مسافرت امام رضا علیه السلام به خراسان فرصت مناسبی بود تا آنحضرت علوم و معارف اسلام را منتشر و در دسترس علما و دانشمندان قرار دهد وهمین امر موجب شد بحث و مناظره بین مسلمانان و علمای ادیان توسعه یافته و مباحثه مذهبی رایج شود[1]معمولاً سؤال و جوابها در رابطه با ادیان و کلام و غیره از قبیل صفات الهی،[2] تفسیر قرآن،[3] اثبات معاد،[4] قضاء و قدر[5] و... بود که از باب نمونه به یک مورد اشاره میکنیم: به دستور مأمون، مجلسی از فقها و فیلسوفان فرقه های مختلف، در حضور امام رضا علیه السلام تشکیل شد و خود مأمون نیز در مجلس شرکت نمود، در این مجلس، یکی از علماء از امام رضا علیه السلام پرسید: مقام امامت برای مدّعی آن، از چه راه ثابت می شود؟ امام رضا علیه السلام فرمود: با تصریح پیامبر صلی الله علیه وآله وسلم و دلایل ثابت می گردد؛ عالم گفت: دلالت بر صدق امام چیست؟ امام رضا علیه السلام فرمود: در علم و استجابت دعای او. عالم گفت: شما چگونه از حوادث خبر می دهید حضرت فرمود: بر اساس عهدی که بین ما و رسول خدا صلی الله علیه وآله وسلم وجود دارد. عالم گفت: شما از دلهای مردم چگونه خبر می دهید امام فرمود: آیا سخن پیامبر صلی الله علیه وآله وسلم به شما نرسیده که فرمود: ( اِتَّقوُ فَراسَهِ المؤمنِ فِانَّهُ یَنْظُرُ بنُور الله) مراقب فراست و تیز هوشی مؤمن باشید چرا که او به کمک نور خدا مینگرد عالم گفت: آری؛ این سخن به مارسیده است. امام رضا علیه السلام فرمود: هیچ مؤمنی نیست مگر اینکه دارای هوش تیز و سرعت انتقال است، و با نور خدا به اندازه ایمان و بصیرت و شناختش، به اشیاء می نگرد و خداوند در وجود امامان علیهم السلام آنچه را که در میان همه مؤمنان پخش نموده جمع کرده است (یعنی همه فضایل وفراست مومنان در وجود ما موجود است قرآن در آیه 75 سوره حجر می فرماید:( اِنَّ فیِ ذلک لآیاتٍ لِلْمُتَوَسّمین) در این سرگذشت عبرت انگیز (عذاب قوم لوط) برای هوشیاران نشانه هایی است. نخستین کس از بین هوشیاران، پیامبر صلی الله علیه وآله وسلم بود. سپس امیرمؤمنان علی ابن ابی طالب علیه السلام و پس از آن حسن علیه السلام . حسین علیه السلام و امامان وفرزندان حسین علیه السلام تا روز قیامت. در این هنگام مأمون به امام رضا علیه السلام نگاه کرد و گفت: أی ابوالحسن بر بیان خود بیفزا، وبیشتر ما را بهره مند کن، و خصایص امامان علیهم السلام را که خداوند عطا نموده، برای ما بزیان کن. حضرت فرمود: خداوند ما را با روحی که از جانب اوست، تأیید می کند، آن روح، پاک و مقدس است و از فرشتگان نیست، همراه هیچ کس از پیشینیان نبود، فقط با پیامبر اسلام صلی الله علیه وآله وسلّم و با امامان است آن روح امامان را تائید و موفق میسازد، آن ستونی از نور بین ما و خدای بزرگ است مأمون گفت: نظرشما درباره (رجْعَتْ ) بازگشت مردگان در دنیا چیست؟ امام فرمود: رجعت حقّ است، در میان امتّهای پیشین بوده، وقرآن از رجعت سخن گفته است و رسول خدا صلی الله علیه وآله وسلم فرمود: در این امّت همه آنچه در امتهای قبل بود بدون کم و کاست نیز هست و وقتی که حضرت مهدی (عجّل الله تعالی فرجه الشریف ) از فرزندانم خروج و قیام کرد، عیسی علیه السلام از آسمان فرود میآید و در نماز به او اقتدا میکند، اسلام در آغاز غریب بود، و در آینده نیز غریب خواهد شد خوشا به حال غریبها، شخصی از رسول خدا صلی الله علیه و آله وسلم پرسید: پس از آن چه خواهد شد؟ پیامبر صلی الله علیه وآله وسلم در پاسخ فرمود: آنگاه حق به صاحبش بر میگردد. مأمون گفت: شما درباره تناسخ (انتقال روح مرده به زنده دیگر) چه میگویید: امام فرمود: کسی که معتقد به تناسخ باشد به خدا کافر شده و بهشت و جهنم را انکار کرده است مأمون گفت: شما در باره مسخ شدگان چه می گویید؟ امام فرمود: آنها قومی بودند که خداوند بر آنها غضب کرد و به صورت (میمون وخوک ) مسخ نمود و پس از سه روز مردند و نسلی از آنها بجای نماند، آنچه در دنیا از میمون و خوک و... وجود دارد که نام مسخ شده بر آنها نهادهاند، مانند سایر حیوانات حرام گوشت هستند (نه اینکه قبلاً انسان بوده اند و بعداً این طور شده اند) مأمون گفت: ای ابوالحسن (علیه السلام ) خداوند مرا بعد از تو زنده نگذارد، سوگند به خدا علم صحیح تنها نزد شما و نزد خاندان شما است: و علوم پدرانت نزد تو می باشد.[6] معرفی منابع جهت مطالعه بیشتر: 1. منتهی الآمال شیخ عباس قمی ج 2 . 2. سیره چهارده معصوم اشتهاردی ، عیون اخبار الرضا، ج2. -------------------------------------------------------------------------------- [1]- ره توشة ماه رمضان، قم، انتشارات دفتر تبلیغات اسلامی حوزة علمیّة، مقالة صافی، امام رضا(ع) و ولایت عهد. [2]- اصول کافی، نشر دارالکتب اسلامی، ج 1، ص80 تا 81. [3]- همان. [4]- همان. [5]- همان، ص78. [6] صدوق، عیون اخبار الرضا، ج2، ص200 تا 202.
امام رضا علیه السلام که در خراسان به سوالات مختلف پاسخ می دادند این سوال و جوابها چه بوده است؟
مسافرت امام رضا علیه السلام به خراسان فرصت مناسبی بود تا آنحضرت علوم و معارف اسلام را منتشر و در دسترس علما و دانشمندان قرار دهد وهمین امر موجب شد بحث و مناظره بین مسلمانان و علمای ادیان توسعه یافته و مباحثه مذهبی رایج شود[1]معمولاً سؤال و جوابها در رابطه با ادیان و کلام و غیره از قبیل صفات الهی،[2] تفسیر قرآن،[3] اثبات معاد،[4] قضاء و قدر[5] و... بود که از باب نمونه به یک مورد اشاره میکنیم: به دستور مأمون، مجلسی از فقها و فیلسوفان فرقه های مختلف، در حضور امام رضا علیه السلام تشکیل شد و خود مأمون نیز در مجلس شرکت نمود، در این مجلس، یکی از علماء از امام رضا علیه السلام پرسید: مقام امامت برای مدّعی آن، از چه راه ثابت می شود؟ امام رضا علیه السلام فرمود: با تصریح پیامبر صلی الله علیه وآله وسلم و دلایل ثابت می گردد؛ عالم گفت: دلالت بر صدق امام چیست؟ امام رضا علیه السلام فرمود: در علم و استجابت دعای او. عالم گفت: شما چگونه از حوادث خبر می دهید حضرت فرمود: بر اساس عهدی که بین ما و رسول خدا صلی الله علیه وآله وسلم وجود دارد. عالم گفت: شما از دلهای مردم چگونه خبر می دهید امام فرمود: آیا سخن پیامبر صلی الله علیه وآله وسلم به شما نرسیده که فرمود: ( اِتَّقوُ فَراسَهِ المؤمنِ فِانَّهُ یَنْظُرُ بنُور الله) مراقب فراست و تیز هوشی مؤمن باشید چرا که او به کمک نور خدا مینگرد عالم گفت: آری؛ این سخن به مارسیده است. امام رضا علیه السلام فرمود: هیچ مؤمنی نیست مگر اینکه دارای هوش تیز و سرعت انتقال است، و با نور خدا به اندازه ایمان و بصیرت و شناختش، به اشیاء می نگرد و خداوند در وجود امامان علیهم السلام آنچه را که در میان همه مؤمنان پخش نموده جمع کرده است (یعنی همه فضایل وفراست مومنان در وجود ما موجود است قرآن در آیه 75 سوره حجر می فرماید:( اِنَّ فیِ ذلک لآیاتٍ لِلْمُتَوَسّمین) در این سرگذشت عبرت انگیز (عذاب قوم لوط) برای هوشیاران نشانه هایی است. نخستین کس از بین هوشیاران، پیامبر صلی الله علیه وآله وسلم بود. سپس امیرمؤمنان علی ابن ابی طالب علیه السلام و پس از آن حسن علیه السلام . حسین علیه السلام و امامان وفرزندان حسین علیه السلام تا روز قیامت. در این هنگام مأمون به امام رضا علیه السلام نگاه کرد و گفت: أی ابوالحسن بر بیان خود بیفزا، وبیشتر ما را بهره مند کن، و خصایص امامان علیهم السلام را که خداوند عطا نموده، برای ما بزیان کن. حضرت فرمود: خداوند ما را با روحی که از جانب اوست، تأیید می کند، آن روح، پاک و مقدس است و از فرشتگان نیست، همراه هیچ کس از پیشینیان نبود، فقط با پیامبر اسلام صلی الله علیه وآله وسلّم و با امامان است آن روح امامان را تائید و موفق میسازد، آن ستونی از نور بین ما و خدای بزرگ است مأمون گفت: نظرشما درباره (رجْعَتْ ) بازگشت مردگان در دنیا چیست؟ امام فرمود: رجعت حقّ است، در میان امتّهای پیشین بوده، وقرآن از رجعت سخن گفته است و رسول خدا صلی الله علیه وآله وسلم فرمود: در این امّت همه آنچه در امتهای قبل بود بدون کم و کاست نیز هست و وقتی که حضرت مهدی (عجّل الله تعالی فرجه الشریف ) از فرزندانم خروج و قیام کرد، عیسی علیه السلام از آسمان فرود میآید و در نماز به او اقتدا میکند، اسلام در آغاز غریب بود، و در آینده نیز غریب خواهد شد خوشا به حال غریبها، شخصی از رسول خدا صلی الله علیه و آله وسلم پرسید: پس از آن چه خواهد شد؟ پیامبر صلی الله علیه وآله وسلم در پاسخ فرمود: آنگاه حق به صاحبش بر میگردد. مأمون گفت: شما درباره تناسخ (انتقال روح مرده به زنده دیگر) چه میگویید: امام فرمود: کسی که معتقد به تناسخ باشد به خدا کافر شده و بهشت و جهنم را انکار کرده است مأمون گفت: شما در باره مسخ شدگان چه می گویید؟ امام فرمود: آنها قومی بودند که خداوند بر آنها غضب کرد و به صورت (میمون وخوک ) مسخ نمود و پس از سه روز مردند و نسلی از آنها بجای نماند، آنچه در دنیا از میمون و خوک و... وجود دارد که نام مسخ شده بر آنها نهادهاند، مانند سایر حیوانات حرام گوشت هستند (نه اینکه قبلاً انسان بوده اند و بعداً این طور شده اند) مأمون گفت: ای ابوالحسن (علیه السلام ) خداوند مرا بعد از تو زنده نگذارد، سوگند به خدا علم صحیح تنها نزد شما و نزد خاندان شما است: و علوم پدرانت نزد تو می باشد.[6]
معرفی منابع جهت مطالعه بیشتر:
1. منتهی الآمال شیخ عباس قمی ج 2 .
