آزمایش ها و امتحانات الهی، آثار و برکات بسیاری دارد که در ابتدا اجمالاً به آنها اشاره می شود. الف. پرورش روح استقامت و پایداری: بلاها و حوادث ناگوار، روح مقامت و پایداری را در انسان زنده می کند. ب. تنبیه و آگاهی: رفاه دائمی و غرق شدن در مواهب زندگی، مایه غرور و سبب غفلت از ارزشهای اخلاقی است. زندگی آرام و فارغ از هر نوع فراز و نشیب و خالی از هر نوع طوفان و حوادث تکان دهنده، کاملاً خواب آور است. خداوند در سوره اعراف می فرماید:(براستی قوم فرعون را به خشکسالی و کمبود میوه ها گرفتار کردیم تا شاید متذکر شوند.[1] ج. پاکسازی گناهان: امیر المؤمنین علیه السلام می فرماید: سپاس خدایی را که پاک کردن گناهان شیعیان ما را در دنیا به وسیله رنج و محنت آنها قرار داد تا بدین وسیله، طاعاتشان سالم بماند و بر طاعات، استحقاق ثواب یابند.[2] د. ترفیع درجه: گاهی بلاها و حوادث تلخ زندگی، برای دست یافتن به مقامات و درجات برتر و عالی است. گرفتاریها و رنج و بلای انبیاء، ائمه، اولیاء از این دسته می باشد.[3] ه . تکامل و پویایی: انسان، راحت طلبی و آسایش را دوست دارد، به همین دلیل گاهی از هستی بخش، غافل می شود. از این رو، خداوند متعال او را به سختی ها و مشکلات گرفتار می کند، تا از خواب غفلت بیدار شده و به سوی خدا روی نماید. از طرف دیگر این شدائد، به مثابه کوره ای است که جسم و روح انسان را آب دیده می کند. و. خداگرایی: انسان در بلا و گرفتاری تمام توجه اش به سوی مبدئی است که مشکلات او را حل می کند. قرآن کریم می فرماید: (و اذا مسّ الناس ضرٌّ دعوا ربهم منیبینِ إلیه ثم إذا أذاقهم منه رحمةً إذا فریق منهم بربهم یشرکون)[4]. ترجمه: هنگامی که رنج و زیانی به مردم برسد، پروردگار خود را می خوانند و توبه کنان به سوی او باز می گردند، اما همین که رحمتی از خودش به آنان بچشاند، به ناگاه گروهی از آنان نسبت به پروردگارشان مشرک می شوند.[5] تا اینجا اجمالاً به آثار و برکات آزمایش های الهی، اشاره شد. بلا برای مؤمن، نشانه تکریم خداوند نسبت به او می باشد. پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله می فرماید: خداوند، بندة مؤمن خود را با بلا و گرفتاری، تغذیه می کند، همچنان که مادر، فرزند خود را با شیر.[6] همچنین بنده ای نزد خداوند، گرامی نشد مگر آنکه بلا و گرفتاری او فزونی یافت.[7] بلا، نشانة محبت خداوند می باشد. صادق اهل بیت علیهم السلام فرمود: هر گاه خداوند، مردمی یا بنده ای را دوست بدارد، بر سر او بلا می ریزد و از غمی به در نمی آید مگر آنکه در غمی دیگر فرو می افتد.[8] وقتی بلا نشانة تکریم مؤمن و نشانة محبت خداوند به بنده اش باشد، چه کسی نسبت به انبیاء و جانشینان ایشان، نزد خداوند محبوب تر می باشد؟! لذا امام صادق علیه السلام فرمودند: (إن أشدالناس بلاءاً الانبیاء، ثم الذین یلونهم، ثم الامثل فالامثل).