بعد از شهادت امام علی علیه السّلام گروهی در دوره حکومت بنی امیه بوجود آمدند که به آنها سواد اعظم میگفتند. آنها در مقابل خوارج بودند: نه امامت علی و نه خلافت معاویه را پذیرفته بودند، کلمة مرجئه از ارجاء به معنی تأخیر انداختن و امید بخشیدن آمده است. این گروه عقیده دارند که عقاید باطنی مردم بر ما روشن نیست و مسلمان واقعی معلوم نیست. لذا باید به ظاهر همه را مسلمان بدانیم و ثواب و عقاب را به تأخیر بیندازیم، تا در روز قیامت روشن شود که چه کسی مؤمن واقعی است. مرجئه تحت حمایت حکومت بنی امیه بودند و از نظر عقیدتی مقابل فرقه شیعه اثنی عشری هستند، شهرستانی آنها را به چهار گروه تقسیم کرده است: مرجئه خوارج، مرجئه قدریه، مرجئه جبریه و مرجئة خالص. این فرقهها انشعاباتی نیز دارند که در اینجا از ذکر آنها پرهیز میشود. شعوبیه به گروهی گفته میشود که طرفدار برتری عجم، بر عرب هستند، و علت پیدایش این فکر طرز برخورد بنی امیه و خلفای دیگر با ایرانیان و عجم بوده است، که کاملاً تبعیض آمیزبود، تمام مشاغل بزرگ و با شرافت به عرب اختصاص یافت و از بیت المال حق و سهم بسزایی بردند و شغلهای پست به عجم داده میشد، این نوع عملکرد بنی امیه، منجر به این فکر شد که عدهای در مقابل این افکار واکنش نشان دادند که بیشتر آنها ایرانی بودند. و در مقابل، طرفداران بنی امیه به تألیف کتاب و سرودن اشعاری در برتری عجم بر عرب پرداختند، در دوره بنی عباس با توجه به تکیه بنی عباس در قیامها و دعوتهای خود بر قوم ایرانی، این اندیشه رشد چشمگیری در مقابل بنی امیه نمود، بنابراین شعوبیه را میتوان یک نهضت ضد اموی و ضد تبعیض نژادی دانست، که در مقابل عمل خلفا و بنی امیه بوجود آمدند و از اینرو آنها را میتوان مسلمانان مخالف بنی امیه دانست، اگر چه برخی خواستهاند، آنها را نهضتهای اسلامی جلوه دهند امّا چنین نیست، آنها به خاطر ظلمی که در حق آنها از طرف بنی امیه و خلافت انجام گرفت، عکس العمل نشان داده و یک نهضت ملی اسلامی ضد اموی تشکیل دادند. بنی عباس نیز با توجه به این زمینهها بود که توانست تمام ایرانیان را در برابر امویان بسیج نموده و حکومت آنها را منقرض نماید. بنابراین میتوان گفت که شعوبیان گرایشات شیعی بیشتر داشتند تا سنّی چون به خاندان پیامبر علاقه زیاد داشتند، اگر چه برخی از رهبران شعوبیه احساسات عمیق ملی ضد عربی و احتمالاً ضداسلامی داشتند، امّا نمیتوان تمام شعوبیان را ضداسلام معرفی کرد[1]، در بیان تفاوت اسلام با عرب باید گفت که هرگز اسلام مساوی با عربیت و عربیت مساوی با اسلام نیست. زیرا خیلی از رفتارها و هنجارهای اسلام با باورهای عرب جاهلی مخالف است و با آن به مبارزه برخواسته است، بنابراین نمیتوان گفت به صرف اینکه شعوبیه ضدعرب بودند ضداسلام هم محسوب میشوند. آغاز این مخالفت و برتری عجم برعرب از زمان امویان در حکومت هشام بن عبدالملک (105 125) که اسماعیل بن سار مفاخر ایرانیان را در حضور او شمرد، بوده است.[2] بهترین کتابی که درباره شعوبیه میتوان بدان مراجعه کرد (شعوبیه) نوشته استاد جلال همایی (ره) است که سالها پیش تجدید چاپ شده است. شورش سنباد در آغاز برای انتقام خون ابومسلم خراسانی سردار کارآمد و لایق بنی عباس بود، ابومسلم ایرانی و اهل خراسان بود و نقش بسیار برجستهای، در پیروزی بنی عباس در مقابل بنی امیه داشت. امّا بعد از استقرار خلافت بنی عباس او بدست عباسیان کشته شد و افرادی چون سنباد و غیر آن به خونخواهی ابومسلم قیام کردند که در بین این قیامها شیعیان نیز شرکت داشتند. سنباد با شعارهای ملیگرایی و برتری عجم بر عرب سپاه انبوهی را گردآورده بود و در باطن کاملاً مخالف با اسلام بود و در پشت پرده خونخواهی ابومسلم قصد نابودی اسلام و بنی عباس را داشت[3]، بنابراین نهضت سنباد ملی بوده و خود سنباد باطناً مقاصد ضداسلامی داشت. ولی در سپاه او از شیعیان و مذهبیان مخالف خلافت بنی عباس زیاد بودند که به اهداف ضدشیعی بنی عباس پی برده بودند، و برای انتقال خلافت از آل عباس به آل علی و آل محمد قیام میکردند.[4] [1] . همایی، شعوبیه، ص 101. [2] . همایی، جلال، شعوبیه، اصفهان، چاپ انتشارات صائب، 1363، ص 65 و 101. [3] . نظام الملک، سیرالملوک، ص 258 و تاریخ یعقوبی، ج 2، ص 368 و تاریخنامه طبری، ج 2، ص 1093. [4] . خضری، سید احمد، تاریخ خلافت عباسی، تهران، سمت، 1378، ص 25. ( اندیشه قم )
