مقاومت خیره کننده واعجاب آور مسلمین در مقابل تمام فشارهای مشرکان مکه و رشد فزایندة اسلام در میان غالب طبقات اجتماعی ام القری، خصوصاً در میان طبقات دردمند و محروم و تحت ستم، مشرکان مکه را بار دیگر به اندیشه قتل پیامبر اسلام(ص) افکند، امّا باز هم ابوطالب، به مدافعة جدی برخاست و تمامی مسلمین و بنی هاشم جز ابولهب، در همگامی با ابوطالب در دفاع از محمد بن عبدالله صلّی الله علیه و آله پای فشردند. درست به همین دلیل اشراف مکه، بار دیگر قتل محمد صلّی الله علیه و آله را به فرصتی دیگر موکول کردند.[1] مصمم شدند تا از طریق وارد ساختن فشارهای اقتصادی و اجتماعی، بنی هاشم را به تسلیم وادارند. حاصل این تصمیم نوشتن پیمان نامة ترک معاملات و مراودات اقتصادی و اجتماعی با بنی هاشم بود. به موجب این پیمان نامة ی قریش، تا وقتی که بنی هاشم محمد صلّی الله علیه و آله را برای قتل به مکیان واگذار نمیکرد، احدی حق داد و ستد و ازدواج با ایشان را نداشت. متعاقب امضای پیمان نامه و در شرایطی که احتمال خطر برای پیامبر وجود داشت، پیامبر(ص)، بنی هاشم و بنی عبدالمطلب، را در شب اول سال هفتم بعثت[2] از مکه به شعب ابیطالب منتقل کردند. مدت توقف در شعب به اختلاف از دوسال تا چهار سال و بنا به قول مشهور سه سال به درازا کشید.[3] بدیهی است پیامبر(ص)، در طول این دوره ارتباط بسیار نزدیک با حاضران در شعب، این امکان را پیدا کرد که در یک پیوند دائمی محتوای بعثت خویش را با بنی هاشم، و مسلمانان در میان نهاده و به تبلیغ مشرکین حاضر در شعب و نیز تعمیق باور و عقاید مسلمین استقرار یافته در آنجا مبادرت کند. پیامبر هرگز چنین فرصت مطلوبی را در مکه بدتس نیاورده بود و شرکان قریش با اتخاذ سیاست نسنجیدی خود این فرصت گرانبها را برای پیامبر صلّی الله علیه و آله فراهم کردند. درست است که فشارهای اقتصادی و عاطفی در شعب طاقت فرسا بود، امّا دست کم مسلمانان محاصره شده باید در یک جامعة کوچک، آمادگیهای عملی فزونتر را برای رسیدن به هدفهای دشوارتر پیدا میکردند . آری به حماسة مقاومت و مبانی آن همه ایستادگی، جز در پرتو شناخت و ایمانی که محمد صلّی الله علیه و آله در اندیشه و جان آنان پدید آورد قابل درک نیست و او آن شناخت را در گفتگوهای شش ساله و آن ایمان را در پرتو دریافتهای شبانه آفرید. ریاضتهایی که دستور قرآن[4] بود و روح مسلمین را در محراب عبادت با جان جهان پیوند میداد. محمد صلّی الله علیه و آله تنها، خرد مسلمین را دگرگون نکرد، بلکه او روح آنان را در چشمههای زلال عبادت، که در خلوت شبها فزونتر از غوغای روز جاری بودند، شستشو داد و به همین دلیل هم بود که وقتی عقل مآل اندیش در زیر شکنجهها به تزلزل میافتاد، روح راه یافته، مددکار عقل میشد و ایمان پایدار میماند. آری، سه سال زندگی مستمر مسلمین و مشرکین بنی هاشم جز یقین بر بعثت پیامبر و ایمان به سلامت اندیشه و روح وی نیافرید و شناخت آنان را به نهایت کمال رسانید و آنها با آمادگی کامل از این مرحله به مرحله ی بعدی وارد شدند. پس در این دورة حضور سه ساله پیامبر در شعب اگر چه احکام عملی خاصّی بر مسلمین واجب نشد ولی یک ثمرة مهم و اساسی داشت و آن تثبیت ایمان و یقین مؤمنان و مسلمانان و ایجاد شناخت در مشرکین نسبت به پیام دین اسلام و لذاست که از سوئی صبورترین انسانهای بهینه تاریخ در این شعب پرورش یافتند و از سوی دیگر مشرکین حاضر در شعب، اشراف قریش را برای طرح اتهام جنون و سحر و شعر سرزنش میکردند و بر نادانی آنان تأسف میخوردند.