کشمکش های سقیفه در راه انتخاب خلیفه به پایان رسید وابوبکر زمام خلافت را به دست گرفت حضرت علی علیه السلام باگروهی از یاران با وفای او از صحنه حکومت بیرون رفت ،ولی پس از تنویر افکار وآگاه ساختن اذهان عمومی ،برای حفظ وحدت کلمه ،از در مخالفت وارد نشد واز طریق تعلیم و تفسیر مفاهیم عالی قرآن وقضاوت صحیح واحتجاج واستدلال با دانشمندان اهل کتاب ، به خدمات فردی واجتماعی خود ادامه داد. امام علیه السلام در میان مسلمانان واجد کمالات بسیاری بود که هرگز ممکن نبود رقبای وی این کمالات را از اوبگیرنداو پسر عم وداماد پیامبر گرامی (صلی الله علیه وآله و سلم) ، وصی بلافصل او،مجاهد نامدار و جانباز بزرگ اسلام و باب علم نبی (صلی الله علیه وآله و سلم) بود.هیچ کس نمی توانست سبقت او را دراسلام و علم وسیع واحاطه بی نظیر وی را بر قرآن وحدیث و بر اصول و فروع دین و برکتابهای آسمانی انکار کند یا این فضایل را از او سلب نماید. در این میان ،امام علیه السلام امتیاز خاصی داشت که ممکن بود در آینده برای دستگاه خلافت ایجاداشکال کند وآن قدرت اقتصادی و در آمدی بود که از طریق فدک به او می رسید. از این جهت ،دستگاه خلافت مصلحت دید که این قدرت را از دست امام علیه السلام خارج کند،زیرا این امتیاز همچون امتیازات دیگر نبود که نتوان آن را از امام علیه السلام گرفت.[1] مشخصات فدک: قریه(فدک ) سرزمین آباد وحاصل خیزی بود که در نزدیکی خیبرقرار داشت و فاصله آن با مدینه حدود 140 کیلومتر بود وپس از دژهای خیبر محل اتکای یهودیان حجاز به شمار می رفت[2]. پیامبر اکرم (صلی الله علیه وآله و سلم) پس از آنکه نیروهای یهود را در ((خیبر)) و((وادی القری )) و((تیما)) در هم شکست و خلاء بزرگی را که در شمال مدینه احساس می شد با نیروی نظامی اسلام پر کرد،برای پایان دادن به قدرت یهود در این سرزمین ،که برای اسلام ومسلمانان کانون خطر، به شمار می رفت ،سفیری به نام محیط را نزد سران فدک فرستاد. یوشع بن نون که ریاست دهکده را به عهده داشت صلح و تسلیم را بر نبرد ترجیح داد وساکنان آنجا متعهد شدند که نیمی از محصول هر سال را در اختیار پیامبر اسلام(صلی الله علیه وآله و سلم) بگذارند وازآن پس زیر لوای اسلام زندگی کنند و بر ضد مسلمانان دست به توطئه نزنند. حکومت اسلام نیز،متقابلا،تامین امنیت منطقه آنان را متعهد شد. در اسلام سرزمین هایی که از طریق جنگ ونبرد نظامی گرفته شود متعلق به عموم مسلمانان است ولی سرزمینی که بدون هجوم نظامی و نبرد دراختیار مسلمانان قرار می گیرد، مربوط به شخص پیامبر (صلی الله علیه وآله و سلم) وامام پس از اوست وبایدبه طوری که در قوانین اسلام معین شده است ،در موارد خاصی به کار رود،ویکی از آن موارد این است که پیامبر وامام نیازمندیهای مشروع نزدیکان خود را به وجه آبرومندی برطرف سازند[3]. فدک هدیه پیامبر (صلی الله علیه وآله و سلم) به حضرت فاطمه(سلام الله علیها): محدثان ومفسران شیعه وگروهی از دانشمندان سنی می نویسند: وقتی آیه [وآت ذا القربی حقه و المسکین و ابن السبیل ] [4]نازل شد، پیامبر (صلی الله علیه وآله و سلم) دختر خودحضرت فاطمه را خواست وفدک را به وی واگذار کرد[5]. ناقل این مطلب ابوسعید خدری یکی از صحابه بزرگ رسول اکرم (صلی الله علیه وآله و سلم) است. کلیه مفسران شیعه و سنی قبول دارند که آیه در حق نزدیکان وخویشاوندان پیامبر نازل شده است و دختر آن حضرت بهترین مصداق برای [ذاالقربی ] است. حتی هنگامی که مردی شامی به علی بن الحسین زین العابدین علیه السلام گفت : خود را معرفی کن ،آن حضرت برای شناساندن خود به شامیان آیه فوق را تلاوت کرد واین مطلب چنان در میان مسلمانان روشن بود که آن مردشامی ،در حالی که سر خود را به عنوان تصدیق حرکت می داد،به آن حضرت چنین عرض کرد: به سبب نزدیکی وخویشاوندی خاصی که با حضرت رسول دارید خدا به پیامبر خود دستورداده که حق شما را بدهد[6]. خلاصه گفتار آن که آیه در حق حضرت زهرا علیهاالسلام و فرزندان وی نازل شده ومورد اتفاق مسلمانان است ،ولی این مطلب که هنگام نزول این آیه پیامبر (صلی الله علیه وآله و سلم) فدک را به دختر گرامی خود بخشید مورد اتفاق دانشمندان شیعه وبرخی از دانشمندان سنی است. چرا پیامبر (صلی الله علیه وآله و سلم) فدک را به دخترخود بخشید؟ می دانیم و تاریخ زندگی پیامبر (صلی الله علیه وآله و سلم) وخاندان او به خوبی گواهی میدهد که آنان هرگز دلبستگی به دنیا نداشته اند وچیزی که در نظر آنان ارزشی نداشت، همان ثروت دنیا بود. مع الوصف می بینیم که پیامبر گرامی (صلی الله علیه وآله و سلم) فدک را به دخترخود بخشید وآن را به خاندان حضرت علی علیه السلام اختصاص داد. در پاسخ به این سؤال وجوه زیر را می توان ذکر کرد: 1 زمامداری مسلمانان پس از فوت پیامبر اکرم(صلی الله علیه و آله و سلم) ,طبق تصریحات مکرر آن حضرت ،با امیر مؤمنان علیه السلام بود واین مقام و منصب به هزینه سنگین نیاز داشت. حضرت علی علیه السلام برای اداره امور وابسته به منصب خلافت می توانست از در آمد فدک به نحو احسن استفاده کند. گویا دستگاه خلافت از این پیش بینی پیامبر (صلی الله علیه وآله و سلم) مطلع شده بود که در هم ان روزها اقدام به گرفتن فدک از حضرت فاطمه(سلام الله علیها) کرد. 2 دودمان پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم )،که مظهر کامل آن یگانه دختر وی ونوردیدگانش حضرت حسن علیه السلام وحضرت حسین علیه السلام بود،باید پس از فوت پیامبر (صلی الله علیه وآله و سلم) به صورت آبرومندی زندگی کنند و حیثیت و شرف رسول اکرم وخاندانش محفوظ بماند. برای تأمین این منظور پیامبر (صلی الله علیه وآله و سلم) فدک را به دختر خود بخشید. 3 پیامبر اکرم(صلی الله علیه و آله و سلم) می دانست که گروهی کینه حضرت علی علیه السلام را در دل دارند،زیرا بسیاری از بستگان آنها به شمشیر وی از پای درآمدند، یکی از راههای زدودن این کینه این بود که امام علیه السلام از طریق کمکهای مالی از آنان دلجویی کند و عواطف آنان را به خود جلبنماید. همچنین به کلیه بینوایان و درماندگان کمک کند وازاین طریق موانع عاطفی که بر سر راه خلافت او بود از میان برداشته شود. پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلم)، هرچند ظاهرا فدک را به زهرا علیها السلام بخشید،ولی در آمد آن در اختیار صاحب ولایت بود تا از آن ،علاوه بر تامین ضروریات زندگی خود، در راه زدودن این کینه ها،به نفع اسلام ومسلمانان استفاده کند. با مراجعه به تاریخ ، همه این جهات سه گانه در ذهن انسان قوت می گیرد. زیرا فدک یک منطقه حاصل خیز بود که می توانست حضرت علی علیه السلام را در راه اهداف خویش کمک کند. حلبی ،مورخ معروف، در سیره خود می نویسد: ابوبکر مایل بود که فدک در دست دختر پیامبر پاقی بماند وحق مالکیت فاطمه را در ورقه ای تصدیق کرد؛ اما عمر از دادن ورقه به حضرت فاطمه(سلام الله