به چه کسانی مرجئه می گویند، شعوبیه سنی است یا شیعه؟ آیا نهضت سنباد در ایران ضد اسلامی بوده است؟
بعد از شهادت امام علی علیه السّلام گروهی در دوره حکومت بنی امیه بوجود آمدند که به آنها سواد اعظم میگفتند. آنها در مقابل خوارج بودند: نه امامت علی و نه خلافت معاویه را پذیرفته بودند، کلمة مرجئه از ارجاء به معنی تأخیر انداختن و امید بخشیدن آمده است. این گروه عقیده دارند که عقاید باطنی مردم بر ما روشن نیست و مسلمان واقعی معلوم نیست. لذا باید به ظاهر همه را مسلمان بدانیم و ثواب و عقاب را به تأخیر بیندازیم، تا در روز قیامت روشن شود که چه کسی مؤمن واقعی است. مرجئه تحت حمایت حکومت بنی امیه بودند و از نظر عقیدتی مقابل فرقه شیعه اثنی عشری هستند، شهرستانی آنها را به چهار گروه تقسیم کرده است: مرجئه خوارج، مرجئه قدریه، مرجئه جبریه و مرجئة خالص. این فرقهها انشعاباتی نیز دارند که در اینجا از ذکر آنها پرهیز میشود.
شعوبیه به گروهی گفته میشود که طرفدار برتری عجم، بر عرب هستند، و علت پیدایش این فکر طرز برخورد بنی امیه و خلفای دیگر با ایرانیان و عجم بوده است، که کاملاً تبعیض آمیزبود، تمام مشاغل بزرگ و با شرافت به عرب اختصاص یافت و از بیت المال حق و سهم بسزایی بردند و شغلهای پست به عجم داده میشد، این نوع عملکرد بنی امیه، منجر به این فکر شد که عدهای در مقابل این افکار واکنش نشان دادند که بیشتر آنها ایرانی بودند. و در مقابل، طرفداران بنی امیه به تألیف کتاب و سرودن اشعاری در برتری عجم بر عرب پرداختند، در دوره بنی عباس با توجه به تکیه بنی عباس در قیامها و دعوتهای خود بر قوم ایرانی، این اندیشه رشد چشمگیری در مقابل بنی امیه نمود، بنابراین شعوبیه را میتوان یک نهضت ضد اموی و ضد تبعیض نژادی دانست، که در مقابل عمل خلفا و بنی امیه بوجود آمدند و از اینرو آنها را میتوان مسلمانان مخالف بنی امیه دانست، اگر چه برخی خواستهاند، آنها را نهضتهای اسلامی جلوه دهند امّا چنین نیست، آنها به خاطر ظلمی که در حق آنها از طرف بنی امیه و خلافت انجام گرفت، عکس العمل نشان داده و یک نهضت ملی اسلامی ضد اموی تشکیل دادند. بنی عباس نیز با توجه به این زمینهها بود که توانست تمام ایرانیان را در برابر امویان بسیج نموده و حکومت آنها را منقرض نماید. بنابراین میتوان گفت که شعوبیان گرایشات شیعی بیشتر داشتند تا سنّی چون به خاندان پیامبر علاقه زیاد داشتند، اگر چه برخی از رهبران شعوبیه احساسات عمیق ملی ضد عربی و احتمالاً ضداسلامی داشتند، امّا نمیتوان تمام شعوبیان را ضداسلام معرفی کرد[1]، در بیان تفاوت اسلام با عرب باید گفت که هرگز اسلام مساوی با عربیت و عربیت مساوی با اسلام نیست. زیرا خیلی از رفتارها و هنجارهای اسلام با باورهای عرب جاهلی مخالف است و با آن به مبارزه برخواسته است، بنابراین نمیتوان گفت به صرف اینکه شعوبیه ضدعرب بودند ضداسلام هم محسوب میشوند. آغاز این مخالفت و برتری عجم برعرب از زمان امویان در حکومت هشام بن عبدالملک (105 125) که اسماعیل بن سار مفاخر ایرانیان را در حضور او شمرد، بوده است.[2] بهترین کتابی که درباره شعوبیه میتوان بدان مراجعه کرد (شعوبیه) نوشته استاد جلال همایی (ره) است که سالها پیش تجدید چاپ شده است.