[9] ترجمه: پیامبران بیش از همه، سختی بلا را می چشند، پس از آنها، جانشینان و پیروانشان و سپس به ترتیب، کسانی که نزد خدا، مقامی ارجمندتر دارند. هر که در این بزم مقرب تر است جام بلا بیشترش می دهند با این بیان، روشن شد که بلاها، برای اولیای الهی، درجه و مقام می باشد. امام صادق علیه السلام فرمودند: إنه لیکون للعبد منزلةٌ عندالله فما ینالها إلّا بإحدی خصلتین، إما بذهاب ماله أو ببلیةٍ فی جسده).[10] ترجمه: بنده را نزد خدا، مقام و منزلتی است که بدان نرسد مگر با یکی از این دو: از بین رفتن مال و دارایی اش یا رسیدن بلائی به جسمش. این بلاها برای امام حسین علیه السلام ، رسیدن به آن مقامات و بالا رفتن درجات ایشان، نزد خداوند می باشد نه اینکه (نعوذ بالله) امام گناهی کرده یا از ایشان ترک اولی صادر شده باشد. چرا که هیچ دلیلی بر عصیان حضرت نداریم بلکه ادله متعددی بر عصمت ایشان داریم که در محل خود ذکر شده است. اما در مورد حادثة کربلا: جامعه ای که از معیارهای اصیل دین و ملاکهای ارزشی فاصله بگیرد، (فساد) در پیکرة آن ریشه می دواند و روابط انسانی و ارتباطات اجتماعی و آنچه میان حاکم و ملت، پیش می آید، دچار انحراف از صراط مستقیم می شود. گسترش بی بند و باری و رواج ظلم و حاکمیت پول ، حیف و میل بیت المال مسلمین و تعرّض بی مورد نسبت به زندگی و مال و جان مسلمانان و نبودن امنیّت و عدالت ، گوشه ای از این فساد اجتماعی است. راه فساد زدایی، نیز اقدامهای اصلاحی برای متقاعد کردن مسؤولان به رفتار عادلانه و اجرای دقیق قانون و عمل به کتاب و سنّت است. این نوعی حرکت اصلاح گرانه است که امام حسین علیه السلام نیز در نهضت خویش آن را دنبال می کرد و بر اوضاع نابسامان اجتماع، صحه می گذاشت و مهر سکوت بر لب نمی زد. امام حسین علیه السلام در سخن معروف خویش، به این هدف اصلاحی اشاره فرموده است. خروج خویش را با انگیزة طلب اصلاح در امت پیامبر معرفی کرده است. (و إنما خرجت لطلب الاصلاح فی أمة جدّی).در سخن دیگر نیز حرکت خویش را برای آشکار ساختن (معالم دین) و (اظهار اصلاح) در شهرها و امنیّت یافتن مظلومان و عمل به فرایض و سنن و احکام الهی دانسته است. ترغیبی که سیدالشهداء علیه السلام در یکی دیگر از خطبه هایش جهت فداکاری و جانبازی دارد، همراه با ترسیمی از اوضاع اجتماعی آن روز است که: آیا نمی بینید که به حق عمل نمی شود و از باطل اجتناب نمی گردد؟ پس در چنین شرایطی باید مؤمن (با مبارزه اش) مشتاق دیدار خدا باشد، چرا که زندگی در چنین دوره ای مایه ننگ و عسرت است و مرگ، سعادت است. قیام اصلاحی اباعبدالله الحسین علیه السلام ، ریشه در نهضت های اصلاحی انبیاء داشت و در این راه جان داد تا مفاسد برچیده شود. امام خمینی قدس سره ، چنین فرمود: (سید الشهداء علیه السلام وقتی می بیند که یک حاکم ظالمی، جائری در بین مردم دارد حکومت می کند، تصریح می کند که اگر کسی ببیند که حاکم جائری در بین مردم حکومت می کند، ظلم به مردم می کند، باید مقابلش بایستد و جلوگیری کند، هر قدر که می تواند. با چند نفر، با چندین نفر که در مقابل آن لشکر هیچ نبود، لکن تکلیف بود، آنجا که باید قیام بکند و خونش را بدهد، تا اینکه این ملت را اصلاح کند. تا اینکه این عَلَم یزید را بخواباند و همین طور هم کرد و تمام شد).