تبیین و تفسیر صحیح سیره ی پیشوایان دین، خصوصاً مراجعه به کلمات آنها درباره ی دنیا این حقیقت را آشکار می سازد که آنان با دنیا به طور مطلق مخالف نبودند. برای روشن شدن آنچه گفته شد، ابتدا به تبیین مفهوم دنیا و نسبت آن با آخرت می پردازیم. مفهوم دنیا شهید مطهری درباره ی مفهوم دنیا چنین می گوید: کلمه ی دنیا ممکن است از ماده (دنو) باشد، به معنای قرب و نزدیکی و ممکن است از ماده ی (دنی) به معنای پست باشد. اگر از دنو باشد، یعنی این زندگی کنونی که نزدیک تر است به ما، و قهراً معنای آخرت یعنی زندگانی دورتر از ما؛ و اگر از ماده ی دنی باشد، یعنی این زندگی که نسبت به آن دیگری در سطح پایین تر است، و آخرت یعنی آن که در سطح بالاتر قرار دارد.[1] دنیا و آخرت، مانند غیب و شهادت، از نظر جهان بینی اسلامی دو مفهوم مطلق اند، نه نسبی؛ و به تعبیر قرآن، هر کدام نشئه ای جداگانه هستند. آنچه نسبی است کار دنیایی و کار آخرتی است؛ یعنی یک کار اگر به منظور نفس پرستی باشد کار دنیایی است و احیاناً همان کار اگر برای خدا و در راه رضای خدا باشد کار آخرتی است.[2] این مطلب در سخنان پیشوایان دینی نیز بیان شده است. از نظر پیشوایان دینی، دنیا به طور کلی مذموم نیست. شخصی در حضور امیرالمؤمنین(علیه السلام) شروع به مذمت دنیا کرد. وی شنیده بود که علی(علیه السلام) دنیا را مذمت می کند و خیال می کرد که مظاهر طبیعت را مذمت می کند؛ نمی دانست که او دنیاپرستی را مذمت می کند که ضد حق پرستی و حقیقت پرستی و مساوی با نفی همه ی ارزش های انسانی است. وقتی آن مرد دنیا را مذمت کرد، علی(علیه السلام)فرمود: ایُّها الذّامّ للدنیا المغترّ بغُروُرها المخدوعُ بِاَباطیلهِا، اَتَغْتَرّ بالدّنیا ثم تَذُمُّها؟ أنت المُتَجَرِّمُ علیها ام هی المُتَجَرِّمةُ علیک؟ مَتی استهوتْکَ اَمْ غرَّتکَ أَبمَصارعِ آبائکَ مِن البِلی اَمْ بمضاجِعِ امَّهاتکَ تحتَ الثَّری؟[3]؛ ای آقای مذمتگر دنیا! ای کسی که فریب دنیا را خورده ای و به دروغ هایش دل باخته ای! آیا هم فریفته ی دنیا هستی و هم نکوهشش می کنی! آیا تو بر دنیا جنایت کردی یا دنیا بر تو جنایت کرد؟ کی دنیا عقل از سرت ربود یا تو را فریب داد؟ آیا به جایی که پدرانت خوابیده و پوسیده اند تو را فریفته یا آن جا که مادرانت در خاک سرد غنوده اند؟! بعد فرمود: الدُّنیا مسجِدُ احبّاءِ الله؛[4] و متجر اولیاء الله؛[5] دنیا مسجد دوستان خدا و بازار تجارت اولیای خداست. بنابراین، آنچه مذموم است فریب دنیا را خوردن و به آن دل بستن است، نه آن را محل عبادت خدا و تجارت با خدا قرار دادن. و لنعم دار من لم یَرضَ بها داراً؛[6] دنیا خوب خانه ای است، اما برای کسی که آن را خانه ی خود (قرار گاه خود) نداند. الدّنیا دار مجاز والآخرة دار قرار فخذوا من ممرّکم لمقرّکم؛[7] دنیا خانه ی بین راه است و آخرت خانه ی اصلی و قرارگاه دایمی؛ پس، از خانه ی بین راه برای خانه ی اصلی خود توشه برگیرید. مراد از دنیای مذموم ارتباط عاطفی با دنیا مذموم نیست؛ چون انسان در نظام کلی خلقت با یک سلسله علایق و عواطف و تمایلات آفریده شده است و این ها که جزو سرنوشت آدمی اند زاید نیستند. تمام تمایلات و عواطف سرشتی بشر متوجه هدف ها و غایاتی حکیمانه است. قرآن این عواطف را آیات الهی می شمرد. (وَ مِنْ آیاتِهِ أَنْ خَلَقَ لَکُمْ مِنْ أَنْفُسِکُمْ أَزْواجاً لِتَسْکُنُوا إِلَیْها وَ جَعَلَ بَیْنَکُمْ مَوَدَّةً وَ رَحْمَةً إِنَّ فِی ذلِکَ لاَیات لِقَوْم یَتَفَکَّرُونَ)؛[8]و از نشانه های او این که همسرانی از جنس خودتان برای شما آفرید تا در کنار آنان آرامش یابید و در میانتان مودّت و رحمت قرار داد؛ در این نشانه هایی است برای گروهی که می اندیشند. این عواطف، کانال های ارتباطی میان انسان و جهان اند و بدون این ها انسان نمی تواند راه تکامل خویش را بپیماید و منطق اسلام اجازه نمی دهد که جهان یا این عواطف محکوم شوند و انبیا و اولیای حق نیز از این عواطف در حد بالا برخوردار بودند. بنابراین، منظور از علاقه به دنیا تمایلات طبیعی و فطری نیست بلکه مقصودْ وابسته بودن به امور مادی و دنیایی و در اسارت آنها بودن است و این است که دنیاپرستی نام دارد و اسلام سخت با آن مبارزه می کند.[9] تفاوت زهد و رهبانیت گفته شد که اگر پرداختن به دنیا برای آخرت باشد دنیادوستی نیست، بلکه پرداختن به دنیا برای دنیا، دوستی دنیاست و همین است که حضرت امام سجاد(علیه السلام) فرمود: (حبّ الدنیا رأس کل خطیئة). اکنون به تبیین زهد و دوری جستن از دنیا و تفاوت آن با رهبانیت مسیحیان می پردازیم. اسلام به زهد دعوت کرده و رهبانیت را محکوم نموده است. زاهد و راهب هر دو از تنعم و لذت گرایی دوری می جویند، ولی راهب از جامعه و تعهدات و مسئولیت های اجتماعی می گریزد و آنها را جزء امور پست و مادی دنیایی می شمارد و به صومعه و دیر و دامن کوه پناه می برد، اما زاهد به جامعه و ملاک ها و ایده ها و مسئولیت ها و تعهدهای آن رو می آورد. زاهد و راهب هر دو آخرت گرا هستند، اما زاهد آخرت گرای جامعه گراست و راهب آخرت گرای جامعه گریز. در لذت گریزی نیز این دو در یک حد نیستند؛ راهب، سلامت و نظافت و قوت و انتخاب همسر را تحقیر می کند؛ اما زاهد، حفظ سلامت و رعایت نظافت و برخورداری از همسر و فرزند را وظیفه می داند. زاهد و راهب هر دو تارک دنیا هستند؛ دنیایی که زاهد آن را رها می کند، سرگرم شدن به تنعم و تجمل و تمتعات، و کمال مطلوب دانستن این امور است، ولی دنیایی که راهب آن را ترک می کند، کار، فعالیت و تعهد و مسئولیت اجتماعی است. این است که زاهد، برخلاف راهب، در متن زندگی و در بطن روابط اجتماعی است. زهد نه تنها با تعهد و مسئولیت اجتماعی و جامعه گرایی منافات ندارد، بلکه وسیله ی مناسبی است برای ادای وظایف و مسئولیت ها. تفاوت روش زاهد و راهب از اختلاف جهان بینی آن دو ناشی می شود: از نظر راهب، دنیا و آخرت کاملا جدا از هم هستند و سعادت دنیا ارتباطی با سعادت آخرت ندارد و این دو کاملا متضادند؛ وسایل سعادت دنیا با وسایل سعادت آخرت مغایر و مباین است و امکان ندارد یک کار و یک چیز، هم وسیله ی سعادت دنیا باشد و هم وسیله ی سعادت آخرت. ولی در جهان بینی زاهد، دنیا و آخرت به یکدیگر پیوسته اند و دنیا مزرعه ی آخرت است. از نظر زاهد، ورود ملاک های اخروی و آن جهانی به زندگی این جهان، موجب سامان بخشی، رونق، صفا، امنیت و آسایش دنیا می گردد؛ و آنچه مایه و پایه ی سعادت آن جهانی است این است که تعهدات و مسئولیت های این جهانی خوب انجام شود و با ایمان و پاکی و طهارت و تقوا توأم باشد.