شورش سنباد در آغاز برای انتقام خون ابومسلم خراسانی سردار کارآمد و لایق بنی عباس بود، ابومسلم ایرانی و اهل خراسان بود و نقش بسیار برجستهای، در پیروزی بنی عباس در مقابل بنی امیه داشت. امّا بعد از استقرار خلافت بنی عباس او بدست عباسیان کشته شد و افرادی چون سنباد و غیر آن به خونخواهی ابومسلم قیام کردند که در بین این قیامها شیعیان نیز شرکت داشتند. سنباد با شعارهای ملیگرایی و برتری عجم بر عرب سپاه انبوهی را گردآورده بود و در باطن کاملاً مخالف با اسلام بود و در پشت پرده خونخواهی ابومسلم قصد نابودی اسلام و بنی عباس را داشت[3]، بنابراین نهضت سنباد ملی بوده و خود سنباد باطناً مقاصد ضداسلامی داشت. ولی در سپاه او از شیعیان و مذهبیان مخالف خلافت بنی عباس زیاد بودند که به اهداف ضدشیعی بنی عباس پی برده بودند، و برای انتقال خلافت از آل عباس به آل علی و آل محمد قیام میکردند.[4]
[1] . همایی، شعوبیه، ص 101.
[2] . همایی، جلال، شعوبیه، اصفهان، چاپ انتشارات صائب، 1363، ص 65 و 101.
[3] . نظام الملک، سیرالملوک، ص 258 و تاریخ یعقوبی، ج 2، ص 368 و تاریخنامه طبری، ج 2، ص 1093.
[4] . خضری، سید احمد، تاریخ خلافت عباسی، تهران، سمت، 1378، ص 25.
( اندیشه قم )
- [سایر] فلسفه نماز چیست؟ و آیا این فلسفه در نظر شیعه و اهل سنت تفاوت دارد؟
- [سایر] نظر وهابیت در مورد آمار شیعه و سنی در ایران چیست؟
- [سایر] در رابطه شیعه و سنی از نظر اسلامی وحدت صحیح است یا اختلاف؟چرا؟
- [سایر] جایگاه حاکم اسلامی از دیدگاه شیعه و اهل تسنن کلامی است یا فقهی؟ چرا؟
- [سایر] سلام.میخواستم بدونم چطور شد که مناطق شمال ایران با اینکه اکثرا سنی بودن شیعه شدن ؟ اصلا مذهب شیعه توسط چه کسی در ایران رواج یافت ؟
- [آیت الله مکارم شیرازی] کدام یک از موارد زیر صحیح است؟ الف) شهادت اهل سنّت علیه اهل تشیّع در دعاوی مالی یا کیفری (چنان چه خواهان سنّی مذهب، و خوانده شیعه باشد). ب) شهادت اهل سنّت علیه اهل سنّت در دعاوی مالی یا کیفری (چنانچه خواهان و خوانده هر دو سنی باشند.) ج) شهادت اهل سنّت در دعاوی مالی یا کیفری (چنانچه خواهان و خوانده هر دو شیعه باشند; لیکن شهودشان سنّی باشد.) د) شهادت اهل سنّت به نفع اهل تشیّع (چنانچه خواهان شیعه، و خوانده سنّی مذهب باشد.) ه) شهادت اهل کتاب له یا علیه مسلمانان.
