فواید ادب در کودکی و نوجوانی را بیان کنید.
فواید ادب در دوران کودکی و نوجوانی آن چنان روشن و آشکار است که چندان نیازی به بحث و بررسی طولانی ندارد، زیرا قسمت عمده پیروزی ها و موفقیت ها و احیانا شکست ها و نابسامانی های دوره ی بزرگسالی، ریشه در کمال تربیت یا سوء تربیت در دوره ی کودکی و نوجوانی دارد و گذشتگان خوب گفته اند که علم و ادب آموزی و تربیت در خردسالی، همچون نقش و نگار بسیار زیبایی که بر قالب سنگی حکاکی و طراحی شود زوال ناپذیر است. سعدی گوید: هر که در خردیش ادب نکنند در بزرگی فلاح از او برخاست چوب تر را چنان که خواهی پیچ نشود خشک جز به آتش راست از دیگر سخنان لقمان به فرزندش آن است که فرمود : فاتخذه (الأدب) عاده ، فانک تخلف فی سلفک، و تنفع به من خلفک، و یرتجیک فیه راغب، و یخشی صولتک راهب؛‌(1) فرزندم! تربیت را خلق عادت همیشگی خود قرار داده، ‌زیرا تو جانشین گذشتگان و الگوی آیندگان هستی که از ادب تو بهره مند خواهند شد، راغبان چشم امید به ادب تو دارند و خائفان از صولت و حشمت هراسانند. سفیان ثوری گوید: ‌به محضر امام صادق علیه السلام راه یافتم و عرض کردم: مرا اندرز و سفارشی بفرمای که بعد از شما همیشه آن را به یاد داشته باشم. حضرت به من فرمود: ای سفیان! آیا به راستی آن را به یاد خواهی داشت؟ گفتم :‌آری ای فرزند دختر رسول خدا! امام فرمود: ای سفیان! دروغ را مردانگی و حسود را آسایش نیست، برای پادشاهان و متکبران دوستی و رفاقت با کسی میسور نیست، و تندخویان سروری و پیشوایی نیابند. آن گاه سکوت اختیار کرد. گفتم: ای فرزند دختر رسول خدا! بیش از این برایم بفرما . فرمود: ای سفیان! به خدا اعتماد کن تا عارف شوی. به آنچه برایت مقرر داشته راضی باش تا توانگر شوی. با دیگران به گونه ای که با تو همنشینی می کنند تا بر ایمانت فزون گردد. با بدکار همنشین مباش تا از بدکاری اش به تو نیاموزد. در کار خود با افراد خدا ترس مشورت کن، آن گاه بار دیگر امام سکوت کرد . گفتم: ای فرزند دختر رسول خدا! بیش از این برایم بفرما. فرمود : ای سفیان! هر که بخواهد بدون وابستگی به پادشاه، عزت و عظمت یابد و به تنهایی و بی یار و یاور همچون جمعیتی عظیم گردد و بدون مال و ثروت حشمت و صولت پیدا کند، باید از ذلت گناهان و عصیانگری بر خداوند به عزت بندگی او باز گردد. سپس حضرت سکوت کرد و گفتم: ای فرزند دختر رسول خدا! باز هم برایم بگو. فرمود: ای سفیان ! پدرم سه چیز را به من تعلیم داد و از سه چیز نهیم کرد: اما آن سه که مرا بدان تعلیم نمود، فرمود: پسر جان! هر که با یار بد همنشین شود، سلامت و ایمن نماند. هر که کلامی که بر زبان جاری می کند مهار نکند پشیمان گردد، ‌و هر که در آستانه ی جاهای بد قرار گیرد متهم گردد. گفتم: ای فرزند دختر رسول خدا ! آن سه را که تو را از آنها نهی فرمود کدامند؟ فرمود: مرا از همنشینی با سه تن نهی کرد: با حسود بر نعمت خدا داده و سرکوفت زننده بر مصیبت رخ داده و فرد سخن چین.(2) پی نوشت: 1- بحارالأنوار،‌ج 13، ص 411 . 2- و قال سفیان الثوری: دخلت علی الصادق علیه السلام، فقلت: أوصنی بوصیه أحفظها من بعدک. قال: و تحفظ یا سفیان؟ قلت: أجل یابن بنت رسول الله. قال علیه السلام:‌یا سفیان لا مروه لکذوب، و لاراحه لحسود و لااءخاء لملوک. و لا خله لمختال، و لا سؤدد لسییء الخلق ثم أمسک، فقلت: یا بن بنت رسول الله، زدنی. فقال علیه السلام یا سفیان؛ ثق بالله تکن عارفا، و ارض بما قسمه لک تکن غنیا، صاحب بمثل ما یصاحبونک به تزدد ایمانا، و لا تصاحب الفاجر فیعلمک من فجوره، و شاور فی أمرک الذین یخشون الله عزوجل ثم أمسک فقلت: یابن بنت رسول الله، زدنی فقال: یا سفیان، من أراد عزا بلا سلطان، و کثره بلا اخوان، و هیبه بلا مال، ‌فلینتقل من ذل معاصی الله الی عز طاعته. ثم أمسک، فقلت یابن بنت رسول الله، زدنی؟ فقال علیه السلام یا سفیان؛ أدبنی أبی بثلاث و نهانی عن ثلاث: فأما اللواتی أدبنی بهن فانه قال لی یا بنی من یصحب صاحب السوء لا یسلم، و من لا یقید ألفاظه یندم، ‌و من یدخل مداخل السوء یتهم. قلت: یابن بنت رسول الله؛ فما الثلاث اللواتی نهاک عنهن؟ قال علیه السلام: نهانی أن أصاحب حاسد نعمه، و شامتا بمصیبه أو حامل نمیمه.) ‌تحف العقول ، ص 396 . منبع: کتاب حقوق فرزندان در مکتب اهل بیت علیهم السلام
عنوان سوال:

فواید ادب در کودکی و نوجوانی را بیان کنید.


پاسخ:

فواید ادب در دوران کودکی و نوجوانی آن چنان روشن و آشکار است که چندان نیازی به بحث و بررسی طولانی ندارد، زیرا قسمت عمده پیروزی ها و موفقیت ها و احیانا شکست ها و نابسامانی های دوره ی بزرگسالی، ریشه در کمال تربیت یا سوء تربیت در دوره ی کودکی و نوجوانی دارد و گذشتگان خوب گفته اند که علم و ادب آموزی و تربیت در خردسالی، همچون نقش و نگار بسیار زیبایی که بر قالب سنگی حکاکی و طراحی شود زوال ناپذیر است. سعدی گوید:
هر که در خردیش ادب نکنند
در بزرگی فلاح از او برخاست
چوب تر را چنان که خواهی پیچ
نشود خشک جز به آتش راست
از دیگر سخنان لقمان به فرزندش آن است که فرمود :
فاتخذه (الأدب) عاده ، فانک تخلف فی سلفک، و تنفع به من خلفک، و یرتجیک فیه راغب، و یخشی صولتک راهب؛‌(1)
فرزندم! تربیت را خلق عادت همیشگی خود قرار داده، ‌زیرا تو جانشین گذشتگان و الگوی آیندگان هستی که از ادب تو بهره مند خواهند شد، راغبان چشم امید به ادب تو دارند و خائفان از صولت و حشمت هراسانند.
سفیان ثوری گوید: ‌به محضر امام صادق علیه السلام راه یافتم و عرض کردم: مرا اندرز و سفارشی بفرمای که بعد از شما همیشه آن را به یاد داشته باشم. حضرت به من فرمود:
ای سفیان! آیا به راستی آن را به یاد خواهی داشت؟ گفتم :‌آری ای فرزند دختر رسول خدا!
امام فرمود: ای سفیان! دروغ را مردانگی و حسود را آسایش نیست، برای پادشاهان و متکبران دوستی و رفاقت با کسی میسور نیست، و تندخویان سروری و پیشوایی نیابند. آن گاه سکوت اختیار کرد. گفتم: ای فرزند دختر رسول خدا! بیش از این برایم بفرما .
فرمود: ای سفیان! به خدا اعتماد کن تا عارف شوی. به آنچه برایت مقرر داشته راضی باش تا توانگر شوی. با دیگران به گونه ای که با تو همنشینی می کنند تا بر ایمانت فزون گردد. با بدکار همنشین مباش تا از بدکاری اش به تو نیاموزد. در کار خود با افراد خدا ترس مشورت کن، آن گاه بار دیگر امام سکوت کرد . گفتم: ای فرزند دختر رسول خدا! بیش از این برایم بفرما.
