چگونه میتوان در تربیت فرزندان به هماهنگی دست یافت؟ شیوه های دسترسی به آن کدامند؟ به یقین خواسته عمده هر پدر و مادری، یافتن پاسخهای روشن و قطعی برای پرسشهای بالا است. محورهایی که در برگیرنده راه حلهای یاد شده است، به ترتیب در ذیل می آوریم. 1- سرشت کودک خود را هر چه بیشتر و بهتر بشناسیم. برای این منظور هر چه بیشتر اوقاتی را به او اختصاص دهیم و به او نزدیکتر شویم او را بهتر خواهیم شناخت. کودکان رفتارهای پیچیدهای ندارند که مانع پی بردن پدر و مادر به سرشت آنها شود. این امر نیازمند همتی والا و تلاشی بایسته است تا به ثمر برسد. 2- هر خانواده ای وضعی مخصوص به خود دارد. آنچه در یک خانواده برای ایجاد هماهنگی صادق و کارآمد است، دلیلی ندارد که عیناً و با تمام جوانب در خانواده های دیگر کاملاً قابل تطبیق باشد فرمولی که برای هماهنگی زندگی ما موفق است، باید متناسب با شرایط، ویژگیها و امتیازهای همان زندگی باشد وگرنه سودمند نخواهد بود. 3- ناهماهنگی غالباً در مواردی بیشتر مشهود و محسوس است که روال زندگی از حالت عادی خارج می شود و حالتهای ناسازگاری و مشکلات رفتاری، وضعیت فوق العاده ای در خانواده ایجاد می کند و والدین در همین لحظه ها دچار ناسازگاری و اختلاف نظر عمیق می شوند وگرنه در موارد عادی که کودک روند عادی رشد را سپری می نماید مساله بحرانی بروز نمی کند. از این روی توصیه می شود که پدر و مادر تلاش کنندکه سرشته زندگی خود را به دست گیرند و با تسلط کامل بر جریان زندگی، به پیش روند. لازمه چنین امری آن است که به طور همه جانبه و با تمام وجود وارد زندگی و مسئولیتهایش شوند در نتیجه قدرت کنترل زندگی را در شرایط دشوار و بحرانی به دست خواهد آورد. 4- بهره گیری از تجربیان افراد صاحب نظر، دیدگاههای تربیتی پدر و مادر را توسعه بخشیده و تقویت می نماید. فرصت کوتاه عمر مجال آن را به ما نمی دهد، تجربیات بدست آمده را شخصاً از نو تجربه کنیم. ولی فرصتهای مطالعاتی، مشاوره ای و وجود رسانه های گروهی این مکان را فراهم می نماید تا تجربیات خویش را غنی کنیم وچشم اندازهای جدیدی در مورد هماهنگی تربیتی کسب کنیم. لازم به یادآوری است که منظور ما انطباق کامل تجربه دیگران در مورد هماهنگی به زندگی شخصی و خانوادگی ما نیست و حداقل انتظار آن را هم نمی بریم، بلکه آن جنبه های قابل استفاده در تجربه دیگران که جنبه عمومی و مشترک دارند. می تواند در ایجاد هماهنگیدر تربیت فرزندما نقش سازنده ای را ایفا نماید. 5- معیارها و استانداردهای قابل استفاده را برای ارزیابی نحوه هماهنگی و میزان آن را باید از منابع علمی مستند و معتبر به دست آورد. هماهنگی و یا ناهماهنگی را با اتکاء بر وجود ملاکها و استانداردهای قابل قبول می توان سنجید. در این صورت منابع معتبر علمی، زمینه قابل اتکایی برای تدوین و برقراری یک هماهنگی موثر، تلقی خواهد شد. 6- استعداد و قابلیت کودکان راهنمای خوب و مطمئنی برای ایجاد هماهنگی محسوب می شود، به عنوان مثال در مرحله انتخاب رشته تحصیلی در دوره نظری و یا انتخاب رشته دانشگاهی ممکن است هر یک از پدر و مادر بهدیدگاه خاصی که متفاوت با دیدگاه دیگری است معتقد بود و درصدد اعمال آن با جدیت تمام برآیند و این خود موجب ناهماهنگی در تربیت فرزند شود. بهترین معیار در این مورد، رجوع به شایستگیها و قابلیتهای فرزند می باشد، استعدادهای او راهنمای خوبی به منظور هدایت در یک رشته تحصیلی می باشند. در غیر اینصورت، نه تنها این اختلاف دیدگاه زمینه از میان رفتن تفاهم موجود بین پدر و مادر میباشد بلکه وجود فرزند بهانه ای برای تشدید درگیری وتعمیق تضادهای دورنی خانواده خواهد بود.(1) پی نوشت: 1- کتاب با فرزند خود چگونه رفتار کنیم نوشته محمدرضا شرفی www.morsalat.com
چگونه میتوان در تربیت فرزندان به هماهنگی دست یافت؟ شیوه های دسترسی به آن کدامند؟
به یقین خواسته عمده هر پدر و مادری، یافتن پاسخهای روشن و قطعی برای پرسشهای بالا است. محورهایی که در برگیرنده راه حلهای یاد شده است، به ترتیب در ذیل می آوریم.
