خانواده ها براساس نحوه هماهنگی در تربیت فرزندان خود به چند الگو ی اصلی تقسیم می شوند؟
خانواده ها بر اساس نحوه هماهنگی در تربیت فرزندان خود به دو الگوی اصلی تقسیم می شوند: الف- خانواده های یک قطبی (هماهنگ): پدر و مادرانی که در تربیت فرزندان به گونه ای یکپارچه و متحد عمل می نمایند و انتظاراتی تقریبا یکسان و مشخص از فرزندانشان دارند. یک مرکز مدیریت واحد را در کانون خانواده به وجود می آورند و کودکان در چنین محیطی به روشنی می دانند که دیگران از آنها چه انتظاراتی دارند و تطبیق دادن خود با شرایط موجود، امری مقدور و مطلوب خواهد بود. ب- خانواده های دو قطبی (ناهماهنگ): در مقابل نمونه بالنده و سرزنده خانواده هماهنگ، با نمونه های دیگری با مدیریت متفاوتی روبه رو می شویم اگر خانواده ها به صورت دو قطبی باشند و پدر و مادر در سیاستهای تربیت خودشان هماهنگی و وحدت نظر را نداشته باشند، چنین خانواده ای دو قطبی نامیده می شود، یک قطب مادر و قطب دیگر پدر: به عنوان مثال می توان از جبهه ای که از دو مرکز فرماندهی بخواهد به یک سرباز پیام برسد، نام برد. تاثیر خانواده های دو قطبی در پیدایش روحیه ای به نام (تعارض) بسیار موثر است. (تعارض) یک اصطلاح روانشاسی است و یک وضعیت بد روانی برای کسی است که به آن مبتلا شود. تعارض از عرض می آید، یعنی دو مسئله در عرض هم قرار گیرند و از جهت شدت، کیفیت و تقویت، هر دو جاذبه شان و دافعه شان یکسان است و فرد باید از این دو که در دو جهت مخالف هستند یکی را انتخاب کند، مانند پدر و مادر، در خانواده دو قطبی که هر کدام در خفاو دور از چشم دیگری سعی می کنند که به کودک رشوه بدهند و محبت او را به طرف خود جلب کنند و او را نسبت به طرف دیگر بد بین کنند. و این تعارض بد ترین حالت مشکل برای کودک است که تصمیم گیری را برای او دشوار می کند. چون برای کودک امکان این نیست که از یکی چشم پوشیده و به طرف دیگری رود.(1) پی نوشت: 1- کتاب با فرزند خود چگونه رفتار کنیم نوشته محمدرضا شرفی www.morsalat.com
عنوان سوال:

خانواده ها براساس نحوه هماهنگی در تربیت فرزندان خود به چند الگو ی اصلی تقسیم می شوند؟


پاسخ:

خانواده ها بر اساس نحوه هماهنگی در تربیت فرزندان خود به دو الگوی اصلی تقسیم می شوند:
الف- خانواده های یک قطبی (هماهنگ): پدر و مادرانی که در تربیت فرزندان به گونه ای یکپارچه و متحد عمل می نمایند و انتظاراتی تقریبا یکسان و مشخص از فرزندانشان دارند. یک مرکز مدیریت واحد را در کانون خانواده به وجود می آورند و کودکان در چنین محیطی به روشنی می دانند که دیگران از آنها چه انتظاراتی دارند و تطبیق دادن خود با شرایط موجود، امری مقدور و مطلوب خواهد بود.
ب- خانواده های دو قطبی (ناهماهنگ): در مقابل نمونه بالنده و سرزنده خانواده هماهنگ، با نمونه های دیگری با مدیریت متفاوتی روبه رو می شویم اگر خانواده ها به صورت دو قطبی باشند و پدر و مادر در سیاستهای تربیت خودشان هماهنگی و وحدت نظر را نداشته باشند، چنین خانواده ای دو قطبی نامیده می شود، یک قطب مادر و قطب دیگر پدر:
به عنوان مثال می توان از جبهه ای که از دو مرکز فرماندهی بخواهد به یک سرباز پیام برسد، نام برد.
تاثیر خانواده های دو قطبی در پیدایش روحیه ای به نام (تعارض) بسیار موثر است.
(تعارض) یک اصطلاح روانشاسی است و یک وضعیت بد روانی برای کسی است که به آن مبتلا شود. تعارض از عرض می آید، یعنی دو مسئله در عرض هم قرار گیرند و از جهت شدت، کیفیت و تقویت، هر دو جاذبه شان و دافعه شان یکسان است و فرد باید از این دو که در دو جهت مخالف هستند یکی را انتخاب کند، مانند پدر و مادر، در خانواده دو قطبی که هر کدام در خفاو دور از چشم دیگری سعی می کنند که به کودک رشوه بدهند و محبت او را به طرف خود جلب کنند و او را نسبت به طرف دیگر بد بین کنند. و این تعارض بد ترین حالت مشکل برای کودک است که تصمیم گیری را برای او دشوار می کند. چون برای کودک امکان این نیست که از یکی چشم پوشیده و به طرف دیگری رود.(1)
پی نوشت:
1- کتاب با فرزند خود چگونه رفتار کنیم نوشته محمدرضا شرفی
www.morsalat.com





1396@ - موتور جستجوی پرسش و پاسخ امین