سیره و منش پیشوایان دین، در امور دنیوی چگونه بوده است؟ آیا به کلی از دنیا گریزان بوده اند؟
تبیین و تفسیر صحیح سیره ی پیشوایان دین، خصوصاً مراجعه به کلمات آنها درباره ی دنیا این حقیقت را آشکار می سازد که آنان با دنیا به طور مطلق مخالف نبودند. برای روشن شدن آنچه گفته شد، ابتدا به تبیین مفهوم دنیا و نسبت آن با آخرت می پردازیم. مفهوم دنیا شهید مطهری درباره ی مفهوم دنیا چنین می گوید: کلمه ی دنیا ممکن است از ماده (دنو) باشد، به معنای قرب و نزدیکی و ممکن است از ماده ی (دنی) به معنای پست باشد. اگر از دنو باشد، یعنی این زندگی کنونی که نزدیک تر است به ما، و قهراً معنای آخرت یعنی زندگانی دورتر از ما؛ و اگر از ماده ی دنی باشد، یعنی این زندگی که نسبت به آن دیگری در سطح پایین تر است، و آخرت یعنی آن که در سطح بالاتر قرار دارد.[1] دنیا و آخرت، مانند غیب و شهادت، از نظر جهان بینی اسلامی دو مفهوم مطلق اند، نه نسبی؛ و به تعبیر قرآن، هر کدام نشئه ای جداگانه هستند. آنچه نسبی است کار دنیایی و کار آخرتی است؛ یعنی یک کار اگر به منظور نفس پرستی باشد کار دنیایی است و احیاناً همان کار اگر برای خدا و در راه رضای خدا باشد کار آخرتی است.[2] این مطلب در سخنان پیشوایان دینی نیز بیان شده است. از نظر پیشوایان دینی، دنیا به طور کلی مذموم نیست. شخصی در حضور امیرالمؤمنین(علیه السلام) شروع به مذمت دنیا کرد. وی شنیده بود که علی(علیه السلام) دنیا را مذمت می کند و خیال می کرد که مظاهر طبیعت را مذمت می کند؛ نمی دانست که او دنیاپرستی را مذمت می کند که ضد حق پرستی و حقیقت پرستی و مساوی با نفی همه ی ارزش های انسانی است. وقتی آن مرد دنیا را مذمت کرد، علی(علیه السلام)فرمود: ایُّها الذّامّ للدنیا المغترّ بغُروُرها المخدوعُ بِاَباطیلهِا، اَتَغْتَرّ بالدّنیا ثم تَذُمُّها؟ أنت المُتَجَرِّمُ علیها ام هی المُتَجَرِّمةُ علیک؟ مَتی استهوتْکَ اَمْ غرَّتکَ أَبمَصارعِ آبائکَ مِن البِلی اَمْ بمضاجِعِ امَّهاتکَ تحتَ الثَّری؟[3]؛ ای آقای مذمتگر دنیا! ای کسی که فریب دنیا را خورده ای و به دروغ هایش دل باخته ای! آیا هم فریفته ی دنیا هستی و هم نکوهشش می کنی! آیا تو بر دنیا جنایت کردی یا دنیا بر تو جنایت کرد؟ کی دنیا عقل از سرت ربود یا تو را فریب داد؟ آیا به جایی که پدرانت خوابیده و پوسیده اند تو را فریفته یا آن جا که مادرانت در خاک سرد غنوده اند؟! بعد فرمود: الدُّنیا مسجِدُ احبّاءِ الله؛[4] و متجر اولیاء الله؛[5] دنیا مسجد دوستان خدا و بازار تجارت اولیای خداست. بنابراین، آنچه مذموم است فریب دنیا را خوردن و به آن دل بستن است، نه آن را محل عبادت خدا و تجارت با خدا قرار دادن. و لنعم دار من لم یَرضَ بها داراً؛[6] دنیا خوب خانه ای است، اما برای کسی که آن را خانه ی خود (قرار گاه خود) نداند. الدّنیا دار مجاز والآخرة دار قرار فخذوا من ممرّکم لمقرّکم؛[7] دنیا خانه ی بین راه است و آخرت خانه ی اصلی و قرارگاه دایمی؛ پس، از خانه ی بین راه برای خانه ی اصلی خود توشه برگیرید. مراد از دنیای مذموم ارتباط عاطفی با دنیا مذموم نیست؛ چون انسان در نظام کلی خلقت با یک سلسله علایق و عواطف و تمایلات