خداوند مگر خواسته های ما را نمی داند پس چرا باید دعا کرد؟
برای مشخص شدن محل بحث ابتدا پیرامون مقوله دعا در معارف اسلامی اشاره ای می کنیم: الف) دعا توجه انسان به سرچشمه وجود و پروردگار هستی است. در میان همه عبادت‌ها عبادتی نیست که چون دعا این رابطه فرخنده را به شایستگی تحقق بخشد و آن را مداوم و جاودانه گرداند. دعا یک فرصت برتر و بدل‌ناپذیر است که خدای تعالی به بندگانش عطا کرده تا آنان باسود جستن از آن به حضور یگانه هستی بخش خود بار یابند و از حضرتش برای پیمودن طریق کمال و دست سودن بر ستیغ سربلندیِ روح مدد خواهند. دعا چاره‌ساز دردها و گرفتاری‌های روانی و جسمانی است. ب) شناخت انسان از نیازهای بی‌حد و مرز خود و بی‌نیازی مطلق پروردگارش و این که او مبدأ هر خوبی و کمالی است، با روی آوردنِ وی به دعا رابطه مستقیم دارد. در این میان هر چه نیازهای او بزرگ‌تر و دردهایش جانکاه‌تر باشد، نیایش و تضرع کردنش به درگاه خداوند شدت و گرمای بیش‌تر خواهد یافت. سرّ تأکید و توجه ویژه‌ای که در سنت و سیره پیامبران و پیشوایان الاهی بر دعا و پرداختن به آن شده است و نیز راز اشتیاق بسیار آن بزرگان به دعا در این واقعیّت نهفته است.به موارد زیر توجه کنید: 1. پیامبر گرامی اسلام(ص) هم خود اهل دعا و راز و نیاز بود و هم دیگران را به حاجت خواستن از پروردگار یکتا سفارش می‌فرمود و ترک آن را جایز نمی‌دانست. 2.امام صادق(ع) درباره امام علی(ع) فرموده است: امیر مؤمنان(ع) (دَعّاه) (بسیار دعا کننده) بود. 3 دیگر پیشوایان ما نیز به دعا عنایت ویژه داشتند از خود دعاهای گران ارج و پرمحتوایی به یادگرا گذارده‌اند. این بخش از میراث آن پاکان در مجموعه‌هایی با عنوان (صحیفه) گردآوری و تدوین شده است؛ برای نمونه می‌توان به (صحیفه سجادیه) (صحیفه صادقیه)، (صحیفه کاظمیه) و (صحیفه رضویه) اشاره کرد. ج) با دقت در این صحیفه‌ها و دیگر متون معتبر دعا درمی‌یابیم که بالاترین مرتبه نیازخواهی نزد امامان معصوم(ع)، ابراز عشق پرشور و بی‌منتها به معبود یگانه و ستایش پروردگار و یادکرد شکوه و بزرگی او است؛ یعنی انسان به چنان رشد معنوی و بالندگی روحی دست پیدا کند و تا آن جا به آفریدگار بی‌کرانه نزدیک شود که عشق تابناک و حیات‌بخش الاهی بر همه وجودش پرتو افکن گردد و هر اندیشه و خاطری جز اندیشه معشوق ازل و ابد را از دلش بزداید؛ و چنان شود که انسان راه یافته به حریم دوست جز دوست نخواهد و جز او را طلب نکند. گر از دوست چشمت به احسان اوست تو در بند خویشی نه در بند دوست‌ خلاف طریقت بود کاولیا تمنّا کنند از خدا جز خدا پس دعا کردن همیشه بدین معنا نیست که از خدا چیزی بخواهیم. گاه دعا یعنی از خدا خودِ او را خواستن؛ و این والاترین و با شکوه‌ترین مرتبه دعا است که بیش از هر جا و در عالی‌ترین شکل خود، در نیایش‌های رسیده از معصومان(ع) یافت می‌شود. از این رو است که پیامبر(ص) به هنگام دعا خواستار عشق شورمند الاهی است و این که این عشق برترین، لذت‌بخش‌ترینِ عشق‌ها گردد: (اللهم انی اسألک حبک و حب من یحبک، و العمل الذی یبلغنی حبک. اللهم اجعل حبک احب الی من نفسی و اهلی و من الماء البارد؛5 خدایا، من از تو عشق تو را خواهانم و عشق به دوستدارانت را و این که در پی کار می‌روم که مرا به عشق تو پیوند دهد. خدایا، آن کن که دوستی تو پیش من از خودم و خانواده‌ام و آب خوش‌گوار محبوب‌تر باشد.) د) دعا در اندیشه اسلامی، افزون بر این که تجلی فقه و وسیله