از آنجائی که رابطه دوستی دو جزء مهم دارد: نخست محبت و دیگر مصاحبت پایدار. جزء دوم رفتاری است که فرد خود انتخاب می‌کند و از این رو دارای ارزش اخلاقی مثبت یا منفی است. ولی جزء اول به خودی خود یک فعل ارادی نیست؛ محبت حالتی نفسانی است که به اختیار انسان محقق نمی‌شود ولی مقدمات تحقق آن اختیاری هستند. شناخت، مهم‌ترین مقدمه به وجود آمدن محبت است و تحصیل آن به اختیار انسان و افعال اختیاری او بستگی دارد. مصاحبت دوستان با یکدیگر ریشه در محبت‌های متنوعی دارد. بر حسب تفاوت محبت‌ها، دوستی اقسامی می‌یابد. محبت دو انسان به یکدیگر از سه حالت خارج نیست؛ بنابراین دوستی نیز سه قسم است: 1 - دو نفر ممکن است یکدیگر را دوست داشته باشند و از ملاقات و گفتگوی یکدیگر لذت ببرند و هیچ مطلوب دیگری را جستجو نکنند. به عبارت دیگر ممکن است مصاحبت دو نفر به غرض رسیدن به هیچ چیز دیگری جز لذتی که از مصاحبت با هم می‌برند نباشد. لذت حاصل از مصاحبت می‌تواند ناشی از کمال باشد که دو دوست در هم می‌شناسند. خواه کمال، ظاهری باشد و خواه عقلی و معنوی، مانند: اخلاق نیکو به هر حال اگر التذاذ حاصل از این مصاحبت، مذموم باشد مصاحبت از نظر اخلاقی ارزش منفی خواهد داشت. 2 - ممکن است دوستی دو نفر برای رسیدن به لذتی نباشد که در نفس دوستی حاصل می‌شود؛ بلکه دوستی وسیله‌ای باشد که رسیدن به یک امر محبوب را ممکن می‌کند. در این رابطه دوستی جزء اول دوستی یعنی محبت اصیل نیست. با این حال همین محبت موجب اقدام به مصاحبت می‌شود. اگر غرض از مصاحبت رسیدن به مطلوبی همچون مال و جاه و علم باشد ارزش اخلاقی مصاحبت وابسته به غرضی است که فرد از کسب مال و جاه و علم دارد. 3 - نوع دیگری از دوستی وجود دارد که ناشی از محبت انسان به خداست. در بحث اخلاق الهی درباره آثار محبت خدا سخن گفتیم و یکی از آثار محبت بنده به خداوند، محبت به دوستان خداست. اگر کسی را به سبب بندگی خدا و اخلاص و اعمال صالحش دوست داشته باشد دوستی او ادامه دوستی خداست و آن را حب فی اللَّه می‌خواهیم. مصاحبت فرد با کسی که او را برای خدا دوست دارد فعلی با ارزش اخلاقی مثبت است. دوستی به خاطر خدا بسیار ارزشمند است. به طوری که اگر کسی به خاطر خدا شخصی را دوست داشته باشد ولی آن شخص در واقع اهل آتش باشد، خداوند به این دوستی و محبت پاداش خواهد داد. از امام باقر(ع) روایت شده است: لو ان رجلا احب رجلا للَّه لاثابه اللَّه علی حبه ایاه و ان کان المحبوب فی علم اللَّه من اهل النار و لو ان رجلا ابغض رجلا للَّه لا صابه اللَّه علی بغضه ایاه و ان کان المبغض فی علم اللَّه من اهل الجنة؛ (302) اگر کسی دیگری را برای خدا دوست داشته باشد خداوند او را برای دوستیش پاداش می‌دهد، حتی اگر محبوب او در علم خداوند اهل آتش باشد و اگر کسی را برای خدا دشمن دارد خداوند به او به سبب این دشمنی صواب می‌دهد، حتی اگر آن که دشمن داشته است در علم خدا اهل بهشت باشد. به نظر می‌رسد این روایت و برخی دیگر از روایات، به جزء نخست دوستی، یعنی محبت اشاره دارند و علت این که به یک حالت قلبی و غیر اختیاری ثواب داده می‌شود این است که مقدمات محبت به وسیله اعمال اختیاری فراهم می‌شود. جزء دوم دوستی یعنی مصاحبت با محبوب، عملی