آفریده شده است و این ها که جزو سرنوشت آدمی اند زاید نیستند. تمام تمایلات و عواطف سرشتی بشر متوجه هدف ها و غایاتی حکیمانه است. قرآن این عواطف را آیات الهی می شمرد. (وَ مِنْ آیاتِهِ أَنْ خَلَقَ لَکُمْ مِنْ أَنْفُسِکُمْ أَزْواجاً لِتَسْکُنُوا إِلَیْها وَ جَعَلَ بَیْنَکُمْ مَوَدَّةً وَ رَحْمَةً إِنَّ فِی ذلِکَ لاَیات لِقَوْم یَتَفَکَّرُونَ)؛[8]و از نشانه های او این که همسرانی از جنس خودتان برای شما آفرید تا در کنار آنان آرامش یابید و در میانتان مودّت و رحمت قرار داد؛ در این نشانه هایی است برای گروهی که می اندیشند. این عواطف، کانال های ارتباطی میان انسان و جهان اند و بدون این ها انسان نمی تواند راه تکامل خویش را بپیماید و منطق اسلام اجازه نمی دهد که جهان یا این عواطف محکوم شوند و انبیا و اولیای حق نیز از این عواطف در حد بالا برخوردار بودند. بنابراین، منظور از علاقه به دنیا تمایلات طبیعی و فطری نیست بلکه مقصودْ وابسته بودن به امور مادی و دنیایی و در اسارت آنها بودن است و این است که دنیاپرستی نام دارد و اسلام سخت با آن مبارزه می کند.[9] تفاوت زهد و رهبانیت گفته شد که اگر پرداختن به دنیا برای آخرت باشد دنیادوستی نیست، بلکه پرداختن به دنیا برای دنیا، دوستی دنیاست و همین است که حضرت امام سجاد(علیه السلام) فرمود: (حبّ الدنیا رأس کل خطیئة). اکنون به تبیین زهد و دوری جستن از دنیا و تفاوت آن با رهبانیت مسیحیان می پردازیم. اسلام به زهد دعوت کرده و رهبانیت را محکوم نموده است. زاهد و راهب هر دو از تنعم و لذت گرایی دوری می جویند، ولی راهب از جامعه و تعهدات و مسئولیت های اجتماعی می گریزد و آنها را جزء امور پست و مادی دنیایی می شمارد و به صومعه و دیر و دامن کوه پناه می برد، اما زاهد به جامعه و ملاک ها و ایده ها و مسئولیت ها و تعهدهای آن رو می آورد. زاهد و راهب هر دو آخرت گرا هستند، اما زاهد آخرت گرای جامعه گراست و راهب آخرت گرای جامعه گریز. در لذت گریزی نیز این دو در یک حد نیستند؛ راهب، سلامت و نظافت و قوت و انتخاب همسر را تحقیر می کند؛ اما زاهد، حفظ سلامت و رعایت نظافت و برخورداری از همسر و فرزند را وظیفه می داند. زاهد و راهب هر دو تارک دنیا هستند؛ دنیایی که زاهد آن را رها می کند، سرگرم شدن به تنعم و تجمل و تمتعات، و کمال مطلوب دانستن این امور است، ولی دنیایی که راهب آن را ترک می کند، کار، فعالیت و تعهد و مسئولیت اجتماعی است. این است که زاهد، برخلاف راهب، در متن زندگی و در بطن روابط اجتماعی است. زهد نه تنها با تعهد و مسئولیت اجتماعی و جامعه گرایی منافات ندارد، بلکه وسیله ی مناسبی است برای ادای وظایف و مسئولیت ها. تفاوت روش زاهد و راهب از اختلاف جهان بینی آن دو ناشی می شود: از نظر راهب، دنیا و آخرت کاملا جدا از هم هستند و سعادت دنیا ارتباطی با سعادت آخرت ندارد و این دو کاملا متضادند؛ وسایل سعادت دنیا با وسایل سعادت آخرت مغایر و مباین است و امکان ندارد یک کار و یک چیز، هم وسیله ی سعادت دنیا باشد و هم وسیله ی سعادت آخرت. ولی در جهان بینی زاهد، دنیا و آخرت به یکدیگر پیوسته اند و دنیا مزرعه ی آخرت است. از نظر زاهد، ورود ملاک های اخروی و آن جهانی به زندگی این جهان، موجب سامان بخشی، رونق، صفا، امنیت و آسایش دنیا می گردد؛ و آنچه مایه و پایه ی سعادت آن جهانی است این است که تعهدات و مسئولیت های این جهانی خوب انجام شود و با ایمان و پاکی و طهارت و تقوا توأم باشد.