[11] خلاصه مطلب آنکه: 1. بلاها برای مؤمنین، آثار و برکات زیادی در پی دارد. 2. بلاها برای انبیاء ، ائمه و اولیای الهی، باعث ترفیع درجه و مقام ایشان می باشد. 3. بلاها برای سیدالشهداء علیه السلام ، باعث رفعت مقام و درجه ایشان نزد خداوند متعال می باشد. 4. تنها راه برای بیدار کردن جامعه اسلامی و مبارزه با حاکم جائر و اعمال او، شهادت سیدالشهداء علیه السلام بوده است. معرفی منابع جهت مطالعه بیشتر: 1. درکربلا چه گذشت ،شیخ عباس قمی. 2. شکوفایی عقل در پرتو نهضت حسینی، آیت الله جوادی آملی، نشر اسراء، چاپ 2. پی نوشتها: [1] . اعراف، آیه 130. [2] . همان منبع، ج 2، ص 580 – 582. [3] . میزان الحکمة، محمدی ری شهری، جلد 2، ص680-582، ترجمه: حمید رضا شیخی، دارالحدیث، چاپ اول، 1377. [4] . روم، آیه 133. [5] . مشیت الهی در سبب سازی و سبب سوزی، محمود اکبری، صفحه 165 تا 169 با تلخیص، نشر گلستان ادب. ج 1 / 1383. [6] . میزان الحکمه، 2/575. [7] . میزان الحکمه، 2/575. [8] . همان منبع، 2/581. [9] . همان منبع، 2/568. [10] . همان منبع، 2/582. [11] . پیامهای عاشورا، جواد محدثی، صفحه 190-192، با تلخیص ، چاپ الهادی، چاپ 1/1377. منبع: اندیشه قم
روی داد کربلا به جهت کارهایی بوده است که امام حسین انجام داده ومکافاتش این بوده است نه قیام آگاهانه؟
آزمایش ها و امتحانات الهی، آثار و برکات بسیاری دارد که در ابتدا اجمالاً به آنها اشاره می شود.
الف. پرورش روح استقامت و پایداری: بلاها و حوادث ناگوار، روح مقامت و پایداری را در انسان زنده می کند.
ب. تنبیه و آگاهی: رفاه دائمی و غرق شدن در مواهب زندگی، مایه غرور و سبب غفلت از ارزشهای اخلاقی است. زندگی آرام و فارغ از هر نوع فراز و نشیب و خالی از هر نوع طوفان و حوادث تکان دهنده، کاملاً خواب آور است. خداوند در سوره اعراف می فرماید:(براستی قوم فرعون را به خشکسالی و کمبود میوه ها گرفتار کردیم تا شاید متذکر شوند.[1]
ج. پاکسازی گناهان: امیر المؤمنین علیه السلام می فرماید: سپاس خدایی را که پاک کردن گناهان شیعیان ما را در دنیا به وسیله رنج و محنت آنها قرار داد تا بدین وسیله، طاعاتشان سالم بماند و بر طاعات، استحقاق ثواب یابند.[2]
د. ترفیع درجه: گاهی بلاها و حوادث تلخ زندگی، برای دست یافتن به مقامات و درجات برتر و عالی است. گرفتاریها و رنج و بلای انبیاء، ائمه، اولیاء از این دسته می باشد.[3]
ه . تکامل و پویایی: انسان، راحت طلبی و آسایش را دوست دارد، به همین دلیل گاهی از هستی بخش، غافل می شود. از این رو، خداوند متعال او را به سختی ها و مشکلات گرفتار می کند، تا از خواب غفلت بیدار شده و به سوی خدا روی نماید. از طرف دیگر این شدائد، به مثابه کوره ای است که جسم و روح انسان را آب دیده می کند.