اختیاری است. بنابراین حتی اگر کسی در قلب خود محبت اهل معصیت و گمراهان را می‌یابد باید از دوستی با او بپرهیزد زیرا مصاحبت با او موجب گمراهی و هلاکت است. از پیامبر اکرم(ص) روایت شده است: والمرء علی دین خلیله فلینظر احدکم من یخالل؛ (303) آدمی بر دین دوست خود است پس همه باید بنگرند که با چه کسی دوستی می‌کنند. قرآن کریم نیز بر این تأکید می‌کند: یوم یعض الظالم علی یدیه یقول یا لیتنی اتخذت مع الرسول سبیلا* یا ویلتی لیتنی لم اتخذ فلانا خلیلا* لقد اضلنی عن الذکر بعد اذجاءنی و کان الشیطان للانسان خذولا* (304) و روزی است که ستمکار دست‌های خود را می‌گزد و می‌گوید ای کاش با پیامبر راهی را بر می‌گرفتم* ای وای کاش فلانی را دوست خود نگرفته بودم او بود که مرا به گمراهی کشانید پس از آن که قرآن به من رسیده بود و شیطان همواره خوار کننده انسان است. انتخاب دوست باید با دقت و بررسی صورت پذیرد. نباید به سبب محبتی که در قلب خود می‌یابیم با کسی دوستی کنیم؛ بلکه نخست باید منشأ محبت را جستجو کرد و پس از اطمینان از الهی بودن آن محبت، رفتار و صلاحیت‌های فرد محبوب را بررسی نمود و در صورتی که او انسانی مؤمن و صالح بود با او دوستی کرد. اگر این گونه عمل شود دوستی پایداری پدید خواهد آمد. از امیرالمؤمنین(ع) روایت شده است: من اتخذ اخا بعد حسن الاختبار دامت صحبته و تأکدت مودته؛ (305) کسی که پس از بررسی دقیق کسی را دوست خود گیرد، مصاحبت آن دو دوام خواهد یافت و دوستی آنان محکم می‌شود. ولی اگر برگزیدن دوست بدون بررسی باشد، منشأ فساد و گمراهی است. امام علی فرمودند: من اتخذ اخا من غیر اختبار الجاه الاضطرار الی مرافقه الاشرار؛ (306) کسی که بدون بررسی دوستی برگزیند اضطرار او را به همراهی با بدکاران وادار می‌کند. دوست خوب و دوست بد دوست خوب کسی است که در حرکت انسان به سوی کمال تأثیر مثبت داشته باشد. دوست خوب باید پیش از هر چیز انسانی مؤمن و صالح باشد. علاوه بر این در روایات شرایطی برای دوست خوب بیان شده است، امام صادق(ع) فرمودند: لا تکون الصداقه الا بحدودها فمن کانت فیه هذه الحدود ای شی منها فانسبه الی الصداقة: فاولها ان یکون سریرته و علانیته لک واحدة و الثانیة ان یری زینک زینه و شینک شینه و الثالثه ان لا تغیره علیک ولایة و لا مال، و الرابعه ان لا یمنعک شیئا تناله مقدرته، و الخامسة و هی تجمع هذه الخصال ان لا یسلمک عند النکبات؛ (307) دوستی مشروط به حدودی است کسی که او در این حدود یا بعضی از آن هست او را دوست خود قرار ده: اول آن که پنهان و آشکارش در نزد تو یکی باشد دوم آن که نیکوی (آبروی) تو را نیکوی خود و عیب (بی‌ابرویی) تو را عیب خود بداند سوم آن که هیچ مقام و مالی او را در برابر تو دگرگون نسازد، چهارم آن که از چیزی که توان آن را دارد برای تو فروگذار نکند و پنجم آن که همه این ویژگی‌ها را داشته باشد و تو را در بیچارگی رها نکند. دوست بد کسی است که از نظر عقیده و اخلاق گمراه است و یا انسان را از خدا و حرکت به سوی او غافل می‌سازد. در روایات دوستی برخی انسان‌ها منع شده است. با توجه به این روایات اوصاف دوست بد معلوم می‌شود. امیرالمؤمنین(ع) فرمودند: ینبغی للمسلم این یجتنب مؤاخاة ثلاثه: الماجن و الحمق و