تربیت بخش مهمی از زندگی و مرحله پس از تشکیل خانواده است و عنصر ضروری و انکاک ناپذیر آن می باشد. بنابراین هماهنگی در تربیت تا حد زیادی به هماهنگی در تشکیل خانواده و شروع این مرحله از زندگی بستگی دارد. یکی از آرمانهای اصلی ازدواج، همکاری و هماهنگی در انسان برای بهتر ساختن بنای زندگی و تامین رفاه و سعادت اعضای خانواده می باشد. درک این مفهوم عمیق، منجر به زندگی بالندهای خواهد شد. برای درک میزان هماهنگی در خانواده، باید نگاهی گذرا و اجمالی به شخصیت زن و مرد داشته باشیم. در حقیقت با دو انسان متفاوت مواجه هستیم که از نظر شخصیت، سلیقه، بینش و فرهنگ، تفاوتهای قابل ملاحظه ای با یکدیگر دارند ولی با این وجود به مرور زمان شناخت بیشتری نسبت به هم پیدا می کنند و به روحیات هم آشنایی عمیقتری می یابند و این روند، در ادامه به همگرایی و تفاهم منجر می شود. منظور از هماهنگی، ایجاد این وضعیت، در تمامی جنبه ها و جزئیات زندگی نیست بکله در اصول باید به تفاهم و هماهنگی دست یافت هماهنگی در تربیت را به گونه دقیقتر می توان مشتمل بر موارد زیر تلقی نمود: 1- هماهنگی در هدفها و آرمانهای تربیت فرزند. به این مفهوم که برای آینده فرزندان خود، هدفهای مشترک در نظر گیرند. 2- شناختن هر چه بهتر و بیشتر هدفها و یکی کردن آنها، به عنوان مثال آیا منظور هر یک از پدر و مادر از تربیت بچه خود ساخته، کودک خلاق و نوجواندارای اعتماد به نفس دقیقاً یکی است؟ یا تفاوتهایی در تعریف و تحدید هدف تربیتی وجود دارد؟ 3- هماهنگی در اتخاذ روشهایی که پدر و مادر را به این هدفها می رساند. برای نمونه برای اینکه فرزند خانواده، فردی با کفایت تربیت شود، چه روشهایی وجود دارد؟ آیا روشهای پدر و مادر در تحقق این امر مهم، یکی است؟ 4- هماهنگی در نگرش معقول نسبت به زندگی داشتن، زمینه موثری برای هماهنگی در تربیت فرزند است. اگر پدر، زندگی را سراسر رنگ و محنت می بیند و مادر زندگی را واقعبینانه و برخوردار از خوبیها و بدیها می نگرد ضروری است که این دو گانگی در نگرش به زندگی، به نوعی وحدت و هماهنگی در نگرش منجر شود. 5- هماهنگ کردن انتظارات پدر و مادر از فرزندان با توانائیهای آنان. چگونه انتظاراتی از فرزندان را در سر می پرورانیم؟ آیا پدر و مادر انتظارات متفاوتی از فرزندان خود دارند و پیامدهای آنها را پذیرفته اند یا اینکه انتظاراتشان از فرزندان، یکدست و یکپارچه بیان میشود؟ 6- هماهنگی در نگرش به کودک. پدری که ولادت کودک را حادثه ای بدفرجام و غافلگیر کننده و منفی تلقی می کند چگونه با مادری که ولادت همان فرزند را نشانه مطمئنی از سعادت و دلبستگیهای عاطفی مثبت می داند به هماهنگی دست می یابد؟ چنانچه پدر و مادر، کودک را با نگرش متفاوتی در نظر می گیرند. به طور مسلم در برخورد تربیتی با کودک هماهنگی لازم را احراز نخواهند نمود. یادآوری نکات زیر می تواند، این بخش را تکمیل نماید: نکته نخست، هماهنگی در یک زندگی متعادل و بالنده، روندی رو به رشد دارد و هر چه سالهای بیشتر از زندگی را پشت سر می گذاریم، هماهنگی عمیقتر و با دوام تر می شود. نکته دوم، اینکه کودک را به همان اندازه که متعلق به خود می دانیم و برای خود در مورد او حقی قائل هستیم، به همان اندازه او را به همسرمان متعلق دانسته و برای او هم حقیق متناسب ومتعادل قایل شویم. نکته سوم، هماهنگی در تقسیم وظایف و نقشهای تربیتی ایجاب می نمایدکه ایفای نقش یکی از همسران، مانع بیداری حس مسئولیت دیگری نگردد و نقش فعال را هردو برعهده گیرند. (1) پی نوشت: 1- کتاب با فرزند خود چگونه رفتار کنیم نوشته محمدرضا شرفی www.morsalat.com
تربیت بخش مهمی از زندگی و مرحله پس از تشکیل خانواده است و عنصر ضروری و انکاک ناپذیر آن می باشد. بنابراین هماهنگی در تربیت تا حد زیادی به هماهنگی در تشکیل خانواده و شروع این مرحله از زندگی بستگی دارد. یکی از آرمانهای اصلی ازدواج، همکاری و هماهنگی در انسان برای بهتر ساختن بنای زندگی و تامین رفاه و سعادت اعضای خانواده می باشد. درک این مفهوم عمیق، منجر به زندگی بالندهای خواهد شد.