2. سیره چهارده معصوم اشتهاردی ، عیون اخبار الرضا، ج2.
--------------------------------------------------------------------------------
[1]- ره توشة ماه رمضان، قم، انتشارات دفتر تبلیغات اسلامی حوزة علمیّة، مقالة صافی، امام رضا(ع) و ولایت عهد.
[2]- اصول کافی، نشر دارالکتب اسلامی، ج 1، ص80 تا 81.
[3]- همان.
[4]- همان.
[5]- همان، ص78.
[6] صدوق، عیون اخبار الرضا، ج2، ص200 تا 202.
- [سایر] در مورد امام رضا علیه السلام که ایشان در خراسان به سوالات مختلف پاسخ می دادند نوع سوال و جوابها چه بوده است؟
- [سایر] امام رضا(ع) از چه مسیری به خراسان رفت؟
- [سایر] دلایل گریه و عزای امام رضا علیه السلام قبل از هجرت به خراسان را بیان فرمائید؟
- [سایر] امام رضا(علیه السلام) در مسیر حرکت از مدینه به خراسان،از کدام شهرهای ایران عبور کردند؟
- [سایر] پاسخ امام رضا(ع) به علی بن جهم در مورد شبهه حضرت داود وگناه آدم چیست؟
- [سایر] سوال 1 . دلایل سیاسی و اجتماعی عدم پذیرش رهبری قیام (مخصوصا قیام خراسان) و عدم اقدام مستقیم به قیام از سوی امام صادق (ع) چه بوده است ؟ سوال 2 .نتایج و تاثیرات ترویج علوم اسلامی توسط امام صادق (ع) در دوره انتقال خلافت از امویان به عباسیان به چه کیفیتی بوده و دلیل سیاسی و اجتماعی ترویج علوم اسلامی چه بوده است ؟
- [سایر] چه اختلافی بین عباس برادر امام رضا (ع) و آن حضرت وجود داشته است؟
- [سایر] سلام حوزه های علمیه خراسان جنوبی و شهر قاین زیر نظر حوزه خراسان رضوی است برای ثبت نام در حوزه های خراسان جنوبی باید با فراخوان خراسان رضوی ثبت نام کنیم یا قم.ثبت نام حوزه ها کی است.یاعلی
- [سایر] چرا به علی بن موسی، امام هشتم شیعیان، "رضا" می گویند؟
- [سایر] سلام علیکم، چند پیشنهاد: 1- در پاسخ به خانم \"زهرا ن\" و امثالهم از ضیق وقت واینکه شما تنها یک نفر هستید، صحبت کردید. خیلی سختست که باور کنم شما طلابی را زیر دستتان ندارید که بخواهند به شما در پاسخ دادن به سوالات کمک کنند!!! قطعا پاسخ آنها هم مشابه پاسخهای شما خواهد بود، چرا که آنها هم مثل خودتان طلبه هستند و با رویکرد دینی پاسخ میدهند. در پاسخ به سوال میتوانند اسم خودشان را بعنوان پاسخ دهنده ذکر کنند. اگر مخالفید، نظر سنجی کنید. بنظرم تحمل بی پاسخی خیلی سختست. 2- در قسمت درج پیام، قسمتی برای نوشتن \"عنوان پیام\" باشد، چون کمک میکند که اگر شخصی دنبال خلاصه برنامه، پیگیری و ... جستجو میکند سریعتر آنرا پیدا کند. 3- در پاسخ به سوالات خیلی کم از \" / یا علی\" استفاد کردید، قبلاقبلا ها همه پاسخها آخرش \"/ یا علی\" داشت، نداشت؟؟؟ با تشکر/ یا علی (ع) مدد ...