ابراز عشق به خدا است، روشی مهم و تأثیر گذار برای تعلیم و تربیت و تعالی بخشیدن به روح آدمی در ساحت‌های فردی و اجتماعی است. مجموعه تعالیم دینی و آموزه‌های تربیتی و دانش‌های الاهی که در متون دعایی مطرح گردیده، در جهت پرداختن به دو اصل مهم (تربیت) و (تعلیم) و آموختن بینش براساس باورهای اسلامی است. بی‌تردید، دعا کردن و دست نیاز به سوی خداوند بی‌نیاز برآوردن تنها ویژه تعالیم اسلامی نیست و در همه ادیان و مذاهب دعاها و کلماتی برای مناجات با پروردگار وجود دارد. با این همه آن چه دعاهای اسلامی را از دعاهای دیگر متمایز می‌سازد، مایه‌ور بودن محتوا و اثر بخشیِ بسیار دعا در همه ابعاد زندگی انسان است؛ به دیگر سخن، (دعا در اسلام - جز دعاهای قرآنی که عین وحی است - بیان دیگری از آموزه‌های فرد ساز و جامعه پرداز وحی است؛ یعنی همان درس‌های قرآنی است که خداوند مهربان برای تربیت انسان، به وسیله آیات آسمانی فرستاده است. ادعیه خود به گونه‌ای تفسیر قرآن کریم‌اند و شرح معارف آسمانی‌اند و یادآور تربیت‌های قرآنی و تکرار و تأکید و تشریح آموزه‌های وحیانی).6 راستی چه فرقی می‌توان نهاد میان قرآن کریم و متن دعاییِ صحیفه سجادیه، که هر دو از جهت محتوا و تنوع مضمون و نیز هدف تعلیمی و تربیتی همداستانند و به یک نقطه چشم دوخته‌اند، جز این که یکی (قرآن نازل) و معجزه ماندگار پروردگار است و دیگری نمونه کامل (قرآن صاعد) و املای امام زین‌العابدین(ع)؟ ه') حال، با توجه به جایگاه بلند دعا در اندیشه اسلامی و نقش بزرگ آن در سازندگی فردی و اجتماعی و پیوند ناگسستنی‌اش با وحی الاهی، جای این گله‌گزاری و سخن دردمندانه هست که بگوییم برخورد جامعه اسلامی (عامه مردم و و روشنفکران) با این میراث گرانسنگ تزکیه و تعلیم برخوردی اصولی و مبتنی بر شناخت تمام عیار حقیقت دعا نبوده است و در میان متون مقدس دینی، بیش از همه این چهره فروغ گستر متون دعایی است که زیر خروارها غبار غربت و بی‌اعتنایی پوشیده مانده است. سبب چه می‌تواند باشد جز ناآگاهی مردمان و نادانیِ مدعیان فضل و آگاهی در طول تاریخ نسبت به نقش سازنده دعا که خود باعث گردیده بسیاری از ما یا با دعا احساس بیگانگی کرده، آن را از صحنه زندگی خود حذف کنیم و یا بی‌توجه به فلسفه عمیق نیایش با آن برخوردی از سرِ کسب و سودجویی داشته باشیم؛ خودرا با خواندن دعا سرگرم می‌کنیم بی‌آن که معنای آن را بفهیم و پیام‌های ژرف و گوناگونش را دریابیم؛ تنها برای خواستن نیازهای حقیر و کم ارج یا برای بردن ثواب و گاه جهت رفع بیکاری و توجیه کاستی‌ها و سستی ورزیدن‌ها؛ و این بدترین و سطحی‌ترین گونه برخورد با ادعیه است که بی‌شک در آن‌ها هدفی بس والاتر و حیاتی‌تر مورد توجه بوده است؛ یعنی جهت دادن به حیات دنیایی انسان در همه عرصه‌ها و تربیت او بر اساس فضیلت‌ها و راه نمودن وی به بهشت خشنودی خدا. و) پایان بخش سخن، بخشی از دعای امام سجاد در پنجاه و دومین نیایش در (صحیفه سجادیه) است که هم راز و نیاز وی با پروردگار هستی‌ها است و هم به ما می‌آموزد که راه و شیوه دعا گزاری کدام است و به هنگام نیایش، از خدا چه چیزها باید خواست: (معبود من، از تو می‌خواهم که به حقِ خود که بر همه آفریدگانت لازم گردانده‌ای و به نام بزرگ خود که به پیامبرت فرموده‌ای با آن به تسبیح تو پردازد و به بزرگی ذات بزرگوارت که نه کهنگی می‌پذیرد و نه دگرگون می‌شود و نه تغییر حالت می‌دهد و نه از میان می‌رود، بر محمد و خاندانش