برای درک میزان هماهنگی در خانواده، باید نگاهی گذرا و اجمالی به شخصیت زن و مرد داشته باشیم. در حقیقت با دو انسان متفاوت مواجه هستیم که از نظر شخصیت، سلیقه، بینش و فرهنگ، تفاوتهای قابل ملاحظه ای با یکدیگر دارند ولی با این وجود به مرور زمان شناخت بیشتری نسبت به هم پیدا می کنند و به روحیات هم آشنایی عمیقتری می یابند و این روند، در ادامه به همگرایی و تفاهم منجر می شود.
منظور از هماهنگی، ایجاد این وضعیت، در تمامی جنبه ها و جزئیات زندگی نیست بکله در اصول باید به تفاهم و هماهنگی دست یافت هماهنگی در تربیت را به گونه دقیقتر می توان مشتمل بر موارد زیر تلقی نمود:
1- هماهنگی در هدفها و آرمانهای تربیت فرزند. به این مفهوم که برای آینده فرزندان خود، هدفهای مشترک در نظر گیرند.
2- شناختن هر چه بهتر و بیشتر هدفها و یکی کردن آنها، به عنوان مثال آیا منظور هر یک از پدر و مادر از تربیت بچه خود ساخته، کودک خلاق و نوجواندارای اعتماد به نفس دقیقاً یکی است؟ یا تفاوتهایی در تعریف و تحدید هدف تربیتی وجود دارد؟
3- هماهنگی در اتخاذ روشهایی که پدر و مادر را به این هدفها می رساند. برای نمونه برای اینکه فرزند خانواده، فردی با کفایت تربیت شود، چه روشهایی وجود دارد؟ آیا روشهای پدر و مادر در تحقق این امر مهم، یکی است؟
4- هماهنگی در نگرش معقول نسبت به زندگی داشتن، زمینه موثری برای هماهنگی در تربیت فرزند است. اگر پدر، زندگی را سراسر رنگ و محنت می بیند و مادر زندگی را واقعبینانه و برخوردار از خوبیها و بدیها می نگرد ضروری است که این دو گانگی در نگرش به زندگی، به نوعی وحدت و هماهنگی در نگرش منجر شود.
5- هماهنگ کردن انتظارات پدر و مادر از فرزندان با توانائیهای آنان. چگونه انتظاراتی از فرزندان را در سر می پرورانیم؟ آیا پدر و مادر انتظارات متفاوتی از فرزندان خود دارند و پیامدهای آنها را پذیرفته اند یا اینکه انتظاراتشان از فرزندان، یکدست و یکپارچه بیان میشود؟
6- هماهنگی در نگرش به کودک. پدری که ولادت کودک را حادثه ای بدفرجام و غافلگیر کننده و منفی تلقی می کند چگونه با مادری که ولادت همان فرزند را نشانه مطمئنی از سعادت و دلبستگیهای عاطفی مثبت می داند به هماهنگی دست می یابد؟ چنانچه پدر و مادر، کودک را با نگرش متفاوتی در نظر می گیرند. به طور مسلم در برخورد تربیتی با کودک هماهنگی لازم را احراز نخواهند نمود.
