میرزا عبدالرحیم طالبوف که بود و چه نقشی در مشروطه داشت؟
وی یکی از رهبران فکری مشروطه ی غربی به شمار می آید که با آثار و نوشته هایش نقش زیادی در ترویج مشروطه خواهی در جامعه ایفا نمود. طالبوف به سال 1250 ق. در تبریز به دنیا آمد و در سال 1329 ق. درگذشت، در شانزده سالگی به تفلیس رفت و در همان جا زبان روسی را آموخت و در تمرخان شوره، مقرّ حکومت داغستان سکنا گزید.[1] وی در قفقاز به تحصیل علوم جدید پرداخت و در کنار فعالیت های معیشتی، در زمینه ی علوم و فرهنگ سیاسی روز پیشرفت هایی به دست آورد و با آثار متفکران روسی و فرانسوی و انگلیسی آشنا شد و کتابخانه ی مفصلی ترتیب داد و از سن 55 سالگی مشغول نگارش کتاب شد. وی در آستانه ی انقلاب مشروطه به تهران آمد و به عتبات و حج رفت، سپس سفری به اروپا کرد و سرانجام پس از پیروزی انقلاب مشروطه به سال 1324 ق. از طرف مردم تبریز به نمایندگی مجلس شورای ملی برگزیده شد[2] ولی به تهران نیامد. طبق نقل کسروی، یکی از بهانه هایش از عدم حضور در مجلس، تکفیر شیخ بود؛ زیرا شیخ با استناد به مطالب کتاب مسالک المحسنین، او را بی دین خواند و این مطلب در روزنامه ی حبل المتین درج گردیده بود؛ از این رو، می ترسید در تهران ترور شود.[3] از طالبوف تألیفاتی بر جای مانده که مهم ترین آنها عبارت اند از: کتاب احمد یا سفینه ی طالبی، مسالک المحسنین (که حاوی اندیشه های فلسفی و انتقاد اجتماعی، به صورت گفت و شنود خیالی، میان نویسنده، دو مهندس، طبیب و معلم شیمی است)، مسائل الحیات، و ایضاحات در خصوص آزادی، که دو کتاب اخیر بیانگر اندیشه ی سیاسی اوست.[4] وی از طرف داران و مروجان مشروطه ی غربی بود و در میان کشورهای غربی، به انگلیس ارادت خاصی داشت، به طوری که در مدح انگلیس می نویسد: ... در سایر ملل آزادی و حفظ حقوق را قانون اساسی وضع و نشر نمود، ولی در انگلیس قانون اساسی از میامن احترام حقوق عواید قدیمه ی ملت تولید شده و استقرار یافته. وی مشروطه ی انگلیس را جقّه ی تاج افتخار ملت، و قوانین مشروطه ی کشورهای دیگر را رنگ و بویی از گل و طراوت گلستان غیرت انگلستان می نامید.[5] نوشته های طالبوف در بین توده ی مردم ایران خوانندگان فراوانی نداشت، ولی در میان فرهنگیان و روشن فکران طرف داران زیادی داشت، به گونه ای که کتاب های او در آستانه ی مشروطه بارها چاپ و منتشر شدند و در ترویج غرب گرایی تأثیر به سزایی داشتند. کتاب مسالک المحسنین در آن روزگار با قیمت گزافی خرید و فروش می شد.[6] پی نوشتها: [1]. ر.ک: محمدرضا فشاهی، تحولات فکری و اجتماعی در جامعه ی فئودالی ایران، ص 386. [2]. ر.ک: فریدون آدمیت، اندیشه های طالبوف، ص 2 - 3. [3]. احمد کسروی، تاریخ مشروطه ایران، ص 231. [4]. ر.ک: فریدون آدمیت، اندیشه های طالبوف، ص 3 4. [5]. ر.ک: طالبوف، مسایل الحیات، ص 191، به نقل از: خاتمی، زمینه های خیزش مشروطیت، ص 84. [6]. ر.ک: شیخ فضل نوری، رساله ی تذکرة الغافل و تنبیه الجاهل، به نقل از: غلامحسین زرگری نژاد، رسائل مشروطیت، ص 179 180. منبع: از عدالت خانه تا مشروطه ی غربی، جواد سلیمانی، انتشارات مرکز مدیریت حوزه علمیه قم (1384).
عنوان سوال:

میرزا عبدالرحیم طالبوف که بود و چه نقشی در مشروطه داشت؟


پاسخ:

وی یکی از رهبران فکری مشروطه ی غربی به شمار می آید که با آثار و نوشته هایش نقش زیادی در ترویج مشروطه خواهی در جامعه ایفا نمود.
طالبوف به سال 1250 ق. در تبریز به دنیا آمد و در سال 1329 ق. درگذشت، در شانزده سالگی به تفلیس رفت و در همان جا زبان روسی را آموخت و در تمرخان شوره، مقرّ حکومت داغستان سکنا گزید.[1]
وی در قفقاز به تحصیل علوم جدید پرداخت و در کنار فعالیت های معیشتی، در زمینه ی علوم و فرهنگ سیاسی روز پیشرفت هایی به دست آورد و با آثار متفکران روسی و فرانسوی و انگلیسی آشنا شد و کتابخانه ی مفصلی ترتیب داد و از سن 55 سالگی مشغول نگارش کتاب شد. وی در آستانه ی انقلاب مشروطه به تهران آمد و به عتبات و حج رفت، سپس سفری به اروپا کرد و سرانجام پس از پیروزی انقلاب مشروطه به سال 1324 ق. از طرف مردم تبریز به نمایندگی مجلس شورای ملی برگزیده شد[2] ولی به تهران نیامد. طبق نقل کسروی، یکی از بهانه هایش از عدم حضور در مجلس، تکفیر شیخ بود؛ زیرا شیخ با استناد به مطالب کتاب مسالک المحسنین، او را بی دین خواند و این مطلب در روزنامه ی حبل المتین درج گردیده بود؛ از این رو، می ترسید در تهران ترور شود.[3]
از طالبوف تألیفاتی بر جای مانده که مهم ترین آنها عبارت اند از: کتاب احمد یا سفینه ی طالبی، مسالک المحسنین (که حاوی اندیشه های فلسفی و انتقاد اجتماعی، به صورت گفت و شنود خیالی، میان نویسنده، دو مهندس، طبیب و معلم شیمی است)، مسائل الحیات، و ایضاحات در خصوص آزادی، که دو کتاب اخیر بیانگر اندیشه ی سیاسی اوست.[4]
وی از طرف داران و مروجان مشروطه ی غربی بود و در میان کشورهای غربی، به انگلیس ارادت خاصی داشت، به طوری که در مدح انگلیس می نویسد:
... در سایر ملل آزادی و حفظ حقوق را قانون اساسی وضع و نشر نمود، ولی در انگلیس قانون اساسی از میامن احترام حقوق عواید قدیمه ی ملت تولید شده و استقرار یافته.
وی مشروطه ی انگلیس را جقّه ی تاج افتخار ملت، و قوانین مشروطه ی کشورهای دیگر را رنگ و بویی از گل و طراوت گلستان غیرت انگلستان می نامید.[5]
نوشته های طالبوف در بین توده ی مردم ایران خوانندگان فراوانی نداشت، ولی در میان فرهنگیان و روشن فکران طرف داران زیادی داشت، به گونه ای که کتاب های او در آستانه ی مشروطه بارها چاپ و منتشر شدند و در ترویج غرب گرایی تأثیر به سزایی داشتند. کتاب مسالک المحسنین در آن روزگار با قیمت گزافی خرید و فروش می شد.[6]
پی نوشتها:
[1]. ر.ک: محمدرضا فشاهی، تحولات فکری و اجتماعی در جامعه ی فئودالی ایران، ص 386.
[2]. ر.ک: فریدون آدمیت، اندیشه های طالبوف، ص 2 - 3.
[3]. احمد کسروی، تاریخ مشروطه ایران، ص 231.
[4]. ر.ک: فریدون آدمیت، اندیشه های طالبوف، ص 3 4.
[5]. ر.ک: طالبوف، مسایل الحیات، ص 191، به نقل از: خاتمی، زمینه های خیزش مشروطیت، ص 84.
[6]. ر.ک: شیخ فضل نوری، رساله ی تذکرة الغافل و تنبیه الجاهل، به نقل از: غلامحسین زرگری نژاد، رسائل مشروطیت، ص 179 180.
منبع: از عدالت خانه تا مشروطه ی غربی، جواد سلیمانی، انتشارات مرکز مدیریت حوزه علمیه قم (1384).





1396@ - موتور جستجوی پرسش و پاسخ امین