علیها) مانع شد وروبه ابوبکر کرد وگفت : فردا به درآمد فدک نیاز شدیدی پیدا خواهی کرد،زیرا اگرمشرکان عرب بر ضد مسلمانان قیام کنند از کجا هزینه جنگی را تامین می کنی[7]. ازاین جمله استفاده می شود که در آمد فدک به مقداری بوده است که می توانسته بخشی ازهزینه جهاد با دشمن را تامین کند. از این جهت لازم بود که پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم این قدرت اقتصادی را در اختیار حضرت علی علیه السلام بگذارد. ابن ابی الحدید می گوید: من به یکی از دانشمندان مذهب امامیه در باره فدک چنین گفتم:دهکده فدک آن چنان وسعت نداشت و سرزمین به این کوچکی ،که جز چند نخل در آنجا نبود، این قدر مهم نبود که مخالفان حضرت فاطمه(سلام الله علیها) در آن طمع ورزند. او در پاسخ من گفت : تو دراین عقیده اشتباه می کنی. شماره نخلهای آنجا از نخلهای کنونی کوفه کمترنبود. به طورمسلم ممنوع ساختن خاندان پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم از این سرزمین حاصلخیز برای این بود که مبادا امیر مؤمنان از درآمد آنجا برای مبارزه با دستگاه خلافت استفاده کند. لذا نه تنها حضرت فاطمه(سلام الله علیها) را ازفدک محروم ساختند،بلکه کلیه بنی هاشم وفرزندان عبد المطلب را از حقوق مشروعخود(خمس غنائم ) هم بی نصیب نمودند. افرادی که باید مدام به دنبال تامین زندگی بروند وبا نیازمندی به سر ببرند هرگز فکر مبارزه با وضع موجود را در مغز خود نمی پرورانند[8]. در روایتی از امام کاظم (علیه السلام) آمده است که فدک از یک طرف به((عدن ))،از طرف دوم به ((سمرقند))،از جهت سوم به ((آفریقا))،از جانب چهارم به دریاها وجزیره ها وارمنستان محدود می شد[9]. به طور مسلم فدک ،که بخشی از خیبر بود،چنان حدودی نداشت ; مقصود امام کاظم علیه السلام این بوده است که تنها سرزمین فدک از آنان غصب نشده است بلکه حکومت بر ممالک پهناور اسلامی که حدود چهارگانه آن در سخن امام تعیین شده از اهل بیت (علیهم السلام)گرفته شده است. قطب الدین راوندی می نویسد: درآمد سرزمین فدک در زمان پیامبر (صلی الله علیه وآله و سلم) به مبلغ بیست وچهار هزاردینار بوده است که در برخی از احادیث هفتاد هزار دینار نیز نقل شده است واین اختلاف به حسب تفاوت در آمد سالانه آن بوده است. هنگامی که معاویه به خلافت رسید فدک را میان سه نفر تقسیم کرد: یک سوم آن را به مروان بن حکم ویک سوم دیگر رابه عمرو بن عثمان وثلث آخر را به فرزند خود یزید داد. وچون مروان به خلافت رسید، همه سهام را جزو تیول خود قرار داد[10]. از این نحوه تقسیم استفاده می شود که فدک سرزمین قابل ملاحظه ای بوده در برخی از منابع است که: حضرت فاطمه علیها السلام باابوبکر در باره فدک سخن گفت وگواهان خود را برای اثبات مدعای خود نزد او برد،وی درپاسخ دختر پیامبر (صلی الله علیه وآله و سلم) گفت : فدک ملک شخصی پیامبر نبوده ،بلکه از اموال مسلمانان بود که از در آمد آن سپاهی را مجهز می کرد وبرای نبرد با دشمنان می فرستاد ودر راه خدا نیز انفاق می کرد[11]. اینکه پیامبر اکرم (صلی الله علیه وآله و سلم) با در آمد فدک سپاه بسیج می کرد یا آن را میان بنی هاشم و بینوایان هنگامی تقسیم می نمود حاکی از این است که بخش از خیبر در آمد سرشاری داشته که برای بسیج سپاه کافی بوده است. پیامبر گرامی (صلی الله علیه وآله و سلم) از روز نخست با یهودیان ساکن فدک قرار گذاشته بودکه نیمی از آن را در اختیار داشته باشند ونیم دیگر را به رسول خدا واگذارکنند. ازاین جهت ،خلیفه ابن تیهان و فروة و حباب و زید بن ثابت را به فدک اعزام کرد تا بهای مقدار غصب شده آن را پس از قیمت گذاری به ساکنان یهودی آنجا بپردازد. آنان سهم یهودیان را به پنجاه هزار درهم تقویم کردند وعمر این مبلغ رااز مالی که از عراق به دست آمده بود پرداخت[12].