بعد از فوت آیه اللّه بروجردی به دلیل تضعیف پایگاه مرجعیت، دخالت مستقیم امریکا در ایران و تبدیل شدن شاه به یک مهره دست نشانده اما به شدت مستبد، مناسبات رژیم شاه و بهائیان شکل دیگری به خود می گیرد. دولت پهلوی برای خارج کردن کامل مذهب از امور اجتماعی، حرکت ضد دینی اش را شدت بخشید؛ (لایحه انجمن های ایالتی و ولایتی)، (کنفرانس آزاد زنان و آزاد مردان) (انقلاب سفید شاه و ملت)، (لوایح شش گانه) و در نهایت (قانون حمایت خانواده) از برنامه هایی بود که توسط امریکا و عمال وابسته اش برای ریشه کن ساختن اساس اسلام و استقلال ایران مطرح و توسط شاه به اجرا گذشته شد.1 اعلام خطر بهائیت حضرت امام خمینی (ره) در چنین شرایطی به صورت بسیار فعال وارد صحنه سیاست کشور شدند؛ ایشان از آغاز دهه 1340 با اعتراض علیه لایحه انجمن های ولایتی و ایالتی فعالانه در صحنه حضور یافتند. لایحه مذکور با حذف سوگند به قرآن مجید و حذف شرط اسلامیت برای انتخاب شوندگان، حساسیت علماء را برانگیخت. آنان به این نتیجه رسیدند که این لایحه برای زمینه سازی حضور رسمی بهائیان در مناصب مهم دولتی است - تحلیلی که بعدها با نخست وزیری هویدا به اثبات رسید - چنانکه امام خمینی احتمال دخالت جاسوسان صهیونیست یعنی بهائیان را در طرح این لایحه بعید ندانسته، فرمودند: (شاید به دست جاسوسان یهود و صهیونیست ها تهیه شده برای نابودی استقلال و به هم زدن اقتصاد و مملکت).2 ایشان خطر بهائیان را برای اسلام و کشور جدی دانسته و معتقد بودند؛ بهائیت با سازمان خود در ایران به جاسوسی برای اسرائیل یعنی بزرگترین دشمن مسلمانان در منطقه مشغول بوده و در اساس برای شکستن مذهب شیعه و روحانیت به وجود آمده بود. از این رو در مواقع مختلف با سخنرانی، نامه و دیدار با علماء، برای آگاهی دادن به مردم اقدام نمودند: (آقایان باید توجه فرمایند که بسیاری از پست های حسابی به دست این فرقه است که حقیقتاً عمال اسرائیل هستند. خطر اسرائیل برای اسلام و ایران بسیار نزدیک است... لازم است علمای اعلام و خطبای محترم، سایر طبقات را آگاه فرمایند که در موقعش بتوانیم جلوگیری کنیم. امروز روزی نیست که به سیره سلف صالح بتوان رفتار کرد؛ با سکوت و کناره گیری همه چیز را از دست خواهیم داد)3 و نسبت به خطر جدی تبلیغات گسترده این فرقه ضاله هشدار می دهند: (مبلغین استعماری سرگرم کارند. در هر گوشه از بلاد اسلامی جوانان ما را با تبلیغات سوء دارند از ما جدا می کنند، نه اینکه یهودی و نصرانی کنند بلکه آنها را فاسد و بی دین و لاابالی می سازند و همین برای استعمارگران کافی است در تهران ما، مراکز تبلیغات سوء کلیسایی و صهیونیسم و بهائیت به وجود آمده که مردم را گمراه می کند و از احکام و تعالیم اسلام دور می سازند)4. و در سال 1341 خطر نفوذ و گسترش این فرقه منحرف در ارکان رژیم پهلوی را یادآور شده و فرمودند: (اینجانب حسب وظیفه شرعیه به ملت ایران و مسلمین جهان اعلام خطر می کنم، قرآن کریم و اسلام در معرض خطر است استقلال مملکت و اقتصاد آن در معرض قبضه صهیونیست هاست که در ایران به [صورت] حزب بهائی ظاهر شدند و مدتی