید؟! ... (بحارالانوار، ج 45، ص 109).
سخنرانی حضرت زینب، برای خلافت یزیدی بسیار خطرناک بود و برای همین نتوانستند اسیران را زیاد در کوفه نگهدارند و به شام بردند. در کوفه نه فقط زینب کبرا بلکه فاطمه صغرا و ام کلثوم دخترعلی(ع) هم سخنرانی کردند و پیام نهضت حسین بن علی را به گوش مردم آن منطقه رساندند.
روز اول صفر، سر امام حسین و اسیران را وارد شام کردند و مردم شام برای تماشا آمده بودند. سرهای شهدا را پیشاپیش خاندان پیامبر حرکت می دادند (منتهی الامال، ج 1، ص 781).
مدتی اسیران در شام ماندند. در این مدت اسیران را نزد یزید بردند. زینب کبری در نزد یزید سخنرانی شجاعانه ای ایراد کرد که در بخشی از آن چنین گفت:
ای یزید! آیا گمان می کنی با اسیر کردن ما بر منزلت خود افزودی و از منزلت ما کاستی؟! نه چنین نیست، ای یزید! کمی به خود بیا و زیاد تند نرو. آیا فراموش کرده ای این سخن خدا را که می گوید: (کافران گمان نکنند که مهلت دادن ما برای آنها خوب است بلکه ما به آنها مهلت می دهیم که بیشتر آلوده شوند و آنان عذاب دردناکی دارند). ای یزید! ای فرزند کسی که جدم رسول خدا او را آزاد ساخت، آیا این از عدالت است که بانوان تو در خانه ها باشند و بانوان خاندان پیامبر در بازارها گردانده شوند؟!
ای یزید! هر چه در توان داری به کار بگیر و هر تلاشی را بکن ولکن بدان که تو نمی توانی یاد ما را محو کنی و نمی توانی وحی ما را بمیرانی... (المجالس السنیه، ص 137).
در این سخنرانی، حضرت زینب، یزید را بسیار کوبید و یزید نتوانست کاری بکند. همه سخنرانی را می توانید در صفحه 795 منتهی الامال، ج 1، چاپ هجرت ببینید و این سخنرانی مفصل است. در شام حضرت امام سجاد(ع) در مسجد سخنرانی خطرناکی ایراد کرد و یزید هم در مسجد بود و یزید به اصرار اهل سمجد اجازه سخنرانی دادند. امام سجاد(ع) در این سخنرانی خود رامعرفی کرد و مردم شام اولین بار با این حرف ها آشنا می شدند چون شام نسبت به اهل بیت پیامبر آشنایی نداشتند و علت این امر این بود که شام به دست یزید بن ابی سفیان فتح شده بود و پس از مرگ یزید معاویه برادرش حاکم شام شد و پس از معاویه پسرش یزید بن معاویه حاکم شد و اینها هر سه مخالف خاندان علی(ع) بودند و برای همین در شام، اهل بیت پیامبر معرفی نشده بودند.
حضرت امام سجاد در بخشی از سخنانش فرمود: (... حضرت محمد(ص) از ماست، حضرت علی(ع) از ماست، جعفر طیار از ماست، حمزه از ماست و حسن و حسین از ماست. ای مردم! من فرزند مکه و منا هستم، فرزند زمزم و صفا هستم. منم فرزند فاطمه زهرا، فرزند خدیجه کبرا و فرزند لب تشنه صحرای کربلا...).
سخنرانی آن حضرت تحولی شگرف ایجاد کرد و یزید نتوانست تحمل کند و دستور داد با گفتن اذان نماز، سخنرانی او قطع شود و امام سجاد(ع) از جمله های اذان هم برای معرفی خود استفاده کرد (منتهی الامال، ج 1، ص 801).
در سایه اینگونه حرکات تحول آفرین بود که یزید ناچار شد با امام سجاد(ع) کنار بیاید و همواره در جهت تسلی خاطر او تلاش می کرد (همان، ص 803).