- [آیت الله علوی گرگانی] اگر شوهر بخواهد صیغه مبارات را بخواند، چنانچه مثلاً اسم زن فاطمه باشد، بگوید: )بارَأْتُ زَوْجَتی فاطِمََْ عَلی مَهْرِها فَهِیَ طالِقٌ( یعنی مبارات کردم زنم فاطمه را در مقابل مهر او پس او رهاست، و اگر دیگری را وکیل کند، وکیل باید بگوید: )بارَأتُ زَوْجََْ مُوَکِّلی فاطِمََْ عَلی مَهْرِها فَهِیَ طالِقٌ( و در هر دو صورت اگر به جای کلمه )عَلی مَهْرِها( )بِمَهْرِها( بگوید، اشکال ندارد.
- [آیت الله سبحانی] اگر شوهر بخواهد صیغه مبارات را بخواند چنانچه مثلاً اسم زن فاطمه باشد، باید بگوید: بارَأْتُ زَوْجَتِی فاطِمَةَ عَلی مَهْرِها فَهِیَ طالِق. یعنی از زنم فاطمه در مقابل مهر او جدا شدم پس او رهاست، و اگر دیگری را وکیل کند وکیل باید بگوید: بارَأْتُ زَوْجَةُ مُوَکِّلِی فاطِمَةَ عَلی مَهْرِها فَهِیَ طالِق. و در هر دو صورت اگر به جای کلمه (علی مهرها) (لمهرها) بگوید، اشکال ندارد.
- [آیت الله سبحانی] اگر خود زن و مرد بخواهند صیغه عقد موقت را بخوانند، بعد از آن که مدت و مهر را معین کردند، چنانچه زن بگوید: (زَوَّجْتُکَ نَفْسِی الی الاجل المعلوم عَلَی المَهْرِ المَعْلُومِ)، بعد بدون فاصله مرد بگوید: (قَبِلْتُ التزویجَ الی الاجلِ المعلومِ علی المهرِ المعلومِ)، صحیح است. و اگر دیگری را وکیل کنند و اول وکیل زن به وکیل مرد بگوید: (مَتَّعْتُ مُوَکِّلَتِی مُوَکّلَکَ الی الاجل المعلوم عَلَی المَهْرِ المَعْلُومِ)، پس بدون فاصله وکیل مرد بگوید: (قَبِلْتُ ذلک لِمُوَکِّلِی) صحیح می باشد.
- [آیت الله بروجردی] اگر شوهر بخواهد صیغهی مبارات را بخواند، چنانچه مثلاً اسم زن فاطمه باشد، باید بگوید:(بارَأْتُ زَوْجَتِی فاطِمَةَ عَلی مَهْرِها فَهِی طالِقٌ)؛ یعنی مبارات کردم زنم فاطمه را در مقابل مهر او پس او رهاست و اگر دیگری را وکیل کند، وکیل باید بگوید:(بارَأْتُ زَوْجَةَ مُوَکِّلی فاطِمَةَ عَلی مَهْرِها فَهِی طالِقٌ) و در هر دو صورت اگر به جای کلمة (عَلی مَهْرِها) (بمَهْرها) بگوید اشکال ندارد.
- [امام خمینی] اگر شوهر بخواهد صیغ? مبارات را بخواند چنانچه مثلاً اسم زن فاطمه باشد، باید بگوید: ب?ارَأتُ زَوْجَتِی ف?اطِمَةَ عَلی? مَهْرِه?ا فَهِیَ ط?الِقٌ یعنی مبارات کردم زنم فاطمه را در مقابل مهر او پس او رها است، و اگر دیگری را وکیل کند، وکیلباید بگوید: ب?ارَأتُ زَوْجَةَ مُوکِّلی ف?اطِمَةَ عَلی? مَهْرِه?ا فَهِیَ ط?الِقٌ و در هر دو صورت اگر به جای کلمه (عَلی? مَهْرِه?ا) (بِمَهْرها) بگوید اشکال ندارد.