[5] امّا در مورد اینکه در این دوره علی علیه السّلام دارای چه سنّی بودهاند باید گفت با توجه به اینکه آن حضرت در روز جمعه سیزدهم ماه رجب بعد از سی سال از عام الفیل در میان خانه کعبه معظمه متولد شده است؛[6] به عبارت دیگر ده سال قبل از بعثت پیامبر اکرم صلّی الله علیه و آله به نظر میرسد سنّ حضرت در آغاز محاصره شعب دارای هفده سال بودهاند و در پایان آن به سن بیست سالگی رسیده بودند. معرفی منابع جهت مطالعه بیشتر: 1. سیره ی صحیح پیامبر اسلام تالیف جعفر مرتضی. 2. تاریخ پیامبر اسلام(ص) تالیف دکتر آیتی تصحیح دکتر آینی، تصیصع دکتر گرجی چاپ دانشگاه تهران. -------------------------------------------------------------------------------- [1] . ر.ک: یعقوبی، ابن واضح، تاریخ یعقوبی، ج 1، ص 388 و انساب الاشراف، ج 1، ص 337 و 230 و السیرة الحلبیه، ج 1، ص 336. [2] . ابن سعد، الطبقات الکبری، ج 1، ص 209. [3] . ابن سعد، الطبقات الکبری، ج 1، ص 210 و یعقوبی، تاریخ یعقوبی، ج 1، ص 389 و السیرة الحلبیه، ج 1، ص 337. [4] . بنگرید به آیات اولیه سوره مزمّل. [5] . زرگری نژاد، غلامحسین، تاریخ صدر اسلام (عصر نبوت)، انتشارات سمت، ص 283 284. [6] . قمی، عباس، منتهی الآمال، ص 170.
مدت اقامت پیامبر در شعب ابی طالب چند سال بود و سن امیرمومنان علی علیه السّلام چقدر بود و چه احکامی بر مسلمانان در آنها واجب شد؟
مقاومت خیره کننده واعجاب آور مسلمین در مقابل تمام فشارهای مشرکان مکه و رشد فزایندة اسلام در میان غالب طبقات اجتماعی ام القری، خصوصاً در میان طبقات دردمند و محروم و تحت ستم، مشرکان مکه را بار دیگر به اندیشه قتل پیامبر اسلام(ص) افکند، امّا باز هم ابوطالب، به مدافعة جدی برخاست و تمامی مسلمین و بنی هاشم جز ابولهب، در همگامی با ابوطالب در دفاع از محمد بن عبدالله صلّی الله علیه و آله پای فشردند. درست به همین دلیل اشراف مکه، بار دیگر قتل محمد صلّی الله علیه و آله را به فرصتی دیگر موکول کردند.[1]
مصمم شدند تا از طریق وارد ساختن فشارهای اقتصادی و اجتماعی، بنی هاشم را به تسلیم وادارند.
حاصل این تصمیم نوشتن پیمان نامة ترک معاملات و مراودات اقتصادی و اجتماعی با بنی هاشم بود. به موجب این پیمان نامة ی قریش، تا وقتی که بنی هاشم محمد صلّی الله علیه و آله را برای قتل به مکیان واگذار نمیکرد، احدی حق داد و ستد و ازدواج با ایشان را نداشت.
متعاقب امضای پیمان نامه و در شرایطی که احتمال خطر برای پیامبر وجود داشت، پیامبر(ص)، بنی هاشم و بنی عبدالمطلب، را در شب اول سال هفتم بعثت[2] از مکه به شعب ابیطالب منتقل کردند.
مدت توقف در شعب به اختلاف از دوسال تا چهار سال و بنا به قول مشهور سه سال به درازا کشید.[3]
بدیهی است پیامبر(ص)، در طول این دوره ارتباط بسیار نزدیک با حاضران در شعب، این امکان را پیدا کرد که در یک پیوند دائمی محتوای بعثت خویش را با بنی هاشم، و مسلمانان در میان نهاده و به تبلیغ مشرکین حاضر در شعب و نیز تعمیق باور و عقاید مسلمین استقرار یافته در آنجا مبادرت کند.
پیامبر هرگز چنین فرصت مطلوبی را در مکه بدتس نیاورده بود و شرکان قریش با اتخاذ سیاست نسنجیدی خود این فرصت گرانبها را برای پیامبر صلّی الله علیه و آله فراهم کردند.
درست است که فشارهای اقتصادی و عاطفی در شعب طاقت فرسا بود، امّا دست کم مسلمانان محاصره شده باید در یک جامعة کوچک، آمادگیهای عملی فزونتر را برای رسیدن به هدفهای دشوارتر پیدا میکردند .