[10] پیشوایان دینی و دنیا پس از آن که مقصود از دنیای مذموم روشن شد و تفاوت زهد با رهبانیت مشخص گردید، نمونه هایی از سخنان و سیره ی پیشوایان دینی که نشان دهنده ی دیدگاه آنها درباره ی دنیاست ذکر می گردد، تا مشخص شود که دلبستگی به دنیا و هدف قرار دادن آن مذموم است، نه بهره بردن از دنیا و دخالت در امور دنیوی برای سعادت و آسایش دنیوی و اخروی. ابو عمرو شیبانی می گوید: امام صادق(علیه السلام) را دیده بودم لباس خشن پوشیده و با بیل کار می کرد و عرق می ریخت. گفتم: قربانت گردم، بیل را به من بدهید، بگذارید من به جای شما کار کنم. در پاسخ فرمود: دوست دارم برای تأمین معاش زندگی، رنج گرمای خورشید را تحمل کنم. هم چنین عبدالاعلی (یکی از یاران امام صادق(علیه السلام)) می گوید: امام صادق(علیه السلام) را دیدم که در روز گرمی از تابستان در راهی از راه های مدینه برای کار کردن می رود. عرض کردم: فدایت شوم، با این که در پیشگاه خدا مقام ارجمندی داری و از خویشان نزدیک پیامبر اسلام(صلی الله علیه وآله)هستی، در این هوای سوزان خود را به زحمت می اندازی؟ امام صادق(علیه السلام) فرمود: برای کسب بیرون آمده ام تا از امثال تو بی نیاز باشم.[11] حضرت رسول(صلی الله علیه وآله) در یکی از سفرهایش امر فرمود که همراهان گوسفندی را ذبح کنند. مردی از اصحاب عرض کرد: کشتن آن به عهده ی من. دیگری گفت: پوست کندنش با من. سومی عرض کرد: من آن را می پزم. حضرت رسول(صلی الله علیه وآله)فرمود: جمع کردن هیزمش با من. گفتند: یا رسول الله ما در خدمت گزاری حاضریم، هیزم جمع می کنیم، شما خود را به زحمت نیندازید. فرمود: می دانم، لیکن خوش ندارم خود را بر شما امتیازی بدهم.[12] امام باقر(علیه السلام) می فرماید: عبادت هفتاد قسمت است؛ برترین آنها طلب رزق حلال است.[13] امام باقر(علیه السلام) در جای دیگر می فرماید: هر کس به منظور بی نیازی از مردم و برای تأمین خانواده ی خویش و برای احسان به همسایه ی خود به طلب دنیا برخیزد، در قیامت خدا را ملاقات می کند در حالی که چهره اش چون ماه شب چهاردهم درخشنده و نورانی است.[14] آن حضرت هم چنین می فرماید: شخصی امیرمؤمنان علی(علیه السلام) را دید که بر مرکبی سوار و بار سنگینی از هسته ی خرما بر آن حمل کرده بود و به سوی صحرا و بیابان می رفت. پی نوشتها: [1]. مرتضی مطهری، آشنایی با قرآن، ج 1 و 2، ص 138. [2]. همو، جهان بینی توحیدی، ص 91. [3]. نهج البلاغه، حکمت 131. [4]. همان. [5]. همان. [6]. همان، کلام 223. [7]. همان، کلام 203. [8]. سوره ی روم، آیه ی 21. [9]. مرتضی مطهری، سیری در نهج البلاغه، ص 257. [10]. همان، ص 222 223. [11]. کلینی، اصول کافی، ج 5، ص 74 - 76. [12]. منتهی الامال، ج 1، ص 18. [13]. حرّ عاملی، وسائل الشیعه، ج 17، ص 21. [14]. همان. منبع: تبیین و تحلیل سکولاریسم، سید محمد علی داعی نژاد، انتشارات مرکز مدیریت حوزه علمیه قم (1382) .