- [آیت الله مکارم شیرازی] آیا ازدواج مردان سنّی با دختران شیعه جایز است؟ ازدواج مرد شیعه با دختر سنّی چطور؟
- [سایر] از چه زمانی مسلمین به شیعه و سنی تقسیم شدند و چرا تعداد سنی ها از شیعیان بیشتر است؟
- [آیت الله مکارم شیرازی] آیا ازدواج مردان سنّی با دختران شیعه جایز است؟ ازدواج مرد شیعه با دختر سنّی چطور؟
- [سایر] آیا در تاریخ شیعه، تعبیر به برادران اهل سنت آمده است؟ مگر اهل سنت، برادر ما شیعیان هستند؟
- [آیت الله سیستانی] از نظر اهل سنّت، زن از همه تَرَکه شوهر اعمّ از منقول و غیرمنقول مانند زمین و غیره، ارث میبرد. حال آنکه از نظر مذهب امامیه، زن از اصل زمین یا قیمت آن ارث نمیبرد و تنها از قیمت بنا و درختان ارث میبرد، نه اصل آنها. بنابراین اگر مذهب اهل سنّت بر شیعه نافذ باشد به گونهای که زن سنّی مذهب از زمین و اصل بنا و درختان ارث ببرد، در صورتی که دیگر ورثه امامی مذهب باشند، زن امامی مذهب نیز میتواند میراثی را که از زمین و اصل بنا و درختان به او میرسد، بگیرد که سایر ورثه اهل سنت باشند.
- [آیت الله فاضل لنکرانی] چنانچه یکی از اولاد از نظر سنّی بزرگتر و دیگری از جهت بلوغ بزرگتر باشد قضاء نماز بر اولّی واجب است.
- [آیت الله سیستانی] نظر اهل سنّت آن است که مازاد سهمالارث میراث بر آن، به عَصَبه میت مانند برادر او داده میشود. لکن نظر مذهب امامیه خلاف آن است، مثلاً اگر مردی بمیرد و تنها دختری و برادری داشته باشد، از نظر امامیه باید نیمی از ارث را به دختر به عنوان سهمالارث و نیم دیگر را به عنوان ردّ به او بپردازند و به برادر میت سهمی تعلّق نمیگیرد. لکن نظر اهل سنّت آن است که در این فرض نیمی از ارث میت به برادر پرداخت میشود، چون که از عصبه میت به شمار میرود. حال اگر مذهب اهل سنّت بر وارث امامی مذهب نافذ باشد و مازاد سهمالارث به او پرداخت نشود، عصبه میت اگر امامی مذهب باشند، میتوانند از باب قاعده مقاصّه نوعی، مازاد سهمالارث وارثِ سنّی مذهب را بگیرند.
- [آیت الله سیستانی] بر طبق مذهب امامیه، زن مطلقه یائسه و صغیره اگر چه با آنها نزدیکی شده باشد عدّه ندارند. لیکن بر طبق مذاهب اهلسنّت با اختلافی که در شروط عدّه برای صغیره دارند عدّه بر آنان واجب است. حال اگر شوهر از اهلسنّت باشد، و زن یائسه یا صغیرهاش را با اعتقاد به لزوم عدّه برای صغیره طلاق دهد، ملزم به رعایت قواعد مذهب خود مانند فساد عقد خواهر مطلقه، و نکاح زنانی که جمع آنها با زن در دوران عدّه حرام است، میشود، بنابراین مرد شیعی میتواند با خواهر این مطلقه ازدواج کند هرچند آن مرد سنی با او عقد بسته باشد. و احتیاط واجب برای مرد شیعی نیز آن است که با این زن مطلقه پیش از تمام شدن عدهاش ازدواج نکند، و آن زن نیز اگر شیعه باشد و یا شیعه بشود تا پایان عدّه، ازدواج نکند. همچنین احوط آن است که در ایام عدّه از شوهر نفقه نگیرد، گر چه طبق مذهب شوهر واجبالنفقه او باشد، مگر آنکه از باب اجرای قاعده مقاصّه نوعی در صورت بودن شرایط آن، بتوان نفقه گرفت.