آری به حماسة مقاومت و مبانی آن همه ایستادگی، جز در پرتو شناخت و ایمانی که محمد صلّی الله علیه و آله در اندیشه و جان آنان پدید آورد قابل درک نیست و او آن شناخت را در گفتگوهای شش ساله و آن ایمان را در پرتو دریافتهای شبانه آفرید. ریاضتهایی که دستور قرآن[4] بود و روح مسلمین را در محراب عبادت با جان جهان پیوند میداد. محمد صلّی الله علیه و آله تنها، خرد مسلمین را دگرگون نکرد، بلکه او روح آنان را در چشمههای زلال عبادت، که در خلوت شبها فزونتر از غوغای روز جاری بودند، شستشو داد و به همین دلیل هم بود که وقتی عقل مآل اندیش در زیر شکنجهها به تزلزل میافتاد، روح راه یافته، مددکار عقل میشد و ایمان پایدار میماند. آری، سه سال زندگی مستمر مسلمین و مشرکین بنی هاشم جز یقین بر بعثت پیامبر و ایمان به سلامت اندیشه و روح وی نیافرید و شناخت آنان را به نهایت کمال رسانید و آنها با آمادگی کامل از این مرحله به مرحله ی بعدی وارد شدند.
پس در این دورة حضور سه ساله پیامبر در شعب اگر چه احکام عملی خاصّی بر مسلمین واجب نشد ولی یک ثمرة مهم و اساسی داشت و آن تثبیت ایمان و یقین مؤمنان و مسلمانان و ایجاد شناخت در مشرکین نسبت به پیام دین اسلام و لذاست که از سوئی صبورترین انسانهای بهینه تاریخ در این شعب پرورش یافتند و از سوی دیگر مشرکین حاضر در شعب، اشراف قریش را برای طرح اتهام جنون و سحر و شعر سرزنش میکردند و بر نادانی آنان تأسف میخوردند.[5]
امّا در مورد اینکه در این دوره علی علیه السّلام دارای چه سنّی بودهاند باید گفت با توجه به اینکه آن حضرت در روز جمعه سیزدهم ماه رجب بعد از سی سال از عام الفیل در میان خانه کعبه معظمه متولد شده است؛[6] به عبارت دیگر ده سال قبل از بعثت پیامبر اکرم صلّی الله علیه و آله به نظر میرسد سنّ حضرت در آغاز محاصره شعب دارای هفده سال بودهاند و در پایان آن به سن بیست سالگی رسیده بودند.
معرفی منابع جهت مطالعه بیشتر:
1. سیره ی صحیح پیامبر اسلام تالیف جعفر مرتضی.
2. تاریخ پیامبر اسلام(ص) تالیف دکتر آیتی تصحیح دکتر آینی، تصیصع دکتر گرجی چاپ دانشگاه تهران.
--------------------------------------------------------------------------------
[1] . ر.ک: یعقوبی، ابن واضح، تاریخ یعقوبی، ج 1، ص 388 و انساب الاشراف، ج 1، ص 337 و 230 و السیرة الحلبیه، ج 1، ص 336.
[2] . ابن سعد، الطبقات الکبری، ج 1، ص 209.
[3] . ابن سعد، الطبقات الکبری، ج 1، ص 210 و یعقوبی، تاریخ یعقوبی، ج 1، ص 389 و السیرة الحلبیه، ج 1، ص 337.
[4] . بنگرید به آیات اولیه سوره مزمّل.
[5] . زرگری نژاد، غلامحسین، تاریخ صدر اسلام (عصر نبوت)، انتشارات سمت، ص 283 284.
[6] . قمی، عباس، منتهی الآمال، ص 170.