عنوان سوال:

سیره و منش پیشوایان دین، در امور دنیوی چگونه بوده است؟ آیا به کلی از دنیا گریزان بوده اند؟


پاسخ:

تبیین و تفسیر صحیح سیره ی پیشوایان دین، خصوصاً مراجعه به کلمات آنها درباره ی دنیا این حقیقت را آشکار می سازد که آنان با دنیا به طور مطلق مخالف نبودند. برای روشن شدن آنچه گفته شد، ابتدا به تبیین مفهوم دنیا و نسبت آن با آخرت می پردازیم.
مفهوم دنیا
شهید مطهری درباره ی مفهوم دنیا چنین می گوید:
کلمه ی دنیا ممکن است از ماده (دنو) باشد، به معنای قرب و نزدیکی و ممکن است از ماده ی (دنی) به معنای پست باشد. اگر از دنو باشد، یعنی این زندگی کنونی که نزدیک تر است به ما، و قهراً معنای آخرت یعنی زندگانی دورتر از ما؛ و اگر از ماده ی دنی باشد، یعنی این زندگی که نسبت به آن دیگری در سطح پایین تر است، و آخرت یعنی آن که در سطح بالاتر قرار دارد.[1]
دنیا و آخرت، مانند غیب و شهادت، از نظر جهان بینی اسلامی دو مفهوم مطلق اند، نه نسبی؛ و به تعبیر قرآن، هر کدام نشئه ای جداگانه هستند. آنچه نسبی است کار دنیایی و کار آخرتی است؛ یعنی یک کار اگر به منظور نفس پرستی باشد کار دنیایی است و احیاناً همان کار اگر برای خدا و در راه رضای خدا باشد کار آخرتی است.[2]
این مطلب در سخنان پیشوایان دینی نیز بیان شده است.
از نظر پیشوایان دینی، دنیا به طور کلی مذموم نیست. شخصی در حضور امیرالمؤمنین(علیه السلام) شروع به مذمت دنیا کرد. وی شنیده بود که علی(علیه السلام) دنیا را مذمت می کند و خیال می کرد که مظاهر طبیعت را مذمت می کند؛ نمی دانست که او دنیاپرستی را مذمت می کند که ضد حق پرستی و حقیقت پرستی و مساوی با نفی همه ی ارزش های انسانی است. وقتی آن مرد دنیا را مذمت کرد، علی(علیه السلام)فرمود:
ایُّها الذّامّ للدنیا المغترّ بغُروُرها المخدوعُ بِاَباطیلهِا، اَتَغْتَرّ بالدّنیا ثم تَذُمُّها؟ أنت المُتَجَرِّمُ علیها ام هی المُتَجَرِّمةُ علیک؟ مَتی استهوتْکَ اَمْ غرَّتکَ أَبمَصارعِ آبائکَ مِن البِلی اَمْ بمضاجِعِ امَّهاتکَ تحتَ الثَّری؟[3]؛ ای آقای مذمتگر دنیا! ای کسی که فریب دنیا را خورده ای و به دروغ هایش دل باخته ای! آیا هم فریفته ی دنیا هستی و هم نکوهشش می کنی! آیا تو بر دنیا جنایت کردی یا دنیا بر تو جنایت کرد؟ کی دنیا عقل از سرت ربود یا تو را فریب داد؟ آیا به جایی که پدرانت خوابیده و پوسیده اند تو را فریفته یا آن جا که مادرانت در خاک سرد غنوده اند؟!
بعد فرمود:
الدُّنیا مسجِدُ احبّاءِ الله؛[4] و متجر اولیاء الله؛[5] دنیا مسجد دوستان خدا و بازار تجارت اولیای خداست.
بنابراین، آنچه مذموم است فریب دنیا را خوردن و به آن دل بستن است، نه آن را محل عبادت خدا و تجارت با خدا قرار دادن.
و لنعم دار من لم یَرضَ بها داراً؛[6] دنیا خوب خانه ای است، اما برای کسی که آن را خانه ی خود (قرار گاه خود) نداند.
الدّنیا دار مجاز والآخرة دار قرار فخذوا من ممرّکم لمقرّکم؛[7] دنیا خانه ی بین راه است و آخرت خانه ی اصلی و قرارگاه دایمی؛ پس، از خانه ی بین راه برای خانه ی اصلی خود توشه برگیرید.