و. خداگرایی: انسان در بلا و گرفتاری تمام توجه اش به سوی مبدئی است که مشکلات او را حل می کند. قرآن کریم می فرماید: (و اذا مسّ الناس ضرٌّ دعوا ربهم منیبینِ إلیه ثم إذا أذاقهم منه رحمةً إذا فریق منهم بربهم یشرکون)[4]. ترجمه: هنگامی که رنج و زیانی به مردم برسد، پروردگار خود را می خوانند و توبه کنان به سوی او باز می گردند، اما همین که رحمتی از خودش به آنان بچشاند، به ناگاه گروهی از آنان نسبت به پروردگارشان مشرک می شوند.[5] تا اینجا اجمالاً به آثار و برکات آزمایش های الهی، اشاره شد. بلا برای مؤمن، نشانه تکریم خداوند نسبت به او می باشد. پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله می فرماید: خداوند، بندة مؤمن خود را با بلا و گرفتاری، تغذیه می کند، همچنان که مادر، فرزند خود را با شیر.[6] همچنین بنده ای نزد خداوند، گرامی نشد مگر آنکه بلا و گرفتاری او فزونی یافت.[7] بلا، نشانة محبت خداوند می باشد. صادق اهل بیت علیهم السلام فرمود: هر گاه خداوند، مردمی یا بنده ای را دوست بدارد، بر سر او بلا می ریزد و از غمی به در نمی آید مگر آنکه در غمی دیگر فرو می افتد.[8] وقتی بلا نشانة تکریم مؤمن و نشانة محبت خداوند به بنده اش باشد، چه کسی نسبت به انبیاء و جانشینان ایشان، نزد خداوند محبوب تر می باشد؟! لذا امام صادق علیه السلام فرمودند: (إن أشدالناس بلاءاً الانبیاء، ثم الذین یلونهم، ثم الامثل فالامثل).[9] ترجمه: پیامبران بیش از همه، سختی بلا را می چشند، پس از آنها، جانشینان و پیروانشان و سپس به ترتیب، کسانی که نزد خدا، مقامی ارجمندتر دارند.
هر که در این بزم مقرب تر است
جام بلا بیشترش می دهند
با این بیان، روشن شد که بلاها، برای اولیای الهی، درجه و مقام می باشد. امام صادق علیه السلام فرمودند: إنه لیکون للعبد منزلةٌ عندالله فما ینالها إلّا بإحدی خصلتین، إما بذهاب ماله أو ببلیةٍ فی جسده).[10] ترجمه: بنده را نزد خدا، مقام و منزلتی است که بدان نرسد مگر با یکی از این دو: از بین رفتن مال و دارایی اش یا رسیدن بلائی به جسمش. این بلاها برای امام حسین علیه السلام ، رسیدن به آن مقامات و بالا رفتن درجات ایشان، نزد خداوند می باشد نه اینکه (نعوذ بالله) امام گناهی کرده یا از ایشان ترک اولی صادر شده باشد. چرا که هیچ دلیلی بر عصیان حضرت نداریم بلکه ادله متعددی بر عصمت ایشان داریم که در محل خود ذکر شده است.
اما در مورد حادثة کربلا:
جامعه ای که از معیارهای اصیل دین و ملاکهای ارزشی فاصله بگیرد، (فساد) در پیکرة آن ریشه می دواند و روابط انسانی و ارتباطات اجتماعی و آنچه میان حاکم و ملت، پیش می آید، دچار انحراف از صراط مستقیم می شود. گسترش بی بند و باری و رواج ظلم و حاکمیت پول ، حیف و میل بیت المال مسلمین و تعرّض بی مورد نسبت به زندگی و مال و جان مسلمانان و نبودن امنیّت و عدالت ، گوشه ای از این فساد اجتماعی است. راه فساد زدایی، نیز اقدامهای اصلاحی برای متقاعد کردن مسؤولان به رفتار عادلانه و اجرای دقیق قانون و عمل به کتاب و سنّت است. این نوعی حرکت اصلاح گرانه است که امام حسین علیه السلام نیز در نهضت خویش آن را دنبال می کرد و بر اوضاع نابسامان اجتماع، صحه می گذاشت و مهر سکوت بر لب نمی زد. امام حسین علیه السلام در سخن معروف خویش، به این هدف اصلاحی اشاره فرموده است. خروج خویش را با انگیزة طلب اصلاح در امت پیامبر معرفی کرده است. (و إنما خرجت لطلب الاصلاح فی أمة جدّی).