- [آیت الله سیستانی] از نظر اهل سنّت جمع میان عمه و برادرزادهاش یا خاله و خواهرزادهاش جایز نیست، بدین معنا که اگر هر دو را همزمان عقد کنند، هر دو عقد باطل است، و در صورتی که عقد یکی پس از دیگری باشد، عقد دومی باطل است. لکن از نظر فقه امامیه، عقد عمه پس از برادرزادهاش و خاله پس از خواهرزادهاش مطلقاً جایز است. همچنین عقد برادرزاده پس از عقد عمه و عقد خواهرزاده پس از عقد خاله، مشروط بر آنکه پیش از عقد عمه و خاله رضایت داده باشند و یا بعد از عقد رضایت بدهند جایز است. بنابراین اگر پیرو اهل سنّت، در نکاح میان عمه و برادرزادهاش و یا میان خاله و خواهرزادهاش جمع کند، پس اگر عقد آنها متقارن باشد چون به مذهب آنها عقد هر دو باطل است، برای پیرو مذهب امامیه جایز است بر هر یک از آنها و در صورت رضایت عمه یا خاله بر هر دو عقد کند. و اگر عقد مرد سنّی متقارن نباشد، عقد زن دوّم در فرض مذکور به مذهب آنها باطل است و مرد شیعی میتواند با او ازدواج کند. این حکم در مورد هر یک از آن دو زن در صورتی که امامی باشند، نیز جاری است.
- [آیت الله خوئی] هرگاه چیزی که پیدا کرده نشانهای دارد که به واسط آن میتواند صاحبش را پیدا کند، اگرچه بداند صاحب آن سنی یا کافری است که اموالش محترم است، در صورتی که قیمت آن چیز به یک درهم برسد باید از روزی که آن را پیدا کرده تا یک سال در محل اجتماع مردم اعلان کند.
- [آیت الله اردبیلی] پیروی از امر پدر و مادر در غیر از انجام کارهای حرام و ترک کارهای واجب عینی(1) بنابر احتیاط لازم است و مخالفت آنان اگر موجب آزار و بیاحترامی به آنان شود، حرام است و فرزندان در هر سنی که باشند، باید به پدر و مادر خود احترام بگذارند.
- [آیت الله میرزا جواد تبریزی] هرگاه چیزی که پیدا کرده؛ نشانه ای دارد که به واسطه آن می تواند صاحبش را پیدا کند؛ اگرچه بداند صاحب آن سنی یا کافری است که اموالش محترم است؛ در صورتی که قیمت آن چیز به مقدار یک درهم برسد؛ باید از روزی که آن را پیدا کرده تا یک سال در محل اجتماع مردم اعلان کند.
- [آیت الله شبیری زنجانی] مستحبّ است در شوهر دادن دختری که بالغه است (یعنی مکلّف شده) و به سنی رسیده که حیض دیدن وی متعارف است، عجله کنند، از حضرت صادق علیهالسلام روایت شده که یکی از سعادتهای مرد آن است که دخترش در خانه او حیض نبیند.
- [آیت الله سیستانی] ابوحنیفه و شافعی برای مغبون قائل به خیار غبن نیستند، حال آنکه در مذهب ما این خیار ثابت است، و ظاهراً بحث ثبوت یا عدم ثبوت این خیار شامل موردی که بنای شخص مغبون بر بیتوجّهی به قیمت و خرید و فروش کالا به هر قیمتی باشد، نمیشود، در این فرض ظاهراً خیار غبن ثابت نیست. همچنین شامل جایی که بنای طرفین معامله نقلوانتقال طبق قیمت بازار است نه بیشتر و شخص مغبون بر ادّعای غابن مبنی بر بالا نبودن قیمت اعتماد کرده، نمیشود؛ زیرا ظاهراً از نظر همگان در اینجا خیار ثابت است، از جهت فریب دادن بایع. همچنین این خیار شامل جایی که بنا به شرط ارتکازی در عرف خاص، جز حقّ فسخ، حقّ دیگری مانند حقّ مطالبه مابهالتفاوت وجود دارد، نمیشود. در هر حال، هر جا که از نظر مذهب امامیه خیار غبن ثابت باشد و مذهب اهل سنّت، آن را منکر باشد، برای شخص امامی مذهب از باب مقاصّه نوعی جایز است که پیرو اهل سنّت را به نبود خیار غبن ملزم کند. این در جایی است که مذهب اهل سنّت بر همگان، از جمله شخص امامی مذهب نافذ و جاری باشد.