[13] پی نوشتها: [1] مشروح این بحث را در بخش (انگیزه¬های غصب فدک) می¬خوانید [2] به کتاب معجم البلدان و مراصد الاطلاع، ماده فدک مراجعه شود. [3] سوره حشر آیه¬های 6 و 7 در کتابهای فقهی این مطلب در کتاب جهاد تحت عنوان (فی) بحث شده است. [4] سوره اسرا آیه 26 یعنی حق خویشاوندان و مساکین و در راه ماندگان را بپرداز. [5] مجمع البیان، ج 3، ص 411؛ شرح ابن ابی الحدید، ج 16، ص 268؛ الدر المنثور، ج 4، ص 177. [6] الدر المنثور، ج 4، ص 176. [7] سیره حلبی، ج 3، ص 400. [8] شرح ابن ابی الحدید، ج 16، 236 [9] بحار الانوار، ج 48، ص 144. [10] همان، ج 16، ص 216. [11] همان، ص 214. [12] شرح نهج البلاغه ابن ابی الحدید، ج 16، ص 211. [13] فروغ ولایت استاد آیت الله سبحانی
کشمکش های سقیفه در راه انتخاب خلیفه به پایان رسید وابوبکر زمام خلافت را به دست گرفت حضرت علی علیه السلام باگروهی از یاران با وفای او از صحنه حکومت بیرون رفت ،ولی پس از تنویر افکار وآگاه ساختن اذهان عمومی ،برای حفظ وحدت کلمه ،از در مخالفت وارد نشد واز طریق تعلیم و تفسیر مفاهیم عالی قرآن وقضاوت صحیح واحتجاج واستدلال با دانشمندان اهل کتاب ، به خدمات فردی واجتماعی خود ادامه داد.
امام علیه السلام در میان مسلمانان واجد کمالات بسیاری بود که هرگز ممکن نبود رقبای وی این کمالات را از اوبگیرنداو پسر عم وداماد پیامبر گرامی (صلی الله علیه وآله و سلم) ، وصی بلافصل او،مجاهد نامدار و جانباز بزرگ اسلام و باب علم نبی (صلی الله علیه وآله و سلم) بود.هیچ کس نمی توانست سبقت او را دراسلام و علم وسیع واحاطه بی نظیر وی را بر قرآن وحدیث و بر اصول و فروع دین و برکتابهای آسمانی انکار کند یا این فضایل را از او سلب نماید.
در این میان ،امام علیه السلام امتیاز خاصی داشت که ممکن بود در آینده برای دستگاه خلافت ایجاداشکال کند وآن قدرت اقتصادی و در آمدی بود که از طریق فدک به او می رسید.
از این جهت ،دستگاه خلافت مصلحت دید که این قدرت را از دست امام علیه السلام خارج کند،زیرا این امتیاز همچون امتیازات دیگر نبود که نتوان آن را از امام علیه السلام گرفت.[1]
مشخصات فدک:
قریه(فدک ) سرزمین آباد وحاصل خیزی بود که در نزدیکی خیبرقرار داشت و فاصله آن با مدینه حدود 140 کیلومتر بود وپس از دژهای خیبر محل اتکای یهودیان حجاز به شمار می رفت[2].
پیامبر اکرم (صلی الله علیه وآله و سلم) پس از آنکه نیروهای یهود را در ((خیبر)) و((وادی القری )) و((تیما)) در هم شکست و خلاء بزرگی را که در شمال مدینه احساس می شد با نیروی نظامی اسلام پر کرد،برای پایان دادن به قدرت یهود در این سرزمین ،که برای اسلام ومسلمانان کانون خطر، به شمار می رفت ،سفیری به نام محیط را نزد سران فدک فرستاد.
یوشع بن نون که ریاست دهکده را به عهده داشت صلح و تسلیم را بر نبرد ترجیح داد وساکنان آنجا متعهد شدند که نیمی از محصول هر سال را در اختیار پیامبر اسلام(صلی الله علیه وآله و سلم) بگذارند وازآن پس زیر لوای اسلام زندگی کنند و بر ضد مسلمانان دست به توطئه نزنند.