الکذاب. فاما الماجن فیزین لک فعله و یحب ان تکون مثله، و لا یعینک علی امر دینک و معادک و مقاربته جفاه و قسوه و مدخله و مخرجه علیک عار و اما الاحمق فانه لا یشیر علیک بخیر و لا یرجی لصرف السوء عنک و لو اجهد نفسه و ربما اراد منفعتک فضرک فموته خیر من حیاته و سکوته خیر من نطقه و بعده خیر من قربه. و اما الکذاب فانه لا یهنئک معه عیش ینقل حدیثک و ینقل الیک الحدیث کلما افنی احدوثه مطها بأخری حتی انه یحدث بالصدق فلا یصدق و یغری بین الناس بالعداوة و ینبت الشحناء فی الصدور، فاتقوا اللَّه و انظروا لا نفسکم؛ (308) شایسته است که انسان مسلمان از دوستی با سه گروه بپرهیزد: بی‌پروا، احمق و دروغگو. اما شخص بی‌پروا عمل خویش را نزد خود جلوه می‌دهد خوش دارد که مانند او باشی و در کار دین و معاد تو را یاری نمی‌دهد، نزدیکی با او جفا و سنگدلی است، رفت و آمد با او برایت ننگ است. اما احمق او تو را به خیر و صواب راهنمایی نمی‌کند در باز داشتن بدی از تو به او امیدی نیست، حتی اگر بکوشد. بسا که سود تو را خواهد ولی به تو زیان رساند. پس مرگش بهتر از حیات و سکوتش بهتر از سخن گفتن و دوریش بهتر از نزدیکی است. و اما دروغگو با او هیچ خوشی‌ای تو را گوارا نیست، سخن تو را نزد دیگران می‌برد و سخن دیگران را نزد تو می‌آورد. هر گاه سخنی را نقل کند آن را با چیزهای دیگر پر و بال دهد. چنان که حتی وقتی راست گوید تصدیق نمی‌شود. مردم را به دشمنی بر انگیزد و در سینه‌ها کینه رویاند. پس از خدا بترسید و مراقب خود باشید. و.... www.dte.ir
از آنجائی که رابطه دوستی دو جزء مهم دارد: نخست محبت و دیگر مصاحبت پایدار. جزء دوم رفتاری است که فرد خود انتخاب میکند و از این رو دارای ارزش اخلاقی مثبت یا منفی است. ولی جزء اول به خودی خود یک فعل ارادی نیست؛ محبت حالتی نفسانی است که به اختیار انسان محقق نمیشود ولی مقدمات تحقق آن اختیاری هستند. شناخت، مهمترین مقدمه به وجود آمدن محبت است و تحصیل آن به اختیار انسان و افعال اختیاری او بستگی دارد.
مصاحبت دوستان با یکدیگر ریشه در محبتهای متنوعی دارد. بر حسب تفاوت محبتها، دوستی اقسامی مییابد.
محبت دو انسان به یکدیگر از سه حالت خارج نیست؛ بنابراین دوستی نیز سه قسم است:
1 - دو نفر ممکن است یکدیگر را دوست داشته باشند و از ملاقات و گفتگوی یکدیگر لذت ببرند و هیچ مطلوب دیگری را جستجو نکنند. به عبارت دیگر ممکن است مصاحبت دو نفر به غرض رسیدن به هیچ چیز دیگری جز لذتی که از مصاحبت با هم میبرند نباشد.
لذت حاصل از مصاحبت میتواند ناشی از کمال باشد که دو دوست در هم میشناسند. خواه کمال، ظاهری باشد و خواه عقلی و معنوی، مانند: اخلاق نیکو به هر حال اگر التذاذ حاصل از این مصاحبت، مذموم باشد مصاحبت از نظر اخلاقی ارزش منفی خواهد داشت.
2 - ممکن است دوستی دو نفر برای رسیدن به لذتی نباشد که در نفس دوستی حاصل میشود؛ بلکه دوستی وسیلهای باشد که رسیدن به یک امر محبوب را ممکن میکند. در این رابطه دوستی جزء اول دوستی یعنی محبت اصیل نیست. با این حال همین محبت موجب اقدام به مصاحبت میشود. اگر غرض از مصاحبت رسیدن به مطلوبی همچون مال و جاه و علم باشد ارزش اخلاقی مصاحبت وابسته به غرضی است که فرد از کسب مال و جاه و علم دارد.