در سخن دیگر نیز حرکت خویش را برای آشکار ساختن (معالم دین) و (اظهار اصلاح) در شهرها و امنیّت یافتن مظلومان و عمل به فرایض و سنن و احکام الهی دانسته است. ترغیبی که سیدالشهداء علیه السلام در یکی دیگر از خطبه هایش جهت فداکاری و جانبازی دارد، همراه با ترسیمی از اوضاع اجتماعی آن روز است که: آیا نمی بینید که به حق عمل نمی شود و از باطل اجتناب نمی گردد؟ پس در چنین شرایطی باید مؤمن (با مبارزه اش) مشتاق دیدار خدا باشد، چرا که زندگی در چنین دوره ای مایه ننگ و عسرت است و مرگ، سعادت است. قیام اصلاحی اباعبدالله الحسین علیه السلام ، ریشه در نهضت های اصلاحی انبیاء داشت و در این راه جان داد تا مفاسد برچیده شود. امام خمینی قدس سره ، چنین فرمود: (سید الشهداء علیه السلام وقتی می بیند که یک حاکم ظالمی، جائری در بین مردم دارد حکومت می کند، تصریح می کند که اگر کسی ببیند که حاکم جائری در بین مردم حکومت می کند، ظلم به مردم می کند، باید مقابلش بایستد و جلوگیری کند، هر قدر که می تواند. با چند نفر، با چندین نفر که در مقابل آن لشکر هیچ نبود، لکن تکلیف بود، آنجا که باید قیام بکند و خونش را بدهد، تا اینکه این ملت را اصلاح کند. تا اینکه این عَلَم یزید را بخواباند و همین طور هم کرد و تمام شد).[11]
خلاصه مطلب آنکه:
1. بلاها برای مؤمنین، آثار و برکات زیادی در پی دارد.
2. بلاها برای انبیاء ، ائمه و اولیای الهی، باعث ترفیع درجه و مقام ایشان می باشد.
3. بلاها برای سیدالشهداء علیه السلام ، باعث رفعت مقام و درجه ایشان نزد خداوند متعال می باشد.
4. تنها راه برای بیدار کردن جامعه اسلامی و مبارزه با حاکم جائر و اعمال او، شهادت سیدالشهداء علیه السلام بوده است.
معرفی منابع جهت مطالعه بیشتر:
1. درکربلا چه گذشت ،شیخ عباس قمی.
2. شکوفایی عقل در پرتو نهضت حسینی، آیت الله جوادی آملی، نشر اسراء، چاپ 2.
پی نوشتها:
[1] . اعراف، آیه 130.
[2] . همان منبع، ج 2، ص 580 – 582.
[3] . میزان الحکمة، محمدی ری شهری، جلد 2، ص680-582، ترجمه: حمید رضا شیخی، دارالحدیث، چاپ اول، 1377.
[4] . روم، آیه 133.
[5] . مشیت الهی در سبب سازی و سبب سوزی، محمود اکبری، صفحه 165 تا 169 با تلخیص، نشر گلستان ادب. ج 1 / 1383.
[6] . میزان الحکمه، 2/575.
[7] . میزان الحکمه، 2/575.
[8] . همان منبع، 2/581.
[9] . همان منبع، 2/568.
[10] . همان منبع، 2/582.
[11] . پیامهای عاشورا، جواد محدثی، صفحه 190-192، با تلخیص ، چاپ الهادی، چاپ 1/1377.
منبع: اندیشه قم
- [سایر] هدف امام حسین (علیه السلام) از سفر به کربلا و قیام ایشان چه چیزی بود؟
- [سایر] چه قیام هایی بعد از نهضت عاشورا در حمایت از امام حسین (علیه السلام ) انجام گرفت ؟
- [سایر] چرا امام حسن صلح کرد و امام حسین، قیام؟
- [سایر] پیامدهای عملی قیام عاشورای امام حسین(علیه السلام) چیست؟
- [سایر] چرا امام حسین (علیه السلام) در زمان معاویه قیام نکردند؟
- [سایر] چرا امام حسین علیه السلام در زمان معاویه قیام نکردند؟
- [سایر] آیا امام حسین(ع) خواهری به نام رقیه داشت؟ آیا او همراه امام حسین(ع) در کربلا بود؟ و آیا خواهران دیگر امام حسین؛ مثل ام کلثوم در کربلا حضور داشتند؟
- [سایر] چرا امام حسین(علیه السلام) در زمان معاویه قیام نکردند؟
- [سایر] فلسفه قیام امام حسین(علیه السلام) چه بود؟
- [سایر] چرا امام حسین(ع) مکه را برای قیام انتخاب نکرد؟
- [آیت الله فاضل لنکرانی] اگر نذر کند که به زیارت یکی از امامان مثلا به زیارت حضرت اباعبدالله(علیه السلام) مشرف شود، چنانچه به زیارت امام دیگر برود کافی نیست و اگر بواسطه عذری نتواند آن امام را زیارت کند چیزی بر او واجب نیست.