1- سرشت کودک خود را هر چه بیشتر و بهتر بشناسیم. برای این منظور هر چه بیشتر اوقاتی را به او اختصاص دهیم و به او نزدیکتر شویم او را بهتر خواهیم شناخت. کودکان رفتارهای پیچیدهای ندارند که مانع پی بردن پدر و مادر به سرشت آنها شود. این امر نیازمند همتی والا و تلاشی بایسته است تا به ثمر برسد.
2- هر خانواده ای وضعی مخصوص به خود دارد. آنچه در یک خانواده برای ایجاد هماهنگی صادق و کارآمد است، دلیلی ندارد که عیناً و با تمام جوانب در خانواده های دیگر کاملاً قابل تطبیق باشد فرمولی که برای هماهنگی زندگی ما موفق است، باید متناسب با شرایط، ویژگیها و امتیازهای همان زندگی باشد وگرنه سودمند نخواهد بود.
3- ناهماهنگی غالباً در مواردی بیشتر مشهود و محسوس است که روال زندگی از حالت عادی خارج می شود و حالتهای ناسازگاری و مشکلات رفتاری، وضعیت فوق العاده ای در خانواده ایجاد می کند و والدین در همین لحظه ها دچار ناسازگاری و اختلاف نظر عمیق می شوند وگرنه در موارد عادی که کودک روند عادی رشد را سپری می نماید مساله بحرانی بروز نمی کند.
از این روی توصیه می شود که پدر و مادر تلاش کنندکه سرشته زندگی خود را به دست گیرند و با تسلط کامل بر جریان زندگی، به پیش روند. لازمه چنین امری آن است که به طور همه جانبه و با تمام وجود وارد زندگی و مسئولیتهایش شوند در نتیجه قدرت کنترل زندگی را در شرایط دشوار و بحرانی به دست خواهد آورد.
4- بهره گیری از تجربیان افراد صاحب نظر، دیدگاههای تربیتی پدر و مادر را توسعه بخشیده و تقویت می نماید. فرصت کوتاه عمر مجال آن را به ما نمی دهد، تجربیات بدست آمده را شخصاً از نو تجربه کنیم.
ولی فرصتهای مطالعاتی، مشاوره ای و وجود رسانه های گروهی این مکان را فراهم می نماید تا تجربیات خویش را غنی کنیم وچشم اندازهای جدیدی در مورد هماهنگی تربیتی کسب کنیم. لازم به یادآوری است که منظور ما انطباق کامل تجربه دیگران در مورد هماهنگی به زندگی شخصی و خانوادگی ما نیست و حداقل انتظار آن را هم نمی بریم، بلکه آن جنبه های قابل استفاده در تجربه دیگران که جنبه عمومی و مشترک دارند. می تواند در ایجاد هماهنگیدر تربیت فرزندما نقش سازنده ای را ایفا نماید.