مراد از دنیای مذموم
ارتباط عاطفی با دنیا مذموم نیست؛ چون انسان در نظام کلی خلقت با یک سلسله علایق و عواطف و تمایلات آفریده شده است و این ها که جزو سرنوشت آدمی اند زاید نیستند. تمام تمایلات و عواطف سرشتی بشر متوجه هدف ها و غایاتی حکیمانه است. قرآن این عواطف را آیات الهی می شمرد.
(وَ مِنْ آیاتِهِ أَنْ خَلَقَ لَکُمْ مِنْ أَنْفُسِکُمْ أَزْواجاً لِتَسْکُنُوا إِلَیْها وَ جَعَلَ بَیْنَکُمْ مَوَدَّةً وَ رَحْمَةً إِنَّ فِی ذلِکَ لاَیات لِقَوْم یَتَفَکَّرُونَ)؛[8]و از نشانه های او این که همسرانی از جنس خودتان برای شما آفرید تا در کنار آنان آرامش یابید و در میانتان مودّت و رحمت قرار داد؛ در این نشانه هایی است برای گروهی که می اندیشند.
این عواطف، کانال های ارتباطی میان انسان و جهان اند و بدون این ها انسان نمی تواند راه تکامل خویش را بپیماید و منطق اسلام اجازه نمی دهد که جهان یا این عواطف محکوم شوند و انبیا و اولیای حق نیز از این عواطف در حد بالا برخوردار بودند.
بنابراین، منظور از علاقه به دنیا تمایلات طبیعی و فطری نیست بلکه مقصودْ وابسته بودن به امور مادی و دنیایی و در اسارت آنها بودن است و این است که دنیاپرستی نام دارد و اسلام سخت با آن مبارزه می کند.[9]
تفاوت زهد و رهبانیت
گفته شد که اگر پرداختن به دنیا برای آخرت باشد دنیادوستی نیست، بلکه پرداختن به دنیا برای دنیا، دوستی دنیاست و همین است که حضرت امام سجاد(علیه السلام) فرمود: (حبّ الدنیا رأس کل خطیئة). اکنون به تبیین زهد و دوری جستن از دنیا و تفاوت آن با رهبانیت مسیحیان می پردازیم.
اسلام به زهد دعوت کرده و رهبانیت را محکوم نموده است. زاهد و راهب هر دو از تنعم و لذت گرایی دوری می جویند، ولی راهب از جامعه و تعهدات و مسئولیت های اجتماعی می گریزد و آنها را جزء امور پست و مادی دنیایی می شمارد و به صومعه و دیر و دامن کوه پناه می برد، اما زاهد به جامعه و ملاک ها و ایده ها و مسئولیت ها و تعهدهای آن رو می آورد. زاهد و راهب هر دو آخرت گرا هستند، اما زاهد آخرت گرای جامعه گراست و راهب آخرت گرای جامعه گریز. در لذت گریزی نیز این دو در یک حد نیستند؛ راهب، سلامت و نظافت و قوت و انتخاب همسر را تحقیر می کند؛ اما زاهد، حفظ سلامت و رعایت نظافت و برخورداری از همسر و فرزند را وظیفه می داند. زاهد و راهب هر دو تارک دنیا هستند؛ دنیایی که زاهد آن را رها می کند، سرگرم شدن به تنعم و تجمل و تمتعات، و کمال مطلوب دانستن این امور است، ولی دنیایی که راهب آن را ترک می کند، کار، فعالیت و تعهد و مسئولیت اجتماعی است. این است که زاهد، برخلاف راهب، در متن زندگی و در بطن روابط اجتماعی است. زهد نه تنها با تعهد و مسئولیت اجتماعی و جامعه گرایی منافات ندارد، بلکه وسیله ی مناسبی است برای ادای وظایف و مسئولیت ها.
تفاوت روش زاهد و راهب از اختلاف جهان بینی آن دو ناشی می شود: از نظر راهب، دنیا و آخرت کاملا جدا از هم هستند و سعادت دنیا ارتباطی با سعادت آخرت ندارد و این دو کاملا متضادند؛ وسایل سعادت دنیا با وسایل سعادت آخرت مغایر و مباین است و امکان ندارد یک کار و یک چیز، هم وسیله ی سعادت دنیا باشد و هم وسیله ی سعادت آخرت.