نخواهد گذشت که با این سکوت مرگبار مسلمین، تمام اقتصاد این مملکت را با تأیید عمال خود قبضه می کنند و ملت مسلمان را از هستی در تمام شؤن ساقط می کنند. تلویزیون ایران پایگاه جاسوسی یهود است و دولت ها ناظر آن هستند و از آن تأیید می کنند. ملت مسلمان، تا رفع این خطرها نشود سکوت نمی کنند و اگر کسی سکوت کند در پیشگاه خداوند قاهر مسئول و در این عالم، محکوم به زوال است)5. امام و انجمن حجتیه حضرت امام(ره) به عنوان رهبر نهضت اسلامی در دوران شاه به علت مشی غیرسیاسی انجمن حجتیه و تشویق جوانان به شرکت در مبارزات بی خطر با بهائیت به عوض مبارزه با شاه، این حرکت را مورد تأیید قرار نمی دادند.6 به عنوان نمونه به دنبال برخی توجیهات انجمن برای نفی مبارزه با حکومت طاغوتی، حضرت امام(ره) که در آن زمان به نجف اشرف تبعید شده بود، در بهمن 1348 و در پی تدریس اصول ولایت فقیه، انتساب این اتهام های ناروا به مراجع شیعه را محکوم و خاطرنشان می نماید: (... اسلام را به مردم معرفی کنید تا نسل جوان تصور نکند که آخوندها در گوشه نجف یا قم دارند احکام حیض و نفاس می خوانند و کاری به سیاست ندارند و باید سیاست از دیانت جدا باشد. این را که باید دیانت از سیاست جدا باشد و علمای اسلام در امور اجتماعی و سیاسی دخالت نکنند، استعمارگران گفته و شایع کرده اند...). از نظر حضرت امام7، در زمان غیبت مسلمین می بایست در جهت تشکیل حکومت نائب امام عصر(عج) تلاش نمایند و حکومت اسلامی را تشکیل دهند.8 بر این اساس عزم خویش را برای مبارزه مستمر با رژیم پهلوی اعلام می دارند و با تأکید بر این که علمای اسلام باید دین خود را به اسلام و پیامبر صلی الله علیه و آله اداء نمایند، می فرمایند: (اسلام به ما حق دارد. پیغمبر اسلام حق دارد. باید در این زمان که زحمات جان فرسای آن سرور در معرض زوال است، علمای اسلام و وابستگان به دیانت مقدسه دین خود را ادا نمایند. من مصمم هستم که از پای ننشینم تا دستگاه فاسد را به جای خود بنشانم...)9 که مبیّن اوج اختلاف مبانی فکری و شیوه مبارزاتی حضرت امام(ره) با انجمن حجتیه می باشد. از این رو پس از پیروزی انقلاب اسلامی انجمن تا مدت ها دچار سردرگمی بود و از هرگونه موضع گیری خودداری می نمود و پس از مدتی با اصلاح اساسنامه اش سعی در همراهی انقلاب کرد. لیکن شواهد متعدد همچنان حکایت از باقی ماندن روحیه دینداری بی خطر، عدم اعتقاد به تشکیل حکومت اسلامی، عملکرد مغایر با اهداف جمهوری اسلامی و... داشت.10 از این رو حضرت امام خمینی (ره) در سخنرانی مورخ 21/4/1362 با اشاره غیرمستقیم انجمن را چنین مورد خطاب قرار می دهند: (یک دسته دیگر هم، تزشان این است که بگذارید که معصیت زیاد بشود تا حضرت صاحب بیاید، حضرت صاحب مگر برای چی می آید؟ حضرت صاحب می آید معصیت را بردارد. ما معصیت کنیم که او بیاید؟ این اعوجاجات را بردارید، این دسته بندی ها را برای خاطر خدا، اگر مسلمید و برای خاطر کشورتان اگر ملی هستید این دسته بندی ها را بردارید. در این موجی که الان این ملت را به پیش می برد در این موج خودتان را وارد کنید و بر خلاف این موج حرکت نکنید که دست و پایتان خواهد شکست).11 در پی این سخنان حضرت امام خمینی(ره) انجمن در بیانیه ای در تاریخ 1/5/62 که سراسر نشان از اختلافات فکری و اعتقادی آنها با خط امام داشت، تعطیلی خود را اعلام نمود. انقلاب سرنوشت ساز در سال 57 با تشدید مخالفت ها و اعتراضات مردمی، که امواج سهمگین آن سلطنت پهلوی را به لرزه درمی آورد، خبر از وقوع انقلابی عظیم به رهبری امام خمینی(ره) می داد. لذا رهبران تشکیلاتی این فرقه احساس خطر کردند و با خروج از ایران به دامان سرکردگان غربی خود پناه بردند. دکتر ایادی از کسانی بود که قبل از شاه، ایران را ترک کرد12 و به دنبال او کسانی که از عناصر مهم بهائیت در ایران محسوب می شدند، فرار را بر قرار ترجیح دادند و آنان که ماندند، با ترس و اضطراب به ادامه نقش جاسوسی خود ادامه دادند.13 با پیروزی انقلاب اسلامی این فرقه به یکباره تمام پشتوانه سابق خود در کشور را از دست داد و تمام آمال و آرزوهای جامعه بهائیت نقش برآب شد. بدین گونه مشی صحیح و اصولی حضرت امام(ره) در انتخاب مبارزه فرهنگی و سیاسی بر علیه رژیم شاه و توطئه های استعمار در زمینه ترویج و گسترش بهائیت، باعث شد تا این فرقه ضاله که 30 سال انجمن به اصطلاح با آن مبارزه نمود، در یک حرکت ریشه ای و بنیانی امام خمینی(ره) در هم پیچیده شده و از بین برود. مبارزات حضرت امام(ره) علیه بهائیت تا پس از انقلاب اسلامی همچنان ادامه داشت. پی نوشت: 1. نهضت امام خمینیره، سیدحمید روحانی، تهران: مرکز اسنادانقلاب اسلامی، 1372، صص303-302. 2. صحیفه امام، روح اللّه موسوی خمینی، مجموعه آثار امام خمینی(ره، بیانات، پیام ها، مصاحبه ها، احکام، اجازات شرعی و نامه ها)، ج 1، تهران: مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی، 1378، ص 109. 3. پاسخ امام به علمای یزد، اردیبهشت 42، صحیفه نور، ج 1، ص 44. 4. روح اللّه موسوی خمینی، ولایت فقیه، تهران: مؤسسه تنظیم و شر آثار امام ره، 1374صص 116-117. 5. سؤل بازماندگان و اصناف قم از امام، تاریخ اسفند 1341، صحیفه نور، ج 1، صص 35- 34. 6. صحیفه امام، ج 2، ص 300. 7. ولایت فقیه، امام خمینی، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی، 1374، ص 16. 8. جهت آشنایی با نظرات حضرت امام ره در این زمینه ر.ک: روح اللّه موسوی خمینی، ولایت فقیه، پیشین. 9. نامه مورخه اردیبهشت 1342، صحیفه نور، ج1، ص 44. 10. ر.ک: بازشناسی مبانی فکری انجمن حجتیه، مرتضی فیروزآبادی، مرکز اسناد انقلاب اسلامی. 11. صحیفه نور، ج 18، ص 36 و 37. 12. ظهور و سقوط سلطنت پهلوی، پیشین، ص 204. 13. امام خمینی ره و بهائیت، مریم رفیعی، ویژه نامه ایام، ش 29. منبع: www.porseman.org
بعد از فوت آیه اللّه بروجردی به دلیل تضعیف پایگاه مرجعیت، دخالت مستقیم امریکا در ایران و تبدیل شدن شاه به یک مهره دست نشانده اما به شدت مستبد، مناسبات رژیم شاه و بهائیان شکل دیگری به خود می گیرد. دولت پهلوی برای خارج کردن کامل مذهب از امور اجتماعی، حرکت ضد دینی اش را شدت بخشید؛ (لایحه انجمن های ایالتی و ولایتی)، (کنفرانس آزاد زنان و آزاد مردان) (انقلاب سفید شاه و ملت)، (لوایح شش گانه) و در نهایت (قانون حمایت خانواده) از برنامه هایی بود که توسط امریکا و عمال وابسته اش برای ریشه کن ساختن اساس اسلام و استقلال ایران مطرح و توسط شاه به اجرا گذشته شد.1