- [آیت الله بهجت] اگر شوهر بخواهد صیغه مبارات را بخواند، چنانچه مثلاً اسم زن فاطمه باشد، باید بگوید: (بارَأتُ زَوْجَتِی فاطِمَةَ عَلی مَهرِها فَهِی طالِق)، یعنی: (مبارات کردم زنم فاطمه را در مقابل مهر او، پس او رهاست)، و اگر دیگری را وکیل کند، وکیل باید بگوید: (بارَأْتُ زَوْجَةَ مُوَکِّلی فاطِمَةَ عَلی مَهرِها فَهِی طالِق).
- [آیت الله مظاهری] مکروه است که در گریه بر میّت صدا را خیلی بلند کنند. ______ 1) آیا تو بر پیمانی - که با آن ما را ترک کردی - وفاداری؟ پیمان بر شهادت به اینکه نیست خدایی غیر از خداوند متعال، او که یکتاست و شریکی برای او نیست و به اینکه محمد صلی الله علیه وآله وسلم بنده و رسول اوست و سید پیامبران و خاتم آنان است و به اینکه علی علیه السلام امیر مومنان و سید امامان و امامی است که خداوند متعال، فرمانبرداری از او را بر همه عالمیان واجب فرموده است و به اینکه حسن و حسین و علی بن الحسین و محمد بن علی و جعفر بن محمد و موسی بن جعفر و علی بن موسی و محمد بن علی و علی بن محمد و حسن بن علی و قائم آل محمد - که درودهای خداوند بر آنان باد - امامان مومنان و حجّتهای خداوند بر همه خلائق و امامان تو هستند، که پیشروان هدایت و نیکوکاری هستند. 2) هنگامی که دو فرشته نزدیک به خداوند (نکیر و منکر) که فرستادگان از جانب خدای متعالند، به سوی تو آمدند و از تو در مورد خدایت و پیامبرت و دینت و کتابت و قبلهات و امامانت سوال کردند،پس نترس و اندوهگین نشو و در جواب آنان بگو: خداوند، پروردگار من و محمد صلی الله علیه وآله وسلم، پیامبر من و اسلام، دین من و قرآن، کتاب من و کعبه، قبله من و امیر مومنان علی بن ابی طالب، امام من و حسن بن علی، امام من و حسین بن علی، امام من و زین العابدین، امام من و محمد باقر، امام من و جعفر صادق، امام من، و موسی کاظم، امام من و علی رضا، امام من و محمد جواد امام من و علی هادی، امام من و حسن عسکری، امام من و حجّت منتظَر، امام من میباشند، اینان - که درودهای خداوند بر آنان باد - امامان و سروران و رهبران و شفیعان من میباشند، در دنیا و آخرت به آنان دوستی میورزم و از دشمنان آنان دوری میجویم، سپس بدان ای فلان فرزند فلان. 3) بدرستی که خداوند متعال، بهترین پروردگار و محمد صلی الله علیه وآله وسلم، بهترین پیامبر و امیر مومنان علی بن ابی طالب و فرزندان معصوم او یعنی دوازده امام، بهترین امامان هستند و آنچه را محمد صلی الله علیه وآله وسلم آورده است حقّ است و مرگ حقّ است و سوال منکر و نکیر در قبر حقّ است و برانگیخته شدن (برای روز قیامت)، حقّ است و رستاخیز، حقّ است و صراط، حقّ است و میزان (اعمال)، حقّ است و تطایر کتب، حقّ است و بهشت، حقّ است و جهنم، حقّ است و آن ساعت معهود (روز قیامت)، خواهد آمد و هیچ تردیدی در آن نیست و به تحقیق خداوند متعال کسانی را، که در قبرها هستند، بر خواهد انگیخت. 4) خداوند تو را بر قول ثابت، پایدار فرماید و به راه مستقیم هدایت فرماید و بین تو و امامان تو در جایگاهی از رحمتش، شناخت ایجاد فرماید. 5) خداوندا زمین را از دو پهلوی او گشاده گردان و روح او را بسوی خودت بالا بر و او را با برهانی از خودت روبرو گردان، خداوندا (درخواست میکنیم)عفو تو را، عفو تو را. 6) خداوندا زمین را از دو پهلوی او گشاده گردان و روح او را بسوی خودت بالا بر و او را از جانب خودت با رضوان روبرو کن و قبر او را از بخشایش خودت آرام فرما، رحمتی که بوسیله آن از مهربانی هر کس دیگری بی نیاز گردد.