حکومت اسلام نیز،متقابلا،تامین امنیت منطقه آنان را متعهد شد.
در اسلام سرزمین هایی که از طریق جنگ ونبرد نظامی گرفته شود متعلق به عموم مسلمانان است ولی سرزمینی که بدون هجوم نظامی و نبرد دراختیار مسلمانان قرار می گیرد، مربوط به شخص پیامبر (صلی الله علیه وآله و سلم) وامام پس از اوست وبایدبه طوری که در قوانین اسلام معین شده است ،در موارد خاصی به کار رود،ویکی از آن موارد این است که پیامبر وامام نیازمندیهای مشروع نزدیکان خود را به وجه آبرومندی برطرف سازند[3].
فدک هدیه پیامبر (صلی الله علیه وآله و سلم) به حضرت فاطمه(سلام الله علیها):
محدثان ومفسران شیعه وگروهی از دانشمندان سنی می نویسند: وقتی آیه [وآت ذا القربی حقه و المسکین و ابن السبیل ] [4]نازل شد، پیامبر (صلی الله علیه وآله و سلم) دختر خودحضرت فاطمه را خواست وفدک را به وی واگذار کرد[5].
ناقل این مطلب ابوسعید خدری یکی از صحابه بزرگ رسول اکرم (صلی الله علیه وآله و سلم) است.
کلیه مفسران شیعه و سنی قبول دارند که آیه در حق نزدیکان وخویشاوندان پیامبر نازل شده است و دختر آن حضرت بهترین مصداق برای [ذاالقربی ] است.
حتی هنگامی که مردی شامی به علی بن الحسین زین العابدین علیه السلام گفت : خود را معرفی کن ،آن حضرت برای شناساندن خود به شامیان آیه فوق را تلاوت کرد واین مطلب چنان در میان مسلمانان روشن بود که آن مردشامی ،در حالی که سر خود را به عنوان تصدیق حرکت می داد،به آن حضرت چنین عرض کرد: به سبب نزدیکی وخویشاوندی خاصی که با حضرت رسول دارید خدا به پیامبر خود دستورداده که حق شما را بدهد[6].
خلاصه گفتار آن که آیه در حق حضرت زهرا علیهاالسلام و فرزندان وی نازل شده ومورد اتفاق مسلمانان است ،ولی این مطلب که هنگام نزول این آیه پیامبر (صلی الله علیه وآله و سلم) فدک را به دختر گرامی خود بخشید مورد اتفاق دانشمندان شیعه وبرخی از دانشمندان سنی است.
چرا پیامبر (صلی الله علیه وآله و سلم) فدک را به دخترخود بخشید؟
می دانیم و تاریخ زندگی پیامبر (صلی الله علیه وآله و سلم) وخاندان او به خوبی گواهی میدهد که آنان هرگز دلبستگی به دنیا نداشته اند وچیزی که در نظر آنان ارزشی نداشت، همان ثروت دنیا بود.
مع الوصف می بینیم که پیامبر گرامی (صلی الله علیه وآله و سلم) فدک را به دخترخود بخشید وآن را به خاندان حضرت علی علیه السلام اختصاص داد.
در پاسخ به این سؤال وجوه زیر را می توان ذکر کرد:
1 زمامداری مسلمانان پس از فوت پیامبر اکرم(صلی الله علیه و آله و سلم) ,طبق تصریحات مکرر آن حضرت ،با امیر مؤمنان علیه السلام بود واین مقام و منصب به هزینه سنگین نیاز داشت.
حضرت علی علیه السلام برای اداره امور وابسته به منصب خلافت می توانست از در آمد فدک به نحو احسن استفاده کند.
گویا دستگاه خلافت از این پیش بینی پیامبر (صلی الله علیه وآله و سلم) مطلع شده بود که در هم ان روزها اقدام به گرفتن فدک از حضرت فاطمه(سلام الله علیها) کرد.
2 دودمان پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم )،که مظهر کامل آن یگانه دختر وی ونوردیدگانش حضرت حسن علیه السلام وحضرت حسین علیه السلام بود،باید پس از فوت پیامبر (صلی الله علیه وآله و سلم) به صورت آبرومندی زندگی کنند و حیثیت و شرف رسول اکرم وخاندانش محفوظ بماند.