3 - نوع دیگری از دوستی وجود دارد که ناشی از محبت انسان به خداست. در بحث اخلاق الهی درباره آثار محبت خدا سخن گفتیم و یکی از آثار محبت بنده به خداوند، محبت به دوستان خداست. اگر کسی را به سبب بندگی خدا و اخلاص و اعمال صالحش دوست داشته باشد دوستی او ادامه دوستی خداست و آن را حب فی اللَّه میخواهیم. مصاحبت فرد با کسی که او را برای خدا دوست دارد فعلی با ارزش اخلاقی مثبت است. دوستی به خاطر خدا بسیار ارزشمند است. به طوری که اگر کسی به خاطر خدا شخصی را دوست داشته باشد ولی آن شخص در واقع اهل آتش باشد، خداوند به این دوستی و محبت پاداش خواهد داد.
از امام باقر(ع) روایت شده است:
لو ان رجلا احب رجلا للَّه لاثابه اللَّه علی حبه ایاه و ان کان المحبوب فی علم اللَّه من اهل النار و لو ان رجلا ابغض رجلا للَّه لا صابه اللَّه علی بغضه ایاه و ان کان المبغض فی علم اللَّه من اهل الجنة؛ (302)
اگر کسی دیگری را برای خدا دوست داشته باشد خداوند او را برای دوستیش پاداش میدهد، حتی اگر محبوب او در علم خداوند اهل آتش باشد و اگر کسی را برای خدا دشمن دارد خداوند به او به سبب این دشمنی صواب میدهد، حتی اگر آن که دشمن داشته است در علم خدا اهل بهشت باشد.
به نظر میرسد این روایت و برخی دیگر از روایات، به جزء نخست دوستی، یعنی محبت اشاره دارند و علت این که به یک حالت قلبی و غیر اختیاری ثواب داده میشود این است که مقدمات محبت به وسیله اعمال اختیاری فراهم میشود.
جزء دوم دوستی یعنی مصاحبت با محبوب، عملی اختیاری است. بنابراین حتی اگر کسی در قلب خود محبت اهل معصیت و گمراهان را مییابد باید از دوستی با او بپرهیزد زیرا مصاحبت با او موجب گمراهی و هلاکت است. از پیامبر اکرم(ص) روایت شده است:
والمرء علی دین خلیله فلینظر احدکم من یخالل؛ (303)
آدمی بر دین دوست خود است پس همه باید بنگرند که با چه کسی دوستی میکنند.
قرآن کریم نیز بر این تأکید میکند:
یوم یعض الظالم علی یدیه یقول یا لیتنی اتخذت مع الرسول سبیلا* یا ویلتی لیتنی لم اتخذ فلانا خلیلا* لقد اضلنی عن الذکر بعد اذجاءنی و کان الشیطان للانسان خذولا* (304)
و روزی است که ستمکار دستهای خود را میگزد و میگوید ای کاش با پیامبر راهی را بر میگرفتم* ای وای کاش فلانی را دوست خود نگرفته بودم او بود که مرا به گمراهی کشانید پس از آن که قرآن به من رسیده بود و شیطان همواره خوار کننده انسان است.
انتخاب دوست باید با دقت و بررسی صورت پذیرد. نباید به سبب محبتی که در قلب خود مییابیم با کسی دوستی کنیم؛ بلکه نخست باید منشأ محبت را جستجو کرد و پس از اطمینان از الهی بودن آن محبت، رفتار و صلاحیتهای فرد محبوب را بررسی نمود و در صورتی که او انسانی مؤمن و صالح بود با او دوستی کرد. اگر این گونه عمل شود دوستی پایداری پدید خواهد آمد.
از امیرالمؤمنین(ع) روایت شده است:
من اتخذ اخا بعد حسن الاختبار دامت صحبته و تأکدت مودته؛ (305)
کسی که پس از بررسی دقیق کسی را دوست خود گیرد، مصاحبت آن دو دوام خواهد یافت و دوستی آنان محکم میشود.
ولی اگر برگزیدن دوست بدون بررسی باشد، منشأ فساد و گمراهی است.
امام علی فرمودند:
من اتخذ اخا من غیر اختبار الجاه الاضطرار الی مرافقه الاشرار؛ (306)
کسی که بدون بررسی دوستی برگزیند اضطرار او را به همراهی با بدکاران وادار میکند.