اعلام خطر بهائیت
حضرت امام خمینی (ره) در چنین شرایطی به صورت بسیار فعال وارد صحنه سیاست کشور شدند؛ ایشان از آغاز دهه 1340 با اعتراض علیه لایحه انجمن های ولایتی و ایالتی فعالانه در صحنه حضور یافتند. لایحه مذکور با حذف سوگند به قرآن مجید و حذف شرط اسلامیت برای انتخاب شوندگان، حساسیت علماء را برانگیخت. آنان به این نتیجه رسیدند که این لایحه برای زمینه سازی حضور رسمی بهائیان در مناصب مهم دولتی است - تحلیلی که بعدها با نخست وزیری هویدا به اثبات رسید - چنانکه امام خمینی احتمال دخالت جاسوسان صهیونیست یعنی بهائیان را در طرح این لایحه بعید ندانسته، فرمودند: (شاید به دست جاسوسان یهود و صهیونیست ها تهیه شده برای نابودی استقلال و به هم زدن اقتصاد و مملکت).2
ایشان خطر بهائیان را برای اسلام و کشور جدی دانسته و معتقد بودند؛ بهائیت با سازمان خود در ایران به جاسوسی برای اسرائیل یعنی بزرگترین دشمن مسلمانان در منطقه مشغول بوده و در اساس برای شکستن مذهب شیعه و روحانیت به وجود آمده بود. از این رو در مواقع مختلف با سخنرانی، نامه و دیدار با علماء، برای آگاهی دادن به مردم اقدام نمودند: (آقایان باید توجه فرمایند که بسیاری از پست های حسابی به دست این فرقه است که حقیقتاً عمال اسرائیل هستند. خطر اسرائیل برای اسلام و ایران بسیار نزدیک است... لازم است علمای اعلام و خطبای محترم، سایر طبقات را آگاه فرمایند که در موقعش بتوانیم جلوگیری کنیم. امروز روزی نیست که به سیره سلف صالح بتوان رفتار کرد؛ با سکوت و کناره گیری همه چیز را از دست خواهیم داد)3 و نسبت به خطر جدی تبلیغات گسترده این فرقه ضاله هشدار می دهند: (مبلغین استعماری سرگرم کارند. در هر گوشه از بلاد اسلامی جوانان ما را با تبلیغات سوء دارند از ما جدا می کنند، نه اینکه یهودی و نصرانی کنند بلکه آنها را فاسد و بی دین و لاابالی می سازند و همین برای استعمارگران کافی است در تهران ما، مراکز تبلیغات سوء کلیسایی و صهیونیسم و بهائیت به وجود آمده که مردم را گمراه می کند و از احکام و تعالیم اسلام دور می سازند)4.
و در سال 1341 خطر نفوذ و گسترش این فرقه منحرف در ارکان رژیم پهلوی را یادآور شده و فرمودند: (اینجانب حسب وظیفه شرعیه به ملت ایران و مسلمین جهان اعلام خطر می کنم، قرآن کریم و اسلام در معرض خطر است استقلال مملکت و اقتصاد آن در معرض قبضه صهیونیست هاست که در ایران به [صورت] حزب بهائی ظاهر شدند و مدتی نخواهد گذشت که با این سکوت مرگبار مسلمین، تمام اقتصاد این مملکت را با تأیید عمال خود قبضه می کنند و ملت مسلمان را از هستی در تمام شؤن ساقط می کنند. تلویزیون ایران پایگاه جاسوسی یهود است و دولت ها ناظر آن هستند و از آن تأیید می کنند. ملت مسلمان، تا رفع این خطرها نشود سکوت نمی کنند و اگر کسی سکوت کند در پیشگاه خداوند قاهر مسئول و در این عالم، محکوم به زوال است)5.