5- معیارها و استانداردهای قابل استفاده را برای ارزیابی نحوه هماهنگی و میزان آن را باید از منابع علمی مستند و معتبر به دست آورد. هماهنگی و یا ناهماهنگی را با اتکاء بر وجود ملاکها و استانداردهای قابل قبول می توان سنجید. در این صورت منابع معتبر علمی، زمینه قابل اتکایی برای تدوین و برقراری یک هماهنگی موثر، تلقی خواهد شد.
6- استعداد و قابلیت کودکان راهنمای خوب و مطمئنی برای ایجاد هماهنگی محسوب می شود، به عنوان مثال در مرحله انتخاب رشته تحصیلی در دوره نظری و یا انتخاب رشته دانشگاهی ممکن است هر یک از پدر و مادر بهدیدگاه خاصی که متفاوت با دیدگاه دیگری است معتقد بود و درصدد اعمال آن با جدیت تمام برآیند و این خود موجب ناهماهنگی در تربیت فرزند شود. بهترین معیار در این مورد، رجوع به شایستگیها و قابلیتهای فرزند می باشد، استعدادهای او راهنمای خوبی به منظور هدایت در یک رشته تحصیلی می باشند. در غیر اینصورت، نه تنها این اختلاف دیدگاه زمینه از میان رفتن تفاهم موجود بین پدر و مادر میباشد بلکه وجود فرزند بهانه ای برای تشدید درگیری وتعمیق تضادهای دورنی خانواده خواهد بود.(1)
پی نوشت:
1- کتاب با فرزند خود چگونه رفتار کنیم نوشته محمدرضا شرفی
www.morsalat.com
- [سایر] منظور از هماهنگی در تربیت چیست که اگر ایجاد شود نقش بسزایی در تربیت ایجاد می کند؟
- [سایر] روشهای تشویق به استقلال در کودک چیست؟
- [سایر] نحوه برقراری رابطه صحیح در هماهنگی کودک را بیان کنید؟
- [سایر] هماهنگی پدر و مادر در تربیت فرزند، چقدر اهمیت دارد؟
- [سایر] نقش روشهای تربیتی در ارتقاء رشد روانی کودک چیست؟
- [سایر] عواملی که در نا هماهنگی در تربیت مؤثر می باشد چیست؟
- [سایر] برای یاد دادن مطالب دینی و تربیت دینی فرزند از چه روشهای استفاده کنیم؟
- [سایر] والدین چگونه مراقب تربیت کودک باشند؟
- [سایر] راهکارهایی برای تربیت کودک خجالتی بیان کنید.
- [سایر] برای تربیت کودک بد زبان چه کنیم؟
- [آیت الله اردبیلی] اگر پدر یا مادر صلاحیّت نگهداری و تربیت کودک را نداشته و موجب فساد اخلاق و سوء تربیت دینی یا عدم سلامت جسمی فرزند شوند، حقّ حضانت از آنها ساقط میشود و در این صورت حقّ حضانت به ترتیب به افرادی که در مسأله 2997 گفته شد منتقل میشود.
- [آیت الله جوادی آملی] .درمان کودک باید با اذن ولیّ او باشد.
- [آیت الله مکارم شیرازی] هر کودک نابالغی مالی را پیدا کند احتیاط واجب آن است که ولی او اعلان نماید و چنانچه تا یک سال صاحب آن پیدا نشد مطابق یکی از دستورهای چهارگانه گذشته، آنچه مطابق مصلحت کودک است عمل می نماید.
- [آیت الله اردبیلی] بر مادر واجب نیست که به نحو رایگان یا با دریافت مزد کودک را شیر دهد، ولی در صورتی که راه تغذیه منحصر به شیر مادر باشد و امکان استفاده از شیر غیر مادر وجود نداشته باشد و یا موجب ضرر و زیان برای کودک شود، بر خود مادر واجب است کودک را شیر بدهد.
- [آیت الله مظاهری] درختها در دست کسی که آنها را آبیاری و تربیت میکند امانت است و اگر تلف شود ضامن نیست، ولی اگر در تربیت و آبیاری آنها کوتاهی کند و یا به شرایطی که گفته شد عمل نکرده باشد ضامن است.