[10] پیشوایان دینی و دنیا پس از آن که مقصود از دنیای مذموم روشن شد و تفاوت زهد با رهبانیت مشخص گردید، نمونه هایی از سخنان و سیره ی پیشوایان دینی که نشان دهنده ی دیدگاه آنها درباره ی دنیاست ذکر می گردد، تا مشخص شود که دلبستگی به دنیا و هدف قرار دادن آن مذموم است، نه بهره بردن از دنیا و دخالت در امور دنیوی برای سعادت و آسایش دنیوی و اخروی. ابو عمرو شیبانی می گوید: امام صادق(علیه السلام) را دیده بودم لباس خشن پوشیده و با بیل کار می کرد و عرق می ریخت. گفتم: قربانت گردم، بیل را به من بدهید، بگذارید من به جای شما کار کنم. در پاسخ فرمود: دوست دارم برای تأمین معاش زندگی، رنج گرمای خورشید را تحمل کنم. هم چنین عبدالاعلی (یکی از یاران امام صادق(علیه السلام)) می گوید: امام صادق(علیه السلام) را دیدم که در روز گرمی از تابستان در راهی از راه های مدینه برای کار کردن می رود. عرض کردم: فدایت شوم، با این که در پیشگاه خدا مقام ارجمندی داری و از خویشان نزدیک پیامبر اسلام(صلی الله علیه وآله)هستی، در این هوای سوزان خود را به زحمت می اندازی؟ امام صادق(علیه السلام) فرمود: برای کسب بیرون آمده ام تا از امثال تو بی نیاز باشم.[11] حضرت رسول(صلی الله علیه وآله) در یکی از سفرهایش امر فرمود که همراهان گوسفندی را ذبح کنند. مردی از اصحاب عرض کرد: کشتن آن به عهده ی من. دیگری گفت: پوست کندنش با من. سومی عرض کرد: من آن را می پزم. حضرت رسول(صلی الله علیه وآله)فرمود: جمع کردن هیزمش با من. گفتند: یا رسول الله ما در خدمت گزاری حاضریم، هیزم جمع می کنیم، شما خود را به زحمت نیندازید. فرمود: می دانم، لیکن خوش ندارم خود را بر شما امتیازی بدهم.[12] امام باقر(علیه السلام) می فرماید: عبادت هفتاد قسمت است؛ برترین آنها طلب رزق حلال است.[13] امام باقر(علیه السلام) در جای دیگر می فرماید: هر کس به منظور بی نیازی از مردم و برای تأمین خانواده ی خویش و برای احسان به همسایه ی خود به طلب دنیا برخیزد، در قیامت خدا را ملاقات می کند در حالی که چهره اش چون ماه شب چهاردهم درخشنده و نورانی است.[14] آن حضرت هم چنین می فرماید: شخصی امیرمؤمنان علی(علیه السلام) را دید که بر مرکبی سوار و بار سنگینی از هسته ی خرما بر آن حمل کرده بود و به سوی صحرا و بیابان می رفت. پی نوشتها: [1]. مرتضی مطهری، آشنایی با قرآن، ج 1 و 2، ص 138. [2]. همو، جهان بینی توحیدی، ص 91. [3]. نهج البلاغه، حکمت 131. [4]. همان. [5]. همان. [6]. همان، کلام 223. [7]. همان، کلام 203. [8]. سوره ی روم، آیه ی 21. [9]. مرتضی مطهری، سیری در نهج البلاغه، ص 257. [10]. همان، ص 222 223. [11]. کلینی، اصول کافی، ج 5، ص 74 - 76. [12]. منتهی الامال، ج 1، ص 18. [13]. حرّ عاملی، وسائل الشیعه، ج 17، ص 21. [14]. همان. منبع: تبیین و تحلیل سکولاریسم، سید محمد علی داعی نژاد، انتشارات مرکز مدیریت حوزه علمیه قم (1382) .
سیره و منش پیشوایان دین، در امور دنیوی چگونه بوده است؟ آیا به کلی از دنیا گریزان بوده اند؟
تبیین و تفسیر صحیح سیره ی پیشوایان دین، خصوصاً مراجعه به کلمات آنها درباره ی دنیا این حقیقت را آشکار می سازد که آنان با دنیا به طور مطلق مخالف نبودند. برای روشن شدن آنچه گفته شد، ابتدا به تبیین مفهوم دنیا و نسبت آن با آخرت می پردازیم.