- [آیت الله سبحانی] خوردن خاک و گِل حرام است، ولی خوردن کمی از تربت پاک حضرت سیّدالشهداء امام حسین(علیه السلام) که از قبر شریف اخذ شود (کمتر از یک نخود) به قصد شفاء اشکال ندارد و همچنین گل داغستان و گل ارمنی که برای معالجه می خورند در صورتی که علاج منحصر به آن باشد جایز است.
- [آیت الله سبحانی] اگر نذر کند که به زیارت یکی از امامان مثلاً به زیارت حضرت اباعبدالله(علیه السلام)مشرف شود، چنانچه به زیارت امام دیگر برود کافی نیست و اگر به واسطه عذری نتواند آن امام را زیارت کند چیزی بر او واجب نیست.
- [آیت الله بروجردی] اگر نذر کند که به زیارت یکی از امامان مثلاً به زیارت حضرت اباعبدالله عَلَیْهِ السَّلَام مشّرف شود، چنانچه به زیارت امام دیگر برود کافی نیست و اگر به واسطهی عذری نتواند آن امام را زیارت کند، چیزی بر او واجب نیست.
- [آیت الله مکارم شیرازی] خوردن خاک و گل حرام است، ولی خوردن کمی از تربت پاک حضرت سیدالشهداء امام حسین(علیه السلام) (کمتر از یک نخود) به قصد شفاء اشکال ندارد و همچنین گل داغستان و گل ارمنی که برای معالجه می خورند در صورتی که علاج منحصر به آن باشد جایز است.
- [آیت الله مکارم شیرازی] هرگاه نذر کند به زیارت یکی از امامان مثلاً به زیارت حضرت امام حسین(علیه السلام) مشرف شود، اگر به زیارت امام دیگری برود کافی نیست و هرگاه به واسطه عذری نتواند آن امام را زیارت کند چیزی بر او نیست.
- [آیت الله صافی گلپایگانی] . در آشامیدن آب، چند چیز مستحب است: اول آب را به طور مکیدن بیاشامد. دوم در روز، ایستاده آب بخورد. سوم پیش از آشامیدن آب (بِسْمِ الله) و بعد از آن (اَلْحَمْدُ لله) بگوید. چهارم به سه نفس آب بیاشامد. پنجم از روی میل آب بیاشامد. ششم بعد از آشامیدن آب، حضرت اباعبدالله الحسین علیه السلام و اهل بیت بزرگوارش را یاد کند، و قاتلان آن حضرت را لعنت نماید.