- [آیت الله شبیری زنجانی] اگر زنی بچهای را با شرایطی که در مسأله (2483) و بعد از آن، گفته خواهد شد شیر دهد، رابطههای رضاعی زیر پدید میآید، این روابط که نسبی آنها موجب محرمیت میشود رضاعی آنها نیز سبب محرمیت میگردد: 1 - آن زن مادر رضاعی کودک میشود. 2 - شوهر آن زن که شیر از اوست، پدر رضاعی کودک میشود. 3 - پدر و مادر آن مرد و اجداد او - اگر چه رضاعی باشند - جدّ و جدّه پدری رضاعی آن کودک میشوند. 4 - پدر و مادر آن زن و اجداد او - اگر چه رضاعی باشند - جدّ و جدّه مادری رضاعی آن کودک میشوند. 5 - پسران - نسبی و رضاعی - آن مرد یا زن، برادران رضاعی کودک و دختران - نسبی و رضاعی - آنها خواهران رضاعی او میشوند. 6 - نوادگان - نسبی و رضاعی - آن مرد یا زن، برادرزادگان و خواهر زادگان رضاعی کودک میشوند. 7 - برادر - نسبی و رضاعی - آن مرد عموی رضاعی و خواهر - نسبی و رضاعی - او عمه رضاعی کودک میشوند. 8 - برادر - نسبی و رضاعی - آن زن دایی رضاعی و خواهر - نسبی و رضاعی - او خاله رضاعی کودک میشوند. 9 - عمو و عمه و دایی و خاله آن مرد - هر چند با واسطه باشند - به ترتیب عمو و عمه و دایی و خاله پدر رضاعی کودک میشوند. 10 - عمو و عمه و دایی و خاله آن زن - هر چند با واسطه باشند - به ترتیب عمو و عمه و دایی و خاله مادر رضاعی کودک میشوند.
- [آیت الله اردبیلی] (حِضانت) یعنی نگهداری و پرورش کودک حق و تکلیف پدر و مادر است.
- [آیت الله علوی گرگانی] اگر کسی که تربیت درختها به او واگذار شده بمیرد، چنانچه در عقد شرط نکرده باشند که خودش آنها را تربیت کند ورثهاش به جای او هستند و چنانچه خودشان عمل را انجام ندهند واجیر هم نگیرند، حاکم شرع از مال میّت اجیر میگیرد، وحاصل را بین ورثه میّت ومالک قسمت میکند، و اگر شرط کرده باشند که خود او درختها را تربیت نماید، پس اگر قرار گذاشتهاند که به دیگری واگذار نکند، با مردن او معامله به هم میخورد، و اگر قرار نگذاشتهاند مالک میتواند عقد را به هم بزند یا راضی شود که ورثه او یا کسی که آنها اجیرش میکنند درختها را تربیت نمایند.
- [آیت الله مظاهری] دو نفری که مساقات کردهاند اگر بفهمند که معامله مساقات باطل است، پس اگر درختها مال صاحب زمین بوده، بعد از تربیت هم مال اوست و باید مزد کسی که آنها را تربیت کرده بدهد، و اگر مال کسی بوده که آنها را تربیت کرده بعد از تربیت هم مال اوست و میتواند آنها را بکند، ولی باید گودالهایی را که به واسطه کندن درختها پیدا شده پر کند و اجاره زمین را از روزی که درختها را کاشته به صاحب زمین بدهد، ولی صاحب زمین نمیتواند او را مجبور نماید که درختها را بکند و فقط میتواند اجاره زمین را بگیرد.
- [امام خمینی] اگر کسی که تربیت درختها به او واگذار شده بمیرد چنانچه در عقد شرط نکرده باشند که خودش آنها را تربیت کند، ورثهاش به جای او هستند، و چنانچه خودشان عمل را انجام ندهند و اجیر هم نگیرند، حاکم شرع از مال میت اجیر میگیرد و حاصل را بین ورثه میت و مالک قسمت میکند و اگر شرط کرده باشند که خود او درختها را تربیت نماید، پس اگر قرار گذاشتهاند که به دیگری واگذار نکند، با مردن او معامله به هم میخورد، و اگر قرار نگذاشتهاند مالک میتواند عقد را به هم بزند، یا راضی شود که ورثه او یا کسی که آنها اجیرش میکنند، درختها را تربیت نماید.