امام و انجمن حجتیه
حضرت امام(ره) به عنوان رهبر نهضت اسلامی در دوران شاه به علت مشی غیرسیاسی انجمن حجتیه و تشویق جوانان به شرکت در مبارزات بی خطر با بهائیت به عوض مبارزه با شاه، این حرکت را مورد تأیید قرار نمی دادند.6
به عنوان نمونه به دنبال برخی توجیهات انجمن برای نفی مبارزه با حکومت طاغوتی، حضرت امام(ره) که در آن زمان به نجف اشرف تبعید شده بود، در بهمن 1348 و در پی تدریس اصول ولایت فقیه، انتساب این اتهام های ناروا به مراجع شیعه را محکوم و خاطرنشان می نماید: (... اسلام را به مردم معرفی کنید تا نسل جوان تصور نکند که آخوندها در گوشه نجف یا قم دارند احکام حیض و نفاس می خوانند و کاری به سیاست ندارند و باید سیاست از دیانت جدا باشد. این را که باید دیانت از سیاست جدا باشد و علمای اسلام در امور اجتماعی و سیاسی دخالت نکنند، استعمارگران گفته و شایع کرده اند...).
از نظر حضرت امام7، در زمان غیبت مسلمین می بایست در جهت تشکیل حکومت نائب امام عصر(عج) تلاش نمایند و حکومت اسلامی را تشکیل دهند.8 بر این اساس عزم خویش را برای مبارزه مستمر با رژیم پهلوی اعلام می دارند و با تأکید بر این که علمای اسلام باید دین خود را به اسلام و پیامبر صلی الله علیه و آله اداء نمایند، می فرمایند: (اسلام به ما حق دارد. پیغمبر اسلام حق دارد. باید در این زمان که زحمات جان فرسای آن سرور در معرض زوال است، علمای اسلام و وابستگان به دیانت مقدسه دین خود را ادا نمایند. من مصمم هستم که از پای ننشینم تا دستگاه فاسد را به جای خود بنشانم...)9 که مبیّن اوج اختلاف مبانی فکری و شیوه مبارزاتی حضرت امام(ره) با انجمن حجتیه می باشد. از این رو پس از پیروزی انقلاب اسلامی انجمن تا مدت ها دچار سردرگمی بود و از هرگونه موضع گیری خودداری می نمود و پس از مدتی با اصلاح اساسنامه اش سعی در همراهی انقلاب کرد. لیکن شواهد متعدد همچنان حکایت از باقی ماندن روحیه دینداری بی خطر، عدم اعتقاد به تشکیل حکومت اسلامی، عملکرد مغایر با اهداف جمهوری اسلامی و... داشت.10
از این رو حضرت امام خمینی (ره) در سخنرانی مورخ 21/4/1362 با اشاره غیرمستقیم انجمن را چنین مورد خطاب قرار می دهند: (یک دسته دیگر هم، تزشان این است که بگذارید که معصیت زیاد بشود تا حضرت صاحب بیاید، حضرت صاحب مگر برای چی می آید؟ حضرت صاحب می آید معصیت را بردارد. ما معصیت کنیم که او بیاید؟ این اعوجاجات را بردارید، این دسته بندی ها را برای خاطر خدا، اگر مسلمید و برای خاطر کشورتان اگر ملی هستید این دسته بندی ها را بردارید. در این موجی که الان این ملت را به پیش می برد در این موج خودتان را وارد کنید و بر خلاف این موج حرکت نکنید که دست و پایتان خواهد شکست).11
در پی این سخنان حضرت امام خمینی(ره) انجمن در بیانیه ای در تاریخ 1/5/62 که سراسر نشان از اختلافات فکری و اعتقادی آنها با خط امام داشت، تعطیلی خود را اعلام نمود.