مفهوم دنیا
شهید مطهری درباره ی مفهوم دنیا چنین می گوید:
کلمه ی دنیا ممکن است از ماده (دنو) باشد، به معنای قرب و نزدیکی و ممکن است از ماده ی (دنی) به معنای پست باشد. اگر از دنو باشد، یعنی این زندگی کنونی که نزدیک تر است به ما، و قهراً معنای آخرت یعنی زندگانی دورتر از ما؛ و اگر از ماده ی دنی باشد، یعنی این زندگی که نسبت به آن دیگری در سطح پایین تر است، و آخرت یعنی آن که در سطح بالاتر قرار دارد.[1]
دنیا و آخرت، مانند غیب و شهادت، از نظر جهان بینی اسلامی دو مفهوم مطلق اند، نه نسبی؛ و به تعبیر قرآن، هر کدام نشئه ای جداگانه هستند. آنچه نسبی است کار دنیایی و کار آخرتی است؛ یعنی یک کار اگر به منظور نفس پرستی باشد کار دنیایی است و احیاناً همان کار اگر برای خدا و در راه رضای خدا باشد کار آخرتی است.[2]
این مطلب در سخنان پیشوایان دینی نیز بیان شده است.
از نظر پیشوایان دینی، دنیا به طور کلی مذموم نیست. شخصی در حضور امیرالمؤمنین(علیه السلام) شروع به مذمت دنیا کرد. وی شنیده بود که علی(علیه السلام) دنیا را مذمت می کند و خیال می کرد که مظاهر طبیعت را مذمت می کند؛ نمی دانست که او دنیاپرستی را مذمت می کند که ضد حق پرستی و حقیقت پرستی و مساوی با نفی همه ی ارزش های انسانی است. وقتی آن مرد دنیا را مذمت کرد، علی(علیه السلام)فرمود:
ایُّها الذّامّ للدنیا المغترّ بغُروُرها المخدوعُ بِاَباطیلهِا، اَتَغْتَرّ بالدّنیا ثم تَذُمُّها؟ أنت المُتَجَرِّمُ علیها ام هی المُتَجَرِّمةُ علیک؟ مَتی استهوتْکَ اَمْ غرَّتکَ أَبمَصارعِ آبائکَ مِن البِلی اَمْ بمضاجِعِ امَّهاتکَ تحتَ الثَّری؟[3]؛ ای آقای مذمتگر دنیا! ای کسی که فریب دنیا را خورده ای و به دروغ هایش دل باخته ای! آیا هم فریفته ی دنیا هستی و هم نکوهشش می کنی! آیا تو بر دنیا جنایت کردی یا دنیا بر تو جنایت کرد؟ کی دنیا عقل از سرت ربود یا تو را فریب داد؟ آیا به جایی که پدرانت خوابیده و پوسیده اند تو را فریفته یا آن جا که مادرانت در خاک سرد غنوده اند؟!
بعد فرمود:
الدُّنیا مسجِدُ احبّاءِ الله؛[4] و متجر اولیاء الله؛[5] دنیا مسجد دوستان خدا و بازار تجارت اولیای خداست.
بنابراین، آنچه مذموم است فریب دنیا را خوردن و به آن دل بستن است، نه آن را محل عبادت خدا و تجارت با خدا قرار دادن.
و لنعم دار من لم یَرضَ بها داراً؛[6] دنیا خوب خانه ای است، اما برای کسی که آن را خانه ی خود (قرار گاه خود) نداند.
الدّنیا دار مجاز والآخرة دار قرار فخذوا من ممرّکم لمقرّکم؛[7] دنیا خانه ی بین راه است و آخرت خانه ی اصلی و قرارگاه دایمی؛ پس، از خانه ی بین راه برای خانه ی اصلی خود توشه برگیرید.
مراد از دنیای مذموم
ارتباط عاطفی با دنیا مذموم نیست؛ چون انسان در نظام کلی خلقت با یک سلسله علایق و عواطف و تمایلات آفریده شده است و این ها که جزو سرنوشت آدمی اند زاید نیستند. تمام تمایلات و عواطف سرشتی بشر متوجه هدف ها و غایاتی حکیمانه است. قرآن این عواطف را آیات الهی می شمرد.
(وَ مِنْ آیاتِهِ أَنْ خَلَقَ لَکُمْ مِنْ أَنْفُسِکُمْ أَزْواجاً لِتَسْکُنُوا إِلَیْها وَ جَعَلَ بَیْنَکُمْ مَوَدَّةً وَ رَحْمَةً إِنَّ فِی ذلِکَ لاَیات لِقَوْم یَتَفَکَّرُونَ)؛[8]و از نشانه های او این که همسرانی از جنس خودتان برای شما آفرید تا در کنار آنان آرامش یابید و در میانتان مودّت و رحمت قرار داد؛ در این نشانه هایی است برای گروهی که می اندیشند.
این عواطف، کانال های ارتباطی میان انسان و جهان اند و بدون این ها انسان نمی تواند راه تکامل خویش را بپیماید و منطق اسلام اجازه نمی دهد که جهان یا این عواطف محکوم شوند و انبیا و اولیای حق نیز از این عواطف در حد بالا برخوردار بودند.
