چه نقدی بر عصمت کلیسا و پاپ وارد است؟
مسیحیان برای معصوم بودن جامعه ی مسیحی دلیلی ذکر نمی کنند جز آیاتی از کتاب مقدس که هم از جهت سند و هم از جهت دلالت مشکل دارند. از طرف دیگر، بخش عظیمی از جهان مسیحیت یعنی پروتستان ها و ارتدکس ها آموزه ی عصمت پاپ را نپذیرفته، برخی از کاتولیک ها نیز از پذیرش آن سرباز زده و کلیسای دیگری تشکیل داده اند.[1] به نظر می رسد آموزه ی عصمت پاپ نه با منطق سازگار است و نه با شواهد و اسناد تاریخی. تاریخ نشان می دهد که برخی از پاپ ها که ادعای عصمت آنها مطرح می شود، پیرو بدعت (آریوس) و برخی پیرو بدعت (یعقوبیان) و برخی مرتکب گناهان نابخشودنی شده اند. برخی از پاپ ها نیز در سنّی که بر عهده گرفتن مناصب کلیسایی جایز نیست به ریاست رسیده اند. کاتولیک ها خود به فساد برخی پاپ ها اعتراف دارند و حتی یوحنّای بیست و سوم را (شیطان متجسّد)[2] نامیده اند. پاپ ها حتی در میان مهم ترین آموزه های دینی هم عصمت نداشته اند. دلیل آن تخطئه ی یکدیگر در پاره ای از عقاید، هم چون (وحدت یا تعدد اراده ی مسیح) و (وحدت یا تعدد ذات الهی) و غیر آن است که پیروان هر نظریه حکم به تخطئه و تکفیر نظریه ی دیگر داده اند.[3] مسیحیانی که آموزه ی عصمت پاپ و یا حاکمیت شوراهای کلیسایی را بدون چون و چرا می پذیرند، باید هر تصویری را که روحانیت و پاپ از خدا، نجات، جبر و اختیار و دیگر آموزه های مهم عقیدتی و اخلاقی ارائه می دهند، حتی اگر خلاف عقل و منطق و فطرت باشد، بپذیرند و تصدیق نمایند و حکم به تکفیر نظرهای دیگر، که چه بسا آنها هم از طرف پاپ های قبلی صادر شده باشند، نمایند. شاید قرآن کریم آن جا که مسیحیان را به پرستش دانشمندان دینی شان متهم کرده است به چنین اعتقادی اشاره داشته باشد: اینان دانشمندان و راهبان خود و مسیح پسر مریم را به جای خدا به الوهیت گرفتند، با آن که مأمور نبودند جز این که خدای یگانه را بپرستند.[4] پی نوشتها: [1]. همان. [2]. مسیحیت شناسی مقایسه ای، ص 269. [3]. تاریخ تفکر مسیحی، ص 121. [4]. مقصود شمعون رسول است که از سوی عیسی (علیه السلام)به پطرس (به معنای صخره) ملقب گردید. توبه، 30. منبع: مسیحیت، سید محمد ادیب آل علی، انتشارات مرکز مدیریت حوزه علمیه قم
عنوان سوال:

چه نقدی بر عصمت کلیسا و پاپ وارد است؟


پاسخ:

مسیحیان برای معصوم بودن جامعه ی مسیحی دلیلی ذکر نمی کنند جز آیاتی از کتاب مقدس که هم از جهت سند و هم از جهت دلالت مشکل دارند. از طرف دیگر، بخش عظیمی از جهان مسیحیت یعنی پروتستان ها و ارتدکس ها آموزه ی عصمت پاپ را نپذیرفته، برخی از کاتولیک ها نیز از پذیرش آن سرباز زده و کلیسای دیگری تشکیل داده اند.[1]
به نظر می رسد آموزه ی عصمت پاپ نه با منطق سازگار است و نه با شواهد و اسناد تاریخی. تاریخ نشان می دهد که برخی از پاپ ها که ادعای عصمت آنها مطرح می شود، پیرو بدعت (آریوس) و برخی پیرو بدعت (یعقوبیان) و برخی مرتکب گناهان نابخشودنی شده اند. برخی از پاپ ها نیز در سنّی که بر عهده گرفتن مناصب کلیسایی جایز نیست به ریاست رسیده اند. کاتولیک ها خود به فساد برخی پاپ ها اعتراف دارند و حتی یوحنّای بیست و سوم را (شیطان متجسّد)[2] نامیده اند.
پاپ ها حتی در میان مهم ترین آموزه های دینی هم عصمت نداشته اند. دلیل آن تخطئه ی یکدیگر در پاره ای از عقاید، هم چون (وحدت یا تعدد اراده ی مسیح) و (وحدت یا تعدد ذات الهی) و غیر آن است که پیروان هر نظریه حکم به تخطئه و تکفیر نظریه ی دیگر داده اند.[3]
مسیحیانی که آموزه ی عصمت پاپ و یا حاکمیت شوراهای کلیسایی را بدون چون و چرا می پذیرند، باید هر تصویری را که روحانیت و پاپ از خدا، نجات، جبر و اختیار و دیگر آموزه های مهم عقیدتی و اخلاقی ارائه می دهند، حتی اگر خلاف عقل و منطق و فطرت باشد، بپذیرند و تصدیق نمایند و حکم به تکفیر نظرهای دیگر، که چه بسا آنها هم از طرف پاپ های قبلی صادر شده باشند، نمایند. شاید قرآن کریم آن جا که مسیحیان را به پرستش دانشمندان دینی شان متهم کرده است به چنین اعتقادی اشاره داشته باشد:
اینان دانشمندان و راهبان خود و مسیح پسر مریم را به جای خدا به الوهیت گرفتند، با آن که مأمور نبودند جز این که خدای یگانه را بپرستند.[4]
پی نوشتها:
[1]. همان.
[2]. مسیحیت شناسی مقایسه ای، ص 269.
[3]. تاریخ تفکر مسیحی، ص 121.
[4]. مقصود شمعون رسول است که از سوی عیسی (علیه السلام)به پطرس (به معنای صخره) ملقب گردید. توبه، 30.
منبع: مسیحیت، سید محمد ادیب آل علی، انتشارات مرکز مدیریت حوزه علمیه قم





1396@ - موتور جستجوی پرسش و پاسخ امین