دوست خوب و دوست بد
دوست خوب کسی است که در حرکت انسان به سوی کمال تأثیر مثبت داشته باشد. دوست خوب باید پیش از هر چیز انسانی مؤمن و صالح باشد. علاوه بر این در روایات شرایطی برای دوست خوب بیان شده است، امام صادق(ع) فرمودند:
لا تکون الصداقه الا بحدودها فمن کانت فیه هذه الحدود ای شی منها فانسبه الی الصداقة: فاولها ان یکون سریرته و علانیته لک واحدة و الثانیة ان یری زینک زینه و شینک شینه و الثالثه ان لا تغیره علیک ولایة و لا مال، و الرابعه ان لا یمنعک شیئا تناله مقدرته، و الخامسة و هی تجمع هذه الخصال ان لا یسلمک عند النکبات؛ (307)
دوستی مشروط به حدودی است کسی که او در این حدود یا بعضی از آن هست او را دوست خود قرار ده: اول آن که پنهان و آشکارش در نزد تو یکی باشد دوم آن که نیکوی (آبروی) تو را نیکوی خود و عیب (بیابرویی) تو را عیب خود بداند سوم آن که هیچ مقام و مالی او را در برابر تو دگرگون نسازد، چهارم آن که از چیزی که توان آن را دارد برای تو فروگذار نکند و پنجم آن که همه این ویژگیها را داشته باشد و تو را در بیچارگی رها نکند.
دوست بد کسی است که از نظر عقیده و اخلاق گمراه است و یا انسان را از خدا و حرکت به سوی او غافل میسازد. در روایات دوستی برخی انسانها منع شده است. با توجه به این روایات اوصاف دوست بد معلوم میشود.
امیرالمؤمنین(ع) فرمودند:
ینبغی للمسلم این یجتنب مؤاخاة ثلاثه: الماجن و الحمق و الکذاب. فاما الماجن فیزین لک فعله و یحب ان تکون مثله، و لا یعینک علی امر دینک و معادک و مقاربته جفاه و قسوه و مدخله و مخرجه علیک عار و اما الاحمق فانه لا یشیر علیک بخیر و لا یرجی لصرف السوء عنک و لو اجهد نفسه و ربما اراد منفعتک فضرک فموته خیر من حیاته و سکوته خیر من نطقه و بعده خیر من قربه. و اما الکذاب فانه لا یهنئک معه عیش ینقل حدیثک و ینقل الیک الحدیث کلما افنی احدوثه مطها بأخری حتی انه یحدث بالصدق فلا یصدق و یغری بین الناس بالعداوة و ینبت الشحناء فی الصدور، فاتقوا اللَّه و انظروا لا نفسکم؛ (308)
شایسته است که انسان مسلمان از دوستی با سه گروه بپرهیزد: بیپروا، احمق و دروغگو.
اما شخص بیپروا عمل خویش را نزد خود جلوه میدهد خوش دارد که مانند او باشی و در کار دین و معاد تو را یاری نمیدهد، نزدیکی با او جفا و سنگدلی است، رفت و آمد با او برایت ننگ است.
اما احمق او تو را به خیر و صواب راهنمایی نمیکند در باز داشتن بدی از تو به او امیدی نیست، حتی اگر بکوشد. بسا که سود تو را خواهد ولی به تو زیان رساند. پس مرگش بهتر از حیات و سکوتش بهتر از سخن گفتن و دوریش بهتر از نزدیکی است.
و اما دروغگو با او هیچ خوشیای تو را گوارا نیست، سخن تو را نزد دیگران میبرد و سخن دیگران را نزد تو میآورد. هر گاه سخنی را نقل کند آن را با چیزهای دیگر پر و بال دهد. چنان که حتی وقتی راست گوید تصدیق نمیشود. مردم را به دشمنی بر انگیزد و در سینهها کینه رویاند. پس از خدا بترسید و مراقب خود باشید. و....
www.dte.ir
- [سایر] فلسفهی حرمت نگاه به نامحرم )حتی اگر هیچ قصد حرامی در کار نباشد( چیست؟
- [سایر] اگر کسی ندانسته کار حرامی که روزه را باطل میکند (مثل فروبردن خلط) انجام دهد و عمدی باشد، روزهی او چه حکمی دارد؟ یعنی نمیدانسته که کار حرام و مبطل روزه است.