بنابراین، منظور از علاقه به دنیا تمایلات طبیعی و فطری نیست بلکه مقصودْ وابسته بودن به امور مادی و دنیایی و در اسارت آنها بودن است و این است که دنیاپرستی نام دارد و اسلام سخت با آن مبارزه می کند.[9]
تفاوت زهد و رهبانیت
گفته شد که اگر پرداختن به دنیا برای آخرت باشد دنیادوستی نیست، بلکه پرداختن به دنیا برای دنیا، دوستی دنیاست و همین است که حضرت امام سجاد(علیه السلام) فرمود: (حبّ الدنیا رأس کل خطیئة). اکنون به تبیین زهد و دوری جستن از دنیا و تفاوت آن با رهبانیت مسیحیان می پردازیم.
اسلام به زهد دعوت کرده و رهبانیت را محکوم نموده است. زاهد و راهب هر دو از تنعم و لذت گرایی دوری می جویند، ولی راهب از جامعه و تعهدات و مسئولیت های اجتماعی می گریزد و آنها را جزء امور پست و مادی دنیایی می شمارد و به صومعه و دیر و دامن کوه پناه می برد، اما زاهد به جامعه و ملاک ها و ایده ها و مسئولیت ها و تعهدهای آن رو می آورد. زاهد و راهب هر دو آخرت گرا هستند، اما زاهد آخرت گرای جامعه گراست و راهب آخرت گرای جامعه گریز. در لذت گریزی نیز این دو در یک حد نیستند؛ راهب، سلامت و نظافت و قوت و انتخاب همسر را تحقیر می کند؛ اما زاهد، حفظ سلامت و رعایت نظافت و برخورداری از همسر و فرزند را وظیفه می داند. زاهد و راهب هر دو تارک دنیا هستند؛ دنیایی که زاهد آن را رها می کند، سرگرم شدن به تنعم و تجمل و تمتعات، و کمال مطلوب دانستن این امور است، ولی دنیایی که راهب آن را ترک می کند، کار، فعالیت و تعهد و مسئولیت اجتماعی است. این است که زاهد، برخلاف راهب، در متن زندگی و در بطن روابط اجتماعی است. زهد نه تنها با تعهد و مسئولیت اجتماعی و جامعه گرایی منافات ندارد، بلکه وسیله ی مناسبی است برای ادای وظایف و مسئولیت ها.
تفاوت روش زاهد و راهب از اختلاف جهان بینی آن دو ناشی می شود: از نظر راهب، دنیا و آخرت کاملا جدا از هم هستند و سعادت دنیا ارتباطی با سعادت آخرت ندارد و این دو کاملا متضادند؛ وسایل سعادت دنیا با وسایل سعادت آخرت مغایر و مباین است و امکان ندارد یک کار و یک چیز، هم وسیله ی سعادت دنیا باشد و هم وسیله ی سعادت آخرت.
ولی در جهان بینی زاهد، دنیا و آخرت به یکدیگر پیوسته اند و دنیا مزرعه ی آخرت است. از نظر زاهد، ورود ملاک های اخروی و آن جهانی به زندگی این جهان، موجب سامان بخشی، رونق، صفا، امنیت و آسایش دنیا می گردد؛ و آنچه مایه و پایه ی سعادت آن جهانی است این است که تعهدات و مسئولیت های این جهانی خوب انجام شود و با ایمان و پاکی و طهارت و تقوا توأم باشد.[10]
پیشوایان دینی و دنیا
پس از آن که مقصود از دنیای مذموم روشن شد و تفاوت زهد با رهبانیت مشخص گردید، نمونه هایی از سخنان و سیره ی پیشوایان دینی که نشان دهنده ی دیدگاه آنها درباره ی دنیاست ذکر می گردد، تا مشخص شود که دلبستگی به دنیا و هدف قرار دادن آن مذموم است، نه بهره بردن از دنیا و دخالت در امور دنیوی برای سعادت و آسایش دنیوی و اخروی.
ابو عمرو شیبانی می گوید:
امام صادق(علیه السلام) را دیده بودم لباس خشن پوشیده و با بیل کار می کرد و عرق می ریخت. گفتم: قربانت گردم، بیل را به من بدهید، بگذارید من به جای شما کار کنم. در پاسخ فرمود: دوست دارم برای تأمین معاش زندگی، رنج گرمای خورشید را تحمل کنم.