درود فرستی و مرا با عبادت خود از هر چیز بی‌نیاز کنی و با ترس از خود، محبت دنیا را از دلم بزدایی، و به رحمت خود مرا با دستی پر از کرامت بازگردانی؛ زیرا من تنها به سوی تو می‌گریزم و تنها از تو می‌ترسم و تنها از تو فریادرس می‌خواهم و تنها به تو امیدوارم و تنها تو را می‌خوانم و تنها به درگاه تو پناه می‌آورم، و اعتمادم تنها به تو است و تنها از تو یاری می‌جویم و تنها به تو ایمان دارم و تنها بر تو توکل می‌کنم و اتکای من تنها به جود و بخشش تو است.)مطلب پایانی که خداوند بعضی از عطاهای خودرا متوقف بر دعا نموده است ودعا نمودن در بهره برداری انسان از آن نعمتها نقش دارد.7 بعنوان مثال مادروفرزندی را در نظر بگیرید . فرزند از مادرش چیزی می خواهد ومادر هم نیاز فرزند را می داند ولی خود خواستن وبا مادر سخن گفتن هم برای مادر وهم برای کودک مهم است اساساً فرض کنیم نیازی به مادر هم نداریم ولی خود سخن گفتن با مادر لذت بخش است حال بلاتشبیه در مورد خداوند که از پدر ومادر نسبت به ا نسان د لسوز تر است وحتی از خود انسان نسبت به انسان دلسوزتر می باشد واز رگ گردن به ما نزدیکتر است این رابطه وعلاقه مضاعف می باشد.در اینجا بهتر است به بیان فواید دعا پرداخت: آیت الله میرزا جواد ملکی تبریزی که خود جزو عابدان حقیقی و زاهدان بلند مرتبه است و در عرفان الهی دارای مقامات عالیه‌ای است ‌یکی از فواید دعا را گشوده شدن درهای مکاشفه و مشاهده و تحصیل معارف و حقایق عالیه در نزد عارفین و عابدان حقیقی می‌داند آنجا که می‌گوید (در بیشتر مردم قدر نعمت مناجات را نمی‌دانند مناجات شامل معارف بالائی است که به جز اهلش که همان اولیای خدا هستند و از طریق کشف و شهود به آن رسیده‌اند کسی از آن آگاهی ندارد. و رسیدن به این معارف از راه مکاشفه از بهترین نعمت‌های آخرت است که قابل مقایسه با هیچکدام از نعمت‌های دنیا نیست.) یاد خداوند و مناجات با او یکی از بهترین وسایل انسان سازی است. عبادات و اطاعات خداوند و دیگر کارهای نیک افراد همچون آب و غذا و گرما برای گیاه است که موجب شکوفا شدن و نشاط و در آخر ثمر دادن آن گیاه می‌شود. همچنین گل‌های زیبای معنویت در فصل بهار دل انگیز و روح پرور ذکر خداوند شکوفا می‌شوند. از سوی دیگر دعا از مصادیق روشن (ذکر الله) است و یاد خدا باعث آرامش روح و روان می باشد. (الابذکر الله تطمئن القلوب).و این آرامش با تکامل روح قرین است و آرامش کاذب و موقت نیست. این آرامش با خیالات شاعرانه و تصورات موهوم تامین نمی گردد. زندگی دریایی است پر از طوفان, دلهره و اضطراب. تنها امید و اتکاء دعا و نیایش با حق تعالی است که آرام بخش روح و روان است. چه غم دیوار امت را که داردچون تو پشتیبان چه باک ازموج بحر آن را که باشدنوح,کشتیبان (سعدی) انسانی که با دعا سر و کار دارد هرگز یاءس و ناامیدی بر او غالب نمی شود و با دعا و نیایش مشکلات مادی و معنوی خود را از او می خواهد و اجابت را باور دارد. خداوند متعال به انسان موقعیت, نعمت, حکومت بر دل ها, آبرو و حیثیت, سلامت, ثروت و قدرت و معنویت می بخشد. باید پیوسته دعا کند که از وی نعمت و ثروت و حال عبادت سلب نشود. پی‌نوشت: 1. اصول کافی، شیخ کلینی، ج‌2، ص‌468. 2. رسول خدا(ص) فرمود: (ترک دعا، گناه است). (تنبیه الخواطر، ج‌2، ص‌154). 3. اصول کافی، ج‌2، ص‌468. 4. گلستان سعدی. 5. کنزالعمال، ح‌3648. 6. جامعه‌سازی قرآنی، ص‌193. 7. صحیفه سجادیه. www.morsalat.com
عنوان سوال:

خداوند مگر خواسته های ما را نمی داند پس چرا باید دعا کرد؟


پاسخ:

برای مشخص شدن محل بحث ابتدا پیرامون مقوله دعا در معارف اسلامی اشاره ای می کنیم:

الف) دعا توجه انسان به سرچشمه وجود و پروردگار هستی است. در میان همه عبادت‌ها عبادتی نیست که چون دعا این رابطه فرخنده را به شایستگی تحقق بخشد و آن را مداوم و جاودانه گرداند. دعا یک فرصت برتر و بدل‌ناپذیر است که خدای تعالی به بندگانش عطا کرده تا آنان باسود جستن از آن به حضور یگانه هستی بخش خود بار یابند و از حضرتش برای پیمودن طریق کمال و دست سودن بر ستیغ سربلندیِ روح مدد خواهند. دعا چاره‌ساز دردها و گرفتاری‌های روانی و جسمانی است.

ب) شناخت انسان از نیازهای بی‌حد و مرز خود و بی‌نیازی مطلق پروردگارش و این که او مبدأ هر خوبی و کمالی است، با روی آوردنِ وی به دعا رابطه مستقیم دارد. در این میان هر چه نیازهای او بزرگ‌تر و دردهایش جانکاه‌تر باشد، نیایش و تضرع کردنش به درگاه خداوند شدت و گرمای بیش‌تر خواهد یافت. سرّ تأکید و توجه ویژه‌ای که در سنت و سیره پیامبران و پیشوایان الاهی بر دعا و پرداختن به آن شده است و نیز راز اشتیاق بسیار آن بزرگان به دعا در این واقعیّت نهفته است.به موارد زیر توجه کنید:

1. پیامبر گرامی اسلام(ص) هم خود اهل دعا و راز و نیاز بود و هم دیگران را به حاجت خواستن از پروردگار یکتا سفارش می‌فرمود و ترک آن را جایز نمی‌دانست.

2.امام صادق(ع) درباره امام علی(ع) فرموده است: امیر مؤمنان(ع) (دَعّاه) (بسیار دعا کننده) بود.