- [سایر] یاری رساندن امام علی (علیه السلام) به پیامبر، با سن خردسالی و حضور دائمی با پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) ،چه توجیهی دارد؟
- [سایر] آیا بین بالا آمدن کوه طور و پذیرش ولایت علی ابن ابیطالب(ع) ارتباطی وجود دارد؟
- [سایر] اگر حضرت علی ع جانشین پیامبر ص میشد، وضعیت امت اسلام پس از پیامبر (ص) چگونه رقم می خورد؟
- [سایر] حضرت علی(علیه السلام)در چند سالگی به پیامبر ایمان آورد و آیا اسلام آوردن کودکی ده ساله پذیرفته است؟
- [آیت الله مکارم شیرازی] آیا بلند نگاه داشتن مو جزو سیره پیامبر یا امامان آمده است؟ من شنیده ام که پیامبر زمانی که در شعب ابوطالب بودند مویشان به شانه های مبارکشان می رسید. آیا این صحت دارد؟
- [سایر] در دوران 25 سال بعد از پیامبر(ص) بر امام علی(ع) چگونه گذشت؟
- [سایر] چرا حدود صد سال قبر امیرالمومنین علی(ع) مخفی بود؟
- [سایر] سفارشات پیامبر به امام علی علیه السلام چه بود؟
- [آیت الله بهجت] چنان چه فرد مسلمان فطری به زبان بگوید: "کدام دین، کدام قرآن، پیامبر و علی و امام مهدی چه کسی بودند..." آیا چنین کلماتی از مصادیق ارتداد است؟
- [سایر] خصوصیات دعوت پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلم) اسلام در طول سیزده سال اقامت در مکه چه بود؟
- [آیت الله نوری همدانی] اذان هیجده جمله است : اللهً اکبرُ چهار مرتبه اشهدً ان لا الهَ الا اللهً ، اشهدً انّ محّمداً رسولً اللهِ ، حیّ علی الصلاهِ، حیَّ علی الفلاحِ ، حیّ علی خیرِ العملِ ، الله اکبرُ ، لا الهَ الا اللهً هر یک دو مرتبه ، و اقامه هفده جمله است یعنی دو مرتبه الله اکبرُ از اول اذان و یک مرتبه لا اِلَه الّا اللهً از آخر آن کم می شود و بعد از گفتن حیّ علی خیرِ العملِ باید دو مرتبه قد قامتِ الصلاهً اضافه نمود .
- [آیت الله جوادی آملی] .اذان, هجده جمله است : (االله اکبر ) چهار مرتبه، (أشهد أن لا إله الاّ االله )، (أشهد أنّ محمداً رسول االله )، (حیّ علی الصلاة )، (حیّ علی الفلاح)، (حیّ علی خیر العمل )، (االله اکبر )، (لا إله الاّ االله )، هر کدام دو مرتبه، و اقامه , هفده جمله است : دو مرتبه (االله اکبر )، از اول اذان و یک مرتبه (لا إله الاّ االله ) از آخر آن , کم می شود و دو مرتبه (قد قامت الصلاة ) بعد از (حیّ علی خیر العمل) افزوده میشود.
- [آیت الله سبحانی] اذان هیجده جمله است: اللّهُ أَکْبَر چهار مرتبه. أَشْهَدُ أَنْ لا اِلَهَ اِلاَّ اللّهُ، أَشْهَدُ أَنَّ مُحَمَّداً رَسُولُ اللّهِ، حَیَّ عَلَی الصَّلاَةِ، حَیَّ عَلَی الفَلاَح، حَیَّ عَلَی خَیْرِ العَمَلِ، اللّهُ أَکْبَر، لاَ اِلهَ اِلاَّ اللّهُ هر یک دو مرتبه. و اقامه هفده جمله است یعنی دو مرتبه اللّهُ أَکْبَر از اول اذان و یک مرتبه لاَ اِلهَ اِلاَّ اللّهُ از آخر آن کم می شود و بعد از گفتن حَیَّ عَلَی خَیْرِ العَمَلِ باید دو مرتبه قَدْ قامَتِ الصَّلاةُ اضافه نمود.
- [آیت الله صافی گلپایگانی] . اذان هیجده جمله است: "اللهُ أکْبَرُ" چهار مرتبه؛ "أَشْهَدُ أَنْ لا إِلَهَ إِلاَّ اللهُ" "أَشْهَدُ أَنَّ مُحَمَّداً رَسوُلُ الله" "حَیَّ عَلی الصّلاة" "حَیَّ عَلَی الْفَلاَح" "حَیَّ عَلی خَیْرِ الْعَمَل" "اللهُ أَکْبَرُ" "لاَ إِلَهَ إِلاَّ الله" هر یک دو مرتبه. اقامه هفده جمله است یعنی: دو مرتبه "اللهُ أکْبَرُ" از اول اذان و یک مرتبه "لا إِلَهَ إِلاَّ الله" از آخر آن کم می شود وبعد از گفتن "حَیَّ عَلی خَیْرِ الْعَمَل"باید دو مرتبه "قَدْ قامَتِ الصَّلاة" اضافه نمود.
