علت لجبازی کودک سه ساله چیست و نوع برخورد والدین چگونه باشد؟ - پرسش و پاسخ

برخورد

برخورد و ملاقات جسمی با جسمی دیگر را تماس گویند و از آن در بابهای طهارت، نکاح، طلاق و ظهار سخن گفته شده است.

اعتماد به نفس

اعتماد به نفس، اتکا به نیروها و توانایی‌های خود و بهره‌گیری از این نیروهای خدادادی، در مسیر پر پیچ‌وخم زندگی و مشکلات و سختی‌ها می‌باشد. و اینکه بار خود را خویش به دوش کشیم، نه آن‌که دست نیاز به سوی دیگران بگشاییم و چشم به آن‌ها بدوزیم.

استقلال

استقلال در معانی انجام کاری بدون تکیه بر فرد یا چیزی دیگر، تحت سلطه دیگری نبودن و انفراد به کار رفته است. استقلال به معنای اول به مناسبت در باب‌های صلات، تجارت، وکالت، وصیّت، نکاح و صید و ذباحه به کار رفته است. و به‌معنای دوم در مسائل مستحدثه از آن سخن رفته است.

اعتماد

اِسْناد، اصطلاحی‌ در علوم‌ حدیث‌ و آن‌ رسانیدن‌ سخن‌ است‌ به‌ گوینده آن‌ با واسطه شماری‌ از راویان‌، و بر زنجیره تشکیل‌ شده‌ از راویان‌ تا پیامبر (ص‌) یا دیگر بزرگان‌ دین‌ «سلسله اِسناد» اطلاق‌ می‌گردد.

اختلاف

اختلاف ضد اتفاق است.

تجربه

تجرِبه، اصطلاحی در منطق و فلسفه و از مبادی معرفت است.

تغییر

تبدیل یعنی تغییر دادن و عوض کردن یک چیز با چیز دیگر.

اشکار

آشکار به شیء یا فرد پیدا در مقابل شیء یا فرد پنهان و نهان اطلاق می‌شود و از آن در بابهای زکات، خمس، جهاد، تجارت، نکاح و حدود سخن رفته است.

اثبات

واژه اثبات ممکن است در معانی ذیل به کار رفته باشد: • اثبات (فقه)، استعمال شده در دو معنای احراز وجود خارجی موضوع دارای اثر شرعی و اقامه دلیل بر دعوا نزد قاضی• اثبات (منطق)، به معنای محقق ساختن چيزى با دليل و برهان و درستى قضيه‌اى را معلوم داشتن‌

احساس

احساس در لغت، به معنی دریافتن، آگاه شدن و درک چیزی با یکی از حواس است.

پاداش

پاداش بر نیکی را ثواب مي‌گويند و از آن در بابهايي نظير طهارت، صلات، خمس، صوم،جهاد، امر به معروف و نهی از منکر و ارث سخن رفته است.

عوامل

عوامل، گاوها یا شتران به کار‌ گرفته در کارهایی چون شخم زدن، خرمن کوبیدن و آب کشیدن از چاه را گويند. [۱] [۲]

فرزند

فرزند به معنای بچه و آنکه از دیگری زاده شده است.

مناسب

مناسب، وصف ملازم حکم در قیاس و متناسب با آن می باشد.

فشار

فشار:نیروی وارد شده بر چیزی یا کسی با شدت است.

قبول

قبول این است که مشتری بگوید: «قبلت» یا «اشتریت» یا «ابتعت» و نظیر آنها، [۱] [۲]که مقابل ایجاب است.

مادر

در قرآن مجید و روایات، در احسان و نیکی کردن به مادر تاکید بیشتری شده و بعضی از آیات، احساسات و عاطفه انسان را نسبت به مادر به شدت تحریک می‌کند و به او تذکر می‌دهد که لزوم شکرگزاری از مادر، این است که او نه ماه سنگینی تو را تحمل کرده است.