برای تأمین این منظور پیامبر (صلی الله علیه وآله و سلم) فدک را به دختر خود بخشید.
3 پیامبر اکرم(صلی الله علیه و آله و سلم) می دانست که گروهی کینه حضرت علی علیه السلام را در دل دارند،زیرا بسیاری از بستگان آنها به شمشیر وی از پای درآمدند، یکی از راههای زدودن این کینه این بود که امام علیه السلام از طریق کمکهای مالی از آنان دلجویی کند و عواطف آنان را به خود جلبنماید.
همچنین به کلیه بینوایان و درماندگان کمک کند وازاین طریق موانع عاطفی که بر سر راه خلافت او بود از میان برداشته شود.
پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلم)، هرچند ظاهرا فدک را به زهرا علیها السلام بخشید،ولی در آمد آن در اختیار صاحب ولایت بود تا از آن ،علاوه بر تامین ضروریات زندگی خود، در راه زدودن این کینه ها،به نفع اسلام ومسلمانان استفاده کند.
با مراجعه به تاریخ ، همه این جهات سه گانه در ذهن انسان قوت می گیرد.
زیرا فدک یک منطقه حاصل خیز بود که می توانست حضرت علی علیه السلام را در راه اهداف خویش کمک کند.
حلبی ،مورخ معروف، در سیره خود می نویسد:
ابوبکر مایل بود که فدک در دست دختر پیامبر پاقی بماند وحق مالکیت فاطمه را در ورقه ای تصدیق کرد؛ اما عمر از دادن ورقه به حضرت فاطمه(سلام الله علیها) مانع شد وروبه ابوبکر کرد وگفت : فردا به درآمد فدک نیاز شدیدی پیدا خواهی کرد،زیرا اگرمشرکان عرب بر ضد مسلمانان قیام کنند از کجا هزینه جنگی را تامین می کنی[7].
ازاین جمله استفاده می شود که در آمد فدک به مقداری بوده است که می توانسته بخشی ازهزینه جهاد با دشمن را تامین کند. از این جهت لازم بود که پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم این قدرت اقتصادی را در اختیار حضرت علی علیه السلام بگذارد.
ابن ابی الحدید می گوید: من به یکی از دانشمندان مذهب امامیه در باره فدک چنین گفتم:دهکده فدک آن چنان وسعت نداشت و سرزمین به این کوچکی ،که جز چند نخل در آنجا نبود، این قدر مهم نبود که مخالفان حضرت فاطمه(سلام الله علیها) در آن طمع ورزند.
او در پاسخ من گفت : تو دراین عقیده اشتباه می کنی.
شماره نخلهای آنجا از نخلهای کنونی کوفه کمترنبود.
به طورمسلم ممنوع ساختن خاندان پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم از این سرزمین حاصلخیز برای این بود که مبادا امیر مؤمنان از درآمد آنجا برای مبارزه با دستگاه خلافت استفاده کند.
لذا نه تنها حضرت فاطمه(سلام الله علیها) را ازفدک محروم ساختند،بلکه کلیه بنی هاشم وفرزندان عبد المطلب را از حقوق مشروعخود(خمس غنائم ) هم بی نصیب نمودند.
افرادی که باید مدام به دنبال تامین زندگی بروند وبا نیازمندی به سر ببرند هرگز فکر مبارزه با وضع موجود را در مغز خود نمی پرورانند[8].
در روایتی از امام کاظم (علیه السلام) آمده است که فدک از یک طرف به((عدن ))،از طرف دوم به ((سمرقند))،از جهت سوم به ((آفریقا))،از جانب چهارم به دریاها وجزیره ها وارمنستان محدود می شد[9].
به طور مسلم فدک ،که بخشی از خیبر بود،چنان حدودی نداشت ; مقصود امام کاظم علیه السلام این بوده است که تنها سرزمین فدک از آنان غصب نشده است بلکه حکومت بر ممالک پهناور اسلامی که حدود چهارگانه آن در سخن امام تعیین شده از اهل بیت (علیهم السلام)گرفته شده است.
قطب الدین راوندی می نویسد: درآمد سرزمین فدک در زمان پیامبر (صلی الله علیه وآله و سلم) به مبلغ بیست وچهار هزاردینار بوده است که در برخی از احادیث هفتاد هزار دینار نیز نقل شده است واین اختلاف به حسب تفاوت در آمد سالانه آن بوده است.