یکی از حوادثی که در شام اتفاق افتاد این بود که دختر بچه چهار ساله امام حسین(ع) در آنجا از دنیا رفت و مایه غم و اندوه فراوان اهل بیت پیامبر شد (منتهی الامال، ج 1، ص 807).
نام این دختر بچه چهار ساله حضرت رقیه است و مزار و زیارتگاه عاشقان حسینی است.
مردم شام در سایه روشنگری های حضرت زینب و امام سجاد، حقانیت امام حسین و مظلومیت او را دریافتند و یزید این مطلب را فهمید و برای همین دیگر نتوانست اسیران کربلا را بیش از آن در شام نگهدارد و آنان را روانه مدینه کرد (همان، ص 814).
در بازگشت از شام و حرکت به سوی مدینه، به کربلا آمدند و با امام حسین و شهدای کربلا تجدید دیدار و عزاداری کردند (همان، ص 816).
البته در مسأله اربعین مطالبی هست که باید مفصلا در کتاب های مربوطه مطالعه شود (ر.ک: منتهی الامال ج 1، ص 817 - اربعین، قاضی).
اهل بیت(ع) را به مدینه آوردند و آمدن به مدینه هم همراه با حوادث تکان دهنده و دردناکی بود (منتهی الامال، ج 1، ص 823).
در همه این مدت که اهل بیت امام حسین و شهدای کربلا که در اسارت بودند، تلاش کردند تا مردم بدانند که حکومت یزید چه کاری کرده است و در این تلاش ها هم موفق شدند و برای همین مردم مدینه قیام کردند و حادثه خطرناک کشتار مردم مدینه پیش آمد و قیام توابین هم نتیجه همین تلاش ها بود.
در جواب سؤال بیش از این نمی توان نوشت. شما می توانید برای آگاهی بیشتر به این مآخذ مراجعه نمایید:
منتهی الامال، ج 1، چاپ هجرت
قصه کربلا، نظری منفرد
بحارالانوار، ج 45
اربعین، مرحوم قاضی
و...
مصائبی که اهل بیت در این دوران کشیدند قابل وصف نیست ولی آنچه مهم است این است که آنان برای خدا آن همه مصیبت را تحمل کردند تا بتوانند نهضت امام حسین را زنده نگهدارند و در اثر آن تحمل ها و فداکاری هاست که تا به امروز نهضت کربلا زنده و اثرگذار است و معاویه که بیست سال حکومت کرد، پسرش یزید بیش از چهار سال نتوانست حکومت کند و این یکی از اثرهای فداکاری های اسیران اهل بیت پیامبر اسلام بود.
www.eporsesh.com
- [سایر] در خصوص حوادث بعد از کربلا و مصائب و آزارهایی که به خاندان امام حسین (علیه السلام) گذشته است توضیحاتی بفرمایید؟
- [سایر] در خصوص حوادث بعد از کربلا و مصائب و آزارهایی که به خاندان امام حسین (علیه السلام) گذشته است توضیحاتی بفرمایید.
- [سایر] رفتار دستگاه یزید با خاندان امام حسین(علیه السلام) پس از واقعه عاشورا چگونه بود؟
- [سایر] کدام یک از مصائب حادثه کربلا برای امام حسین علیه السلام مشکل و درد آور بوده است؟
- [سایر] چرا به مصائب امام حسین (ع) اهمیت بیشتری داده می شود ؟ آیا امام حسین (ع) بالاتر از امامان دیگر بوده است؟
- [سایر] درباره تجلی احسان امام حسن مجتبی(ع) توضیحاتی بفرمایید؟
- [سایر] آیا امام حسین(ع) خواهری به نام رقیه داشت؟ آیا او همراه امام حسین(ع) در کربلا بود؟ و آیا خواهران دیگر امام حسین؛ مثل ام کلثوم در کربلا حضور داشتند؟
- [سایر] چند دختر از امام حسین(ع) در واقعة کربلا حاضر بودند و بطور کلی امام حسین(ع) چند دختر داشتند؟
- [سایر] پیرترین یار امام حسین ع در کربلا که بود؟
- [سایر] شعر در مدح امام حسین ع بفرمایید؟
- [آیت الله خوئی] اگر نذر کند که به زیارت یکی از امامان مثلًا به زیارت حضرت اباعبدالله (علیهالسلام) مشرف شود چنانچه به زیارت امام دیگر برود کافی نیست، و اگر بواسطة عذری نتواند آن امام را زیارت کند چیزی بر او واجب نیست.