- [آیت الله مظاهری] مکروه است که در گریه بر میّت صدا را خیلی بلند کنند. ______ 1) آیا تو بر پیمانی - که با آن ما را ترک کردی - وفاداری؟ پیمان بر شهادت به اینکه نیست خدایی غیر از خداوند متعال، او که یکتاست و شریکی برای او نیست و به اینکه محمد صلی الله علیه وآله وسلم بنده و رسول اوست و سید پیامبران و خاتم آنان است و به اینکه علی علیه السلام امیر مومنان و سید امامان و امامی است که خداوند متعال، فرمانبرداری از او را بر همه عالمیان واجب فرموده است و به اینکه حسن و حسین و علی بن الحسین و محمد بن علی و جعفر بن محمد و موسی بن جعفر و علی بن موسی و محمد بن علی و علی بن محمد و حسن بن علی و قائم آل محمد - که درودهای خداوند بر آنان باد - امامان مومنان و حجّتهای خداوند بر همه خلائق و امامان تو هستند، که پیشروان هدایت و نیکوکاری هستند. 2) هنگامی که دو فرشته نزدیک به خداوند (نکیر و منکر) که فرستادگان از جانب خدای متعالند، به سوی تو آمدند و از تو در مورد خدایت و پیامبرت و دینت و کتابت و قبلهات و امامانت سوال کردند،پس نترس و اندوهگین نشو و در جواب آنان بگو: خداوند، پروردگار من و محمد صلی الله علیه وآله وسلم، پیامبر من و اسلام، دین من و قرآن، کتاب من و کعبه، قبله من و امیر مومنان علی بن ابی طالب، امام من و حسن بن علی، امام من و حسین بن علی، امام من و زین العابدین، امام من و محمد باقر، امام من و جعفر صادق، امام من، و موسی کاظم، امام من و علی رضا، امام من و محمد جواد امام من و علی هادی، امام من و حسن عسکری، امام من و حجّت منتظَر، امام من میباشند، اینان - که درودهای خداوند بر آنان باد - امامان و سروران و رهبران و شفیعان من میباشند، در دنیا و آخرت به آنان دوستی میورزم و از دشمنان آنان دوری میجویم، سپس بدان ای فلان فرزند فلان. 3) بدرستی که خداوند متعال، بهترین پروردگار و محمد صلی الله علیه وآله وسلم، بهترین پیامبر و امیر مومنان علی بن ابی طالب و فرزندان معصوم او یعنی دوازده امام، بهترین امامان هستند و آنچه را محمد صلی الله علیه وآله وسلم آورده است حقّ است و مرگ حقّ است و سوال منکر و نکیر در قبر حقّ است و برانگیخته شدن (برای روز قیامت)، حقّ است و رستاخیز، حقّ است و صراط، حقّ است و میزان (اعمال)، حقّ است و تطایر کتب، حقّ است و بهشت، حقّ است و جهنم، حقّ است و آن ساعت معهود (روز قیامت)، خواهد آمد و هیچ تردیدی در آن نیست و به تحقیق خداوند متعال کسانی را، که در قبرها هستند، بر خواهد انگیخت. 4) خداوند تو را بر قول ثابت، پایدار فرماید و به راه مستقیم هدایت فرماید و بین تو و امامان تو در جایگاهی از رحمتش، شناخت ایجاد فرماید. 5) خداوندا زمین را از دو پهلوی او گشاده گردان و روح او را بسوی خودت بالا بر و او را با برهانی از خودت روبرو گردان، خداوندا (درخواست میکنیم)عفو تو را، عفو تو را. 6) خداوندا زمین را از دو پهلوی او گشاده گردان و روح او را بسوی خودت بالا بر و او را از جانب خودت با رضوان روبرو کن و قبر او را از بخشایش خودت آرام فرما، رحمتی که بوسیله آن از مهربانی هر کس دیگری بی نیاز گردد.
- [آیت الله نوری همدانی] اذان هیجده جمله است : اللهً اکبرُ چهار مرتبه اشهدً ان لا الهَ الا اللهً ، اشهدً انّ محّمداً رسولً اللهِ ، حیّ علی الصلاهِ، حیَّ علی الفلاحِ ، حیّ علی خیرِ العملِ ، الله اکبرُ ، لا الهَ الا اللهً هر یک دو مرتبه ، و اقامه هفده جمله است یعنی دو مرتبه الله اکبرُ از اول اذان و یک مرتبه لا اِلَه الّا اللهً از آخر آن کم می شود و بعد از گفتن حیّ علی خیرِ العملِ باید دو مرتبه قد قامتِ الصلاهً اضافه نمود .
- [آیت الله جوادی آملی] .اذان, هجده جمله است : (االله اکبر ) چهار مرتبه، (أشهد أن لا إله الاّ االله )، (أشهد أنّ محمداً رسول االله )، (حیّ علی الصلاة )، (حیّ علی الفلاح)، (حیّ علی خیر العمل )، (االله اکبر )، (لا إله الاّ االله )، هر کدام دو مرتبه، و اقامه , هفده جمله است : دو مرتبه (االله اکبر )، از اول اذان و یک مرتبه (لا إله الاّ االله ) از آخر آن , کم می شود و دو مرتبه (قد قامت الصلاة ) بعد از (حیّ علی خیر العمل) افزوده میشود.