هم چنین عبدالاعلی (یکی از یاران امام صادق(علیه السلام)) می گوید:
امام صادق(علیه السلام) را دیدم که در روز گرمی از تابستان در راهی از راه های مدینه برای کار کردن می رود. عرض کردم: فدایت شوم، با این که در پیشگاه خدا مقام ارجمندی داری و از خویشان نزدیک پیامبر اسلام(صلی الله علیه وآله)هستی، در این هوای سوزان خود را به زحمت می اندازی؟ امام صادق(علیه السلام) فرمود: برای کسب بیرون آمده ام تا از امثال تو بی نیاز باشم.[11]
حضرت رسول(صلی الله علیه وآله) در یکی از سفرهایش امر فرمود که همراهان گوسفندی را ذبح کنند. مردی از اصحاب عرض کرد: کشتن آن به عهده ی من. دیگری گفت: پوست کندنش با من. سومی عرض کرد: من آن را می پزم. حضرت رسول(صلی الله علیه وآله)فرمود: جمع کردن هیزمش با من. گفتند: یا رسول الله ما در خدمت گزاری حاضریم، هیزم جمع می کنیم، شما خود را به زحمت نیندازید. فرمود: می دانم، لیکن خوش ندارم خود را بر شما امتیازی بدهم.[12]
امام باقر(علیه السلام) می فرماید:
عبادت هفتاد قسمت است؛ برترین آنها طلب رزق حلال است.[13]
امام باقر(علیه السلام) در جای دیگر می فرماید:
هر کس به منظور بی نیازی از مردم و برای تأمین خانواده ی خویش و برای احسان به همسایه ی خود به طلب دنیا برخیزد، در قیامت خدا را ملاقات می کند در حالی که چهره اش چون ماه شب چهاردهم درخشنده و نورانی است.[14]
آن حضرت هم چنین می فرماید:
شخصی امیرمؤمنان علی(علیه السلام) را دید که بر مرکبی سوار و بار سنگینی از هسته ی خرما بر آن حمل کرده بود و به سوی صحرا و بیابان می رفت.
پی نوشتها:
[1]. مرتضی مطهری، آشنایی با قرآن، ج 1 و 2، ص 138.
[2]. همو، جهان بینی توحیدی، ص 91.
[3]. نهج البلاغه، حکمت 131.
[4]. همان.
[5]. همان.
[6]. همان، کلام 223.
[7]. همان، کلام 203.
[8]. سوره ی روم، آیه ی 21.
[9]. مرتضی مطهری، سیری در نهج البلاغه، ص 257.
[10]. همان، ص 222 223.
[11]. کلینی، اصول کافی، ج 5، ص 74 - 76.
[12]. منتهی الامال، ج 1، ص 18.
[13]. حرّ عاملی، وسائل الشیعه، ج 17، ص 21.
[14]. همان.
منبع: تبیین و تحلیل سکولاریسم، سید محمد علی داعی نژاد، انتشارات مرکز مدیریت حوزه علمیه قم (1382) .
- [سایر] تأثیرات دنیوی دین در دنیای ما چیست؟
- [سایر] امامان و پیشوایان دین چه توصیه ای به والدین در زمینه انتخاب همسر برای فرزندانشان رهنمون شده اند؟
- [سایر] دنیوی کردن دین یا دینی کردن حکومت و سیاست؟
- [سایر] آیا از پیشوایان دین حدیثی به این مضمون نقل شده است که هر جا مرگ دستهجمعی بود آنجا را ترک کنید؟
- [آیت الله مظاهری] آیا در قنوت نماز، میتوان واجبات دنیوی خود را مطرح کرد، یا حاجات باید صرفاً معنوی باشد؟
- [سایر] تعریف دین چیست؟ یک تعریف کلی از دین بیان کنید.
- [سایر] تعریف دین چیست؟ یک تعریف کلی از دین بیان کنید.
- [سایر] دین و سیاست با توجه به سیره امام خمینی ره چه ارتباطی دارند؟
- [سایر] اولین دین دنیا کدام دین بود؟
- [سایر] چه نقدهای کلی بر دین صابئی وارد است؟
- [آیت الله مکارم شیرازی] هرگاه کسی در مرضی که با آن مرض از دنیا برود در حالی که کاملاً هوشیار باشد مقداری از مالش را به کسی ببخشد و تحویل دهد و یا در معاملاتش تخفیف های جزئی یا کلّی بری مشتری قایل شود صحیح است؛ هرچند احتیاط مستحب آن است که در زاید بر ثلث، با ورثه مصالحه شود.