- [آیت الله فاضل لنکرانی] اگر نذر کند که به زیارت یکی از امامان مثلا به زیارت حضرت اباعبدالله(علیه السلام) مشرف شود، چنانچه به زیارت امام دیگر برود کافی نیست و اگر بواسطه عذری نتواند آن امام را زیارت کند چیزی بر او واجب نیست.
- [آیت الله سبحانی] خوردن خاک و گِل حرام است، ولی خوردن کمی از تربت پاک حضرت سیّدالشهداء امام حسین(علیه السلام) که از قبر شریف اخذ شود (کمتر از یک نخود) به قصد شفاء اشکال ندارد و همچنین گل داغستان و گل ارمنی که برای معالجه می خورند در صورتی که علاج منحصر به آن باشد جایز است.
- [آیت الله سبحانی] اگر نذر کند که به زیارت یکی از امامان مثلاً به زیارت حضرت اباعبدالله(علیه السلام)مشرف شود، چنانچه به زیارت امام دیگر برود کافی نیست و اگر به واسطه عذری نتواند آن امام را زیارت کند چیزی بر او واجب نیست.
- [آیت الله بروجردی] اگر نذر کند که به زیارت یکی از امامان مثلاً به زیارت حضرت اباعبدالله عَلَیْهِ السَّلَام مشّرف شود، چنانچه به زیارت امام دیگر برود کافی نیست و اگر به واسطهی عذری نتواند آن امام را زیارت کند، چیزی بر او واجب نیست.
- [آیت الله مکارم شیرازی] خوردن خاک و گل حرام است، ولی خوردن کمی از تربت پاک حضرت سیدالشهداء امام حسین(علیه السلام) (کمتر از یک نخود) به قصد شفاء اشکال ندارد و همچنین گل داغستان و گل ارمنی که برای معالجه می خورند در صورتی که علاج منحصر به آن باشد جایز است.
- [آیت الله مکارم شیرازی] هرگاه نذر کند به زیارت یکی از امامان مثلاً به زیارت حضرت امام حسین(علیه السلام) مشرف شود، اگر به زیارت امام دیگری برود کافی نیست و هرگاه به واسطه عذری نتواند آن امام را زیارت کند چیزی بر او نیست.
- [آیت الله جوادی آملی] ) .االله اکبر) یعنی خدای سبحان بزرگتر از آن است که وصف شود. (أشهد أن لا إله الاّ االله ), یعنی شهادت می دهم که غیر خدای یکتا و یگانه خدای دیگری نیست . (أشهد أنّ محمداً رسول االله ); یعنی شهادت میدهم که حضرت محمدبن عبداالله(ص) پیامبر و فرستاده خداست . (أشهد أنّ علیاً امیرالمؤمنین و ولیّ االله)؛ یعنی شهادت میدهم که حضرت علی(ع)امیر مؤمنان و ولیّ خدا بر همه خلق است . (حیّ علی الصلاة )؛ یعنی بشتاب برای اقامه نماز، (حیّ علی الفلاح)؛ یعنی بشتاب برای رستگاری، (حیّ علی خیر العمل )؛ یعنی بشتاب برای بهترین کار که نماز است، (قد قامت الصلاة)؛ یعنی به تحقیق نماز برپا شد، (لا إله الاّ االله )؛ یعنی خدایی؛ جز خدای یکتا و یگانه, سزاوار پرستش نیست.
- [آیت الله صافی گلپایگانی] . در آشامیدن آب، چند چیز مستحب است: اول آب را به طور مکیدن بیاشامد. دوم در روز، ایستاده آب بخورد. سوم پیش از آشامیدن آب (بِسْمِ الله) و بعد از آن (اَلْحَمْدُ لله) بگوید. چهارم به سه نفس آب بیاشامد. پنجم از روی میل آب بیاشامد. ششم بعد از آشامیدن آب، حضرت اباعبدالله الحسین علیه السلام و اهل بیت بزرگوارش را یاد کند، و قاتلان آن حضرت را لعنت نماید.