محبت

عشق و محبت، گاهی صادق و حقیقی است و گاهی کاذب و بی‏معنا. یکی از معیارهای اخلاقی حیات‏بخش مکتب اسلام «عشق و محبت‏» است.

حضور

حضور مقابل غیبت است. از آن در بابهای طهارت، صلات، حج، جهاد، طلاق، قضاء و حدود سخن گفته‏اند.

الگو

تَأسّی به معنی الگو قرار دادن دیگری در عمل است. از این عنوان در بابهای مختلف فقه از عبادات، عقود و غیر آن دو به مناسبت سخن رفته است.

باعث

الباعِث، از نام‌های خداوند است.

امر

آمر به معنای طلب کننده چیزی از کسی به صورت الزامی است.

سال

سال به سال قمری و شمسی تقسیم می‌شود و سال شرعی که احکام مرتبط با زمان بر اساس آن تنظیم شده، سال قمری است که دوازده ماه می‌باشد. از عنوان سال در بابهاى طهارت، صلات، زکات، خمس، حجر، وصیت، نکاح و طلاق سخن گفته‌اند.

پدر

پدر به معنای مردی است که دیگرى از نطفه‌ی‌ او- از طریق شرعی یا وطی به شبهه- به وجود آید یا صاحب شیر را گویند. از این عنوان در بسیارى از ابواب سخن رفته است، نظیر باب های طهارت، صلاة، زکات، خمس، صوم، حج، جهاد، تجارت و... .

پسر

ابن (= پسر، فرزند)، واژه کهن‌ سامی‌ می‌باشد و از احکام فقهی آن به مناسبت در باب‌های صلاة، صوم، نکاح و ارث سخن رفته است.

حذف

به انداختن و اسقاط حرفى از یک کلمه یا کلمه‌اى از یک جمله حَذف گفته می‌شود که از آن در حوزه زبان‌شناسی و علوم ادبی بحث می‌شود و نیز به معناى نخست، در باب صلات فقه سخن گفته‌اند.

حرف

حرف، به معنای حرف الفبا، واژه وبه هر یک از نشانه‌هاى نوشتارى و همچنین به سخن نیز حرف گفته می شود؛از آن در بابهاى طهارت، صلات و دیات سخن گفته‌اند.

نفس

"ن ف س" در اصل لغت برخروج نسیم دلالت می‌کند و تنفس نیز به همین معنا می‌باشد. واژه نفس در کتابهای لغت، بیشتر به معنی ذات و حقیقت شی آمده است، "قتل فلان نفسه" یعنی ذات و حقیقت خودش را هلاک کرد. [۱] [۲]

نهی

صیغه دالّ بر طلب ترک فعل ، را نهی گویند.

وجه

پول، مبلغ صورت، چهره شيوه، طريق

ضبط

ضبط غالب نبودن فراموشی و سهو بر یادسپاری می‌باشد.

ضرر

ضرر، مقابل نفع عبارت است از ورود نقصان در مال ، جان و آبرو ؛ واژه ضرر درباره آبرو کمتر به کار رفته است. [۱] [۲]

سن

مدت عمر انسان یا موجود زنده دیگر را سن می‌گویند.

رد

رَدّ در معانی بازگرداندن، برگرداندن، نپذیرفتن، باطل کردن، پاسخ دادن، دادن ارثِ مازاد بر سهام مفروض به فرض بران به کار رفته است.از احکام رد به معناى نخست در بابهاى جهاد، تجارت و دیگر ابواب عقود، غصب، قضاء و قصاص سخن گفته‌اند.از رد به معناى دوم در بابهاى تجارت، وصیت و شهادات سخن گفته‌اند.از رد به معناى سوم در ابواب عقود سخن رفته است.احکام رد به معناى چهارم در باب صلات آمده است.از احکام رد به معناى پنجم در باب ارث سخن گفته‌اند.

حد

حدّ یکی از اقسام احکام، در اسلام است.