ولی در جهان بینی زاهد، دنیا و آخرت به یکدیگر پیوسته اند و دنیا مزرعه ی آخرت است. از نظر زاهد، ورود ملاک های اخروی و آن جهانی به زندگی این جهان، موجب سامان بخشی، رونق، صفا، امنیت و آسایش دنیا می گردد؛ و آنچه مایه و پایه ی سعادت آن جهانی است این است که تعهدات و مسئولیت های این جهانی خوب انجام شود و با ایمان و پاکی و طهارت و تقوا توأم باشد.[10]
پیشوایان دینی و دنیا
پس از آن که مقصود از دنیای مذموم روشن شد و تفاوت زهد با رهبانیت مشخص گردید، نمونه هایی از سخنان و سیره ی پیشوایان دینی که نشان دهنده ی دیدگاه آنها درباره ی دنیاست ذکر می گردد، تا مشخص شود که دلبستگی به دنیا و هدف قرار دادن آن مذموم است، نه بهره بردن از دنیا و دخالت در امور دنیوی برای سعادت و آسایش دنیوی و اخروی.
ابو عمرو شیبانی می گوید:
امام صادق(علیه السلام) را دیده بودم لباس خشن پوشیده و با بیل کار می کرد و عرق می ریخت. گفتم: قربانت گردم، بیل را به من بدهید، بگذارید من به جای شما کار کنم. در پاسخ فرمود: دوست دارم برای تأمین معاش زندگی، رنج گرمای خورشید را تحمل کنم.
هم چنین عبدالاعلی (یکی از یاران امام صادق(علیه السلام)) می گوید:
امام صادق(علیه السلام) را دیدم که در روز گرمی از تابستان در راهی از راه های مدینه برای کار کردن می رود. عرض کردم: فدایت شوم، با این که در پیشگاه خدا مقام ارجمندی داری و از خویشان نزدیک پیامبر اسلام(صلی الله علیه وآله)هستی، در این هوای سوزان خود را به زحمت می اندازی؟ امام صادق(علیه السلام) فرمود: برای کسب بیرون آمده ام تا از امثال تو بی نیاز باشم.[11]
حضرت رسول(صلی الله علیه وآله) در یکی از سفرهایش امر فرمود که همراهان گوسفندی را ذبح کنند. مردی از اصحاب عرض کرد: کشتن آن به عهده ی من. دیگری گفت: پوست کندنش با من. سومی عرض کرد: من آن را می پزم. حضرت رسول(صلی الله علیه وآله)فرمود: جمع کردن هیزمش با من. گفتند: یا رسول الله ما در خدمت گزاری حاضریم، هیزم جمع می کنیم، شما خود را به زحمت نیندازید. فرمود: می دانم، لیکن خوش ندارم خود را بر شما امتیازی بدهم.[12]
امام باقر(علیه السلام) می فرماید:
عبادت هفتاد قسمت است؛ برترین آنها طلب رزق حلال است.[13]
امام باقر(علیه السلام) در جای دیگر می فرماید:
هر کس به منظور بی نیازی از مردم و برای تأمین خانواده ی خویش و برای احسان به همسایه ی خود به طلب دنیا برخیزد، در قیامت خدا را ملاقات می کند در حالی که چهره اش چون ماه شب چهاردهم درخشنده و نورانی است.[14]
آن حضرت هم چنین می فرماید:
شخصی امیرمؤمنان علی(علیه السلام) را دید که بر مرکبی سوار و بار سنگینی از هسته ی خرما بر آن حمل کرده بود و به سوی صحرا و بیابان می رفت.
پی نوشتها:
[1]. مرتضی مطهری، آشنایی با قرآن، ج 1 و 2، ص 138.
[2]. همو، جهان بینی توحیدی، ص 91.
[3]. نهج البلاغه، حکمت 131.
[4]. همان.
[5]. همان.
[6]. همان، کلام 223.
[7]. همان، کلام 203.
[8]. سوره ی روم، آیه ی 21.
[9]. مرتضی مطهری، سیری در نهج البلاغه، ص 257.
[10]. همان، ص 222 223.
[11]. کلینی، اصول کافی، ج 5، ص 74 - 76.
[12]. منتهی الامال، ج 1، ص 18.
[13]. حرّ عاملی، وسائل الشیعه، ج 17، ص 21.
[14]. همان.
منبع: تبیین و تحلیل سکولاریسم، سید محمد علی داعی نژاد، انتشارات مرکز مدیریت حوزه علمیه قم (1382) .





1396@ - موتور جستجوی پرسش و پاسخ امین