- [آیت الله مظاهری] مکروه است که در گریه بر میّت صدا را خیلی بلند کنند. ______ 1) آیا تو بر پیمانی - که با آن ما را ترک کردی - وفاداری؟ پیمان بر شهادت به اینکه نیست خدایی غیر از خداوند متعال، او که یکتاست و شریکی برای او نیست و به اینکه محمد صلی الله علیه وآله وسلم بنده و رسول اوست و سید پیامبران و خاتم آنان است و به اینکه علی علیه السلام امیر مومنان و سید امامان و امامی است که خداوند متعال، فرمانبرداری از او را بر همه عالمیان واجب فرموده است و به اینکه حسن و حسین و علی بن الحسین و محمد بن علی و جعفر بن محمد و موسی بن جعفر و علی بن موسی و محمد بن علی و علی بن محمد و حسن بن علی و قائم آل محمد - که درودهای خداوند بر آنان باد - امامان مومنان و حجّتهای خداوند بر همه خلائق و امامان تو هستند، که پیشروان هدایت و نیکوکاری هستند. 2) هنگامی که دو فرشته نزدیک به خداوند (نکیر و منکر) که فرستادگان از جانب خدای متعالند، به سوی تو آمدند و از تو در مورد خدایت و پیامبرت و دینت و کتابت و قبلهات و امامانت سوال کردند،پس نترس و اندوهگین نشو و در جواب آنان بگو: خداوند، پروردگار من و محمد صلی الله علیه وآله وسلم، پیامبر من و اسلام، دین من و قرآن، کتاب من و کعبه، قبله من و امیر مومنان علی بن ابی طالب، امام من و حسن بن علی، امام من و حسین بن علی، امام من و زین العابدین، امام من و محمد باقر، امام من و جعفر صادق، امام من، و موسی کاظم، امام من و علی رضا، امام من و محمد جواد امام من و علی هادی، امام من و حسن عسکری، امام من و حجّت منتظَر، امام من میباشند، اینان - که درودهای خداوند بر آنان باد - امامان و سروران و رهبران و شفیعان من میباشند، در دنیا و آخرت به آنان دوستی میورزم و از دشمنان آنان دوری میجویم، سپس بدان ای فلان فرزند فلان. 3) بدرستی که خداوند متعال، بهترین پروردگار و محمد صلی الله علیه وآله وسلم، بهترین پیامبر و امیر مومنان علی بن ابی طالب و فرزندان معصوم او یعنی دوازده امام، بهترین امامان هستند و آنچه را محمد صلی الله علیه وآله وسلم آورده است حقّ است و مرگ حقّ است و سوال منکر و نکیر در قبر حقّ است و برانگیخته شدن (برای روز قیامت)، حقّ است و رستاخیز، حقّ است و صراط، حقّ است و میزان (اعمال)، حقّ است و تطایر کتب، حقّ است و بهشت، حقّ است و جهنم، حقّ است و آن ساعت معهود (روز قیامت)، خواهد آمد و هیچ تردیدی در آن نیست و به تحقیق خداوند متعال کسانی را، که در قبرها هستند، بر خواهد انگیخت. 4) خداوند تو را بر قول ثابت، پایدار فرماید و به راه مستقیم هدایت فرماید و بین تو و امامان تو در جایگاهی از رحمتش، شناخت ایجاد فرماید. 5) خداوندا زمین را از دو پهلوی او گشاده گردان و روح او را بسوی خودت بالا بر و او را با برهانی از خودت روبرو گردان، خداوندا (درخواست میکنیم)عفو تو را، عفو تو را. 6) خداوندا زمین را از دو پهلوی او گشاده گردان و روح او را بسوی خودت بالا بر و او را از جانب خودت با رضوان روبرو کن و قبر او را از بخشایش خودت آرام فرما، رحمتی که بوسیله آن از مهربانی هر کس دیگری بی نیاز گردد.