انقلاب سرنوشت ساز
در سال 57 با تشدید مخالفت ها و اعتراضات مردمی، که امواج سهمگین آن سلطنت پهلوی را به لرزه درمی آورد، خبر از وقوع انقلابی عظیم به رهبری امام خمینی(ره) می داد. لذا رهبران تشکیلاتی این فرقه احساس خطر کردند و با خروج از ایران به دامان سرکردگان غربی خود پناه بردند.
دکتر ایادی از کسانی بود که قبل از شاه، ایران را ترک کرد12 و به دنبال او کسانی که از عناصر مهم بهائیت در ایران محسوب می شدند، فرار را بر قرار ترجیح دادند و آنان که ماندند، با ترس و اضطراب به ادامه نقش جاسوسی خود ادامه دادند.13
با پیروزی انقلاب اسلامی این فرقه به یکباره تمام پشتوانه سابق خود در کشور را از دست داد و تمام آمال و آرزوهای جامعه بهائیت نقش برآب شد. بدین گونه مشی صحیح و اصولی حضرت امام(ره) در انتخاب مبارزه فرهنگی و سیاسی بر علیه رژیم شاه و توطئه های استعمار در زمینه ترویج و گسترش بهائیت، باعث شد تا این فرقه ضاله که 30 سال انجمن به اصطلاح با آن مبارزه نمود، در یک حرکت ریشه ای و بنیانی امام خمینی(ره) در هم پیچیده شده و از بین برود. مبارزات حضرت امام(ره) علیه بهائیت تا پس از انقلاب اسلامی همچنان ادامه داشت.
پی نوشت:
1. نهضت امام خمینیره، سیدحمید روحانی، تهران: مرکز اسنادانقلاب اسلامی، 1372، صص303-302.
2. صحیفه امام، روح اللّه موسوی خمینی، مجموعه آثار امام خمینی(ره، بیانات، پیام ها، مصاحبه ها، احکام، اجازات شرعی و نامه ها)، ج 1، تهران: مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی، 1378، ص 109.
3. پاسخ امام به علمای یزد، اردیبهشت 42، صحیفه نور، ج 1، ص 44.
4. روح اللّه موسوی خمینی، ولایت فقیه، تهران: مؤسسه تنظیم و شر آثار امام ره، 1374صص 116-117.
5. سؤل بازماندگان و اصناف قم از امام، تاریخ اسفند 1341، صحیفه نور، ج 1، صص 35- 34.
6. صحیفه امام، ج 2، ص 300.
7. ولایت فقیه، امام خمینی، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی، 1374، ص 16.
8. جهت آشنایی با نظرات حضرت امام ره در این زمینه ر.ک: روح اللّه موسوی خمینی، ولایت فقیه، پیشین.
9. نامه مورخه اردیبهشت 1342، صحیفه نور، ج1، ص 44.
10. ر.ک: بازشناسی مبانی فکری انجمن حجتیه، مرتضی فیروزآبادی، مرکز اسناد انقلاب اسلامی.
11. صحیفه نور، ج 18، ص 36 و 37.
12. ظهور و سقوط سلطنت پهلوی، پیشین، ص 204.
13. امام خمینی ره و بهائیت، مریم رفیعی، ویژه نامه ایام، ش 29.