- [آیت الله مکارم شیرازی] هرگاه کسی از دنیا برود در حالی که زکات واجب بر ذمه اوست و هم بدهی به مردم دارد، اول باید تمام زکات را از مالی که زکات آن واجب شده بدهند بعد دین او را ادا کنند و این در صورتی است که مالی که زکات به آن تعلق گرفته موجود باشد.
- [آیت الله مظاهری] اگر کسی دوست داشته باشد که واجبی از واجبات بیارزش یا متروک شود و یا حرامی از محرّمات با ارزش و یا جایی در جامعه باز کند، گرچه در این امر قبیح خود عامل نباشد و تبلیغ نیز برای آن نکند، از نظر قرآن شریف کیفر بزرگی در دنیا و عذاب بزرگی در آخرت دارد، مثلاً کسی که دوست دارد در جامعه اسلامی، چادر جای خود را به بدحجابی و قرضالحسنه جای خود را به قرض ربوی بدهد، و قطعاً اگر توبه نکند، عذاب دردناکی در دنیا و آخرت به سراغ او خواهد آمد.
- [آیت الله فاضل لنکرانی] تقلید در احکام; عمل نمودن به دستور مجتهد است و از مجتهدی باید تقلید کرد که: مرد بالغ، عاقل، شیعه دوازده امامی، حلال زاده، زنده و عادل باشد و مقصود از عدالت آن است که قدرت نفسانیه ای بر انجام واجبات و ترک گناهان کبیره داشته باشد. و احتیاط واجب آن است که مرجع تقلید حریص به دنیا نباشد و لازم است از مجتهدین دیگر اعلم باشد یعنی در فهمیدن حکم خدا از همه مجتهدین عصر خودش عالمتر باشد.
- [آیت الله مکارم شیرازی] هرگاه شخص اجیر پیش از تمام کردن نماز و روزه ای که اجیر شده بود از دنیا برود درحالیکه اجرت همه آنها را گرفته، اگر شرط کرده باشند تمام نمازها را خودش به جا آورد باید اجرت مقداری را که نخوانده از مال او برگردانند و اگر چنین شرطی نکرده اند باید ورثه از مال او کسی را اجیر کنند تا باقیمانده را بجا آورد و اگر مالی ندارد چیزی بر ورثه واجب نیست، ولی بهتر است دین میت را ادا کنند.
- [آیت الله سیستانی] اگر برای جلوگیری از صدای خنده حالش تغییر کند ، مثلاً رنگش سرخ شود ، احتیاط واجب آن است که نمازش را دوباره بخواند . هشتم : از مبطلات نماز بنابر احتیاط واجب آن است که برای کار دنیا عمداً با صدا یا بی صدا گریه کند ، ولی اگر از ترس خدا یا از روی شوق به سوی او یا برای آخرت گریه کند ، آهسته باشد یا بلند ، اشکال ندارد بلکه از بهترین اعمال است . بلکه اگر برای خواستن حاجت دنیوی از خدا از روی تذلل در پیشگاه او گریه کند ، اشکال ندارد . نهم : از مبطلات نماز ، کاری است که صورت نماز را بهم بزند ، مثل به هوا پریدن و مانند آن ، عمداً باشد یا از روی فراموشی ؛ ولی کاری که صورت نماز را بهم نزند ، مثل اشاره کردن با دست اشکال ندارد .
- [آیت الله اردبیلی] انفال عبارتند از: الف زمینهای موات و زمینهایی که صاحبان آنها از آنها اِعراض و آنها را رها کرده باشند. ب کوهها، درّهها، جنگلها و نیزارهای طبیعی. ج دریاها و سواحل آنها و رودخانههای بزرگ. د معادن. ه اموال برگزیده و گرانبهایی که متعلّق به شاهان بوده و در جنگ به دست مسلمانان آمده باشند. و غنیمتهایی که در جنگهای بدون اجازه امام معصوم علیهالسلام به دست آمده باشند. ز زمینهایی که بدون جنگ و خونریزی از کفّار در اختیار مسلمانان قرار میگیرند. ح اموال کسانی که از دنیا میروند و وارث ندارند. ط گنجی که از عتائق باشد. و به طور کلّی هر چیزی که عرفا دارای مالیّت بوده ولی مالک نداشته باشد و منفعت آن متعلّق به عموم مردم باشد، جزء انفال به حساب میآید. تفصیل موارد ذکر شده در کتابهای فقهی بیان شده است.