هنگامی که معاویه به خلافت رسید فدک را میان سه نفر تقسیم کرد: یک سوم آن را به مروان بن حکم ویک سوم دیگر رابه عمرو بن عثمان وثلث آخر را به فرزند خود یزید داد.
وچون مروان به خلافت رسید، همه سهام را جزو تیول خود قرار داد[10].
از این نحوه تقسیم استفاده می شود که فدک سرزمین قابل ملاحظه ای بوده در برخی از منابع است که: حضرت فاطمه علیها السلام باابوبکر در باره فدک سخن گفت وگواهان خود را برای اثبات مدعای خود نزد او برد،وی درپاسخ دختر پیامبر (صلی الله علیه وآله و سلم) گفت : فدک ملک شخصی پیامبر نبوده ،بلکه از اموال مسلمانان بود که از در آمد آن سپاهی را مجهز می کرد وبرای نبرد با دشمنان می فرستاد ودر راه خدا نیز انفاق می کرد[11].
اینکه پیامبر اکرم (صلی الله علیه وآله و سلم) با در آمد فدک سپاه بسیج می کرد یا آن را میان بنی هاشم و بینوایان هنگامی تقسیم می نمود حاکی از این است که بخش از خیبر در آمد سرشاری داشته که برای بسیج سپاه کافی بوده است.
پیامبر گرامی (صلی الله علیه وآله و سلم) از روز نخست با یهودیان ساکن فدک قرار گذاشته بودکه نیمی از آن را در اختیار داشته باشند ونیم دیگر را به رسول خدا واگذارکنند.
ازاین جهت ،خلیفه ابن تیهان و فروة و حباب و زید بن ثابت را به فدک اعزام کرد تا بهای مقدار غصب شده آن را پس از قیمت گذاری به ساکنان یهودی آنجا بپردازد.
آنان سهم یهودیان را به پنجاه هزار درهم تقویم کردند وعمر این مبلغ رااز مالی که از عراق به دست آمده بود پرداخت[12].[13]
پی نوشتها:
[1] مشروح این بحث را در بخش (انگیزه¬های غصب فدک) می¬خوانید
[2] به کتاب معجم البلدان و مراصد الاطلاع، ماده فدک مراجعه شود.
[3] سوره حشر آیه¬های 6 و 7 در کتابهای فقهی این مطلب در کتاب جهاد تحت عنوان (فی) بحث شده است.
[4] سوره اسرا آیه 26 یعنی حق خویشاوندان و مساکین و در راه ماندگان را بپرداز.
[5] مجمع البیان، ج 3، ص 411؛ شرح ابن ابی الحدید، ج 16، ص 268؛ الدر المنثور، ج 4، ص 177.
[6] الدر المنثور، ج 4، ص 176.
[7] سیره حلبی، ج 3، ص 400.
[8] شرح ابن ابی الحدید، ج 16، 236
[9] بحار الانوار، ج 48، ص 144.
[10] همان، ج 16، ص 216.
[11] همان، ص 214.
[12] شرح نهج البلاغه ابن ابی الحدید، ج 16، ص 211.
[13] فروغ ولایت استاد آیت الله سبحانی
- [سایر] ماجرای فدک چیست؟
- [سایر] انگیزه ی غصب فدک چه بود؟
- [سایر] انگیزه ی غصب فدک چه بود؟
- [سایر] قضیه فدک چه بود و عمر چگونه با حضرت زهرا(سلام الله علیها) برخورد کرد؟
- [سایر] اگر واقعه غصب فدک صحت دارد، چرا حضرت علی(علیه السلام) در زمان خلافتشان آن را بازنگردانیدند؟
- [سایر] در بحث شهادت حضرت زهرا (سلام الله علیها) آیا اوّل ماجرای قبالهء فدک و سیلی خوردن پیش آمد یا حمله به خانه ایشان ؟
- [سایر] ماجرای غصب فدک و نیز ماجرای آتش زدن به خانه حضرت زهرا سلام الله علیها هر کدام در چه زمان (با فاصله چند روز از رحلت حضرت محمّد صلّی الله علیه و آله و سلّم) واقع شد؟ و کدامیک از نظر وقوع بر دیگری تقدّم داشت؟
- [سایر] منبع دقیق این روضه که مداحان در مجالس میخوانند کجا است؛ ماجرای کوچه بنیهاشم و حضرت زهرا(س) و اینکه عمر نوشتهای درباره فدک را میگیرد و پاره میکند و سیلی به صورت حضرت فاطمه(س) میزنند و....