- [آیت الله اردبیلی] اگر لازمه وضو گرفتن یا غسل کردن، انجام دادن کار حرامی باشد، کدام یک مقدّم است (وضو و غسل را به جا آوردن یا ترک کار حرام و انجام دادن تیمّم به جای وضو و غسل)؟
- [آیت الله خامنه ای] من قبلاً پول های حرامی برداشته و اکنون قصد بازگشت دارم باید چه کار کنم؟
- [آیت الله اردبیلی] اگر شوهری با تجسم همسر خویش استمناء کند، آیا کار حرامی انجام داده است؟
- [سایر] اگر کسی بعد از غسل جنابت برای نماز وضو بگیرد، کار حرامی انجام داده است؟
- [آیت الله بهجت] اگر از درآمد وسط سال صرف حرام کند مثلاً چیز حرامی را بخرد آیا خمس آن را باید بدهد؟
- [سایر] دوست ندارم شوهرم قلیان بکشد چه کنم؟ راه حلی دارید؟ بگید چه کنم؟
- [آیت الله سبحانی] اگر رئیس اداره به کارمندش دستور دهد که کار حرامی را انجام دهد آیا دستوری مجوّز شرعی می باشد؟
- [سایر] سلام؛ چرا انسان زیبایی را دوست دارد؟ دلیل علمیاش چیست؟ دوست داشتن افراد زیبارو چه تأثیری بر انسان میگذارد؟
- [آیت الله بهجت] عکسبرداری، اگر مستلزم کار حرامی نباشد، مانعی ندارد.
- [آیت الله وحید خراسانی] شرط پنجم ان که برای کار حرام سفر نکند و اگر برای کار حرامی مانند دزدی یا اعانت ظالم در ظلمش یا ضرر رساندن به مسلمانی سفر کند یا خود سفر حرام باشد مثل ان که قسم شرعی خورده باشد که به سفر نرود یا برای او ضرری داشته باشد که تحمل ان ضرر حرام باشد باید نماز را تمام بخواند
- [آیت الله فاضل لنکرانی] ربا دادن مثل ربا گرفتن حرام است، و کسی که قرض ربایی گرفته چنانچه شرط پرداخت سود را قبول کرده کار حرامی مرتکب شده است ولی به هر حال اصل قرض صحیح است و شرط باطل است.
- [آیت الله مظاهری] اگر روزهدار کاری که حلال است و روزه را باطل میکند انجام دهد مثلاً آب بیاشامد و بعد کار دیگری که حرام است و روزه را باطل میکند انجام دهد مثلاً غذای حرامی بخورد یک کفّاره کافی است.
- [آیت الله سیستانی] اگر روزهدار کاری که حلال است و روزه را باطل میکند انجام دهد ، مثلاً آب بیاشامد و بعد کار دیگری که حرام است و روزه را باطل میکند انجام دهد مثلاً غذای حرامی بخورد یک کفاره کافی است .
- [امام خمینی] ربا دادن مثل ربا گرفتن حرام است، و کسی که قرض ربایی گرفته اگر چه کار حرامی کرده ولی اصل قرض صحیح است و میتواند در آن تصرف نماید.
- [آیت الله مظاهری] کسی که قصد دارد پول حمامی را ندهد یا از حرام بدهد کار حرامی کرده ولی غسل باطل نیست و همچنین کسی که زیادتر از معمول در حمام آب میریزد، غسلش صحیح است، ولی کار او حرام و ضامن حمامی است و باید او را راضی کند.
- [آیت الله علوی گرگانی] اگر وکیل را عزل کند یعنی از کار برکنار نماید، بعد از آن که خبر به او رسید نمیتواند آن کار را انجام دهد، ولی اگر پیش از رسیدن خبر، آن کار را انجام داده باشد، صحیح است.
- [آیت الله فاضل لنکرانی] اگر موکل وکیل را عزل کند یعنی از کار برکنار نماید بعد از آن که خبر به او رسید نمی تواند آن کار را انجام دهد، ولی اگر پیش از رسیدن خبر آن کار را انجام داده باشد صحیح است.
- [آیت الله صافی گلپایگانی] . اگر وکیل را عزل کند یعنی از کار برکنار نماید، بعد از آن که خبر به او رسید نمی تواند آن کار را انجام دهد، ولی اگر پیش از رسیدن خبر آن کار را انجام داده باشد صحیح است.