- [آیت الله اردبیلی] بر هر مکلفی واجب است تکالیف شریعت اسلام را آن چنانکه متوجه او میباشد انجام دهد. شرایط تکلیف چند چیز است: الف (بلوغ)؛ نشانه بالغ شدن دختر یا پسر یکی از سه چیز است: اوّل:روییدن موی زبر و درشت زیر شکم و بالای عورت. دوم: بیرون آمدن منی در خواب یا بیداری. سوم:برای پسر تمام شدن پانزده سال قمری هر چند وقتی سیزده سال او تمام شد، خوب است بنابر احتیاط مستحب واجبات را بجا آورد و از کارهای حرام اجتناب کند و زنهای نامحرم نیز خودشان را از او بپوشانند و برای دختر تمام شدن نه سال قمری، و اگر سن دختر معلوم نباشد و آبستن شود یا خونی ببیند که صفات حیض را داشته باشد، حکم میشود که قبلاً بالغ شده است. ب (عقل)؛ پس دیوانه تکلیفی ندارد. ج (توانایی انجام تکلیف و اختیار)؛ پس شخصی که به طور کلّی از انجام وظایف خود عاجز است، تکلیفی ندارد.
- [آیت الله مظاهری] یکی از گناهان بزرگ در اسلام که دنیا و آخرت انسان را تباه میکند غنا و موسیقی است، و قرآن شریف آن را موجب ضلالت و گمراهی، بلکه موجب استهزاء دین میداند: (وَ مِنَ النَّاسِ مَنْ یَشْتَری لَهْوَ الْحَدیثِ لِیُضِلَّ عَنْ سَبیلِ اللَّهِ بِغَیْرِ عِلْمٍ وَ یَتَّخِذَها هُزُواً اولئِکَ لَهُمْ عَذابٌ مُهین)[1] (و برخی از مردم کسانی هستند که سخن بیهوده را خریدارند تا مردم را بی هیچ دانشی از راه خدا گمراه کنند، و راه خدا را به ریشخند گیرند، برای آنان عذابی خوارکننده خواهد بود.) و مراد از غنا در اینجا آن صوتی است که شهوتانگیز و طربانگیز باشد، چنانکه مراد از موسیقی در اینجا آن آهنگی است که شهوتانگیز و طربانگیز باشد.
- [آیت الله شبیری زنجانی] (استفادهای) که مال را برای آن اجاره میدهند، یا (کاری) که برای آن اجیر میشوند، شش شرط دارد: اوّل: آن که این استفاده یا کار معلوم باشد؛ پس اگر چیزی را که اجاره میدهند چند استفاده دارد، باید استفاده و کاری را که مورد نظر طرفین است، مشخص نمایند؛ مثلاً اگر ماشینی را که هم میتواند مسافر حمل کند و هم بار، اجاره دهند باید در موقع اجاره معیّن کنند که حمل مسافر یا باربری آن مال مستأجر است یا همه استفادههای آن. دوم: آن که این استفاده یا کار ممکن باشد؛ پس اجاره دادن زمین برای زراعت در صورتی که آب باران برای زراعت کافی نبوده و مشروب کردن آن از راه دیگر هم ممکن نباشد، صحیح نیست. همچنان که اجیر کردن شخص بیسواد برای تدریس صحیح نمیباشد. سوم: آن که حلال باشد؛ بنابراین اجاره دادن دکان برای شرابفروشی یا نگهداری شراب و کرایه دادن وسیله نقلیه برای حمل و نقل شراب، باطل است. چهارم: آن که انجام آن کار از نظر شرع به طور مجّانی واجب نباشد؛ پس اجیر شدن برای انجام کارهایی که جزء حقوق لازمالرعایه مردم است؛ مانند: نجات مسلمان از غرق شدن و تعلیم اصول دین و مقدار واجب از فروع دین و انجام مقدار واجب از مراسم به خاکسپاری مسلمانان، همچون کفن کردن و نماز خواندن و دفن کردن - که از حقوقی هستند که میّت مسلمان بر زندهها دارد - صحیح نیست ولی اجیر شدن برای کارهایی که جزء حقوق لازمالرعایه مردم نیست، مانعی ندارد. پنجم: پول دادن برای آن در نظر مردم بیهوده نباشد؛ و اجیر کردن دیگری برای این که نماز واجب خود را بخواند یا روزه واجب خود را بگیرد، چون برای مستأجر ثواب اخروی بلکه گاهی نفع دنیوی دارد، اشکال ندارد. ششم: مدت استفاده را معیّن نمایند و اگر برای انجام کاری اجیر میشوند باید زمان انجام آن کار را مشخّص کنند؛ مثلاً در سفارش خیاطی علاوه بر این که با خیاط قرار میگذارند لباس معیّنی را به شکل مخصوصی بدوزد، باید مدّت زمانی را که خیاط باید در آن زمان لباس را بدوزد، مشخّص کنند.