- [سایر] باسلام ائمه اطهار ع چگونه با آن وضعیت سرسام آور اقتصادی که حاکمان زمانشان برای آنان بوجود آورده بود کار و تلاش میکردند؟ و زندگی خود را میچرخاندند تا محتاج دیگران نباشند؟ و دیگر اینکه زمانی که فدک از فاطمه س غصب شد و وضعیت اقتصادی آنان انقدر ضعیف شد که حتی نان شب نداشتند چگونه بازهم کار و تلاش میکردند؟ و جالب اینکه در آن وضعیت سختی که قرار داشتند به فضه کنیزش قران می آموخت ؟!!!!!!!!!؟ باتشکر
- [آیت الله مکارم شیرازی] با توجه به این که در زمان حاضرپولهای امروزی برخلاف درهم (نقره) و دینار (طلا) ارزش ذاتی ندارد و ارزش اعتباری آنها درمعاملات نیز ثابت نیست، ممکن است در اثرتحوّلات سیاسی و اقتصادی ارزش پول، دهها برابر کاهش یابد و طبعاً این کاهش موجب ضرری است که طلبکار متحمّل می شود، با در نظر داشتن مراتب فوق دررابطه با کیفیّت ادای دین که موضوع آن وجه رایج امروزی باشد نظر مبارک را مرقوم فرمایید؟
- [آیت الله مظاهری] اگر در روابط تجاری با اجانب خوف آن است که به بازار مسلمین صدمه اقتصادی وارد شود و موجب اسارت تجاری و اقتصادی شود، قطع اینگونه روابط واجب است و اینگونه تجارت حرام میباشد.
- [امام خمینی] اگر در روابط تجاری با اجانب خوف آن است که به بازار مسلمین صدمه اقتصادی وارد شود و موجب اسارت تجاری و اقتصادی شود، واجب است قطع این گونه روابط و حرام است این نحو تجارت.
- [آیت الله فاضل لنکرانی] اگر در روابط تجاری با اجانب خوف آن است که به بازار مسلمین صدمه اقتصادی وارد شود و موجب اسارت تجاری و اقتصادی شود، واجب است قطع این گونه روابط و حرام است این نحو تجارت.
- [آیت الله اردبیلی] خرید و فروش چیزهای بی ارزش مانند یک پرِ کاه باطل است.
- [آیت الله مظاهری] توبه محتکر، پشیمانی از گذشته و تصمیم بر ترک آن کار زشت است، و جبران خسارت اقتصادی که بهواسطه احتکار به وجود آورده لازم نیست، گرچه سزاوار است.
- [آیت الله صافی گلپایگانی] . وظیفه هر مسلمان است که در بهبودی امور وضع معاش و اقتصادی مسلمانان اهتمام نماید که " مَنْ اَصْبَحَ وَلَمْ یَهْتَمَّ بِأموُرِ الْمُسْلِمِینَ، فَلَیْسَ بِمُسْلِم ".
- [آیت الله صافی گلپایگانی] . مبارزه با نفوذ اقتصادی و فکری و سیاسی بیگانگان، در بلاد اسلام، بر هر مسلمان واجب است و کمک کردن به آن حرام است.
- [آیت الله جوادی آملی] .ارزش گنج یافت شده , اگر به حدّ نصاب رسید، خمس دارد و کمتر از حدّ نصاب گنج، خمس ندارد.
- [آیت الله اردبیلی] لازم نیست سرمایه مضاربه طلا و نقره سکّهدار باشد، بلکه مضاربه با اسکناس یا اوراق دیگر با ارزش نیز صحیح است.
- [آیت الله مکارم شیرازی] هرگاه بعد از تمام شدن مدت اجاره یا در اثناء بفهمد اجاره باطل بوده، مستأجر باید مال الاجاره را به مقدار ارزش معمولی به صاحب ملک بدهد (خواه کمتر از مقدار قرارداد باشد یا بیشتر) پس اگر ارزش معمولی ماهی یک هزار تومان است، ولی او به پانصد تومان یا دو هزار تومان اجاره کرده باید همان یک هزار تومان را بدهد.