3 دیگر پیشوایان ما نیز به دعا عنایت ویژه داشتند از خود دعاهای گران ارج و پرمحتوایی به یادگرا گذارده‌اند. این بخش از میراث آن پاکان در مجموعه‌هایی با عنوان (صحیفه) گردآوری و تدوین شده است؛ برای نمونه می‌توان به (صحیفه سجادیه) (صحیفه صادقیه)، (صحیفه کاظمیه) و (صحیفه رضویه) اشاره کرد.

ج) با دقت در این صحیفه‌ها و دیگر متون معتبر دعا درمی‌یابیم که بالاترین مرتبه نیازخواهی نزد امامان معصوم(ع)، ابراز عشق پرشور و بی‌منتها به معبود یگانه و ستایش پروردگار و یادکرد شکوه و بزرگی او است؛ یعنی انسان به چنان رشد معنوی و بالندگی روحی دست پیدا کند و تا آن جا به آفریدگار بی‌کرانه نزدیک شود که عشق تابناک و حیات‌بخش الاهی بر همه وجودش پرتو افکن گردد و هر اندیشه و خاطری جز اندیشه معشوق ازل و ابد را از دلش بزداید؛ و چنان شود که انسان راه یافته به حریم دوست جز دوست نخواهد و جز او را طلب نکند.

گر از دوست چشمت به احسان اوست
تو در بند خویشی نه در بند دوست‌
خلاف طریقت بود کاولیا
تمنّا کنند از خدا جز خدا

پس دعا کردن همیشه بدین معنا نیست که از خدا چیزی بخواهیم. گاه دعا یعنی از خدا خودِ او را خواستن؛ و این والاترین و با شکوه‌ترین مرتبه دعا است که بیش از هر جا و در عالی‌ترین شکل خود، در نیایش‌های رسیده از معصومان(ع) یافت می‌شود. از این رو است که پیامبر(ص) به هنگام دعا خواستار عشق شورمند الاهی است و این که این عشق برترین، لذت‌بخش‌ترینِ عشق‌ها گردد: (اللهم انی اسألک حبک و حب من یحبک، و العمل الذی یبلغنی حبک. اللهم اجعل حبک احب الی من نفسی و اهلی و من الماء البارد؛5 خدایا، من از تو عشق تو را خواهانم و عشق به دوستدارانت را و این که در پی کار می‌روم که مرا به عشق تو پیوند دهد. خدایا، آن کن که دوستی تو پیش من از خودم و خانواده‌ام و آب خوش‌گوار محبوب‌تر باشد.)

د) دعا در اندیشه اسلامی، افزون بر این که تجلی فقه و وسیله ابراز عشق به خدا است، روشی مهم و تأثیر گذار برای تعلیم و تربیت و تعالی بخشیدن به روح آدمی در ساحت‌های فردی و اجتماعی است.

مجموعه تعالیم دینی و آموزه‌های تربیتی و دانش‌های الاهی که در متون دعایی مطرح گردیده، در جهت پرداختن به دو اصل مهم (تربیت) و (تعلیم) و آموختن بینش براساس باورهای اسلامی است.