منبع: www.porseman.org
- [سایر] نحوه برخورد حضرت امام (ره) با بهائیت چگونه بود؟ و چه پیامدهایی داشت؟
- [سایر] رقابت سیاسی در گفتمان حضرت امام(ره)؟
- [سایر] منظور اساسی حمایت حضرت امام(ره) از مستضعفان چیست؟
- [سایر] از خاندان حضرت امام(ره) چه می دانید؟
- [سایر] آیا حضرت امام(ره) ولایت مطلقه را قبول نداشتند؟
- [سایر] آیا اندیشه حضرت امام (ره) برگرفته از صفویه است؟
- [سایر] بسیج چیست و بسیجی کیست( از دیدگاه حضرت امام (ره)؟
- [سایر] آیا بزرگداشت حضرت امام(ره) و اعلام یکسال به نام او مخالف سیرة خود امام نیست؟
- [سایر] مفهوم (انتخابات) از نظر حضرت امام (ره)، به عنوان بنیانگذار جمهوری اسلامی، چه بود؟ این واژه از چه زمانی وارد ادبیات حضرت امام (ره) و انقلاب اسلامی شد؟ اساسا آیا ایشان قبل از پیروزی انقلاب به انتخابات ا
- [سایر] امام(ره) درنوفل لوشاتو فرانسه،چگونه با شخصیت ها، و مقامات مختلف مذاکره میکرد؟ نحوه دیدارهای ایشان با گروهها و شخصیتهای سیاسی چگونه بود؟
- [آیت الله جوادی آملی] .آب قلیل با برخورد عین نجس یا شیء نجس شده، نجس میشود؛ ولی اگر از بالا یا پایین یا پهلو با فشار به آن برخورد کند، فقط مقداری از آن که با شیء نجس برخورد کرده, نجس میشود. اگر آب پایین فواره نجس شد, آب بالای آن نیز نجس میشود
- [آیت الله جوادی آملی] .آب جاری, هر چند کمتر از کُر باشد با برخورد شیء نجس، نجس نمیشود, مگر آنکه بو یا رنگ یا مزّه آن, به سبب برخورد با نجس، دگرگون شود.
- [آیت الله علوی گرگانی] اگر نذر کند که به زیارت یکی از امامان مثلاً به زیارت حضرت اباعبدا&7 مشرّف شود، چنانچه به زیارت امام دیگر برود کافی نیست و اگر به واسطه عذری نتواند آن امام را زیارت کند چیزی بر او واجب نیست.
- [آیت الله وحید خراسانی] اگر نذر کند به زیارت یکی از امامان مثلا به زیارت حضرت ابی عبدالله علیه السلام مشرف شود چنانچه به زیارت امام دیگر برود کافی نیست و اگر به واسطه عذری نتواند ان امام را زیارت کند چیزی بر او واجب نیست
- [آیت الله نوری همدانی] اگر نذر کند که به زیارت یکی ازامامان مثلاً به زیارت حضرتِ اَبا عَبْدِاللهِ (علیه السّلام ) مشرف شود ، چنانچه به زیارت امام دیگر برود کافی نیست واگر به واسطة عذری نتواند آن امام را زیارت کند چیزی بر او واجب نیست .
- [آیت الله صافی گلپایگانی] . اگر نذر کند که به زیارت یکی از ائمه:، مثلاً به زیارت حضرت ابا عبدالله علیه السلام مشرف شود، چنان چه به زیارت امام دیگر برود کافی نیست، و اگر به واسطه عذری نتواند آن امام را زیارت کند، چیزی بر او واجب نیست.
- [آیت الله فاضل لنکرانی] اگر نذر کند که به زیارت یکی از امامان مثلا به زیارت حضرت اباعبدالله(علیه السلام) مشرف شود، چنانچه به زیارت امام دیگر برود کافی نیست و اگر بواسطه عذری نتواند آن امام را زیارت کند چیزی بر او واجب نیست.
- [آیت الله میرزا جواد تبریزی] اگر نذر کند که به زیارت یکی از امامان مثلا به زیارت حضرت ابی عبداللّه (ع) مشرف شود؛ چنانچه به زیارت امام دیگری برود کافی نیست و اگر به واسطه عذری نتواند آن امام را زیارت کند؛ چیزی بر او واجب نیست.
- [امام خمینی] اگر نذر کند که به زیارت یکی از امامان مثلاً به زیارت حضرت اباعبداللّ?ه علیهالسلام مشرف شود، چنانچه به زیارت امام دیگر برود کافی نیست و اگر بواسط? عذری نتواند آن امام را زیارت کند چیزی بر او واجب نیست.
- [آیت الله شبیری زنجانی] اگر نذر کند که به زیارت یکی از امامان - مثلاً به زیارت حضرت ابا عبد اللَّه علیهالسلام - مشرّف شود، چنانچه به زیارت امام دیگر برود کافی نیست و اگر به واسطه عذری نتواند آن امام را زیارت کند، چیزی بر او واجب نیست.