یادآوری نکات زیر می تواند، این بخش را تکمیل نماید:
نکته نخست، هماهنگی در یک زندگی متعادل و بالنده، روندی رو به رشد دارد و هر چه سالهای بیشتر از زندگی را پشت سر می گذاریم، هماهنگی عمیقتر و با دوام تر می شود.
نکته دوم، اینکه کودک را به همان اندازه که متعلق به خود می دانیم و برای خود در مورد او حقی قائل هستیم، به همان اندازه او را به همسرمان متعلق دانسته و برای او هم حقیق متناسب ومتعادل قایل شویم.
نکته سوم، هماهنگی در تقسیم وظایف و نقشهای تربیتی ایجاب می نمایدکه ایفای نقش یکی از همسران، مانع بیداری حس مسئولیت دیگری نگردد و نقش فعال را هردو برعهده گیرند. (1)
پی نوشت:
1- کتاب با فرزند خود چگونه رفتار کنیم نوشته محمدرضا شرفی
www.morsalat.com
- [سایر] روشهای ایجاد هماهنگی در تربیت کودک را بیان نمائید؟
- [سایر] نقش ایمان در ایجاد تعادل و هماهنگی بین فرد و جامعه چیست؟
- [سایر] هماهنگی پدر و مادر در تربیت فرزند، چقدر اهمیت دارد؟
- [سایر] عواملی که در نا هماهنگی در تربیت مؤثر می باشد چیست؟
- [سایر] نقش تذکردر تربیت دینی چیست؟
- [سایر] نقش عبادت را در تربیت توضیح دهید؟
- [سایر] نقش پدر در تربیت مذهبی فرزند چیست؟
- [سایر] نقش استاد اخلاق در تربیت چیست؟
- [سایر] خانواده ها براساس نحوه هماهنگی در تربیت فرزندان خود به چند الگو ی اصلی تقسیم می شوند؟
- [سایر] نقش محبت و قاطعیت در تربیت فرزندان را توضیح دهید.
- [آیت الله مظاهری] درختها در دست کسی که آنها را آبیاری و تربیت میکند امانت است و اگر تلف شود ضامن نیست، ولی اگر در تربیت و آبیاری آنها کوتاهی کند و یا به شرایطی که گفته شد عمل نکرده باشد ضامن است.
- [آیت الله علوی گرگانی] اگر کسی که تربیت درختها به او واگذار شده بمیرد، چنانچه در عقد شرط نکرده باشند که خودش آنها را تربیت کند ورثهاش به جای او هستند و چنانچه خودشان عمل را انجام ندهند واجیر هم نگیرند، حاکم شرع از مال میّت اجیر میگیرد، وحاصل را بین ورثه میّت ومالک قسمت میکند، و اگر شرط کرده باشند که خود او درختها را تربیت نماید، پس اگر قرار گذاشتهاند که به دیگری واگذار نکند، با مردن او معامله به هم میخورد، و اگر قرار نگذاشتهاند مالک میتواند عقد را به هم بزند یا راضی شود که ورثه او یا کسی که آنها اجیرش میکنند درختها را تربیت نمایند.
- [آیت الله مظاهری] دو نفری که مساقات کردهاند اگر بفهمند که معامله مساقات باطل است، پس اگر درختها مال صاحب زمین بوده، بعد از تربیت هم مال اوست و باید مزد کسی که آنها را تربیت کرده بدهد، و اگر مال کسی بوده که آنها را تربیت کرده بعد از تربیت هم مال اوست و میتواند آنها را بکند، ولی باید گودالهایی را که به واسطه کندن درختها پیدا شده پر کند و اجاره زمین را از روزی که درختها را کاشته به صاحب زمین بدهد، ولی صاحب زمین نمیتواند او را مجبور نماید که درختها را بکند و فقط میتواند اجاره زمین را بگیرد.