- [آیت الله فاضل لنکرانی] اذان هیجده جمله است: اَلله اکبرُ چهار مرتبه اَشهدُ اَنْ لا الهَ اِلاّاللهُ، اَشْهَدُ اَنَّ مُحَمَّداً رسولُ الله حیَّ عَلَی الصَّلوةِ حَیَّ عَلَی الفَلاحِ حَیَّ عَلی خیرِ العملِ، الله اکبرُ لااِلَه اِلاّالله هر یک دو مرتبه و اقامه هفده جمله است یعنی دو مرتبه الله اکبرُ از اوّل اذان و یک مرتبه لااِلهَ اِلاّالله از آخر آن کم می شود و بعد از گفتن حَیَّ عَلَی خیرِ العَمَل باید دو مرتبه قَد قامَتِ الصَّلوةُ اضافه نمود.
- [آیت الله خوئی] اذان هیجده جمله است:" الله اکبر" چهار مرتبه،" اشهد ان لا اله الا الله، أشهد ان محمداً رسول الله، حی علی الصلاة، حی علی الفلاح، حی علی خیر العمل، الله اکبر، لا اله الا الله"، هر یک دو مرتبه، و اقامه هفده جمله است یعنی دو مرتبه" الله اکبر" از اوّل اذان، و یک مرتبه" لا اله الا الله" از آخر آن کم میشود، و بعداز گفتن" حی علی خیر العمل" باید دو مرتبه" قد قامت الصلاه" اضافه نمود.
- [امام خمینی] اذان هیجده جمله است: "الله اکبر" چهار مرتبه، "اشهد ان لا اله الا الله،اشهد ان محمدا رسول الله، حی علی الصلاه، حی علی الفلاح، حی علی خیر العمل، الله اکبر، لا اله الا الله"، هر یک دو مرتبه. و اقامه هفده جمله است یعنی دو مرتبه"الله اکبر" از اول اذان، و یک مرتبه "لا اله الا الله" از آخر آن کم می شود، و بعداز گفتن "حی علی خیر العمل" باید دو مرتبه "قد قامت الصلاه" اضاضه نمود.
- [آیت الله بهجت] اذان هیجده جمله است: (اللّه اَکبَر) چهار مرتبه؛ (اَشْهَدُ اَنْ لا اِلهَ اِلاَّ اللّه)؛ (اَشْهَدُ اَنَّ مُحَمَّداً رَسُولُ اللّه)؛ (حَی عَلَی الصَّلاة)؛ (حَی عَلَی الفَلاح)؛ (حَی عَلی خَیرِ الْعَمَل)؛ (اللّه اَکبَر)؛ (لا اِلهَ اِلاَّ اللّه) هر یک دو مرتبه. و اقامه هفده جمله است؛ یعنی دو مرتبه (اللّه اکبر) از اول اذان و یک مرتبه (لا اِلهَ الاَّ اللّه) از آخر آن کم میشود، و بعد از گفتن (حَی عَلی خَیرِ الْعَمَل) باید دو مرتبه (قَدْ قامَتِ الصَّلاة) اضافه نمود.
- [آیت الله علوی گرگانی] اذان هیجده جمله است: )اللّهُ أکْبَر( چهار مرتبه، )أشْهَدُ أن لا اًّلهَ اًّلاّ اللّهُ، أشْهَدُ أنَّ مُحَمَّداً رَسُولُ اللّه، حَیَّ عَلی الصَّلاِْ، حَیَّ عَلی الفَلاحِ، حَیَّ عَلی خَیْرِ العَمَل، اللّهُ اکْبَر، لا اًّلهَ اًّلاّ اللّه( هریک دو مرتبه . واقامه هفده جمله است یعنی دو مرتبه اللّهُ أکبَر از اوّل اذان ویک مرتبه )لا اًّلهَ اًّلاّ اللّهُ( از آخر آن کم میشود و بعد از گفتن )حَیَّ عَلَی خَیْرِ العَمَل(، باید دو مرتبه )قَدْ قامَتِ الصّلاْ( اضافه نمود.
- [آیت الله شبیری زنجانی] اذان هیجده جمله دارد: (اللَّهُ أکبَر) چهار مرتبه، (أَشْهَدُ أَنْ لا إلهَ إلّا اللَّهُ)، (أَشْهَدُ أَنَّ مُحَمَّداً رَسُولُ اللَّه)، (حَیَّ علی الصَّلاةِ)، (حَیَّ علی الفَلاحِ)، (حَیَّ علی خَیْرِ العَمَلِ)، (اللَّه أکبَر)، (لا إلهَ إلّا اللَّهُ) هر یک دو مرتبه. و اقامه هفده جمله است؛ یعنی دو مرتبه (اللَّه أکبَر) از اول اذان و یک مرتبه (لا إلهَ إلّا اللَّهُ) از آخر آن کم میشود و بعد از گفتن (حَیَّ علی خَیْرِ العَمَلِ) باید دو مرتبه (قَدْ قامَتِ الصّلاة) اضافه نمود.