بی‌تردید، دعا کردن و دست نیاز به سوی خداوند بی‌نیاز برآوردن تنها ویژه تعالیم اسلامی نیست و در همه ادیان و مذاهب دعاها و کلماتی برای مناجات با پروردگار وجود دارد. با این همه آن چه دعاهای اسلامی را از دعاهای دیگر متمایز می‌سازد، مایه‌ور بودن محتوا و اثر بخشیِ بسیار دعا در همه ابعاد زندگی انسان است؛ به دیگر سخن، (دعا در اسلام - جز دعاهای قرآنی که عین وحی است - بیان دیگری از آموزه‌های فرد ساز و جامعه پرداز وحی است؛ یعنی همان درس‌های قرآنی است که خداوند مهربان برای تربیت انسان، به وسیله آیات آسمانی فرستاده است. ادعیه خود به گونه‌ای تفسیر قرآن کریم‌اند و شرح معارف آسمانی‌اند و یادآور تربیت‌های قرآنی و تکرار و تأکید و تشریح آموزه‌های وحیانی).6 راستی چه فرقی می‌توان نهاد میان قرآن کریم و متن دعاییِ صحیفه سجادیه، که هر دو از جهت محتوا و تنوع مضمون و نیز هدف تعلیمی و تربیتی همداستانند و به یک نقطه چشم دوخته‌اند، جز این که یکی (قرآن نازل) و معجزه ماندگار پروردگار است و دیگری نمونه کامل (قرآن صاعد) و املای امام زین‌العابدین(ع)؟
ه') حال، با توجه به جایگاه بلند دعا در اندیشه اسلامی و نقش بزرگ آن در سازندگی فردی و اجتماعی و پیوند ناگسستنی‌اش با وحی الاهی، جای این گله‌گزاری و سخن دردمندانه هست که بگوییم برخورد جامعه اسلامی (عامه مردم و و روشنفکران) با این میراث گرانسنگ تزکیه و تعلیم برخوردی اصولی و مبتنی بر شناخت تمام عیار حقیقت دعا نبوده است و در میان متون مقدس دینی، بیش از همه این چهره فروغ گستر متون دعایی است که زیر خروارها غبار غربت و بی‌اعتنایی پوشیده مانده است.

سبب چه می‌تواند باشد جز ناآگاهی مردمان و نادانیِ مدعیان فضل و آگاهی در طول تاریخ نسبت به نقش سازنده دعا که خود باعث گردیده بسیاری از ما یا با دعا احساس بیگانگی کرده، آن را از صحنه زندگی خود حذف کنیم و یا بی‌توجه به فلسفه عمیق نیایش با آن برخوردی از سرِ کسب و سودجویی داشته باشیم؛ خودرا با خواندن دعا سرگرم می‌کنیم بی‌آن که معنای آن را بفهیم و پیام‌های ژرف و گوناگونش را دریابیم؛ تنها برای خواستن نیازهای حقیر و کم ارج یا برای بردن ثواب و گاه جهت رفع بیکاری و توجیه کاستی‌ها و سستی ورزیدن‌ها؛ و این بدترین و سطحی‌ترین گونه برخورد با ادعیه است که بی‌شک در آن‌ها هدفی بس والاتر و حیاتی‌تر مورد توجه بوده است؛ یعنی جهت دادن به حیات دنیایی انسان در همه عرصه‌ها و تربیت او بر اساس فضیلت‌ها و راه نمودن وی به بهشت خشنودی خدا.

و) پایان بخش سخن، بخشی از دعای امام سجاد در پنجاه و دومین نیایش در (صحیفه سجادیه) است که هم راز و نیاز وی با پروردگار هستی‌ها است و هم به ما می‌آموزد که راه و شیوه دعا گزاری کدام است و به هنگام نیایش، از خدا چه چیزها باید خواست:

(معبود من، از تو می‌خواهم که به حقِ خود که بر همه آفریدگانت لازم گردانده‌ای و به نام بزرگ خود که به پیامبرت فرموده‌ای با آن به تسبیح تو پردازد و به بزرگی ذات بزرگوارت که نه کهنگی می‌پذیرد و نه دگرگون می‌شود و نه تغییر حالت می‌دهد و نه از میان می‌رود، بر محمد و خاندانش درود فرستی و مرا با عبادت خود از هر چیز بی‌نیاز کنی و با ترس از خود، محبت دنیا را از دلم بزدایی، و به رحمت خود مرا با دستی پر از کرامت بازگردانی؛ زیرا من تنها به سوی تو می‌گریزم و تنها از تو می‌ترسم و تنها از تو فریادرس می‌خواهم و تنها به تو امیدوارم و تنها تو را می‌خوانم و تنها به درگاه تو پناه می‌آورم، و اعتمادم تنها به تو است و تنها از تو یاری می‌جویم و تنها به تو ایمان دارم و تنها بر تو توکل می‌کنم و اتکای من تنها به جود و بخشش تو است.)مطلب پایانی که خداوند بعضی از عطاهای خودرا متوقف بر دعا نموده است ودعا نمودن در بهره برداری انسان از آن نعمتها نقش دارد.7