- [امام خمینی] اگر کسی که تربیت درختها به او واگذار شده بمیرد چنانچه در عقد شرط نکرده باشند که خودش آنها را تربیت کند، ورثهاش به جای او هستند، و چنانچه خودشان عمل را انجام ندهند و اجیر هم نگیرند، حاکم شرع از مال میت اجیر میگیرد و حاصل را بین ورثه میت و مالک قسمت میکند و اگر شرط کرده باشند که خود او درختها را تربیت نماید، پس اگر قرار گذاشتهاند که به دیگری واگذار نکند، با مردن او معامله به هم میخورد، و اگر قرار نگذاشتهاند مالک میتواند عقد را به هم بزند، یا راضی شود که ورثه او یا کسی که آنها اجیرش میکنند، درختها را تربیت نماید.
- [آیت الله مظاهری] اگر بعد از قرارداد مساقات، مالک یا کسی که تربیت درختها به او واگذار شده بمیرد، مساقات به هم نمیخورد و به وارث منتقل میشود، ولی اگر کسی که تربیت درختها به او واگذار شده بمیرد و شرط کرده باشند که خودش آنها را تربیت کند، مساقات به هم میخورد و باید سهم او را به ورثهاش بدهند و اگر حقوق دیگری هم داشته، ورثه او ارث میبرند.
- [آیت الله وحید خراسانی] اگر کسی که تربیت درختها به او واگذار شده بمیرد چنانچه در عقد شرط نکرده باشند که خودش انها را تربیت کند ورثه اش به جای او هستند و اگر خودشان عمل را انجام ندهند و اجیر هم نگیرند حاکم شرع از مال میت اجیر می گیرد و حاصل را بین ورثه میت و مالک قسمت می کند و اگر قرارداد کرده باشند که خود او درختها را تربیت کند با مردن او معامله به هم می خورد
- [آیت الله سیستانی] اگر کسی که تربیت درختها به او واگذار شده بمیرد ، چنانچه در قرارداد قید و شرط نکرده باشند که خودش آنها را تربیت کند ، و رثهاش به جای او هستند ؛ وچنانچه خودشان عمل را انجام ندهند و اجیر هم نگیرند ، حاکم شرع از مال میّت اجیر میگیرد ، و حاصل را بین و رثه میّت و مالک قسمت میکند ، و اگر در معامله قید کرده باشند که خود او درختها را تربیت نماید ، با مردن او معامله بهم میخورد .
- [آیت الله خوئی] اگر کسی که تربیت درختها به او واگذار شده بمیرد، چنانچه در عقد شرط نکرده باشند که خودش آنها را تربیت کند، ورثهاش بهجای او هستند و چنانچه خودشان عمل را انجام ندهند و اجیر هم نگیرند حاکم شرع از مال میت اجیر میگیرد و حاصل را بین ورث میت و مالک قسمت میکند و اگر قرارداد کرده باشند که خود او درختها را تربیت نماید، با مردن او معامله به هم میخورد.
- [آیت الله بروجردی] اگر کسی که تربیت درختها به او واگذار شده بمیرد، چنانچه در عقد شرط نکرده باشند که خودش آنها را تربیت کند، ورثهاش به جای او هستند و چنانچه خودشان عمل را انجام ندهند و اجیر هم نگیرند، حاکم شرع از مال میت اجیر میگیرد و حاصل را بین ورثه میت و مالک قسمت میکند و اگر شرط کرده باشند که خود او درختها را تربیت نماید، پس اگر قرار گذاشتهاند که به دیگری واگذار نکند، با مردن او معامله به هم میخورد و اگر قرار نگذاشتهاند، مالک میتواند عقد را به هم بزند، یا راضی شود که ورثهی او، یا کسی که آنها اجیرش میکنند درختها را تربیت نماید.
- [آیت الله شبیری زنجانی] اگر کسی که تربیت درختها به او واگذار شده بمیرد چنانچه شرط نکرده باشند که خودش آنها را تربیت کند ورثهاش به جای او هستند و چنانچه خودشان عمل را انجام ندهند و اجیر هم نگیرند، حاکم شرع از مال میّت اجیر میگیرد و حاصل را بین ورثه میّت و مالک قسمت میکند ولی اگر قرارداد کرده باشند که خود او درختها را تربیت نماید، به گونهای که به تربیت درختها توسّط شخص دیگر اصلاً رضایت ندارد، با مردن او معامله به هم میخورد و اگر برای کسی حقّ به هم زدن معامله را در صورت مرگ تربیتکننده درخت قرار داده باشد، وی میتواند بر طبق حقّ خود معامله را به هم بزند.