- [آیت الله سبحانی] اگر صیغه عقد دائم را خود زن و مرد بخوانند و اول زن بگوید: (زَوَّجْتُکَ نَفْسِی عَلَی الصَّداقِ المَعْلُوم) (یعنی خود را زن تو نمودم، به مهری که معیّن شده). پس از آن بدون فاصله مرد بگوید: (قَبِلْتُ التَّزْوِیجَ علی الصَّداقِ المعلومِ) (یعنی قبول کردم ازدواج را با همان مهر معلوم) عقد صحیح است و اگر دیگری را وکیل کنند که از طرف آنها صیغه عقد را بخواند چنانچه مثلاً اسم مرد احمد و اسم زن فاطمه باشد و وکیل زن بگوید: (زَوَّجْتُ مُوَکِّلَتِی فاطِمَةَ مُوَکِّلِکَ اَحْمَدَ عَلَی الصَّداقِ المَعْلُومِ). پس بدون فاصله وکیل مرد بگوید: (قَبِلْتُ التَّزویج لِمُوَکِّلِی اَحْمَدَ عَلَی الصَّداقِ الْمَعْلُومِ) صحیح می باشد. دستور خواندن عقد موقت
- [آیت الله سبحانی] اگر صیغه عقد دائم را خود زن و مرد بخوانند و اول زن بگوید: (زَوَّجْتُکَ نَفْسِی عَلَی الصَّداقِ المَعْلُوم) (یعنی خود را زن تو نمودم، به مهری که معیّن شده). پس از آن بدون فاصله مرد بگوید: (قَبِلْتُ التَّزْوِیجَ علی الصَّداقِ المعلومِ) (یعنی قبول کردم ازدواج را با همان مهر معلوم) عقد صحیح است و اگر دیگری را وکیل کنند که از طرف آنها صیغه عقد را بخواند چنانچه مثلاً اسم مرد احمد و اسم زن فاطمه باشد و وکیل زن بگوید: (زَوَّجْتُ مُوَکِّلَتِی فاطِمَةَ مُوَکِّلِکَ اَحْمَدَ عَلَی الصَّداقِ المَعْلُومِ). پس بدون فاصله وکیل مرد بگوید: (قَبِلْتُ التَّزویج لِمُوَکِّلِی اَحْمَدَ عَلَی الصَّداقِ الْمَعْلُومِ) صحیح می باشد.
- [آیت الله مکارم شیرازی] احتیاط واجب آن است که صیغه طلاق مبارات را به طریق زیر بخوانند، اگر خود شوهر صیغه را می خواند و مثلاً اسم زن (فاطمه) است می گوید: (بارأْت زوْجتی فاطمة علی ما بذلتْ فهی طالقٌ) یعنی مبارات کردم(1) زنم فاطمه را در مقابل مهر او، پس او رها است (و اگر چیزی غیر مهر را می دهد باید آن را نام ببرد) و در صورتی که وکیل مرد بخواهد صیغه را بخواند می گوید: (بارأْت زوْجة موکلی فاطمة علی ما بذلتْ فهی طالقٌ) البته قبلاً باید زن مهر خود بلکه چیزی کمتر از آن را به شوهر در برابر طلاق مبارات بخشیده باشد. 1. یعنی از هم جدا شدیم.