بعنوان مثال مادروفرزندی را در نظر بگیرید . فرزند از مادرش چیزی می خواهد ومادر هم نیاز فرزند را می داند ولی خود خواستن وبا مادر سخن گفتن هم برای مادر وهم برای کودک مهم است اساساً فرض کنیم نیازی به مادر هم نداریم ولی خود سخن گفتن با مادر لذت بخش است حال بلاتشبیه در مورد خداوند که از پدر ومادر نسبت به ا نسان د لسوز تر است وحتی از خود انسان نسبت به انسان دلسوزتر می باشد واز رگ گردن به ما نزدیکتر است این رابطه وعلاقه مضاعف می باشد.در اینجا بهتر است به بیان فواید دعا پرداخت:

آیت الله میرزا جواد ملکی تبریزی که خود جزو عابدان حقیقی و زاهدان بلند مرتبه است و در عرفان الهی دارای مقامات عالیه‌ای است ‌یکی از فواید دعا را گشوده شدن درهای مکاشفه و مشاهده و تحصیل معارف و حقایق عالیه در نزد عارفین و عابدان حقیقی می‌داند آنجا که می‌گوید (در بیشتر مردم قدر نعمت مناجات را نمی‌دانند مناجات شامل معارف بالائی است که به جز اهلش که همان اولیای خدا هستند و از طریق کشف و شهود به آن رسیده‌اند کسی از آن آگاهی ندارد. و رسیدن به این معارف از راه مکاشفه از بهترین نعمت‌های آخرت است که قابل مقایسه با هیچکدام از نعمت‌های دنیا نیست.) یاد خداوند و مناجات با او یکی از بهترین وسایل انسان سازی است. عبادات و اطاعات خداوند و دیگر کارهای نیک افراد همچون آب و غذا و گرما برای گیاه است که موجب شکوفا شدن و نشاط و در آخر ثمر دادن آن گیاه می‌شود. همچنین گل‌های زیبای معنویت در فصل بهار دل انگیز و روح پرور ذکر خداوند شکوفا می‌شوند. از سوی دیگر دعا از مصادیق روشن (ذکر الله) است و یاد خدا باعث آرامش روح و روان می باشد. (الابذکر الله تطمئن القلوب).و این آرامش با تکامل روح قرین است و آرامش کاذب و موقت نیست. این آرامش با خیالات شاعرانه و تصورات موهوم تامین نمی گردد. زندگی دریایی است پر از طوفان, دلهره و اضطراب. تنها امید و اتکاء دعا و نیایش با حق تعالی است که آرام بخش روح و روان است.

چه غم دیوار امت را که داردچون تو پشتیبان
چه باک ازموج بحر آن را که باشدنوح,کشتیبان
(سعدی)

انسانی که با دعا سر و کار دارد هرگز یاءس و ناامیدی بر او غالب نمی شود و با دعا و نیایش مشکلات مادی و معنوی خود را از او می خواهد و اجابت را باور دارد. خداوند متعال به انسان موقعیت, نعمت, حکومت بر دل ها, آبرو و حیثیت, سلامت, ثروت و قدرت و معنویت می بخشد. باید پیوسته دعا کند که از وی نعمت و ثروت و حال عبادت سلب نشود.

پی‌نوشت:

1. اصول کافی، شیخ کلینی، ج‌2، ص‌468.

2. رسول خدا(ص) فرمود: (ترک دعا، گناه است). (تنبیه الخواطر، ج‌2، ص‌154).

3. اصول کافی، ج‌2، ص‌468.

4. گلستان سعدی.

5. کنزالعمال، ح‌3648.

6. جامعه‌سازی قرآنی، ص‌193.

7. صحیفه سجادیه.

www.morsalat.com





1396@ - موتور جستجوی پرسش و پاسخ امین