فرمود : ای سفیان! هر که بخواهد بدون وابستگی به پادشاه، عزت و عظمت یابد و به تنهایی و بی یار و یاور همچون جمعیتی عظیم گردد و بدون مال و ثروت حشمت و صولت پیدا کند، باید از ذلت گناهان و عصیانگری بر خداوند به عزت بندگی او باز گردد. سپس حضرت سکوت کرد و گفتم: ای فرزند دختر رسول خدا! باز هم برایم بگو.
فرمود: ای سفیان ! پدرم سه چیز را به من تعلیم داد و از سه چیز نهیم کرد: اما آن سه که مرا بدان تعلیم نمود، فرمود: پسر جان! هر که با یار بد همنشین شود، سلامت و ایمن نماند. هر که کلامی که بر زبان جاری می کند مهار نکند پشیمان گردد، ‌و هر که در آستانه ی جاهای بد قرار گیرد متهم گردد.
گفتم: ای فرزند دختر رسول خدا ! آن سه را که تو را از آنها نهی فرمود کدامند؟
فرمود: مرا از همنشینی با سه تن نهی کرد: با حسود بر نعمت خدا داده و سرکوفت زننده بر مصیبت رخ داده و فرد سخن چین.(2)

پی نوشت:


1- بحارالأنوار،‌ج 13، ص 411 .
2- و قال سفیان الثوری: دخلت علی الصادق علیه السلام، فقلت: أوصنی بوصیه أحفظها من بعدک. قال: و تحفظ یا سفیان؟ قلت: أجل یابن بنت رسول الله. قال علیه السلام:‌یا سفیان لا مروه لکذوب، و لاراحه لحسود و لااءخاء لملوک. و لا خله لمختال، و لا سؤدد لسییء الخلق ثم أمسک، فقلت: یا بن بنت رسول الله، زدنی. فقال علیه السلام یا سفیان؛ ثق بالله تکن عارفا، و ارض بما قسمه لک تکن غنیا، صاحب بمثل ما یصاحبونک به تزدد ایمانا، و لا تصاحب الفاجر فیعلمک من فجوره، و شاور فی أمرک الذین یخشون الله عزوجل ثم أمسک فقلت: یابن بنت رسول الله، زدنی فقال: یا سفیان، من أراد عزا بلا سلطان، و کثره بلا اخوان، و هیبه بلا مال، ‌فلینتقل من ذل معاصی الله الی عز طاعته. ثم أمسک، فقلت یابن بنت رسول الله، زدنی؟ فقال علیه السلام یا سفیان؛ أدبنی أبی بثلاث و نهانی عن ثلاث: فأما اللواتی أدبنی بهن فانه قال لی یا بنی من یصحب صاحب السوء لا یسلم، و من لا یقید ألفاظه یندم، ‌و من یدخل مداخل السوء یتهم. قلت: یابن بنت رسول الله؛ فما الثلاث اللواتی نهاک عنهن؟ قال علیه السلام: نهانی أن أصاحب حاسد نعمه، و شامتا بمصیبه أو حامل نمیمه.) ‌تحف العقول ، ص 396 .
منبع: کتاب حقوق فرزندان در مکتب اهل بیت علیهم السلام





1396@ - موتور جستجوی پرسش و پاسخ امین